عبدالله بن مسکان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:


== مصاحبت با معصوم و نقل مستقیم ==
== مصاحبت با معصوم و نقل مستقیم ==
از اصحاب [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السّلام)]] بود<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی، ص۲۲.</ref> از آن حضرت<ref>شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳؛ ابن ماکولا، علی بن هبةالله، الاکمال، ج۷، ص۱۹۷</ref> و امام کاظم (علیهماالسلام)<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص ۱۹۴.</ref> نیز روایت نقل کرده است، برخی گفته‌اند که عبدالله بن‏ مسكان‏ فقط یک حدیث از امام صادق نقل کرده است: لم يرو [عنه‏] إلا حَدِيثَ‏ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ<ref>الرجال؛ الرجال ‏الحلى ‏ق‏1؛ ص 388</ref>، درحالی‌که در مجامع حدیثی 35 مورد هست که عبدالله بن مسکان مستقیم از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است.
از اصحاب [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السّلام)]] بود<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی، ص۲۲.</ref> از آن حضرت<ref>شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳؛ ابن ماکولا، علی بن هبةالله، الاکمال، ج۷، ص۱۹۷</ref> و [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم]] (علیهماالسلام)<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص ۱۹۴.</ref> نیز روایت نقل کرده است، برخی گفته‌اند که عبدالله بن‏ مسكان‏ فقط یک حدیث از امام صادق نقل کرده است: لم يرو [عنه‏] إلا حَدِيثَ‏ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ<ref>الرجال؛ الرجال ‏الحلى ‏ق‏1؛ ص 388</ref>، درحالی‌که در مجامع حدیثی 35 مورد هست که عبدالله بن مسکان مستقیم از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است.
خود یونس بن عبدالرحمن که ناقل آن روایت است، دوازده روایت در کتب اربعه از ابن مسکان از امام (علیه‌السلام) بدون واسطه نقل می‌کند.
خود یونس بن عبدالرحمن که ناقل آن روایت است، دوازده روایت در کتب اربعه از ابن مسکان از امام (علیه‌السلام) بدون واسطه نقل می‌کند.
راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) می‌توان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) شنیده است به‌خاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که [[محمد بن عمر کشی|کشّی]] نقل می‌کند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، می‌گوید:
راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) می‌توان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) شنیده است به‌خاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که [[محمد بن عمر کشی|کشّی]] نقل می‌کند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، می‌گوید:
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنْ يُونُسَ، قَالَ، ...، وَ كَذَلِكَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُسْكَانَ لَمْ يَسْمَعْ إِلَّا حَدِيثَهُ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ، وَ كَانَ مِنْ أَرْوَى أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام)، ... وَ زَعَمَ يُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) يَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَيْهَا، مِنْ ذَلِكَ مَا خَرَجَ إِلَيْهِ مَعَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ. كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاكَ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ كَانَ يَتَلَقَّى أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَيَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ لَا يَدْخُلُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) شَفَقَةَ أَلَّا يُوَفِّيَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَكَانَ يَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ يَأْبَى أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)<ref>رجال الكشي، ص: 382.</ref>
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَی، عَنْ يُونُسَ، قَالَ، ...، وَ كَذَلِكَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ مُسْكَانَ لَمْ يَسْمَعْ إِلَّا حَدِيثَهُ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ، وَ كَانَ مِنْ أَرْوَی أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام)، ... وَ زَعَمَ يُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَی أَبِي عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) يَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَيْهَا، مِنْ ذَلِكَ مَا خَرَجَ إِلَيْهِ مَعَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ. كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاكَ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ كَانَ يَتَلَقَّی أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَيَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ لَا يَدْخُلُ عَلَی أَبِي عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) شَفَقَةَ أَلَّا يُوَفِّيَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَكَانَ يَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ يَأْبَی أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)<ref>رجال الكشي، ص: 382.</ref>
یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق (علیه‌السلام) برود و حق تعظیم امام صادق (علیه‌السلام) را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی می‌شنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت می‌کرد و او را مهمان می‌کرد و احادیث او از امام صادق (علیه‌السلام) را می‌شنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) به‌خاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر (علیه‌السلام) ندارد؛ زمان امام باقر (علیه‌السلام) جوان‌تر بوده است و اتّفاقی از امام (علیه‌السلام) حدیثی شنیده است و بعد که بزرگ‌تر شده و معرفتش به امام (علیه‌السلام) بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق (علیه‌السلام) را به‌خوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق (علیه‌السلام) نمی‌رفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم (علیه‌السلام) روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل می‌کند و از دیگری باواسطه نقل می‌کند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق (علیه‌السلام) این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم (علیه‌السلام) بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت می‌آموخته‌اند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است.<ref>مدرسه فقاهت درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي98/04/09</ref> و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفته‌اند؛ لذا در کافی مشاهده می‌شود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابی‌عبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق (علیه‌السلام) تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست<ref>به‌عنوان‌مثال الكافي جلد ۷ صفحه ۲۲۹ حديث ٣ کتاب ٣ باب ٤٠؛ الاستبصار جلد ٤ حديث ۱٠٦۵ و ۱۱۲٠ و ۸٠٠؛ التهذيب جلد ۱ حديث ۸۷ و جلد ۱٠ حديث ۱٠۷۲ و ۱٤۹ و ۸۵۵؛ التهذيب جلد ۲ حديث ۱۱٣۸؛ جلد ٣ حديث ٣٦٠ و ۵۷٣؛ جلد ۵ حديث ۵٠۵ و ٦٠۹؛ جلد ۹ حديث ۱۲۷٦ و ۱٣۱۷؛ الفقيه جلد ٤ حديث ۵۱٠ و ۸۵۸؛ الكافي جلد ۱ صص ۱٤۹ و ٤۵۲؛ جلد ۲ صص ۱۵،۲۷۹،۲۹۷، ۵٦ ، ۹۸؛ جلد ٤ صفحه ۱۵٣ ؛ جلد ٦ صص ٣٠٦ و ۵٠٠ ؛ جلد ۷ صص ۲۸٣ و ۲۹۸؛</ref>
یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق (علیه‌السلام) برود و حق تعظیم امام صادق (علیه‌السلام) را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی می‌شنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت می‌کرد و او را مهمان می‌کرد و احادیث او از امام صادق (علیه‌السلام) را می‌شنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) به‌خاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر (علیه‌السلام) ندارد؛ زمان امام باقر (علیه‌السلام) جوان‌تر بوده است و اتّفاقی از امام (علیه‌السلام) حدیثی شنیده است و بعد که بزرگ‌تر شده و معرفتش به امام (علیه‌السلام) بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق (علیه‌السلام) را به‌خوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق (علیه‌السلام) نمی‌رفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم (علیه‌السلام) روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل می‌کند و از دیگری باواسطه نقل می‌کند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق (علیه‌السلام) این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم (علیه‌السلام) بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت می‌آموخته‌اند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است.<ref>مدرسه فقاهت درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي98/04/09</ref> و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفته‌اند؛ لذا در کافی مشاهده می‌شود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابی‌عبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق (علیه‌السلام) تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست<ref>به‌عنوان‌مثال الكافي جلد ۷ صفحه ۲۲۹ حديث ٣ کتاب ٣ باب ٤٠؛ الاستبصار جلد ٤ حديث ۱٠٦۵ و ۱۱۲٠ و ۸٠٠؛ التهذيب جلد ۱ حديث ۸۷ و جلد ۱٠ حديث ۱٠۷۲ و ۱٤۹ و ۸۵۵؛ التهذيب جلد ۲ حديث ۱۱٣۸؛ جلد ٣ حديث ٣٦٠ و ۵۷٣؛ جلد ۵ حديث ۵٠۵ و ٦٠۹؛ جلد ۹ حديث ۱۲۷٦ و ۱٣۱۷؛ الفقيه جلد ٤ حديث ۵۱٠ و ۸۵۸؛ الكافي جلد ۱ صص ۱٤۹ و ٤۵۲؛ جلد ۲ صص ۱۵،۲۷۹،۲۹۷، ۵٦ ، ۹۸؛ جلد ٤ صفحه ۱۵٣ ؛ جلد ٦ صص ٣٠٦ و ۵٠٠ ؛ جلد ۷ صص ۲۸٣ و ۲۹۸؛</ref>
بنابراین، ابن مسکان نه‌تنها از امام صادق (علیه‌السلام) روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر (علیه‌السلام) نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر (علیه‌السلام) حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم (علیه‌السلام) قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم (علیه‌السلام)، که بین سال 183 (که امام کاظم (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) می‌شود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر (علیه‌السلام) سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) مشکلی ندارد.  
بنابراین، ابن مسکان نه‌تنها از امام صادق (علیه‌السلام) روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر (علیه‌السلام) نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر (علیه‌السلام) حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم (علیه‌السلام) قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم (علیه‌السلام)، که بین سال 183 (که امام کاظم (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) می‌شود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر (علیه‌السلام) سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) مشکلی ندارد.  
صاحب مستدركات علم رجال الحديث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ و عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعاً، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ‏  ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُبِضَ‏ مُوسَى‏ بْنُ‏ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِينَ سَنَةً فِي عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِينَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِينَ سَنَةً<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص565 الوافي، ج 3، ص 813، ح 1420؛ البحار، ج 48، ص 206، ح 3.</ref> فرموده که عبدالله بن مسکان در زمان امام رضا (علیه‌السلام)هم بوده است اما این کلام صحیح نیست چون همانگونه که محقّق خوانساري در رساله  في أحوال أبي بصير که ضمن الجوامع الفقهيّة چاپ شده است<ref>(ص 67- 68 )</ref> گفته ابا بصیر هم در 150 قمری از دنیا رفته است و نمی تواند ناقل این خبر باشد و  عبدالله مسکان هم در دوره امام کاظم مرحوم شده است وی نیز  نمی تواند ناقل این خبر باشد. ثانیا در نقل این خبر و اسناد آن ابو بصیر و عبدالله بن سنان اضافه شده اند و منشا این خطا هم تکرار این دو بزرگوار در سند احادیث 1274 و 1280 و 1287 است<ref>كافي (ط - دار الحديث)، ج‏2، ص: 566 پاورقی</ref>.
صاحب مستدركات علم رجال الحديث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ و عَبْدُاللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعاً، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ‏  ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُبِضَ‏ مُوسَی‏ بْنُ‏ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِينَ سَنَةً فِي عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِينَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِينَ سَنَةً<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص565 الوافي، ج 3، ص 813، ح 1420؛ البحار، ج 48، ص 206، ح 3.</ref> فرموده که عبدالله بن مسکان در زمان امام رضا (علیه‌السلام)هم بوده است اما این کلام صحیح نیست چون همانگونه که محقّق خوانساري در رساله  في أحوال أبي بصير که ضمن الجوامع الفقهيّة چاپ شده است<ref>(ص 67- 68 )</ref> گفته ابا بصیر هم در 150 قمری از دنیا رفته است و نمی تواند ناقل این خبر باشد و  عبدالله مسکان هم در دوره امام کاظم مرحوم شده است وی نیز  نمی تواند ناقل این خبر باشد. ثانیا در نقل این خبر و اسناد آن ابو بصیر و عبدالله بن سنان اضافه شده اند و منشا این خطا هم تکرار این دو بزرگوار در سند احادیث 1274 و 1280 و 1287 است<ref>كافي (ط - دار الحديث)، ج‏2، ص: 566 پاورقی</ref>.


