حسینیه (پیروان شهید فخ): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== تاریخچه و شرح حال == | == تاریخچه و شرح حال == | ||
حسینبنعلی بنحسن بنحسن بن حسنبن علی(ع) با کنیه اباعبدالله شناخته میشود. <ref>زرکلی خیر الدین، الأعلام، بیروت، نشر دار العلم للملایین، چاپ هشتم، سال ۱۹۸۹میلادی، ج۲، ص۲۴۴.</ref>وی مشهور به شهیدفخّ، از نسل حضرت | حسینبنعلی بنحسن بنحسن بن حسنبن علی(ع) با کنیه اباعبدالله شناخته میشود. <ref>زرکلی خیر الدین، الأعلام، بیروت، نشر دار العلم للملایین، چاپ هشتم، سال ۱۹۸۹میلادی، ج۲، ص۲۴۴.</ref>وی مشهور به شهیدفخّ، از نسل [[حسن بن علی (مجتبی)|حضرت مجتبی]]، یکی از رجال برجسته و با فضیلت هاشمی و مردی وارسته، بخشنده و بزرگوار بود و همچنین از نظر صفات اخلاقی، یک چهره معروف و ممتاز بهشمار میرفت.<ref>اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، نجف، نشر المکتبه الحیدریه، سال 1385 هجری قمری، ص 302</ref>او از پدر و مادر با فضیلت و پاکدامنی که در پرتو صفات عالی انسانی؛ خود به «زوجصالح» مشهور بودند، بهدنیا آمده و در محیطی پاک، پرورش یافته بود. | ||
منصور دوانیقی، جدّ، پدر، دایی، عموی مادری و عدهای دیگر از خویشان و نزدیکان این شخصیت را بهشهادت رساند و این خانواده بزرگ را که چندین نفر از مردانش در راه مبارزه با دشمنان اسلام قربانی شده بودند، در غم و اندوه عمیقی فرو رفته برد. | منصور دوانیقی، جدّ، پدر، دایی، عموی مادری و عدهای دیگر از خویشان و نزدیکان این شخصیت را بهشهادت رساند و این خانواده بزرگ را که چندین نفر از مردانش در راه مبارزه با دشمنان اسلام قربانی شده بودند، در غم و اندوه عمیقی فرو رفته برد. | ||
<ref>اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، نجف، نشر المکتبه الحیدریه، سال 1385 هجری قمری، ص 285.</ref> | <ref>اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، نجف، نشر المکتبه الحیدریه، سال 1385 هجری قمری، ص 285.</ref> | ||
او که در چنین خانوادهای پرورش یافته بود، هرگز خاطره شهادت پدر و بستگان خود را بهدست دژخیمان «منصور» فراموش نمیکرد و آن حادثه تلخ، روح پر شور و دلیر او را که لبریز از احساسات ضدعباسی بود، سخت آزرده میکرد، ولی بهعلت نامساعد بودن اوضاع، ناگزیر بر تحمل سکوت دردآلودی بود. حسین که قبلاً احساساتش جریحهدار شده بود، بیدادگریهای هادیعباسی و مخصوصاً حاکم مدینه، کاسه صبرش را لبریز نموده او را بر قیام علیه حکومت هادیعباسی تحریک کرد. ابتدا در مدینه قیام کرده و بر آن مسلط شد و سپس به مکه رفت تا از جمعیت موسمحجّ، علیه بنیعباس استفاده کند، اما در سرزمین فخّ که در نزدیکی مکه و در فاصله ششمیلی این شهر قرار دارد، با سپاه هادیعباسی مواجه شده و در جنگی نابرابر او و یارانش به شهادت رسیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref><ref>مروج الذهب، تألیف مسعودی، طبع پاریس، سال 1861 میلادی، ج 3، ص 248.</ref> <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، چاپ مصر، سال 1950 میلادی، ص 80.</ref> <ref>اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ تهران، ص 150- 161. | او که در چنین خانوادهای پرورش یافته بود، هرگز خاطره شهادت پدر و بستگان خود را بهدست دژخیمان «منصور» فراموش نمیکرد و آن حادثه تلخ، روح پر شور و دلیر او را که لبریز از احساسات ضدعباسی بود، سخت آزرده میکرد، ولی بهعلت نامساعد بودن اوضاع، ناگزیر بر تحمل سکوت دردآلودی بود. حسین که قبلاً احساساتش جریحهدار شده بود، بیدادگریهای هادیعباسی و مخصوصاً حاکم مدینه، کاسه صبرش را لبریز نموده او را بر قیام علیه حکومت هادیعباسی تحریک کرد. ابتدا در مدینه قیام کرده و بر آن مسلط شد و سپس به مکه رفت تا از جمعیت موسمحجّ، علیه [[عباسیان|بنیعباس]] استفاده کند، اما در سرزمین فخّ که در نزدیکی مکه و در فاصله ششمیلی این شهر قرار دارد، با سپاه هادیعباسی مواجه شده و در جنگی نابرابر او و یارانش به شهادت رسیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref><ref>مروج الذهب، تألیف مسعودی، طبع پاریس، سال 1861 میلادی، ج 3، ص 248.</ref> <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، چاپ مصر، سال 1950 میلادی، ص 80.</ref> <ref>اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ تهران، ص 150- 161. | ||
