احمد بن حنبل: تفاوت میان نسخهها
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس}}↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|- | |- | ||
|اشتغال | |اشتغال | ||
|فقه • اجتهاد • حدیث | |[[فقه]] • [[اجتهاد]] • [[حدیث]] | ||
|- | |- | ||
|دلیل مشهوریت | |دلیل مشهوریت | ||
|رئیس یکی از چهار مکتب فقهی اهلسنت | |رئیس یکی از چهار مکتب فقهی [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] | ||
|- | |- | ||
|استادان | |استادان | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل''' [[فقیه]] [[مسلمان]] در سال (۱۶۴ ه.ق) در [[بغداد]] زاده شد؛ پدر و مادرش از ساکنان [[مرو]] بودند. مکتب فقه [[حنبلی]]، یکی از [[فرق اربعهٔ سنت]] است. پس از مرگ وی به وسیلهٔ شاگردانش مذهب حنبلی ایجاد شد. این مکتب جریان متقابلی بود که [[تفسیر]] تحتاللفظی قرآن، احادیث، تقلیل ارزش قیاس و اجماع را مورد توجه قرار میداد. پیروان احمد ابن حنبل به حنبلی مشهورند. | '''ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل''' [[فقیه]] [[مسلمان]] در سال (۱۶۴ ه.ق) در [[بغداد]] زاده شد؛ پدر و مادرش از ساکنان [[مرو]] بودند. مکتب فقه [[حنبلی]]، یکی از [[فرق اربعهٔ سنت]] است. پس از مرگ وی به وسیلهٔ شاگردانش مذهب حنبلی ایجاد شد. این مکتب جریان متقابلی بود که [[تفسیر]] تحتاللفظی قرآن، احادیث، تقلیل ارزش قیاس و اجماع را مورد توجه قرار میداد. پیروان احمد ابن حنبل به حنبلی مشهورند. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۳: | ||
احمد بن حنبل کتاب مسند را تألیف کرد، که مجموعهای بالغ بر ۳۰٬۰۰۰ حدیث بود. این احادیث نه به ترتیب موضوع، بلکه برحسب اسامی صحابهای که حدیث نقل کردهاند تنظیم شدهاست. | احمد بن حنبل کتاب مسند را تألیف کرد، که مجموعهای بالغ بر ۳۰٬۰۰۰ حدیث بود. این احادیث نه به ترتیب موضوع، بلکه برحسب اسامی صحابهای که حدیث نقل کردهاند تنظیم شدهاست. | ||
=احمد بن حنبل کیست= | == احمد بن حنبل کیست == | ||
او أبو عبدالله، احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد بن ادریس بن عبدالله الشیبانی المروزی البغدادی است که پدر و مادرش از اعراب ساکن مرو بودند. وی چهارمین امام از ائمه اربعه [[اهل سنت]] میباشد. که در سال ۱۶۴ هجری در بغداد متولّد شد و در سال ۲۴۱ هجری قمری در همان شهر وفات یافت. | او أبو عبدالله، احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد بن ادریس بن عبدالله الشیبانی المروزی البغدادی است که پدر و مادرش از اعراب ساکن مرو بودند. وی چهارمین امام از ائمه اربعه [[اهل سنت]] میباشد. که در سال ۱۶۴ هجری در بغداد متولّد شد و در سال ۲۴۱ هجری قمری در همان شهر وفات یافت. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۲: | ||
این مذهب در بغداد ظهور کرد و به شام هم رفت. امروز مذهب غالب اهل سنت در [[حجاز]]، [[قطر]]، [[فلسطین]] و [[بحرین]]، مذهب حنبلی است. <ref>تاریخ الفقه الاسلامی، ص ۱۴۸</ref> | این مذهب در بغداد ظهور کرد و به شام هم رفت. امروز مذهب غالب اهل سنت در [[حجاز]]، [[قطر]]، [[فلسطین]] و [[بحرین]]، مذهب حنبلی است. <ref>تاریخ الفقه الاسلامی، ص ۱۴۸</ref> | ||
=اساتید ابنحنبل= | == اساتید ابنحنبل == | ||
ابنحنبل از همان آغاز جوانی به کسب علوم مختلف پرداخت و از محضر بیش از ۲۸۰ استاد استفاده برد که از جمله آنها افرادی چون هشیم بن بشیر، سفیان بن عینیه، وکیع، قاضی ابویوسف، شافعی، یحیی القطان و ولید بن مسلم میباشند که علاوه بر استفاده علمی، از آنان روایت و حدیث نقل کرده است. ذهبی شمار زیادی از اساتید او را نام برده است. <ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۰ ۱۸۱</ref> | ابنحنبل از همان آغاز جوانی به کسب علوم مختلف پرداخت و از محضر بیش از ۲۸۰ استاد استفاده برد که از جمله آنها افرادی چون هشیم بن بشیر، سفیان بن عینیه، وکیع، قاضی ابویوسف، شافعی، یحیی القطان و ولید بن مسلم میباشند که علاوه بر استفاده علمی، از آنان روایت و حدیث نقل کرده است. ذهبی شمار زیادی از اساتید او را نام برده است. <ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۰ ۱۸۱</ref> | ||
=شاگردان ابنحنبل= | == شاگردان ابنحنبل == | ||
ابنحنبل دارای شاگردان بسیاری بود که از مشهورترین شاگردانش میتوان به فرزندش صالح بن احمد بن حنبل (م ۲۶۶)، و فرزند دیگرش، عبدالله بن احمد بن حنبل (م ۲۹۰) و عبدالملک بن عبدالحمید بن مهران (م ۲۷۴) و احمد بن محمد بن حجاج مروزی، ابوبکرم اثرم، ابویحیی الناقد و فضل بن زیاد اشاره کرد. <ref>زحیلی، وهبة بن مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۱، ص ۵۴</ref> مسلم بن حجاج نیشابوری و محمد بن اسماعیل بخاری از وی روایت کردهاند. <ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۱</ref> | ابنحنبل دارای شاگردان بسیاری بود که از مشهورترین شاگردانش میتوان به فرزندش صالح بن احمد بن حنبل (م ۲۶۶)، و فرزند دیگرش، عبدالله بن احمد بن حنبل (م ۲۹۰) و عبدالملک بن عبدالحمید بن مهران (م ۲۷۴) و احمد بن محمد بن حجاج مروزی، ابوبکرم اثرم، ابویحیی الناقد و فضل بن زیاد اشاره کرد. <ref>زحیلی، وهبة بن مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۱، ص ۵۴</ref> مسلم بن حجاج نیشابوری و محمد بن اسماعیل بخاری از وی روایت کردهاند. <ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۱</ref> | ||
=جایگاه و آثار علمی ابن حنبل= | == جایگاه و آثار علمی ابن حنبل == | ||
فارغ از اغراقهای برخی معاصران در ستایش ابن حنبل <ref>صفة الصفوه، ج۲، ص۳۳۷؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۷</ref> وی از حافظان بزرگ حدیث بوده است. به رغم تفاخرهای رایج آن دوران به حفظخوانی حدیث، او همواره بر نگاشتهها تکیه میکرد <ref>الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۲، ص۶۹</ref> و در کنار پرورش شاگردانی برجسته، آثاری مکتوب بر جای نهاد. | فارغ از اغراقهای برخی معاصران در ستایش ابن حنبل <ref>صفة الصفوه، ج۲، ص۳۳۷؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۷</ref> وی از حافظان بزرگ حدیث بوده است. به رغم تفاخرهای رایج آن دوران به حفظخوانی حدیث، او همواره بر نگاشتهها تکیه میکرد <ref>الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۲، ص۶۹</ref> و در کنار پرورش شاگردانی برجسته، آثاری مکتوب بر جای نهاد. | ||
== مسند ابنحنبل == | === مسند ابنحنبل === | ||