== تعابیر اسناد از ایشان ==
==تعابیر اسناد از ایشان==
تعابیری که از وی در اسانید آمده است بسیار است، مثل:
تعابیری که از وی در اسانید آمده است بسیار است، مثل:
* عبدالله بن مسكان؛
*عبدالله بن مسكان؛
* عبدالله بن مسكان أبو محمد مولي عنزة؛
*عبدالله بن مسكان أبو محمد مولي عنزة؛
* عبدالله بن مسكان مولي عنزة؛
*عبدالله بن مسكان مولي عنزة؛
* عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي عنزة؛
*عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي عنزة؛
* عبداللّه بن مسكان مولي عنزة؛
*عبداللّه بن مسكان مولي عنزة؛
* عبداللّه بن مسكان من موإلي عنزة؛
*عبداللّه بن مسكان من موإلي عنزة؛
* عبداللّه بن مسكان من موإلي عنترة؛
*عبداللّه بن مسكان من موإلي عنترة؛
* ابن‌مسكان؛
*ابن‌مسكان؛
* عبداللّه بن مسكان أبو محمد؛
*عبداللّه بن مسكان أبو محمد؛
* عبداللّه بن مسكان مولي عترة أبو محمد؛
*عبداللّه بن مسكان مولي عترة أبو محمد؛
* عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي؛
*عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي؛
* عبداللّه بن مسكان كوفي من موالي عنزة<ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.
*عبداللّه بن مسكان كوفي من موالي عنزة<ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.
== مشایخ و راویان ==
 
