احمد بن علوان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'علاء ال' به 'علاءال') |
جز (جایگزینی متن - '[[علی بن ابیطالب' به '[[علی بن ابی طالب') |
||
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = أحمد بن علوان | |||
| تصویر = احمد بن علوان.jpg | |||
| نام = أحمد بن علوان بن عطاف بن یوسف | |||
| | | نامهای دیگر = قطب صفی الدین أبوالعباس | ||
| | | سال تولد = | ||
| | | تاریخ تولد = | ||
| | | محل تولد = | ||
|درگذشت | | سال درگذشت = 655 ق | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
|} | | محل درگذشت = | ||
| استادان = | |||
| شاگردان = | |||
| دین = اسلام | |||
| مذهب = شافعی | |||
| آثار = {{فهرست جعبه افقی | کتاب التوحید الأعظم المبلغ من لا یعلم إلی رُتبة من یعلم }} | |||
| فعالیتها = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''احمد بن علوان''' احمد بن علوان امام [[صوفیه]] و فیلسوف آنها در عصر [[حکومت رسولی]] در [[یمن]] بود. در دامان ریاست و علم رشد کرد و پدرش در خدمت سلطان و از کاتبان او بود. شیخ هم در خدمت سلطان راه پدر را در پیش گرفت اما تحت تأثیری [[طریقت]] [[تصوف]] به راه صوفیه روی آورد و به تنهایی و عبادت پرداخت و به علاقمند به وعظ معروف بود. در وعظ خود از روش [[ابن جوزی]] پیروی میکرد تا اینکه او را جوزی یمن نامیدند. | |||
او رسالهها و کتابهای زیادی دارد که در مجلداتی جمعآوری شده است، از جمله کتاب (الفتوح المصونة والأسرار المخزونة) و همچنین دیوان اشعار او که بیشتر آنها در موضوعات تصوف آمده است. | |||
پس از رحلت، مرقدش مورد توجه ارادتمندان ش قرار گرفت و هر سال در نیمه ماه ربیع الاول به زیارت او میروند و منابع تاریخی آن را «یوم الجمع المبارک» نامیدهاند. | |||
== تولد == | |||
قاضی و مورخ بزرگ بهاءالدین محمد بن یوسف بن یعقوب جندی (متوفی 732 ق) در تاریخ خود آورده است که ولادت شیخ احمد بن علوان در محلی به نام ذوالجنان از جبل ذخر است، در حالی که مورخ الخزرجی میگوید (ولادت شیخ در قریه عقاقة از نواحی منطقه صبر است) و آن دو قریه متعلق به منطقه المعافر است و الجندی در «السلوک فی طبقات العلماء والملوک» درباره آنها گفته است: (جبه کوه مبارکی است که جماعتی از بزرگان از آن بیرون آمدند) و در جای دیگر فرمود: «جبه شهر بزرگی است که گروهی از فقهاو دانشمندان از آن بودهاند.» در کتب تاریخی که در دست است. تاریخ خاصی از ولادت او ذکر نشده است، شاید بین اواخر قرن ششم هجری تا اوایل قرن هفتم هجری قمری بوده است. | |||
= | == نسب == | ||
او قطب صفیالدین أبوالعباس: أحمد بن علوان بن عطاف بن یوسف بن علی بن عبدالله بن مطاعن بن عبدالکریم عیسی بن إدریس بن عبدالله بن عیسی بن عبدالله بن محمد بن [[حسن بن علی (مجتبی)|الحسن]] السبط بن [[علی بن ابی طالب|علی بن أبیطالب (ع)]]. این سلسله نسب را بسیاری از مورخین یمن نقل کردهاند. | |||
= | |||
او قطب | |||
== پدر == | |||
