روزبهان بقلی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = | |||
| تصویر = روزبهان بقلی.jpg | |||
| نام = ابومحمد بن ابی نصر بن روزبهان فسایی شیرازی روزبهان بَقْلی | |||
| | | نامهای دیگر = شیخ شطّاح، شطّاح فارس | ||
| سال تولد = 522 ق | |||
| تاریخ تولد = | |||
| | | محل تولد = | ||
|تولد | | سال درگذشت = | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
|} | | محل درگذشت = | ||
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | استاد | استاد | استاد}} | |||
| شاگردان = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| آثار = {{فهرست جعبه افقی | اثر | اثر | اثر}} | |||
| فعالیتها = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''ابومحمد بن ابی نصر بن روزبهان فسایی شیرازی روزبهان بَقْلی''' معروف به «شیخ شطّاح» و «شطّاح فارس» عارف و دانشمند سده ششم و هفتم و سرسلسله روزبهانیان بود که در مصر متولد شده است. | '''ابومحمد بن ابی نصر بن روزبهان فسایی شیرازی روزبهان بَقْلی''' معروف به «شیخ شطّاح» و «شطّاح فارس» عارف و دانشمند سده ششم و هفتم و سرسلسله روزبهانیان بود که در مصر متولد شده است. | ||
=زندگینامه= | ==زندگینامه== | ||
دودمان بقلی از دیلمیان مقیم فارس بودهاند [۱] و از نسبت «بَقلی» بر میآید که روزبهان مدتی به فروش «بقُول» (سبزی و تره بار) اشتغال داشته است. [۲][۳] اشتهار او به شطاح نیز به دلیل شطح گویی بسیار او و توضیح و توجیه آن و دفاع از شطحیات [[صوفیان]] بوده که در آثار وی نیز نمایان است [۴] وی در ۵۲۲ در فسا به دنیا آمد و به گفته خودش، در میان نادانان، گمراهان و میخوارگان پرورش یافت [۵][۶] در مکتب به آموختن [[قرآن]] پرداخت و در محضر دانشمندان عصر به فراگرفتن علوم متداول مشغول شد. از همان اوان زندگی تمایلات عرفانی داشت تا اینکه در ۲۵ سالگی از خلق برید و در کوههای اطراف شیراز به عبادت و ریاضت پرداخت و قرآن را از برکرد | دودمان بقلی از دیلمیان مقیم فارس بودهاند [۱] و از نسبت «بَقلی» بر میآید که روزبهان مدتی به فروش «بقُول» (سبزی و تره بار) اشتغال داشته است. [۲][۳] اشتهار او به شطاح نیز به دلیل شطح گویی بسیار او و توضیح و توجیه آن و دفاع از شطحیات [[صوفیان]] بوده که در آثار وی نیز نمایان است [۴] وی در ۵۲۲ در فسا به دنیا آمد و به گفته خودش، در میان نادانان، گمراهان و میخوارگان پرورش یافت [۵][۶] در مکتب به آموختن [[قرآن]] پرداخت و در محضر دانشمندان عصر به فراگرفتن علوم متداول مشغول شد. از همان اوان زندگی تمایلات عرفانی داشت تا اینکه در ۲۵ سالگی از خلق برید و در کوههای اطراف شیراز به عبادت و ریاضت پرداخت و قرآن را از برکرد | ||
=نخستین مرشد روزبهان بَقْلی= | ==نخستین مرشد روزبهان بَقْلی== | ||
و نزد نخستین مرشد خود، شیخ جمالالدین فسایی، رفت و سپس به محضر یکی از زهاد کُرد به نام جاگیر (متوفی ۵۹۱) رسید که در سامره میزیست[۷][۸] و از شیخ سراجالدین محمود بن خلیفه (متوفی ۵۶۲)، که خرقه او با دو واسطه به شیخ ابواسحاق کازرونی میرسید. [۹][۱۰][۱۱] | و نزد نخستین مرشد خود، شیخ جمالالدین فسایی، رفت و سپس به محضر یکی از زهاد کُرد به نام جاگیر (متوفی ۵۹۱) رسید که در سامره میزیست[۷][۸] و از شیخ سراجالدین محمود بن خلیفه (متوفی ۵۶۲)، که خرقه او با دو واسطه به شیخ ابواسحاق کازرونی میرسید. [۹][۱۰][۱۱] | ||
=خرقه گرفتن روزبهان بَقْلی از شیخ ابوالصفا= | ==خرقه گرفتن روزبهان بَقْلی از شیخ ابوالصفا== | ||
بقلی در سفر حج، که مریدانش همراه وی بودند از شیخ ابوالصفا در واسط خرقه گرفت و پس از [[حج]] به [[مصر]] و [[شام]] رفت و سرانجام به شیراز بازگشت و باقی روزگار خود را به تدریس، تربیت مریدان و نگارش کتاب گذرانید. [۱۲] | بقلی در سفر حج، که مریدانش همراه وی بودند از شیخ ابوالصفا در واسط خرقه گرفت و پس از [[حج]] به [[مصر]] و [[شام]] رفت و سرانجام به شیراز بازگشت و باقی روزگار خود را به تدریس، تربیت مریدان و نگارش کتاب گذرانید. [۱۲] | ||
=اساتید روزبهان بَقْلی= | ==اساتید روزبهان بَقْلی== | ||
دیگر استادان وی عبارت بودند از: امام فخرالدین نصر بن مریم [۱۳][۱۴] ارشدالدین علی نیریزی (متوفی ۶۰۴) که با بقلی در تأیید سماع موافق بود [۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] و صدرالدین سِلَفی اصفهانی (۴۷۸ـ۵۷۶) که بقلی و ابونجیب سهروردی (۴۹۰ـ۵۶۳) در حدود ۵۵۷، در محضر او در اسکندریه [[صحیح بخاری]] را خواندند[۱۹][۲۰] | دیگر استادان وی عبارت بودند از: امام فخرالدین نصر بن مریم [۱۳][۱۴] ارشدالدین علی نیریزی (متوفی ۶۰۴) که با بقلی در تأیید سماع موافق بود [۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] و صدرالدین سِلَفی اصفهانی (۴۷۸ـ۵۷۶) که بقلی و ابونجیب سهروردی (۴۹۰ـ۵۶۳) در حدود ۵۵۷، در محضر او در اسکندریه [[صحیح بخاری]] را خواندند[۱۹][۲۰] | ||
=مریدان روزبهان بَقْلی= | ==مریدان روزبهان بَقْلی== | ||
مریدان وی از میان طبقات مختلف از جمله بزرگان و علما، صاحبان مشاغل و زنان بودند، و گویند که حتی [[نجم الدین کبری|نجمالدین کبری]] (۵۴۰ ـ ۶۱۸)، گاه کسانی را از خوارزم، برای تربیت نزد وی میفرستاد. [۲۱][۲۲][۲۳] | مریدان وی از میان طبقات مختلف از جمله بزرگان و علما، صاحبان مشاغل و زنان بودند، و گویند که حتی [[نجم الدین کبری|نجمالدین کبری]] (۵۴۰ ـ ۶۱۸)، گاه کسانی را از خوارزم، برای تربیت نزد وی میفرستاد. [۲۱][۲۲][۲۳] | ||
=نقل کرامت برای روزبهان بَقْلی= | ==نقل کرامت برای روزبهان بَقْلی== | ||
اگرچه بقلی کرامت را برای عارف از جمله حجابهای وصال به حق میشمرد، کرامات زیادی از وی نقل کردهاند. [۲۴][۲۵][۲۶] | اگرچه بقلی کرامت را برای عارف از جمله حجابهای وصال به حق میشمرد، کرامات زیادی از وی نقل کردهاند. [۲۴][۲۵][۲۶] | ||
=دیدار سعد بن زنگی با شیخ بقلی= | ==دیدار سعد بن زنگی با شیخ بقلی== | ||
اتابک ابوبکر سعد بن زنگی (۵۹۹ ـ ۶۲۸) مدعی بود که در کودکی به دستبوسی شیخ بقلی نایل آمده و سی سال پادشاهی خطه فارس از برکت دست او یافته است. [۲۷]پارهای گزارشها نیز حکایت از بدگویی حاسدان از شیخ و تصمیم اتابک به اخراج وی و سپس انصراف او از این تصمیم دارد. [۲۸][۲۹] | اتابک ابوبکر سعد بن زنگی (۵۹۹ ـ ۶۲۸) مدعی بود که در کودکی به دستبوسی شیخ بقلی نایل آمده و سی سال پادشاهی خطه فارس از برکت دست او یافته است. [۲۷]پارهای گزارشها نیز حکایت از بدگویی حاسدان از شیخ و تصمیم اتابک به اخراج وی و سپس انصراف او از این تصمیم دارد. [۲۸][۲۹] | ||
=سخنرانیهای بقلی در مسجد عتیق= | ==سخنرانیهای بقلی در مسجد عتیق== | ||
بقلی هر هفته چند نوبت در مسجد عتیق و مسجد سُنقُری وعظ میکرد و کلامش تأثیر شگرفی داشت. او در اواخر عمر به نوعی فلج دچار شد، اما باز هم با شوق و به کمک مریدان به مسجد میرفت و وعظ میکرد و پس از بیان مختصری در باب معانی ظاهری آیات و روایات به توضیح معانی عرفانی آنها میپرداخت. [۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] | بقلی هر هفته چند نوبت در مسجد عتیق و مسجد سُنقُری وعظ میکرد و کلامش تأثیر شگرفی داشت. او در اواخر عمر به نوعی فلج دچار شد، اما باز هم با شوق و به کمک مریدان به مسجد میرفت و وعظ میکرد و پس از بیان مختصری در باب معانی ظاهری آیات و روایات به توضیح معانی عرفانی آنها میپرداخت. [۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] | ||
