امام جماعت: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' سوء ظن' به ' سوءظن') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
}} | }} | ||
'''امام جَماعت''' یا '''پیشْنَماز''' کسی است که در [[نماز جماعت]] جلو میایستد و دیگران به او اقتدا میکنند. در نظام اجتماعی | '''امام جَماعت''' یا '''پیشْنَماز''' کسی است که در [[نماز جماعت]] جلو میایستد و دیگران به او اقتدا میکنند. در نظام اجتماعی سیاسی اسلام، آنکه امامت نملز جمعی را به عهده دارد باید از یک سری فضیلتها و برتریها برخوردار باشد تا فضایل او الهام بخش دیگران نیز باشد. در [[فقه]] امام جماعت باید واجد شرایطی باشد که [[بلوغ]]، [[عقل]] و [[عدالت]] از مهمترین آنهاست. | ||
خواندن [[نماز]] به جماعت یکی از امورات و اعمال [[مستحب]] است که تاکید فراوانی به انجام آن شده است. یکی از فواید نماز جماعت این است که به برکت [[امام مهدی|امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)]] نمازهای همه قبول میشود. | خواندن [[نماز]] به جماعت یکی از امورات و اعمال [[مستحب]] است که تاکید فراوانی به انجام آن شده است. یکی از فواید نماز جماعت این است که به برکت [[امام مهدی|امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)]] نمازهای همه قبول میشود. | ||
== امام جماعت == | == امام جماعت == | ||
در [[نماز جماعت]]، | در [[نماز جماعت]]، آنکه جلو میایستد و مردم به او اقتدا میکنند، امام نام دارد. بعضی نیز به او پیشوا میگویند. در نظام اجتماعی سیاسی اسلام، آنکه پیشوایی جمعی را به عهده دارد، باید از یک سری فضیلتها و برتریها برخوردار باشد تا فضایل او الهامبخش دیگران نیز باشد. در نماز جماعت نیز پیشنماز باید در علم و عمل و [[تقوا]] و [[عدالت]] برتر از دیگران باشد. | ||
در [[حديث]] | در [[حديث|حدیث]] میخوانیم: فَقَدِّمُوا اَفْضَلَکُمْ<ref> من لايحضر، ج 1، ص 377.</ref> وفَقَدِّموا خیارَکُم<ref>همان مدرك.</ref> یعنی به بافضیلتترین و بهترین خودتان اقتدا کنید. | ||
احادیث دراینباره بسیار است. به چند نمونه اشاره میکنیم: | |||
امام | امام جماعت باید کسی باشد که مردم به ایمان و تعهّد او اطمینان داشته باشند<ref>مستدرك الوسائل، ج 1، ص 490.</ref>. | ||
[[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه السلام)]] فرمود: امام | [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه السلام)]] فرمود: امام جماعت رهبری است که شمارا به سوی خدا میبرد، پس بنگرید که به چه کس اقتدا میکنید<ref>وسائل الشيعه، ج 5، ص 416.</ref>. | ||
[[ابوذر]] فرمود: امام | [[ابوذر]] فرمود: امام شما در [[قيامت|قیامت]] شفیع شماست. پس شفیع خودتان را از افراد سفیه و فاسق قرار ندهید<ref>وافی، ج 2، ص 177.</ref>. | ||
اقتدا | اقتدا کردن افراد ناشناخته و آنان که در [[دين|دین]] یا [[امامت]] غلو میکنند نهی شده است<ref> مستدرك الوسائل، ج 1، ص 491.</ref>. افرادی که در جامعه بخاطر گناه علنی شلاّق خورده اند یا از طریق نامشروع بدنیا آمدهاند حقّ امام جماعت شدن ندارند<ref> همان.</ref>. | ||
امام | امام جماعت باید مورد قبول مردم باشد وگرنه آن [[نماز]] مورد قبول درگاه خداوند نیست<ref> وسائل الشيعه ج 5، ص 417.</ref>. | ||
