ابوالسرائیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ اکتبر ۲۰۲۳
خط ۱۰: خط ۱۰:


نقل شده است که ابوالسرایا وی را مسموم کرد، زیرا پس از شکست زهیر‌بن‌مسیب، محمد‌بن‌ابراهیم می‌‌‏خواست غنائمی را که در این نبرد گرفته شده بود به تصرف خویشتن در آورد، ولی ابوالسرایا چون خود را صاحب قدرت اصلی می‌‏دانست و محمّد را مانع کار خود می‌‏پنداشت، او را زهر داده از میان برداشت. ابوالسرایا چون به نام گرفتن حق [[اهل‌بیت رسول‌اللّه|اهل‌بیت رسول‌اللّه]] (ص) قیام کرده و به قول خودش می‌خواست خلافت را از [[عباسیان]] گرفته به [[آل علی]] (ع) واگذارد، بر آن شد که سید علوی دیگری را به جای محمد‌بن‌ابراهیم برگزیند، پس پسری کم سن و سال را که محمد‌بن‌ محمد‌بن‌ زید‌بن‌ علی‌بن‌ حسین بن علی (ع) نام داشت به امامت برگزید. معلوم است که خلافت محمّد، نامی بیش نبود و این ابوالسرایا بود که به نام اهل‌بیت رسول‌اللّه (ص) حکومت می‏‌کرد. در این زمان ابوالسرایا سکه زد و بر روی درهم‌های خود این آیه را نقش کرده بود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة‌الصّف، آیه 4.</ref> سپس ابوالسرایا با لشکری آراسته قصد [[بصره]] و واسط کرد، در واسط سعید حرشی که از سوی حسن‌بن‌سهل فرمانروای آن شهر بود با او جنگید، ولی از وی شکست خورد. پس از این فتوحات، علویان در شهرهای [[عراق]] و [[خوزستان]] پراکنده شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند. سپس ابوالسرایا، حسین‌بن‌حسن الافطس بن‌علی بن‌حسین بن‌علی بن‌أبی‌طالب را به [[مکّه]] فرستاد و محمد‌بن‌سلیمان بن‌داوود بن‌حسن بن‌حسن بن‌علی بن‌أبی‌طالب (ع) را به مدینه گسیل داشت. ابوالسرایا پس از تصرف [[مدائن|مدائن]] و واسط؛ امیرانی به [[یمن|یمن]]، [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد.<br>
نقل شده است که ابوالسرایا وی را مسموم کرد، زیرا پس از شکست زهیر‌بن‌مسیب، محمد‌بن‌ابراهیم می‌‌‏خواست غنائمی را که در این نبرد گرفته شده بود به تصرف خویشتن در آورد، ولی ابوالسرایا چون خود را صاحب قدرت اصلی می‌‏دانست و محمّد را مانع کار خود می‌‏پنداشت، او را زهر داده از میان برداشت. ابوالسرایا چون به نام گرفتن حق [[اهل‌بیت رسول‌اللّه|اهل‌بیت رسول‌اللّه]] (ص) قیام کرده و به قول خودش می‌خواست خلافت را از [[عباسیان]] گرفته به [[آل علی]] (ع) واگذارد، بر آن شد که سید علوی دیگری را به جای محمد‌بن‌ابراهیم برگزیند، پس پسری کم سن و سال را که محمد‌بن‌ محمد‌بن‌ زید‌بن‌ علی‌بن‌ حسین بن علی (ع) نام داشت به امامت برگزید. معلوم است که خلافت محمّد، نامی بیش نبود و این ابوالسرایا بود که به نام اهل‌بیت رسول‌اللّه (ص) حکومت می‏‌کرد. در این زمان ابوالسرایا سکه زد و بر روی درهم‌های خود این آیه را نقش کرده بود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة‌الصّف، آیه 4.