وصیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:وصیت.jpg |جایگزین=وصیت|وصیت]]</div> | <div class="wikiInfo">[[پرونده:وصیت.jpg |جایگزین=وصیت|وصیت]]</div> | ||
[[وصیت]] سفارشنامهای است که شخص قبل از [[مرگ]] مینویسد تا وصی بعد از مرگ بر طبق آن عمل کند. این واژه ریشه قرآنی دارد و در [[قرآن]] نیز بر آن تأکید شده است. وصیت در واقع احترامی برای صاحب مال است که بعد از مرگ نیز فرد میتواند در یک سوم اموال خودش تصرف داشته باشد. در حدیثی از [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم)]] در مورد اهمیت وصیت، مرگ انسان بدون وصیت همانند مرگ جاهلی دانسته شده است. نوشتن وصیت، [[مستحب]] مؤکد است و در مواردی مانند وجود دَین مالی و شرعی، [[واجب]] میشود. | |||
== معنای لغوی وصیت == | == معنای لغوی وصیت == | ||
وصیِت از ریشه «وَصِیَ» است که در لغت به معنای گیاهان بههم وصل شده و بافته شده آمده و «أرض واصیة» یعنی زمینی که سراسر پوشیده از گیاه بههم متصل است<ref>ص۵۲۵.</ref> و در اصطلاح [[فقه]] این است که انسان، تملیک و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خودش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند؛ بهطوریکه تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد<ref> مجمع البحرین، ج۴، ص۵۱۲.</ref>. | وصیِت از ریشه «وَصِیَ» است که در لغت به معنای گیاهان بههم وصل شده و بافته شده آمده و «أرض واصیة» یعنی زمینی که سراسر پوشیده از گیاه بههم متصل است<ref>ص۵۲۵.</ref> و در اصطلاح [[فقه]] این است که انسان، تملیک و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خودش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند؛ بهطوریکه تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد<ref> مجمع البحرین، ج۴، ص۵۱۲.</ref>. | ||
<big>وصیت</big> عبارت است از برنامههای عهد و إیصال(رساندن)، و آن همان چیزی است که به آن وصیت میشود؛ و <big>وصیّ</big> کسی است که متّصف به تعهّد و إیصال باشد؛ این معنی بر <big>موصی(وصیت کننده)</big> که تعهد میکند نیز صدق کرده و همچنین بر <big>موصی الیه</big> نیز صدق میکند که قبول إجراء تعهد نموده و تحقّق رساندن وصیت به دست ایشان است<ref> مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۱۳، ص۱۲۸</ref>. | <big>وصیت</big> عبارت است از برنامههای عهد و إیصال (رساندن)، و آن همان چیزی است که به آن وصیت میشود؛ و <big>وصیّ</big> کسی است که متّصف به تعهّد و إیصال باشد؛ این معنی بر <big>موصی(وصیت کننده)</big> که تعهد میکند نیز صدق کرده و همچنین بر <big>موصی الیه</big> نیز صدق میکند که قبول إجراء تعهد نموده و تحقّق رساندن وصیت به دست ایشان است<ref> مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۱۳، ص۱۲۸</ref>. | ||
امّا در اصطلاح بسیاری از [[فقیهان]] در تعریف آن نوشتهاند: «هِیَ تَمْلِیکُ عَیْنٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ تَسْلِیطٍ عَلَی تَصَرُّفٍ بَعْدَ الْوَفَاة<ref>شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضة البهیة، ج۵، ص۱۱</ref>». | امّا در اصطلاح بسیاری از [[فقیهان]] در تعریف آن نوشتهاند: «هِیَ تَمْلِیکُ عَیْنٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ تَسْلِیطٍ عَلَی تَصَرُّفٍ بَعْدَ الْوَفَاة<ref>شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضة البهیة، ج۵، ص۱۱</ref>». | ||
وصیّت آنستکه موصی عین ملک خود یا منفعت | وصیّت آنستکه موصی عین ملک خود یا منفعت آن را به فرد یا افرادی بعد از وفات خویش تملیک نماید و یا به تصّرف در آن مسلّط نماید. | ||