برجستهترین اثر احمد بن حنبل، مسند اوست. این اثر با ۲۶۳۰۰ روایت از میان دهها هزار روایت رایج، <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳، ۱۵</ref> بزرگترین کتاب حدیثی متقدم اهل سنت در زمینههای عقیدتی، اخلاقی، تفسیری، فقهی، فضیلتها، و سیره، از زبان حدود ۷۰۰ صحابی <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۵</ref> است. به باور برخی، گردآوری نهایی مسند به دست عبدالله بن احمد صورت گرفت. <ref>EI (The Encyclopaedia of Islam) AHMAD HANBAL</ref> گویا او چند حدیث نیز به اثر پدر افزوده است. <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳</ref> وی روایتهای مسند را که بر خلاف ترتیب موضوعی صحاح، به ترتیب اشخاص یا قبایل سامان گرفته، <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۸-۲۱</ref> از طریق سماع از پدر <ref>تهذیب الکمال، ج۱۴، ص۲۸۹</ref> یا قرائت بر وی، به رغم نهی پدر از آن، با افزودههایی از خود <ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۵۲۴</ref> ترتیب داده است. حنبل بن اسحاق، برادرزاده ابن حنبل و صالح، فرزندش، نیز مسند را از او شنیدهاند. <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳</ref> ابوبکر قطیعی، شاگرد عبدالله، آن را با افزودههایی از خود، روایت کرده است. <ref>منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۹۷</ref> مهمترین ویژگی مسند ابن حنبل نسبت به مجموعههای حدیثی اهل سنت، وجود بسیاری از روایتهای منقول از [[اهل بیت]] یا درفضیلت ایشان و اختصاص مسندی به [[امام علی(ع)]] و [[فاطمه زهرا(س)]] است. | برجستهترین اثر احمد بن حنبل، مسند اوست. این اثر با ۲۶۳۰۰ روایت از میان دهها هزار روایت رایج، <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳، ۱۵</ref> بزرگترین کتاب حدیثی متقدم اهل سنت در زمینههای عقیدتی، اخلاقی، تفسیری، فقهی، فضیلتها، و سیره، از زبان حدود ۷۰۰ صحابی <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۵</ref> است. به باور برخی، گردآوری نهایی مسند به دست عبدالله بن احمد صورت گرفت. <ref>EI (The Encyclopaedia of Islam) AHMAD HANBAL</ref> گویا او چند حدیث نیز به اثر پدر افزوده است. <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳</ref> وی روایتهای مسند را که بر خلاف ترتیب موضوعی صحاح، به ترتیب اشخاص یا قبایل سامان گرفته، <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۸-۲۱</ref> از طریق سماع از پدر <ref>تهذیب الکمال، ج۱۴، ص۲۸۹</ref> یا قرائت بر وی، به رغم نهی پدر از آن، با افزودههایی از خود <ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۵۲۴</ref> ترتیب داده است. حنبل بن اسحاق، برادرزاده ابن حنبل و صالح، فرزندش، نیز مسند را از او شنیدهاند. <ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳</ref> ابوبکر قطیعی، شاگرد عبدالله، آن را با افزودههایی از خود، روایت کرده است. <ref>منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۹۷</ref> مهمترین ویژگی مسند ابن حنبل نسبت به مجموعههای حدیثی اهل سنت، وجود بسیاری از روایتهای منقول از [[اهل بیت]] یا درفضیلت ایشان و اختصاص مسندی به [[امام علی(ع)]] و [[فاطمه زهرا(س)]] است. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۰: | ||
این جهتگیری در پی رشد دانش رجال و نیز وجود حدیثهای مخالف با مزاج [[سلفیان]]، از جمله اخبار فضیلتهای [[علی(ع)]] صورت پذیرفته است. <ref> الموضوعات، ج۱، ص۳۶۶؛ منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۲۲۴</ref> ابن حجر عسقلانی (۷۷۳ـ۸۵۲ق.) با تدوین کتابی در تبیین احادیث ساختگی مسند و دفاع از برخی از آنها، به تثبیت این نظریه یاری رساند؛ <ref> القول المسدد، ص۵</ref> ولی با جعلی خواندن روایتهای فضیلت مخالفت کرد. <ref>القول المسدد، ص۷</ref> | این جهتگیری در پی رشد دانش رجال و نیز وجود حدیثهای مخالف با مزاج [[سلفیان]]، از جمله اخبار فضیلتهای [[علی(ع)]] صورت پذیرفته است. <ref> الموضوعات، ج۱، ص۳۶۶؛ منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۲۲۴</ref> ابن حجر عسقلانی (۷۷۳ـ۸۵۲ق.) با تدوین کتابی در تبیین احادیث ساختگی مسند و دفاع از برخی از آنها، به تثبیت این نظریه یاری رساند؛ <ref> القول المسدد، ص۵</ref> ولی با جعلی خواندن روایتهای فضیلت مخالفت کرد. <ref>القول المسدد، ص۷</ref> | ||
== دیگر آثار ابنحنبل == | === دیگر آثار ابنحنبل === | ||
ابن حنبل کتابی دیگر در باب زهد نگاشته که به تعبیر ابن تیمیه، از دروغپردازیهای متداول در اینگونه کتب تهی است. <ref>مجموع الفتاوی، ج۱۸، ص۷۲</ref> از کتابهای منسوب به وی العلل و معرفة الرجال، الاسماء و الکنی و... است که بر پایه استقرای برخی معاصران به۵۰ اثر میرسد. <ref>مسائل الامام احمد، ج۱، ص۱۱۷-۱۲۴</ref> بسیاری از این کتابها به دست شاگردان وی تدوین شدهاند. برای نمونه در میان کتابهای فقهی چون الاشربه صغیر، الاشربه کبیر، و المناسکتنها کتاب فقهی تألیف خود وی رسالهای در باب [[نماز]] است. <ref>المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۲۴</ref> البته به ادعای ذهبی (درگذشت در ۷۴۸ق.) همین کتاب نیز از آنِ وی نیست. <ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۳۰</ref> عبدالله بن احمد راوی برخی از این کتب است. <ref>تاریخ بغداد، ج۹، ص۳۷۵</ref> | ابن حنبل کتابی دیگر در باب زهد نگاشته که به تعبیر ابن تیمیه، از دروغپردازیهای متداول در اینگونه کتب تهی است. <ref>مجموع الفتاوی، ج۱۸، ص۷۲</ref> از کتابهای منسوب به وی العلل و معرفة الرجال، الاسماء و الکنی و... است که بر پایه استقرای برخی معاصران به۵۰ اثر میرسد. <ref>مسائل الامام احمد، ج۱، ص۱۱۷-۱۲۴</ref> بسیاری از این کتابها به دست شاگردان وی تدوین شدهاند. برای نمونه در میان کتابهای فقهی چون الاشربه صغیر، الاشربه کبیر، و المناسکتنها کتاب فقهی تألیف خود وی رسالهای در باب [[نماز]] است. <ref>المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۲۴</ref> البته به ادعای ذهبی (درگذشت در ۷۴۸ق.) همین کتاب نیز از آنِ وی نیست. <ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۳۰</ref> عبدالله بن احمد راوی برخی از این کتب است. <ref>تاریخ بغداد، ج۹، ص۳۷۵</ref> | ||
=اندیشههای ابن حنبل= | == اندیشههای ابن حنبل == | ||
برخی عوامل در شکلدهی به شخصیت و باورهای ابن حنبل سهیم بودند؛ از جمله: رواج فزاینده حدیثهای دروغین تا جایی که بغداد <big>دار الضرب</big>لقب یافت؛ گسترش قلمرو جغرافیایی [[اسلام]] و ارتباط مسلمانان با تمدنها و فلسفههای بزرگ آن زمان؛ آغاز نهضت ترجمه؛ رواج مکاتب و [[مذاهب]] مختلف؛ نفوذ موالی به دستگاه [[خلافت]] و اقتدار روزافزون آنها؛ پیدایش ستیزها و تکفیرها میان مذاهب؛ و رواج اشرافیت در جامعه. | برخی عوامل در شکلدهی به شخصیت و باورهای ابن حنبل سهیم بودند؛ از جمله: رواج فزاینده حدیثهای دروغین تا جایی که بغداد <big>دار الضرب</big>لقب یافت؛ گسترش قلمرو جغرافیایی [[اسلام]] و ارتباط مسلمانان با تمدنها و فلسفههای بزرگ آن زمان؛ آغاز نهضت ترجمه؛ رواج مکاتب و [[مذاهب]] مختلف؛ نفوذ موالی به دستگاه [[خلافت]] و اقتدار روزافزون آنها؛ پیدایش ستیزها و تکفیرها میان مذاهب؛ و رواج اشرافیت در جامعه. | ||
== خدا و صفاتش == | === خدا و صفاتش === | ||
