۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲۶: | خط ۴۲۶: | ||
کشمکش این شورا و صوفیه ادامه داشت تا اینکه با میانجیگری جمال عبدالناصر فرمان انحلال شورا صادر شد و شورای دیگری که آن هم زیر نفوذ اخوان المسلمین بود، برای حل اختلاف با صوفیه تشکیل گردید. | کشمکش این شورا و صوفیه ادامه داشت تا اینکه با میانجیگری جمال عبدالناصر فرمان انحلال شورا صادر شد و شورای دیگری که آن هم زیر نفوذ اخوان المسلمین بود، برای حل اختلاف با صوفیه تشکیل گردید. | ||
درگیری این شورا با صوفیه تا ۱۳۳۳ ش/ ۱۹۵۴ که فعالیت اخوان المسلمین ممنوع شد، ادامه یافت و در همان سال جمال عبدالناصر شورا را منحل کرد. | درگیری این شورا با صوفیه تا ۱۳۳۳ ش/ ۱۹۵۴ که فعالیت اخوان المسلمین ممنوع شد، ادامه یافت و در همان سال جمال عبدالناصر شورا را منحل کرد. | ||
"تصوف در دوره جمال عبدالناصر= | |||
==استفاده سیاسی از تصوف== | |||
در ۱۳۳۴ ش/ ۱۹۵۵، حکومت که رابطه خود را با اخوان المسلمین قطع کرده بود، علاقهمند به استفاده از طریقههای صوفیه شد، زیرا رشد اسلامخواهی منجر به برخوردهای خشونتآمیز با دولت شده بود؛ بنابراین، دولت میکوشید با حمایت از تصوف به عنوان یکی از مواریث ملی، مانع گسترش « بنیادگرایی اسلامی » شود. | |||
===شیخ المشایخی علوان=== | |||
به این منظور ابتدا میبایست حرکت اصلاحی ــ که تحت تأثیر اخوان المسلمین از ۱۳۲۶ ش/ ۱۹۴۷ در بین طریقههای صوفیه شروع شده بود ــ خنثی میشد؛ ازینرو، احمد ساوی در ۱۳۳۶ ش/ ۱۹۵۷ مجبور به استعفا گردید و به جای او محمدمحمود علوان (شیخ علوانیه خلوتیه ، متوفی ۱۳۴۸ ش/ ۱۹۶۹)، شیخ المشایخ شد. | |||
===اقدامات علوان=== | |||
در دوره محمد علوان، مجلهای ادواری به نام الاسلام و التصوف زیر نظر شورای صوفیه منتشر شد، چند طریقه به رسمیت شناخته شد، هواداران طریقهها افزایش یافتند و نقش متصوفه در اجرای مراسم و اعیاد مذهبی، از جمله مراسم موالید، بیشتر شد. | |||
شورای صوفیه به سرپرستی علوان، به نفع اتحادیه سوسیالیستهای عرب تبلیغات سیاسی و عقیدتی میکرد. | |||
==ماهنامههای مخالف تصوف== | |||
در این دوره نیز بحث میان مخالفان و موافقان تصوف ادامه داشت که عمدتاً در دو ماهنامه منعکس میشد: | |||
۱) ماهنامه المسلم، ترجمان (ارگان) سازمان عشیره محمدیه وابسته به طریقه محمدیه شاذلیه. | |||
۲) الاعتصام، ماهنامه جامعة الشریعة. | |||
==احمد ابوالوفا شرقاوی== | |||
از مشایخ مشهور این دوره، احمد ابوالوفا شرقاوی (متوفی ۱۳۴۰ ش/ ۱۹۶۱) بود. | |||
پدر ابوالوفا، ابوالمعارف شَرقاوی (متوفی ۱۳۱۷/ ۱۸۹۹)، نیز از مشایخ بنام و از مریدان ابوالبرکات احمد بن محمد دَردیر (شیخ اصلاح طلب طریقت خلوتیه ، متوفی ۱۲۰۰/ ۱۷۸۶) و دوست نزدیک محمد عبده بود. | |||
==احمد رضوان== | |||
احمد رضوان (متوفی ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۷) نیز از مشایخ بسیار مشهور و محترم در مصر علیا بود و حکومت جمال عبدالناصر میکوشید که قدرت و نفوذ او را تقویت کند. | |||
