عرفات: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'امتها' به 'امتها') |
جز (جایگزینی متن - ' اگر چه' به ' اگرچه') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
عَرَفاتْ، از ریشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته [[راغب]]: بیانگر شناخت آثار اشیاء همراه با تفکر و تدبر است<ref> تاج العروس، ج 24، ص 133</ref>. این کلمه اسمی مفرد است که در لفظ به صورت جمع آمده، لیکن جمع بسته نمیشود. و شاید دلیل آن تفکیکناپذیری اماکن بوده و با این استعمال گوئی هر جزئی از این سرزمین را عرفه دانستهاند. | عَرَفاتْ، از ریشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته [[راغب]]: بیانگر شناخت آثار اشیاء همراه با تفکر و تدبر است<ref> تاج العروس، ج 24، ص 133</ref>. این کلمه اسمی مفرد است که در لفظ به صورت جمع آمده، لیکن جمع بسته نمیشود. و شاید دلیل آن تفکیکناپذیری اماکن بوده و با این استعمال گوئی هر جزئی از این سرزمین را عرفه دانستهاند. | ||
[[فرّاء]] گفته است: عرفات | [[فرّاء]] گفته است: عرفات اگرچه به صورت جمع آمده، لیکن معرفه است و دلیل معرفه بودنش نیز آن است که الف و لام بر آن داخل نشود. | ||
[[اخفش]] نیز گفته است: عرفات بدان جهت منصرف است که تاء را به منزله یاء و واو در مُسْلِمین و مُسلِمُون، و تنوین را به منزله «نون» قرار دادهاند و آنگاه که به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقی میماند<ref> تاج العروس، ج 24، ص 138</ref>. | [[اخفش]] نیز گفته است: عرفات بدان جهت منصرف است که تاء را به منزله یاء و واو در مُسْلِمین و مُسلِمُون، و تنوین را به منزله «نون» قرار دادهاند و آنگاه که به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقی میماند<ref> تاج العروس، ج 24، ص 138</ref>. | ||
[[جوهری]] همچنین گفته است: این گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه به صورت مفرد آمده، این استعمال همچون «مُوَلَّدٍ» است و عربی خالص و محض نمیباشد<ref> لسان العرب، ج 9، ص 157</ref>. | [[جوهری]] همچنین گفته است: این گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه به صورت مفرد آمده، این استعمال همچون «مُوَلَّدٍ» است و عربی خالص و محض نمیباشد<ref> لسان العرب، ج 9، ص 157</ref>. |
نسخهٔ ۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۴
عرفات | |
---|---|
نام | عَرَفاتْ |
عرفات نام کوهی نزدیک مکه است؛ منطقه وسیعى است با مساحت حدود ۱۸ کیلومتر مربع در شرق مکه معظمه، اندکى متمایل به جنوب که در میان راه طائف و مکه قرار گرفته است و زائران بیت الله الحرام در نهم ذى الحجه از ظهر تا غروب در این منطقه حضور دارند.
در نقلى آمده است که آدم و حوا پس از هبوط از بهشت و آمدن به کره خاکى در این سرزمین یکدیگر را یافتند و به همین دلیل این منطقه «عرفات» و این روز «عرفه» نام گرفته است.
همچنین گفتهاند که جبرئیل هنگامی که مناسک حج را به ابراهیم می آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد و نیز گفتهاند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میکنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است.
معنای لغوی عرفات
عَرَفاتْ، از ریشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته راغب: بیانگر شناخت آثار اشیاء همراه با تفکر و تدبر است[۱]. این کلمه اسمی مفرد است که در لفظ به صورت جمع آمده، لیکن جمع بسته نمیشود. و شاید دلیل آن تفکیکناپذیری اماکن بوده و با این استعمال گوئی هر جزئی از این سرزمین را عرفه دانستهاند.
