شریعت صلح و رحمت (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'گریبان گیر' به 'گریبان‌گیر'
جز (جایگزینی متن - 'پژوهشگران' به 'پژوهش‌گران')
جز (جایگزینی متن - 'گریبان گیر' به 'گریبان‌گیر')
خط ۸۶: خط ۸۶:
چنان چه اسلام را دین و شریعتی کامل بدانیم منطقی است که در کنار مجموعه مقررات اخلاقی و قواعد مورد نیاز زندگی، به قواعد جنگ و صلح و روابط خارجی نیز پرداخته شود، زیرا به هر روی در زندگی بشر از جنگ و صلح، گریزی نیست. لیک وجود چنین قواعد و مقرراتی را در یک نظام حقوقی نمی‌توان دلیلی بر دائمی‌بودن یک وضعیت در آن نظام دانست و نتیجه گرفت چون در اسلام جهاد تشریع شد‌هاست پس مسلمانان همواره در جنگ دائمی‌با غیر مسلمانان به سر می‌برند.<br>
چنان چه اسلام را دین و شریعتی کامل بدانیم منطقی است که در کنار مجموعه مقررات اخلاقی و قواعد مورد نیاز زندگی، به قواعد جنگ و صلح و روابط خارجی نیز پرداخته شود، زیرا به هر روی در زندگی بشر از جنگ و صلح، گریزی نیست. لیک وجود چنین قواعد و مقرراتی را در یک نظام حقوقی نمی‌توان دلیلی بر دائمی‌بودن یک وضعیت در آن نظام دانست و نتیجه گرفت چون در اسلام جهاد تشریع شد‌هاست پس مسلمانان همواره در جنگ دائمی‌با غیر مسلمانان به سر می‌برند.<br>
در حقوق بین‌الملل معاصر مجموعه مقرراتی وجود دارد که در آن به تنظیم امور جنگ، وضعیت اسیران و مجروحان و نحوه کاربرد سلاح‌ها و مانند آن می‌پردازد و شاخه‌هایی چون «حقوق جنگ» (Khadduri, P. 54). یا «حقوق مخاصمات مسلحانه» (Law of Armed Conflict) و «حقوق بشر دوستانه» (Humanitarian Law) در این رشته به وجود آمد‌هاست. بر این اساس آیا می‌توان گفت حقوق بین‌الملل حقوق جنگ و شمشیر است؛ زیرا در آن به امور جنگ و مبارزه پرداخته شده‌است؟! بدیهی است چنین چیزی پذیرفتنی نیست و به همین قیاس نمی‌توان وضعیت حاکم بر یک مقطع زمانی از تاریخ اسلام را مستند قرار داد و برای همیشه و به عنوان یک قاعده، اسلام را دین جنگ و خشونت معرفی کرد. <br>
در حقوق بین‌الملل معاصر مجموعه مقرراتی وجود دارد که در آن به تنظیم امور جنگ، وضعیت اسیران و مجروحان و نحوه کاربرد سلاح‌ها و مانند آن می‌پردازد و شاخه‌هایی چون «حقوق جنگ» (Khadduri, P. 54). یا «حقوق مخاصمات مسلحانه» (Law of Armed Conflict) و «حقوق بشر دوستانه» (Humanitarian Law) در این رشته به وجود آمد‌هاست. بر این اساس آیا می‌توان گفت حقوق بین‌الملل حقوق جنگ و شمشیر است؛ زیرا در آن به امور جنگ و مبارزه پرداخته شده‌است؟! بدیهی است چنین چیزی پذیرفتنی نیست و به همین قیاس نمی‌توان وضعیت حاکم بر یک مقطع زمانی از تاریخ اسلام را مستند قرار داد و برای همیشه و به عنوان یک قاعده، اسلام را دین جنگ و خشونت معرفی کرد. <br>
وانگهی، آیا ادیان دیگر همیشه در صلح زیسته و هرگز با جنگی گریبان گیر نبوده‌اند؟ مگر در تاریخ مسیحیان جنگ‌های متعددی برای مسیحی کردن دیگران روی نداد‌هاست؟ آیا می‌توان جنگ‌هایی را که مسیحیان بر افروختند به حساب دین عیسی که دین صلح است تمام کرد؟ غربیان اسلام را دین همراه با شمشیر می‌دانند در حالی که کمتر کسی در غرب سخن از رفتارهایی به میان می‌آورد که برای مسیحی کردن اجباری اهالی اروپای شمالی و نابودی مذاهب کهن اروپایی به کار گرفته شد. تا زمانی که غربیان مسیحیان مؤمن بودند، مسیحیت پرچمی‌بود که در جنگ‌ها بر می‌افراشتند و آنگاه که دین در میان آنان از رونق افتاد ملی‌گرایی، فاشیسم، کمونیسم کاپیتالیسم و ایدئولوژی‌های دیگر سر برآورد.<br>
وانگهی، آیا ادیان دیگر همیشه در صلح زیسته و هرگز با جنگی گریبان‌گیر نبوده‌اند؟ مگر در تاریخ مسیحیان جنگ‌های متعددی برای مسیحی کردن دیگران روی نداد‌هاست؟ آیا می‌توان جنگ‌هایی را که مسیحیان بر افروختند به حساب دین عیسی که دین صلح است تمام کرد؟ غربیان اسلام را دین همراه با شمشیر می‌دانند در حالی که کمتر کسی در غرب سخن از رفتارهایی به میان می‌آورد که برای مسیحی کردن اجباری اهالی اروپای شمالی و نابودی مذاهب کهن اروپایی به کار گرفته شد. تا زمانی که غربیان مسیحیان مؤمن بودند، مسیحیت پرچمی‌بود که در جنگ‌ها بر می‌افراشتند و آنگاه که دین در میان آنان از رونق افتاد ملی‌گرایی، فاشیسم، کمونیسم کاپیتالیسم و ایدئولوژی‌های دیگر سر برآورد.<br>
