علویان: تفاوت میان نسخهها
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''علویان''' جمع علوی به خاندان [[ | '''علویان''' جمع علوی به خاندان [[علی بن ابی طالب]] و شیعیان ایشان گفته میشود. واژه علوی در لغت منسوب به حضرت علی(ع) است اما در اصطلاح کاربردهای متعددی داشته است. | ||
=ریشهیابی لغت علوی= | =ریشهیابی لغت علوی= | ||
علوی در لغت منسوب به امام علی علیهالسلام است. این واژه در اصطلاح در معانی متعددی به کار رفته است که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ماده علوی.</ref> | |||
<br> | <br> | ||
کسی که از اولاد [[علی بن ابی طالب|علی(ع)]] و [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه(س)]] و یا از نسل آنان باشد. در این تعریف واژه علوی با سید مترادف میشود. | |||
<br> | <br> | ||
افرادی | افرادی که پس از قتل [[عثمان]]، علی(ع) را در این قتل متهم ننموده و برای انتقام خون عثمان، از [[عایشه]] و [[معاویه|معاویه]] حمایت نکردند. علوی در این تعریف در برابر عثمانی (عثمانیه) است.<ref>هدایت پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، قم، ۱۳۸۹ش، ص۲۵، ۳۱ و ۳۲.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
کسی که علی را برتر از سه خلیفه نخست میداند و پیرو او است. بر اساس این تعریف، اصطلاح علوی با اصطلاح شیعه در یک معنا به کار میرود.<ref>دائره المعارف میدان لاروس، استانبول، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۳۰۱.</ref> | کسی که علی را برتر از سه خلیفه نخست میداند و پیرو او است. بر اساس این تعریف، اصطلاح علوی با اصطلاح شیعه در یک معنا به کار میرود.<ref>دائره المعارف میدان لاروس، استانبول، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۳۰۱.</ref> | ||
=کاربرد واژه علوی در طول تاریخ= | =کاربرد واژه علوی در طول تاریخ= | ||
در بسیاری از منابع و گزارشهای تاریخی که سخن از علویان در قرون نخستین شده منظور از آن گروههای مختلف شیعه اعم از امامیه و غیر آن نظیر [[زیدیه]] بوده است. | در بسیاری از منابع و گزارشهای تاریخی که سخن از علویان در قرون نخستین شده منظور از آن گروههای مختلف شیعه اعم از امامیه و غیر آن نظیر [[زیدیه]] بوده است. | ||
<br> | <br> | ||
علویان در طول تاریخ در مناطق مختلف [[خراسان]]، [[ایران]]، [[عراق]]، [[حجاز]]، [[یمن]]، [[شام]] و [[شمال آفریقا]] میزیستهاند. | علویان در طول تاریخ در مناطق مختلف [[خراسان]]، [[ایران]]، [[عراق]]، [[حجاز]]، [[یمن]]، [[شام]] و [[شمال آفریقا]] میزیستهاند. | ||
<br> | <br> | ||
آنان بیشتر از فرزندان | آنان بیشتر از فرزندان امام حسن(ع)، علی بن الحسین (زین العابدین)(ع) و [[محمد حنفیه]] بودند.<ref>کحالة، عمر رضا، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ هفتم، 1414ق، ج5، ص344.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
این واژه از قرون میانه درباره شیعیان ساکن در منطقه شامات و آناتولی ([[ترکیه]] امروزی) و مغرب عربی به کار رفت. | این واژه از قرون میانه درباره شیعیان ساکن در منطقه شامات و آناتولی ([[ترکیه]] امروزی) و مغرب عربی به کار رفت. | ||
<br> | <br> | ||