فرّاء گفته است: عرفات اگرچه به صورت جمع آمده، لیکن معرفه است و دلیل معرفه بودنش نیز آن است که الف و لام بر آن داخل نشود. اخفش نیز گفته است: عرفات بدان جهت منصرف است که تاء را به منزله یاء و واو در مُسْلِمین و مُسلِمُون، و تنوین را به منزله «نون» قرار دادهاند و آنگاه که به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقی میماند[۲]. جوهری همچنین گفته است: این گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه به صورت مفرد آمده، این استعمال همچون «مُوَلَّدٍ» است و عربی خالص و محض نمیباشد[۳].
حدود عرفات
اگر منطقه عرفات را به صورت کمانی در نظر بگیریم، اطراف قوس این کمان را رشته کوههایی فراگرفته است که وتر آن وادی عُرَنَه است.
عرفات از طرف شمال شرقی محدود است به کوه اسمر که آن را «جبل سَعْد» نیز میگویند، و از مشرق به کوه أشهب که آن را «مِلْحه» نیز خوانند و ارتفاعش از قبلی کمتر است، و از جنوب به سلسله کوهی که مرتفعترین آن را «ام الرضوم» نامند، از قسمت شمال غربی و مغرب نیز محدود است به وادی عرنه. که تمامی این مناطق از آن قریش بوده است[۴].
درون موقف نیز کوهی قرار دارد که حجاج از آن بالا رفته، دعا میخوانند، این کوه در کتابهای تاریخی به نامهای «جبلالرحمه»، «قُرَین»، «الال» - به کسر و فتح الف- و «نابت» نامیده شده است[۵]. و در میان مشاعر، تنها عرفات بیرون حرم واقع شده است.
تاریخچه عرفات
بر اساس گزارش تاریخ، پیشینه این نام و این سرزمین، به زمان حضرت آدم (علیه السلام) میرسد، آنگاه که او و همسرش حوا از بهشت رانده شده و پس از مدتی یکدیگر را در این سرزمین یافتند و از همین رو، برخی این دیدار را علت نامگذاری این نقطه از زمین، به «عرفات» دانستهاند[۶]. از آن پس و به دنبال تشریع حج، وقوف در عرفات به عنوان امری واجب مطرح شد[۷]. لیکن شهرت این سرزمین، از زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) به بعد است. تا قبل از پیدایش زمزم به دلیل وجود چاههای آب در اطراف عرفات برخی قبایل چون جرهمیان، این منطقه را به عنوان محل سکونت خود برگزیده بودند.
مرحوم محمد تقی مجلسی قدس سره نوشته است: «...جرهمیان تا قبل از پیدایش زمزم در عرفات و ذی المجاز سکونت داشتند، پس از آن که به واسطه پرواز مرغان، از وجود آب در مکه آگاه شدند، رفته رفته به مکه آمده و کنار زمزم را برای سکونت خود برگزیدند[۸]. لیکن با پر شدن چاه زمزم به وسیله جرهمیان و کمبود آب در مکه و وجود منابع آب در اطراف عرفات، و هموار بودن زمین در این منطقه، بار دیگر گروهی از مردم، به این سرزمین آمده، به ایجاد نخلستان و کشت و زرع پرداختند. برخی در آنجا ساکن شده و برخی دیگر نیز به صورت فصلی و مقطعی به این مکان میآمدند. مدتی بعد، آب چاههای موجود در عرفات را به مکه منتقل و مردم از آن بهره میگرفتند.
ازرقی به نقل از ابن عباس مینویسد: چون قریش در سرزمین مکه ساکن شدند و جمعیت آنان زیاد شد، کمیِ آب برای آنان مشکل ایجاد کرد، در نتیجه در مکه چاههایی حفر شد، مُرَّة بن کعب بن لؤی، چاهی به نام رُمْ حفر کرد که محل آن در وادی عُرَنه و نزدیک عرفات قرار داشت[۹]. همچنین چاه «روا» در بیرون مکه و در صحراهای کنار عرفات قرار داشته است، اعراب هم در آن روزگار اطراف مکه ساکن بودهاند[۱۰]. بشاری در گزارش خود از عرفات مینویسد: «عرفات روستایی است که در آن کشتزارها و سبزه زارها و مزارع خربزه وجود دارد و مردم مکه در آنجا خانههای زیبایی دارند که روز عرفه در آن فرود میآیند[۱۱]».
