معیارهای متنی مشترک در رد و قبول حدیث از منظر فریقین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قران' به 'قرآن'
جز (جایگزینی متن - 'نمی شود' به 'نمی‌شود')
جز (جایگزینی متن - 'قران' به 'قرآن')
خط ۸: خط ۸:




2- معیارهای متنی به دو  نوع  شرعی و عقلی تقسیم می شوند. مراد از موازین  عقلی  اموری  است که عقل با قطع نظر از وابستگی و اعتقاد به مذهب خاصی بدان حکم نموده  و مراد از موازین شرعی ا موری است که گرچه در قران و سنت نقل شده است اما عقل با قطع نظر  از شریعت بدان حکم می کند که  در اصطلاح  اصولیین  بعنوان  اوامر یا احکام  ارشادی شهرت دارند.  
2- معیارهای متنی به دو  نوع  شرعی و عقلی تقسیم می شوند. مراد از موازین  عقلی  اموری  است که عقل با قطع نظر از وابستگی و اعتقاد به مذهب خاصی بدان حکم نموده  و مراد از موازین شرعی ا موری است که گرچه در قرآن و سنت نقل شده است اما عقل با قطع نظر  از شریعت بدان حکم می کند که  در اصطلاح  اصولیین  بعنوان  اوامر یا احکام  ارشادی شهرت دارند.  




خط ۲۶: خط ۲۶:




6-  تمامی موازین و معیارهای ذکر شده در نقد المتن  به معیارهای عقلی بر می گردد حتی معیارهائی که بظاهر شرعی می باشد نظیر عرض حدیث بر قران و سنت بدلیل انکه رجوع به حدیث بدین سبب است که به حقائق قران نائل شویم از جهت اینکه احادیث مفسر قران هستند و عقل حکم می کند که فهم درست قران لازم است به حدیث مراجعه کنیم بنابراین  لازم است  احادیث در مرحله نخست به قران عرضه گردد که درصورت  مخالفت با ان مردود خواهد بود و این امری عقلی است که حتی در صورت عدم وجود روایات عرض  عقل بدان حکم می کرد.   
6-  تمامی موازین و معیارهای ذکر شده در نقد المتن  به معیارهای عقلی بر می گردد حتی معیارهائی که بظاهر شرعی می باشد نظیر عرض حدیث بر قرآن و سنت بدلیل انکه رجوع به حدیث بدین سبب است که به حقائق قرآن نائل شویم از جهت اینکه احادیث مفسر قرآن هستند و عقل حکم می کند که فهم درست قرآن لازم است به حدیث مراجعه کنیم بنابراین  لازم است  احادیث در مرحله نخست به قرآن عرضه گردد که درصورت  مخالفت با ان مردود خواهد بود و این امری عقلی است که حتی در صورت عدم وجود روایات عرض  عقل بدان حکم می کرد.   


بعد از بیان نکات مذکور اینک به تبیین موضوع مقاله می پردازیم:
بعد از بیان نکات مذکور اینک به تبیین موضوع مقاله می پردازیم:
خط ۳۷: خط ۳۷:




1- مخالفت یا موافقت با قران  
1- مخالفت یا موافقت با قرآن  


2 –مخالفت یا موافقت با سنت قطعیه
2 –مخالفت یا موافقت با سنت قطعیه
خط ۵۳: خط ۵۳:
8-  بکار گیری الفاظ رکیک و دور از شان  اولیای الهی  و عدم ان  
8-  بکار گیری الفاظ رکیک و دور از شان  اولیای الهی  و عدم ان  


===معیار اول: مخالفت یا موافقت حدیث با قران===
===معیار اول: مخالفت یا موافقت حدیث با قرآن===


    
    
در بسیاری از مصادر روائی فریقین  امده است که صحت و رد  احادیث مبتنی بر عرضه ان  به قران   بوده  و تنها احادیثی مورد  قبول است که موافق با قران باشد.  در صورت موافقت  اخذ  و در صورت  مخالفت  رد گردد.
در بسیاری از مصادر روائی فریقین  امده است که صحت و رد  احادیث مبتنی بر عرضه ان  به قرآن   بوده  و تنها احادیثی مورد  قبول است که موافق با قرآن باشد.  در صورت موافقت  اخذ  و در صورت  مخالفت  رد گردد.


   
   
مولف کتاب  مقائیس  نقد متون السنه معتقد است اندیشه عرض حدیث به قران از گذشته نیز بین اسلاف وجود داشته است. ایشان در این کتاب  می نویسد:  
مولف کتاب  مقائیس  نقد متون السنه معتقد است اندیشه عرض حدیث به قرآن از گذشته نیز بین اسلاف وجود داشته است. ایشان در این کتاب  می نویسد:  