علوان بن عطاف: از نویسندگان معروف یمن در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری از شهر خاو روستایی در شرق یریم از توابع استان إب کنونی برخاسته است. | علوان بن عطاف: از نویسندگان معروف یمن در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری از شهر خاو روستایی در شرق یریم از توابع استان إب کنونی برخاسته است. | ||
=تربیت= | == تربیت == | ||
شیخ بر اساس آنچه فرزندان نویسندگان و نزدیکان دستگاه [[حکومت]] انجام میدادند در دامان پدر پرورش یافت و علم خود را از بزرگان زمان خود دریافت کرد و همچون گیاهی نیکو رویش یافت. | |||
او قاری و نویسندهای فاضل بود، کتابت، ادبیات(نحو)، [[عرفان]]، قرائت، [[تفسیر]]، [[فقه]]، [[حدیث]]، [[فلسفه]]، [[منطق]] و تاریخ آموخت و نوشتههایش گواه آن است. | |||
محیط اجتماعی و فرهنگی که او در آن پرورش یافت به هنرها، دانشها، علوم و ادبیات مزین بود. | |||
== مذهب == | |||
شیخ احمد بن علوان در کتاب [[توحید|التوحید]] خود اشاره کرده است که (عقیده امام [[شافعی|محمد بن ادریس شافعی]] در فقه را پیروی میکند) و این مکتب غالب در استانهای جنوبی و شرقی یمن است. | |||
=مذهب= | |||
شیخ احمد بن علوان در کتاب [[توحید|التوحید]] خود اشاره کرده است که (عقیده امام [[ | |||
== طریقت == | |||
شیخ احمد بن علوان تصوف را از شیخ عمرالطیار آموخت الطیار متوفی سال 645 ه است. شیخ در یکی از اشعار خود به این موضوع اشاره کرده و در آن در رثای استادش ابوحفص عمر بن المسن معروف به الطیار مرثیه سرایی کرده است که ابیاتی از آن در ادامه آمده است. | شیخ احمد بن علوان تصوف را از شیخ عمرالطیار آموخت الطیار متوفی سال 645 ه است. شیخ در یکی از اشعار خود به این موضوع اشاره کرده و در آن در رثای استادش ابوحفص عمر بن المسن معروف به الطیار مرثیه سرایی کرده است که ابیاتی از آن در ادامه آمده است. | ||
ما تاریک بودیم و تو چراغ ما بودی، ما تشنه بودیم و تو ساقی | ما تاریک بودیم و تو چراغ ما بودی، ما تشنه بودیم و تو ساقی | ||
نیکی را در ما نهادی و ما را به درجات بالاتر رساندی | نیکی را در ما نهادی و ما را به درجات بالاتر رساندی | ||
ما را به | ما را به راههایی که بر ما پیشی گرفتهای، هدایت کردی | ||
طریقه شیخ عمر بن المسن [[قادریه|قادریه]] بود که به [[عبدالقادر گیلانی]] متوفی 561 هَ نسبت داده | طریقه شیخ عمر بن المسن [[قادریه|قادریه]] بود که به [[عبدالقادر گیلانی]] متوفی 561 هَ نسبت داده میشود. | ||
این طریقت از طریق گروهی از بزرگان مانند: علی | این طریقت از طریق گروهی از بزرگان مانند: علی الحداد، مدافع بن أحمد الخولانی، عثمان بن ساوح، عمر بن المسن وعلی بن أحمد الرمیمة وارد یمن شد. هنگامی که برخی از آنان در [[مکه]] با شیخ عبدالقادر ملاقات کردند. | ||
=معاصران= | == معاصران == | ||
عده زیادی از بزرگان علما و صوفیه یمن مانند: الشیخ أبوالغیث بن جمیل، عمر بن المسن، علی بن أحمد الرمیمه، الشیخ سلمان بن إبراهیم با وی همنشین بودهاند. بین او و بزرگانی از فضلا نیز گفتگوها و پیامها و نامهنگاریهایی بوده که برخی از آنها در کتب شیخ احمد بن علوان آمده است. اشخاصی مانند: السلطان بن العلاءالسمکری، الأمیر شمس الدین علی بن یحیی العنسی، عبدالوهاب بن رشید، داود النسّأخ، علی بن عمر بن أحمد، محمد بن الحضرمی، النقیب علی بن یحیی بن عمران و دیگرانی از این دست. | |||