بلی آن که می‌گوید اسلام دین شمشیر است، اگر مقصود او از دین شمشیر آن است که این دین جهاد را از جمله جهاد نظامی‌را واجب کرده‌است، سخن درستی گفته‌است؛ ولی اگر مقصودش آن باشد که اسلام با تیزی شمشیر منتشر شده‌است در یک اشتباه آشکار به سر می‌برد؛ زیرا اسلام با عقل و منطق و از راه فعالیت‌های فرهنگی عالم‌گیر شده‌است. <br>
بلی آن که می‌گوید اسلام دین شمشیر است، اگر مقصود او از دین شمشیر آن است که این دین جهاد را از جمله جهاد نظامی‌را واجب کرده‌است، سخن درستی گفته‌است؛ ولی اگر مقصودش آن باشد که اسلام با تیزی شمشیر منتشر شده‌است در یک اشتباه آشکار به سر می‌برد؛ زیرا اسلام با عقل و منطق و از راه فعالیت‌های فرهنگی عالم‌گیر شده‌است. <br>
از سوی دیگر، سهم برخی از مسلمانان را در برداشت نادرست غربیان از اسلام نمی‌توان نادیده گرفت. بد فهماندن نیز خود سهم عمده ای در بد فهمیدن دیگران دارد. نوشته‌ها و گاه رفتار گروه‌های اندکی از مسلمانان متعصب، راه را بر این‌گونه برداشت‌ها از اسلام هموار می‌سازد. <ref>برای مثال نگاه کنید: http://www.mojahedin.com, 7/5/2004.</ref> هدف قرار دادن غیر نظامیان و زنان و کودکان در هیچ نظام حقوقی پذیرفته نیست تا چه رسد به دینی که پیام آن رحمت و مسالمت است و پیامبر آن پیامبر رحمت برای جهانیان. این گفته که «اسلام دو نوع دعوت دارد: دعوت به زبان و دعوت به سنان برای اصلاح باورهای مردم» یا این که: «خداوند بر مسلمانان واجب کرده‌است با آن دسته از کفار و مشرکان که از قبول اسلام پس از دعوت به تسلیم یا پذیرفتن اسلام، سرباز می‌زنند آغاز به جنگ کنند. بر امت مسلمان واجب است جز در ماه‌های حرام به آنان هجوم آورند وآغاز به جنگ کنند، زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اصحاب آن حضرت پس از آن که رؤسای کشورهای فارس و روم به نامه پیامبر اعتنا نکردند جنگ با آنان را آغاز کرده‌است، بدون آن که این کشورها به هیچ مسلمانی تعرض کنند» به تأمل جدی در کتاب و سنت و روح شریعت توأم با رحمت اسلامی نیاز دارد. چنین تصوری به دلایلی چند نه تنها به دور از آموزه‌ها و واقعیت‌های مکتب حیات بخش و انسان ساز اسلام است، بلکه با واقعیت‌های کنونی جوامع مسلمین نیز سازگاری ندارد.<br>
از سوی دیگر، سهم برخی از مسلمانان را در برداشت نادرست غربیان از اسلام نمی‌توان نادیده گرفت. بد فهماندن نیز خود سهم عمده ای در بد فهمیدن دیگران دارد. نوشته‌ها و گاه رفتار گروه‌های اندکی از مسلمانان متعصب، راه را بر این‌گونه برداشت‌ها از اسلام هموار می‌سازد. <ref>برای مثال نگاه کنید: http://www.mojahedin.com, 7/5/2004.</ref> هدف قرار دادن غیر نظامیان و زنان و کودکان در هیچ نظام حقوقی پذیرفته نیست تا چه رسد به دینی که پیام آن رحمت و مسالمت است و پیامبر آن پیامبر رحمت برای جهانیان. این گفته که «اسلام دو نوع دعوت دارد: دعوت به زبان و دعوت به سنان برای اصلاح باورهای مردم» یا این که: «خداوند بر مسلمانان واجب کرده‌است با آن دسته از کفار و مشرکان که از قبول اسلام پس از دعوت به تسلیم یا پذیرفتن اسلام، سرباز می‌زنند آغاز به جنگ کنند. بر امت مسلمان واجب است جز در ماه‌های حرام به آنان هجوم آورند وآغاز به جنگ کنند، زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اصحاب آن حضرت پس از آن که رؤسای کشورهای فارس و روم به نامه پیامبر اعتنا نکردند جنگ با آنان را آغاز کرده‌است، بدون آن که این کشورها به هیچ مسلمانی تعرض کنند» به تأمل جدی در کتاب و سنت و روح شریعت توأم با رحمت اسلامی نیاز دارد. چنین تصوری به دلایلی چند نه تنها به دور از آموزه‌ها و واقعیت‌های مکتب حیات بخش و انسان ساز اسلام است، بلکه با واقعیت‌های کنونی جوامع مسلمین نیز سازگاری ندارد.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۵۷

ویرایش