فکره عرض السنه علی القران فکره قدیمه قدم ابی حنیفه  وله - فی الحقیقه  - سلف من الصحابه رضوان الله علیهم کما قدمنا فی باب الاول فقد استعملوا هذاالمقیاس فی نقد بعض ا لاخبار التی بلغتهم مما لم یسبق الیهم  علمه
فکره عرض السنه علی القرآن فکره قدیمه قدم ابی حنیفه  وله - فی الحقیقه  - سلف من الصحابه رضوان الله علیهم کما قدمنا فی باب الاول فقد استعملوا هذاالمقیاس فی نقد بعض ا لاخبار التی بلغتهم مما لم یسبق الیهم  علمه




خط ۶۸: خط ۶۸:




و یبدو ان اباحنیفه قد استخدم هذاالمقیاس بکثره مما جعل بعضهم ینکر علیه ذالک بل و یتهمه برد حدیث رسول الله ص و تکذیبه و یظهر هذا جلیا فیما دونه فی کتابه "العالم و المتعلم " قال: فاما اذا قال الرجل انا مومن بکل شیئ  تکلم به النبی ص  غیر ان النبی ص لم یتکلم بالجور و لم یخالف القران فان هذاالقول منه هو التصدیق بالنبی و القران و تنزیه له من الخلاف علی القران و لو خالف النبی القران و ینسب  علی الله غیر الحق لم یدعه الله حتی یاخذه بالیمین و یقطع منه الوتین...- انتهی –
و یبدو ان اباحنیفه قد استخدم هذاالمقیاس بکثره مما جعل بعضهم ینکر علیه ذالک بل و یتهمه برد حدیث رسول الله ص و تکذیبه و یظهر هذا جلیا فیما دونه فی کتابه "العالم و المتعلم " قال: فاما اذا قال الرجل انا مومن بکل شیئ  تکلم به النبی ص  غیر ان النبی ص لم یتکلم بالجور و لم یخالف القرآن فان هذاالقول منه هو التصدیق بالنبی و القرآن و تنزیه له من الخلاف علی القرآن و لو خالف النبی القرآن و ینسب  علی الله غیر الحق لم یدعه الله حتی یاخذه بالیمین و یقطع منه الوتین...- انتهی –


                                                                                  
                                                                                  
باید گفت گفتار فوق را می توان  موید نکته ای دانست  که در مقدمه مقاله بیان  گردید بدین معنا که معیار عرض حدیث  بر قران با قطع نظر از صدور یا عدم صدور روایات  ان، امری عقلی می باشد.
باید گفت گفتار فوق را می توان  موید نکته ای دانست  که در مقدمه مقاله بیان  گردید بدین معنا که معیار عرض حدیث  بر قرآن با قطع نظر از صدور یا عدم صدور روایات  ان، امری عقلی می باشد.
    
    
====احادیث  لزوم عرض حدیث برقران در منابع اهل سنت====  
====احادیث  لزوم عرض حدیث برقرآن در منابع اهل سنت====  




خط ۸۸: خط ۸۸:
</ref>
</ref>


گرچه این احادیث و نظائر ان، عرضه حدیث بر قران را بعنوان یکی از موازین  نقد المتن مطرح نموده اند اما برخی از اعلام اهل سنت این نوع احادیث را ضعیف و غیر قابل اعتماد می دانند.
گرچه این احادیث و نظائر ان، عرضه حدیث بر قرآن را بعنوان یکی از موازین  نقد المتن مطرح نموده اند اما برخی از اعلام اهل سنت این نوع احادیث را ضعیف و غیر قابل اعتماد می دانند.




امام شافعی  در تعلیق بر احادیثی که مفادشان  عرضه حدیث  بر قران است - نظیر: ما جاءَکم عنّی فاعرضوه على کتاب الله، فما وافقه فأنا قُلته، وما خالفه فلم أقله - می نویسد:،  
امام شافعی  در تعلیق بر احادیثی که مفادشان  عرضه حدیث  بر قرآن است - نظیر: ما جاءَکم عنّی فاعرضوه على کتاب الله، فما وافقه فأنا قُلته، وما خالفه فلم أقله - می نویسد:،  
... ما ورى – روی -  هذا یثبت حدیثه فی شئ صغر ولا کبر. <ref>الرساله ص 225</ref>
... ما ورى – روی -  هذا یثبت حدیثه فی شئ صغر ولا کبر. <ref>الرساله ص 225</ref>


خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:




دکتر أبو شهبة نیز در تضعیف روایات عرض  حدیث  بر قران می نویسد:  
دکتر أبو شهبة نیز در تضعیف روایات عرض  حدیث  بر قرآن می نویسد:  
، أنّ جمیع هذه الروایات الّتی تَدلّ على عَرضِ الحدیث على القرآنِ مَوضوعَة ومُختلقَة، وضَعَها الزَنادقة، کی یَصلِوا إلى غَرضِهم من إهمال الأحادیث. <ref>دفاع عن السُنّة ، محمّد بن محمّد أبو شهبة ، ص 17-نقل از مبانی نقد المتن – ص 84-</ref>
، أنّ جمیع هذه الروایات الّتی تَدلّ على عَرضِ الحدیث على القرآنِ مَوضوعَة ومُختلقَة، وضَعَها الزَنادقة، کی یَصلِوا إلى غَرضِهم من إهمال الأحادیث. <ref>دفاع عن السُنّة ، محمّد بن محمّد أبو شهبة ، ص 17-نقل از مبانی نقد المتن – ص 84-</ref>


خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
باید گفت: دقت در کلمات  امثال شافعی و کسانی که احادیث عرض حدیث  بر کتاب را  مورد  خدشه قرار داده اند  بیانگر ان است  که معنای مخالفت  و موافقت در این روایات  بگونه صحیح  تبیین نشده است  بعلاوه انکه مفهوم  و مضمون این روایات  همانگونه که در ابتدای این بحث مطرح  کردیم  امری عقلی است  که حتی بفرض  عدم صدور این  روایات  معتبر می باشد.
باید گفت: دقت در کلمات  امثال شافعی و کسانی که احادیث عرض حدیث  بر کتاب را  مورد  خدشه قرار داده اند  بیانگر ان است  که معنای مخالفت  و موافقت در این روایات  بگونه صحیح  تبیین نشده است  بعلاوه انکه مفهوم  و مضمون این روایات  همانگونه که در ابتدای این بحث مطرح  کردیم  امری عقلی است  که حتی بفرض  عدم صدور این  روایات  معتبر می باشد.


====احادیث عرض حدیث  بر قران در  مصادر شیعی====   
====احادیث عرض حدیث  بر قرآن در  مصادر شیعی====   




خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
</ref>
</ref>


شهید صدر روایات  عرض  حدیث بر قران را به سه طائفه تقسیم نموده است: الف – روایاتی که اخبار مخالف با قران را زخرف  دانسته  و انرا انکار می کند. – ب- روایاتی که موافقت با کتاب را شرط عمل به روایت می داند – ج – روایاتی که مخالفت با کتاب را مردود می داند.  
شهید صدر روایات  عرض  حدیث بر قرآن را به سه طائفه تقسیم نموده است: الف – روایاتی که اخبار مخالف با قرآن را زخرف  دانسته  و انرا انکار می کند. – ب- روایاتی که موافقت با کتاب را شرط عمل به روایت می داند – ج – روایاتی که مخالفت با کتاب را مردود می داند.  


===تبیین بیان شهید صدر:===
===تبیین بیان شهید صدر:===
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
الطائفة الثالثة - ما یکون مفاده نفی حجیة ما یخالف الکتاب الکریم  من قبیل روایة السکونی عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: « قَالَ رَسُولُ اللَّه ِ صلى الله علیه وآله إنّ عَلى کُلّ حَقّ حَقِیقَةً وعَلى کُلّ صَواب نُوراً، فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّه ِ فَخُذُوه ُ ومَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّه ِ فَدَعُوه ُ ». وروایة جمیل ابن دراج عن أبی عبداللَّه علیه السلام أنه قال: « الوُقُوفُ عِندَ الشّبهَةِ خَیرُ مِنَ الاقتِحَامِ فی الهَلَکَةِ، إنّ عَلى کُلّ حَقّ حَقِیقَةً وعَلى کُلّ صَواب نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّه ِ فَخُذُوه ُ ومَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّه ِ فَدَعُوه ُ ». والأولى وإن کانت غیر نقیة سنداً إلَّا أن الثانیة صحیحة  وقد اشتملت هذه الطائفة من أخبار الطرح على عقدین. عقد سلبی یردع عن حجیة ما خالف الکتاب الکریم، وعقد إیجابی یأمر بأخذ ما وافق الکتاب الکریم. <ref>بحوث فی علم الاصول ج 7ص 315-325</ref>
الطائفة الثالثة - ما یکون مفاده نفی حجیة ما یخالف الکتاب الکریم  من قبیل روایة السکونی عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: « قَالَ رَسُولُ اللَّه ِ صلى الله علیه وآله إنّ عَلى کُلّ حَقّ حَقِیقَةً وعَلى کُلّ صَواب نُوراً، فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّه ِ فَخُذُوه ُ ومَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّه ِ فَدَعُوه ُ ». وروایة جمیل ابن دراج عن أبی عبداللَّه علیه السلام أنه قال: « الوُقُوفُ عِندَ الشّبهَةِ خَیرُ مِنَ الاقتِحَامِ فی الهَلَکَةِ، إنّ عَلى کُلّ حَقّ حَقِیقَةً وعَلى کُلّ صَواب نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّه ِ فَخُذُوه ُ ومَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّه ِ فَدَعُوه ُ ». والأولى وإن کانت غیر نقیة سنداً إلَّا أن الثانیة صحیحة  وقد اشتملت هذه الطائفة من أخبار الطرح على عقدین. عقد سلبی یردع عن حجیة ما خالف الکتاب الکریم، وعقد إیجابی یأمر بأخذ ما وافق الکتاب الکریم. <ref>بحوث فی علم الاصول ج 7ص 315-325</ref>