گفتهاند که جمال عبدالناصر برای آغاز جنگ شش روزه (۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۷) با او مشورت کرد و رضوان او را از این کار منع نمود، اما پیش بینی کرد که جمال عبدالناصر وارد این جنگ خواهد شد. | |||
==ضعیف شدن طریقهها== | |||
در دوران جمال عبدالناصر برخی طریقهها به دلایل سیاسی ضعیف شدند و برای لغو اجازه فعالیت آنها تلاشهایی صورت گرفت، مثلاً طریقه بکتاشیه که در دوران احمد فاد و ملک فاروق تحت حمایت دربار و خاندان سلطنتی بود، ضعیف شد، به طوری که به علت فقدان کمکهای مالی اوقاف، اعضا و هواداران و روحانیان آن مجبور به ترک مصر شدند. | |||
بیشتر درویشان دمرداشیه نیز به سبب لغو اجازه فعالیتشان مصر را ترک کردند. | |||
حصافیه نیز به علت آنکه حسن البنّا قبلاً عضو این طریقت بود، بشدت زیر نظر قرار داشت و مشکلاتی برای اعضای آن به وجود آمد، زیرا با آنکه عبدالوهاب هیساوی (متوفی ۱۳۲۸ ش/ ۱۹۴۹)، مؤسس طریقه، حسن البنّا را از طریقه اخراج و ارتباط اعضا را با او و اخوان المسلمین ممنوع کرده بود، برخی اعضا ارتباطشان را با اخوان المسلمین حفظ کردند. | |||
شاخهای از نقشبندیه به رهبری نجمالدین کردی نیز متهم بود که با اعضای جمعیت اخوان المسلمین ارتباط دارد و نیز گفته شده بود که نجمالدین کردی با نهضت سوسیالیستهای کُرد عراق همکاری میکند، ازینرو جلسات و ملاقاتهای او بهطور کلی ممنوع شد. | |||
==حمایت دولت از برخی طریقهها== | |||
با اینهمه، برخی طریقهها به علتهای سیاسی از حمایت دولت برخوردار شدند، مانند طریقه کتانیه شاذلیه که ابتدا محدود به مراکش بود، اما دولت برای آنکه از حمایت خانواده قدرتمند حسن کتانی ، شیخ کتانیه، برخوردار شود، شورای صوفیه را واداشت که این طریقه را به رسمیت بشناسد. | |||
از بَرهانیه و دسوقیه نیز برای تحکیم روابط مصر با سودان حمایت میشد. | |||
==دخالت در امور سیاسی== | |||
در این دوره، برخی فرق در امور سیاسی فعالیت میکردند، مانند جنیدیه که شیخ آن عضو فعال اتحادیه سوسیالیستهای عرب بود. | |||
شاخه حسینیه از طریقه شاذلیه نیز قدرتش را مرهون ارتباطات سیاسی با احزاب بود. | |||
=تصوف در دوره پس از عبدالناصر= | |||
==تقویت تصوف== | |||
بعد از مرگ جمال عبدالناصر در ۱۳۴۹ ش/ ۱۹۷۰، تصوف در برابر تمایلات ضد تصوف در مصر تقویت و تجهیز شد. | |||
==نقش شورای عالی صوفیه== | |||
امروزه شورای عالی صوفیه ، مهمترین عامل در اجرای اهداف فرهنگی و سیاسی دولت است. | |||
==اداره المشیخة العامة== | |||
اداره طریقههای صوفیه را سازمانی به نام «المشیخة العامة لطرق الصوفیة» برعهده دارد و رئیس جمهور از میان ده شیخ برگزیده شورای صوفیه، شیخ المشایخ را انتخاب میکند. <ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۷، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref> | |||
==شورای نظارت بر طریقهها== | |||
شیخ المشایخ نیز به کمک شورایی متشکل از چهار عضو که به مدت سه سال انتخاب میشوند، بر امور طریقهها نظارت دارد. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۹۱، مصر ۱۹۸۸.</ref> | |||
<ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۳۱۳ـ۳۱۴، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref> | |||