=== مشایخ ===
==مشایخ و راویان==
===مشایخ===
ابن مسکان از محدثان بسیاری نقل روایت نموده است، مثل:   
ابن مسکان از محدثان بسیاری نقل روایت نموده است، مثل:   
* ابو بصير؛
*ابو بصير؛
* ابو بكر الحضرمي؛
*ابو بكر الحضرمي؛
* ابو سعيد؛
*ابو سعيد؛
* ابو العباس؛
*ابو العباس؛
* ابو عبدالله الابزاري؛
*ابو عبدالله الابزاري؛
* ابو هلال الرازي؛
*ابو هلال الرازي؛
* ابان الازرق؛
*ابان الازرق؛
* ابراهيم بن شعيب؛
*ابراهيم بن شعيب؛
* ابراهيم بن ميمون؛
*ابراهيم بن ميمون؛
* اسحاق بن عمار؛
*اسحاق بن عمار؛
* اسماعيل بن جابر؛
*اسماعيل بن جابر؛
* اسماعيل بن عبد الخالق؛
*اسماعيل بن عبد الخالق؛
* ايوب اخو اديم؛
*ايوب اخو اديم؛
* ايوب بن الحر؛
*ايوب بن الحر؛
* بدر بن الوليد الخثعمي؛
*بدر بن الوليد الخثعمي؛
* بكر بن عبدالله الازدي؛
*بكر بن عبدالله الازدي؛
* حريز بن عبدالله؛
*حريز بن عبدالله؛
* الحسن بن زياد؛
*الحسن بن زياد؛
* الحسن بن السري؛
*الحسن بن السري؛
* الحسن الزيات؛
*الحسن الزيات؛
* الحسن الزيات البصري؛
*الحسن الزيات البصري؛
* الحسن الصيقل؛
*الحسن الصيقل؛
* حمران بن اعين؛
*حمران بن اعين؛
* داود بن فرقد؛
*داود بن فرقد؛
* زراره؛
*زراره؛
* زكريا بن مالك [ الجعفي ]؛
*زكريا بن مالك [ الجعفي ]؛
* زيد بن الوليد الخثعمي؛
*زيد بن الوليد الخثعمي؛
* سدير؛
*سدير؛
* سعيد بن يسار؛
*سعيد بن يسار؛
* سليمان بن خالد؛
*سليمان بن خالد؛
* ضريس؛
*ضريس؛
* عبد الاعلي؛
*عبد الاعلي؛
* عبدالرحمن بن ابي عبدالله؛
*عبدالرحمن بن ابي عبدالله؛
* عبد الرحيم القصير؛
*عبد الرحيم القصير؛
* عبدالله بن ابي يعفور؛
*عبدالله بن ابي يعفور؛
* عبيد الله بن الوليد الوصافي؛
*عبيد الله بن الوليد الوصافي؛
* عبيد الله الحلبي؛
*عبيد الله الحلبي؛
* العلاء بياع السابري؛
*العلاء بياع السابري؛
* علي بن عبد العزيز؛
*علي بن عبد العزيز؛
* عمار بن حيان؛
*عمار بن حيان؛
* عمار الساباطي؛
*عمار الساباطي؛
* عنبسة بن مصعب؛
*عنبسة بن مصعب؛
* الفضل بن عبد الملك ابي العباس؛
*الفضل بن عبد الملك ابي العباس؛
* الفضل بن عبد الملك البقباق؛
*الفضل بن عبد الملك البقباق؛
* ليث المرادي؛
*ليث المرادي؛
* محمد بن بشير؛
*محمد بن بشير؛
* محمد بن عبد الخالق؛
*محمد بن عبد الخالق؛
* محمد بن علي الحلبي؛
*محمد بن علي الحلبي؛
* محمد بن مسلم؛
*محمد بن مسلم؛
* محمد الحلبي؛
*محمد الحلبي؛
* منصور بن حازم؛
*منصور بن حازم؛
* يحيي الحلبي؛
*يحيي الحلبي؛
* يعقوب الاحمر؛ <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.
*يعقوب الاحمر؛ <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.


=== راویان ===
===راویان===
کسانی که به ایشات اعتماد داشته و از ایشان نقل روایت نموده اند نیز بسیارند، از جمله:
کسانی که به ایشات اعتماد داشته و از ایشان نقل روایت نموده اند نیز بسیارند، از جمله:
* ابن ابي عمير؛
*ابن ابي عمير؛
* ابن فضال؛
*ابن فضال؛
* ابن محبوب؛
*ابن محبوب؛
* الحسن بن علي الوشاء؛
*الحسن بن علي الوشاء؛
* الحسين بن سعيد؛
*الحسين بن سعيد؛
* الحسين بن عثمان؛
*الحسين بن عثمان؛
* حماد بن عيسي؛
*حماد بن عيسي؛
* محمد بن عبدالله بن مسکان[ ابنه ]؛
*محمد بن عبدالله بن مسکان[ ابنه ]؛
* درست بن ابي منصور
*درست بن ابي منصور
* سيف بن عميرة؛
*سيف بن عميرة؛
* صفوان بن يحيي؛
*صفوان بن يحيي؛
* عبدالله بن المغيرة؛
*عبدالله بن المغيرة؛
* عبدالله بن بحر؛
*عبدالله بن بحر؛
* عبدالله بن بكير؛
*عبدالله بن بكير؛
* عبدالله بن عبدالرحمن الاصم؛
*عبدالله بن عبدالرحمن الاصم؛
* عبدالله بن عثمان؛
*عبدالله بن عثمان؛
* عبدالله بن يحيي؛
*عبدالله بن يحيي؛
* عثمان بن عيسي؛
*عثمان بن عيسي؛
* علي بن الحسن بن رباطي؛
*علي بن الحسن بن رباطي؛
* علي بن النعمان؛
*علي بن النعمان؛
* محمد بن ابي حمزة؛
*محمد بن ابي حمزة؛
* محمد بن سنان؛
*محمد بن سنان؛
* محمد بن عمارة؛
*محمد بن عمارة؛
* يحيي بن عمران الحلبي؛
*يحيي بن عمران الحلبي؛
* يونس بن عبدالرحمن <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.
*يونس بن عبدالرحمن <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.


