۸۷٬۹۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
ابو حذیفه واصلبنعطا مؤسس [[مکتب اعتزال]]<ref>المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409. ، ج4،ص:22.</ref> معروف به غزّال به سال 80 هجری (699 یا 700 م) در [[مدینه]] متولد شد<ref>شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن احمد، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمبه، ا، ج1، پاورقی ص: 40؛ ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412/1992،ج7،ص:292 قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 64.</ref>. دلایل بسیاری برای شهرت وی به عزّال بیان کردهاند. از جمله آن که وی پیشه پشمفروشی، ریسندگی یا ریسمان فروشی داشته<ref> .ابن مرتضی، احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، بیروت، بی نا، 1380ق/ 1961م، ص: 28 - 29؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988، ج1،ص:603</ref>، یا به دلیل مجالست و ملازمت با دوستش، ابوعبدالله غزّال<ref>ابن مرتضی، همان.</ref>، یا از آن رو که برای پیدا کردن زنان بیبضاعت و دستگیری از آنان با غزّلسرایان همنشینی میکرد، بدین لقب مشهور شده است<ref> مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی لغت و الادب، مصر، 1356ق/ 1937م، ج3، ص: 922.</ref>. او را برده بنیضبّه (سوسمار)، برده [[بنیمخزوم]] یا [[برده]] [[بنیهاشم]]<ref> المنتظم، ج7،ص:292، الزرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ،ج8،ص:108</ref> و بر اساس تحقیقات اخیر از نژاد غیر عرب و به احتمال بسیار ایرانی دانستهاند<ref>همایی، جلالالدین، غزالی نامه، تهران، بی نا، 1342ق، ص: 57.</ref>. | ابو حذیفه واصلبنعطا مؤسس [[مکتب اعتزال]]<ref>المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409. ، ج4،ص:22.</ref> معروف به غزّال به سال 80 هجری (699 یا 700 م) در [[مدینه]] متولد شد<ref>شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن احمد، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمبه، ا، ج1، پاورقی ص: 40؛ ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412/1992،ج7،ص:292 قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 64.</ref>. دلایل بسیاری برای شهرت وی به عزّال بیان کردهاند. از جمله آن که وی پیشه پشمفروشی، ریسندگی یا ریسمان فروشی داشته<ref> .ابن مرتضی، احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، بیروت، بی نا، 1380ق/ 1961م، ص: 28 - 29؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988، ج1،ص:603</ref>، یا به دلیل مجالست و ملازمت با دوستش، ابوعبدالله غزّال<ref>ابن مرتضی، همان.</ref>، یا از آن رو که برای پیدا کردن زنان بیبضاعت و دستگیری از آنان با غزّلسرایان همنشینی میکرد، بدین لقب مشهور شده است<ref> مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی لغت و الادب، مصر، 1356ق/ 1937م، ج3، ص: 922.</ref>. او را برده بنیضبّه (سوسمار)، برده [[بنیمخزوم]] یا [[برده]] [[بنیهاشم]]<ref> المنتظم، ج7،ص:292، الزرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ،ج8،ص:108</ref> و بر اساس تحقیقات اخیر از نژاد غیر عرب و به احتمال بسیار ایرانی دانستهاند<ref>همایی، جلالالدین، غزالی نامه، تهران، بی نا، 1342ق، ص: 57.</ref>. | ||
واصل از [[تابعین]] بود و نخست در زادگاهش مدینه، در محضر فرزندان محمد حنیفه، ابوهاشم و حسن به کسب دانش پرداخت<ref>قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 235.</ref>و سپس به [[بصره]] رفت، که در آن زمان کانون عقاید و افکار گوناگون اسلامی و غیراسلامی بود و حدود چهار سال نزد [[حسن بصری]] که خود از بزرگان تابعین بود، در [[مسجد جامع بصره]]، علم آموخت<ref>همان.</ref> و با شخصیّتهایی چون [[جهم بن صفوان]] و بشار بن برد<ref>شاعر نابیناى ایرانی الاصل دوران اموی و عباسى و یکى از نوابغ شعر عرب که در سال 167 هجرى به اتهام کفر و الحاد کشته شد. ر. ک. ذهبی، تاریخالإسلام، ج10،ص:87 – 92؛ تاریخابنخلدون، ج1،ص:801.</ref>، آشنا شد. سپس واصل با خواهر عمرو بن عبید<ref>عمرو بن عبید از بزرگان معتزله که پس از واصل رئیس این فرقه شد. وی از موافقان نظریّات واصل بود و | واصل از [[تابعین]] بود و نخست در زادگاهش مدینه، در محضر فرزندان محمد حنیفه، ابوهاشم و حسن به کسب دانش پرداخت<ref>قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 235.