به روایت ابن خیاط (درگذشت در ۵۱۳ق.) از عقاید توحیدی ابن حنبل، جزء ناپذیری خداوند و توقیفی بودن صفات او است. <ref>العقیده، ص۱۰۲-۱۰۴</ref> وی اوصافی چون سمیع و بصیر را مستلزم وجود سمع و بصر در [[خداوند]] میداند و او را دارای وجه میشمرد؛ اما نه بهگونه دیگر وجوه و نه همراه با جسمانیت وی. دستان وی نیز گرچه صفت ذاتی اویند، به هیچ وجه مستلزم جسمانیت وی یا ترکب و محدودیت و مانند آن نیستند. <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۳</ref> از این رو، وی از مخالفان دیدگاههای جهم بن صفوان (درگذشت در ۱۲۸ق. است. <ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲</ref> و انتقادهای او به جهمیه در دو کتاب الرد علی الجهمیه منسوب به وی و نیز کتاب السنّه نگاشته فرزندش عبدالله، گرد آمده است. وی آنها را به پیروی از متشابهات قرآن متهم کرد و در توصیف مذهب آنان در قالبی اعتراضآمیز، نامحدود بودن خداوند، عینیت ذات و صفات و... را نفی نمود. <ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲</ref> [[کتاب الرد علی الجهمیه]] با حمایت [[بیهقی]] (درگذشت در ۴۵۸ق.)، ابن ابییعلی (درگذشت در ۵۲۶ق.)، ابن تیمیه (درگذشت در ۷۲۸ق.) و نیز ابن قیم (درگذشت در ۷۵۱ق.) روبهرو شد. ذهبی با تشکیک در سند این کتاب، صحت انتساب آن به او را نپذیرفته است. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۸۷</ref> | به روایت ابن خیاط (درگذشت در ۵۱۳ق.) از عقاید توحیدی ابن حنبل، جزء ناپذیری خداوند و توقیفی بودن صفات او است. <ref>العقیده، ص۱۰۲-۱۰۴</ref> وی اوصافی چون سمیع و بصیر را مستلزم وجود سمع و بصر در [[خداوند]] میداند و او را دارای وجه میشمرد؛ اما نه بهگونه دیگر وجوه و نه همراه با جسمانیت وی. دستان وی نیز گرچه صفت ذاتی اویند، به هیچ وجه مستلزم جسمانیت وی یا ترکب و محدودیت و مانند آن نیستند. <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۳</ref> از این رو، وی از مخالفان دیدگاههای جهم بن صفوان (درگذشت در ۱۲۸ق. است. <ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲</ref> و انتقادهای او به جهمیه در دو کتاب الرد علی الجهمیه منسوب به وی و نیز کتاب السنّه نگاشته فرزندش عبدالله، گرد آمده است. وی آنها را به پیروی از متشابهات قرآن متهم کرد و در توصیف مذهب آنان در قالبی اعتراضآمیز، نامحدود بودن خداوند، عینیت ذات و صفات و... را نفی نمود. <ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲</ref> [[کتاب الرد علی الجهمیه]] با حمایت [[بیهقی]] (درگذشت در ۴۵۸ق.)، ابن ابییعلی (درگذشت در ۵۲۶ق.)، ابن تیمیه (درگذشت در ۷۲۸ق.) و نیز ابن قیم (درگذشت در ۷۵۱ق.) روبهرو شد. ذهبی با تشکیک در سند این کتاب، صحت انتساب آن به او را نپذیرفته است. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۸۷</ref> | ||
== خلقت قرآن == | === خلقت قرآن === | ||
درباره خلقت قرآن نیز از ابن حنبل دیدگاههای گوناگون گزارش شده است؛ چنانکه در رویداد محنه توقف نمود. <ref>الثقات، ج۱، ص۱۹۴</ref> لیکن به روایت [[یعقوبی]]، او در پی فشارهای حکومت و با تلقین اسحاق بن ابراهیم، از راه [[تقیه]] حدوث قرآن را پذیرفت. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲</ref> وی در روایاتی به رد مخلوق دانستن قرآن بسنده کرده است، <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۳۲</ref> گر چه روایتهای فراوان تأکید دارند که او به قدیم بودن قرآن باور داشته است. <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۲، ۱۰۳؛ العقیده، ص۶۰، ۶۸، ۷۲، ۷۹</ref> | درباره خلقت قرآن نیز از ابن حنبل دیدگاههای گوناگون گزارش شده است؛ چنانکه در رویداد محنه توقف نمود. <ref>الثقات، ج۱، ص۱۹۴</ref> لیکن به روایت [[یعقوبی]]، او در پی فشارهای حکومت و با تلقین اسحاق بن ابراهیم، از راه [[تقیه]] حدوث قرآن را پذیرفت. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲</ref> وی در روایاتی به رد مخلوق دانستن قرآن بسنده کرده است، <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۳۲</ref> گر چه روایتهای فراوان تأکید دارند که او به قدیم بودن قرآن باور داشته است. <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۲، ۱۰۳؛ العقیده، ص۶۰، ۶۸، ۷۲، ۷۹</ref> | ||
== رویداد محنه == | === رویداد محنه === | ||
[[مأمون عباسی]] در ربیع الاول سال ۲۱۸ق. به بازجویی از عقاید شخصیتهای دینی و سیاسی درباره حدوث و قدم قرآن همت گماشت و همگان را به پذیرش اندیشه حدوث قرآن وادار ساخت. اسحاق بن ابراهیم، حکمران بغداد، به فرمان وی همه فقیهان و محدثان بغداد، از جمله ابن حنبل را بازجویی کرد. <ref> تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۶-۶۳۷؛ تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۷</ref> وی به رغم اعتراف یارانش، از پذیرش مفاد اعترافنامه خودداری ورزید <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۱-۶۳۹؛ قس: تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۶-۱۶۷؛ المنتظم، ج۱۱، ص۱۹-۲۲</ref> و در پی آن به حبس و قتل تهدید شد. اسحاق بار دیگر حجت را بر محدثان تمام و تهدید کرد که در صورت مخالفت، آنها را دست بسته به اردوگاه [[خلیفه]] در طرطوس در کرانه شرقی دریای مدیترانه خواهد برد. سرانجام تنها ابن حنبل و محمد بن نوح بر عقیده خود پای فشردند. | [[مأمون عباسی]] در ربیع الاول سال ۲۱۸ق. به بازجویی از عقاید شخصیتهای دینی و سیاسی درباره حدوث و قدم قرآن همت گماشت و همگان را به پذیرش اندیشه حدوث قرآن وادار ساخت. اسحاق بن ابراهیم، حکمران بغداد، به فرمان وی همه فقیهان و محدثان بغداد، از جمله ابن حنبل را بازجویی کرد. <ref> تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۶-۶۳۷؛ تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۷</ref> وی به رغم اعتراف یارانش، از پذیرش مفاد اعترافنامه خودداری ورزید <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۱-۶۳۹؛ قس: تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۶-۱۶۷؛ المنتظم، ج۱۱، ص۱۹-۲۲</ref> و در پی آن به حبس و قتل تهدید شد. اسحاق بار دیگر حجت را بر محدثان تمام و تهدید کرد که در صورت مخالفت، آنها را دست بسته به اردوگاه [[خلیفه]] در طرطوس در کرانه شرقی دریای مدیترانه خواهد برد. سرانجام تنها ابن حنبل و محمد بن نوح بر عقیده خود پای فشردند. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۰۹: | ||