امام صادق(علیه السلام) در | امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَکُلَ مَسْجِدٍ<ref> اعراف، آيه 31.</ref> هنگام رفتن به مسجد زینت خود را همراه داشته باشید. فرمود: زینت [[مسجد]] پیشوای شایسته و امام جماعت مسجد است<ref>ورالثقلين، ج 2، ص 19.</ref>. | ||
البته | البته پوشیدن لباس پاک و داشتن وقار و عطر زدن و... نیز در روایاتی به عنوان زینت مسجد آمده است. | ||
[[امام محمد باقر|امام باقر(علیه السلام)]] فرمود: امام جماعت | [[امام محمد باقر|امام باقر(علیه السلام)]] فرمود: امام جماعت باید از افراد اندیشمند و صاحب فکر باشد<ref>مستدرك الوسائل، ج 1، ص 492.</ref>. | ||
[[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] فرمود: | [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] فرمود: کسی که پشت سر امام عالم نماز بخواند، گویا پشت سر من و [[حضرت ابراهیم]]، نماز خوانده است<ref>همان مدرك.</ref>. | ||
امام جماعت، | امام جماعت، باید مراعات ضعیفترین افراد را بکند و نماز را طول ندهد<ref>من لايحضر، ج 1، ص 381.</ref>. | ||
== انتخاب امام جماعت == | == انتخاب امام جماعت == | ||
از آنجا | از آنجا که در امام جماعت برتری و فضیلت بر دیگران شرط است، اگر در موقعیّتی چند نفر شایستگی آنرا داشتند که به آنان اقتدا شود باز هم اوصاف و شرایطی به عنوان اولوّیت در روایات مطرح است که آموزنده است و گرایش به ارزشها و انتخاب بهتر را میآموزد. از جمله: | ||
# | # کسی که قرائت نمازش بهتر باشد. اقْرئهم | ||
# | # کسی که در هجرت پیشقدم باشد. اَقْدَمُهم هِجَره | ||
# | # کسی که دینشناستر و در مراتب علمی برتر باشد. اَعْلَمُهم بالسُنه واَفْقَهَهُمْ فی الدّین<ref>الكافي: 3/376/5.</ref>. | ||
# | # کس که سنّ بیشتری داشته باشد. فَاَکْبَرُهم سِنّاً | ||
# | # کسی که انس او با قرآن بیشتر باشد. | ||
# | # کسی که زیباتر و خوشروتر باشد<ref>وافی، ج 1، ص 177، وسائل الشيعه، ج 5، ص 419.</ref>. | ||
# صاحب | # صاحب منزل از مهمان در امام جماعت شدن مقدّم است. | ||
# امام جماعت | # امام جماعت دائمی بر افراد تازهوارد به مسجد، مقدّم است. | ||
در | در میان امتیازات، به مسئله (عالِم بودن) بیش از هر چیزی تکیه شده است. این دانایی و اعلمیّت در همه مواردی که نوعی رهبری و پیشوایی در کار است شرط و امتیاز است. در حدیث است: مَنْ صَلّی بقومٍ وَ فیهم مَنْ هُوَ اَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ یَزَلْ اَمْرُهم اِلَی السِّفالِ الی یوم القیامه<ref>من لايحضر، ج 1، ص 378.</ref>. | ||
کسی که امامت نماز و پیشوایی گروهی را به عهده بگیرد در حالی که میان آنان داناتر از او هم باشد وضع آن جامعه تا قیامت همواره رو به سقوط و پستی است. | |||
البته همچنان | البته همچنان که در حدیثی گذشت، امام جماعت باید مورد پذیرش و قبول مردم باشد. این مقبولیّت از راه علم و پاکی و عدالت و تواضع و اخلاق نیکو بدست میآید. | ||
نباید غفلت داشت که گاهی دشمنان و اهل نفاق برای ضربه زدن به اسلام و روحانیت امام جماعتی را با شایعه و [[تهمت]] و [[دروغ]] بدنام میکنند تا او را به انزوا بکشند. هشیاری مردم خنثیکننده این نقشه شیطانی است. پشت سر کسی نباید به جماعت ایستاد که با فسق و [[گناه]] و بدرفتاری مقبولیت خود را از دست داده است، نه آنکه دستهای مرموز دشمن او را از نظرها انداخته باشد!... | |||
== عدالت در امام جماعت == | == عدالت در امام جماعت == | ||