</ref> سپس ابوالسرایا با لشکری آراسته قصد [[بصره]] و واسط کرد، در واسط سعید حرشی که از سوی حسن‌بن‌سهل فرمانروای آن شهر بود با او جنگید، ولی از وی شکست خورد. پس از این فتوحات، علویان در شهرهای [[عراق]] و [[خوزستان]] پراکنده شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند. سپس ابوالسرایا، حسین‌بن‌حسن الافطس بن‌علی بن‌حسین بن‌علی بن‌أبی‌طالب را به [[مکّه]] فرستاد و محمد‌بن‌سلیمان بن‌داوود بن‌حسن بن‌حسن بن‌علی بن‌أبی‌طالب (ع) را به مدینه گسیل داشت. ابوالسرایا پس از تصرف [[مدائن|مدائن]] و واسط؛ امیرانی به [[یمن|یمن]]، [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد.<br>
پس از شکستی که در کوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گریخته روی به [[شوش]] نهاد و در آن‌جا نیز از سپاهیان حسن بن علی مأمونی فرمانروای خوزستان شکست یافته زخمی‌ گشت و می‌‏کوشید تا مگر خود را به زادگاهش رأس العین برساند، اما حمّاد کندغش در جلولا به وی رسید و او را بگرفت و در نهروان به حسن بن سهل تحویل داد. حسن دستور داد تا سر او را بریدند و جسدش را دونیم کردند و بر دو طرف جسر بغداد آویختند. (ربیع الاول سال 200 ه).<br>
پس از شکستی که در کوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گریخته رو به [[شوش]] نهاد و در آن‌جا نیز از سپاهیان حسن‌بن‌علی مأمونی فرمانروای خوزستان شکست خورده زخمی‌ گشت و می‌‏کوشید تا مگر خود را به زادگاهش رأس‌العین برساند، اما حمّاد کندغش در جلولا به وی رسید و او را بگرفت و در نهروان به حسن‌بن‌سهل تحویل داد. حسن دستور داد تا سر او را بریدند و جسدش را دونیم کردند و بر دو طرف جسر بغداد آویختند.  


در بصره آن علوی که از سوی او آن شهر را تسخیر کرده بود زید بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی (ع) نام داشت و با او جماعتی از علویان بودند. وی را از فرط سختگیری و شدت عمل در کشتار و سوزانیدن خانه‌های مردم زید النّار می‌‏خواندند.
در بصره شخص علوی که از سوی او آن شهر را تسخیر کرده بود زید‌بن‌موسی بن‌جعفر(ع) نام داشت و همراه او جماعتی از علویان بودند. وی را از فرط سخت‌گیری و شدت عمل در کشتار و سوزانیدن خانه‌های مردم زید‌النّار می‌‏خواندند.
پس از کشته شدن ابوالسرایا، حسن بن سهل، محمد بن محمد بن زید بن علی بن حسین (ع) را به نزد [[مأمون]] به [[مرو]] فرستاد، مأمون او را امان داد و از گناه وی در گذشت، ولی پس از چهل روز بفرمود تا شربتی زهرآگین به وی خورانیدند تا به قتل رسید (201 ه).<br>
پس از کشته شدن ابوالسرایا، حسن‌بن‌سهل، محمد‌بن‌محمد بن زید را نزد [[مأمون]] به [[مرو]] فرستاد، مأمون ابتدا به او امان داد و از گناه وی در گذشت، ولی پس از چهل روز دستور داد تا با شربتی زهرآگین او را به قتل رساندند.


