طالبان: تفاوت میان نسخهها
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | |||
!نام جریان | |||
!طالبان | |||
|- | |||
|فعالیت | |||
| ۱۹۹۴–۱۹۹۶ (شبه نظامی) | |||
۱۹۹۶–۲۰۰۱ (دولت) | |||
۲۰۰۲-اکنون (شورش) | |||
|- | |||
|رهبران | |||
|هبتالله آخوندزاده (رهبر کنونی) | |||
|- | |||
|ستاد | |||
|قندهار، افغانستان (۱۹۹۶–۲۰۰۱) | |||
کویته، پاکستان | |||
پیشاور، پاکستان | |||
|- | |||
|مبانی | |||
|1.الگو بودن زندگی سلفی | |||
2.نظام خلافت | |||
3.برتری قومی | |||
|- | |||
|جهت گیری نسبت به حاکمیت | |||
|عموما در تضاد با حکومت | |||
|- | |||
|وضعیت اقتصادی | |||
|؟؟؟ | |||
|- | |||
|نحوه تبلیغات جهت جذب افراد | |||
|؟؟؟ | |||
|- | |||
|وضعیت کنونی | |||
| | |||
|} | |||
</div> | |||
'''طالِبان''' گروه مسلح سلفی است که با هدف سرنگونی نظام سیاسی فعلی [[افغانستان]] و برپایی امارت اسلامی میجنگد. اندیشه و رفتار طالبان بر تفسیر سنتی و بدون نرمش از شریعت اسلام ([[دیوبندیه|دیوبندی]]، [[سلفی]] و [[وهابیت|وهابی]]) و مقررات سختگیرانه قبیلهای پشتون استوار است. | '''طالِبان''' گروه مسلح سلفی است که با هدف سرنگونی نظام سیاسی فعلی [[افغانستان]] و برپایی امارت اسلامی میجنگد. اندیشه و رفتار طالبان بر تفسیر سنتی و بدون نرمش از شریعت اسلام ([[دیوبندیه|دیوبندی]]، [[سلفی]] و [[وهابیت|وهابی]]) و مقررات سختگیرانه قبیلهای پشتون استوار است. |
نسخهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۹
نام جریان | طالبان |
---|---|
فعالیت | ۱۹۹۴–۱۹۹۶ (شبه نظامی)
۱۹۹۶–۲۰۰۱ (دولت) ۲۰۰۲-اکنون (شورش) |
رهبران | هبتالله آخوندزاده (رهبر کنونی) |
ستاد | قندهار، افغانستان (۱۹۹۶–۲۰۰۱)
کویته، پاکستان پیشاور، پاکستان |
مبانی | 1.الگو بودن زندگی سلفی
2.نظام خلافت 3.برتری قومی |
جهت گیری نسبت به حاکمیت | عموما در تضاد با حکومت |
وضعیت اقتصادی | ؟؟؟ |
نحوه تبلیغات جهت جذب افراد | ؟؟؟ |
وضعیت کنونی |
طالِبان گروه مسلح سلفی است که با هدف سرنگونی نظام سیاسی فعلی افغانستان و برپایی امارت اسلامی میجنگد. اندیشه و رفتار طالبان بر تفسیر سنتی و بدون نرمش از شریعت اسلام (دیوبندی، سلفی و وهابی) و مقررات سختگیرانه قبیلهای پشتون استوار است.
ظهور طالبان
ظهور طالبان :این گروه در ۱۳۷۳ش/۱۹۹۴م توسط دولت و گروههای بنیادگرای اهلسنت پاکستان و حمایت عربستان، با بدنه ملایان و طلبههای پشتون در مدارس مناطق مرزی پاکستان بوجود آمد.که تشکیل آن از ترکیب و تناسب عوامل داخلی و خارجی بود که موارد اصلی و برجسته آن به شرح زیر میباشد:
عوامل داخلی
وضعيت كلی افغانستان پیش از شروع فعالیت طالبان، دچار بیثباتی و بحران بود.