==بررسی روایات عرض حدیث بر قران==  
==بررسی روایات عرض حدیث بر قرآن==  




بطور کلی می توان گفت مفاد روایاتی نظیر " ما وافق کتاب الله فخذوه وما خالف کتاب الله فدعوه " این است که روایاتی  که مضمونشان  موافق با قران هست مقبول  و روایاتی که مضمونشان مخالف با قران است مردود می باشد لکن سئوالاتی در این نوع  روایات مطرح می گردد که لازم است مورد بررسی قرار گیرد:  
بطور کلی می توان گفت مفاد روایاتی نظیر " ما وافق کتاب الله فخذوه وما خالف کتاب الله فدعوه " این است که روایاتی  که مضمونشان  موافق با قرآن هست مقبول  و روایاتی که مضمونشان مخالف با قرآن است مردود می باشد لکن سئوالاتی در این نوع  روایات مطرح می گردد که لازم است مورد بررسی قرار گیرد:  




1- روایات مذکور فقط حکم روایات موافق و مخالف با قران را مطرح نموده است بنابراین  حکم روایاتی که مضامین شان خارج از صور ذکر شده می باشد چیست ؟ روایاتی که مدلولشان  نه موافق  و نه مخالف قران می باشد نظیر روایاتی که دلالت بر امری می کند که اثری از ان درقران نیست  چون در این گونه موارد نمی توان ادعا نمود که این روایت موافق یا مخالف قران است.
1- روایات مذکور فقط حکم روایات موافق و مخالف با قرآن را مطرح نموده است بنابراین  حکم روایاتی که مضامین شان خارج از صور ذکر شده می باشد چیست ؟ روایاتی که مدلولشان  نه موافق  و نه مخالف قرآن می باشد نظیر روایاتی که دلالت بر امری می کند که اثری از ان درقرآن نیست  چون در این گونه موارد نمی توان ادعا نمود که این روایت موافق یا مخالف قرآن است.




پاسخ: در جواب این سئوال  می توان گفت: از انجا که  قران تبیان  و مشتمل بر همه مسائل است  بنابراین لازم است  احادیث با قران منطبق باشد  درنتبجه  احادیث عرض  حدیث بر کتاب  فرض مذکور را نیز شامل می شود. موید این سخن روایاتی است که در این زمینه صادر شده است  نظیر:  
پاسخ: در جواب این سئوال  می توان گفت: از انجا که  قرآن تبیان  و مشتمل بر همه مسائل است  بنابراین لازم است  احادیث با قرآن منطبق باشد  درنتبجه  احادیث عرض  حدیث بر کتاب  فرض مذکور را نیز شامل می شود. موید این سخن روایاتی است که در این زمینه صادر شده است  نظیر:  
عن أیوب بن الحر قال: سمعت أبا عبدالله علیه السلام یقول:کل شئ مردود إلى الکتاب والسنة  وکل حدیث لا یوافق کتاب الله فهو زخرف <ref>الکافی ج 1ص 69</ref>  
عن أیوب بن الحر قال: سمعت أبا عبدالله علیه السلام یقول:کل شئ مردود إلى الکتاب والسنة  وکل حدیث لا یوافق کتاب الله فهو زخرف <ref>الکافی ج 1ص 69</ref>  




مضمون  روایت مذکور این است که معیار در صحت حدیث موافقت  با قران است  و هر حدیثی که موافقت با قران ر ادارا نیست اعم از انکه مخالفت اشکار با قران داشته ویا اینکه شاهدی از قران در ان نباشد مردود خواهد بود.  
مضمون  روایت مذکور این است که معیار در صحت حدیث موافقت  با قرآن است  و هر حدیثی که موافقت با قرآن ر ادارا نیست اعم از انکه مخالفت اشکار با قرآن داشته ویا اینکه شاهدی از قرآن در ان نباشد مردود خواهد بود.  




2-مراد از موافقت حدیث با قران چیست ؟ ایا موافقت بمعنای تساوی در محتوا ست یا شامل احادیثی که بعنوان مخصص یا مقید عمومات و اطلاقات می باشد را شامل می شود.  
2-مراد از موافقت حدیث با قرآن چیست ؟ ایا موافقت بمعنای تساوی در محتوا ست یا شامل احادیثی که بعنوان مخصص یا مقید عمومات و اطلاقات می باشد را شامل می شود.  




پاسخ: مراد از موافقت  اعم از موافقت  به تساوی یا موافقت به عام و خاص و مطلق و مقید است بدین معنا که احادیث خاص و مقید را نمی توان مخالف عمومات و مطلقات قرانی دانست بدلیل انکه:  
پاسخ: مراد از موافقت  اعم از موافقت  به تساوی یا موافقت به عام و خاص و مطلق و مقید است بدین معنا که احادیث خاص و مقید را نمی توان مخالف عمومات و مطلقات قرآنی دانست بدلیل انکه:  




اولا اگر مراد از موافقت احادیث با قران، موافقت به تساوی باشد  چنین احادیثی فاقد ارزش بوده و هیچ  ثمره ای بر انها  مترتب نخواهد بود.
اولا اگر مراد از موافقت احادیث با قرآن، موافقت به تساوی باشد  چنین احادیثی فاقد ارزش بوده و هیچ  ثمره ای بر انها  مترتب نخواهد بود.




خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:




ثالثا: عدم اطلاق کلمه موافق به خاص و مقید نسبت به عام و مطلق مستلزم  رد  بسیاری ا ز روایاتی می گردد که مبین عمومات و اطلاقات  قرانی می باشد.  
ثالثا: عدم اطلاق کلمه موافق به خاص و مقید نسبت به عام و مطلق مستلزم  رد  بسیاری ا ز روایاتی می گردد که مبین عمومات و اطلاقات  قرآنی می باشد.  




رابعا بسیاری از ایات قران مشتمل بر عمومات و مطلقاتی هستند که بدون  مبین که غالبا در شکل  مخصص و مقید می باشد قابل عمل نمی باشد بنابر این نیازمند تفسیر وتبیین از طریق سنت می باشد که این امر از طریق روایات منسوب به اهل بیت انجام گرفته است.  
رابعا بسیاری از ایات قرآن مشتمل بر عمومات و مطلقاتی هستند که بدون  مبین که غالبا در شکل  مخصص و مقید می باشد قابل عمل نمی باشد بنابر این نیازمند تفسیر وتبیین از طریق سنت می باشد که این امر از طریق روایات منسوب به اهل بیت انجام گرفته است.  




3-مراد از مخالفت با قران در احادیث عرض چیست ؟ ایا مراد از ان مخالفت تباینی است یا اعم از مخالفت تباینی  و مخالفت عام و خاص و مخالفت مطلق و مقیدی می باشد ؟  
3-مراد از مخالفت با قرآن در احادیث عرض چیست ؟ ایا مراد از ان مخالفت تباینی است یا اعم از مخالفت تباینی  و مخالفت عام و خاص و مخالفت مطلق و مقیدی می باشد ؟  
پاسخ این سئوال از مطالبی که در مساله دوم بیان گردید روشن می گردد بدین معنا که مراد از مخالفت  در احادیث عرض مخالفت تباینی می باشد و مخالفت بگونه عام و خا ص ومطلق و مقید را شامل نمی‌شود.  
پاسخ این سئوال از مطالبی که در مساله دوم بیان گردید روشن می گردد بدین معنا که مراد از مخالفت  در احادیث عرض مخالفت تباینی می باشد و مخالفت بگونه عام و خا ص ومطلق و مقید را شامل نمی‌شود.  


===تطبیق معیار  عرض  حدیث  بر قران در روایات  فریقین:===
===تطبیق معیار  عرض  حدیث  بر قرآن در روایات  فریقین:===
   
   
====1-تطبیق معیارمذکور در کتب روائی امامیه====  
====1-تطبیق معیارمذکور در کتب روائی امامیه====  




در کتب روائی فریقین روایاتی نقل شده است که با معیار مذکور سازگاری نداشته بگونه ای که  پذیرش انها  مستلزم مخالفت با قران خواهد بود.  
در کتب روائی فریقین روایاتی نقل شده است که با معیار مذکور سازگاری نداشته بگونه ای که  پذیرش انها  مستلزم مخالفت با قرآن خواهد بود.  


====الف – روایات تفسیریه:====
====الف – روایات تفسیریه:====
   
   
1-روایاتی که در  تفسیر: ( سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ ) (256) وارد شده که مراد از ثقلین کتاب الله و اهل بیت علیهم السلام  می باشد:   
1-روایاتی که در  تفسیر: ( سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ ) (256) وارد شده که مراد از ثقلین کتاب الله و اهل بیت علیهم السلام  می باشد:   
عن زرارة، قال: سألت أبا جعفر ( علیه السلام ) عن قول الله عز وجل: * ( سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّه الثَّقَلانِ ) *، قال: « کتاب الله ونحن ». <ref>البرهان فی تفسیر القران ج 5ص 237</ref>
عن زرارة، قال: سألت أبا جعفر ( علیه السلام ) عن قول الله عز وجل: * ( سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّه الثَّقَلانِ ) *، قال: « کتاب الله ونحن ». <ref>البرهان فی تفسیر القرآن ج 5ص 237</ref>




باید گفت گرچه در روایت فوق و نظائر ان،الثقلان  بر قران و اهل بیت تطبیق شده اند اما  این نوع  روایات بدلیل مخالفت با قران مقبول  نمی باشد  بدلیل انکه ملاحظه سیاق  و صدر و ذیل ایه مذکور بیانگر ان است که سیاق  این ایات تهدید  به  جن و انس می باشد. بدیهی است چنین  سیاقی متناسب  با مدلول روایاتی که الثقلان را  بر قران و عترت  تطبیق داده اند نخواهد بود.
باید گفت گرچه در روایت فوق و نظائر ان،الثقلان  بر قرآن و اهل بیت تطبیق شده اند اما  این نوع  روایات بدلیل مخالفت با قرآن مقبول  نمی باشد  بدلیل انکه ملاحظه سیاق  و صدر و ذیل ایه مذکور بیانگر ان است که سیاق  این ایات تهدید  به  جن و انس می باشد. بدیهی است چنین  سیاقی متناسب  با مدلول روایاتی که الثقلان را  بر قرآن و عترت  تطبیق داده اند نخواهد بود.




خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:




بدیهی است مفاد روایت مذکور، مخالف با قران - که بیانگر برترین مقامات نسبت به  امام علی ع و اهل بیت علیهم السلام  است  -    می باشد  بعلاوه انکه مفاد این نوع روایات  با معیارهای دیگر نیز– نظیر عدم مخالفت با عقل و  عدم  مخالفت با جایگاه رفیع اولیای الهی و موهن  جلوه ندادن انان –منطبق نمی باشد از اینرو نمی توان تن به صحت چنین روایاتی داد.  
بدیهی است مفاد روایت مذکور، مخالف با قرآن - که بیانگر برترین مقامات نسبت به  امام علی ع و اهل بیت علیهم السلام  است  -    می باشد  بعلاوه انکه مفاد این نوع روایات  با معیارهای دیگر نیز– نظیر عدم مخالفت با عقل و  عدم  مخالفت با جایگاه رفیع اولیای الهی و موهن  جلوه ندادن انان –منطبق نمی باشد از اینرو نمی توان تن به صحت چنین روایاتی داد.  




خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:




باید گفت  روایت مذکور علاوه  بر عدم انطباق با معیارهای مختلف  متنی- که در اینده بیان می گردد -  مخالف با قران نیز می باشد  بدلیل انکه ملائکه الهی بر اساس ایات شریفه قران- ( لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ ) و ایه: ( وَلَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلا یَسْتَحْسِرُونَ * یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لا یَفْتُرُونَ )  -  از مقام عصمت برخوردار بوده و مرتکب معصیت نمی شوند.
باید گفت  روایت مذکور علاوه  بر عدم انطباق با معیارهای مختلف  متنی- که در اینده بیان می گردد -  مخالف با قرآن نیز می باشد  بدلیل انکه ملائکه الهی بر اساس ایات شریفه قرآن- ( لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ ) و ایه: ( وَلَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلا یَسْتَحْسِرُونَ * یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لا یَفْتُرُونَ )  -  از مقام عصمت برخوردار بوده و مرتکب معصیت نمی شوند.




باید گفت  در کتب روائی اهل سنت نیز روایاتی که  مشتمل بر نسبت دادن معصیت به ملائکه الهی است بیان گردیده است نظیر  روایتی که در جامع البیان طبری ذکر شده است که در ان  به دو ملک الهی – هاروت و ماروت – نسبت شرک به خداوند  و عمل قبیح  زنا و شراب داده شده  است:  
باید گفت  در کتب روائی اهل سنت نیز روایاتی که  مشتمل بر نسبت دادن معصیت به ملائکه الهی است بیان گردیده است نظیر  روایتی که در جامع البیان طبری ذکر شده است که در ان  به دو ملک الهی – هاروت و ماروت – نسبت شرک به خداوند  و عمل قبیح  زنا و شراب داده شده  است:  
موید مخالفت حدیث مذکور با قران کریم روایتی است که از امام رضا ع  دراین زمینه رسیده است:  
موید مخالفت حدیث مذکور با قرآن کریم روایتی است که از امام رضا ع  دراین زمینه رسیده است:  
عن علی بن محمد بن الجهم، قال: ( سمعتُ المأمون یسأل الرضا ( علیه السلام ) ـ علی بن موسى ( علیه السلام ) ـ عمّا یرویه الناس من أمر الزهرة، وأنّها کانت امرأة فُتِنَ بها هاروت وماروت، وما یَروونه من أمر سُهَیل، وأنّه کان عَشَّاراً بالیَمن، فقال: کذبوا فی قولهم، إنّهما کَوکَبان ). <ref>علل الشرائع ج1ص 245</ref>
عن علی بن محمد بن الجهم، قال: ( سمعتُ المأمون یسأل الرضا ( علیه السلام ) ـ علی بن موسى ( علیه السلام ) ـ عمّا یرویه الناس من أمر الزهرة، وأنّها کانت امرأة فُتِنَ بها هاروت وماروت، وما یَروونه من أمر سُهَیل، وأنّه کان عَشَّاراً بالیَمن، فقال: کذبوا فی قولهم، إنّهما کَوکَبان ). <ref>علل الشرائع ج1ص 245</ref>


خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:




روایت فوق مخالف ایات قرانی نظیر: ( وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ) (274)، وقال تعالى: ( وَلَوْ أَنَّا أَهْلَکْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى )، وقال تعالى: ( أَن تَقُولُواْ مَا جَاءنَا مِن بَشِیرٍ وَلاَ نَذِیرٍ فَقَدْ جَاءکُم بَشِیرٌ وَنَذِیرٌ ) می باشد.  
روایت فوق مخالف ایات قرآنی نظیر: ( وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ) (274)، وقال تعالى: ( وَلَوْ أَنَّا أَهْلَکْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى )، وقال تعالى: ( أَن تَقُولُواْ مَا جَاءنَا مِن بَشِیرٍ وَلاَ نَذِیرٍ فَقَدْ جَاءکُم بَشِیرٌ وَنَذِیرٌ ) می باشد.  