وظایف این شورا حل و فصل منازعات طریقهها، اجرای مراسم و جشنهای صوفیه مانند موالید و حضره ، و عزل و نصب مشایخ ضرایح و تکایا و سجادههایی است که تحت نظارت این سازماناند و شورای صوفیه آنها را به رسمیت شناخته است. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۹۱، مصر ۱۹۸۸.</ref> | |||
<ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ص ۸۹، اسکندریه ۱۹۸۰</ref> | |||
تا ۱۳۶۸ ش/ ۱۹۸۹، این شورا ۷۳ طریقه را به رسمیت شناخت. | |||
این طریقهها موظفاند که طبق لوایح ۱۳۲۱ و ۱۳۲۳/ ۱۹۰۳ و ۱۹۰۵ عمل کنند. | |||
بر اساس این لوایح، همه اعمال خلاف شرع، از جمله دوشه، گفتن ذکر همراه با رقص ، استفاده از برخی آلات موسیقی ، مجروح کردن بدن با سیخ ، خوردن حشرات به عنوان کرامت و همچنین اعتقاد به سقوط تکلیف و حلول و اتحاد ممنوع است. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۸۶ ـ ۸۸، مصر ۱۹۸۸.</ref> | |||
<ref>سمیح زین، الصوفیة فی نظر الاسلام، ج۱، ص۵۶۱، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.</ref> | |||
<ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۳۲۳، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref> | |||
<ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref> | |||
==شیخ المشایخی تفتازانی== | |||
از ۱۳۶۱ ش/ ۱۹۸۲، ابوالوفا غُنَیمی تفتازانی ، از شیوخ طریقه غُنیمیه خلوتیه و استاد فلسفه دانشگاه قاهره، شیخ المشایخ مصر شد. <ref>سمیح زین، الصوفیة فی نظر الاسلام، ج۱، ص۵۶۰، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.</ref> | |||
به نظر او، خصایص تصوف مصر دوری از افراط و تفریط و غلوگویی و شطح است و عقاید کسانی که فلسفه را با تصوف آمیختند و به وحدت وجود و فنا معتقد شدند در مصر طرفداران جدّی ندارد. <ref>سمیح زین، الصوفیة فی نظر الاسلام، ج۱، ص۵۶۱، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.</ref> | |||
بنا براین، شورای صوفیه طرفدار تصوف عملی است و آثار ابن عربی را ممنوع کرده است، اما برخی شاخههای شاذلیه آشکارا از آرای ابن عربی طرفداری میکنند. | |||
==تصوف و بنیادگرایی اسلامی== | |||
امروزه تصوف با بنیادگرایی اسلامی اختلافهای بسیار دارد. | |||
بنیادگرایی نقش تصوف را منفی میداند و در مسائل سیاسی آن را عامل اقدامات انفعالی، در مسائل شرعی آن را عامل اهمال ، در مقابل مسلکهای غربی آن را بیاعتنا، و نیز آن را عامل ترویج خرافات میداند، ازینرو بنیادگرایان و صوفیه در جذب افراد به سوی خود رقابت دارند. | |||
==طریقههای هماهنگ با اصلاحطلبان== | |||
تحت تأثیر مخالفان، طریقههایی هماهنگ با آرای اصلاح طلبان به وجود آمد، از جمله طریقه دردیریه سباعیه از شاخههای خلوتیه منتسب به ابوالبرکات احمد دردیر، عظمیه ، سنوسیه ، محمدیه شاذلیه و رحمانیه . | |||
این طریقهها به تصوف عملیِ موافق اسلام روی آوردهاند و از بحثهای مربوط به عرفان نظری خودداری میکنند. <ref>سمیح زین، الصوفیة فی نظر الاسلام، ج۱، ص۵۶۲، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.</ref> | |||
