واصل بن عطا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''واصل بن عطاء'''، متکلم قرن دوم هجری و مؤسس مکتب کلامی [[معتزله]] در [[اسلام]] است. واصل بن عطا در [[مدینه]] طیبه به دنیا آمد. عصر خردگرایی در اسلام با [[معتزله]] شروع شد و واصل بن عطاء و امثال [[عمر بن عبید]] در آن نقش زیادی داشتند. وی نخست در همان شهر پیش پسران [[محمد حنفیه]]، فرزند [[علی بن ابی‌طالب|امیرالمؤمنین]]، [[علی بن ابی‌طالب|علی (علیه‌السلام)]] درس خواند، بعد به [[بصره]] رفت و به جمع شاگردان [[حسن بصری]] پیوست.  
'''واصل بن عطاء'''، متکلم قرن دوم هجری و مؤسس مکتب کلامی [[معتزله]] در [[اسلام]] است. واصل بن عطا در [[مدینه]] طیبه به دنیا آمد. عصر خردگرایی در اسلام با [[معتزله]] شروع شد و واصل بن عطاء و امثال [[عمر بن عبید]] در آن نقش زیادی داشتند. وی نخست در همان شهر پیش پسران [[محمد حنفیه]]، فرزند امیرالمؤمنین [[علی بن ابی‌طالب|علی (علیه‌السلام)]] درس خواند، بعد به [[بصره]] رفت و به جمع شاگردان [[حسن بصری]] پیوست.  


== نام و شهرت ==
== نام و شهرت ==
ابو حذیفه واصل‌بن‌عطا مؤسس [[مکتب اعتزال]]<ref>المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409. ، ج‌4،ص:22.</ref> معروف به غزّال به سال 80 هجری (699 یا 700 م) در [[مدینه]] متولد شد<ref>شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن احمد، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمبه، ا، ج1، پاورقی ص: 40؛ ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412/1992،ج‌7،ص:292 قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 64.</ref>. دلایل بسیاری برای شهرت وی به عزّال بیان کرده‌اند. از جمله آن که وی پیشه‌ی پشم‌فروشی، ریسندگی یا ریسمان فروشی داشته<ref> .ابن مرتضی، احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، بیروت، بی نا، 1380ق/ 1961م، ص: 28 - 29؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988، ج‌1،ص:603</ref>، یا به دلیل مجالست و ملازمت با دوستش، ابوعبدالله غزّال<ref>ابن مرتضی، همان.</ref>، یا از آن رو که برای پیدا کردن زنان بی‌بضاعت و دستگیری از آنان با غزّل‌سرایان هم‌نشینی می‌کرد، بدین لقب مشهور شده است<ref> مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی لغت و الادب، مصر، 1356ق/ 1937م، ج3، ص: 922.</ref>. او را برده‌ی بنی‌ضبّه (سوسمار)، برده‌ی [[بنی‌مخزوم]] یا [[برده]] [[بنی‌هاشم]]<ref> المنتظم، ج‌7،ص:292، الزرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ،ج‌8،ص:108</ref> و بر اساس تحقیقات اخیر از نژاد غیر عرب و به احتمال بسیار ایرانی دانسته‌اند<ref>همایی، جلال‌الدین، غزالی نامه، تهران، بی نا، 1342ق، ص: 57.</ref>.
ابو حذیفه واصل‌بن‌عطا مؤسس [[مکتب اعتزال]]<ref>المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409. ، ج‌4،ص:22.</ref> معروف به غزّال به سال 80 هجری (699 یا 700 م) در [[مدینه]] متولد شد<ref>شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن احمد، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمبه، ا، ج1، پاورقی ص: 40؛ ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412/1992،ج‌7،ص:292 قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 64.</ref>. دلایل بسیاری برای شهرت وی به عزّال بیان کرده‌اند. از جمله آن که وی پیشه پشم‌فروشی، ریسندگی یا ریسمان فروشی داشته<ref> .ابن مرتضی، احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، بیروت، بی نا، 1380ق/ 1961م، ص: 28 - 29؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988، ج‌1،ص:603</ref>، یا به دلیل مجالست و ملازمت با دوستش، ابوعبدالله غزّال<ref>ابن مرتضی، همان.</ref>، یا از آن رو که برای پیدا کردن زنان بی‌بضاعت و دستگیری از آنان با غزّل‌سرایان هم‌نشینی می‌کرد، بدین لقب مشهور شده است<ref> مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی لغت و الادب، مصر، 1356ق/ 1937م، ج3، ص: 922.</ref>. او را برده بنی‌ضبّه (سوسمار)، برده [[بنی‌مخزوم]] یا [[برده]] [[بنی‌هاشم]]<ref> المنتظم، ج‌7،ص:292، الزرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ،ج‌8،ص:108</ref> و بر اساس تحقیقات اخیر از نژاد غیر عرب و به احتمال بسیار ایرانی دانسته‌اند<ref>همایی، جلال‌الدین، غزالی نامه، تهران، بی نا، 1342ق، ص: 57.</ref>.