=وفات روزبهان بَقْلی= | ==وفات روزبهان بَقْلی== | ||
وی در ۶۰۶ در شیراز درگذشت. مزارش در قبرستان محله باغ نو (درب شیخ) و جنب رباطی بود که بر اساس کتیبه قدمگاه، خود آن را در ۵۶۰، در شیراز ساخته بود و بعدها مزارش به این رباط ملحق شد. [۳۴][۳۵][۳۶] | وی در ۶۰۶ در شیراز درگذشت. مزارش در قبرستان محله باغ نو (درب شیخ) و جنب رباطی بود که بر اساس کتیبه قدمگاه، خود آن را در ۵۶۰، در شیراز ساخته بود و بعدها مزارش به این رباط ملحق شد. [۳۴][۳۵][۳۶] | ||
=مزار روزبهان بَقْلی زیارتگاه مریدان وی= | ==مزار روزبهان بَقْلی زیارتگاه مریدان وی== | ||
در کنار مزار وی چند تن از فرزندان و نوادگان او به خاک سپرده شدهاند. [۳۷] در گذشته بر زیارت این محل در روز سهشنبه تأکید میکردند و وضو گرفتن با آب چاه این رباط و نماز گزاردن بر مزار بقلی را موجب رواشدن حاجت میشمردند. این مزار و رباط که بتدریج به صورت نیمه مخروبه و نیمه متروکه در آمده بود، امروزه تعمیر و بازسازی شده است. | در کنار مزار وی چند تن از فرزندان و نوادگان او به خاک سپرده شدهاند. [۳۷] در گذشته بر زیارت این محل در روز سهشنبه تأکید میکردند و وضو گرفتن با آب چاه این رباط و نماز گزاردن بر مزار بقلی را موجب رواشدن حاجت میشمردند. این مزار و رباط که بتدریج به صورت نیمه مخروبه و نیمه متروکه در آمده بود، امروزه تعمیر و بازسازی شده است. | ||
=آثار و تألیفات روزبهان بَقْلی درباره تصوف= | ==آثار و تألیفات روزبهان بَقْلی درباره تصوف== | ||
بقلی تألیف را نیز حجاب شمرده اما بیش از شصت اثر در علوم ظاهر و باطن داشته که برخی از آنها موجود است. [۳۸] آثار وی درباره [[تصوف]] حدود ۲۱ کتاب است که برخی از آنها بدین شرح است: اَلاِغانه یا شرح الحُجُبِ وَ الاَست'ار فی مَقاماتِ اَهل الانَوْارِ و الاسرار، به عربی که شرح و تفسیر و تأویل حدیثِ معروف نبوی است که طبق آن، پیامبر فرموده است: هر روز برای زدودن تیرگیهای بسیار اندکی که بر قلبم نشیند، بیش از هفتادبار استغفار میکنم. [۳۹] چون در این حدیث، فعل غَیْن (وَ اِنَّهُ لَیُغانُ عَلی قَلْبی) آمده است، آن را «حدیث اِغانه» نامیدهاند. [۴۰][۴۱][۴۲][۴۳] الانوار فی کشف الاسرار، به فارسی درباره مکاشفات اولیا و مقامات اهل معرفت و اسرار صوفیان[۴۴][۴۵] بیان المقامات در بیان صد درجه آغاز، میانه و پایان راه سالکان صوفی، و ویژگی آنها [۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] کشف الاسرار و مکاشفات الانوار، زندگینامه علمی و روحانی بقلی که در آن دعاوی شگفتانگیزی درباره مکاشفات خود کرده است. [۵۰][۵۱] | بقلی تألیف را نیز حجاب شمرده اما بیش از شصت اثر در علوم ظاهر و باطن داشته که برخی از آنها موجود است. [۳۸] آثار وی درباره [[تصوف]] حدود ۲۱ کتاب است که برخی از آنها بدین شرح است: اَلاِغانه یا شرح الحُجُبِ وَ الاَست'ار فی مَقاماتِ اَهل الانَوْارِ و الاسرار، به عربی که شرح و تفسیر و تأویل حدیثِ معروف نبوی است که طبق آن، پیامبر فرموده است: هر روز برای زدودن تیرگیهای بسیار اندکی که بر قلبم نشیند، بیش از هفتادبار استغفار میکنم. [۳۹] چون در این حدیث، فعل غَیْن (وَ اِنَّهُ لَیُغانُ عَلی قَلْبی) آمده است، آن را «حدیث اِغانه» نامیدهاند. [۴۰][۴۱][۴۲][۴۳] الانوار فی کشف الاسرار، به فارسی درباره مکاشفات اولیا و مقامات اهل معرفت و اسرار صوفیان[۴۴][۴۵] بیان المقامات در بیان صد درجه آغاز، میانه و پایان راه سالکان صوفی، و ویژگی آنها [۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] کشف الاسرار و مکاشفات الانوار، زندگینامه علمی و روحانی بقلی که در آن دعاوی شگفتانگیزی درباره مکاشفات خود کرده است. [۵۰][۵۱] | ||
این کتاب، و نیز گزیدهای از آن چاپ شده است؛ غلطات السالکین به فارسی در باب لغزشهایی که در راه سالکان پیش میآید [۵۲][۵۳] یواسین، به عربی درباره رازهای غامض معرفت، با شطحیاتی غریب همراه با نقطه و دایره و اشکال دیگر که خود گوید آن را در برابر طواسین حلاج نوشته است [۵۴][۵۵] مَشرَبُ الارواح از لطیفترین مصنفات وی که در آن هزار ویک مقام از مقامات نیکان (مقامات عرفانی) در بیست باب فراهم آمده، و در همه موارد به اقوال پیشوایان بزرگ تصوف استناد شده است. بسیاری از احادیث امام علی علیهالسلام نیز در آن نقل شده و بسیاری از مطالب و حتی عناوین آن با منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری و احیاءالعلوم غزالی یکی است. این کتاب با تصحیح و مقدمه ترکی نظیف محرم خواجه (استانبول، ۱۹۷۳م) به چاپ رسیده است. عبداللطیف [۵۶] ده فصل از آخر باب اول آن را آورده است؛ رساله قدس یا قدسیه یا رساله الاُنس فی روحِ القُدس در دوازده باب به فارسی که به درخواست مشایخ خراسان، ترکستان و ماوراءالنهر نوشته شده است. این کتاب درباره دوازده علم از علوم سالکان، مانند علم توحید و معرفت است. [۵۷]نسخههای خطی این رساله موجود است و به چاپ هم رسیده است و ابراهیم بن روزبهان ثانی و عبداللطیف بن روزبهان | این کتاب، و نیز گزیدهای از آن چاپ شده است؛ غلطات السالکین به فارسی در باب لغزشهایی که در راه سالکان پیش میآید [۵۲][۵۳] یواسین، به عربی درباره رازهای غامض معرفت، با شطحیاتی غریب همراه با نقطه و دایره و اشکال دیگر که خود گوید آن را در برابر طواسین حلاج نوشته است [۵۴][۵۵] مَشرَبُ الارواح از لطیفترین مصنفات وی که در آن هزار ویک مقام از مقامات نیکان (مقامات عرفانی) در بیست باب فراهم آمده، و در همه موارد به اقوال پیشوایان بزرگ تصوف استناد شده است. بسیاری از احادیث امام علی علیهالسلام نیز در آن نقل شده و بسیاری از مطالب و حتی عناوین آن با منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری و احیاءالعلوم غزالی یکی است. این کتاب با تصحیح و مقدمه ترکی نظیف محرم خواجه (استانبول، ۱۹۷۳م) به چاپ رسیده است. عبداللطیف [۵۶] ده فصل از آخر باب اول آن را آورده است؛ رساله قدس یا قدسیه یا رساله الاُنس فی روحِ القُدس در دوازده باب به فارسی که به درخواست مشایخ خراسان، ترکستان و ماوراءالنهر نوشته شده است. این کتاب درباره دوازده علم از علوم سالکان، مانند علم توحید و معرفت است. [۵۷]نسخههای خطی این رساله موجود است و به چاپ هم رسیده است و ابراهیم بن روزبهان ثانی و عبداللطیف بن روزبهان ثانی بخشی از آغاز آن را در تحفه اهل العرفان و روح الجنان آوردهاند [۵۸] شرح شطحیات به فارسی درباره معنای شطح، اسرار حروف تهجی و احکام متشابهات حدیث که به درخواست یکی از مریدان نوشته و در آن علاوه بر گفتارهای رمزی صوفیان به بسیاری از آیات قرآن و احادیث نبوی و علوی استناد کرده است. این کتاب بیش از هر مطلبی به شرح سخنان حلاج و دفاع از او پرداخته، ازینرو برخی آن را عمدهترین سند برای شناسایی احوال و حقایق زندگی حلاج شمرده اند. بخش شرح اقوال و احوال حلاج را لوئی ماسینیون در۱۹۱۳ در پاریس منتشر کرده، و تمام آن نیز در۱۳۴۹ ش به اهتمام جواد نوربخش، و قبل از آن به تصحیح و مقدمه فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی به وسیله انجمن ایرانشناسی فرانسه، در تهران چاپ شده است [۵۹][۶۰][۶۱][۶۲] منطق الاسرار ببیان الانوار به عربی در شرح شطحیات که بقلی کتاب فارسی خود را از این متن برگرفته [۶۳][۶۴] عبهرالعاشقین، در ۳۲ فصل در عشق و اقسام آن؛ انسانی، عقلی، روحانی، الهی و جمال پرستی. او در این اثر افزون بر استناد به احوال واقوال عارفان و سرودههای فارسی و عربی، آیات قرآن وسخنان و احوال [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به شیوهای عرفانی تفسیر کرده است. بقلی این کتاب را به عَبهر یا نرگسی تشبیه کرده که مشام جان عاشقان را عطرآگین میسازد. عبهرالعاشقین با تصحیح و مقدمه فارسی و فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی، چاپ شده است [۶۵] مکتوبات روزبهان حاوی مکاتبات وی با برخی از بزرگان عصر خویش است که از جمله آنها نامه او به شیخ نجم الدین کبری است. [۶۶][۶۷] | ||
]] صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به شیوهای عرفانی تفسیر کرده است. بقلی این کتاب را به | |||
==سایر آثار روزبهان بقلی== | |||
برخی دیگر از آثار بقلی عبارتاند از: لطائف البیان فی تفسیر القرآن و عرائس البیان در تفسیر و تأویل مشتمل بر اقوال عرفا و احادیث امامان شیعه؛ المکنون فی حقایق الکلم النبویه؛ المفاتیح فی شرح المصابیح در شرح احادیث؛ الموشح فی المذاهب الاربعه و ترجیح قول الشافعی بالدلیل والمفتاح فی علم اصول الفقه؛ الارشاد فی علم الکلام و مسالک التوحید فی علم الکلام در علم کلام؛ الهدایه فی علم النحو و کتاب فی التصریف. [۶۸][۶۹][۷۰][۷۱] | برخی دیگر از آثار بقلی عبارتاند از: لطائف البیان فی تفسیر القرآن و عرائس البیان در تفسیر و تأویل مشتمل بر اقوال عرفا و احادیث امامان شیعه؛ المکنون فی حقایق الکلم النبویه؛ المفاتیح فی شرح المصابیح در شرح احادیث؛ الموشح فی المذاهب الاربعه و ترجیح قول الشافعی بالدلیل والمفتاح فی علم اصول الفقه؛ الارشاد فی علم الکلام و مسالک التوحید فی علم الکلام در علم کلام؛ الهدایه فی علم النحو و کتاب فی التصریف. [۶۸][۶۹][۷۰][۷۱] | ||
=توانایی بقلی در پارسی نویسی= | ==توانایی بقلی در پارسی نویسی== | ||
بقلی در پارسی نویسی استاد بود و در آثار او تعبیرات بسیاری حاکی از توجه به شخصیتها، عناصر داستانی و مفاهیمی مربوط به [[ایران]] باستان وجود دارد، از جمله زندو پازند، ساسانیان ولایت. [۷۲][۷۳]مجموعه سرودههای او به دو زبان فارسی و عربی در دیوان المعارف فی الشعر گردآوری شده بود که شطحیاتی منظوم نیز در برداشت. | بقلی در پارسی نویسی استاد بود و در آثار او تعبیرات بسیاری حاکی از توجه به شخصیتها، عناصر داستانی و مفاهیمی مربوط به [[ایران]] باستان وجود دارد، از جمله زندو پازند، ساسانیان ولایت. [۷۲][۷۳]مجموعه سرودههای او به دو زبان فارسی و عربی در دیوان المعارف فی الشعر گردآوری شده بود که شطحیاتی منظوم نیز در برداشت. | ||
=اشعار فارسی روزبهان بقلی در آثار دیگران= | ==اشعار فارسی روزبهان بقلی در آثار دیگران== | ||
در آثاری که به شرح احوال و آثار او پرداختهاند، نمونههای فراوانی از اشعار فارسی وی آمده است. مثنوی فارسی تحفه العرفان او چاپ شده است. [۷۴][۷۵][۷۶] | در آثاری که به شرح احوال و آثار او پرداختهاند، نمونههای فراوانی از اشعار فارسی وی آمده است. مثنوی فارسی تحفه العرفان او چاپ شده است. [۷۴][۷۵][۷۶] | ||
=استقبال عارفان و شاعران از سرودههای بقلی= | ==استقبال عارفان و شاعران از سرودههای بقلی== | ||
از سرودههای وی [۷۷] بارها عارفان و شاعران استقبال کردهاند؛ از آن جمله مولوی (۶۰۴ـ۶۷۲) در غزل مشهور منسوب به او با مطلع «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» (ص ۲۰۲)، به هماوردی با بقلی برخاسته و پارهای از مضامین غزل وی را با عباراتی مشابه تکرار کرده است، اما سعدی [۷۸] در غزلی با همان وزن و قافیه، با لحنی بس تند و تیز به مولوی پاسخ گفته است. بقلی به گویش نیریزی هم ابیاتی دارد [۷۹] | از سرودههای وی [۷۷] بارها عارفان و شاعران استقبال کردهاند؛ از آن جمله مولوی (۶۰۴ـ۶۷۲) در غزل مشهور منسوب به او با مطلع «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» (ص ۲۰۲)، به هماوردی با بقلی برخاسته و پارهای از مضامین غزل وی را با عباراتی مشابه تکرار کرده است، اما سعدی [۷۸] در غزلی با همان وزن و قافیه، با لحنی بس تند و تیز به مولوی پاسخ گفته است. بقلی به گویش نیریزی هم ابیاتی دارد [۷۹] | ||
=عقاید و آرای روزبهان بقلی= | ==عقاید و آرای روزبهان بقلی== | ||
بقلی را در فروع [[دین]]، [[شافعی]] شمرده اند، اما به طوری که از کتاب المُوشَّح بر میآید، او در حصار مذهب شافعی نمانده و گاه به رأی مذاهب دیگر عمل میکرده است. [۸۰] | بقلی را در فروع [[دین]]، [[شافعی]] شمرده اند، اما به طوری که از کتاب المُوشَّح بر میآید، او در حصار مذهب شافعی نمانده و گاه به رأی مذاهب دیگر عمل میکرده است. [۸۰] | ||
اهتمام جدی بقلی درتقدیس و تکریم امام علی و سایر ائمه | == اهتمام جدی بقلی درتقدیس و تکریم امام علی و سایر ائمه == | ||
بقلی در تقدیس و تکریم [[علی بن ابیطالب|علی بن ابی طالب]] علیهالسلام و استفاده از احوال و اقوال آن حضرت، اهتمام جدی داشته و او را «وصیّ رئیس» شمرده [۸۱][۸۲][۸۳][۸۴] و تفسیر عرفانیش، عرائس (جاهای متعدد)، پر از اقوال امامان شیعه خصوصاً امام علی و امام صادق علیهماالسلام و نقل کراماتی از ایشان و حضرت فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام است. [۸۵][۸۶] | بقلی در تقدیس و تکریم [[علی بن ابیطالب|علی بن ابی طالب]] علیهالسلام و استفاده از احوال و اقوال آن حضرت، اهتمام جدی داشته و او را «وصیّ رئیس» شمرده [۸۱][۸۲][۸۳][۸۴] و تفسیر عرفانیش، عرائس (جاهای متعدد)، پر از اقوال امامان شیعه خصوصاً امام علی و امام صادق علیهماالسلام و نقل کراماتی از ایشان و حضرت فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام است. [۸۵][۸۶] | ||
وی خطبه شقشقیه را به آن حضرت منسوب میدارد [۸۷][۸۸] و کلامی از امام علی علیهالسلام در تخطئه معاویه میآورد [۸۹] و همچنین به مسموم شدن امام حسن علیهالسلام اشاره دارد (و ندیدی حسن را چون زهر دادند). [۹۰] | وی خطبه شقشقیه را به آن حضرت منسوب میدارد [۸۷][۸۸] و کلامی از امام علی علیهالسلام در تخطئه معاویه میآورد [۸۹] و همچنین به مسموم شدن امام حسن علیهالسلام اشاره دارد (و ندیدی حسن را چون زهر دادند). [۹۰] | ||
=دلبستگی به خاندان حضرت علی در اخلاف بقلی= | ==دلبستگی به خاندان حضرت علی در اخلاف بقلی== | ||
دلبستگی به خاندان علی در اخلاف وی، همچون شیخ الاسلام روزبهان دوم (۶۰۳ـ۶۸۵)، عزالدین مسعود صدرالدین روزبهان ثالث، نیز دلبستگی به خاندان علی و آثار ایشان مشهود بوده است؛ چنانکه در برپایی مراسم [[عاشورا]]، اهتمام داشتهاند. [۹۱][۹۲]در کتابهایی که نبیرگان روزبهان بقلی در مناقب او نگاشتهاند، احادیثی در منقبت حضرت فاطمه و حسنین علیهمالسلام و حدیث ثقلین آمده است[۹۳][۹۴] | دلبستگی به خاندان علی در اخلاف وی، همچون شیخ الاسلام روزبهان دوم (۶۰۳ـ۶۸۵)، عزالدین مسعود صدرالدین روزبهان ثالث، نیز دلبستگی به خاندان علی و آثار ایشان مشهود بوده است؛ چنانکه در برپایی مراسم [[عاشورا]]، اهتمام داشتهاند. [۹۱][۹۲]در کتابهایی که نبیرگان روزبهان بقلی در مناقب او نگاشتهاند، احادیثی در منقبت حضرت فاطمه و حسنین علیهمالسلام و حدیث ثقلین آمده است[۹۳][۹۴] | ||
=ضرورت واسطه میان حق و خلق از دیدگاه بقلی= | ==ضرورت واسطه میان حق و خلق از دیدگاه بقلی== | ||
او در تحصیل معرفت، ضرورت واسطه میان حق و خلق را در همه جا تأیید نمیکند و در ربط میان خویش و پیامبر بدون استناد به روایت و سند، روایتهای بی واسطه میآورد و از «حَدَّثَنی نَبیُّنا مُحمدٌ» دم میزند و علوم و معارف صوفیان را برگرفته از «کشف» میداند. [۹۵][۹۶][۹۷] | او در تحصیل معرفت، ضرورت واسطه میان حق و خلق را در همه جا تأیید نمیکند و در ربط میان خویش و پیامبر بدون استناد به روایت و سند، روایتهای بی واسطه میآورد و از «حَدَّثَنی نَبیُّنا مُحمدٌ» دم میزند و علوم و معارف صوفیان را برگرفته از «کشف» میداند. [۹۵][۹۶][۹۷] | ||