</ref>و سپس به [[بصره]] رفت، که در آن زمان کانون عقاید و افکار گوناگون اسلامی و غیراسلامی بود و حدود چهار سال نزد [[حسن بصری]] که خود از بزرگان تابعین بود، در [[مسجد جامع بصره]]، علم آموخت<ref>همان.</ref> و با شخصیّتهایی چون [[جهم بن صفوان]] و بشار بن برد<ref>شاعر نابیناى ایرانی الاصل دوران اموی و عباسى و یکى از نوابغ شعر عرب که در سال 167 هجرى به اتهام کفر و الحاد کشته شد. ر. ک. ذهبی، تاریخالإسلام، ج10،ص:87 – 92؛ تاریخابنخلدون، ج1،ص:801.</ref>، آشنا شد. سپس واصل با خواهر عمرو بن عبید<ref>عمرو بن عبید از بزرگان معتزله که پس از واصل رئیس این فرقه شد. وی از موافقان نظریّات واصل بود و نظریه جدیدی بیان نکرد. ر. ک. جارالله، زهدی حسن، المعتزله، قاهره، منشورات النّادی العربی فی یافا، 1366ق، مطبعة مصر شرکة مساهمة مصریة، ص: 114.</ref> ازدواج کرد<ref> الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، 1413/1993.ج9،ص:241؛ فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:235.</ref>. | ||
گفته شده است که واصل قادر به تلفظ حرف «راء» نبود، امّا با چیرهدستی شگفتانگیزی در مناظرات و جلسات بحث و درس از بهکار بردن این حرف پرهیز میکرد و برای آن کلمه جایگزینی مییافت بیآنکه مخاطبین بر این قضیه آگاه شوند و این نهایت قدرت او بر فنّ بلاغت بود. [[ابنخلکان]] نمونههایی از این گونه را آورده است<ref> ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، بیروت، بی نا، بی تا، ج6، ص: 7 - 8.</ref>. | گفته شده است که واصل قادر به تلفظ حرف «راء» نبود، امّا با چیرهدستی شگفتانگیزی در مناظرات و جلسات بحث و درس از بهکار بردن این حرف پرهیز میکرد و برای آن کلمه جایگزینی مییافت بیآنکه مخاطبین بر این قضیه آگاه شوند و این نهایت قدرت او بر فنّ بلاغت بود. [[ابنخلکان]] نمونههایی از این گونه را آورده است<ref> ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، بیروت، بی نا، بی تا، ج6، ص: 7 - 8.</ref>. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
معاصران واصل بر علم و آگاهی و برتری وی بر در دانش و [[تقوا]] گواهی دادهاند. نقل استکه از ام یوسف زوجه واصل درباره برتری علمی واصل و عمرو بن عبید (برادر ام یوسف) پرسش نمودند، وی پاسخ داد: فاصله میان آن دو چون فاصله میان زمین و آسمان است. عمرو بن عبید خود نیز بر این برتری صحه گذارده و او را ستوده است<ref>قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، 236.</ref>. | معاصران واصل بر علم و آگاهی و برتری وی بر در دانش و [[تقوا]] گواهی دادهاند. نقل استکه از ام یوسف زوجه واصل درباره برتری علمی واصل و عمرو بن عبید (برادر ام یوسف) پرسش نمودند، وی پاسخ داد: فاصله میان آن دو چون فاصله میان زمین و آسمان است. عمرو بن عبید خود نیز بر این برتری صحه گذارده و او را ستوده است<ref>قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، 236.</ref>. | ||
=واصل و بنیامیه= | ==واصل و بنیامیه== | ||
دوران زندگانی واصل مصادف با نه تن از [[بنیامیه|خلفای اموی]] بود و از خلافت [[عبدالملک بن مروان]] تا پایان خلافت [[مروان بن حمار]]، آخرین خلیفه اموی به سال 132ق را دربرمیگیرد<ref>مروجالذهب، ج3،ص: 89 - 233.</ref>. واصل و معتزلیان پس از وی همواره در مجامع علمی [[معتزله]] از شرایط سیاسی عصر [[بنیامیه]] به شدّت انتقاد میکردند و همواره در آرزوی اضمحلال این خاندان و اصلاح اوضاع سیاسی – اجتماعی مسلمانان بودند<ref>مقاتلالطالبیین، ص:257 به بعد؛ ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 8.</ref>. چنان که واصل بر شایستگی [[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]] برای قیام و اصلاح امور اذعان داشت و با وی [[بیعت]] نمود<ref> مقاتلالطالبیین، همان.</ref>. | دوران زندگانی واصل مصادف با نه تن از [[بنیامیه|خلفای اموی]] بود و از خلافت [[عبدالملک بن مروان]] تا پایان خلافت [[مروان بن حمار]]، آخرین خلیفه اموی به سال 132ق را دربرمیگیرد<ref>مروجالذهب، ج3،ص: 89 - 233.</ref>. واصل و معتزلیان پس از وی همواره در مجامع علمی [[معتزله]] از شرایط سیاسی عصر [[بنیامیه]] به شدّت انتقاد میکردند و همواره در آرزوی اضمحلال این خاندان و اصلاح اوضاع سیاسی – اجتماعی مسلمانان بودند<ref>مقاتلالطالبیین، ص:257 به بعد؛ ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 8.</ref>. چنان که واصل بر شایستگی [[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]] برای قیام و اصلاح امور اذعان داشت و با وی [[بیعت]] نمود<ref> مقاتلالطالبیین، همان.</ref>. | ||