تمایل افکار عمومی
مسابقه سران و فرماندهان گروههای مجاهدین پس از سقوط دولت نجیبالله (بهار۱۳۷۱ش/۱۹۹۲م)، برای تلاش در ورود انحصاری و سریع به کابل و بدست گرفتن مناطق مهم و سلاحهای سنگین، باعث شد که اختلافات به درگیریهای شدید، جنایات بسیار و ویران ساختن کابل و شهرهای بزرگ انجامد. رونق اقتصادی، ثبات اجتماعی و امنیت همگانی در دوره دولت مجاهدین از بین رفت. روند كمشتاب توسعه متوقف شد. فساد، زورگویی و اعمال خلاف قانون رواج بیشتر یافت.[۱] اینگونه بود که افکار عمومی به سمت ظهور عامل قوی برای توقف و جبران نابسامانیهای عملکرد مجاهدین متمایل شد. ناشناخته بودن اولیه طالبان باعث شد که تصور عمومی بر متفاوت بودن و بهتر بودن این گروه شکل گیرد.[۲]
تناسب شخصیتی طالبان
در ایالات و مناطق مرزی پاکستان بخصوص در پیشاور و کویته، از دهه چهل خورشیدی به این سو، احزاب سنی مانند جمعیت علمای اسلام، جماعت اسلامی و اهل حدیث، مدارس علمیه ایجاد کردند. در این مدارس فقط برخی متون مذهبی با تفسیر و دیدگاه مکتب دیوبندی (هند) تدریس میشود که دیدگاهها و فعالیتهای مشترک با سلفیه و وهابیت دارد.[۳] پس از ورود مهاجرین افغانستانی به این مناطق، تعداد قابل توجهی از جوانان، جذب این مراکز شدند و نیز، بر تعداد این مدارس افزوده گشت. بیشتر این طلاب از قوم پشتون بودند و در فضای قبیلهای، روستایی یا اردوگاهی همراه با فقر و محیط بسته تربیت شده بودند.[۴]
در این مراکز بارها گفته میشد که مجاهدین و شیعیان، فاسد و خارج از دین هستند و خارجیها نیز نیروهای شیطانی معرفی میشدند. سپس با تحریک و تشویق طلبهها به جهاد، وظیفه دینی برای پاکسازی افغانستان و یادآوری تعصب قومی، آنان را مسلح و سازماندهی کرده و به افغانستان گسیل داشتند. [۵]
بهتدریج، افراد غیر پشتون یا غیر بنیادگرا نیز به این گروه پیوستند: سنیهای بنیادگرای تاجیک و ازبک (بدخشان و مناطق شمال افغانستان)، مجاهدین عرب، چچن و ازبکستانی، و نیز پشتونهایی که در دولتهای کمونیستی افغانستان همکاری و تجربه داشتند.[۶]
عوامل خارجی
همسایگان و طرفهای خارجی درگیر در بحران افغانستان، به دنبال کسب منافع و خلاصی از این وضعیت بودند.
دولت پاکستان
ورود نیروهای شوروی سابق به افغانستان(زمستان ۱۳۵۸ش/۱۹۸۰م)، شکلگیری نیروهای مجاهد و ارتباط زمینی آنان با شهرهای مرزی پاکستان، فرصتی برای اعمال بهتر سیاستهای پاکستان در افغانستان بوجود آورد و باعث شد با حمایت پاکستان (ضیاءالحق)، کمکهای امریکا، انگلیس و برخی کشورهای اسلامی مانند عربستان و امارات، احزاب متعدد جهادی در آنجا شکل گیرد. سران احزاب از ملایان فعال، و سربازان از جوانان مهاجر و داخل کشور تشکیل شده بود.[۷]
تمایل حامیان مجاهدین، به گروههای تندرو و وفادار مانند حزب اسلامی (گلبدین حکمتیار) و حزب اتحاد اسلامی (عبدالرب الرسول سیاف) نتوانست برنامههای دولت پاکستان و عربستان را بهخوبی پیش ببرد، بنابراین دولت پاکستان(بینظیر بوتو) و عربستان به سمت تشکیل گروه جدید با زمینه کنترل، نظارت و وفاداری بیشتر رفت.[۸]
مبانی فکری
چارچوب فکری و اولیه سران طالبان اضافه بر ذهنیت و تربیت جامعه پشتونی جنوب افغانستان، آگاهانه یا ناآگاهانه از اندیشههای مختلف موجود در جریانهای افراطی اسلامی معاصر تاثیر پذیرفته است.