علویان شام به نصیریه و علویان سوریه شهرت دارند و علویان ترکیه به بکتاشیه نیز معروفند. | علویان شام به نصیریه و علویان سوریه شهرت دارند و علویان ترکیه به بکتاشیه نیز معروفند. | ||
=علویان ترکیه یا بکتاشیه= | =علویان ترکیه یا بکتاشیه= | ||
پس از جنگ چالدران بین حکومت عثمانی در آناتولی و حکومت صفوی در ایران، ارتباط علویان ترکیه با مراکز علمی و فرهنگی پیروان [[اهل بیت | |||
]] قطع شد و از سو دیگر آنان تحت سختترین فشارهای حکومتی از سوی حکومت عثمانی که جنگ سیاسی خود با حکومت صفوی را تبدیل به مسئلهای مذهبی و دینی کرده بود قرار گرفتند. | |||
<br> | <br> | ||
این فشارها تا به حدی ادامه یافت که برخی از علویان مجبور به تقیه و تبدیل مذهب و حتی دین و برخی دیگر مجبور به پناهنده شدن به کوهها و جنگلهای صعب العبور برای در امان ماندن از هجمههای خونین حکومتی شدند. | |||
این فشارها تا به حدی ادامه یافت که برخی از علویان مجبور به تقیه و تبدیل مذهب و حتی دین و برخی دیگر مجبور به پناهنده شدن به کوهها و جنگلهای صعب العبور برای در امان ماندن از | |||
<br> | <br> | ||
این مسائل منجر به این شد که در طول دههها و قرون متمادی، علویون ترکیه و سوریه کم کم از معارف اصیل [[اسلام]] و [[تشیع]] دور شده و تحت تأثیر آموزههای التقاطی قرار گیرند.<ref>[https://fa.abna24.com/cultural/archive/2014/01/28/500994/story.html برگرفته شده از مقاله تاریخ اجتماعی سیاسی علویان ترکیه]</ref> | |||
=علویان در دوره امویان و عباسیان= | =علویان در دوره امویان و عباسیان= | ||
انتقام از قاتلان حسین بن علی (سید الشهدا)، اعتقاد به حقانیت خلافت خاندان [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] | |||
انتقام از قاتلان | ، روحیه تسلیمناپذیری در برابر ظلم و فشار بیش از حد خلفای اموی و عباسی بر شیعیان، علویان را بر آن داشت تا برای مقابله با خلفای جور دست به قیام بزنند. | ||
علویان در دوره امویان دارای دو شاخه | علویان در دوره امویان دارای دو شاخه علویان حسنی (از نسل امام حسن(ع)) و علویان حسینی (از نسل امام حسین(ع)) بودند و قیامهای متعددی را برپا کردند. | ||
<br> | <br> | ||
آنها موفق شدند در برخی از مناطق جهان اسلام از جمله [[طبرستان]] در شمال ایران، یمن و مغرب حکومت برپا کنند. | آنها موفق شدند در برخی از مناطق جهان اسلام از جمله [[طبرستان]] در شمال ایران، یمن و مغرب حکومت برپا کنند. | ||
=حکومت شیعی آل بویه با نهضت علویان= | =حکومت شیعی آل بویه با نهضت علویان= | ||
بیشترمورخان [[آل بویه]] را پیرو مذهب تشیع امامیه و دوستدار اهل بیت علیهمالسلام میدانند، اما چون محیط رشد و قدرتیابی آلبویه قلمرو قدرت مذهب زیدیه یعنی علویان طبرستان بوده، برخی آنان را شیعه زیدی دانستهاند. | |||
بیشترمورخان [[آل بویه]] را پیرو مذهب تشیع امامیه و دوستدار اهل بیت علیهمالسلام میدانند، اما چون محیط رشد و قدرتیابی آلبویه قلمرو قدرت مذهب زیدیه یعنی علویان طبرستان بوده، برخی آنان را شیعه زیدی | |||
<br> | <br> | ||