'''از | '''از شرایط امام جماعت، عادل بودن است.''' | ||
عدالت را در | عدالت را در کتب فقهی تعریف کردهاند. فقهای گرانقدر از جمله حضرت [[امام خمینی|امام خمینی]] (قدس سرّه) میفرمایند: | ||
عدالت، | عدالت، یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب [[گناهان كبيره|گناهان کبیره]] و تکرار و اصرار نسبت به [[گناهان صغيره|گناهان صغیره]] باز دارد<ref>تحرير الوسيله، ج 1، بحث امام جماعت.</ref>. | ||
پاکی، تقوا، دوری از گناه، از نشانههای عدالت است. بنا به اهمیّت این صفت در نظام اسلامی یکی از امتیازات به حساب آمده و در [[فقه]] اسلامی و [[قانون اساسی|قانون اساسی]]، داشتن آن برای مسئولان بلند پایه و مشاغل حسّاس شرط است و کارهای مهّم کشور و امور مردم باید بدست افراد عادل انجام گیرد. | |||
به برخی از | به برخی از این موارد که عدالت شرط است، توجه کنید: | ||
در مسائل عبادی، امام جماعت | در مسائل عبادی، امام جماعت باید [[عادل]] باشد. | ||
در مسائل | در مسائل سیاسی عبادی، مثل [[نماز جمعه]]، خطیب و [[امام جمعه]] باید عادل باشد. | ||
در مسائل | در مسائل سیاسی و حقوقی، (همچون نمایندگی مجلس و تصویب قوانین) نظر فقهای عادلی بنام شورای نگهبان معتبر است. | ||
در مسائل حقوقی، گرفتن و دادن هر حق به صاحبش، | در مسائل حقوقی، گرفتن و دادن هر حق به صاحبش، باید با گواهی افراد عادل باشد. | ||
در مسائل | در مسائل تربیتی، اجرای حدود اسلامی و تأدیب ظالم و خلافکار، وقتی است که افراد عادل، به خلاف و گناه او شهادت دهند. | ||
در مسائل اقتصادی، | در مسائل اقتصادی، بیت المال باید دست افراد عادل باشد. | ||
در مسائل اجتماعی وفرهنگی، پخش ونشر خبرها، | در مسائل اجتماعی وفرهنگی، پخش ونشر خبرها، باید دست افراد عادل باشد و به خبر افراد فاسق اعتماد نمیتوان کرد، مگر پس از تحقیق و تفحّص. | ||
در مسائل نظامی، فرمانده | در مسائل نظامی، فرمانده کلّ قوا، با رهبری است، که عدالت شرط آن است. پس عدالت از ارکان مهم در نظام حکومتی اسلام و واگذاری مسئولیتهای اجتماعی و تنظیم امور زندگی است. | ||
== راه شناخت عدالت == | == راه شناخت عدالت == | ||
گرچه برخورداری از | گرچه برخورداری از عدالت و داشتن ملکه ترک گناه، از امور درونی افراد است. ولی با علائم و نشانههایی که در زندگی و عمل افراد بروز میکند، میتوان به بود و نبود آن در افراد، پی برد. در روایات، برخی از این علائم به چشم میخورد و بعضی ملاکها بیان شده که با وجود آنها میتوان کسی را عادل شمرد. | ||
از امام صادق(علیه السلام) | از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: عادل کیست؟ | ||
فرمود: اِذا غَضَّ طَرْفَهُ مِنَ المَحارمِ وَلِسانهُ عَنِ الْمَآثِمِ و | فرمود: اِذا غَضَّ طَرْفَهُ مِنَ المَحارمِ وَلِسانهُ عَنِ الْمَآثِمِ و کَفَّهُ عَنِ الْمَظالِم<ref>بحارالانوار، ج 75، ص 248.</ref> کسی که چشمش را از نامحرم، زبانش را از گناه، و دستش را از ظلم، حفظ کند. | ||
[[حضرت محمد (ص)|پیامبر خدا(صلی الله علیه)]] | [[حضرت محمد (ص)|پیامبر خدا(صلی الله علیه)]] نیز در حدیثی انسان جوانمرد و عادل را چنین معرّفی میکند: مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَحَدَّثهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُم وَ وعَدَهُم فَلَمْ یُخْلِفْهم فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدالَتُهُ...<ref>بحارالانوار، ج 67، ص 1.</ref> کسی که با مردم، در معاملات ستم نکند و در سخن [[دروغ]] نگوید و در وعدههایش تخلّف نکند، او از کسانی است که مروّتش کامل و عدالتش آشکار است. | ||