الگو بودن زندگی سلفی
مبانی اندیشه ملایان طالب، ناشی از مکتب دیوبندی هند و سلفیه است که دورههای آغازین و میانی اسلام را دوران طلایی، و دور از هرگونه خطا و نقد میداند. به نظر آنان این دوره نزدیکترین و شبیهترین مشخصات زندگی اسلامی را به سیره و سنت رسول خدا(ص) داشته، و باید نظام زندگی اکنون مسلمانان نیز به آن دوره برگردد.[۹]
نظام خلافت
مهمترین اصل در اندیشه سیاسی دیوبندی و طالبان، زنده کردن خلافت در نظام سیاسی اسلام است. طالبان، اسلامی ماندن جامعه را در اسلامی بودن حکومت میداند. بنابراین بازگشت به جامعه آرمانی موردنظر طالبان، مستلزم زندهکردن نظام حکومتی آن زمان یعنی خلافت است.[۱۰] از ارکان این نظام سیاسی، بیعت اهل حل و عقد، شورا، نصب و غلبه است. در تئوری خلافت و امارت ـ آن طوری که طالبان میخواهد ـ مردم و احزاب جایگاهی ندارند.[۱۱]
برتری قومی
طالبان اعتقاد دارد که برای خلافت و ریاست دولت اسلامی افغانستان، قبیله احمدخان درانی (ابدالی) از قوم پشتون، شایستگی و اصالت دارند، زیرا او پایهگذار اولین حکومت مستقل در قندهار است که منجر به تشکیل کشور افغانستان شد. بنابر این طالبان حکومت اقوام دیگر افغانستان، و حتی طوایف دیگر پشتون مانند غلزایی، محمدزایی و... را تحمل نمیکنند.[۱۲]
اهداف
براساس مبانی فکری، طالبان در حیطه عمل، اهداف کلی زیر را دنبال میکند:
احیای الگوی زندگی سلفی
طالبان با الگو دانستن زندگی اسلامی مورد نظرشان، پس از تصرف قندهار، هرات و کابل و نیز، پس از تشکیل حکومت، دستورات همگانی ویژهای در این راستا صادر کرد مانند: مردان باید ریش بلند و لباس محلی داشته باشند. نماز جماعت اجباری است. رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره و وسایل موسیقی، ابزار شیطانی اعلام شد. [۱۳] نقاشی و عکاسی موجودات زنده ممنوع گردید. دختران و زنان حق تحصیل و کار ندارند و برای حضور در بیرون خانه بیآرایش، کاملا پوشیده و همراه با پسر یا مرد محرم باشند.[۱۴] پیروان غیر اهلسنت مانند شیعیان و اسماعیلیان حق انجام مراسم مذهبی ندارند. زکات و عشر به عنوان مالیاتهای اسلامی دوباره رایج شد. [۱۵]
تشکیل نظام خلافت
اندیشه سیاسی و حاکمیتی طالبان، نظیر سایر جنبشهای اهلسنت، بر پایه خلافت اسلامی است. در این راستا طالبان پس از تصرف کابل، با ملا محمدعمر، بهعنوان امیرالمومنین و امیر امارت اسلامی بیعت کردند. [۱۶]رهبران بعد از وی نیز تحت این دو عنوان انتخاب میشوند.