=اهمیت عشق در آثار بقلی= | ==اهمیت عشق در آثار بقلی== | ||
در نظر و زبان روزبهان بقلی، عشق از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است، و کمتر واژهای به اندازه عشق و مشتقات آن در آثار او تکرار شده است. [۹۸] | در نظر و زبان روزبهان بقلی، عشق از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است، و کمتر واژهای به اندازه عشق و مشتقات آن در آثار او تکرار شده است. [۹۸] | ||
=مراتب عشق از نظر بقلی= | ==مراتب عشق از نظر بقلی== | ||
از نظر بقلی، عشق سه مرتبه دارد: انسانی، روحانی، ربانی که هر مرحله نردبان مرحله بعد است. [۹۹]ظهور حق نیز متناسب با آن چیزی است که به حال عاشق لایق باشد و به دل او نزدیکتر [۱۰۰] | از نظر بقلی، عشق سه مرتبه دارد: انسانی، روحانی، ربانی که هر مرحله نردبان مرحله بعد است. [۹۹]ظهور حق نیز متناسب با آن چیزی است که به حال عاشق لایق باشد و به دل او نزدیکتر [۱۰۰] | ||
=تکیه بقلی بر جمال و جمال پرستی در بحث عشق= | ==تکیه بقلی بر جمال و جمال پرستی در بحث عشق== | ||
بقلی در بحث عشق بر جمال و جمال پرستی تکیه میکند و با توجه به اهمیتی که برای حسن و زیبایی قایل است به کلیه مظاهر طبیعت دلبستگی دارد؛ ازینرو، در مقام رؤیت و بیان حقایق ماوراءالطبیعی از پدیدارهای طبیعی، چون آسمان، آفتاب، آیینه، آتش، باران، سیب، بنفشه، یاسمین و گل سرخ کمک میگیرد [۱۰۱] عبهرالعاشقین و شرح شطحیات، فهرست نامها و لغات و اصطلاحات[۱۰۲] بخصوص «گل سرخ» در نظر او نمونه عالی زیبایی و مظهری از جمال مطلق و فیضهای نشأت یافته از اولیای حق است. [۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶] | بقلی در بحث عشق بر جمال و جمال پرستی تکیه میکند و با توجه به اهمیتی که برای حسن و زیبایی قایل است به کلیه مظاهر طبیعت دلبستگی دارد؛ ازینرو، در مقام رؤیت و بیان حقایق ماوراءالطبیعی از پدیدارهای طبیعی، چون آسمان، آفتاب، آیینه، آتش، باران، سیب، بنفشه، یاسمین و گل سرخ کمک میگیرد [۱۰۱] عبهرالعاشقین و شرح شطحیات، فهرست نامها و لغات و اصطلاحات[۱۰۲] بخصوص «گل سرخ» در نظر او نمونه عالی زیبایی و مظهری از جمال مطلق و فیضهای نشأت یافته از اولیای حق است. [۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶] | ||
=علاقه بقلی به صور زیبا و جامههای آراسته= | ==علاقه بقلی به صور زیبا و جامههای آراسته== | ||
بقلی به صور زیبا و جامههای آراسته علاقه خاصی داشته که در مکاشفات وی بازتاب یافته است. [۱۰۷][۱۰۸] نگارندگان سرگذشت او در توجیه این امر، به پارهای احادیث استناد جستهاند [۱۰۹] | بقلی به صور زیبا و جامههای آراسته علاقه خاصی داشته که در مکاشفات وی بازتاب یافته است. [۱۰۷][۱۰۸] نگارندگان سرگذشت او در توجیه این امر، به پارهای احادیث استناد جستهاند [۱۰۹] | ||
=پایبند بودن بقلی به رقص و سماع= | ==پایبند بودن بقلی به رقص و سماع== | ||
بقلی به رقص و سماع سخت پایبند بوده و رقص را فرح روح و سماع را سفیر حق میدانسته، به طوری که فرشتگان را در سماع میدیده است. [۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]او در مقائیس السماع [۱۱۵] و همچنین در الانوار سخنانی در باب ویژگیهای لازم برای قوّال و مجمع سماع دارد. با اینهمه، در آخر عمر از سماع بازمیایستد و میگوید: من اینک از پروردگارم، عز و جل، سماع دارم و از آنچه از دیگران میشنوم رویگردانم. [۱۱۶] | بقلی به رقص و سماع سخت پایبند بوده و رقص را فرح روح و سماع را سفیر حق میدانسته، به طوری که فرشتگان را در سماع میدیده است. [۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]او در مقائیس السماع [۱۱۵] و همچنین در الانوار سخنانی در باب ویژگیهای لازم برای قوّال و مجمع سماع دارد. با اینهمه، در آخر عمر از سماع بازمیایستد و میگوید: من اینک از پروردگارم، عز و جل، سماع دارم و از آنچه از دیگران میشنوم رویگردانم. [۱۱۶] | ||
=اختلاف ابوالنجیب سهروردی و بقلی در باب اهمیت جذبه= | ==اختلاف ابوالنجیب سهروردی و بقلی در باب اهمیت جذبه== | ||
در باب اهمیت جذبه، میان بقلی و شیخ ابوالنجیب سهروردی (متوفی ۵۶۳) اختلاف وجود داشت. بقلی، برخلاف سهروردی، جذبه را بر سلوک برتری میدهد. [۱۱۷] همین تفاوت نظر در میان [[حافظ]] و [[سعدی]]، که بترتیب متأثر از یکی از این دو عارف بودهاند، دیده میشود. | در باب اهمیت جذبه، میان بقلی و شیخ ابوالنجیب سهروردی (متوفی ۵۶۳) اختلاف وجود داشت. بقلی، برخلاف سهروردی، جذبه را بر سلوک برتری میدهد. [۱۱۷] همین تفاوت نظر در میان [[حافظ]] و [[سعدی]]، که بترتیب متأثر از یکی از این دو عارف بودهاند، دیده میشود. | ||
=توجه عارفان و حکیمان به آثار بقلی= | ==توجه عارفان و حکیمان به آثار بقلی== | ||
آثار بقلی از روزگار خود وی به بعد مورد توجه عارفان و حکیمانی همچون شیخ [[شهابالدین عمر سهروردی]] (۵۴۲ـ۶۳۲)، تاج الدین محمود اُشنهی همدانی، نگارنده غایة الامکان وابنعربی بوده است. [۱۱۸][۱۱۹] | آثار بقلی از روزگار خود وی به بعد مورد توجه عارفان و حکیمانی همچون شیخ [[شهابالدین عمر سهروردی]] (۵۴۲ـ۶۳۲)، تاج الدین محمود اُشنهی همدانی، نگارنده غایة الامکان وابنعربی بوده است. [۱۱۸][۱۱۹] | ||
=تأثیرپذیریابنعربی از بقلی= | ==تأثیرپذیریابنعربی از بقلی== | ||
هر چند تأثیرپذیری گسترده [[محییالدین محمد بن علی بن عربی حاتمی|ابن عربی]] از بقلی محل تأمل است، مشابهتهایی میان تعبیرات این دو، احتمال اقتباس را قوت میبخشد؛ برای نمونه بخشهایی از العرفان فی خلق الانسان [۱۲۰] به «فص آدمی» در فصوص الحکم [۱۲۱] بسیار شبیه است. در فتوحات مکیه نیزابنعربی به احوال بقلی اشاره کرده و داستان عشق وی به زن مغنیّه و سپس دل بریدن وی از او را آورده است. [۱۲۲] همچنینابنعربی اثری به نام رسالة القدس دارد که همنام اثری از بقلی است [۱۲۳] | هر چند تأثیرپذیری گسترده [[محییالدین محمد بن علی بن عربی حاتمی|ابن عربی]] از بقلی محل تأمل است، مشابهتهایی میان تعبیرات این دو، احتمال اقتباس را قوت میبخشد؛ برای نمونه بخشهایی از العرفان فی خلق الانسان [۱۲۰] به «فص آدمی» در فصوص الحکم [۱۲۱] بسیار شبیه است. در فتوحات مکیه نیزابنعربی به احوال بقلی اشاره کرده و داستان عشق وی به زن مغنیّه و سپس دل بریدن وی از او را آورده است. [۱۲۲] همچنینابنعربی اثری به نام رسالة القدس دارد که همنام اثری از بقلی است [۱۲۳] | ||
=ستایش بقلی توسط شاعران پارسی گوی= | ==ستایش بقلی توسط شاعران پارسی گوی== | ||
شاعران پارسی گوی بارها اشعاری در ستایش وی سروده یا اقوال و احوال وی را به رشته نظم درآوردهاند؛ از آن جملهاند: فخرالدین عراقی [۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶] [[عبدالرحمان جامی]] [۱۲۷] داعی شیرازی. [۱۲۸][۱۲۹] | شاعران پارسی گوی بارها اشعاری در ستایش وی سروده یا اقوال و احوال وی را به رشته نظم درآوردهاند؛ از آن جملهاند: فخرالدین عراقی [۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶] [[عبدالرحمان جامی]] [۱۲۷] داعی شیرازی. [۱۲۸][۱۲۹] | ||
=اثرپذیری حافظ از روزبهان بقلی= | ==اثرپذیری حافظ از روزبهان بقلی== | ||