خط ۲۴۵: خط ۲۴۵:
عن أبی عبدالله ( علیه السلام )، أنّه قال: ( إنّ اللهَ تعالى خَلَقَ الجَنَّة طاهِرة مُطهَّرة، فلا یَدخلها إلاّ مَن طابَتْ وِلادَته ). <ref>علل الشرائع ج 2ص 564</ref>
عن أبی عبدالله ( علیه السلام )، أنّه قال: ( إنّ اللهَ تعالى خَلَقَ الجَنَّة طاهِرة مُطهَّرة، فلا یَدخلها إلاّ مَن طابَتْ وِلادَته ). <ref>علل الشرائع ج 2ص 564</ref>
عن الإمام الصادق ( علیه السلام )، أنّه قال: ( یَقولُ ولدُ الزِنا: یا رَبِّ، ما ذَنْبی، فما کان لی فی أمْرِی صُنْع ؟! قال: فیُنادِیه مُناد، فیقول: أنتَ شَرّ الثلاثةِ، أذنب والداکَ فتُبْتُ علیهما، وأنتَ رِجْس ولن یَدخل الجَنّة إلاّ طاهِر ). <ref>علل الشرائع ج 2ص 564</ref>
عن الإمام الصادق ( علیه السلام )، أنّه قال: ( یَقولُ ولدُ الزِنا: یا رَبِّ، ما ذَنْبی، فما کان لی فی أمْرِی صُنْع ؟! قال: فیُنادِیه مُناد، فیقول: أنتَ شَرّ الثلاثةِ، أذنب والداکَ فتُبْتُ علیهما، وأنتَ رِجْس ولن یَدخل الجَنّة إلاّ طاهِر ). <ref>علل الشرائع ج 2ص 564</ref>
این نوع روایات  مخالف با ایات  متعدد قرانی نظیر: ولا تَزِر وازِرَة وِزْر أُخرى و نیز موازین دیگر عقلی است.
این نوع روایات  مخالف با ایات  متعدد قرآنی نظیر: ولا تَزِر وازِرَة وِزْر أُخرى و نیز موازین دیگر عقلی است.




خط ۲۵۲: خط ۲۵۲:




امام رضا ع  در برابر ادعای مذکور که متضمن وجود اخبار ور وایاتی مبنی بر مشاهده حسی خداوند  توسط پیامبر ص بود  فرمود  این  نوع روایات مخالف قران بوده از اینرو مقبول نمی باشد:  
امام رضا ع  در برابر ادعای مذکور که متضمن وجود اخبار ور وایاتی مبنی بر مشاهده حسی خداوند  توسط پیامبر ص بود  فرمود  این  نوع روایات مخالف قرآن بوده از اینرو مقبول نمی باشد:  




خط ۲۶۱: خط ۲۶۱:




هر چند مباحث و مصادیق مرتبط  با  معیاریت عرضه حدیث بر قران بیش از موارد یاد شده است اما بدلیل اجتناب از تطویل بهمین  مقدار بسنده می کنیم.   
هر چند مباحث و مصادیق مرتبط  با  معیاریت عرضه حدیث بر قرآن بیش از موارد یاد شده است اما بدلیل اجتناب از تطویل بهمین  مقدار بسنده می کنیم.   


==معیار دوم: عدم مخالفت حدیث با سنت قطعیه==  
==معیار دوم: عدم مخالفت حدیث با سنت قطعیه==  




مسلمانان برحجیت سنت پیامر ص اجماع داشته و معتقدند: قول و فعل و تقریر ان حضرت بر همه مسلمانان  حجت است. اعلام فریقین  مدعی اند که لزوم عرضه حدیث بر سنت امری اجماعی است چنانکه  ابن ادریس در سرائر می گوید: ( أمّا إجماع الأُمّة، فإنّهم مُطبِقون على أنّ کلّ ما خالَف القران والسُنّة فهو باطِل )<ref>السرائر ج 2ص 684</ref>  
مسلمانان برحجیت سنت پیامر ص اجماع داشته و معتقدند: قول و فعل و تقریر ان حضرت بر همه مسلمانان  حجت است. اعلام فریقین  مدعی اند که لزوم عرضه حدیث بر سنت امری اجماعی است چنانکه  ابن ادریس در سرائر می گوید: ( أمّا إجماع الأُمّة، فإنّهم مُطبِقون على أنّ کلّ ما خالَف القرآن والسُنّة فهو باطِل )<ref>السرائر ج 2ص 684</ref>  




خط ۳۴۱: خط ۳۴۱:


دفع توهم  
دفع توهم  
سئوالی که دراینجا مطرح می گردد برخی تعابیری است که در قران کریم بعنوان  نحوست ایام  ذکر شده  است نظیر ایام نحسات  و یوم نحس مستمر  
سئوالی که دراینجا مطرح می گردد برخی تعابیری است که در قرآن کریم بعنوان  نحوست ایام  ذکر شده  است نظیر ایام نحسات  و یوم نحس مستمر  




خط ۳۵۴: خط ۳۵۴:




نتیجه انکه ایشان  نحس ایام را در قران کریم ذاتی ندانسته بلکه انرا مربوط به حوادثی می داند که در روزهای خاص واقع شده است.
نتیجه انکه ایشان  نحس ایام را در قرآن کریم ذاتی ندانسته بلکه انرا مربوط به حوادثی می داند که در روزهای خاص واقع شده است.