به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد. <ref>تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹</ref> به باور یعقوبی (درگذشت در ۲۹۲ق.) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. ابن حبّان (درگذشت در ۳۵۴ق.) و بسیاری دیگر بر این باورند که او تا پایان بر دیدگاه خود پای فشرد. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴، ۸۴؛ قس: الثقات، ج۸، ص۱۹</ref> وی در دوران ۱۴ ساله خلافت معتصم و واثق، به حبس خانگی دچار گردید <ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref> و از تکاپوهای حدیثی محروم ماند. سرانجام در دوران [[متوکل]] و با بازگشت حدیثگرایی به عرصه دربار، گویا وی پنج سال تدریس کرد. در پی درخواست خلیفه از او برای تعلیم فرزندانش در سال ۲۳۷ق. [[سوگند]] یاد کرد تا دیگر [[حدیث]] نگوید و تا هنگام مرگش حدیث نگفت. <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref> | به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد. <ref>تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹</ref> به باور یعقوبی (درگذشت در ۲۹۲ق.) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. ابن حبّان (درگذشت در ۳۵۴ق.) و بسیاری دیگر بر این باورند که او تا پایان بر دیدگاه خود پای فشرد. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴، ۸۴؛ قس: الثقات، ج۸، ص۱۹</ref> وی در دوران ۱۴ ساله خلافت معتصم و واثق، به حبس خانگی دچار گردید <ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref> و از تکاپوهای حدیثی محروم ماند. سرانجام در دوران [[متوکل]] و با بازگشت حدیثگرایی به عرصه دربار، گویا وی پنج سال تدریس کرد. در پی درخواست خلیفه از او برای تعلیم فرزندانش در سال ۲۳۷ق. [[سوگند]] یاد کرد تا دیگر [[حدیث]] نگوید و تا هنگام مرگش حدیث نگفت. <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref> | ||
== قابلیت زیادت و نقصان در ایمان == | === قابلیت زیادت و نقصان در ایمان === | ||
بر پایه شواهدی، ابن حنبل ایمان را پذیرنده زیادت و نقصان میدانست <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref> و آن را ترکیب نیت و سخن و عمل میخواند. وی جبریمذهب بود و حسن و قبح عقلی را باور نداشت و [[بهشت]] و [[دوزخ]] را مخلوق میشمرد و به [[شفاعت]] در [[روز قیامت]] پایبند بود. <ref>العقیده، ص۶۲-۷۷</ref> از جمله عقاید منسوب به او، رؤیت خداوند در روز قیامت است. <ref>اصول السنه، ص۲۳؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۳۰۱</ref> | بر پایه شواهدی، ابن حنبل ایمان را پذیرنده زیادت و نقصان میدانست <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref> و آن را ترکیب نیت و سخن و عمل میخواند. وی جبریمذهب بود و حسن و قبح عقلی را باور نداشت و [[بهشت]] و [[دوزخ]] را مخلوق میشمرد و به [[شفاعت]] در [[روز قیامت]] پایبند بود. <ref>العقیده، ص۶۲-۷۷</ref> از جمله عقاید منسوب به او، رؤیت خداوند در روز قیامت است. <ref>اصول السنه، ص۲۳؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۳۰۱</ref> | ||
== رعایت ترتیب در فضیلت خلفا == | === رعایت ترتیب در فضیلت خلفا === | ||
بر پایه برخی روایات، وی در فضیلت خلفا به ترتیب آنها پایبند بود <ref>کتاب السنه، ج۲، ص۵۷۳</ref> و از این رو، [[شیعیان]] را که علی(ع) را بر [[ابابکر]] برتری میدهند، بر خطا میدانست. توقف وی در برتر شمردن علی(ع) بر [[عثمان]] را گزارش کردهاند <ref>العقیده، ص۶۲-۶۴</ref>، حال آنکه وی راوی انبوهی از روایتها در برتری علی(ع) چون حدیث طیر مشوی، مؤاخات، رایت و [[غدیر]] است <ref>فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۵-۷۲۷</ref> و بر اختصاص بیشترین روایتهای فضیلت به علی(ع) تصریح نموده <ref>تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۸۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶-۲۷</ref> و از این طریق، در تعدیل عثمانگرایی در میان اهل سنت نقشی مهم ایفا کرده است. بر پایه گزارشی از عبدالله بن احمد، وی از دلیل سکوت پدر درباره علی(ع) پرسید. او به برتری علی بر خلفای سهگانه و دیگر [[صحابه]] اشاره کرد؛ با این استدلال که [[علی]] از خاندانی است که هیچکس را نمیتوان با آنها مقایسه کرد. <ref>فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۵-۷۲۷</ref> | بر پایه برخی روایات، وی در فضیلت خلفا به ترتیب آنها پایبند بود <ref>کتاب السنه، ج۲، ص۵۷۳</ref> و از این رو، [[شیعیان]] را که علی(ع) را بر [[ابابکر]] برتری میدهند، بر خطا میدانست. توقف وی در برتر شمردن علی(ع) بر [[عثمان]] را گزارش کردهاند <ref>العقیده، ص۶۲-۶۴</ref>، حال آنکه وی راوی انبوهی از روایتها در برتری علی(ع) چون حدیث طیر مشوی، مؤاخات، رایت و [[غدیر]] است <ref>فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۵-۷۲۷</ref> و بر اختصاص بیشترین روایتهای فضیلت به علی(ع) تصریح نموده <ref>تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۸۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶-۲۷</ref> و از این طریق، در تعدیل عثمانگرایی در میان اهل سنت نقشی مهم ایفا کرده است. بر پایه گزارشی از عبدالله بن احمد، وی از دلیل سکوت پدر درباره علی(ع) پرسید. او به برتری علی بر خلفای سهگانه و دیگر [[صحابه]] اشاره کرد؛ با این استدلال که [[علی]] از خاندانی است که هیچکس را نمیتوان با آنها مقایسه کرد. <ref>فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۵-۷۲۷</ref> | ||
== دیدگاهها و جهتگیریهای سیاسی == | === دیدگاهها و جهتگیریهای سیاسی === | ||
وی خلافت را تنها حق [[قریش]] میدانست؛ حقی که با جور و ستم از اعتبار نمیافتد. فارغ از باور به مشروعیت حکومتها، چنانکه از سیره وی نیز نمایان است، او به حرمت قیام بر ضدّ هر حاکم شایسته یا ناشایست معتقد بود. البته اطاعت از حاکمان را تنها تا جایی روا میدانست که به ارتکاب [[حرام]] الهی نینجامد. بر این اساس، همراهی در جنگها [[واجب]] و نمازگزاردن به [[امامت]] حاکم، سنّت است؛ زیرا خداوند به ولایت وی بر جامعه راضی است و نباید به مشیت خدا اعتراض کرد. <ref> العقیده، ص۶۵-۷۶</ref> | وی خلافت را تنها حق [[قریش]] میدانست؛ حقی که با جور و ستم از اعتبار نمیافتد. فارغ از باور به مشروعیت حکومتها، چنانکه از سیره وی نیز نمایان است، او به حرمت قیام بر ضدّ هر حاکم شایسته یا ناشایست معتقد بود. البته اطاعت از حاکمان را تنها تا جایی روا میدانست که به ارتکاب [[حرام]] الهی نینجامد. بر این اساس، همراهی در جنگها [[واجب]] و نمازگزاردن به [[امامت]] حاکم، سنّت است؛ زیرا خداوند به ولایت وی بر جامعه راضی است و نباید به مشیت خدا اعتراض کرد. <ref> العقیده، ص۶۵-۷۶</ref> | ||
== دیدگاههای فقهی == | === دیدگاههای فقهی === | ||