واصل از [[تابعین]] بود و نخست در زادگاهش مدینه، در محضر فرزندان محمد حنیفه، ابوهاشم و حسن به کسب دانش پرداخت<ref>قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 235.</ref>و سپس به [[بصره]] رفت، که در آن زمان کانون عقاید و افکار گوناگون اسلامی و غیراسلامی بود و حدود چهار سال نزد [[حسن بصری]] که خود از بزرگان تابعین بود، در [[مسجد جامع بصره]]، علم آموخت<ref>همان.</ref> و با شخصیّت‌هایی چون [[جهم بن صفوان]] و بشار بن برد<ref>شاعر نابیناى ایرانی الاصل دوران اموی و عباسى و یکى از نوابغ شعر عرب که در سال 167 هجرى به اتهام کفر و الحاد کشته شد. ر. ک. ذهبی، تاریخ‌الإسلام، ج‌10،ص:87 – 92؛ تاریخ‌ابن‌خلدون، ج‌1،ص:801.</ref>، آشنا شد. سپس واصل با خواهر عمرو بن عبید<ref>عمرو بن عبید از بزرگان معتزله که پس از واصل رئیس این فرقه شد. وی از موافقان نظریّات واصل بود و نظریه‌ی جدیدی بیان نکرد. ر. ک. جار‌الله، زهدی حسن، المعتزله، قاهره، منشورات النّادی العربی فی یافا، 1366ق، مطبعة مصر شرکة مساهمة مصریة، ص: 114.</ref> ازدواج کرد<ref> الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، 1413/1993.ج‌9،ص:241؛ فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌235.</ref>.
واصل از [[تابعین]] بود و نخست در زادگاهش مدینه، در محضر فرزندان محمد حنیفه، ابوهاشم و حسن به کسب دانش پرداخت<ref>قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 235.</ref>و سپس به [[بصره]] رفت، که در آن زمان کانون عقاید و افکار گوناگون اسلامی و غیراسلامی بود و حدود چهار سال نزد [[حسن بصری]] که خود از بزرگان تابعین بود، در [[مسجد جامع بصره]]، علم آموخت<ref>همان.</ref> و با شخصیّت‌هایی چون [[جهم بن صفوان]] و بشار بن برد<ref>شاعر نابیناى ایرانی الاصل دوران اموی و عباسى و یکى از نوابغ شعر عرب که در سال 167 هجرى به اتهام کفر و الحاد کشته شد. ر. ک. ذهبی، تاریخ‌الإسلام، ج‌10،ص:87 – 92؛ تاریخ‌ابن‌خلدون، ج‌1،ص:801.</ref>، آشنا شد. سپس واصل با خواهر عمرو بن عبید<ref>عمرو بن عبید از بزرگان معتزله که پس از واصل رئیس این فرقه شد. وی از موافقان نظریّات واصل بود و نظریه‌ی جدیدی بیان نکرد. ر. ک. جار‌الله، زهدی حسن، المعتزله، قاهره، منشورات النّادی العربی فی یافا، 1366ق، مطبعة مصر شرکة مساهمة مصریة، ص: 114.</ref> ازدواج کرد<ref> الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، 1413/1993.ج‌9،ص:241؛ فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌235.</ref>.
خط ۳۳: خط ۳۳:


=واصل و بنی‌امیه=
=واصل و بنی‌امیه=
دوران زندگانی واصل مصادف با نه تن از [[بنی‌امیه|خلفای اموی]] بود و از خلافت [[عبدالملک بن مروان]] تا پایان خلافت [[مروان بن حمار]]، آخرین خلیفه‌ی اموی به سال 132ق را دربرمی‌گیرد<ref>مروج‌الذهب، ج‌3،ص: 89 - 233.</ref>. واصل و معتزلیان پس از وی همواره در مجامع علمی [[معتزله]] از شرایط سیاسی عصر [[بنی‌امیه]] به شدّت انتقاد می‌کردند و همواره در آرزوی اضمحلال این خاندان و اصلاح اوضاع سیاسی – اجتماعی مسلمانان بودند<ref>مقاتل‌الطالبیین، ص:257 به بعد؛ ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 8.</ref>. چنان که واصل بر شایستگی [[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]] برای قیام و اصلاح امور اذعان داشت و با وی [[بیعت]] نمود<ref> مقاتل‌الطالبیین، همان.</ref>.
دوران زندگانی واصل مصادف با نه تن از [[بنی‌امیه|خلفای اموی]] بود و از خلافت [[عبدالملک بن مروان]] تا پایان خلافت [[مروان بن حمار]]، آخرین خلیفه اموی به سال 132ق را دربرمی‌گیرد<ref>مروج‌الذهب، ج‌3،ص: 89 - 233.</ref>. واصل و معتزلیان پس از وی همواره در مجامع علمی [[معتزله]] از شرایط سیاسی عصر [[بنی‌امیه]] به شدّت انتقاد می‌کردند و همواره در آرزوی اضمحلال این خاندان و اصلاح اوضاع سیاسی – اجتماعی مسلمانان بودند<ref>مقاتل‌الطالبیین، ص:257 به بعد؛ ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 8.</ref>. چنان که واصل بر شایستگی [[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]] برای قیام و اصلاح امور اذعان داشت و با وی [[بیعت]] نمود<ref> مقاتل‌الطالبیین، همان.</ref>.


== زهد و پارسایی واصل ==
== زهد و پارسایی واصل ==
واصل در زهد و پارسایی نیز سرآمد معاصران خویش بود. عمرو بن عبید درباره‌ی وی گفته‌است: بیست سال در مصاحبت واصل بودم، امّا هرگز از وی گناهی ندیدم<ref> ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 31.</ref>.
واصل در زهد و پارسایی نیز سرآمد معاصران خویش بود. عمرو بن عبید درباره وی گفته‌است: بیست سال در مصاحبت واصل بودم، امّا هرگز از وی گناهی ندیدم<ref> ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 31.</ref>.