== عبدالله بن مُسکان در نگاه رجالیون: ==
==عبدالله بن مُسکان در نگاه رجالیون:==
شیخ مفید در رساله عددیّة، ابن مُسکان را از فقهای اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) دانسته و یادآور شده که وی از محدثان بزرگی است که حلال و حرام شریعت از آنها اخذ شده و تالیفات ایشان بلاشک، از امّهات تالیف‌های امامیه و معتبر است <ref>شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۲۵ و ۳۳؛ شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳.</ref> .
شیخ مفید در رساله عددیّة، ابن مُسکان را از فقهای اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) دانسته و یادآور شده که وی از محدثان بزرگی است که حلال و حرام شریعت از آنها اخذ شده و تالیفات ایشان بلاشک، از امّهات تالیف‌های امامیه و معتبر است <ref>شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۲۵ و ۳۳؛ شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳.</ref> .
برخی ابن مسکان را از اصحاب اجماع دانسته و گفته‌اند که علمای امامیه اتفاق دارند هرچه را که ایشان تصدیق و تایید کرده و بر آن صحّه گذارده‌اند، صحیح و قابل پذیرش است<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۱۷۰؛  شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۰۲.</ref>.     
برخی ابن مسکان را از اصحاب اجماع دانسته و گفته‌اند که علمای امامیه اتفاق دارند هرچه را که ایشان تصدیق و تایید کرده و بر آن صحّه گذارده‌اند، صحیح و قابل پذیرش است<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۱۷۰؛  شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۰۲.</ref>.     
== آثار ==
== آثار==
از عبدالله بن مسکان مجموعا  ۱۲۵۴ روايت نقل شده است<ref>جهاز رواة الحدیث الجامع - نسخه 1.5  hoveyat.valiasr-aj.com</ref> و علاوه ایشان دارای آثار و تالیفاتی نیز بوده که از دو مورد آن با عنوان کتاب فی الامامة و کتاب فی الحلال و الحرام یاد می‌کنند<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛  حلی، حسن بن علی، رجال ابن داوود، ص۱۲۴.</ref>.
از عبدالله بن مسکان مجموعا  ۱۲۵۴ روايت نقل شده است<ref>جهاز رواة الحدیث الجامع - نسخه 1.5  hoveyat.valiasr-aj.com</ref> و علاوه ایشان دارای آثار و تالیفاتی نیز بوده که از دو مورد آن با عنوان کتاب فی الامامة و کتاب فی الحلال و الحرام یاد می‌کنند<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛  حلی، حسن بن علی، رجال ابن داوود، ص۱۲۴.</ref>.


== درگذشت ==
==درگذشت==
نجاشی در مورد زمان ارتحال ایشان  گفته که مات في أيام أبي الحسن [عليه السلام‏] قبل الحادثة<ref>رجال النجاشي، ص: 215.</ref>
نجاشی در مورد زمان ارتحال ایشان  گفته که مات في أيام أبي الحسن [عليه السلام‏] قبل الحادثة<ref>رجال النجاشي، ص: 215.</ref>
مامقانی احتمال داده که مراد از ابو الحسن امام رضا (علیه‌السلام) باشد<ref>مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۶.</ref>، ولی به نظر می‌رسد ایشان به دوره امام رضا نرسیده و در زمان امام هفتم بدرود حیات گفته است و ظاهرا مراد از حادثه قضیه [[واقفیه]] بعد از ارتحال امام کاظم (علیه‌السلام) است<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2؛ ص 565، پاورقی</ref>؛ پس وفات ابن مُسکان را در نیمه دوم قرن دوم بوده است.  دارقطنی<ref>المؤتلف و المختلف، ج۴، ص۲۰۹۳.</ref>، آقابزرگ تهرانی<ref>الذریعه، ج۲، ص۳۲۸.</ref>،  خوئی<ref>عجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۷.</ref>، ابن شهر آشوب<ref>معالم العلماء، ص۷۴</ref> و فیض کاشانی<ref>نضد الایضاح، ص۱۹۶.</ref>هم با این نظر موافق هستند.   
مامقانی احتمال داده که مراد از ابو الحسن امام رضا (علیه‌السلام) باشد<ref>مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۶.</ref>، ولی به نظر می‌رسد ایشان به دوره امام رضا نرسیده و در زمان امام هفتم بدرود حیات گفته است و ظاهرا مراد از حادثه قضیه [[واقفیه]] بعد از ارتحال امام کاظم (علیه‌السلام) است<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2؛ ص 565، پاورقی</ref>؛ پس وفات ابن مُسکان را در نیمه دوم قرن دوم بوده است.  دارقطنی<ref>المؤتلف و المختلف، ج۴، ص۲۰۹۳.</ref>، آقابزرگ تهرانی<ref>الذریعه، ج۲، ص۳۲۸.</ref>،  خوئی<ref>عجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۷.</ref>، ابن شهر آشوب<ref>معالم العلماء، ص۷۴</ref> و فیض کاشانی<ref>نضد الایضاح، ص۱۹۶.</ref>هم با این نظر موافق هستند.   