در سال 200 هجری ابراهیم بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین (ع) در یمن خروج کرد و از نهضت ابوالسرایا در عراق طرفداری می‌‏کرد، و مردم را به امامت محمد بن ابراهیم بن اسماعیل طباطبا می‌‏خواند، و از مکّه با گروهی از اهل بیت و علویان به یمن رفت. ابراهیم همچنان بر یمن مسلط بود و مردم را کشتار می‌‏کرد، چنان که اهل یمن او را ابراهیم الجزّار، یعنی ابراهیم قصاب و شتر کش می‏ خواندند. امّا حسین بن حسن افطس همچنان به غارت مکّه می‌‏پرداخت، و جامه کعبه را بکند و خانه خدا را عریان ساخت، و پس از چندی دو جامه بر آن از حریر نازک بپوشانید، و آنها را ابوالسرایا با نام ه‏ای به سوی او فرستاده بود و ترجمه آن نامه چنین است: این جامه به امر اصفر بن اصفر ابوالسرایا داعی آل محمد بر خانه خدا پوشانیده شد تا جامه ظلمت و سیاهی را که [[بنی العباس]] بر کعبه پوشانیده بودند برکنند، و آن را از جامه ایشان پاک کند و این نامه را در سال 199 هجری نوشت. مردم مکّه از او سخت بیمناک بودند تا آن که گروه بسیاری از ثروت مندان از آن شهر بگریختند.
در سال دویست هجری، ابراهیم‌بن‌موسی بن جعفر(ع) در [[یمن]] خروج و از نهضت ابوالسرایا در عراق حمایت می‌‏کرد و مردم را به امامت محمد‌بن‌ابراهیم بن‌اسماعیل طباطبا می‌‏خواند و از [[مکّه]] با گروهی از اهل‌بیت و علویان به یمن رفت. ابراهیم همچنان بر یمن مسلط بود و مردم را کشتار می‌‏کرد، چنان که اهل یمن او را ابراهیم الجزّار، یعنی ابراهیم قصاب و شتر کش می‏ خواندند. امّا حسین بن حسن افطس همچنان به غارت مکّه می‌‏پرداخت، و جامه کعبه را بکند و خانه خدا را عریان ساخت، و پس از چندی دو جامه بر آن از حریر نازک بپوشانید، و آنها را ابوالسرایا با نام ه‏ای به سوی او فرستاده بود و ترجمه آن نامه چنین است: این جامه به امر اصفر بن اصفر ابوالسرایا داعی آل محمد بر خانه خدا پوشانیده شد تا جامه ظلمت و سیاهی را که [[بنی العباس]] بر کعبه پوشانیده بودند برکنند، و آن را از جامه ایشان پاک کند و این نامه را در سال 199 هجری نوشت. مردم مکّه از او سخت بیمناک بودند تا آن که گروه بسیاری از ثروت مندان از آن شهر بگریختند.
<br>
<br>
[[حسین افطس|حسین افطس]] حتی طلاهای نازکی که بر سر ستون‌های [[مسجد‌الحرام]] کشیده بودند با زحمت بسیار تراشیده و به غارت برد و آهن‌هایی که بر پنجره [[چاه زمزم]] قرار داشت برکند و چوب‌های ساج را که از آن مسجد بود همه را از جای کنده با دیگر اشیاء به مبلغی‏ اندک بفروخت. چون بشنید که ابوالسرایا از کوفه رانده شده و به قتل رسیده است از بیم جان خود به نزد سیدی که محمد بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین نام داشت و پیرمردی محبوب و دانشمند و مورد احترام بود رفت.<br>
[[حسین افطس|حسین افطس]] حتی طلاهای نازکی که بر سر ستون‌های [[مسجد‌الحرام]] کشیده بودند با زحمت بسیار تراشیده و به غارت برد و آهن‌هایی که بر پنجره [[چاه زمزم]] قرار داشت برکند و چوب‌های ساج را که از آن مسجد بود همه را از جای کنده با دیگر اشیاء به مبلغی‏ اندک بفروخت. چون بشنید که ابوالسرایا از کوفه رانده شده و به قتل رسیده است از بیم جان خود به نزد سیدی که محمد بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین نام داشت و پیرمردی محبوب و دانشمند و مورد احترام بود رفت.<br>
confirmed
۵٬۹۱۷

ویرایش