دیدگاههای فقهی ابن حنبل همچون دیدگاههای کلامیاش، افزون بر سخنان پراکنده وی، از کتاب مسند و دیگر کتابهای او برآمده است. از آنجا که او مسند را بدون پایبندی به صحّت همه روایتهای آن نگاشته، برخی از دانشمندان در [[فقیه]] نامیدن وی تردید کردهاند؛ چنانکه [[طبری]] (درگذشت در ۳۱۰ق.) در اختلاف الفقهاء و ابن عبدالبرّ (درگذشت در ۴۶۳ق.) در الاتقاء علی الائمة الثلاثة از یادکرد وی به منزله فقیه خودداری ورزیدهاند. طبری در همین راه به بهانه تشیعش از حنبلیان آزار دید و از دفن در قبرستان مسلمانان محروم ماند. <ref>تاریخ بخارا، ص۲۸۱</ref> در این میان، حنبلیان به پشتوانه گزارشهایی از احتیاط ابن حنبل در نقل حدیثهای مربوط به [[حلال]] و حرام <ref>خصائص المسند، ص۱۳-۱۵</ref>، حدیثهای فقهی مسند وی را در حکم دیدگاههای او میانگارند و از فقیه خواندن او ابا ندارند. <ref>طبقات الفقهاء، ص۹۱-۹۲؛ المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۸</ref> | دیدگاههای فقهی ابن حنبل همچون دیدگاههای کلامیاش، افزون بر سخنان پراکنده وی، از کتاب مسند و دیگر کتابهای او برآمده است. از آنجا که او مسند را بدون پایبندی به صحّت همه روایتهای آن نگاشته، برخی از دانشمندان در [[فقیه]] نامیدن وی تردید کردهاند؛ چنانکه [[طبری]] (درگذشت در ۳۱۰ق.) در اختلاف الفقهاء و ابن عبدالبرّ (درگذشت در ۴۶۳ق.) در الاتقاء علی الائمة الثلاثة از یادکرد وی به منزله فقیه خودداری ورزیدهاند. طبری در همین راه به بهانه تشیعش از حنبلیان آزار دید و از دفن در قبرستان مسلمانان محروم ماند. <ref>تاریخ بخارا، ص۲۸۱</ref> در این میان، حنبلیان به پشتوانه گزارشهایی از احتیاط ابن حنبل در نقل حدیثهای مربوط به [[حلال]] و حرام <ref>خصائص المسند، ص۱۳-۱۵</ref>، حدیثهای فقهی مسند وی را در حکم دیدگاههای او میانگارند و از فقیه خواندن او ابا ندارند. <ref>طبقات الفقهاء، ص۹۱-۹۲؛ المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۸</ref> | ||
== استحباب زیارت قبور برای مردان == | === استحباب زیارت قبور برای مردان === | ||
ابن حنبل زیارت قبور را برای مردان مستحب میدانست. <ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref> ولی ابن تیمیه به پشتوانه کلام خرقی، ظاهر این گفتار را فقط دلالتگر بر جواز میداند. <ref> المحرر فی الفقه، ج۱، ص۲۱۳</ref> وی نخست قرائت فاتحه هنگام زیارت قبور را بدعت میخواند؛ اما سپس به روایتی در این باب برخورد و از نظر خویش بازگشت. <ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref> درباره نظر وی در زمینه زیارت زنان نیز روایتهایی متعارض در نهی یا اباحه به چشم میخورد. <ref>المغنی، ص۴۳۰</ref> | ابن حنبل زیارت قبور را برای مردان مستحب میدانست. <ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref> ولی ابن تیمیه به پشتوانه کلام خرقی، ظاهر این گفتار را فقط دلالتگر بر جواز میداند. <ref> المحرر فی الفقه، ج۱، ص۲۱۳</ref> وی نخست قرائت فاتحه هنگام زیارت قبور را بدعت میخواند؛ اما سپس به روایتی در این باب برخورد و از نظر خویش بازگشت. <ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref> درباره نظر وی در زمینه زیارت زنان نیز روایتهایی متعارض در نهی یا اباحه به چشم میخورد. <ref>المغنی، ص۴۳۰</ref> | ||
== عدم وجوب حج بر مرتد == | === عدم وجوب حج بر مرتد === | ||
حنبلیان، همچون حنفیان، حج را بر مرتد واجب نمیدانند. <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۲</ref> اما از احمد درباره استنابه در حجّ مستحب برای فرد دارای قدرت که پیشتر حجّة الاسلام بهجای آورده، دو روایت در منع و جواز به چشم میخورد. <ref>المغنی، ج۳، ص۱۸۵</ref> ابن حنبل تمتع را بر اِفراد و اِفراد را بر قرآن ترجیح میدهد. <ref>المغنی، ج۳، ص۲۳۸</ref> وی همچون مالک بن انس، [[احرام عمره]] از [[میقات]] را بهتر از [[احرام]] پیش از آن میداند. <ref> المغنی، ج۳، ص۲۲۱</ref> وی به سان شافعی، نیت را در شکل گرفتن احرام کافی میداند <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۹</ref> و تلبیه را مستحب میشمرد. <ref>المغنی، ج۳، ص۲۵۶</ref> از دید او، بر خلاف پیشوایان دیگر مذاهب، محرم نمیتواند در عدّه به همسر مطلّقه خود رجوع کند. <ref>المغنی، ج۳، ص۳۴۱</ref> ولی بر پایه روایتی دیگر از ابن حنبل، این رجوع جایز است. <ref>متن الخرقی، ص۵۷</ref> درباره رکن بودن سعی میان [[صفا]] و [[مروه]]، از احمد دو روایت به چشم میخورد. <ref>المغنی، ج۳، ص۴۱۰</ref> | حنبلیان، همچون حنفیان، حج را بر مرتد واجب نمیدانند. <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۲</ref> اما از احمد درباره استنابه در حجّ مستحب برای فرد دارای قدرت که پیشتر حجّة الاسلام بهجای آورده، دو روایت در منع و جواز به چشم میخورد. <ref>المغنی، ج۳، ص۱۸۵</ref> ابن حنبل تمتع را بر اِفراد و اِفراد را بر قرآن ترجیح میدهد. <ref>المغنی، ج۳، ص۲۳۸</ref> وی همچون مالک بن انس، [[احرام عمره]] از [[میقات]] را بهتر از [[احرام]] پیش از آن میداند. <ref> المغنی، ج۳، ص۲۲۱</ref> وی به سان شافعی، نیت را در شکل گرفتن احرام کافی میداند <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۹</ref> و تلبیه را مستحب میشمرد. <ref>المغنی، ج۳، ص۲۵۶</ref> از دید او، بر خلاف پیشوایان دیگر مذاهب، محرم نمیتواند در عدّه به همسر مطلّقه خود رجوع کند. <ref>المغنی، ج۳، ص۳۴۱</ref> ولی بر پایه روایتی دیگر از ابن حنبل، این رجوع جایز است. <ref>متن الخرقی، ص۵۷</ref> درباره رکن بودن سعی میان [[صفا]] و [[مروه]]، از احمد دو روایت به چشم میخورد. <ref>المغنی، ج۳، ص۴۱۰</ref> | ||
نسخهٔ ۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۷
نام | احمد بن حنبل |
---|---|
نام کامل | احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد بن ادریس بن عبدالله الشیبانی المروزی البغدادی |
لقب | امام المحدثین • شیبانی • ذهلی • سدوسی |
زادگاه | مرو• بغداد |
تاریخ تولد | ربیع الاول سال ۱۶۴ ق |
محل زندگی | عراق • عربستان • یمن • شام • ایران |
نسب | تیره بنیشیبان بن ذهل از خاندان بنیربیعه از عرب عدنانی |
دین | اسلام |
مذهب | اهلسنت |
اشتغال | فقه • اجتهاد • حدیث |
دلیل مشهوریت | رئیس یکی از چهار مکتب فقهی اهلسنت |
استادان | محمد بن ادریس شافعی • یعقوب بن ابراهیم • هشیم بن بشیر • یحیی بن معین • ابراهیم بن سعد زهری • ابن شهاب زهری • اسود بن شاذان • عفان بن مسلم • علی بن هاشم • وکیع بن جراح • بشر بن مفضل • یحیی بن سعید قطان • ابوداود طیالسی • عمرو بن دینار و.... |
تألیفات | مسند الامام احمد • فضائل الصحابه العلل • معرفة الرجال و... |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | قول به حرمت قیام علیه حاکم • خلافت حق انحصاری قریش است • وجوب همراهی حاکم در جنگها و استحباب نمازگزاردن به امامت او • رویداد محنه و.... |
شهر وفات | بغداد |
تاریخ وفات | روز جمعه ماه ربیعالآخر سال ۲۴۱ ق |
محل دفن | غرب بغداد • دارالحرب |
ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل فقیه مسلمان در سال (۱۶۴ ه.ق) در بغداد زاده شد؛ پدر و مادرش از ساکنان مرو بودند. مکتب فقه حنبلی، یکی از فرق اربعهٔ سنت است. پس از مرگ وی به وسیلهٔ شاگردانش مذهب حنبلی ایجاد شد. این مکتب جریان متقابلی بود که تفسیر تحتاللفظی قرآن، احادیث، تقلیل ارزش قیاس و اجماع را مورد توجه قرار میداد. پیروان احمد ابن حنبل به حنبلی مشهورند.