[[شهید ثانی]] در اینباره مینویسد: | [[شهید ثانی]] در اینباره مینویسد: | ||
«در عین مندرج میشود، آنچه بالفعل و در زمان حیات موصی موجود باشد، مانند درختان و آنچه در آینده موجود میگردد، مانند ثمره درختان. | «در عین مندرج میشود، آنچه بالفعل و در زمان حیات موصی موجود باشد، مانند درختان و آنچه در آینده موجود میگردد، مانند ثمره درختان. همچنین مندرج میگردد در منفعت، منفعت دائمی و منفعت موقّت<ref>شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۶، ص۱۱۵</ref>». | ||
پس موصی حق دارد به همه این امور وصیّت نماید. | پس موصی حق دارد به همه این امور وصیّت نماید. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== وصیت در قرآن == | == وصیت در قرآن == | ||
واژه | واژه [[وصیت]] در [[قرآن|قرآن کریم]] در دو معنا به کار رفته: | ||
# اخلاقی که به معنی موعظه و نصیحت باشد. | # اخلاقی که به معنی موعظه و نصیحت باشد. | ||
# فقهی که سفارش فردی به وصیّ خودش، برای رسیدگی به اموال و کارهای باقی مانده بعد | # فقهی که سفارش فردی به وصیّ خودش، برای رسیدگی به اموال و کارهای باقی مانده بعد از [[مرگ]] او، مطرح شده است<ref> طیب، سید عبدالحسین؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، ۱۳۷۸ش، چاپ دوم، ج۲، ص۳۱۹.</ref>. | ||
=== سفارش و موعظه === | === سفارش و موعظه === | ||
==== خداوند، برترین موعظه کننده ==== | |||
پروردگار متعال در قرآن کریم برای تکامل روحی و معنوی انسان، او را به انجام اموری سفارش نموده که قدم گذاشتن در راه حق اهم آن است: | پروردگار متعال در قرآن کریم برای تکامل روحی و معنوی انسان، او را به انجام اموری سفارش نموده که قدم گذاشتن در راه حق اهم آن است: | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
عدم تصرف در مال یتیم، دقت در [[حلال]] و [[حرام]] و صبر در برابر مشکلاتی که در راه خدا به سراغ انسان میآید، نیز از جمله توصیههای خداوند در قرآن مجید است<ref> انعام/سوره۶، آیه۱۴۴</ref> <ref> انعام/سوره۶، آیات ۱۵۱ و ۱۵۲</ref> <ref> عصر/سوره۱۰۳، آیه۳</ref> <ref> انعام/سوره۱۹، آیه۳۱</ref>. | عدم تصرف در مال یتیم، دقت در [[حلال]] و [[حرام]] و صبر در برابر مشکلاتی که در راه خدا به سراغ انسان میآید، نیز از جمله توصیههای خداوند در قرآن مجید است<ref> انعام/سوره۶، آیه۱۴۴</ref> <ref> انعام/سوره۶، آیات ۱۵۱ و ۱۵۲</ref> <ref> عصر/سوره۱۰۳، آیه۳</ref> <ref> انعام/سوره۱۹، آیه۳۱</ref>. | ||
==== توصیه در سیره پیامبران ==== | |||
پیامبران الهی از جمله [[حضرت ابراهیم|حضرت ابراهیم (علیه السلام)]] و [[حضرت یعقوب|حضرت یعقوب (علیه السلام)]] رمز موفقیت و سعادت انسان را در تسلیم در برابر حق خلاصه کرده و به فرزندان خود سفارش نمودهاند. قرآن با بیان این وصیت به انسانها متذکر میشود، همانگونه که در این دنیا مسئول و نگران معیشت فرزندان خود هستند، از زندگی معنوی آنها نیز نباید غافل باشند<ref> تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۶۲</ref>. {{متن قرآن |وَ وَصَّی بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یعْقُوبُ یابَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی لَکمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ |سوره = بقره |آیه = ۱۳۲ }}. | |||