حفظ برتری سیاسی قومی
پشتونها از قرن ۱۱ش/۱۸م قدرت را پیوسته در افغانستان به دست داشتهاند ولی ریاست برهانالدین ربانی ـ ملای تاجیک ـ بر دولت مجاهدین این رویه را قطع کرد. بنابر این ملامحمد عمر، رهبر طالبان با اعتقاد به اصالت پشتونها برای گرفتن قدرت، کوشید تا این سنت را دوباره زنده کند.[۱۷]
حکومت
در مهر ۱۳۷۳ش پس از یک درگیری خونین میان نیروهای محلی مجاهدین و گروهی نوظهور در اسپین بولدگ، در افغانستان و نزدیک مرز پاکستان، فردی به نام مولوی منان نیازی با بخش فارسی رادیو بیبیسی مصاحبه کرد و خود را سخنگوی گروه جنگجوی جدید معرفی نمود. اواهداف گروه را اینگونه اعلام نمود: ما محصلین و طالبان مدارس دینی هستیم که برای از بین بردن گروهها و دستهجات مسلح محلی و برقراری امنیت راههای تجاری اقدام نمودهایم.[۱۸] طالبان به سرعت توانستند قندهار، مهمترین ولایت جنوبی افغانستان را تصرف کرده و در آنجا حکومت محلی خود را ایجاد کنند.[۱۹]
در مهر ۱۳۷۵ش گروه طالبان وارد کابل شد. ارگ رياست جمهوري را گرفت و امارت اسلامی تاسیس کرد ولی ملاعمر در قندهار ماند. طالبان تا آبان ۱۳۸۰ش بر بخش زيادی از افغانستان حکومت کرد. البته مجاهدین افغانستان در مناطق مختلف با طالبان در نبرد بودند و حاج قاسم سلیمانی نیز که فرمانده سپاه قدس بود، در مناطق مختلفی از افغانستان حضور پیدا میکرد و به مجاهدین برای مقابله با طالبان کمک میکرد.[۲۰] در پی حمله به برجهای دوقلو در نیویورک، دولت آمریکا، گروه القاعده را متهم به دست داشتن در این حمله دانست و از طالبان خواست تا اسامه بنلادن، رهبر القاعده را به امریکا تحویل دهد؛ در پی خودداری طالبان از پذیرش این درخواست، آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد. تهاجم امریکا به افغانستان، باعث شد طالبان ضعیف شود و تلاشهای چندین ساله مجاهدین افغانستان در مبارزه با طالبان به نتیجه برسد و دولت طالبان ساقط شود. پس از سقوط دولت طالبان در آبان(عقرب)۱۳۸۰ش، بیشتر اعضای باقیمانده به پاکستان فراری شدند. [۲۱]
رهبران
از زمان تشکیل طالبان، رهبری این گروه را سه نفر زیر پیاپی بر عهده داشتهاند:
- ملا عمر
اولین رییس طالبان محمدعمر (قندهار۱۳۳۹ش-پاکستان۱۳۹۲ش/۱۹۶۰-۲۰۱۳م) معروف به ملاعمر بود. محمد عمر پس از تصرف کابل (مهر ۱۳۷۵ش/اکتبر۱۹۹۶م) در گردهمایی ملایان و طلبههای جنوب افغانستان به امارت اسلامی طالبان انتخاب شد. او سابقه جهاد و عضویت در برخی احزاب جهادی افغانستان را دارا بود که از آن کنارهگیری کرد. محمدعمر پس از سقوط حکومت طالبان و فرار به پاکستان تا هنگام مرگ دیده نشد.[۲۲]
- ملا اخترمحمد منصور
پس از محمدعمر، اختر محمد منصور(ولایت قندهار۱۳۴۷-پاکستان۱۳۹۵ش/۱۹۶۸-۲۰۱۶م)، فرد شماره دو این گروه، بعنوان رهبر جدید آن انتخاب شد اما بخشی از طالبان، این انتخاب را نپذیرفته و جدا شدند.[۲۳]
- ملا هبتالله آخوندزاده