گویند [[ عمر بن عبدالعزیز|عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]]، والی بصره، پس از شنیدن خطبه‌ معروف واصل هدیه‌ای به وی داد؛ امّا او نپذیرفت. مقدار آن را دو برابر کرد. باز هم نپذیرفت و از والی خواست تا آن را برای احداث نهری در شهر هزینه کند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص: 238.</ref>.
گویند [[ عمر بن عبدالعزیز|عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]]، والی بصره، پس از شنیدن خطبه‌ معروف واصل هدیه‌ای به وی داد؛ امّا او نپذیرفت. مقدار آن را دو برابر کرد. باز هم نپذیرفت و از والی خواست تا آن را برای احداث نهری در شهر هزینه کند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص: 238.</ref>.
خط ۴۵: خط ۴۵:
واصل و بسیاری دیگر از بزرگان معتزله چون عمرو بن عبید و ابواسحاق نظام تلاش‌های فراوانی در مناقشه با زندیقان و مانویان نموده‌اند. قاضی عبدالجبار دراین‌باره می‌گوید: واصل شب هنگام به [[نماز]] بر می‌خاست و پیش رویش قلم و دواتی می‌نهاد، اگر آیه‌ای به ذهنش خطور می‌کرد که متضمّن ردّ آرای مخالفان بود، آن را می‌نوشت و سپس دیگر بار به [[نماز]] می‌ایستاد<ref> مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.
واصل و بسیاری دیگر از بزرگان معتزله چون عمرو بن عبید و ابواسحاق نظام تلاش‌های فراوانی در مناقشه با زندیقان و مانویان نموده‌اند. قاضی عبدالجبار دراین‌باره می‌گوید: واصل شب هنگام به [[نماز]] بر می‌خاست و پیش رویش قلم و دواتی می‌نهاد، اگر آیه‌ای به ذهنش خطور می‌کرد که متضمّن ردّ آرای مخالفان بود، آن را می‌نوشت و سپس دیگر بار به [[نماز]] می‌ایستاد<ref> مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.


شاگردان واصل نیز در ردّ اقوال [[زندقه]] چون بشّار و دیگر سران مانوی چون [[صالح بن عبدالقدوس]]، از سران دوگانه پرستی، مشارکت داشتند. واصل علاوه بر ردّیه نویسی شیوه‌ی دیگری را در مبارزه با این گروه در پیش گرفت که در جلوگیری از گسترش عقاید آنان مؤثر بود. او پیروان خود را در قالب هیأت‌های مختلف به منظور ردّ سخنان آنان به همه جا بویژه [[خراسان]] که [[مانویان]] در آن جا گرد‌ آمده بودند گسیل داشت، تا به مناظره با آنان بپردازند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌236</ref>. او شخصاً برای نشان دادن سرمشق عملی جهت خدمت به دانش و پاسداری و دفاع از جامعه‌ی اسلامی، از مسافرت به این مناطق دریغ نمی‌کرد<ref> برای آگاهی از متن مناظرات ر. ک. عبد الجبار بن احمد، قاضی القضاة، المنیة و الامل، صص: 24،43،44، 46.</ref>.
شاگردان واصل نیز در ردّ اقوال [[زندقه]] چون بشّار و دیگر سران مانوی چون [[صالح بن عبدالقدوس]]، از سران دوگانه پرستی، مشارکت داشتند. واصل علاوه بر ردّیه نویسی شیوه دیگری را در مبارزه با این گروه در پیش گرفت که در جلوگیری از گسترش عقاید آنان مؤثر بود. او پیروان خود را در قالب هیأت‌های مختلف به منظور ردّ سخنان آنان به همه جا بویژه [[خراسان]] که [[مانویان]] در آن جا گرد‌ آمده بودند گسیل داشت، تا به مناظره با آنان بپردازند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌236</ref>. او شخصاً برای نشان دادن سرمشق عملی جهت خدمت به دانش و پاسداری و دفاع از جامعه اسلامی، از مسافرت به این مناطق دریغ نمی‌کرد<ref> برای آگاهی از متن مناظرات ر. ک. عبد الجبار بن احمد، قاضی القضاة، المنیة و الامل، صص: 24،43،44، 46.</ref>.