حافظ نیز اشعاری دارد که نماینده اثرپذیری او از روزبهان بقلی است [۱۳۰][۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴] و وابستگی او به سلسله صوفیانه روزبهانیان نیز در مقالهای در حرم دوست مورد بحث قرار گرفته است. [۱۳۵] | حافظ نیز اشعاری دارد که نماینده اثرپذیری او از روزبهان بقلی است [۱۳۰][۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴] و وابستگی او به سلسله صوفیانه روزبهانیان نیز در مقالهای در حرم دوست مورد بحث قرار گرفته است. [۱۳۵] | ||
=فرزندان روزبهان بقلی= | ==فرزندان روزبهان بقلی== | ||
شهابالدین محمد که در حیات پدر درگذشت؛ فخرالدین احمد (متوفی ۶۲۰) معروف به شافعی الزمان که از پدر خرقه گرفت و در حیات او و پس از وی به جای او وعظ میکرد؛ فخرالدین که کتاب الوجیز امام غزالی را ـ که در فقه است ـ به نظمدرآورده و اشعاری به فارسی و عربی سروده است. فرزند فخرالدین، شیخ الاسلام روزبهان ثانی (متوفی ۶۸۵) مریدان بسیار داشته و گویند که برخی از حاکمان غیر مسلمان به دست وی مسلمان شده بودند. خطبهها و اشعار فارسی بسیار از وی باقیمانده است. | شهابالدین محمد که در حیات پدر درگذشت؛ فخرالدین احمد (متوفی ۶۲۰) معروف به شافعی الزمان که از پدر خرقه گرفت و در حیات او و پس از وی به جای او وعظ میکرد؛ فخرالدین که کتاب الوجیز امام غزالی را ـ که در فقه است ـ به نظمدرآورده و اشعاری به فارسی و عربی سروده است. فرزند فخرالدین، شیخ الاسلام روزبهان ثانی (متوفی ۶۸۵) مریدان بسیار داشته و گویند که برخی از حاکمان غیر مسلمان به دست وی مسلمان شده بودند. خطبهها و اشعار فارسی بسیار از وی باقیمانده است. | ||
=نبیرههای روزبهان بقلی= | ==نبیرههای روزبهان بقلی== | ||
فرزندان روزبهان ثانی (نبیرههای روزبهان بقلی) عبداللطیف و شرف الدین ابراهیم، نیز هر یک کتابی در احوال و آثار شیخ روزبهان بقلی نوشتهاند. از فرزند شرفالدین ابراهیم، به نام صدرالدین روزبهان ثالث، نیز پیش از این یاد کردهایم. [۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸] | فرزندان روزبهان ثانی (نبیرههای روزبهان بقلی) عبداللطیف و شرف الدین ابراهیم، نیز هر یک کتابی در احوال و آثار شیخ روزبهان بقلی نوشتهاند. از فرزند شرفالدین ابراهیم، به نام صدرالدین روزبهان ثالث، نیز پیش از این یاد کردهایم. [۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸] | ||
پانویس | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
۱. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۲، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش. | ۱. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۲، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش. | ||
خط ۴۲۰: | خط ۳۹۳: | ||
۱۳۸. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۴۹، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش. | ۱۳۸. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۴۹، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش. | ||
==منبع== | |||
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «روزبهان بقلی»، شماره ۱۱۹۷. | دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «روزبهان بقلی»، شماره ۱۱۹۷. | ||
[[رده:تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده:صوفیه]] |
نسخهٔ ۱۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۹
روزبهان بقلی | |
---|---|
نام کامل | ابومحمد بن ابی نصر بن روزبهان فسایی شیرازی روزبهان بَقْلی |
نامهای دیگر | شیخ شطّاح، شطّاح فارس |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 522 ق، ۵۰۷ ش، ۱۱۲۸ م |
استادان |
|
آثار |
|
ابومحمد بن ابی نصر بن روزبهان فسایی شیرازی روزبهان بَقْلی معروف به «شیخ شطّاح» و «شطّاح فارس» عارف و دانشمند سده ششم و هفتم و سرسلسله روزبهانیان بود که در مصر متولد شده است.
زندگینامه
دودمان بقلی از دیلمیان مقیم فارس بودهاند [۱] و از نسبت «بَقلی» بر میآید که روزبهان مدتی به فروش «بقُول» (سبزی و تره بار) اشتغال داشته است. [۲][۳] اشتهار او به شطاح نیز به دلیل شطح گویی بسیار او و توضیح و توجیه آن و دفاع از شطحیات صوفیان بوده که در آثار وی نیز نمایان است [۴] وی در ۵۲۲ در فسا به دنیا آمد و به گفته خودش، در میان نادانان، گمراهان و میخوارگان پرورش یافت [۵][۶] در مکتب به آموختن قرآن پرداخت و در محضر دانشمندان عصر به فراگرفتن علوم متداول مشغول شد. از همان اوان زندگی تمایلات عرفانی داشت تا اینکه در ۲۵ سالگی از خلق برید و در کوههای اطراف شیراز به عبادت و ریاضت پرداخت و قرآن را از برکرد
نخستین مرشد روزبهان بَقْلی
و نزد نخستین مرشد خود، شیخ جمالالدین فسایی، رفت و سپس به محضر یکی از زهاد کُرد به نام جاگیر (متوفی ۵۹۱) رسید که در سامره میزیست[۷][۸] و از شیخ سراجالدین محمود بن خلیفه (متوفی ۵۶۲)، که خرقه او با دو واسطه به شیخ ابواسحاق کازرونی میرسید. [۹][۱۰][۱۱]
خرقه گرفتن روزبهان بَقْلی از شیخ ابوالصفا
بقلی در سفر حج، که مریدانش همراه وی بودند از شیخ ابوالصفا در واسط خرقه گرفت و پس از حج به مصر و شام رفت و سرانجام به شیراز بازگشت و باقی روزگار خود را به تدریس، تربیت مریدان و نگارش کتاب گذرانید. [۱۲]
اساتید روزبهان بَقْلی
دیگر استادان وی عبارت بودند از: امام فخرالدین نصر بن مریم [۱۳][۱۴] ارشدالدین علی نیریزی (متوفی ۶۰۴) که با بقلی در تأیید سماع موافق بود [۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] و صدرالدین سِلَفی اصفهانی (۴۷۸ـ۵۷۶) که بقلی و ابونجیب سهروردی (۴۹۰ـ۵۶۳) در حدود ۵۵۷، در محضر او در اسکندریه صحیح بخاری را خواندند[۱۹][۲۰]
مریدان روزبهان بَقْلی
مریدان وی از میان طبقات مختلف از جمله بزرگان و علما، صاحبان مشاغل و زنان بودند، و گویند که حتی نجمالدین کبری (۵۴۰ ـ ۶۱۸)، گاه کسانی را از خوارزم، برای تربیت نزد وی میفرستاد. [۲۱][۲۲][۲۳]
نقل کرامت برای روزبهان بَقْلی
اگرچه بقلی کرامت را برای عارف از جمله حجابهای وصال به حق میشمرد، کرامات زیادی از وی نقل کردهاند. [۲۴][۲۵][۲۶]
دیدار سعد بن زنگی با شیخ بقلی
اتابک ابوبکر سعد بن زنگی (۵۹۹ ـ ۶۲۸) مدعی بود که در کودکی به دستبوسی شیخ بقلی نایل آمده و سی سال پادشاهی خطه فارس از برکت دست او یافته است. [۲۷]پارهای گزارشها نیز حکایت از بدگویی حاسدان از شیخ و تصمیم اتابک به اخراج وی و سپس انصراف او از این تصمیم دارد. [۲۸][۲۹]
سخنرانیهای بقلی در مسجد عتیق
بقلی هر هفته چند نوبت در مسجد عتیق و مسجد سُنقُری وعظ میکرد و کلامش تأثیر شگرفی داشت. او در اواخر عمر به نوعی فلج دچار شد، اما باز هم با شوق و به کمک مریدان به مسجد میرفت و وعظ میکرد و پس از بیان مختصری در باب معانی ظاهری آیات و روایات به توضیح معانی عرفانی آنها میپرداخت. [۳۰][۳۱][۳۲][۳۳]
وفات روزبهان بَقْلی
وی در ۶۰۶ در شیراز درگذشت. مزارش در قبرستان محله باغ نو (درب شیخ) و جنب رباطی بود که بر اساس کتیبه قدمگاه، خود آن را در ۵۶۰، در شیراز ساخته بود و بعدها مزارش به این رباط ملحق شد. [۳۴][۳۵][۳۶]
مزار روزبهان بَقْلی زیارتگاه مریدان وی
در کنار مزار وی چند تن از فرزندان و نوادگان او به خاک سپرده شدهاند. [۳۷] در گذشته بر زیارت این محل در روز سهشنبه تأکید میکردند و وضو گرفتن با آب چاه این رباط و نماز گزاردن بر مزار بقلی را موجب رواشدن حاجت میشمردند. این مزار و رباط که بتدریج به صورت نیمه مخروبه و نیمه متروکه در آمده بود، امروزه تعمیر و بازسازی شده است.