این فرد(متولد:قندهار۱۳۴۰ش/۱۹۶۱م)، قاضیالقضات طالبان در زمان ملاعمر بوده و بین طالبان به شیخ الحدیث نیز مشهور است، ولی سوابق نظامی و مدیریتی چندانی ندارد.[۲۴]
رفتار با شیعیان
طالبان برای پیشبرد اهداف خود میکوشید از اعمال سیاستهای خشن و جانبگرایانه نسبت به شیعیان فاصله بگیرد، اما از همان ابتدا شیعیان خصوصا هزارهها با طالبان دچار مشکل شدند. عدم پایبندی طالبان به توافق صلح با عبدالعلی مزاری رهبر حزب شیعی وحدت اسلامی در هنگام تلاش برای ورود به کابل که منجر به شهادت وی و سرکوب نیروهای این حزب شد؛ باعث شد چهره و جایگاه این گروه نزد شیعیان منفور شود.[۲۵] گرچه بعدها با پیوستن برخی از افراد و گروههای شیعی به طالبان و همکاری با آنان، تلاش شد تصور عدم تعصب و خشونت عمدی طالبان در مقابل شیعیان بویژه هزارهها بوجود آید، ولی محدودیت، سرکوب شدید و کشتار مقاومت شیعیان در هزارستان و شهرها و روستاهای دیگر، این پندار را از بین برد. [۲۶]
پس از سقوط کابل و انتقال مرکز حزب وحدت اسلامی به بامیان، طالبان حملات شدیدی را به این ولایت نمود اما تا تصرف آن، بارها شکست خورد و عقب نشست. در خرداد(جوزا) ۱۳۷۶ش به دنبال تصرف مزار شریف، مرکز ولایت/استان بلخ در شمال افغانستان، هزارههای این شهر و نیروهای حزب وحدت علیه طالبان قیام کرده، با همراهی ازبکها و تاجیکها صدها نیروی طالبان را به قتل رسانده و شهر را باز پس گرفتند. این عمل باعث شد تسلط طالبان بر بیشتر مناطق افغانستان، و ابتکار پاکستان و عربستان برای رسمیت دادن دولت آنان به شکست انجامد.[۲۷] به تلافی، منطقه هزارستان تحریم و محاصره شد. گرسنگی و بیماری، تلفات و فشار بسیاری بر مردم وارد نمود. این وضعیت حدود ۱۵ ماه، تا زمان سقوط بامیان ادامه داشت.[۲۸]
مزار شریف در مرداد(اسد) ۱۳۷۷ش با حمایت کامل پاکستان و عربستان دوباره به دست طالبان افتاد. نسلکشی هزارهها و اقوام دیگر شروع شد. بیشتر آنان هنگام کشته شدن، شکنجه میشدند. فرماندهان ارشد طالبان به طور رسمی اعلام کردند که شیعیان کافرند و باید نابود شوند. هشت نفر از دیپلماتهای کنسولگری ایران نیز در این حمله شهید شدند.[۲۹]
حملات طالبان به مناطق هزارستان در شهریور(سنبله) ۱۳۷۷ش شدت گرفت و بامیان سقوط کرد. گزارشها از دهها قتل و غارت خبر میداد. در برخی مناطق، افراد بانفوذ شیعه با هدف کاهش کشتار، با طالبان صلح و همکاری کردند. در مجموع تا سقوط طالبان در آبان(عقرب) ۱۳۸۰ش شیعیان در موضع ضعف شدید قرار داشتند، بهویژه با تخریب مجسمههای بودا توسط طالبان که بزرگترین آثار باستانی هزارهها محسوب میشد، ضربات سنگینی به روحیه شیعیان هزاره وارد شد.[۳۰]
پس از شروع مجدد فعالیت طالبان(۱۳۸۵ش/۲۰۰۶م)، در رفتار خشونتآمیز این گروه با شیعیان هیچ تغییری دیده نشده است، و آمارها نشان میدهد تلفات و هزینههای حملات طالبان گاهی برای شیعیان سنگینتر بوده است.[۳۱] البته پس از شروع فعالیت داعش در افغانستان (۱۳۹۴ش/۲۰۱۵م) و انجام عملیاتهای تروریستی و جنایت بخصوص علیه شیعیان، طالبان در چند بیانیه این حملات را محکوم کرده، و کوشیده است که خود را از حملات عمدی به شیعیان و با انگیزه تعصب مذهبی و نژادی دور نشان دهد.[۳۲]