البته یاقوت حموی مکان این روستا را در فاصله دو مایلی، از موقف کنونی، میداند[۱۲]. آنچه مسلم است این است که در این منطقه اشخاصی سکونت داشته و بدین جهت آنان را عَرَفی مینامیدهاند. زَنفَل بن شداد عَرَفی از جمله این کسان است.
عاص بن وائل نیز در این منطقه خانه داشته و سعید بن مسیب هنگام گذر از کنار آن شنید که خوانندهای این اشعار را میخواند: (تضوّعَ مسکاً بطنُ نعمانَ اذ * مَشَتْ بِه زینبٌ فی نسوةٍ عَطِرات)
پس پاهایش را بر زمین کوبید و گفت: به خدا سوگند این از چیزهایی است که شنیدنش لذتبخش است:
(و لیست کأخری أَوسعَتْ جیبَ دِرعها * و اَبدَتْ بنانَ الکفّ لِلجَمَراتِ
و حَلَّت بنانُ المسک وحْفاً مرجَّلاً * علی مثل بدر لاح فی الظّلمات
و قامت تراءی یومَ جمع فأفْتَنتْ * برؤیتها مَنْ راح من عرفات[۱۳]).
اینک از خانهها و مزارع در عرفات، هیچ گونه اثری باقی نمانده است.
لیکن در چند سال گذشته دولت عربستان، درختان زیادی در عرفات کاشته که با رشد آنها، همه ساله بر زیبایی این سرزمین افزوده میشود، در طول سال نیز اهالی مکه به عنوان تفریح به آنجا آمده، از سایه درختان و منظره زیبای آن بهره میگیرند.
در عرفات، در گذر تاریخ، حوادث فراوانی رخ داده که پرداختن به آن فرصتی دیگر میخواهد. ازرقی نمونهای از آن حوادث را این چنین نقل کرده است: در سال یک هزار و پنجاه و سه، روز نهم ذی الحجه، در حالی که حاجیان در عرفات بودند، سیل عظیمی آمد که از ظهر تا غروب ادامه داشت و چون حاجیان خواستند به مشعر بروند، جریان سیل مانع از عبور ایشان شد و آنها ناچار شدند تا آخر شب در عرفات بمانند تا سیل کندتر شود و با سختی گذشتند[۱۴].
وی همچنین گفته است: نخستین کس که میان صفا و مروه و دو کوه عرفات، در شبهای موسم حج، چراغهای نفتی برافروخت ابواسحاق معتصم بود[۱۵].
نکته دیگر در این قسمت اینکه سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهمالسلام بر این بوده که در عرفات برای حاجیان سخنرانی نموده، معارف دینی و اخلاقی را بیان میکردند. و حتی خلفا و حکام نیز با تأسی به آنان، در این سرزمین مقدس خطابههایی ایراد مینمودند. رفته رفته منبری برای خطیب روز عرفه ساخته شد، که خطیبان برفراز آن سخن میگفتند.
مسجد عرفات
در عرفات مسجدی وجود دارد که در تاریخ به نام مسجد عرفه، و مسجد جامع ابراهیم، و یا مسجد ابراهیم نیز از آن یاد شده است. این مسجد در گذشته بسیار کوچک بوده، و حاجیان در آن نماز میگزاردند.
ازرقی در ترسیم مسجد عرفات مینویسد: اندازه مسجد عرفات از جلو تا آخر- یعنی طول- یکصد و شصت و سه ذراع و از سمت راست تا سمت چپ آن- یعنی عرض- بیست ذراع است، بر دیوارهای مسجد دویست و سه و نیم کنگره است، شصت و چهار کنگره بر دیوار قبله و بر گوشه راست و چپ آن، هر یک هشت کنگره، و پنجاه و هفت کنگره هم بر بقیه دیوار راست و چپ و در دیوار آخر مسجد ده کنگره بر سمت راست و چهار کنگره بر سمت چپ قرار دارد.