عده | |||
== وفات == | |||
شیخ احمد بن علوان در شب شنبه بیستم رجب سال 665 هجری قمری درگذشت و در روستای یفرس که حدود 25 کیلومتر با شهر تعز فاصله دارد و در مسجدی که به نام خود اوست به خاک سپرده شد. | شیخ احمد بن علوان در شب شنبه بیستم رجب سال 665 هجری قمری درگذشت و در روستای یفرس که حدود 25 کیلومتر با شهر تعز فاصله دارد و در مسجدی که به نام خود اوست به خاک سپرده شد. | ||
=آثار فکری و علمی= | == آثار فکری و علمی == | ||
=== طریقت === | |||
==طریقت== | ابن علوان میخواست بار دیگر در میدانی که برای آن همه توان خود را مصروف ساخت. یعنی همان دعوت به سوی خدا با رویکرد [[عرفان]] و متصوفین باشد. او به تصوف و صوفیان به چشم منتقدی منصف مینگریست و دچار افراط و تفریط نمیشد. زیرا او به تصوفی ناب مبتنی بر رویکرد کتاب و [[سنت]] پرداخته است. | ||
ابن علوان | |||
انصاف او را بر آن داشت تا پیروان خود را با حق رو به رو کند و آنان را خطاب قرار دهد، بدان معنی | === فقر === | ||
انصاف او را بر آن داشت تا پیروان خود را با حق رو به رو کند و آنان را خطاب قرار دهد، بدان معنی که فقر نه از تراشیدن ریش، پابرهنه بودن، نه از بداخلاقی و گستاخی، نه از بی پروا خوردن مسکر و نه ارتکاب به موسیقی و لهو ولعب و نه به احکامی که با احکام الهی منافات دارد و بر خلاف سنت پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم که بی همتاست بلکه فقر به علم طریقت و عمل و ایمان و به سبب توفیقی است که از جانب خداوند به او ارزانی میشود. | |||
ایشان به همگان از جمله کسانی که عرفان را به عنوان آموزه عملی و معرفتی، آراء و عقاید و الگوی عبادت و تقوا مناسب همگان نمیپذیرند، این شعر را مطرح کرد: اگر آنچه را که من | ایشان به همگان از جمله کسانی که عرفان را به عنوان آموزه عملی و معرفتی، آراء و عقاید و الگوی عبادت و تقوا مناسب همگان نمیپذیرند، این شعر را مطرح کرد: اگر آنچه را که من میگویم بگیری، فردا پیروز میشوی و اگر امتناع کنی، پروردگار عرش به من پاداش خواهد داد. ابن علوان خصوصیتی داشت که بدنبال آن بود و به آن نیز رسید و آن این بود که اندیشهاش ماننده مائدهای باقی بماند که همه بتوانند از آن بهرمند گردند. عبدالهادی بن محمد السودی در شعر خود در مدح ابن علوان این حقیقت را تأیید میکند: مردم با یکدیگر اختلاف دارند مگر در محبت نسبت به که این خود مایه پیوندی بین ایشان شده است. | ||
از آنجایی که شیخ احمد بن علوان یک سلسله صوفیانه با الگوی شناخته شده برای صاحبان | از آنجایی که شیخ احمد بن علوان یک سلسله صوفیانه با الگوی شناخته شده برای صاحبان فرقههای صوفیانه ایجاد نکرد. گرچه خودش از مکتب قادریه بهره برده بود. اما او قبل از شکل به محتوا تاکید داشت و اگر هر یک از مشایخ اهل طریقت وسیله و هدفی داشته باشد که از احکام اسلام و نیازهای زمان و مکان به دست میآید، لکن محبت به خدا و رسول و مؤمنان عمدهترین وسیلهای است که باید بر آن تمسک جست. همچنین هدفی که برای آن تلاش کرد کسب معرفت الهی بود. همان طور که ابن علوان خودش نکتهای داشت و میگفت: حبّ مذهب و دین من است، پس از آن به فلسفه پرداخت، و معتقد بود هر گفتار، کردار، اعمال و عقیده در خدمت این محبت به [[خدا]] و رسول است. | ||