[[ابن خلدون]] درباره مذهب آل بویه چنین میگوید: در سطح کلان، اعتقاد شیعه مبنی بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر(ص)، عامل احیای حرکت انقلابی علویان و شیعیان بر ضد حاکمیت را تشکیل داد و در درجه دوم، این حرکتها، بازتابی روشن از سیاستها و برنامههای سرکوبگرانه عباسیان بود. | [[ابن خلدون]] درباره مذهب آل بویه چنین میگوید: در سطح کلان، اعتقاد شیعه مبنی بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر(ص)، عامل احیای حرکت انقلابی علویان و شیعیان بر ضد حاکمیت را تشکیل داد و در درجه دوم، این حرکتها، بازتابی روشن از سیاستها و برنامههای سرکوبگرانه عباسیان بود. | ||
<br> | <br> | ||
روحیه | روحیه تسلیمناپذیری علویان در برابر ستم از یکسو و فشار بیش از حد [[عباسیان]] بر شیعیان و نسلکشی آنها از سوی دیگر، چهرههای برجسته و ممتاز علوی را بر آن داشت تا برای احقاق حق امامان خود و پایان دادن بر اعمال ننگین دستگاه، دست به قیام بزنند. | ||
<br> | <br> | ||
سردمداران این قیامها، خود از فرزندان ائمه اطهار و نوادگان آنان بودند که به انگیزه براندازی نظام ستم پیشه عباسی با شعار لرضا من آل محمد با شخص برگزیدهای از خاندان پیامبر(ص)، قیام خود را آغاز کردند. | سردمداران این قیامها، خود از فرزندان ائمه اطهار و نوادگان آنان بودند که به انگیزه براندازی نظام ستم پیشه عباسی با شعار لرضا من آل محمد با شخص برگزیدهای از خاندان پیامبر(ص)، قیام خود را آغاز کردند. | ||
<br> | <br> | ||
علت انتخاب این شعار، ابتدا زیر سوال بردن مشروعیت خلافت عباسیان و غاصبانه بودن حکومت آنها و در گام دوم، حفظ جان امامشان بود که در آن زمان تحت مراقبت نظامی قرار داشت؛ زیرا اگر آنها نام شخص خاصی را بر نهضت خود میگذاشتند، که بیشک، آن شخص [[امام هادی | علت انتخاب این شعار، ابتدا زیر سوال بردن مشروعیت خلافت عباسیان و غاصبانه بودن حکومت آنها و در گام دوم، حفظ جان امامشان بود که در آن زمان تحت مراقبت نظامی قرار داشت؛ زیرا اگر آنها نام شخص خاصی را بر نهضت خود میگذاشتند، که بیشک، آن شخص [[علی بن محمد (هادی)|امام هادی علیهالسلام]] بود دستگاه به آسانی با از بین بردن آن فرد، قیام را سرکوب میکرد. | ||
=اسفهبدان طبرستان و پذیرش اسلام= | =اسفهبدان طبرستان و پذیرش اسلام= | ||
از سوى دیگر، چون اسفهبدان طبرستان و ملوک باوند اسلام را پذیرفته بودند و حتى به روایت منابع، گرایش تشیع داشتند، سادات راحتتر مىتوانستند در این مناطق زندگى کنند. | از سوى دیگر، چون اسفهبدان طبرستان و ملوک باوند اسلام را پذیرفته بودند و حتى به روایت منابع، گرایش تشیع داشتند، سادات راحتتر مىتوانستند در این مناطق زندگى کنند. | ||
<br> | <br> | ||
این از علل دیگر ورود سادات به طبرستان است. سید ظهیرالدین مرعشى در تأیید آن مىنویسد: "چون اسفهبدان مازندران در اوایل که اسلام قبول کردند، شیعه بودند و با اولاد رسول (ص) حسن اعتقاد داشتند، سادات را در این ملک مقام آسانتر بود". | این از علل دیگر ورود سادات به طبرستان است. سید ظهیرالدین مرعشى در تأیید آن مىنویسد: "چون اسفهبدان مازندران در اوایل که اسلام قبول کردند، شیعه بودند و با اولاد رسول (ص) حسن اعتقاد داشتند، سادات را در این ملک مقام آسانتر بود". | ||
=زهد و پارسایى علویان= | =زهد و پارسایى علویان= | ||
مردمان طبرستان به زهد و علم و پرهیزگارى سادات علوى معتقد بودند و آنها با رفتار و گفتار خود اسلام را به مردم معرفى مىکردند. | مردمان طبرستان به زهد و علم و پرهیزگارى سادات علوى معتقد بودند و آنها با رفتار و گفتار خود اسلام را به مردم معرفى مىکردند. | ||