مسجد عرفات دارای ده در است، یک در بر دیوار قبله که دارای طاقی بطول نه ذراع و عرض دو ذراع و هیجده انگشت است، بر دیوارهای سمت راست چهار در و بر دیوار سمت چپ هم چهار در قرار دارد و پهنای هر یک از این درها شش ذراع است، مساحت دری که بسوی موقف گشوده میشود یکصد و سی و یک ذراع است از کنار سمت راست مسجد تا کنار سمت چپ آن دیواری دایره شکل- قوسی- به طول سیصد و چهل ذراع کشیده شده است، پهنای مسجد از وسط آن شصت و هشت ذراع است، درهایی که در دیوار سمت راست است در بخش «حَبْر» گشوده میشود، بلندی دیوارها شش ذراع است در آخر مسجد سمت راست و طرف حَبْر دکان مربعی است که بلندی آن پنج ذراع و مساحت بالای آن هفت ذراع و هیجده انگشت در شش ذراع و هیجده انگشت است و روز عرفه بر آن اذان میگویند.
در مسجد محرابی هم بر سکوی مرتفعی قرار دارد که امام و برخی از همراهان او آنجا نماز میگزارند و دیگران پایین آن نماز بجا میآورند و بلندی این سکو دو ذراع است ... از مسجد عرفه تا جایی که شامگاه عرفه، امام میایستد یک میل است و نشانه آن در پشت جایی که امام میایستد و کنار جبلالمشاة نصب شده است[۱۶].
ملک اشرف قایتبای (873 ه. - 901 ه.) در زمان سلطنت خود، مسجد نمره را در عرفات تعمیر و قنات عرفه را که مسدود شده بود لایروبی کرد[۱۷]. مساحت مسجد نمره در بازسازی و توسعه اخیر به 000، 124 متر مربع رسیده است.
گذری در عرفات
و اینک برآنیم تا نام برخی از مکانهایی را که به هنگام حرکت از سمت مزدلفه (مشعرالحرام) به جانب عرفات به چشم میخورد، به ترتیب آنچه را که می بینیم و یا جایگاه آن را در کتابهای تاریخی می یابیم به نحو اختصار روشن سازیم:
اخشبان
در مرز شرقی مزدلفه دو کوه وجود دارد با نام اخشبان، کوه شمالی را اخشب کبیر و کوه جنوبی را اخشب صغیر گویند، از میان آن دو، راهی به سمت مزدلفه میگذرد که آن را طریق المزمین و طریق الأخشبین نامند. این راه امروزه توسعه پیدا کرده است. چندین مسیر برای سواره ها احداث گردیده و یک راه نیز برای کسانی که میخواهند این مسیر را پیاده طی کنند[۱۸]. این مسیر را مأزمان نیز نامند[۱۹].
مأزمان
مأزمان تثنیه مأزم است که اهل لغت به راه تنگ میان دو کوه و امثال آن میگویند[۲۰]، و در اینجا مقصود آن راه تنگی است که در میان دو کوه وجود دارد که اهل مکه از آن به عنوان مضیق ; یعنی تنگه یاد میکنند[۲۱]، تقی الدین فاسی از ابن شعبان نقل میکند که مأزمان دو کوه است در مکه که از مزدلفه بحساب نمیآید و همو به نقل از نووی در تهذیب مینویسد که آن دو کوه، بین عرفات و مزدلفه واقع است که از میان آن دو راهی میگذرد[۲۲].
صاحب مرآه الحرمین فاصله بین باب بنی شیبه تا اول مأزمان را ۱۳۱۶۱ متر و فاصله میان آخر وادی محسّر تا اول مأزمان را ۲۸۱۲ متر و حدّ فاصل بین اول مأزمان تا محل علامت حرم را (که از آن بعنوان طول مأزمان یاد میکنند) ۴۳۷۲ متر نگاشته است[۲۳].