</ref> <ref>ر. ک، پیشوایی مهدی، قم، نشر موسسه امام صادق(علیهالسلام)، سال 1390 هجری شمسی، ص 426.</ref> | </ref> <ref>ر. ک، پیشوایی مهدی، قم، نشر موسسه امام صادق(علیهالسلام)، سال 1390 هجری شمسی، ص 426.</ref> | ||
پس از شهادت حسینبنعلی، هنگامی که سر بریده او را به مدینه آوردند، امامکاظم علیهالسلام از دیدن آن سخت متاثر و اندوهگین شد و فرمود: به خدا قسم او یک مسلمان نیکوکار بود. بسیار روزه میگرفت و فراوان نماز میخواند. با فساد و آلودگی مبارزه میکرد. امر بهمعروف و نهی از منکر را انجام میداد و در میان خاندانش بی نظیر بود.<ref>اصفهانی ابو لفرج، مقاتل الطالبیین، بیروت، نشر مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، سال 1419 قمری، چاپ سوم، ص 380</ref> | پس از شهادت حسینبنعلی، هنگامی که سر بریده او را به مدینه آوردند، [[موسی بن جعفر (کاظم)|امامکاظم علیهالسلام]] از دیدن آن سخت متاثر و اندوهگین شد و فرمود: به خدا قسم او یک مسلمان نیکوکار بود. بسیار روزه میگرفت و فراوان نماز میخواند. با فساد و آلودگی مبارزه میکرد. امر بهمعروف و نهی از منکر را انجام میداد و در میان خاندانش بی نظیر بود.<ref>اصفهانی ابو لفرج، مقاتل الطالبیین، بیروت، نشر مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، سال 1419 قمری، چاپ سوم، ص 380</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |
نسخهٔ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۸
حسینیه از پیروان حسینبنعلیبن حسن بن حسن بنعلیبنابیطالب معروف به شهیدفخّ هستند.
تاریخچه و شرح حال
حسینبنعلی بنحسن بنحسن بن حسنبن علی(ع) با کنیه اباعبدالله شناخته میشود. [۱]وی مشهور به شهیدفخّ، از نسل حضرت مجتبی، یکی از رجال برجسته و با فضیلت هاشمی و مردی وارسته، بخشنده و بزرگوار بود و همچنین از نظر صفات اخلاقی، یک چهره معروف و ممتاز بهشمار میرفت.[۲]او از پدر و مادر با فضیلت و پاکدامنی که در پرتو صفات عالی انسانی؛ خود به «زوجصالح» مشهور بودند، بهدنیا آمده و در محیطی پاک، پرورش یافته بود. منصور دوانیقی، جدّ، پدر، دایی، عموی مادری و عدهای دیگر از خویشان و نزدیکان این شخصیت را بهشهادت رساند و این خانواده بزرگ را که چندین نفر از مردانش در راه مبارزه با دشمنان اسلام قربانی شده بودند، در غم و اندوه عمیقی فرو رفته برد. [۳] او که در چنین خانوادهای پرورش یافته بود، هرگز خاطره شهادت پدر و بستگان خود را بهدست دژخیمان «منصور» فراموش نمیکرد و آن حادثه تلخ، روح پر شور و دلیر او را که لبریز از احساسات ضدعباسی بود، سخت آزرده میکرد، ولی بهعلت نامساعد بودن اوضاع، ناگزیر بر تحمل سکوت دردآلودی بود. حسین که قبلاً احساساتش جریحهدار شده بود، بیدادگریهای هادیعباسی و مخصوصاً حاکم مدینه، کاسه صبرش را لبریز نموده او را بر قیام علیه حکومت هادیعباسی تحریک کرد. ابتدا در مدینه قیام کرده و بر آن مسلط شد و سپس به مکه رفت تا از جمعیت موسمحجّ، علیه بنیعباس استفاده کند، اما در سرزمین فخّ که در نزدیکی مکه و در فاصله ششمیلی این شهر قرار دارد، با سپاه هادیعباسی مواجه شده و در جنگی نابرابر او و یارانش به شهادت رسیدند. [۴][۵] [۶] [۷] [۸] پس از شهادت حسینبنعلی، هنگامی که سر بریده او را به مدینه آوردند، امامکاظم علیهالسلام از دیدن آن سخت متاثر و اندوهگین شد و فرمود: به خدا قسم او یک مسلمان نیکوکار بود. بسیار روزه میگرفت و فراوان نماز میخواند. با فساد و آلودگی مبارزه میکرد. امر بهمعروف و نهی از منکر را انجام میداد و در میان خاندانش بی نظیر بود.[۹]
پانویس
- ↑ زرکلی خیر الدین، الأعلام، بیروت، نشر دار العلم للملایین، چاپ هشتم، سال ۱۹۸۹میلادی، ج۲، ص۲۴۴.
- ↑ اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، نجف، نشر المکتبه الحیدریه، سال 1385 هجری قمری، ص 302
- ↑ اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، نجف، نشر المکتبه الحیدریه، سال 1385 هجری قمری، ص 285.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185
- ↑ مروج الذهب، تألیف مسعودی، طبع پاریس، سال 1861 میلادی، ج 3، ص 248.
- ↑ اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، چاپ مصر، سال 1950 میلادی، ص 80.
- ↑ اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ تهران، ص 150- 161.
- ↑ ر. ک، پیشوایی مهدی، قم، نشر موسسه امام صادق(علیهالسلام)، سال 1390 هجری شمسی، ص 426.
- ↑ اصفهانی ابو لفرج، مقاتل الطالبیین، بیروت، نشر مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، سال 1419 قمری، چاپ سوم، ص 380