<br> | <br> | ||
خط ۶۴: | خط ۵۹: | ||
طبرستان در این زمان زیر سلطه حاکمان طاهرى بود و ستم طاهریان و برخى از حاکمان محلى در گرایش مردم به علویان تأثیر زیادى داشت. در سال 227 ق قارن بن شهریار باوندى که به پیروزى طاهریان در منطقه کمک کرده بود و به پاداش خدمتش دوباره به حکومت کوههاى شروین رسید، اسلام را پذیرفت. | طبرستان در این زمان زیر سلطه حاکمان طاهرى بود و ستم طاهریان و برخى از حاکمان محلى در گرایش مردم به علویان تأثیر زیادى داشت. در سال 227 ق قارن بن شهریار باوندى که به پیروزى طاهریان در منطقه کمک کرده بود و به پاداش خدمتش دوباره به حکومت کوههاى شروین رسید، اسلام را پذیرفت. | ||
<br> | <br> | ||
در این ایام، روند پذیرش اسلام از سوى جمعیت بومى طبرستان روندى شتابآهنگ داشت. بیشترین مردم مذهب سنت و [[فقه شافعى]] را برگزیدند. اما دیرى نگذشت که تشیع در طبرستان به خاطر عملکرد سادات انتشار یافت. امامیه به ویژه در | در این ایام، روند پذیرش اسلام از سوى جمعیت بومى طبرستان روندى شتابآهنگ داشت. بیشترین مردم مذهب سنت و [[شافعی|فقه شافعى]] را برگزیدند. اما دیرى نگذشت که تشیع در طبرستان به خاطر عملکرد سادات انتشار یافت. امامیه به ویژه در آمل و مشرق طبرستان یعنى گرگان طرفدارانى یافت. | ||
<br> | <br> | ||
پیروان [[قاسم بن ابراهیم الرسى]] علوى (متوفى به 246ق) در رویان و کلار مذهب شیعه زیدیه را تبلیغ مىکردند. یکى از مهمترین ناشران آموزههاى قاسم، [[جعفر بن محمد النیروسى]]، از مردم نیروس رویان بود. | پیروان [[قاسم بن ابراهیم الرسى]] علوى (متوفى به 246ق) در رویان و کلار مذهب شیعه زیدیه را تبلیغ مىکردند. یکى از مهمترین ناشران آموزههاى قاسم، [[جعفر بن محمد النیروسى]]، از مردم نیروس رویان بود. | ||
<br> | <br> | ||
در نتیجه یکى از علل گسترش تشیع امامیه و زیدیه در منطقه طبرستان، زهد و پارسایى سادات علوى بود.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/46318/%D8%B9%D9%84%D9%84-%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%89-250%D9%82 برگرفته شده از مقاله علل ورود علویان به طبرستان تا تشکیل دولت علوى]</ref> | در نتیجه یکى از علل گسترش تشیع امامیه و زیدیه در منطقه طبرستان، زهد و پارسایى سادات علوى بود.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/46318/%D8%B9%D9%84%D9%84-%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%89-250%D9%82 برگرفته شده از مقاله علل ورود علویان به طبرستان تا تشکیل دولت علوى]</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
[[رده:فرق و مذاهب]] | |||
[[رده: فرق و مذاهب]] |
نسخهٔ ۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۵
علویان جمع علوی به خاندان علی بن ابی طالب و شیعیان ایشان گفته میشود. واژه علوی در لغت منسوب به حضرت علی(ع) است اما در اصطلاح کاربردهای متعددی داشته است.
ریشهیابی لغت علوی
علوی در لغت منسوب به امام علی علیهالسلام است. این واژه در اصطلاح در معانی متعددی به کار رفته است که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:[۱]
کسی که از اولاد علی(ع) و فاطمه(س) و یا از نسل آنان باشد. در این تعریف واژه علوی با سید مترادف میشود.