فاکهی و ازرقی حد فاصل میان دو مأزم را، که از آن بعنوان مأزما عرفه یاد میکنند، ۱۱۲ ذراع و ۱۲ انگشت نوشتهاند[۲۴]، ظاهراً مقصود آنها عرض تنگه است. در واقع این فاصله را دره ای تشکیل میدهد که نهایت آن به بطن عرنه میرسد. در گذشته حاجیان به هنگام عبور از این مسیر به سوی مشعرالحرام، گاهی در این تنگه مورد هجوم عدهای از دزدان و غارتگران قرار می گرفتند و اموالشان به غارت میرفت[۲۵] و گاهی خونها ریخته میشد. امروز این راه توسعه پیدا کرده است.
بطن عرنه
حد فاصل بین دو علامت حد حرم و بین دو علامت حد عرفه از سمت مکه را بطن عرنه میگویند. بهنگام استعمال، کلمه عرفه گاهی شامل بطن عرنه نیز میگردد، و گاهی تنها اراده موقف از آن میگردد[۲۶] طول وادی عرنه را ۱۵۵۳ متر نوشتهاند. [۲۷] گاهی از بطن عرنه اراده مسجد عرفه و همه مسیل میگردد[۲۸].
علمین حرم
گویند اول کسی که علامتهای حد حرم (انصاب حرم) را نصب کرد، حضرت ابراهیم خلیل با راهنمایی جبرئیل بوده است، و پس از او اسماعیل، قصی بن کلاب، قریش، پیامبر (ص) قبل از هجرت و همچنین در عام الفتح، عمر، عثمان، معاویه، عبدالملک بن مروان و مهدی عباسی آن را تجدید بنا کردهاند و بعدها صاحب اربل در سال ۶۲۶ هـ. ق. و صاحب یمن در سال ۶۸۳ هـ. ق. دو علامتی که در سمت عرفه بود تجدید ساخت کردند[۲۹].
پانویس
- ↑ تاج العروس، ج 24، ص 133
- ↑ تاج العروس، ج 24، ص 138
- ↑ لسان العرب، ج 9، ص 157
- ↑ معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 57
- ↑ معالم مکه التأریخیه و الاثریه، ص 182
- ↑ لسان العرب، ج 9، ص 157
- ↑ شفاءالغرام، ج 2، ص 36 و 108
- ↑ بحارالانوار، ج 12، ص 98، باب 5، ح 6
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج 2، ص 214
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج 2،ص 220
- ↑ معجم البلدان، ج 4، ص 118
- ↑ معجم البلدان، ج 4، ص 117
- ↑ معجم البلدان، ج 4، ص 118
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج 2، ص 322
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج 1، ص 220
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج 2، ص 452، و ج 2، صص 188، 658
- ↑ شانهچی، مسجدالحرام و کعبه، صص 373 و 374
- ↑ اودیه مکه المکرمه، ص93
- ↑ معالم مکه التاریخیه و الاثریه، ص241
- ↑ شفاء الغرام، ج1، ص498; مرآه الحرمین، ج1، ص340
- ↑ غایه المرام باخبار سلطنه البلد الحرام، ج2، ص249; شفاءالغرام، ج1، ص497
- ↑ شفاءالغرام، ج1، ص498 - 497
- ↑ مرآه الحرمین، ج1، ص342 - 341
- ↑ تاریخ مکه، ج2، ص187; اخبار مکه، ج4، ص429
- ↑ غایه المرام باخبار سلطنه البلدالحرام، ج2، ص249
- ↑ مرآه الحرمین، ج1، ص335
- ↑ مرآه الحرمین، ج1، ص341
- ↑ اتحاف الوری باخبار ام القری (پاورقی)، ج1، ص435، بنقل از معجم البلدان
- ↑ شفاءالغرام، ج1، ص86