== واصل بنیان‌گذار مکتب معتزله ==
== واصل بنیان‌گذار مکتب معتزله ==
خط ۵۲: خط ۵۲:
مسأله مرتکب کبیره که پس از [[حکمیت|ماجرای حکمیّت]] در سال 37هجری رخ داد<ref> الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال‌الدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش. ص:205 - 206.</ref>، تبعات زیانباری برای جامعه [[مسلمین]] در پی داشت. از یک سو [[خوارج]] جز هم مسلکان خود، تمامی [[امت اسلامی]] را کافر می‌دانستند و ریختن خون آنان را مباح می‌شمردند<ref>تاریخنامه طبرى، گردانیده منسوب به بلعمى (ق 4)، تحقیق محمد روشن، تهران، جلد 1و2 سروش، چ دوم، 1378ش، جلد 3،4،5 البرز، چ 3، 1373،ج‌4،ص:658- 659؛.</ref> و از دیگر سو مرجئه ایمان را جدا از عمل و مرتکب کبیره را مؤمن می‌دانستند<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 137</ref>. هنگامی که از [[حسن بصری]] دراین‌باره پرسش شد، وی مرتکب کبیره را منافق خواند، امّا واصل بر این عقیده بود که مرتکب کبیره را نمی‌توان کافر خواند چون او به [[توحید]] اقرار کرده و برخی صفات حمیده را نیز داراست، بلکه فاسق است و فسق حد وسط میان ایمان و کفر است و چون در قیامت انسان‌ها یا اهل شقاوتند و یا سعادت، فاسق اگر بدون [[توبه]] بمیرد، در دوزخ مخلّد خواهد بود. این نظریه به «منزلة بین المنزلتین» شهرت یافت<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 38 - 40</ref>.این اختلاف موجب کناره‌گیری واصل و پیروانش از حسن بصری شد، از این رو [[معتزله]] نامیده شدند<ref>البدءوالتاریخ، ج‌5،ص:142 – 143؛ همان.</ref>.
مسأله مرتکب کبیره که پس از [[حکمیت|ماجرای حکمیّت]] در سال 37هجری رخ داد<ref> الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال‌الدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش. ص:205 - 206.</ref>، تبعات زیانباری برای جامعه [[مسلمین]] در پی داشت. از یک سو [[خوارج]] جز هم مسلکان خود، تمامی [[امت اسلامی]] را کافر می‌دانستند و ریختن خون آنان را مباح می‌شمردند<ref>تاریخنامه طبرى، گردانیده منسوب به بلعمى (ق 4)، تحقیق محمد روشن، تهران، جلد 1و2 سروش، چ دوم، 1378ش، جلد 3،4،5 البرز، چ 3، 1373،ج‌4،ص:658- 659؛.</ref> و از دیگر سو مرجئه ایمان را جدا از عمل و مرتکب کبیره را مؤمن می‌دانستند<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 137</ref>. هنگامی که از [[حسن بصری]] دراین‌باره پرسش شد، وی مرتکب کبیره را منافق خواند، امّا واصل بر این عقیده بود که مرتکب کبیره را نمی‌توان کافر خواند چون او به [[توحید]] اقرار کرده و برخی صفات حمیده را نیز داراست، بلکه فاسق است و فسق حد وسط میان ایمان و کفر است و چون در قیامت انسان‌ها یا اهل شقاوتند و یا سعادت، فاسق اگر بدون [[توبه]] بمیرد، در دوزخ مخلّد خواهد بود. این نظریه به «منزلة بین المنزلتین» شهرت یافت<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 38 - 40</ref>.این اختلاف موجب کناره‌گیری واصل و پیروانش از حسن بصری شد، از این رو [[معتزله]] نامیده شدند<ref>البدءوالتاریخ، ج‌5،ص:142 – 143؛ همان.</ref>.