از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد: عدالت انسان را از | از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد: عدالت انسان را از کجا بشناسیم؟ | ||
فرمود: | فرمود: همین که کسی اهل حیا و عفت باشد و در خوراک و گفتار و شهوت، خود را به گناه نیالاید و از گناهان بزرگی مثل [[زنا]]، [[ربا]]، [[شراب]]، فرار از جنگ،... (که مورد تهدید [[قرآن]] است) بپرهیزد، و جز در مواردی که عذر دارد، از شرکت در جماعت مسلمین دوری نکند، چنین انسانی عادل است و تفتیش از عیوب او و [[غیبت]] او بر مردم حرام است...<ref> استبصار، ج 3، ص 12.</ref>. | ||
در | در روایات دیگری میخوانیم: به آن کس که نمازهای پنجگانه را به جماعت بخواند، خوشبین باشید و گواهی او را بپذیرید<ref> وسائل الشيعه، ج 18، ص 291.</ref>. | ||
شاید آنچه را که فقهاء، به عنوان حُسن ظاهری در عدالت بیان میکنند، همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین و نبودنش در مراکز فساد و گناه، مایه اعتماد مردم شود و او را از این طریق، انسانِ عادل و درست کاری بشناسند. | |||
امام باقر(علیه السلام) در مورد عدالت زنان | امام باقر(علیه السلام) در مورد عدالت زنان میفرماید: | ||
همین که اهل حجاب و از خانوادههای محترم بود و از شوهر خویش اطاعت میکرد و از کارهای ناپسند و جلوهگریهای ناروا پرهیز داشت، عادل است<ref> استبصار، ج 3، ص 13.</ref>. | |||
در بعضی | در بعضی روایات، فاسق را کسانی میداند که به خاطر گناهان زشتِ علنی، در جامعه شلاّق خورده یا میان مردم مشهور به خلاف و بدکاری یا مورد سوءظن باشند<ref>وسائل الشيعه، ج 18، ص 295.</ref>. البته معنای عدالت در یک نفر، آن نیست که در طول عمر مرتکب گناهی نشده باشد، چرا که این ویژگی تنها در انبیاء و اولیاء معصوم است. ولی همین که ما در ظاهر از او گناه بزرگی ندیده باشیم کافی است. | ||
این نیز ناگفته نماند که: اگر کسی خود را عادل نمیداند و حتّی به مردم بگوید که من عادل نیستم، امّا مردم او را عادل و باتقوا بشناسند، میتواند امام جماعت شود و مردم نیز میتوانند به او اقتدا کنند و اگر مردم مایل به اقتدا باشند نباید سرپیچی کند<ref>جواهر، ج 13 ص 277، تحريرالوسيله، ج 1، شرايط امام جماعت.</ref> و حتّی اگر پس از نماز جماعت معلوم شود که امام جماعت عادل نبوده نمازهایی را که پشت سر او خواندهاند صحیح است و اعاده لازم نیست<ref>تحريرالوسيله، شرايط امام جماعت.</ref>. | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۱۱
امام جَماعت یا پیشْنَماز کسی است که در نماز جماعت جلو میایستد و دیگران به او اقتدا میکنند. در نظام اجتماعی سیاسی اسلام، آنکه امامت نملز جمعی را به عهده دارد باید از یک سری فضیلتها و برتریها برخوردار باشد تا فضایل او الهام بخش دیگران نیز باشد. در فقه امام جماعت باید واجد شرایطی باشد که بلوغ، عقل و عدالت از مهمترین آنهاست. خواندن نماز به جماعت یکی از امورات و اعمال مستحب است که تاکید فراوانی به انجام آن شده است. یکی از فواید نماز جماعت این است که به برکت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) نمازهای همه قبول میشود.