(ابوحنیفه، مالک بن انس، شافعی و احمد بن حنبل) که مؤسسان فرق اربعه اهل سنت بودند، را ائمه اربعه مینامند.
احمد بن حنبل رئیس و پیشوای مذهب حنابله و اصحاب حدیث است که در دوران اوج اقتدار عباسیان و علمای معتزله، با دفاع از اندیشه قدمت قرآن و پایداری در واقعه محنت (به معنی آزمایش و محاکمه در مورد خلق قرآن) مطرح گشت.
احمد بن حنبل کتاب مسند را تألیف کرد، که مجموعهای بالغ بر ۳۰٬۰۰۰ حدیث بود. این احادیث نه به ترتیب موضوع، بلکه برحسب اسامی صحابهای که حدیث نقل کردهاند تنظیم شدهاست.
احمد بن حنبل کیست
او أبو عبدالله، احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد بن ادریس بن عبدالله الشیبانی المروزی البغدادی است که پدر و مادرش از اعراب ساکن مرو بودند. وی چهارمین امام از ائمه اربعه اهل سنت میباشد. که در سال ۱۶۴ هجری در بغداد متولّد شد و در سال ۲۴۱ هجری قمری در همان شهر وفات یافت.
او سفرهای علمیاش را به کوفه، بصره، مکه، مدینه، یمن و شام انجام داد و از علم دانشمندان عصر خویش بهره گرفت.
همچنین وی از محدّثان بزرگ اهل سنّت به شمار میآید و از مهمترین تالیفات او میتوان به کتاب مُسنَد او اشاره کرد. وی در مسند خویش بیش از چهل هزار حدیث نقل کرده است. و به احادیث مرسل و ضعیف نیز عمل میکرده است. [۱]
این مذهب در بغداد ظهور کرد و به شام هم رفت. امروز مذهب غالب اهل سنت در حجاز، قطر، فلسطین و بحرین، مذهب حنبلی است. [۲]
اساتید ابنحنبل
ابنحنبل از همان آغاز جوانی به کسب علوم مختلف پرداخت و از محضر بیش از ۲۸۰ استاد استفاده برد که از جمله آنها افرادی چون هشیم بن بشیر، سفیان بن عینیه، وکیع، قاضی ابویوسف، شافعی، یحیی القطان و ولید بن مسلم میباشند که علاوه بر استفاده علمی، از آنان روایت و حدیث نقل کرده است. ذهبی شمار زیادی از اساتید او را نام برده است. [۳]
شاگردان ابنحنبل
ابنحنبل دارای شاگردان بسیاری بود که از مشهورترین شاگردانش میتوان به فرزندش صالح بن احمد بن حنبل (م ۲۶۶)، و فرزند دیگرش، عبدالله بن احمد بن حنبل (م ۲۹۰) و عبدالملک بن عبدالحمید بن مهران (م ۲۷۴) و احمد بن محمد بن حجاج مروزی، ابوبکرم اثرم، ابویحیی الناقد و فضل بن زیاد اشاره کرد. [۴] مسلم بن حجاج نیشابوری و محمد بن اسماعیل بخاری از وی روایت کردهاند. [۵]
جایگاه و آثار علمی ابن حنبل
فارغ از اغراقهای برخی معاصران در ستایش ابن حنبل [۶] وی از حافظان بزرگ حدیث بوده است. به رغم تفاخرهای رایج آن دوران به حفظخوانی حدیث، او همواره بر نگاشتهها تکیه میکرد [۷] و در کنار پرورش شاگردانی برجسته، آثاری مکتوب بر جای نهاد.
مسند ابنحنبل
برجستهترین اثر احمد بن حنبل، مسند اوست. این اثر با ۲۶۳۰۰ روایت از میان دهها هزار روایت رایج، [۸] بزرگترین کتاب حدیثی متقدم اهل سنت در زمینههای عقیدتی، اخلاقی، تفسیری، فقهی، فضیلتها، و سیره، از زبان حدود ۷۰۰ صحابی [۹] است. به باور برخی، گردآوری نهایی مسند به دست عبدالله بن احمد صورت گرفت. [۱۰] گویا او چند حدیث نیز به اثر پدر افزوده است. [۱۱] وی روایتهای مسند را که بر خلاف ترتیب موضوعی صحاح، به ترتیب اشخاص یا قبایل سامان گرفته، [۱۲] از طریق سماع از پدر [۱۳] یا قرائت بر وی، به رغم نهی پدر از آن، با افزودههایی از خود [۱۴] ترتیب داده است. حنبل بن اسحاق، برادرزاده ابن حنبل و صالح، فرزندش، نیز مسند را از او شنیدهاند. [۱۵] ابوبکر قطیعی، شاگرد عبدالله، آن را با افزودههایی از خود، روایت کرده است. [۱۶] مهمترین ویژگی مسند ابن حنبل نسبت به مجموعههای حدیثی اهل سنت، وجود بسیاری از روایتهای منقول از اهل بیت یا درفضیلت ایشان و اختصاص مسندی به امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) است.