واصل پس از جدایی از حسن بصری، حلقه‌ی درس مستقلی در بصره تشکیل داد و در تبیین عقاید دینی روش عقلی را برگزید و با آگاهی از [[ادیان]] و مذاهب عصر خویش به نشر و گسترش آراء و اندیشه‌های خود پرداخت و پیروان بسیار آگاه، پرهیزگار و مخلص از مکتب وی برخاست که به شدّت تحت نفوذ عقاید و افکار وی بودند. واصل برای شناساندن و نشر افکار خویش نمایندگان و مبلغانی به اطراف و اکناف فرستاد. از جمله عبدالله بن حارث به [[مغرب]] و حفص بن سالم به سوی خراسان رفت و ملازم [[مسجد جامع]] ترمذ شد. وی در مناظره با جهم بن صفوان بر وی غلبه یافت و جهم به اندیشه‌ حق بازگشت، اما دیگر بار پس از باگشت حفص به ارجاء گرایید. حسن بن ذکوان را به [[کوفه]] و عثمان بن ابو عثمان الطویل را به سوی ارمنیه گسیل داشت و آنان در نشر افکار معتزله با پذیرش گسترده مردم روبرو شدند<ref> قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص: 237؛ الأعلام، ج‌8،ص:109.</ref>.
واصل پس از جدایی از حسن بصری، حلقه درس مستقلی در بصره تشکیل داد و در تبیین عقاید دینی روش عقلی را برگزید و با آگاهی از [[ادیان]] و مذاهب عصر خویش به نشر و گسترش آراء و اندیشه‌های خود پرداخت و پیروان بسیار آگاه، پرهیزگار و مخلص از مکتب وی برخاست که به شدّت تحت نفوذ عقاید و افکار وی بودند. واصل برای شناساندن و نشر افکار خویش نمایندگان و مبلغانی به اطراف و اکناف فرستاد. از جمله عبدالله بن حارث به [[مغرب]] و حفص بن سالم به سوی خراسان رفت و ملازم [[مسجد جامع]] ترمذ شد. وی در مناظره با جهم بن صفوان بر وی غلبه یافت و جهم به اندیشه‌ حق بازگشت، اما دیگر بار پس از باگشت حفص به ارجاء گرایید. حسن بن ذکوان را به [[کوفه]] و عثمان بن ابو عثمان الطویل را به سوی ارمنیه گسیل داشت و آنان در نشر افکار معتزله با پذیرش گسترده مردم روبرو شدند<ref> قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص: 237؛ الأعلام، ج‌8،ص:109.</ref>.


شاگردان واصل در شهر بصره به ترویج اصول مذهب اعتزال همت گماردند و در تعقل و تفکر سر‌آمد شدند تا آن جا که مکتب معتزلیان بصره را بنیان نهادند.
شاگردان واصل در شهر بصره به ترویج اصول مذهب اعتزال همت گماردند و در تعقل و تفکر سر‌آمد شدند تا آن جا که مکتب معتزلیان بصره را بنیان نهادند.
خط ۶۸: خط ۶۸:


=== اصل عدل ===
=== اصل عدل ===
به روایت شهرستانی واصل، دراین‌باره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که شر و ستمی به او نسبت داده شود و یا بر خلاف آن چه که به بندگانش فرمان داده، از آنان بخواهد، سپس به سبب انجام آن، آنان را مجازات نماید. فاعل خیر و شر، [[ایمان]] و [[کفر]]، طاعت و [[گناه|معصیت]] بنده است و محال است وی به کاری فرمان داده شود که وی فاقد توانایی انجام آن باشد. معتزله با طرح و اثبات صفت عدل برای خدای تعالی به نفی اندیشه‌ی جبرگرایی و اثبات اختیار برای انسان برخاستند. زیرا جبریه خداوند را فاعل همه‌ افعال بشر دانسته و انسان را فاقد اراده و اختیار می‌دانند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 41</ref>.
به روایت شهرستانی واصل، دراین‌باره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که شر و ستمی به او نسبت داده شود و یا بر خلاف آن چه که به بندگانش فرمان داده، از آنان بخواهد، سپس به سبب انجام آن، آنان را مجازات نماید. فاعل خیر و شر، [[ایمان]] و [[کفر]]، طاعت و [[گناه|معصیت]] بنده است و محال است وی به کاری فرمان داده شود که وی فاقد توانایی انجام آن باشد. معتزله با طرح و اثبات صفت عدل برای خدای تعالی به نفی اندیشه جبرگرایی و اثبات اختیار برای انسان برخاستند. زیرا جبریه خداوند را فاعل همه‌ افعال بشر دانسته و انسان را فاقد اراده و اختیار می‌دانند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 41</ref>.


'''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است'''
'''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است'''
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۳۹

ویرایش