=تالیفات= | == تالیفات == | ||
1) کتاب التوحید الأعظم المبلغ من لا یعلم إلی رُتبة من یعلم | |||
1) کتاب التوحید الأعظم المبلغ من لا یعلم | |||
2) کتاب الفتوح المصونة والأسرار المخزونة | 2) کتاب الفتوح المصونة والأسرار المخزونة | ||
3) کتاب المهرجان البحر المشکل الغریب المظهر لکل سر عجیب لکل عارف لبیب | 3) کتاب المهرجان البحر المشکل الغریب المظهر لکل سر عجیب لکل عارف لبیب | ||
که همه آنها حول محور [[تصوف]]، سلوک، معرفت و عقیده است که توسط مرکز مطالعات و تحقیقات [[یمن]] در صنعا چاپ و منتشر شده است. | که همه آنها حول محور [[تصوف]]، سلوک، معرفت و عقیده است که توسط مرکز مطالعات و تحقیقات [[یمن]] در صنعا چاپ و منتشر شده است. | ||
=مقبره= | == مقبره == | ||
این بقعه در مسجد احمد بن علوان روستای یفرس مرکز ناحیه جبل حبشی در 23 کیلومتری جنوب غربی شهر تعز قرار دارد. روستایی است با مناظر زیبا که دکتر عبدالعزیز المقالح در قصاید خود به آن پرداخته است. | |||
این بقعه در مسجد احمد بن علوان روستای یفرس مرکز ناحیه جبل حبشی در 23 کیلومتری جنوب غربی شهر تعز قرار دارد.روستایی است با مناظر زیبا که دکتر عبدالعزیز المقالح در قصاید خود به آن پرداخته است. | |||
واما گنبد بقعه که در همان قسمت نمازخانه قرار دارد، مساحت وسیعی به ابعاد (20در60 متر) را اشغال کرده و در چیدمان مسجد گنجانده شده بود به طوری که دو گنبد مجاور هم وجود دارد یکی از گنبدها | واما گنبد بقعه که در همان قسمت نمازخانه قرار دارد، مساحت وسیعی به ابعاد (20در60 متر) را اشغال کرده و در چیدمان مسجد گنجانده شده بود به طوری که دو گنبد مجاور هم وجود دارد یکی از گنبدها برای نماز و دیگری محل دفن اموات است. | ||
این مسجد دارای تعدادی عناصر معماری است که | این مسجد دارای تعدادی عناصر معماری است که نشاندهنده معماری در آن دوره در یمن است و همچنین وجود تزئینات مختلف تحت تأثیر سبکهای وارداتی و غیر بومی است. به ویژه سبکهای تزئینی هندسی که با سبکهای یمنی در نواحی تهامیه آمیخته شد و این سبک تزئینی منحصر به فرد را به وجود آوردهاست.. | ||
زیارت بسیاری از مردم به بقعه احمد بن علوان همچنان ادامه دارد. | زیارت بسیاری از مردم به بقعه احمد بن علوان همچنان ادامه دارد. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۱: | ||
نامیدهاند. | نامیدهاند. | ||
این بقعه در سبک معماری و تزیین یکی از آثار برجسته [[اسلامی]] است که مسجد و گنبد حرم بر روی | این بقعه در سبک معماری و تزیین یکی از آثار برجسته [[اسلامی]] است که مسجد و گنبد حرم بر روی تپهای مرتفع ساخته شده و از ضلع غربی با پلکانی سنگی به آن راه دارد و از سه در ورودی میتوان وارد شد نمازخانه مستطیلی به ابعاد (24*15 متر) است که با گنبد بزرگی پوشیده شده و در طرفین آن چهار گنبد کوچک کروی شکل بر روی طاقهای بزرگ با چهار ستون قرار دارد. | ||