امام جماعت
در نماز جماعت، آنکه جلو میایستد و مردم به او اقتدا میکنند، امام نام دارد. بعضی نیز به او پیشوا میگویند. در نظام اجتماعی سیاسی اسلام، آنکه پیشوایی جمعی را به عهده دارد، باید از یک سری فضیلتها و برتریها برخوردار باشد تا فضایل او الهامبخش دیگران نیز باشد. در نماز جماعت نیز پیشنماز باید در علم و عمل و تقوا و عدالت برتر از دیگران باشد. در حدیث میخوانیم: فَقَدِّمُوا اَفْضَلَکُمْ[۱] وفَقَدِّموا خیارَکُم[۲] یعنی به بافضیلتترین و بهترین خودتان اقتدا کنید. احادیث دراینباره بسیار است. به چند نمونه اشاره میکنیم: امام جماعت باید کسی باشد که مردم به ایمان و تعهّد او اطمینان داشته باشند[۳]. امام صادق(علیه السلام) فرمود: امام جماعت رهبری است که شمارا به سوی خدا میبرد، پس بنگرید که به چه کس اقتدا میکنید[۴]. ابوذر فرمود: امام شما در قیامت شفیع شماست. پس شفیع خودتان را از افراد سفیه و فاسق قرار ندهید[۵]. اقتدا کردن افراد ناشناخته و آنان که در دین یا امامت غلو میکنند نهی شده است[۶]. افرادی که در جامعه بخاطر گناه علنی شلاّق خورده اند یا از طریق نامشروع بدنیا آمدهاند حقّ امام جماعت شدن ندارند[۷]. امام جماعت باید مورد قبول مردم باشد وگرنه آن نماز مورد قبول درگاه خداوند نیست[۸]. امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَکُلَ مَسْجِدٍ[۹] هنگام رفتن به مسجد زینت خود را همراه داشته باشید. فرمود: زینت مسجد پیشوای شایسته و امام جماعت مسجد است[۱۰]. البته پوشیدن لباس پاک و داشتن وقار و عطر زدن و... نیز در روایاتی به عنوان زینت مسجد آمده است. امام باقر(علیه السلام) فرمود: امام جماعت باید از افراد اندیشمند و صاحب فکر باشد[۱۱]. رسول خدا(صلی الله علیه) فرمود: کسی که پشت سر امام عالم نماز بخواند، گویا پشت سر من و حضرت ابراهیم، نماز خوانده است[۱۲]. امام جماعت، باید مراعات ضعیفترین افراد را بکند و نماز را طول ندهد[۱۳].
انتخاب امام جماعت
از آنجا که در امام جماعت برتری و فضیلت بر دیگران شرط است، اگر در موقعیّتی چند نفر شایستگی آنرا داشتند که به آنان اقتدا شود باز هم اوصاف و شرایطی به عنوان اولوّیت در روایات مطرح است که آموزنده است و گرایش به ارزشها و انتخاب بهتر را میآموزد. از جمله:
- کسی که قرائت نمازش بهتر باشد. اقْرئهم
- کسی که در هجرت پیشقدم باشد. اَقْدَمُهم هِجَره
- کسی که دینشناستر و در مراتب علمی برتر باشد. اَعْلَمُهم بالسُنه واَفْقَهَهُمْ فی الدّین[۱۴].
- کس که سنّ بیشتری داشته باشد. فَاَکْبَرُهم سِنّاً
- کسی که انس او با قرآن بیشتر باشد.
- کسی که زیباتر و خوشروتر باشد[۱۵].
- صاحب منزل از مهمان در امام جماعت شدن مقدّم است.
- امام جماعت دائمی بر افراد تازهوارد به مسجد، مقدّم است.