افرادی که پس از قتل عثمان، علی(ع) را در این قتل متهم ننموده و برای انتقام خون عثمان، از عایشه و معاویه حمایت نکردند. علوی در این تعریف در برابر عثمانی (عثمانیه) است.[۲]
کسی که علی را برتر از سه خلیفه نخست میداند و پیرو او است. بر اساس این تعریف، اصطلاح علوی با اصطلاح شیعه در یک معنا به کار میرود.[۳]
کاربرد واژه علوی در طول تاریخ
در بسیاری از منابع و گزارشهای تاریخی که سخن از علویان در قرون نخستین شده منظور از آن گروههای مختلف شیعه اعم از امامیه و غیر آن نظیر زیدیه بوده است.
علویان در طول تاریخ در مناطق مختلف خراسان، ایران، عراق، حجاز، یمن، شام و شمال آفریقا میزیستهاند.
آنان بیشتر از فرزندان امام حسن(ع)، علی بن الحسین (زین العابدین)(ع) و محمد حنفیه بودند.[۴]
این واژه از قرون میانه درباره شیعیان ساکن در منطقه شامات و آناتولی (ترکیه امروزی) و مغرب عربی به کار رفت.
علویان شام به نصیریه و علویان سوریه شهرت دارند و علویان ترکیه به بکتاشیه نیز معروفند.
علویان ترکیه یا بکتاشیه
پس از جنگ چالدران بین حکومت عثمانی در آناتولی و حکومت صفوی در ایران، ارتباط علویان ترکیه با مراکز علمی و فرهنگی پیروان [[اهل بیت
]] قطع شد و از سو دیگر آنان تحت سختترین فشارهای حکومتی از سوی حکومت عثمانی که جنگ سیاسی خود با حکومت صفوی را تبدیل به مسئلهای مذهبی و دینی کرده بود قرار گرفتند.
این فشارها تا به حدی ادامه یافت که برخی از علویان مجبور به تقیه و تبدیل مذهب و حتی دین و برخی دیگر مجبور به پناهنده شدن به کوهها و جنگلهای صعب العبور برای در امان ماندن از هجمههای خونین حکومتی شدند.
این مسائل منجر به این شد که در طول دههها و قرون متمادی، علویون ترکیه و سوریه کم کم از معارف اصیل اسلام و تشیع دور شده و تحت تأثیر آموزههای التقاطی قرار گیرند.[۵]
علویان در دوره امویان و عباسیان
انتقام از قاتلان حسین بن علی (سید الشهدا)، اعتقاد به حقانیت خلافت خاندان محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) ، روحیه تسلیمناپذیری در برابر ظلم و فشار بیش از حد خلفای اموی و عباسی بر شیعیان، علویان را بر آن داشت تا برای مقابله با خلفای جور دست به قیام بزنند.
علویان در دوره امویان دارای دو شاخه علویان حسنی (از نسل امام حسن(ع)) و علویان حسینی (از نسل امام حسین(ع)) بودند و قیامهای متعددی را برپا کردند.
آنها موفق شدند در برخی از مناطق جهان اسلام از جمله طبرستان در شمال ایران، یمن و مغرب حکومت برپا کنند.
حکومت شیعی آل بویه با نهضت علویان
بیشترمورخان آل بویه را پیرو مذهب تشیع امامیه و دوستدار اهل بیت علیهمالسلام میدانند، اما چون محیط رشد و قدرتیابی آلبویه قلمرو قدرت مذهب زیدیه یعنی علویان طبرستان بوده، برخی آنان را شیعه زیدی دانستهاند.
ابن خلدون درباره مذهب آل بویه چنین میگوید: در سطح کلان، اعتقاد شیعه مبنی بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر(ص)، عامل احیای حرکت انقلابی علویان و شیعیان بر ضد حاکمیت را تشکیل داد و در درجه دوم، این حرکتها، بازتابی روشن از سیاستها و برنامههای سرکوبگرانه عباسیان بود.
روحیه تسلیمناپذیری علویان در برابر ستم از یکسو و فشار بیش از حد عباسیان بر شیعیان و نسلکشی آنها از سوی دیگر، چهرههای برجسته و ممتاز علوی را بر آن داشت تا برای احقاق حق امامان خود و پایان دادن بر اعمال ننگین دستگاه، دست به قیام بزنند.