و در وسط دیوار [[قبله]]، محراب واقع شده است در سمت راست آن نیز منبری چوبی که بر اساس متون تاریخی که بر آن حکاکی شده متعلق به دوران طاهریان است | و در وسط دیوار [[قبله]]، محراب واقع شده است در سمت راست آن نیز منبری چوبی که بر اساس متون تاریخی که بر آن حکاکی شده متعلق به دوران طاهریان است و همچنین منقش به نقوش هندسی و گل و گیاهی است که از همان سبک تزئینی رایج در دوره طاهریان پیروی میکند<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%84%D9%88%D8%A7%D9%86 أحمد بن علوان]</ref>. | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:صوفیه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۴
احمد بن علوان احمد بن علوان امام صوفیه و فیلسوف آنها در عصر حکومت رسولی در یمن بود. در دامان ریاست و علم رشد کرد و پدرش در خدمت سلطان و از کاتبان او بود. شیخ هم در خدمت سلطان راه پدر را در پیش گرفت اما تحت تأثیری طریقت تصوف به راه صوفیه روی آورد و به تنهایی و عبادت پرداخت و به علاقمند به وعظ معروف بود. در وعظ خود از روش ابن جوزی پیروی میکرد تا اینکه او را جوزی یمن نامیدند. او رسالهها و کتابهای زیادی دارد که در مجلداتی جمعآوری شده است، از جمله کتاب (الفتوح المصونة والأسرار المخزونة) و همچنین دیوان اشعار او که بیشتر آنها در موضوعات تصوف آمده است. پس از رحلت، مرقدش مورد توجه ارادتمندان ش قرار گرفت و هر سال در نیمه ماه ربیع الاول به زیارت او میروند و منابع تاریخی آن را «یوم الجمع المبارک» نامیدهاند.
تولد
قاضی و مورخ بزرگ بهاءالدین محمد بن یوسف بن یعقوب جندی (متوفی 732 ق) در تاریخ خود آورده است که ولادت شیخ احمد بن علوان در محلی به نام ذوالجنان از جبل ذخر است، در حالی که مورخ الخزرجی میگوید (ولادت شیخ در قریه عقاقة از نواحی منطقه صبر است) و آن دو قریه متعلق به منطقه المعافر است و الجندی در «السلوک فی طبقات العلماء والملوک» درباره آنها گفته است: (جبه کوه مبارکی است که جماعتی از بزرگان از آن بیرون آمدند) و در جای دیگر فرمود: «جبه شهر بزرگی است که گروهی از فقهاو دانشمندان از آن بودهاند.» در کتب تاریخی که در دست است. تاریخ خاصی از ولادت او ذکر نشده است، شاید بین اواخر قرن ششم هجری تا اوایل قرن هفتم هجری قمری بوده است.
نسب
او قطب صفیالدین أبوالعباس: أحمد بن علوان بن عطاف بن یوسف بن علی بن عبدالله بن مطاعن بن عبدالکریم عیسی بن إدریس بن عبدالله بن عیسی بن عبدالله بن محمد بن الحسن السبط بن علی بن أبیطالب (ع). این سلسله نسب را بسیاری از مورخین یمن نقل کردهاند.
پدر
علوان بن عطاف: از نویسندگان معروف یمن در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری از شهر خاو روستایی در شرق یریم از توابع استان إب کنونی برخاسته است.
تربیت
شیخ بر اساس آنچه فرزندان نویسندگان و نزدیکان دستگاه حکومت انجام میدادند در دامان پدر پرورش یافت و علم خود را از بزرگان زمان خود دریافت کرد و همچون گیاهی نیکو رویش یافت. او قاری و نویسندهای فاضل بود، کتابت، ادبیات(نحو)، عرفان، قرائت، تفسیر، فقه، حدیث، فلسفه، منطق و تاریخ آموخت و نوشتههایش گواه آن است. محیط اجتماعی و فرهنگی که او در آن پرورش یافت به هنرها، دانشها، علوم و ادبیات مزین بود.