آثار و تألیفات روزبهان بَقْلی درباره تصوف
بقلی تألیف را نیز حجاب شمرده اما بیش از شصت اثر در علوم ظاهر و باطن داشته که برخی از آنها موجود است. [۳۸] آثار وی درباره تصوف حدود ۲۱ کتاب است که برخی از آنها بدین شرح است: اَلاِغانه یا شرح الحُجُبِ وَ الاَست'ار فی مَقاماتِ اَهل الانَوْارِ و الاسرار، به عربی که شرح و تفسیر و تأویل حدیثِ معروف نبوی است که طبق آن، پیامبر فرموده است: هر روز برای زدودن تیرگیهای بسیار اندکی که بر قلبم نشیند، بیش از هفتادبار استغفار میکنم. [۳۹] چون در این حدیث، فعل غَیْن (وَ اِنَّهُ لَیُغانُ عَلی قَلْبی) آمده است، آن را «حدیث اِغانه» نامیدهاند. [۴۰][۴۱][۴۲][۴۳] الانوار فی کشف الاسرار، به فارسی درباره مکاشفات اولیا و مقامات اهل معرفت و اسرار صوفیان[۴۴][۴۵] بیان المقامات در بیان صد درجه آغاز، میانه و پایان راه سالکان صوفی، و ویژگی آنها [۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] کشف الاسرار و مکاشفات الانوار، زندگینامه علمی و روحانی بقلی که در آن دعاوی شگفتانگیزی درباره مکاشفات خود کرده است. [۵۰][۵۱] این کتاب، و نیز گزیدهای از آن چاپ شده است؛ غلطات السالکین به فارسی در باب لغزشهایی که در راه سالکان پیش میآید [۵۲][۵۳] یواسین، به عربی درباره رازهای غامض معرفت، با شطحیاتی غریب همراه با نقطه و دایره و اشکال دیگر که خود گوید آن را در برابر طواسین حلاج نوشته است [۵۴][۵۵] مَشرَبُ الارواح از لطیفترین مصنفات وی که در آن هزار ویک مقام از مقامات نیکان (مقامات عرفانی) در بیست باب فراهم آمده، و در همه موارد به اقوال پیشوایان بزرگ تصوف استناد شده است. بسیاری از احادیث امام علی علیهالسلام نیز در آن نقل شده و بسیاری از مطالب و حتی عناوین آن با منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری و احیاءالعلوم غزالی یکی است. این کتاب با تصحیح و مقدمه ترکی نظیف محرم خواجه (استانبول، ۱۹۷۳م) به چاپ رسیده است. عبداللطیف [۵۶] ده فصل از آخر باب اول آن را آورده است؛ رساله قدس یا قدسیه یا رساله الاُنس فی روحِ القُدس در دوازده باب به فارسی که به درخواست مشایخ خراسان، ترکستان و ماوراءالنهر نوشته شده است. این کتاب درباره دوازده علم از علوم سالکان، مانند علم توحید و معرفت است. [۵۷]نسخههای خطی این رساله موجود است و به چاپ هم رسیده است و ابراهیم بن روزبهان ثانی و عبداللطیف بن روزبهان ثانی بخشی از آغاز آن را در تحفه اهل العرفان و روح الجنان آوردهاند [۵۸] شرح شطحیات به فارسی درباره معنای شطح، اسرار حروف تهجی و احکام متشابهات حدیث که به درخواست یکی از مریدان نوشته و در آن علاوه بر گفتارهای رمزی صوفیان به بسیاری از آیات قرآن و احادیث نبوی و علوی استناد کرده است. این کتاب بیش از هر مطلبی به شرح سخنان حلاج و دفاع از او پرداخته، ازینرو برخی آن را عمدهترین سند برای شناسایی احوال و حقایق زندگی حلاج شمرده اند. بخش شرح اقوال و احوال حلاج را لوئی ماسینیون در۱۹۱۳ در پاریس منتشر کرده، و تمام آن نیز در۱۳۴۹ ش به اهتمام جواد نوربخش، و قبل از آن به تصحیح و مقدمه فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی به وسیله انجمن ایرانشناسی فرانسه، در تهران چاپ شده است [۵۹][۶۰][۶۱][۶۲] منطق الاسرار ببیان الانوار به عربی در شرح شطحیات که بقلی کتاب فارسی خود را از این متن برگرفته [۶۳][۶۴] عبهرالعاشقین، در ۳۲ فصل در عشق و اقسام آن؛ انسانی، عقلی، روحانی، الهی و جمال پرستی. او در این اثر افزون بر استناد به احوال واقوال عارفان و سرودههای فارسی و عربی، آیات قرآن وسخنان و احوال محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به شیوهای عرفانی تفسیر کرده است. بقلی این کتاب را به عَبهر یا نرگسی تشبیه کرده که مشام جان عاشقان را عطرآگین میسازد. عبهرالعاشقین با تصحیح و مقدمه فارسی و فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی، چاپ شده است [۶۵] مکتوبات روزبهان حاوی مکاتبات وی با برخی از بزرگان عصر خویش است که از جمله آنها نامه او به شیخ نجم الدین کبری است. [۶۶][۶۷]
سایر آثار روزبهان بقلی
برخی دیگر از آثار بقلی عبارتاند از: لطائف البیان فی تفسیر القرآن و عرائس البیان در تفسیر و تأویل مشتمل بر اقوال عرفا و احادیث امامان شیعه؛ المکنون فی حقایق الکلم النبویه؛ المفاتیح فی شرح المصابیح در شرح احادیث؛ الموشح فی المذاهب الاربعه و ترجیح قول الشافعی بالدلیل والمفتاح فی علم اصول الفقه؛ الارشاد فی علم الکلام و مسالک التوحید فی علم الکلام در علم کلام؛ الهدایه فی علم النحو و کتاب فی التصریف. [۶۸][۶۹][۷۰][۷۱]
توانایی بقلی در پارسی نویسی
بقلی در پارسی نویسی استاد بود و در آثار او تعبیرات بسیاری حاکی از توجه به شخصیتها، عناصر داستانی و مفاهیمی مربوط به ایران باستان وجود دارد، از جمله زندو پازند، ساسانیان ولایت. [۷۲][۷۳]مجموعه سرودههای او به دو زبان فارسی و عربی در دیوان المعارف فی الشعر گردآوری شده بود که شطحیاتی منظوم نیز در برداشت.
