مراقبه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


== پیشینه مراقبه ==
== پیشینه مراقبه ==
مُراقبه اصطلاحی در [[عرفان اسلامی]] و مربوط به حوزه دین و اخلاق بوده و دارای قدمتی طولانی است و به معنای مواظبت بر تمامی اعمال، گفتار و اندیشه‌ها برای سرپیچی نکردن از دستورهای الهی است. اگر بخواهیم برای سلوک سه مرحله مشارطه، مراقبه و محاسبه در نظر بگیریم، مراقبه مرحله دوم از آن مراحل است. در متون اخلاق اسلامی، پیشینه‌ مراقبه به «مرابطه» باز می‌گردد که عبارت است از نگهبانی و مواظبت [[عقل]] از [[نفس]] <ref>بحرالعلوم سید مهدی، رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، ص۱۵۰. ‏</ref> علمای اخلاق با استناد به برخی از آیات و روایات، مراقبه را از ضروریات سلوک می‌دانند. علاوه بر این، کلمه مراقبه متعلق به ادبیات عرفانی اسلامی است، اما در چند دهه اخیر برخی از علاقه‌مندان به ادیان شرقی، برای اصطلاحاتی همچون مدیتیشن (Meditation)، چن و یا ذن (Zen)، به غلط از اصطلاح تخصصی مراقبه استفاده می‌کنند. <ref>ر. ک. مجله معرفت ادیان، مقاله بررسي تطبيقي مفهوم و حقيقت «مراقبه» در عرفان اسلامي و عرفان بودايي».</ref>  
مُراقبه اصطلاحی در [[عرفان اسلامی]] مربوط به حوزه دین و اخلاق و دارای قدمتی طولانی است. این اصطلاح به معنای مواظبت بر تمامی اعمال، گفتار و اندیشه‌ها برای سرپیچی نکردن از دستورهای الهی است. اگر بخواهیم برای سلوک سه مرحله، مشارطه، مراقبه و محاسبه در نظر بگیریم، مراقبه مرحله دوم آن می‌باشد. در منابع مربوط به اخلاق اسلامی، پیشینه‌ مراقبه به «مرابطه» باز می‌گردد که عبارت است از نگهبانی و مواظبت [[عقل]] از [[نفس]] <ref>بحرالعلوم سید مهدی، رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، ص۱۵۰. ‏</ref> علمای اخلاق با استناد به برخی از آیات و روایات، مراقبه را از ضروریات سلوک می‌دانند. علاوه بر این، کلمه مراقبه متعلق به ادبیات عرفانی اسلامی است، اما در چند دهه اخیر، برخی از علاقه‌مندان به ادیان شرقی برای اصطلاحاتی همچون مدیتیشن (Meditation)، چن و یا ذن (Zen)، به غلط از اصطلاح تخصصی مراقبه استفاده می‌کنند. <ref>ر. ک، مجله معرفت ادیان، مقاله بررسي تطبيقي مفهوم و حقيقت «مراقبه» در عرفان اسلامي و عرفان بودايي».</ref>  
 
== معناشناسی مراقبه ==
== معناشناسی مراقبه ==
مراقبه یعنی مواظبت بر انجام اعمال به‌طوری که بر خلاف دستورهای الهی نباشد. در مراقبه، بنده به این نکته توجه می‌کند که خداوند بر ظاهر و باطن اعمال وی و آن چه در قلبش می‌گذرد، آگاه است.<ref>نراقی ملااحمد، جامع السعادات، بی‌تا، ج۳، ص۹۶
مراقبه یعنی مواظبت بر انجام اعمال به‌طوری که بر خلاف دستورهای الهی نباشد. در مراقبه، انسان به این نکته توجه می‌کند که خداوند بر ظاهر و باطن اعمال وی و آن چه در قلبش می‌گذرد، آگاه است.<ref>نراقی ملا احمد، جامع السعادات، بی‌تا، ج۳، ص۹۶
</ref> <ref>بحرالعلوم سید مهدی، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۱۵۰.</ref>
</ref> <ref>بحرالعلوم سید مهدی، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۱۵۰.</ref>
== ارزش مراقبه در قرآن ==
== ارزش مراقبه در قرآن ==
قرآن می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید، از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کسی باید بنگرد تا برای فردایش چه چیزی از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‏‌دهید، آگاه است!» <ref>سوره حشر، آیه۱۸.</ref>  
قرآن می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید، از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کسی باید بنگرد تا برای فردایش چه چیزی از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‏‌دهید، آگاه است!» <ref>سوره حشر، آیه۱۸.</ref>  

نسخهٔ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۵

مراقبه یکی از مهم‌ترین مراحل در تهذیب نفس و محاسبه آن در حوزه دین، عرفان و اخلاق اسلامی است.