سردمداران این قیامها، خود از فرزندان ائمه اطهار و نوادگان آنان بودند که به انگیزه براندازی نظام ستم پیشه عباسی با شعار لرضا من آل محمد با شخص برگزیدهای از خاندان پیامبر(ص)، قیام خود را آغاز کردند.
علت انتخاب این شعار، ابتدا زیر سوال بردن مشروعیت خلافت عباسیان و غاصبانه بودن حکومت آنها و در گام دوم، حفظ جان امامشان بود که در آن زمان تحت مراقبت نظامی قرار داشت؛ زیرا اگر آنها نام شخص خاصی را بر نهضت خود میگذاشتند، که بیشک، آن شخص امام هادی علیهالسلام بود دستگاه به آسانی با از بین بردن آن فرد، قیام را سرکوب میکرد.
اسفهبدان طبرستان و پذیرش اسلام
از سوى دیگر، چون اسفهبدان طبرستان و ملوک باوند اسلام را پذیرفته بودند و حتى به روایت منابع، گرایش تشیع داشتند، سادات راحتتر مىتوانستند در این مناطق زندگى کنند.
این از علل دیگر ورود سادات به طبرستان است. سید ظهیرالدین مرعشى در تأیید آن مىنویسد: "چون اسفهبدان مازندران در اوایل که اسلام قبول کردند، شیعه بودند و با اولاد رسول (ص) حسن اعتقاد داشتند، سادات را در این ملک مقام آسانتر بود".
زهد و پارسایى علویان
مردمان طبرستان به زهد و علم و پرهیزگارى سادات علوى معتقد بودند و آنها با رفتار و گفتار خود اسلام را به مردم معرفى مىکردند.
اهل طبرستان به نقل ابن اسفندیار از ستم و ناجوانمردى حاکمان خلیفه به ویژه محمد بن اوس که از سوى طاهریان در این منطقه بود، به ستوه آمده بودند. هر زمانى ساداتى به نواحى آنها مىآمدند، به او مىگراییدند و به زهد و علم و ورع آنها اعتقاد داشتند و معتقد بودند آنچه سیرت مسلمانى است، با سادات است.[۶]
طبرستان در این زمان زیر سلطه حاکمان طاهرى بود و ستم طاهریان و برخى از حاکمان محلى در گرایش مردم به علویان تأثیر زیادى داشت. در سال 227 ق قارن بن شهریار باوندى که به پیروزى طاهریان در منطقه کمک کرده بود و به پاداش خدمتش دوباره به حکومت کوههاى شروین رسید، اسلام را پذیرفت.
در این ایام، روند پذیرش اسلام از سوى جمعیت بومى طبرستان روندى شتابآهنگ داشت. بیشترین مردم مذهب سنت و فقه شافعى را برگزیدند. اما دیرى نگذشت که تشیع در طبرستان به خاطر عملکرد سادات انتشار یافت. امامیه به ویژه در آمل و مشرق طبرستان یعنى گرگان طرفدارانى یافت.
پیروان قاسم بن ابراهیم الرسى علوى (متوفى به 246ق) در رویان و کلار مذهب شیعه زیدیه را تبلیغ مىکردند. یکى از مهمترین ناشران آموزههاى قاسم، جعفر بن محمد النیروسى، از مردم نیروس رویان بود.
در نتیجه یکى از علل گسترش تشیع امامیه و زیدیه در منطقه طبرستان، زهد و پارسایى سادات علوى بود.[۷]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ماده علوی.
- ↑ هدایت پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، قم، ۱۳۸۹ش، ص۲۵، ۳۱ و ۳۲.
- ↑ دائره المعارف میدان لاروس، استانبول، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ کحالة، عمر رضا، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ هفتم، 1414ق، ج5، ص344.
- ↑ برگرفته شده از مقاله تاریخ اجتماعی سیاسی علویان ترکیه
- ↑ فراى، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ج 4، ص 179.
- ↑ برگرفته شده از مقاله علل ورود علویان به طبرستان تا تشکیل دولت علوى