اشعار فارسی روزبهان بقلی در آثار دیگران
در آثاری که به شرح احوال و آثار او پرداختهاند، نمونههای فراوانی از اشعار فارسی وی آمده است. مثنوی فارسی تحفه العرفان او چاپ شده است. [۷۴][۷۵][۷۶]
استقبال عارفان و شاعران از سرودههای بقلی
از سرودههای وی [۷۷] بارها عارفان و شاعران استقبال کردهاند؛ از آن جمله مولوی (۶۰۴ـ۶۷۲) در غزل مشهور منسوب به او با مطلع «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» (ص ۲۰۲)، به هماوردی با بقلی برخاسته و پارهای از مضامین غزل وی را با عباراتی مشابه تکرار کرده است، اما سعدی [۷۸] در غزلی با همان وزن و قافیه، با لحنی بس تند و تیز به مولوی پاسخ گفته است. بقلی به گویش نیریزی هم ابیاتی دارد [۷۹]
عقاید و آرای روزبهان بقلی
بقلی را در فروع دین، شافعی شمرده اند، اما به طوری که از کتاب المُوشَّح بر میآید، او در حصار مذهب شافعی نمانده و گاه به رأی مذاهب دیگر عمل میکرده است. [۸۰]
اهتمام جدی بقلی درتقدیس و تکریم امام علی و سایر ائمه
بقلی در تقدیس و تکریم علی بن ابی طالب علیهالسلام و استفاده از احوال و اقوال آن حضرت، اهتمام جدی داشته و او را «وصیّ رئیس» شمرده [۸۱][۸۲][۸۳][۸۴] و تفسیر عرفانیش، عرائس (جاهای متعدد)، پر از اقوال امامان شیعه خصوصاً امام علی و امام صادق علیهماالسلام و نقل کراماتی از ایشان و حضرت فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام است. [۸۵][۸۶] وی خطبه شقشقیه را به آن حضرت منسوب میدارد [۸۷][۸۸] و کلامی از امام علی علیهالسلام در تخطئه معاویه میآورد [۸۹] و همچنین به مسموم شدن امام حسن علیهالسلام اشاره دارد (و ندیدی حسن را چون زهر دادند). [۹۰]
دلبستگی به خاندان حضرت علی در اخلاف بقلی
دلبستگی به خاندان علی در اخلاف وی، همچون شیخ الاسلام روزبهان دوم (۶۰۳ـ۶۸۵)، عزالدین مسعود صدرالدین روزبهان ثالث، نیز دلبستگی به خاندان علی و آثار ایشان مشهود بوده است؛ چنانکه در برپایی مراسم عاشورا، اهتمام داشتهاند. [۹۱][۹۲]در کتابهایی که نبیرگان روزبهان بقلی در مناقب او نگاشتهاند، احادیثی در منقبت حضرت فاطمه و حسنین علیهمالسلام و حدیث ثقلین آمده است[۹۳][۹۴]
ضرورت واسطه میان حق و خلق از دیدگاه بقلی
او در تحصیل معرفت، ضرورت واسطه میان حق و خلق را در همه جا تأیید نمیکند و در ربط میان خویش و پیامبر بدون استناد به روایت و سند، روایتهای بی واسطه میآورد و از «حَدَّثَنی نَبیُّنا مُحمدٌ» دم میزند و علوم و معارف صوفیان را برگرفته از «کشف» میداند. [۹۵][۹۶][۹۷]
اهمیت عشق در آثار بقلی
در نظر و زبان روزبهان بقلی، عشق از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است، و کمتر واژهای به اندازه عشق و مشتقات آن در آثار او تکرار شده است. [۹۸]
مراتب عشق از نظر بقلی
از نظر بقلی، عشق سه مرتبه دارد: انسانی، روحانی، ربانی که هر مرحله نردبان مرحله بعد است. [۹۹]ظهور حق نیز متناسب با آن چیزی است که به حال عاشق لایق باشد و به دل او نزدیکتر [۱۰۰]
تکیه بقلی بر جمال و جمال پرستی در بحث عشق
بقلی در بحث عشق بر جمال و جمال پرستی تکیه میکند و با توجه به اهمیتی که برای حسن و زیبایی قایل است به کلیه مظاهر طبیعت دلبستگی دارد؛ ازینرو، در مقام رؤیت و بیان حقایق ماوراءالطبیعی از پدیدارهای طبیعی، چون آسمان، آفتاب، آیینه، آتش، باران، سیب، بنفشه، یاسمین و گل سرخ کمک میگیرد [۱۰۱] عبهرالعاشقین و شرح شطحیات، فهرست نامها و لغات و اصطلاحات[۱۰۲] بخصوص «گل سرخ» در نظر او نمونه عالی زیبایی و مظهری از جمال مطلق و فیضهای نشأت یافته از اولیای حق است. [۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶]
علاقه بقلی به صور زیبا و جامههای آراسته
بقلی به صور زیبا و جامههای آراسته علاقه خاصی داشته که در مکاشفات وی بازتاب یافته است. [۱۰۷][۱۰۸] نگارندگان سرگذشت او در توجیه این امر، به پارهای احادیث استناد جستهاند [۱۰۹]
پایبند بودن بقلی به رقص و سماع
بقلی به رقص و سماع سخت پایبند بوده و رقص را فرح روح و سماع را سفیر حق میدانسته، به طوری که فرشتگان را در سماع میدیده است. [۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]او در مقائیس السماع [۱۱۵] و همچنین در الانوار سخنانی در باب ویژگیهای لازم برای قوّال و مجمع سماع دارد. با اینهمه، در آخر عمر از سماع بازمیایستد و میگوید: من اینک از پروردگارم، عز و جل، سماع دارم و از آنچه از دیگران میشنوم رویگردانم. [۱۱۶]
اختلاف ابوالنجیب سهروردی و بقلی در باب اهمیت جذبه
در باب اهمیت جذبه، میان بقلی و شیخ ابوالنجیب سهروردی (متوفی ۵۶۳) اختلاف وجود داشت. بقلی، برخلاف سهروردی، جذبه را بر سلوک برتری میدهد. [۱۱۷] همین تفاوت نظر در میان حافظ و سعدی، که بترتیب متأثر از یکی از این دو عارف بودهاند، دیده میشود.
توجه عارفان و حکیمان به آثار بقلی
آثار بقلی از روزگار خود وی به بعد مورد توجه عارفان و حکیمانی همچون شیخ شهابالدین عمر سهروردی (۵۴۲ـ۶۳۲)، تاج الدین محمود اُشنهی همدانی، نگارنده غایة الامکان وابنعربی بوده است. [۱۱۸][۱۱۹]
تأثیرپذیریابنعربی از بقلی
هر چند تأثیرپذیری گسترده ابن عربی از بقلی محل تأمل است، مشابهتهایی میان تعبیرات این دو، احتمال اقتباس را قوت میبخشد؛ برای نمونه بخشهایی از العرفان فی خلق الانسان [۱۲۰] به «فص آدمی» در فصوص الحکم [۱۲۱] بسیار شبیه است. در فتوحات مکیه نیزابنعربی به احوال بقلی اشاره کرده و داستان عشق وی به زن مغنیّه و سپس دل بریدن وی از او را آورده است. [۱۲۲] همچنینابنعربی اثری به نام رسالة القدس دارد که همنام اثری از بقلی است [۱۲۳]
ستایش بقلی توسط شاعران پارسی گوی
شاعران پارسی گوی بارها اشعاری در ستایش وی سروده یا اقوال و احوال وی را به رشته نظم درآوردهاند؛ از آن جملهاند: فخرالدین عراقی [۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶] عبدالرحمان جامی [۱۲۷] داعی شیرازی. [۱۲۸][۱۲۹]
اثرپذیری حافظ از روزبهان بقلی
حافظ نیز اشعاری دارد که نماینده اثرپذیری او از روزبهان بقلی است [۱۳۰][۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴] و وابستگی او به سلسله صوفیانه روزبهانیان نیز در مقالهای در حرم دوست مورد بحث قرار گرفته است. [۱۳۵]
فرزندان روزبهان بقلی
شهابالدین محمد که در حیات پدر درگذشت؛ فخرالدین احمد (متوفی ۶۲۰) معروف به شافعی الزمان که از پدر خرقه گرفت و در حیات او و پس از وی به جای او وعظ میکرد؛ فخرالدین که کتاب الوجیز امام غزالی را ـ که در فقه است ـ به نظمدرآورده و اشعاری به فارسی و عربی سروده است. فرزند فخرالدین، شیخ الاسلام روزبهان ثانی (متوفی ۶۸۵) مریدان بسیار داشته و گویند که برخی از حاکمان غیر مسلمان به دست وی مسلمان شده بودند. خطبهها و اشعار فارسی بسیار از وی باقیمانده است.
نبیرههای روزبهان بقلی
فرزندان روزبهان ثانی (نبیرههای روزبهان بقلی) عبداللطیف و شرف الدین ابراهیم، نیز هر یک کتابی در احوال و آثار شیخ روزبهان بقلی نوشتهاند. از فرزند شرفالدین ابراهیم، به نام صدرالدین روزبهان ثالث، نیز پیش از این یاد کردهایم. [۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸]
پانویس
۱. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۲، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۵، تهران ۱۳۶۰ ش.
۳. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۸، تهران ۱۳۶۰ ش.
۴. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۶، تهران ۱۳۶۰ ش.
۵. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۲، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۶. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۱۶۷، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۷. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۸ ـ ۹، تهران ۱۳۶۰ ش.
۸. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۲۱ـ۲۲، تهران ۱۳۶۰ ش.