== پانویس ==
== پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


== منابع ==
==منابع==
 
* پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۵۴، برگرفته از مقاله «عبدالله ابن مُسکان».
* پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۵۴، برگرفته از مقاله «عبدالله ابن مُسکان».
* تقى الدين حلى، حسن بن على، الرجال، 1 جلد، دانشگاه تهران - ايران - تهران، چاپ: 1، 1342 ه.ش.
*تقی الدين حلی، حسن بن علی، الرجال، 1 جلد، دانشگاه تهران - ايران - تهران، چاپ: 1، 1342 ه.ش.
* علامه حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، 1 جلد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى - ايران - مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.  
*علامه حلی، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، 1 جلد، آستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامی - ايران - مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
* نمازى شاهرودى، على، مستدركات علم رجال الحديث، 8 جلد، فرزند مولف - ايران - تهران، چاپ: 1، 1414 ه.ق.
*نمازی شاهرودی، علی، مستدركات علم رجال الحديث، 8 جلد، فرزند مولف - ايران - تهران، چاپ: 1، 1414 ه.ق.
* كلينى، محمد بن يعقوب، كافي (ط - دار الحديث) - قم، چاپ: اول، ق‏1429.
*كلينی، محمد بن يعقوب، كافي (ط - دار الحديث) - قم، چاپ: اول، ق‏1429.
* نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1 جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي - ايران - قم، چاپ: 6، 1365 ه.ش.
*نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشي، 1 جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي - ايران - قم، چاپ: 6، 1365 ه.ش.


{{اصحاب اجماع}}
{{اصحاب اجماع}}

نسخهٔ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۸

عبدالله بن مسکان
نامعبدالله بن مسکان
تاریخ درگذشت150 ق، ۱۴۶ ش‌، ۷۶۷ م
هم عصر امام

عبدالله بن مُسکان از فقهای بزرگ و راویان موثق شیعه و از صادقین (علیهما‌السّلام) و نیز امام کاظم (علیه‌السّلام) و راوی احادیث بسیاری است. وی از اصحاب اجماع و مورد وثوق علما است.

زندگی‌نامه

عبدالله بن مُسکان در نیمه دوم قرن دوم هجری می‌زیسته است، کنیه ایشان ابومحمد و از موالی قبیله عَنَزَه[۱] بوده است.

مصاحبت با معصوم و نقل مستقیم

از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) بود[۲] از آن حضرت[۳] و امام کاظم (علیهماالسلام)[۴] نیز روایت نقل کرده است، برخی گفته‌اند که عبدالله بن‏ مسكان‏ فقط یک حدیث از امام صادق نقل کرده است: لم يرو [عنه‏] إلا حَدِيثَ‏ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ[۵]، درحالی‌که در مجامع حدیثی 35 مورد هست که عبدالله بن مسکان مستقیم از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است. خود یونس بن عبدالرحمن که ناقل آن روایت است، دوازده روایت در کتب اربعه از ابن مسکان از امام (علیه‌السلام) بدون واسطه نقل می‌کند. راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) می‌توان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) شنیده است به‌خاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که کشّی نقل می‌کند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، می‌گوید: مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَی، عَنْ يُونُسَ، قَالَ، ...، وَ كَذَلِكَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ مُسْكَانَ لَمْ يَسْمَعْ إِلَّا حَدِيثَهُ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ، وَ كَانَ مِنْ أَرْوَی أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام)، ... وَ زَعَمَ يُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَی أَبِي عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) يَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَيْهَا، مِنْ ذَلِكَ مَا خَرَجَ إِلَيْهِ مَعَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ. كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاكَ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ كَانَ يَتَلَقَّی أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَيَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ لَا يَدْخُلُ عَلَی أَبِي عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) شَفَقَةَ أَلَّا يُوَفِّيَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَكَانَ يَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ يَأْبَی أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)[۶] یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق (علیه‌السلام) برود و حق تعظیم امام صادق (علیه‌السلام) را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی می‌شنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت می‌کرد و او را مهمان می‌کرد و احادیث او از امام صادق (علیه‌السلام) را می‌شنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) به‌خاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر (علیه‌السلام) ندارد؛ زمان امام باقر (علیه‌السلام) جوان‌تر بوده است و اتّفاقی از امام (علیه‌السلام) حدیثی شنیده است و بعد که بزرگ‌تر شده و معرفتش به امام (علیه‌السلام) بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق (علیه‌السلام) را به‌خوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق (علیه‌السلام) نمی‌رفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم (علیه‌السلام) روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل می‌کند و از دیگری باواسطه نقل می‌کند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق (علیه‌السلام) این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم (علیه‌السلام) بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت می‌آموخته‌اند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است.[۷] و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفته‌اند؛ لذا در کافی مشاهده می‌شود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابی‌عبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق (علیه‌السلام) تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست[۸] بنابراین، ابن مسکان نه‌تنها از امام صادق (علیه‌السلام) روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر (علیه‌السلام) نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر (علیه‌السلام) حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم (علیه‌السلام) قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم (علیه‌السلام)، که بین سال 183 (که امام کاظم (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) می‌شود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر (علیه‌السلام) سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) مشکلی ندارد. صاحب مستدركات علم رجال الحديث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ و عَبْدُاللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعاً، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ‏ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُبِضَ‏ مُوسَی‏ بْنُ‏ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِينَ سَنَةً فِي عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِينَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِينَ سَنَةً[۹] فرموده که عبدالله بن مسکان در زمان امام رضا (علیه‌السلام)هم بوده است اما این کلام صحیح نیست چون همانگونه که محقّق خوانساري در رساله في أحوال أبي بصير که ضمن الجوامع الفقهيّة چاپ شده است[۱۰] گفته ابا بصیر هم در 150 قمری از دنیا رفته است و نمی تواند ناقل این خبر باشد و عبدالله مسکان هم در دوره امام کاظم مرحوم شده است وی نیز نمی تواند ناقل این خبر باشد. ثانیا در نقل این خبر و اسناد آن ابو بصیر و عبدالله بن سنان اضافه شده اند و منشا این خطا هم تکرار این دو بزرگوار در سند احادیث 1274 و 1280 و 1287 است[۱۱].