طالبان و غربیها
طالبان سبک زندگی غربی را کفرآمیز تلقی میکند، لباس غربی را با سستی اخلاقی برابر میداند و آزادی زنان را به عنوان ضدیت با اخلاق اسلامی مردود میشمارند.[۳۳] آنان به نفوذ فرهنگ غربی که دشمن اسلام تلقی میگرد، حساس هستند و معتقدند جامعه از طرفی خارجیها در خطر است. از اینرو یکی از اهداف این گروه، بیرون راندن و ضربه زدن به نیروهای خارجی مستقر در افغانستان است. [۳۴]
طالبان و دیگر گروههای تندرو
طالبان تفاوتهایی با گروههایی تندرو دیگر همچون القاعده و داعش داشته و دارد. طالبان در جهاد خود اولویت را به دشمن نزدیک میدهد. این دشمنان نزدیک همان رژیم سکولار و حامیانشان، یعنی نیروهای ایساف و آمریکا در افغانستان اند. آنها برای جهاد به کشورهای دیگر نمیروند و حتی کمتر در صدد ایجاد گروههای ضربت در داخل آمریکا و یا اروپا هستند. برخلاف داعش و القاعده که با توجه به ساختار و سوابقشان دارای استراتژی جهانی هستند. در نگاه آنان ایجاد دولت اسلامی گام اول در جهت توسعه سرزمین اسلامی و ایجاد خلافت اسلامی است. ایده تغییر نام گروهک تروریستی داعش منشعب از القاعده از دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به دولت اسلامی هم از این جهت بود که محدویت ملی و سرزمینی را حذف کند. ابوبکر البغدادی خود را خلیفه مسلمین میداند در حالی که ملا عمر خود را تنها امیر افغانستان، می دانست.[۳۵]
طالبان تلاش داشته که نسبت به گروههای افراطی دیگر در افغانستان، تا زمانی که به قلمرو و منافع این گروه ضربه نزدهاند و طالبان را به رسمیت بشناسند؛ تحمل و سازگاری داشته باشد در غیر این، وارد درگیری با آنان میشود. شبکه حقانی، القاعده، طالبان پاکستان، حرکت اسلامی ازبکستان و داعش، برجستهترین این جمیعتها بوده است.[۳۶]
فعالیت دوباره
طالبان پس از مدتی دوباره (۱۳۸۵ش/۲۰۰۶م) فعالیت خود را در افغانستان علیه نیروهای دولتی و خارجی آغاز کرد. حملات خرد و کلان این گروه، تلفات سنگینی برای هر دو طرف داشته است. همچنین در نتیجه عملیاتهای این گروه بخصوص انتحاری و بمبگذاری تاکنون دهها هزار فرد غیرنظامی کشته و زخمی شده است. سران طالبان در لیست سیاه سازمان ملل قرار دارد.[۳۷][۳۸]
دولت افغانستان بارها پاکستان را به حمایت و تقویت طالبان متهم کرده، همانطور که خود این دولت توسط منتقدین و مخالفین سیاسی، به سهلانگاری امنیتی و عدم قاطعیت در برابر طالبان متهم شده است. از طرفی این دولت اعلام کرده که حاضر است با طالبان گفتگو و صلح کند ولی منجر به شکست میشود. طالبان دولت افغانستان را تحت نفوذ امریکا میدانند و اعلام کرده فقط با دولت امریکا مذاکره میکند. در سالهای اخیر، دولت امریکا نیز فعالیتهایی را برای مذاکره با طالبان داشته و دارد.