پیامبران الهی از جمله [[حضرت ابراهیم|حضرت ابراهیم(علیه السلام)]] و [[حضرت یعقوب|حضرت یعقوب(علیه السلام)]] رمز موفقیت و سعادت انسان را در تسلیم در برابر حق خلاصه کرده و به فرزندان خود سفارش نمودهاند. قرآن با بیان این وصیت به انسانها متذکر میشود، همانگونه که در این دنیا مسئول و نگران معیشت فرزندان خود هستند، از زندگی معنوی آنها نیز نباید غافل باشند<ref> تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۶۲</ref>. {{متن قرآن |وَ وَصَّی بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یعْقُوبُ یابَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی لَکمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ |سوره = بقره |آیه = ۱۳۲ }}. | |||
«و[[ابراهیم]] و[[یعقوب]] (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است و شما، جز به آیین [[اسلام]] تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید.» | «و[[ابراهیم]] و[[یعقوب]] (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است و شما، جز به آیین [[اسلام]] تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید.» |
نسخهٔ کنونی تا ۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۹
وصیت سفارشنامهای است که شخص قبل از مرگ مینویسد تا وصی بعد از مرگ بر طبق آن عمل کند. این واژه ریشه قرآنی دارد و در قرآن نیز بر آن تأکید شده است. وصیت در واقع احترامی برای صاحب مال است که بعد از مرگ نیز فرد میتواند در یک سوم اموال خودش تصرف داشته باشد. در حدیثی از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد اهمیت وصیت، مرگ انسان بدون وصیت همانند مرگ جاهلی دانسته شده است. نوشتن وصیت، مستحب مؤکد است و در مواردی مانند وجود دَین مالی و شرعی، واجب میشود.
معنای لغوی وصیت
وصیِت از ریشه «وَصِیَ» است که در لغت به معنای گیاهان بههم وصل شده و بافته شده آمده و «أرض واصیة» یعنی زمینی که سراسر پوشیده از گیاه بههم متصل است[۱] و در اصطلاح فقه این است که انسان، تملیک و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خودش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند؛ بهطوریکه تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد[۲].
وصیت عبارت است از برنامههای عهد و إیصال (رساندن)، و آن همان چیزی است که به آن وصیت میشود؛ و وصیّ کسی است که متّصف به تعهّد و إیصال باشد؛ این معنی بر موصی(وصیت کننده) که تعهد میکند نیز صدق کرده و همچنین بر موصی الیه نیز صدق میکند که قبول إجراء تعهد نموده و تحقّق رساندن وصیت به دست ایشان است[۳].
امّا در اصطلاح بسیاری از فقیهان در تعریف آن نوشتهاند: «هِیَ تَمْلِیکُ عَیْنٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ تَسْلِیطٍ عَلَی تَصَرُّفٍ بَعْدَ الْوَفَاة[۴]». وصیّت آنستکه موصی عین ملک خود یا منفعت آن را به فرد یا افرادی بعد از وفات خویش تملیک نماید و یا به تصّرف در آن مسلّط نماید.
شهید ثانی در اینباره مینویسد: «در عین مندرج میشود، آنچه بالفعل و در زمان حیات موصی موجود باشد، مانند درختان و آنچه در آینده موجود میگردد، مانند ثمره درختان. همچنین مندرج میگردد در منفعت، منفعت دائمی و منفعت موقّت[۵]». پس موصی حق دارد به همه این امور وصیّت نماید.
بعضی دیگر از فقیهان در تعریف آن نوشتهاند: «وصیّت، پذیرش تعهّد در حیات شخص نسبت به بعد از وفات او است و دلیل این تعریف، ملاحظه وصل امور قبل از وفات به بعد از آن نیست، بلکه پیروی از قرآن مجید است، چرا که این تعهّد را وصیّت نامیده و میفرماید: کُتِبَ عَلَیْکُمْ اِذَا حَضَرَ اَحَدَکُمُ الْمَوْتُ اِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ اْلاَقْرَبیِنَ بِالْمَعْرُوفِ [بقره–۱۸۰] .