مذهب
شیخ احمد بن علوان در کتاب التوحید خود اشاره کرده است که (عقیده امام محمد بن ادریس شافعی در فقه را پیروی میکند) و این مکتب غالب در استانهای جنوبی و شرقی یمن است.
طریقت
شیخ احمد بن علوان تصوف را از شیخ عمرالطیار آموخت الطیار متوفی سال 645 ه است. شیخ در یکی از اشعار خود به این موضوع اشاره کرده و در آن در رثای استادش ابوحفص عمر بن المسن معروف به الطیار مرثیه سرایی کرده است که ابیاتی از آن در ادامه آمده است. ما تاریک بودیم و تو چراغ ما بودی، ما تشنه بودیم و تو ساقی نیکی را در ما نهادی و ما را به درجات بالاتر رساندی ما را به راههایی که بر ما پیشی گرفتهای، هدایت کردی طریقه شیخ عمر بن المسن قادریه بود که به عبدالقادر گیلانی متوفی 561 هَ نسبت داده میشود. این طریقت از طریق گروهی از بزرگان مانند: علی الحداد، مدافع بن أحمد الخولانی، عثمان بن ساوح، عمر بن المسن وعلی بن أحمد الرمیمة وارد یمن شد. هنگامی که برخی از آنان در مکه با شیخ عبدالقادر ملاقات کردند.
معاصران
عده زیادی از بزرگان علما و صوفیه یمن مانند: الشیخ أبوالغیث بن جمیل، عمر بن المسن، علی بن أحمد الرمیمه، الشیخ سلمان بن إبراهیم با وی همنشین بودهاند. بین او و بزرگانی از فضلا نیز گفتگوها و پیامها و نامهنگاریهایی بوده که برخی از آنها در کتب شیخ احمد بن علوان آمده است. اشخاصی مانند: السلطان بن العلاءالسمکری، الأمیر شمس الدین علی بن یحیی العنسی، عبدالوهاب بن رشید، داود النسّأخ، علی بن عمر بن أحمد، محمد بن الحضرمی، النقیب علی بن یحیی بن عمران و دیگرانی از این دست.
وفات
شیخ احمد بن علوان در شب شنبه بیستم رجب سال 665 هجری قمری درگذشت و در روستای یفرس که حدود 25 کیلومتر با شهر تعز فاصله دارد و در مسجدی که به نام خود اوست به خاک سپرده شد.
آثار فکری و علمی
طریقت
ابن علوان میخواست بار دیگر در میدانی که برای آن همه توان خود را مصروف ساخت. یعنی همان دعوت به سوی خدا با رویکرد عرفان و متصوفین باشد. او به تصوف و صوفیان به چشم منتقدی منصف مینگریست و دچار افراط و تفریط نمیشد. زیرا او به تصوفی ناب مبتنی بر رویکرد کتاب و سنت پرداخته است.
فقر
انصاف او را بر آن داشت تا پیروان خود را با حق رو به رو کند و آنان را خطاب قرار دهد، بدان معنی که فقر نه از تراشیدن ریش، پابرهنه بودن، نه از بداخلاقی و گستاخی، نه از بی پروا خوردن مسکر و نه ارتکاب به موسیقی و لهو ولعب و نه به احکامی که با احکام الهی منافات دارد و بر خلاف سنت پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم که بی همتاست بلکه فقر به علم طریقت و عمل و ایمان و به سبب توفیقی است که از جانب خداوند به او ارزانی میشود.
ایشان به همگان از جمله کسانی که عرفان را به عنوان آموزه عملی و معرفتی، آراء و عقاید و الگوی عبادت و تقوا مناسب همگان نمیپذیرند، این شعر را مطرح کرد: اگر آنچه را که من میگویم بگیری، فردا پیروز میشوی و اگر امتناع کنی، پروردگار عرش به من پاداش خواهد داد. ابن علوان خصوصیتی داشت که بدنبال آن بود و به آن نیز رسید و آن این بود که اندیشهاش ماننده مائدهای باقی بماند که همه بتوانند از آن بهرمند گردند. عبدالهادی بن محمد السودی در شعر خود در مدح ابن علوان این حقیقت را تأیید میکند: مردم با یکدیگر اختلاف دارند مگر در محبت نسبت به که این خود مایه پیوندی بین ایشان شده است.