در بهمن ۱۳۹۷ش زلمی خلیلزاد، نماینده افغانتبار دولت امریکا، دور جدیدی از تلاشها را برای گفتگو و صلح با طالبان آغاز کرد. دفتر نمایندگی طالبان در قطر، محل اصلی این دیدارها است. همزمان با این فعالیت؛ ترامپ اعلام کرده که احتمالا بخشی از نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج کند.[۳۹]
در نهایت توافقنامه صلح میان طالبان و امریکا در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ش برابر با ۲۹ فوریه ۲۰۲۰م به امضاء رسید.[۴۰] از جمله تعهدات امریکا در این توافقنامه خروج نیروهای امریکایی در طی ۱۴ ماه از خاک افغانستان و در صورت اجرای توافقنامه تحریمهای علیه طالبان تا ۲۷ اگوست ۲۰۲۰م برداشته شود. در مقابل نیز طالبان تعهداتی دادهاند از جمله اینکه به اعضای خود، فرد یا گروهی از جمله القاعده اجازه نخواهد داد تا از خاک افغانستان برای تهدید آمریکا و متحدان آن استفاده کند.[۴۱]
منابع
- ↑ طنین، افغانستان در قرن بیستم، ۱۳۹۰ش، ص ۳۹۹-۴۱۰.
- ↑ سجادی، «طالبان، دین و حکومت»، ۱۳۷۷ش،ص ۴۴۰.
- ↑ احمدی،«طالبان: ریشهها، علل ظهور و عوامل رشد»، ۱۳۷۷ش، ص۲۶.
- ↑ احمدی،«طالبان: ریشهها، علل ظهور و عوامل رشد»، ۱۳۷۷ش، ص۲۶.
- ↑ احمدی،«طالبان: ریشهها، علل ظهور و عوامل رشد»، ۱۳۷۷ش، ص۲۶.
- ↑ مژده، «بازی قدرتها در افغانستان و شکلگیری طالبان»، ۱۳۸۷ش، ص۷۴.
- ↑ طنین، افغانستان در قرن بیستم، ۱۳۹۰ش،۳۱۳-۳۱۷.
- ↑ طنین، افغانستان در قرن بیستم، ۱۳۹۰ش، ص۴۱۱.
- ↑ عارفی، «مبانی قومی و مذهبی طالبان»، ص ۲۰۵.
- ↑ عارفی، «مبانی قومی و مذهبی طالبان»، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۲-۲۰۳.
- ↑ عارفی، «مبانی قومی و مذهبی طالبان»، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۲-۲۰۳.
- ↑ سجادی، «طالبان، دین و حکومت»، ص۲۳۵و۲۴۰.
- ↑ عارفی، «مبانی قومی و مذهبی طالبان»، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۳-۲۰۵.
- ↑ میلی، طالبان، جنگ، مذهب و نظام جدید در افغانستان، ۱۳۷۹ش، ص ۷۶و۸۳.
- ↑ میلی، طالبان، جنگ، مذهب و نظام جدید در افغانستان، ۱۳۷۹ش، ص ۷۶و۸۳.
- ↑ سجادی، «طالبان، دین و حکومت»، ۱۳۷۷ش، ص۲۴۴
- ↑ احمدی، «طالبان،ریشهها، ظهور و عوامل رشد»،۱۳۷۷ش، ص۲۹.