تعابیر اسناد از ایشان

تعابیری که از وی در اسانید آمده است بسیار است، مثل:

  • عبدالله بن مسكان؛
  • عبدالله بن مسكان أبو محمد مولي عنزة؛
  • عبدالله بن مسكان مولي عنزة؛
  • عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي عنزة؛
  • عبداللّه بن مسكان مولي عنزة؛
  • عبداللّه بن مسكان من موإلي عنزة؛
  • عبداللّه بن مسكان من موإلي عنترة؛
  • ابن‌مسكان؛
  • عبداللّه بن مسكان أبو محمد؛
  • عبداللّه بن مسكان مولي عترة أبو محمد؛
  • عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي؛
  • عبداللّه بن مسكان كوفي من موالي عنزة[۱۲].

مشایخ و راویان

مشایخ

ابن مسکان از محدثان بسیاری نقل روایت نموده است، مثل:

  • ابو بصير؛
  • ابو بكر الحضرمي؛
  • ابو سعيد؛
  • ابو العباس؛
  • ابو عبدالله الابزاري؛
  • ابو هلال الرازي؛
  • ابان الازرق؛
  • ابراهيم بن شعيب؛
  • ابراهيم بن ميمون؛
  • اسحاق بن عمار؛
  • اسماعيل بن جابر؛
  • اسماعيل بن عبد الخالق؛
  • ايوب اخو اديم؛
  • ايوب بن الحر؛
  • بدر بن الوليد الخثعمي؛
  • بكر بن عبدالله الازدي؛
  • حريز بن عبدالله؛
  • الحسن بن زياد؛
  • الحسن بن السري؛
  • الحسن الزيات؛
  • الحسن الزيات البصري؛
  • الحسن الصيقل؛
  • حمران بن اعين؛
  • داود بن فرقد؛
  • زراره؛
  • زكريا بن مالك [ الجعفي ]؛
  • زيد بن الوليد الخثعمي؛
  • سدير؛
  • سعيد بن يسار؛
  • سليمان بن خالد؛
  • ضريس؛
  • عبد الاعلي؛
  • عبدالرحمن بن ابي عبدالله؛
  • عبد الرحيم القصير؛
  • عبدالله بن ابي يعفور؛
  • عبيد الله بن الوليد الوصافي؛
  • عبيد الله الحلبي؛
  • العلاء بياع السابري؛
  • علي بن عبد العزيز؛
  • عمار بن حيان؛
  • عمار الساباطي؛
  • عنبسة بن مصعب؛
  • الفضل بن عبد الملك ابي العباس؛
  • الفضل بن عبد الملك البقباق؛
  • ليث المرادي؛
  • محمد بن بشير؛
  • محمد بن عبد الخالق؛
  • محمد بن علي الحلبي؛
  • محمد بن مسلم؛
  • محمد الحلبي؛
  • منصور بن حازم؛
  • يحيي الحلبي؛
  • يعقوب الاحمر؛ [۱۳].

راویان

کسانی که به ایشات اعتماد داشته و از ایشان نقل روایت نموده اند نیز بسیارند، از جمله:

  • ابن ابي عمير؛
  • ابن فضال؛
  • ابن محبوب؛
  • الحسن بن علي الوشاء؛
  • الحسين بن سعيد؛
  • الحسين بن عثمان؛
  • حماد بن عيسي؛
  • محمد بن عبدالله بن مسکان[ ابنه ]؛
  • درست بن ابي منصور
  • سيف بن عميرة؛
  • صفوان بن يحيي؛
  • عبدالله بن المغيرة؛
  • عبدالله بن بحر؛
  • عبدالله بن بكير؛
  • عبدالله بن عبدالرحمن الاصم؛
  • عبدالله بن عثمان؛
  • عبدالله بن يحيي؛
  • عثمان بن عيسي؛
  • علي بن الحسن بن رباطي؛
  • علي بن النعمان؛
  • محمد بن ابي حمزة؛
  • محمد بن سنان؛
  • محمد بن عمارة؛
  • يحيي بن عمران الحلبي؛
  • يونس بن عبدالرحمن [۱۴].