مسند ابن حنبل که با گزینشی احتیاطآمیز [۱۷] به گزارش گسترده روایت پرداخته، از استقبال کمنظیر محدثان آن روزگار برخوردار گشت و دیری نپایید که منزلتی والا یافت تا جایی که از همان آغاز، برخی همه روایتهای آن را از دیدگاه ابن حنبل صحیح دانستند و برای اثبات مدعای خود، به گزارشهایی درباره میزان حزمگرایی ابن حنبل در هنگام فراهم ساختن مسند و نیز تصریحات گاه و بیگاه وی بر معیار خواندن این کتاب، استناد کردند. [۱۸]
این دیدگاه به تدریج به افراطگرایید تا آنجا که ابوالعلاء همدانی وجود هرگونه حدیث ساختگی را در مسند احمد انکار نمود. [۱۹] ولی ابن جوزی (درگذشت در ۵۹۷ق.) با ذکر نمونههایی، به وجود احادیث ساختگی در این اثر اعتراف کرده است. [۲۰] ابن تیمیه (درگذشت در ۷۲۸ق.) در تلاش برای داوری میان این دو نگرش، به پشتوانه رسالت کلی مسند نویسان، یعنی گزارش بیطرفانه روایات، تعمّد کذب را از ابن حنبل که خود را متعهد به ترک روایتهای راویان مشهور به کذب دانسته، نفی میکند. [۲۱]
این جهتگیری در پی رشد دانش رجال و نیز وجود حدیثهای مخالف با مزاج سلفیان، از جمله اخبار فضیلتهای علی(ع) صورت پذیرفته است. [۲۲] ابن حجر عسقلانی (۷۷۳ـ۸۵۲ق.) با تدوین کتابی در تبیین احادیث ساختگی مسند و دفاع از برخی از آنها، به تثبیت این نظریه یاری رساند؛ [۲۳] ولی با جعلی خواندن روایتهای فضیلت مخالفت کرد. [۲۴]
دیگر آثار ابنحنبل
ابن حنبل کتابی دیگر در باب زهد نگاشته که به تعبیر ابن تیمیه، از دروغپردازیهای متداول در اینگونه کتب تهی است. [۲۵] از کتابهای منسوب به وی العلل و معرفة الرجال، الاسماء و الکنی و... است که بر پایه استقرای برخی معاصران به۵۰ اثر میرسد. [۲۶] بسیاری از این کتابها به دست شاگردان وی تدوین شدهاند. برای نمونه در میان کتابهای فقهی چون الاشربه صغیر، الاشربه کبیر، و المناسکتنها کتاب فقهی تألیف خود وی رسالهای در باب نماز است. [۲۷] البته به ادعای ذهبی (درگذشت در ۷۴۸ق.) همین کتاب نیز از آنِ وی نیست. [۲۸] عبدالله بن احمد راوی برخی از این کتب است. [۲۹]
اندیشههای ابن حنبل
برخی عوامل در شکلدهی به شخصیت و باورهای ابن حنبل سهیم بودند؛ از جمله: رواج فزاینده حدیثهای دروغین تا جایی که بغداد دار الضربلقب یافت؛ گسترش قلمرو جغرافیایی اسلام و ارتباط مسلمانان با تمدنها و فلسفههای بزرگ آن زمان؛ آغاز نهضت ترجمه؛ رواج مکاتب و مذاهب مختلف؛ نفوذ موالی به دستگاه خلافت و اقتدار روزافزون آنها؛ پیدایش ستیزها و تکفیرها میان مذاهب؛ و رواج اشرافیت در جامعه.
خدا و صفاتش
به روایت ابن خیاط (درگذشت در ۵۱۳ق.) از عقاید توحیدی ابن حنبل، جزء ناپذیری خداوند و توقیفی بودن صفات او است. [۳۰] وی اوصافی چون سمیع و بصیر را مستلزم وجود سمع و بصر در خداوند میداند و او را دارای وجه میشمرد؛ اما نه بهگونه دیگر وجوه و نه همراه با جسمانیت وی. دستان وی نیز گرچه صفت ذاتی اویند، به هیچ وجه مستلزم جسمانیت وی یا ترکب و محدودیت و مانند آن نیستند. [۳۱] از این رو، وی از مخالفان دیدگاههای جهم بن صفوان (درگذشت در ۱۲۸ق. است. [۳۲] و انتقادهای او به جهمیه در دو کتاب الرد علی الجهمیه منسوب به وی و نیز کتاب السنّه نگاشته فرزندش عبدالله، گرد آمده است. وی آنها را به پیروی از متشابهات قرآن متهم کرد و در توصیف مذهب آنان در قالبی اعتراضآمیز، نامحدود بودن خداوند، عینیت ذات و صفات و... را نفی نمود. [۳۳] کتاب الرد علی الجهمیه با حمایت بیهقی (درگذشت در ۴۵۸ق.)، ابن ابییعلی (درگذشت در ۵۲۶ق.)، ابن تیمیه (درگذشت در ۷۲۸ق.) و نیز ابن قیم (درگذشت در ۷۵۱ق.) روبهرو شد. ذهبی با تشکیک در سند این کتاب، صحت انتساب آن به او را نپذیرفته است. [۳۴]
خلقت قرآن
درباره خلقت قرآن نیز از ابن حنبل دیدگاههای گوناگون گزارش شده است؛ چنانکه در رویداد محنه توقف نمود. [۳۵] لیکن به روایت یعقوبی، او در پی فشارهای حکومت و با تلقین اسحاق بن ابراهیم، از راه تقیه حدوث قرآن را پذیرفت. [۳۶] وی در روایاتی به رد مخلوق دانستن قرآن بسنده کرده است، [۳۷] گر چه روایتهای فراوان تأکید دارند که او به قدیم بودن قرآن باور داشته است. [۳۸]
رویداد محنه
مأمون عباسی در ربیع الاول سال ۲۱۸ق. به بازجویی از عقاید شخصیتهای دینی و سیاسی درباره حدوث و قدم قرآن همت گماشت و همگان را به پذیرش اندیشه حدوث قرآن وادار ساخت. اسحاق بن ابراهیم، حکمران بغداد، به فرمان وی همه فقیهان و محدثان بغداد، از جمله ابن حنبل را بازجویی کرد. [۳۹] وی به رغم اعتراف یارانش، از پذیرش مفاد اعترافنامه خودداری ورزید [۴۰] و در پی آن به حبس و قتل تهدید شد. اسحاق بار دیگر حجت را بر محدثان تمام و تهدید کرد که در صورت مخالفت، آنها را دست بسته به اردوگاه خلیفه در طرطوس در کرانه شرقی دریای مدیترانه خواهد برد. سرانجام تنها ابن حنبل و محمد بن نوح بر عقیده خود پای فشردند.
دیری نپایید که به فرمان خلیفه، همه آنها از مسیر شهر انبار به طرطوس فرستاده شدند؛ اما با رسیدن خبر مرگ مأمون در رقه شام، در کرانه غربی رود فرات، از همان مسیر به بغداد بازگشتند. [۴۱] بر پایه گزارشی، دستگیری و حبس وی ۲۸ ماه طول کشید. [۴۲] با توجه به آزادی او در ماه رمضان سال ۲۲۰ق. این گزارش معقول مینماید. برخی مجموع دوران حبس او را ۲۸ روز دانستهاند. [۴۳] با روی کار آمدن معتصم عباسی در سال ۲۱۸ق. و به تحریک معتزله، دیگر بار کار بر اهل حدیث سخت شد. معتصم احمد را فراخواند وچون با اصرار وی بر قدیم دانستن قرآن روبهرو شد، او را ۳۳ یا ۲۳ یا ۱۸ و یا۸۰ ضربه تازیانه زد. [۴۴]
به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد. [۴۵] به باور یعقوبی (درگذشت در ۲۹۲ق.) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. ابن حبّان (درگذشت در ۳۵۴ق.) و بسیاری دیگر بر این باورند که او تا پایان بر دیدگاه خود پای فشرد. [۴۶] وی در دوران ۱۴ ساله خلافت معتصم و واثق، به حبس خانگی دچار گردید [۴۷] و از تکاپوهای حدیثی محروم ماند. سرانجام در دوران متوکل و با بازگشت حدیثگرایی به عرصه دربار، گویا وی پنج سال تدریس کرد. در پی درخواست خلیفه از او برای تعلیم فرزندانش در سال ۲۳۷ق. سوگند یاد کرد تا دیگر حدیث نگوید و تا هنگام مرگش حدیث نگفت. [۴۸]
قابلیت زیادت و نقصان در ایمان
بر پایه شواهدی، ابن حنبل ایمان را پذیرنده زیادت و نقصان میدانست [۴۹] و آن را ترکیب نیت و سخن و عمل میخواند. وی جبریمذهب بود و حسن و قبح عقلی را باور نداشت و بهشت و دوزخ را مخلوق میشمرد و به شفاعت در روز قیامت پایبند بود. [۵۰] از جمله عقاید منسوب به او، رؤیت خداوند در روز قیامت است. [۵۱]
رعایت ترتیب در فضیلت خلفا
بر پایه برخی روایات، وی در فضیلت خلفا به ترتیب آنها پایبند بود [۵۲] و از این رو، شیعیان را که علی(ع) را بر ابابکر برتری میدهند، بر خطا میدانست. توقف وی در برتر شمردن علی(ع) بر عثمان را گزارش کردهاند [۵۳]، حال آنکه وی راوی انبوهی از روایتها در برتری علی(ع) چون حدیث طیر مشوی، مؤاخات، رایت و غدیر است [۵۴] و بر اختصاص بیشترین روایتهای فضیلت به علی(ع) تصریح نموده [۵۵] و از این طریق، در تعدیل عثمانگرایی در میان اهل سنت نقشی مهم ایفا کرده است. بر پایه گزارشی از عبدالله بن احمد، وی از دلیل سکوت پدر درباره علی(ع) پرسید. او به برتری علی بر خلفای سهگانه و دیگر صحابه اشاره کرد؛ با این استدلال که علی از خاندانی است که هیچکس را نمیتوان با آنها مقایسه کرد. [۵۶]