مراقبه از نظر لغوی

مراقبه در مفهوم عام، واژه ای عربی است که از ماده رقبه به معنای گردن و ورود گرفته شده ‌است. زیرا که انسان هنگام نظارت بر چیزی و مواظبت از آن؛ با گردنی افراشته از آن مراقبت می‌کند. پس به طور کلی می‌توان گفت که کلمه مراقبه به معنای نظارت و مواظبت و تحقیق و زیر نظر گرفتن چیزی اطلاق شده ‌است. و اما مراقبه در لغت از واژه‌ی «رَقَبَ» گرفته شده و به معنای حفظ کردن است.[۱]

مراقبه از نظر اصطلاحی

مراقبه در اصطلاح عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال تا از آنچه بدان عازم شده و عهد کرده، تخلف نکند.» [۲] همچنین مراقبه به معنای در نظر گرفتن مراقِب، و توجه دادن فکر به‌سوی او می‌باشد و هر کسی از انجام کاری به سبب رعایت دیگری دوری جوید، گفته می‏‌شود: فلانی را مراقبت کرد. [۳]

پیشینه مراقبه

مُراقبه اصطلاحی در عرفان اسلامی مربوط به حوزه دین و اخلاق و دارای قدمتی طولانی است. این اصطلاح به معنای مواظبت بر تمامی اعمال، گفتار و اندیشه‌ها برای سرپیچی نکردن از دستورهای الهی است. اگر بخواهیم برای سلوک سه مرحله، مشارطه، مراقبه و محاسبه در نظر بگیریم، مراقبه مرحله دوم آن می‌باشد. در منابع مربوط به اخلاق اسلامی، پیشینه‌ مراقبه به «مرابطه» باز می‌گردد که عبارت است از نگهبانی و مواظبت عقل از نفس [۴] علمای اخلاق با استناد به برخی از آیات و روایات، مراقبه را از ضروریات سلوک می‌دانند. علاوه بر این، کلمه مراقبه متعلق به ادبیات عرفانی اسلامی است، اما در چند دهه اخیر، برخی از علاقه‌مندان به ادیان شرقی برای اصطلاحاتی همچون مدیتیشن (Meditation)، چن و یا ذن (Zen)، به غلط از اصطلاح تخصصی مراقبه استفاده می‌کنند. [۵]

معناشناسی مراقبه

مراقبه یعنی مواظبت بر انجام اعمال به‌طوری که بر خلاف دستورهای الهی نباشد. در مراقبه، انسان به این نکته توجه می‌کند که خداوند بر ظاهر و باطن اعمال وی و آن چه در قلبش می‌گذرد، آگاه است.[۶] [۷]

ارزش مراقبه در قرآن

قرآن می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید، از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کسی باید بنگرد تا برای فردایش چه چیزی از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‏‌دهید، آگاه است!» [۸] یکی از مفسرین در تفسیر آیه مذکور آورده است: این آیه مؤمنین را وادار می‏‌کند که به یاد خدای سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند که چه می‏ کنند، صالح آنها کدام و ناصالحش کدام است و صالح را هم خالص برای رضای خدا به جای آورند و این مراقبت را استمرار دهند و همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکی که در کرده‌‏های خود یافتند، خدا را شکر کنند و هر عمل زشتی را دیدند خود را توبیخ نموده نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خدای تعالی طلب مغفرت کنند. [۹] خدای متعال که خود دیده‌بان و مراقب انسان و رفتار اوست. [۱۰]. انسان را توبیخ می‌کند که مگر نمی‏‌داند که خدا می‏‌بیند! [۱۱]