دستور داده شده که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر متاع دنیا را مالک است، وصیّت کند برای پدر و مادر و خویشان، به قدر متعارف.» در این آیه شریفه، وصیّت در تعهد خاص بهکار رفته و معنی اصطلاحی آن از این آیه برداشت میشود[۶].
مقصود از وصایت در اصطلاح فقها وصیّت به ولایت بر اخراج حقّ، یا استیفا حق و یا ولایت بر طفل یا مجنون است و موصی ولایت بر این امور را بهاصالت داراست (مانند پدر و جدّ پدری) یا بهطور عرضی (مانند وصیّ آنان) در صورتیکه در وصیّت نمودن به این امور ماذون باشد[۷]. بنابراین وصیّت به ولایت بر اولاد صغار و مجانین، توسط پدر و جدّ پدری، برای حفظ و نگهداری و تصرّف در اموال آنان، بهگونهای که سود و مصلحت آنها رعایت گردد، وصایت نامیده میشود[۸].
فلسفه وصیت
آیا با وجود قانون ارث، وصیت کردن ضرورتی دارد؟ در پاسخ میتوان گفت: تنها یک عده از بستگان، از قانون ارث آن هم روی حساب معینی، بهرهمند میشوند، در حالی که چه بسا عدهای دیگر از فامیل نیاز مبرم به کمکهای مالی داشته باشند. از سوی دیگر، گاهی مبلغ ارث در مورد بعضی از وارثان پاسخگوی نیازشان نیست. همچنین گاهی انسان مایل است کارهای خیری انجام دهد؛ اما در زمان حیاتش موفق به آن نشده است؛ از این رو، عقل و منطق ایجاب میکند که از اموال خود برای پس از مرگش برخوردار شود.
افزون بر این موارد، گاهی ممکن است دیونی شرعی بر عهده انسان باشد و یا به اشخاصی بدهکار باشد و آنها را نپرداخته باشد، بر او واجب است نسبت به آنها وصیت کند.
مجموعه این امور موجب شده است که در کنار قانون ارث، وصیت نیز مقرر گردد و به مسلمانان اجازه داده شود که نسبت به 1/3 از اموال خود برای پس از مرگ خویش تصمیم بگیرند. وصیت، نوعی دوراندیشی و واقعبینی غیرقابل انکار است و اگر مایه طول عمر نباشد، هرگز کوتاهی عمر را در پی نخواهد داشت[۹].
وصیت در قرآن
واژه وصیت در قرآن کریم در دو معنا به کار رفته:
- اخلاقی که به معنی موعظه و نصیحت باشد.
- فقهی که سفارش فردی به وصیّ خودش، برای رسیدگی به اموال و کارهای باقی مانده بعد از مرگ او، مطرح شده است[۱۰].
سفارش و موعظه
خداوند، برترین موعظه کننده
پروردگار متعال در قرآن کریم برای تکامل روحی و معنوی انسان، او را به انجام اموری سفارش نموده که قدم گذاشتن در راه حق اهم آن است:
وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکمْ وَصَّاکمْ بِهِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ [انعام–۱۵۳] . «این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راههای پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق دور میسازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»
همچنین نیکی به والدین از دستورات موکد خداوند متعال به انسانهاست:
وَ وَصَّینَا الْانسَانَ بِوَالِدَیهِ حُسْنًا وَ إِن جَاهَدَاک لِتُشْرِک بیِ مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلَاتُطِعْهُمَا... [عنکبوت–۸] . «ما به نسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که برای من همتایی قائل شوی که به آن علم نداری، از آنها پیروی مکن!...»
عدم تصرف در مال یتیم، دقت در حلال و حرام و صبر در برابر مشکلاتی که در راه خدا به سراغ انسان میآید، نیز از جمله توصیههای خداوند در قرآن مجید است[۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴].