۹. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۶، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۰. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۱۸۴ـ۱۸۵، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۱. ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۶۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۲. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۱۷۷ـ۱۷۹، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۳. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۸، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۴. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۳۲، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۵. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۸، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۶. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۳۴، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۷. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۱۸ـ۲۰، تهران ۱۳۶۰ ش.
۱۸. ↑ معین الدین جنید بن محمود شیرازی، شدالازار فی حط الاوزار عن زوارالمزار، ج۱، ص۲۴۴، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران ۱۳۲۸ ش، چاپ مجدد تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۹. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۲۰ـ۲۱، تهران ۱۳۶۰ ش.
۲۰. ↑ معین الدین جنید بن محمود شیرازی، شدالازار فی حط الاوزار عن زوارالمزار، ج۱، ص۲۴۳، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران ۱۳۲۸ ش، چاپ مجدد تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۱. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۱۷۹ـ۱۸۰، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۲. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۲۴، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۳. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۳۳ـ۲۳۴، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۴. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۱۹۱، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۵. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۶. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۳۷، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۷. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۵۳، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۸. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۴۲، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۹. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۲۶، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۰. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۲۶، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۱. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۵۹، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۲. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۰۶، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۳. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۲۶، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۴. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۱۵ـ۱۶، تهران ۱۳۶۰ ش.
۳۵. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۴، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۶. ↑ روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، ج۱، ص۲۷، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۷. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۱۷ـ ۱۸، تهران ۱۳۶۰ ش.
۳۸. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۶۳ـ۷۷، تهران ۱۳۶۰ ش.
۳۹. ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۶۰، ص۱۸۲.
۴۰. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۷۳، تهران ۱۳۶۰ ش.
۴۱. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۸۴ ـ ۸۷، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۴۲. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۸۰ ـ ۲۸۹، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۴۳. ↑ روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، ج۱، ص۳۷، تهران ۱۳۴۷ ش.
۴۴. ↑ روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، ج۱، ص۳۸، تهران ۱۳۴۷ ش.
۴۵. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۷۱ـ۷۳، تهران ۱۳۶۰ ش.
۴۶. ↑ روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، ج۱، ص۴۰، تهران ۱۳۴۷ ش.
۴۷. ↑ ابن عربی، فصوص الحکم، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۴۸. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۹، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۴۹. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۷۴، تهران ۱۳۶۰ ش.
۵۰. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۷۱ـ۷۳، تهران ۱۳۶۰ ش.
۵۱. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۵۰، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۵۲. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۱۵ـ۳۱۶، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۵۳. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۷۶، تهران ۱۳۶۰ ش.
۵۴. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۷۶ـ۲۷۹، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۵۵. ↑ روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، ج۱، ص۴۵، تهران ۱۳۴۷ ش.
۵۶. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۷۱ ـ ۲۷۵، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۵۷. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۸۸ـ۲۳۰، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۵۸. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۷۵ـ۷۶، تهران ۱۳۶۰ ش.
۵۹. ↑ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۱۲ـ۱۴، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش.
۶۰. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۷۰ـ ۷۱، تهران ۱۳۶۰ ش.
۶۱. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۹۲ـ ۹۹، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۶۲. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۸۹ـ۳۱۵، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۶۳. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۶۹ـ۷۰، تهران ۱۳۶۰ ش.
۶۴. ↑ روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، تهران ۱۳۴۷ ش.
۶۵. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۸۳ ـ۸۶، تهران ۱۳۶۰ ش.
۶۶. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۲۳ـ ۲۵، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۶۷. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۱۹ـ۳۲۰، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۶۸. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۴۱ـ۲۴۲، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۶۹. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۶۸، تهران ۱۳۶۰ ش.
۷۰. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۷۷، تهران ۱۳۶۰ ش.
۷۱. ↑ روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، ج۱، ص۳۷ـ۴۵، تهران ۱۳۴۷ ش.
۷۲. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، ج۱، ص۶۷۰، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ ش.
۷۳. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، ج۱، ص۶۷۳، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ ش.
۷۴. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۳۲، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۷۵. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۲، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۷۶. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۱۷۵، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۷۷. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۳۶ـ ۳۳۸، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۷۸. ↑ جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کلیات دیوان شمس تبریزی، ج۱، ص۷۸۱، با مقدمه جلالالدین همائی، چاپ منصور مشفق، تهران ۱۳۷۰ ش.
۷۹. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۱۳، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۸۰. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۱۷ـ ۳۱۸، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۸۱. ↑ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۹۵، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش.
۸۲. ↑ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۳۲۵، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش.
۸۳. ↑ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۴۴۰، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش.
۸۴. ↑ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۵۴۳، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش.
۸۵. ↑ روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزارُ و یک مقام (بِالفِ مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۲۸۷ـ ۲۸۸، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳م.
۸۶. ↑ روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزارُ و یک مقام (بِالفِ مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۳۱۲، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳م.
۸۷. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۰۲، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۸۸. ↑ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۷۱، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش.
۸۹. ↑ روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزارُ و یک مقام (بِالفِ مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۱۵۲، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳م.
۹۰. ↑ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۲۵، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش.
۹۱. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۳۹، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۹۲. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۴۵ـ۴۶، تهران ۱۳۶۰ ش.
۹۳. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۴۸، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۹۴. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۲، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۹۵. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۱۷۳، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۹۶. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۳۶، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۹۷. ↑ روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پlt;refاساتید روزبهان بَقْلی /spannbsp;گرفتن با آب چاه این رباط و نماز span class=tag dark_tagspan class=ژوه، ج۱، ص۳۸ـ۳۹، تهران ۱۳۴۷ ش. ۹۸. ↑ فهرست نامها و لغات و اصطلاحات، روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ ش.
۹۹. ↑ روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزارُ و یک مقام (بِالفِ مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۳۵، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳م.
۱۰۰. ↑ روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزارُ و یک مقام (بِالفِ مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۲۴۵، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳م.
۱۰۱. ↑ روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۰۲. ↑ داریوش شایگان، هانری کُر بن: آفاق تفکر معنوی در اسلام، ج۱، ص۳۴۰ به نقل از کشف الاسرار، ترجمه باقر پرهام، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۰۳. ↑ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۱۵۳، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش.
۱۰۴. ↑ داریوش شایگان، هانری کُر بن: آفاق تفکر معنوی در اسلام، ج۱، ص۳۵۵ به نقل از کشف الاسرار، ترجمه باقر پرهام، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۰۵. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۶۲، تهران ۱۳۶۰ ش.
۱۰۶. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۳، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۰۷. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۶۱، تهران ۱۳۶۰ ش.
۱۰۸. ↑ داریوش شایگان، هانری کُر بن: آفاق تفکر معنوی در اسلام، ج۱، ص۳۴۰ به نقل از کشف الاسرار، ترجمه باقر پرهام، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۰۹. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۲۱ـ۲۲۳، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۱۰. ↑ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۶۳۳، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش.
۱۱۱. ↑ روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزارُ و یک مقام (بِالفِ مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۸۶ـ۸۷، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳م.
۱۱۲. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۳۴، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۱۳. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۴۳، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۱۴. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۱۳، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۱۵. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۴۲، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۱۶. ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۱۷. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۱۹۷، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۱۸. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۲۳، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۱۹. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۲۸، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۲۰. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۲۶۹ـ۲۷۱، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۲۱. ↑ ابن عربی، فصوص الحکم، ج۱، ص۴۸، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۲۲. ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۶۳، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۲۳. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۷۵ ـ ۷۶، تهران ۱۳۶۰ ش.
۱۲۴. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۳، تهران ۱۳۶۰ ش.
۱۲۵. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۶۰ـ۶۱، تهران ۱۳۶۰ ش.
۱۲۶. ↑ محمد اختر چیمه، مقام شیخ فخرالدین ابراهیم عراقی در تصوف اسلامی، ج۱، ص۲۴۶ـ۲۴۷، اسلام آباد ۱۳۷۲ ش.
۱۲۷. ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ، ج۱، ص۳۹۶ـ۳۹۷، چاپ مدرس گیلانی، تهران.
۱۲۸. ↑ نظام الدین محمود داعی شیرازی، کلیات شاه داعی شیرازی، ج۲، ص۱۶ـ۱۷، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۹ ش.
۱۲۹. ↑ نظام الدین محمود داعی شیرازی، کلیات شاه داعی شیرازی، ج۲، ص۶۸۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۹ ش.
۱۳۰. ↑ شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۳۱. ↑ شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۳۲. ↑ شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۳۳. ↑ شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۳۴. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۲۲، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۳۵. ↑ اکبر ثبوت، «حافظ و پیرگلرنگ»، ج۱، ص۹۰ـ۹۲، در حرم دوست: یادواره استاد سادات ناصری، چاپ ابراهیم زارعی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۳۶. ↑ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، با مقدمه هنری کربین و محمد معین، مقدمه معین، ص ۴۵ـ۴۶، تهران ۱۳۶۰ ش.
۱۳۷. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۳۳ـ۱۳۵، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۳۸. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۴۹، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش.
منبع
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «روزبهان بقلی»، شماره ۱۱۹۷.