از آنجایی که شیخ احمد بن علوان یک سلسله صوفیانه با الگوی شناخته شده برای صاحبان فرقههای صوفیانه ایجاد نکرد. گرچه خودش از مکتب قادریه بهره برده بود. اما او قبل از شکل به محتوا تاکید داشت و اگر هر یک از مشایخ اهل طریقت وسیله و هدفی داشته باشد که از احکام اسلام و نیازهای زمان و مکان به دست میآید، لکن محبت به خدا و رسول و مؤمنان عمدهترین وسیلهای است که باید بر آن تمسک جست. همچنین هدفی که برای آن تلاش کرد کسب معرفت الهی بود. همان طور که ابن علوان خودش نکتهای داشت و میگفت: حبّ مذهب و دین من است، پس از آن به فلسفه پرداخت، و معتقد بود هر گفتار، کردار، اعمال و عقیده در خدمت این محبت به خدا و رسول است.
تالیفات
1) کتاب التوحید الأعظم المبلغ من لا یعلم إلی رُتبة من یعلم 2) کتاب الفتوح المصونة والأسرار المخزونة 3) کتاب المهرجان البحر المشکل الغریب المظهر لکل سر عجیب لکل عارف لبیب که همه آنها حول محور تصوف، سلوک، معرفت و عقیده است که توسط مرکز مطالعات و تحقیقات یمن در صنعا چاپ و منتشر شده است.
مقبره
این بقعه در مسجد احمد بن علوان روستای یفرس مرکز ناحیه جبل حبشی در 23 کیلومتری جنوب غربی شهر تعز قرار دارد. روستایی است با مناظر زیبا که دکتر عبدالعزیز المقالح در قصاید خود به آن پرداخته است.
واما گنبد بقعه که در همان قسمت نمازخانه قرار دارد، مساحت وسیعی به ابعاد (20در60 متر) را اشغال کرده و در چیدمان مسجد گنجانده شده بود به طوری که دو گنبد مجاور هم وجود دارد یکی از گنبدها برای نماز و دیگری محل دفن اموات است.
این مسجد دارای تعدادی عناصر معماری است که نشاندهنده معماری در آن دوره در یمن است و همچنین وجود تزئینات مختلف تحت تأثیر سبکهای وارداتی و غیر بومی است. به ویژه سبکهای تزئینی هندسی که با سبکهای یمنی در نواحی تهامیه آمیخته شد و این سبک تزئینی منحصر به فرد را به وجود آوردهاست.. زیارت بسیاری از مردم به بقعه احمد بن علوان همچنان ادامه دارد.
هر سال در نیمه ماه ربیع الاول زیارتی برگزار میشد و منابع تاریخی آن را «یوم الجمع المبارک» نامیدهاند.
این بقعه در سبک معماری و تزیین یکی از آثار برجسته اسلامی است که مسجد و گنبد حرم بر روی تپهای مرتفع ساخته شده و از ضلع غربی با پلکانی سنگی به آن راه دارد و از سه در ورودی میتوان وارد شد نمازخانه مستطیلی به ابعاد (24*15 متر) است که با گنبد بزرگی پوشیده شده و در طرفین آن چهار گنبد کوچک کروی شکل بر روی طاقهای بزرگ با چهار ستون قرار دارد.
و در وسط دیوار قبله، محراب واقع شده است در سمت راست آن نیز منبری چوبی که بر اساس متون تاریخی که بر آن حکاکی شده متعلق به دوران طاهریان است و همچنین منقش به نقوش هندسی و گل و گیاهی است که از همان سبک تزئینی رایج در دوره طاهریان پیروی میکند[۱].