ارزش مراقبه در احادیث

از رسول خدا صلوات الله علیه نقل شده است که فرمود:احسان آن است که خدا را چنان بپرستی که گویی او را می‌‏بینی و اگر نتوانی او را ببینی، بدان که او تو را می‌بیند. [۱۲] امام علی علیه‌السلام افرادی را که نسبت به مراقبه بدون توجه بودند، سرزنش می‌نمودند.[۱۳]و باز از مولای متقیان علیه‌السلام نقل شده است که فرمود:خودت از نفس خودت مراقبت کن.[۱۴] حضرت همچنین می‌فرماید:خدا رحمت کند بنده‌ای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.[۱۵]

مراقبه از منظر علما

علما در تعریف مراقبه نوشته‌اند:«مراقبه عبارت است از توجه و التفات به خود داشتن در تمام زمان‌ها و تمام احوال تا از آنچه به آن قصد و عهد کرده تخلف نکند.[۱۶] همچنین نوشته‌اند: «مراقبه یعنی کشیک نفس را کشیدن که مبادا اعضا و جوارح را به خلاف وا دارد و عمر عزیز را ضایع کند.[۱۷] بنابراین، علمای اخلاق بر مراقبه تأکید فراوان داشته و با استناد به آیات و روایات، آن را از پایه‌های سلوک می‌دانند.[۱۸] [۱۹]

مراتب مراقبه

برای مراقبه مراتبی بیان شده است. 1.انجام واجبات و ترک محرمات. 2.انجام هر کاری که برای رضایت خداوند و پرهیز از امور لهو و لعب باشد. 3.ناظر دیدن خداوند در همه حال و اعتراف به این‌که خداوند در همه جا حاضر و ناظر مخلوقات است. 4.عالی‌ترین مرتبه مراقبه آن است که سالک؛ خدا را ناظر اعمال خود ببیند و جمال الهی اش را مشاهده کند.[۲۰]

تاثیر مراقبه

در اثر مراقبه، حالتی پیش می‌آید که مراقِب با معرفت دل، پیوسته حرمت مراقَب (خداوند) را رعایت می‌کند و به او اشتغال و توجه داشته و به وی بازگشت دارد.[۲۱]

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۴۲۵.
  2. بحرالعلوم سید مهدی، رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، ص۱۵۰. ‏
  3. عارف سید محمد صادق، راه روشن، ترجمه المحجة البیضاء فیض کاشانی، ج۸، ص۱۹۳.
  4. بحرالعلوم سید مهدی، رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، ص۱۵۰. ‏
  5. ر. ک، مجله معرفت ادیان، مقاله بررسي تطبيقي مفهوم و حقيقت «مراقبه» در عرفان اسلامي و عرفان بودايي».
  6. نراقی ملا احمد، جامع السعادات، بی‌تا، ج۳، ص۹۶
  7. بحرالعلوم سید مهدی، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۱۵۰.
  8. سوره حشر، آیه۱۸.
  9. طباطبایی سید محمد حسین، تفسیرالمیزان، ج‌۱۹، ص۳۷۳-۳۷۴.
  10. سوره نساء، آیه۱
  11. سوره علق، آیه۱۴.
  12. مجلسی محمدباقر، بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۹۶.
  13. شیخ کلینی محمدبن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۵۶.
  14. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۳۵.
  15. شیخ کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷۲.
  16. بحرالعلوم سید محمدمهدی؛ رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، انتشارات علامه طباطبایى، چاپ چهارم، سال ۱۴۱۸ ق، ص ۱۵۰.
  17. بهاری شیخ محمد، آداب مراقبه، وبگاه حوزه
  18. تهرانی سید محمد حسین حسینی، رساله لب‌اللباب، ۱۴۲۶ق، ص۱۱۳.
  19. فیض کاشانی ملامحسن، ترجمه المحجة البیضاء، ۱۳۷۹ش، ج۸، ص۱۹۱ و ۱۹۲.
  20. تهرانی سید محمد حسین، رساله لب‌اللباب، ۱۴۲۶ق، ص۱۴۴ و ۱۴۵.
  21. فیض کاشانی ملامحسن، ترجمه المحجة البیضاء، ۱۳۷۹ش، ج۸، ص۱۹۳.