- ↑ بختیاری، «طالبان چگونه شکل گرفت؟»، سایت خبر انلاین
- ↑ احمدی، «طالبان،ریشهها، ظهور و عوامل رشد»،۱۳۷۷ش، ص۲۹.
- ↑ حضور جدی سردار سلیمانی در کنار مقاومتگران افغانستان
- ↑ سینایی، «نقش حمایت خارجی در احیای طالبان»، ۱۳۹۲ش، ص ۹۷.
- ↑ وبگاه خبرگزاری پیام آفتاب، زندگی نامه ملاعمر، نشر:۰۷/۰۵/۱۳۹۴ بازدید:۱۹/۰۹/۱۳۹۷.
- ↑ وبگاه خبرگزاری پیام آفتاب، «زندگینامه ملا اختر محمد (منصور)»، رهبر جدید طالبان به قلم طالبان»، نشر: ۱۳۹۴/۰۶/۱۰، بازدید:۱۳۹۷/۰۹۱\/۱۹.
- ↑ وبگاه خبرگزاری تسنیم، «از قاضیالقضاتی تا رهبری؛ «ملا هیبتالله» رهبر جدید طالبان کیست؟»، نشر:۱۳۹۵/۰۳/۰۶، ۱۳۹۷/۰۹/۲۴.
- ↑ بهمنی قاجار، جایگاه سیاسی و اجتماعی شیعیان در افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۴۱-۴۳.
- ↑ نظری، «مقاوم شیعیان افغانستان در برابر طالبان در چارچوب تحلیل گفتمان»، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۷-۱۱۸.
- ↑ احمدی، «طالبان،ریشهها، ظهور و عوامل رشد»،۱۳۷۷ش، ص۲۴.
- ↑ نظری، «مقاوم شیعیان افغانستان در برابر طالبان در چارچوب تحلیل گفتمان»، ۱۳۸۵ش، ص۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ بهمنی قاجار، جایگاه سیاسی و اجتماعی شیعیان در افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۴۱-۴۳.
- ↑ بهمنی قاجار، جایگاه سیاسی و اجتماعی شیعیان در افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۴۱-۴۳.
- ↑ سایت خبرگزاری صدای افغان، گزارش کمیسیون حقوق بشر درباره قربانیان اقلیتها
- ↑ وبگاه خبرگزاری تسنیم، «اعلام مواضع گروه طالبان در رابطه با عزاداری شیعیان در ماه محرم و فتنه داعش»، نشر:۱۳۹۶/۰۷/۰۱، بازدید: ۱۳۹۷/۰۹/۱۹..
- ↑ میلی، افغانستان، طالبان و سیاستهای جهانی، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۴-۲۱۵.
- ↑ میلی، افغانستان، طالبان و سیاستهای جهانی، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۴-۲۱۵.
- ↑ «تفاوت "طالبان" و "القاعده" چیست؟»
- ↑ وبگاه خبرگزاری پیام آفتاب، «پنج ضلعی طالبان، داعش، القاعده، شبکه حقانی و تحریک اسلامی ازبکستان»، نشر:۱۳۹۴/۰۷/۰۶، بازدید:۱۳۹۷/۰۹/۲۴.
- ↑ وبگاه روزنامه اطلاعات روز، «رکورد تازه تلفات غیرنظامیان؛۱۶۶۲ کشته در شش ماه»، نشر:.
- ↑ وبگاه روزنامه اطلاعات روز، «گزارش تازه سازمان ملل، رکوردزنی تلفات ملکی(غیرنظامی) در ۲۰۱۶» بازدید:۱۳۹۷/۰۹/۲۴.
- ↑ سایت روزنامه اطلاعات روز، «خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان چه تاثیری دارد؟»
- ↑ «توافقنامه صلح بین مقامات آمریکایی و طالبان در دوحه، پایتخت قطر به امضاء طرفین رسید»
- ↑ «محتوای توافقنامه آمریکا و طالبان چیست؟»