<ref>سمیح زین، الصوفیة فی نظر الاسلام، ج۱، ص۵۷۲ ـ۵۷۳، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.</ref> | |||
"تحصیلات دانشگاهی صوفیه== | |||
صوفیه برای مبارزه با مخالفان و هماهنگ شدن با جهان جدید، در عین سیروسلوک عرفانی ، به تحصیلات دانشگاهی روی آوردند <ref>یوسف محمد طه زیدان، الطریق الصوفی و فروع القادریة بمصر، ج۱، ص۲۰۳، بیروته ۱۴۱۱/۱۹۹۱.</ref> | |||
ازینرو طریقههای صوفیه در جذب جوانان تحصیل کرده بسیار موفق بودند. | |||
==مقابله با وهابیت== | |||
بعلاوه، برخی مشایخ به شاگردانشان روشهای بحث با طرفداران وهابیت را آموزش میدادند، از جمله عبدالحلیم محمود از طریقه شاذلیه و رئیس دانشگاه اسلامی الازهر در ۱۳۴۹ ش/ ۱۹۷۰، شیخ محمد زکی ابراهیم مؤسس سازمان عشیریه محمدیه (تاریخ تأسیس: ۱۳۰۹ ش /۱۹۳۰) وابسته به طریقه شاذلیه محمدیه، و شیخ محمدعثمان عبده از طریقه برهانیه . | |||
==جایگاه مردمی صوفیه== | |||
باوجود مخالفتهایی که با صوفیه شد، مصریها، علاوه بر مقابر منسوب به فرزندان پیامبر ، به مقابر صوفیه بسیار احترام میگذارند و زیارت حرم مشایخ از سنن عادی زندگی مردم است. | |||
تحصیل کردگان مصری حتی اگر به زیارت قبور صوفیه نروند و در مراسم موالید شرکت نکنند، به مشایخ علاقه و ارادت دارند و به قدرت و کرامت آنان معتقدند. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۲۰۳، مصر ۱۹۸۸.</ref> | |||
طبقات فقیر و متوسط، به مراسم صوفیه ــ از جمله حضره که در مزار عرفا برگزار میشود ــ علاقه نشان میدهند. | |||
==فراگیری تصوف در مصر== | |||
شهر طَنْطا به علت وجود مقبره احمد بدوی و شهر دسوق به علت وجود مقبره ابراهیم دسوقی متبرک به شمار میآیند. | |||
همچنین گفتهاند که طریقههای صوفیه تقریباً در همه جای مصر پراکندهاند و در مصر دهکدهای وجود ندارد که طریقههای صوفیه در آن وابستگانی نداشته باشند. | |||
=طریقههای صوفیه در مصر= | |||
تاریخ دقیق تأسیس طریقهها در مصر یا ورودشان به آنجا دانسته نیست، اما به طورکلی طریقههای صوفیه بعد از تأسیس خانقاه در مصر به ظهور رسیدند. | |||
==تفاوت طریقهها== | |||
تفاوت آنها با یکدیگر چندان اساسی نیست و بیشتر به تفاوت عَلَمها، اذکار روزانه (احزاب) و رویکردشان به ذکر و اعتزال یا حضور در اجتماع بر میگردد؛ مثلاً، خلوتیه عموماً طرفدار ذکر و اعتزال، و شاذلیه علاقهمند به حضور در اجتماعاند. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۷۴ـ ۷۵، مصر ۱۹۸۸.</ref> | |||
=طریقههای مهم مصر= | |||
طریقههای مهم مصر عبارتاند از: رفاعیه ، احمدیه یا بدویه ، شاذلیه، خلوتیه، دسوقیه یا ابراهیمیه یا برهانیه، بکتاشیه ، نقشبندیه ، قادریه ، و میرغانیه . | |||
==رفاعیه== | |||
تأسیس آن منسوب به احمد رفاعی است و از طریقههای دیگر زودتر وارد مصر شد. | |||
ورود این طریقه به دوره ایوبی برمیگردد. | |||
این طریقه را عمدتاً ترکها در مصر و سوریه گسترش دادند. | |||
اعمال این طریقه گاه شبیه سحر و جادو بود؛ مثلاً، پیروان یکی از شاخههای آن به نام سعدیه ، منسوب به سعدالدین جَباوی ، زغال گداخته و شیشه و مار میخوردند و آسیبی نمیدیدند یا سر و اعضای خود را قطع و بعد به هم وصل میکردند. | |||