در میان امتیازات، به مسئله (عالِم بودن) بیش از هر چیزی تکیه شده است. این دانایی و اعلمیّت در همه مواردی که نوعی رهبری و پیشوایی در کار است شرط و امتیاز است. در حدیث است: مَنْ صَلّی بقومٍ وَ فیهم مَنْ هُوَ اَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ یَزَلْ اَمْرُهم اِلَی السِّفالِ الی یوم القیامه[۱۶]. کسی که امامت نماز و پیشوایی گروهی را به عهده بگیرد در حالی که میان آنان داناتر از او هم باشد وضع آن جامعه تا قیامت همواره رو به سقوط و پستی است. البته همچنان که در حدیثی گذشت، امام جماعت باید مورد پذیرش و قبول مردم باشد. این مقبولیّت از راه علم و پاکی و عدالت و تواضع و اخلاق نیکو بدست میآید. نباید غفلت داشت که گاهی دشمنان و اهل نفاق برای ضربه زدن به اسلام و روحانیت امام جماعتی را با شایعه و تهمت و دروغ بدنام میکنند تا او را به انزوا بکشند. هشیاری مردم خنثیکننده این نقشه شیطانی است. پشت سر کسی نباید به جماعت ایستاد که با فسق و گناه و بدرفتاری مقبولیت خود را از دست داده است، نه آنکه دستهای مرموز دشمن او را از نظرها انداخته باشد!...
عدالت در امام جماعت
از شرایط امام جماعت، عادل بودن است.
عدالت را در کتب فقهی تعریف کردهاند. فقهای گرانقدر از جمله حضرت امام خمینی (قدس سرّه) میفرمایند: عدالت، یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب گناهان کبیره و تکرار و اصرار نسبت به گناهان صغیره باز دارد[۱۷]. پاکی، تقوا، دوری از گناه، از نشانههای عدالت است. بنا به اهمیّت این صفت در نظام اسلامی یکی از امتیازات به حساب آمده و در فقه اسلامی و قانون اساسی، داشتن آن برای مسئولان بلند پایه و مشاغل حسّاس شرط است و کارهای مهّم کشور و امور مردم باید بدست افراد عادل انجام گیرد. به برخی از این موارد که عدالت شرط است، توجه کنید:
در مسائل عبادی، امام جماعت باید عادل باشد. در مسائل سیاسی عبادی، مثل نماز جمعه، خطیب و امام جمعه باید عادل باشد. در مسائل سیاسی و حقوقی، (همچون نمایندگی مجلس و تصویب قوانین) نظر فقهای عادلی بنام شورای نگهبان معتبر است. در مسائل حقوقی، گرفتن و دادن هر حق به صاحبش، باید با گواهی افراد عادل باشد. در مسائل تربیتی، اجرای حدود اسلامی و تأدیب ظالم و خلافکار، وقتی است که افراد عادل، به خلاف و گناه او شهادت دهند. در مسائل اقتصادی، بیت المال باید دست افراد عادل باشد. در مسائل اجتماعی وفرهنگی، پخش ونشر خبرها، باید دست افراد عادل باشد و به خبر افراد فاسق اعتماد نمیتوان کرد، مگر پس از تحقیق و تفحّص. در مسائل نظامی، فرمانده کلّ قوا، با رهبری است، که عدالت شرط آن است. پس عدالت از ارکان مهم در نظام حکومتی اسلام و واگذاری مسئولیتهای اجتماعی و تنظیم امور زندگی است.