دیدگاهها و جهتگیریهای سیاسی
وی خلافت را تنها حق قریش میدانست؛ حقی که با جور و ستم از اعتبار نمیافتد. فارغ از باور به مشروعیت حکومتها، چنانکه از سیره وی نیز نمایان است، او به حرمت قیام بر ضدّ هر حاکم شایسته یا ناشایست معتقد بود. البته اطاعت از حاکمان را تنها تا جایی روا میدانست که به ارتکاب حرام الهی نینجامد. بر این اساس، همراهی در جنگها واجب و نمازگزاردن به امامت حاکم، سنّت است؛ زیرا خداوند به ولایت وی بر جامعه راضی است و نباید به مشیت خدا اعتراض کرد. [۵۷]
دیدگاههای فقهی
دیدگاههای فقهی ابن حنبل همچون دیدگاههای کلامیاش، افزون بر سخنان پراکنده وی، از کتاب مسند و دیگر کتابهای او برآمده است. از آنجا که او مسند را بدون پایبندی به صحّت همه روایتهای آن نگاشته، برخی از دانشمندان در فقیه نامیدن وی تردید کردهاند؛ چنانکه طبری (درگذشت در ۳۱۰ق.) در اختلاف الفقهاء و ابن عبدالبرّ (درگذشت در ۴۶۳ق.) در الاتقاء علی الائمة الثلاثة از یادکرد وی به منزله فقیه خودداری ورزیدهاند. طبری در همین راه به بهانه تشیعش از حنبلیان آزار دید و از دفن در قبرستان مسلمانان محروم ماند. [۵۸] در این میان، حنبلیان به پشتوانه گزارشهایی از احتیاط ابن حنبل در نقل حدیثهای مربوط به حلال و حرام [۵۹]، حدیثهای فقهی مسند وی را در حکم دیدگاههای او میانگارند و از فقیه خواندن او ابا ندارند. [۶۰]
استحباب زیارت قبور برای مردان
ابن حنبل زیارت قبور را برای مردان مستحب میدانست. [۶۱] ولی ابن تیمیه به پشتوانه کلام خرقی، ظاهر این گفتار را فقط دلالتگر بر جواز میداند. [۶۲] وی نخست قرائت فاتحه هنگام زیارت قبور را بدعت میخواند؛ اما سپس به روایتی در این باب برخورد و از نظر خویش بازگشت. [۶۳] درباره نظر وی در زمینه زیارت زنان نیز روایتهایی متعارض در نهی یا اباحه به چشم میخورد. [۶۴]
عدم وجوب حج بر مرتد
حنبلیان، همچون حنفیان، حج را بر مرتد واجب نمیدانند. [۶۵] اما از احمد درباره استنابه در حجّ مستحب برای فرد دارای قدرت که پیشتر حجّة الاسلام بهجای آورده، دو روایت در منع و جواز به چشم میخورد. [۶۶] ابن حنبل تمتع را بر اِفراد و اِفراد را بر قرآن ترجیح میدهد. [۶۷] وی همچون مالک بن انس، احرام عمره از میقات را بهتر از احرام پیش از آن میداند. [۶۸] وی به سان شافعی، نیت را در شکل گرفتن احرام کافی میداند [۶۹] و تلبیه را مستحب میشمرد. [۷۰] از دید او، بر خلاف پیشوایان دیگر مذاهب، محرم نمیتواند در عدّه به همسر مطلّقه خود رجوع کند. [۷۱] ولی بر پایه روایتی دیگر از ابن حنبل، این رجوع جایز است. [۷۲] درباره رکن بودن سعی میان صفا و مروه، از احمد دو روایت به چشم میخورد. [۷۳]
پانویس
- ↑ دائرة المعارف فقه مقارن، ص ۱۴۱و۱۴۲
- ↑ تاریخ الفقه الاسلامی، ص ۱۴۸
- ↑ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۰ ۱۸۱
- ↑ زحیلی، وهبة بن مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۱، ص ۵۴
- ↑ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۱
- ↑ صفة الصفوه، ج۲، ص۳۳۷؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۷
- ↑ الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۲، ص۶۹
- ↑ خصائص مسند احمد، ص۱۳، ۱۵
- ↑ خصائص مسند احمد، ص۱۵
- ↑ EI (The Encyclopaedia of Islam) AHMAD HANBAL
- ↑ خصائص مسند احمد، ص۱۳
- ↑ خصائص مسند احمد، ص۱۸-۲۱
- ↑ تهذیب الکمال، ج۱۴، ص۲۸۹
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۵۲۴
- ↑ خصائص مسند احمد، ص۱۳
- ↑ منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۹۷
- ↑ خصائص مسند احمد، ص۱۳-۱۴
- ↑ خصائص مسند احمد، ص۱۵-۱۸
- ↑ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۲۶
- ↑ مجموع الفتاوی، ج۱، ص۲۴۸
- ↑ منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۹۷
- ↑ الموضوعات، ج۱، ص۳۶۶؛ منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۲۲۴
- ↑ القول المسدد، ص۵
- ↑ القول المسدد، ص۷
- ↑ مجموع الفتاوی، ج۱۸، ص۷۲
- ↑ مسائل الامام احمد، ج۱، ص۱۱۷-۱۲۴
- ↑ المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۲۴
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۳۰
- ↑ تاریخ بغداد، ج۹، ص۳۷۵
- ↑ العقیده، ص۱۰۲-۱۰۴
- ↑ کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۳
- ↑ الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲
- ↑ الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۸۷
- ↑ الثقات، ج۱، ص۱۹۴
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲
- ↑ کتاب السنه، ج۱، ص۱۳۲
- ↑ کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۲، ۱۰۳؛ العقیده، ص۶۰، ۶۸، ۷۲، ۷۹
- ↑ تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۶-۶۳۷؛ تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۷
- ↑ تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۱-۶۳۹؛ قس: تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۶-۱۶۷؛ المنتظم، ج۱۱، ص۱۹-۲۲
- ↑ تاریخ طبری، ج۸، ص۶۴۰-۶۴۵؛ الفتوح، ج۸، ص۴۲۲؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۲-۲۴
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۵۲
- ↑ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴
- ↑ مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴؛ قس: المنتظم، ج۱۱، ص۴۴
- ↑ تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴، ۸۴؛ قس: الثقات، ج۸، ص۱۹
- ↑ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴
- ↑ کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷
- ↑ کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷
- ↑ العقیده، ص۶۲-۷۷
- ↑ اصول السنه، ص۲۳؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۳۰۱
- ↑ کتاب السنه، ج۲، ص۵۷۳
- ↑ العقیده، ص۶۲-۶۴
- ↑ فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۵-۷۲۷
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۸۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶-۲۷
- ↑ فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۵-۷۲۷
- ↑ العقیده، ص۶۵-۷۶
- ↑ تاریخ بخارا، ص۲۸۱
- ↑ خصائص المسند، ص۱۳-۱۵
- ↑ طبقات الفقهاء، ص۹۱-۹۲؛ المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۸
- ↑ المغنی، ج۲، ص۴۲۶
- ↑ المحرر فی الفقه، ج۱، ص۲۱۳
- ↑ المغنی، ج۲، ص۴۲۶
- ↑ المغنی، ص۴۳۰
- ↑ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۲
- ↑ المغنی، ج۳، ص۱۸۵
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۳۸
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۲۱
- ↑ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۹
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۵۶
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۴۱
- ↑ متن الخرقی، ص۵۷
- ↑ المغنی، ج۳، ص۴۱۰