مراسم دوشه را هم آنان در زادروز پیامبر برگزار میکردند، <ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۱، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref> | |||
اما شورای صوفیه برگزاری آن را ممنوع کرد. <ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۲، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref> | |||
برخی از شاخههای رفاعیه عبارتاند از: عِلوانیه منسوب به محمد بن احمد عِلوان ، حنیفیه منسوب به شمسالدین حنفی ، و حبیبیه منسوب به محمد حبیب. | |||
عَلَم و عمامههای شاخههای این طریقت سبز ، سیاه و کبود است. <ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۱، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref> | |||
==احمدیه یا بدویه== | |||
مؤسس آن احمد بدوی است. | |||
عَلَم و دستار آنان سرخ است. | |||
شاخههای آن عبارتاند از: بیّومیه ، شَنّاویه منسوب به محمد بن عبداللّه شَنّاوی ، حلبیه منسوب به ابوالعباس احمد حلبی و سَطوحیه منسوب به جمالالدین عمر. <ref>علی باشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، ج۳، ص۴۳۶ـ۴۳۷، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.</ref> | |||
==شاذلیه== | |||
شاذلیه منسوب به ابوالعباس شاذلی است. | |||
عَلَمهایی به رنگهای گوناگون دارند. | |||
شاخههای آن عبارتاند از: ادریسیه منسوب به احمد بن ادریس ، عروسیه منسوب به ابوالعباس احمد عروسی صوفی قرن نهم، وَفائیه منسوب به محمد بن احمد وفا (متوفی ۷۶۰)، سَبْتیه منسوب به ابوالعباس احمد بن جعفر سَبتی (متوفی ۹۰۱)، محمدیه شاذلیه ، و درقاویه منسوب به احمد درقاوی (متوفی ۱۳۱۳ ش/ ۱۹۳۴). <ref>علی باشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، ج۳، ص۴۳۶، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.</ref> | |||
<ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۱۲۰ـ۱۲۱، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref> | |||
==خلوتیه== | |||
وقتی صفویه تبریز را گرفتند، این طریقه بتدریج از آنجا به مصر رفت. | |||
اولین زاویه خلوتی را در مصر ابراهیم گلشنی (متوفی ۸۹۲)، مرید عمر روشنی ، برپا کرد. | |||
این طریقه عَلَم ندارد و شاخههای آن عبارتاند از: منسوبان به محمد بن سالم حَفناوی / حِفْنی (متوفی ۱۱۸۱)، بکریه ، بیرامیه ، شرقاویه منسوب به عبداللّه شرقاوی، تِجانیه ، دَمرداشیه منسوب به شمسالدین محمد دمرداشی (متوفی ۹۳۲)، و دردیریه یا سباعیه منسوب به احمد دردیر . <ref>علی باشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، ج۳، ص۴۳۷، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.</ref> | |||
<ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۷۷، مصر ۱۹۸۸.</ref> | |||
==دسوقیه یا ابراهیمیه یا برهانیه== | |||
عَلَم آنان سبز است. <ref>علی باشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، ج۳، ص۴۳۷، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.</ref> | |||
این طریقه در مصر چند شاخه دارد: بَرهامیه که مصری است و بَرهانیه که از سودان به مصر وارد شده است. | |||