راه شناخت عدالت
گرچه برخورداری از عدالت و داشتن ملکه ترک گناه، از امور درونی افراد است. ولی با علائم و نشانههایی که در زندگی و عمل افراد بروز میکند، میتوان به بود و نبود آن در افراد، پی برد. در روایات، برخی از این علائم به چشم میخورد و بعضی ملاکها بیان شده که با وجود آنها میتوان کسی را عادل شمرد. از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: عادل کیست؟ فرمود: اِذا غَضَّ طَرْفَهُ مِنَ المَحارمِ وَلِسانهُ عَنِ الْمَآثِمِ و کَفَّهُ عَنِ الْمَظالِم[۱۸] کسی که چشمش را از نامحرم، زبانش را از گناه، و دستش را از ظلم، حفظ کند. پیامبر خدا(صلی الله علیه) نیز در حدیثی انسان جوانمرد و عادل را چنین معرّفی میکند: مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَحَدَّثهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُم وَ وعَدَهُم فَلَمْ یُخْلِفْهم فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدالَتُهُ...[۱۹] کسی که با مردم، در معاملات ستم نکند و در سخن دروغ نگوید و در وعدههایش تخلّف نکند، او از کسانی است که مروّتش کامل و عدالتش آشکار است. از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد: عدالت انسان را از کجا بشناسیم؟ فرمود: همین که کسی اهل حیا و عفت باشد و در خوراک و گفتار و شهوت، خود را به گناه نیالاید و از گناهان بزرگی مثل زنا، ربا، شراب، فرار از جنگ،... (که مورد تهدید قرآن است) بپرهیزد، و جز در مواردی که عذر دارد، از شرکت در جماعت مسلمین دوری نکند، چنین انسانی عادل است و تفتیش از عیوب او و غیبت او بر مردم حرام است...[۲۰]. در روایات دیگری میخوانیم: به آن کس که نمازهای پنجگانه را به جماعت بخواند، خوشبین باشید و گواهی او را بپذیرید[۲۱]. شاید آنچه را که فقهاء، به عنوان حُسن ظاهری در عدالت بیان میکنند، همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین و نبودنش در مراکز فساد و گناه، مایه اعتماد مردم شود و او را از این طریق، انسانِ عادل و درست کاری بشناسند.
امام باقر(علیه السلام) در مورد عدالت زنان میفرماید:
همین که اهل حجاب و از خانوادههای محترم بود و از شوهر خویش اطاعت میکرد و از کارهای ناپسند و جلوهگریهای ناروا پرهیز داشت، عادل است[۲۲]. در بعضی روایات، فاسق را کسانی میداند که به خاطر گناهان زشتِ علنی، در جامعه شلاّق خورده یا میان مردم مشهور به خلاف و بدکاری یا مورد سوءظن باشند[۲۳]. البته معنای عدالت در یک نفر، آن نیست که در طول عمر مرتکب گناهی نشده باشد، چرا که این ویژگی تنها در انبیاء و اولیاء معصوم است. ولی همین که ما در ظاهر از او گناه بزرگی ندیده باشیم کافی است. این نیز ناگفته نماند که: اگر کسی خود را عادل نمیداند و حتّی به مردم بگوید که من عادل نیستم، امّا مردم او را عادل و باتقوا بشناسند، میتواند امام جماعت شود و مردم نیز میتوانند به او اقتدا کنند و اگر مردم مایل به اقتدا باشند نباید سرپیچی کند[۲۴] و حتّی اگر پس از نماز جماعت معلوم شود که امام جماعت عادل نبوده نمازهایی را که پشت سر او خواندهاند صحیح است و اعاده لازم نیست[۲۵].
پانویس
- ↑ من لايحضر، ج 1، ص 377.
- ↑ همان مدرك.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج 1، ص 490.
- ↑ وسائل الشيعه، ج 5، ص 416.
- ↑ وافی، ج 2، ص 177.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج 1، ص 491.
- ↑ همان.
- ↑ وسائل الشيعه ج 5، ص 417.
- ↑ اعراف، آيه 31.
- ↑ ورالثقلين، ج 2، ص 19.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج 1، ص 492.
- ↑ همان مدرك.
- ↑ من لايحضر، ج 1، ص 381.
- ↑ الكافي: 3/376/5.
- ↑ وافی، ج 1، ص 177، وسائل الشيعه، ج 5، ص 419.
- ↑ من لايحضر، ج 1، ص 378.
- ↑ تحرير الوسيله، ج 1، بحث امام جماعت.
- ↑ بحارالانوار، ج 75، ص 248.
- ↑ بحارالانوار، ج 67، ص 1.
- ↑ استبصار، ج 3، ص 12.
- ↑ وسائل الشيعه، ج 18، ص 291.
- ↑ استبصار، ج 3، ص 13.
- ↑ وسائل الشيعه، ج 18، ص 295.
- ↑ جواهر، ج 13 ص 277، تحريرالوسيله، ج 1، شرايط امام جماعت.
- ↑ تحريرالوسيله، شرايط امام جماعت.