توصیه در سیره پیامبران
پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم (علیه السلام) و حضرت یعقوب (علیه السلام) رمز موفقیت و سعادت انسان را در تسلیم در برابر حق خلاصه کرده و به فرزندان خود سفارش نمودهاند. قرآن با بیان این وصیت به انسانها متذکر میشود، همانگونه که در این دنیا مسئول و نگران معیشت فرزندان خود هستند، از زندگی معنوی آنها نیز نباید غافل باشند[۱۵]. وَ وَصَّی بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یعْقُوبُ یابَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی لَکمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ [بقره–۱۳۲] .
«وابراهیم ویعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است و شما، جز به آیین اسلام تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید.»
وصیت از نظر فقهی
چنانکه در معناشناختی بیان شد، وصیت در اصطلاح فقهی این است که انسان بعد از وفات خود، شخص دیگری را مالک مال خود یا منفعت آن نموده و یا دیگری را برای انجام اموری و تصرف چیزی مأمور نماید[۱۶]. از جمله امور مربوط به وصیت از نگاه فقهی در قرآن مجید به قرار ذیل است:
انجام وصیت
خداوند در قرآن کریم به عنوان امر مستحب و مؤکد به پرهیزکاران امر میکند که قبل از اینکه مرگ آنها فرا برسد و اموال آنان به عنوان ارث، میان وارثان تقسیم شود، بهطور عادلانه و به دلخواه خود، برای نزدیکان خود وصیت کنند[۱۷].
کتِبَ عَلَیکمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَک خَیراً الْوَصِیةُ لِلْوالِدَینِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَی المُتّقینَ [بقره–۱۸۰] «بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما رامرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی (مالی) از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقّی است بر پرهیزکاران!»
همچنین در آیهای دیگر با تأکید در رعایت حقوق همسر بعد از وفات شوهر بیان گردیده است: وَ الَّذِینَ یتَوَفَّوْنَ مِنکمْ وَ یذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِیةً لّأَِزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلیَ الْحَوْلِ غَیرَْ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَاجُنَاحَ عَلَیکمْ فیِ مَا فَعَلْنَ فیِ أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ... [بقره–۲۴۰]
«و کسانی که از شما در آستانه مرگ قرار میگیرند و همسرانی از خود بهجا میگذارند، باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک سال آنها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهرهمند سازند، به شرط اینکه آنها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نکنند)؛ و اگر بیرون روند، (حقی در هزینه ندارند ولی) گناهی بر شما نیست، نسبت به آنچه درباره خود، بهطور شایسته انجام میدهند...»
پانویس
- ↑ ص۵۲۵.
- ↑ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۱۲.
- ↑ مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۱۳، ص۱۲۸
- ↑ شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضة البهیة، ج۵، ص۱۱
- ↑ شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۶، ص۱۱۵
- ↑ خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام الخویی، ج۳۳، ص۲۹۴
- ↑ بحرالعلوم، سیدمحمد، العبلغة الفقیة، ج۴، ص۱۵۱
- ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۳۸۹
- ↑ «وصیت از نظر اسلام»، محمد سبحانى نیا، نشریه راه مردم تاریخ 20/7/1378
- ↑ طیب، سید عبدالحسین؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، ۱۳۷۸ش، چاپ دوم، ج۲، ص۳۱۹.
- ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۴۴
- ↑ انعام/سوره۶، آیات ۱۵۱ و ۱۵۲
- ↑ عصر/سوره۱۰۳، آیه۳
- ↑ انعام/سوره۱۹، آیه۳۱
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۶۲
- ↑ دادمرزی، سیدمهدی؛ فقه استدلالی (ترجمه تحریرالروضة فی شرح اللمعة)، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش، ص۴۲۸
- ↑ مقدس اردبیلی، احمد بن محمد؛ زبدة البیان فی أحکام القرآن، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ اول، بیتا، ص۴۶۸