برهانیه، به علت موافقت عقاید محمد عثمان عبده (متوفی ۱۳۶۲ ش/ ۱۹۸۳)، مؤسس آن، با عقاید ابن عربی و همچنین نداشتن شیخ مصری، تحت فشار قرار گرفته است تا به شاخه مصری برهامیه بپیوندد. | |||
یکی دیگر از شاخههای دسوقیه، شُرنوبیه منسوب به احمدعثمان شُرنوبی (متوفی ۹۹۴) است. <ref>علی باشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، ج۳، ص۴۳۶، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.</ref> | |||
==بکتاشیه== | |||
عبداللّه مَقاویری آن را در اواخر قرن چهاردهم به مصر برد. | |||
این طریقه همواره از حمایت عثمانیها و از حمایت دربار مصر برخوردار بود. | |||
بعد از سرنگونی فاروق (۱۳۳۱ ش/ ۱۹۵۲) این طریقه وضع سابق خود را از دست داد و از کمکهای اوقاف محروم شد. | |||
بالاخره با مرگ احمد سیری ، آخرین شیخ بکتاشیه در مصر، این طریقه به پایان راه خود رسید و اعضای تکیه احمد سیری به امریکا مهاجرت کردند. | |||
==نقشبندیه== | |||
این طریقه تا قرن سیزدهم/ نوزدهم در مصر وجود نداشت. | |||
از زمانی که حق قِدَم لغو شد، شاخهای از نقشبندیه به نام خالدیه در مصر حضور یافت. | |||
محمدامین کردی ، عالم و صوفی قرن سیزدهم/ نوزدهم، آن را در مصر گسترش داد. | |||
==قادریه== | |||
محمد بن عبدالصمد در قرن هفتم آن را به مصر برد. | |||
قبل از او فرزندان عبدالقادر گیلانی ، مؤسس طریقه قادریه ، به مصر رفته بودند، از جمله علاءالدین بغدادی . | |||
مزار فرزندان گیلانی در دارالقرافه است. <ref>یوسف محمد طه زیدان، الطریق الصوفی و فروع القادریة بمصر، ج۱، ص۱۷۸، بیروته ۱۴۱۱/۱۹۹۱.</ref> | |||
<ref>یوسف محمد طه زیدان، الطریق الصوفی و فروع القادریة بمصر، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۷، بیروته ۱۴۱۱/۱۹۹۱.</ref> | |||
<ref>یوسف محمد طه زیدان، الطریق الصوفی و فروع القادریة بمصر، ج۱، ص۱۹۰، بیروته ۱۴۱۱/۱۹۹۱.</ref> | |||
عمامه و علمهای قادریه بیشتر سفید و سرخ است. | |||
قدیمترین شاخه قادریه در مصر، فارضیه است که شیخ محمد فارضی مؤسس آن بود و دومین شاخه آن، قاسمیه است که قاسم بن محمد کبیر آن را تأسیس کرد. <ref>یوسف محمد طه زیدان، الطریق الصوفی و فروع القادریة بمصر، ج۱، ص۱۸۵، بیروته ۱۴۱۱/۱۹۹۱.</ref> | |||
<ref>یوسف محمد طه زیدان، الطریق الصوفی و فروع القادریة بمصر، ج۱، ص۱۹۱، بیروته ۱۴۱۱/۱۹۹۱.</ref> | |||
<ref>یوسف محمد طه زیدان، الطریق الصوفی و فروع القادریة بمصر، ج۱، ص۱۹۷، بیروته ۱۴۱۱/۱۹۹۱.</ref> | |||
<ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۲، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref> | |||
==میرغانیه یا میرغینیه== | |||
میرغانیه یا میرغینیه، منسوب به محمدعثمان میرغنی است. | |||
این طریقه را ترکها گسترش دادند و مرکز اصلی آن در سودان است. <ref>علی باشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، ج۳، ص۴۳۷، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.</ref> | |||
<ref>ژوزف کوک، مسلمانان افریقا، ج۱، ص۴۷۳ـ۴۷۴، ترجمه اسداللّه علوی، مشهد ۱۳۷۳ ش.</ref> |