عبدالله بن مُسکان در نگاه رجالیون:

شیخ مفید در رساله عددیّة، ابن مُسکان را از فقهای اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) دانسته و یادآور شده که وی از محدثان بزرگی است که حلال و حرام شریعت از آنها اخذ شده و تالیفات ایشان بلاشک، از امّهات تالیف‌های امامیه و معتبر است [۱۵] . برخی ابن مسکان را از اصحاب اجماع دانسته و گفته‌اند که علمای امامیه اتفاق دارند هرچه را که ایشان تصدیق و تایید کرده و بر آن صحّه گذارده‌اند، صحیح و قابل پذیرش است[۱۶].

آثار

از عبدالله بن مسکان مجموعا ۱۲۵۴ روايت نقل شده است[۱۷] و علاوه ایشان دارای آثار و تالیفاتی نیز بوده که از دو مورد آن با عنوان کتاب فی الامامة و کتاب فی الحلال و الحرام یاد می‌کنند[۱۸].

درگذشت

نجاشی در مورد زمان ارتحال ایشان گفته که مات في أيام أبي الحسن [عليه السلام‏] قبل الحادثة[۱۹] مامقانی احتمال داده که مراد از ابو الحسن امام رضا (علیه‌السلام) باشد[۲۰]، ولی به نظر می‌رسد ایشان به دوره امام رضا نرسیده و در زمان امام هفتم بدرود حیات گفته است و ظاهرا مراد از حادثه قضیه واقفیه بعد از ارتحال امام کاظم (علیه‌السلام) است[۲۱]؛ پس وفات ابن مُسکان را در نیمه دوم قرن دوم بوده است. دارقطنی[۲۲]، آقابزرگ تهرانی[۲۳]، خوئی[۲۴]، ابن شهر آشوب[۲۵] و فیض کاشانی[۲۶]هم با این نظر موافق هستند.

پانویس

  1. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴.
  2. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی، ص۲۲.
  3. شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳؛ ابن ماکولا، علی بن هبةالله، الاکمال، ج۷، ص۱۹۷
  4. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص ۱۹۴.
  5. الرجال؛ الرجال ‏الحلى ‏ق‏1؛ ص 388
  6. رجال الكشي، ص: 382.
  7. مدرسه فقاهت درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي98/04/09
  8. به‌عنوان‌مثال الكافي جلد ۷ صفحه ۲۲۹ حديث ٣ کتاب ٣ باب ٤٠؛ الاستبصار جلد ٤ حديث ۱٠٦۵ و ۱۱۲٠ و ۸٠٠؛ التهذيب جلد ۱ حديث ۸۷ و جلد ۱٠ حديث ۱٠۷۲ و ۱٤۹ و ۸۵۵؛ التهذيب جلد ۲ حديث ۱۱٣۸؛ جلد ٣ حديث ٣٦٠ و ۵۷٣؛ جلد ۵ حديث ۵٠۵ و ٦٠۹؛ جلد ۹ حديث ۱۲۷٦ و ۱٣۱۷؛ الفقيه جلد ٤ حديث ۵۱٠ و ۸۵۸؛ الكافي جلد ۱ صص ۱٤۹ و ٤۵۲؛ جلد ۲ صص ۱۵،۲۷۹،۲۹۷، ۵٦ ، ۹۸؛ جلد ٤ صفحه ۱۵٣ ؛ جلد ٦ صص ٣٠٦ و ۵٠٠ ؛ جلد ۷ صص ۲۸٣ و ۲۹۸؛
  9. كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص565 الوافي، ج 3، ص 813، ح 1420؛ البحار، ج 48، ص 206، ح 3.
  10. (ص 67- 68 )
  11. كافي (ط - دار الحديث)، ج‏2، ص: 566 پاورقی
  12. https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608
  13. https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608
  14. https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608
  15. شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۲۵ و ۳۳؛ شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳.
  16. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۱۷۰؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۰۲.
  17. جهاز رواة الحدیث الجامع - نسخه 1.5 hoveyat.valiasr-aj.com
  18. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ حلی، حسن بن علی، رجال ابن داوود، ص۱۲۴.
  19. رجال النجاشي، ص: 215.
  20. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۶.
  21. كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2؛ ص 565، پاورقی
  22. المؤتلف و المختلف، ج۴، ص۲۰۹۳.
  23. الذریعه، ج۲، ص۳۲۸.
  24. عجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۷.
  25. معالم العلماء، ص۷۴
  26. نضد الایضاح، ص۱۹۶.

منابع

  • پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۵۴، برگرفته از مقاله «عبدالله ابن مُسکان».
  • تقی الدين حلی، حسن بن علی، الرجال، 1 جلد، دانشگاه تهران - ايران - تهران، چاپ: 1، 1342 ه.ش.
  • علامه حلی، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، 1 جلد، آستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامی - ايران - مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
  • نمازی شاهرودی، علی، مستدركات علم رجال الحديث، 8 جلد، فرزند مولف - ايران - تهران، چاپ: 1، 1414 ه.ق.
  • كلينی، محمد بن يعقوب، كافي (ط - دار الحديث) - قم، چاپ: اول، ق‏1429.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشي، 1 جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي - ايران - قم، چاپ: 6، 1365 ه.ش.