خط ۳۷۳: خط ۳۷۳:




ثالثا عقل یکی از ابزار برجسته شناخت دین بوده و قران دربسیاری از ایات از مسلمانان می خواهد که درایاتش تدبر و تعقل نمایند بدیهی است  چنین  اهتمامی از جانب  شریعت نسبت به عقل نشانه اعتبار و اعتماد به احکام  قطعی عقل خواهد بود بنابر این احکام و اموزه های شریعت  هیچگاه مخالف عقل نبوده و احکام عقلی نیز هیچگاه درجهت مباینت با شرع  نخواهد بود.  
ثالثا عقل یکی از ابزار برجسته شناخت دین بوده و قرآن دربسیاری از ایات از مسلمانان می خواهد که درایاتش تدبر و تعقل نمایند بدیهی است  چنین  اهتمامی از جانب  شریعت نسبت به عقل نشانه اعتبار و اعتماد به احکام  قطعی عقل خواهد بود بنابر این احکام و اموزه های شریعت  هیچگاه مخالف عقل نبوده و احکام عقلی نیز هیچگاه درجهت مباینت با شرع  نخواهد بود.  
   
   
===گفتاربرخی از اعلام فریقین در معیاربود ن عقل بهنگام مواجهه با حدیث===
===گفتاربرخی از اعلام فریقین در معیاربود ن عقل بهنگام مواجهه با حدیث===
خط ۴۳۹: خط ۴۳۹:




ایشان مفاد حدیث مذکور را مخالف موازین قرانی دانسته و می نویسد:   
ایشان مفاد حدیث مذکور را مخالف موازین قرآنی دانسته و می نویسد:   
وقد احتکم سبحانه فی غیر واحد من المسائل إلى العقل والفطرة، فقال: ( أَفَنَجْعَلُ المُسْلِمینَ کَالْمُجْرِمینَ ) ( القلم / 35 ) ویقول سبحانه: ( أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحات کَالمُفْسِدِینَ فِی الأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ المُتَّقِینَ کَالفُجّار ) ( ص / 28 ) أی لا نجعلهما على حد سواء لأنّه قبیح.انتهی <ref>-الحدیث النبوی بین الروایة والدِرایة ، جعفر سُبحانی ، ص 219 .</ref>  
وقد احتکم سبحانه فی غیر واحد من المسائل إلى العقل والفطرة، فقال: ( أَفَنَجْعَلُ المُسْلِمینَ کَالْمُجْرِمینَ ) ( القلم / 35 ) ویقول سبحانه: ( أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحات کَالمُفْسِدِینَ فِی الأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ المُتَّقِینَ کَالفُجّار ) ( ص / 28 ) أی لا نجعلهما على حد سواء لأنّه قبیح.انتهی <ref>-الحدیث النبوی بین الروایة والدِرایة ، جعفر سُبحانی ، ص 219 .</ref>  


خط ۴۹۴: خط ۴۹۴:
...وها هو- ابو هریره -  الآن یحدث بأن بقرة وذئبا یتکلمان بلسان عربی مبین فیفصحان عن عقل وعلم وحکمة، الامر الذی لم یقع أصلا، ولا هو واقع قطعا، ولن یقع ابدا، وسنة الله فی خلقه نحیل وقوعه إلا فی مقام التحدی والتعجیز حیث یکون آیة للنبوة، وبرهانا على الاتصال بالله عز سلطانه، ومقام الرجل حیث ساق بقرته إلى حقل فرکبها فی الطریق لم یکن مقام تحدی واعجاز لتصدر فیه الآیات وخوارق العادات. وکذلک مقام راعی الغنم حین عدا الذئب علیه فلا سبیل إلى القول بامکان صحة هذا الحدیث عقلا فان المعجزات وخوارق العادات لا تقع عبثا باجماع العقلاء - <ref>ابوهریره ص 116</ref>
...وها هو- ابو هریره -  الآن یحدث بأن بقرة وذئبا یتکلمان بلسان عربی مبین فیفصحان عن عقل وعلم وحکمة، الامر الذی لم یقع أصلا، ولا هو واقع قطعا، ولن یقع ابدا، وسنة الله فی خلقه نحیل وقوعه إلا فی مقام التحدی والتعجیز حیث یکون آیة للنبوة، وبرهانا على الاتصال بالله عز سلطانه، ومقام الرجل حیث ساق بقرته إلى حقل فرکبها فی الطریق لم یکن مقام تحدی واعجاز لتصدر فیه الآیات وخوارق العادات. وکذلک مقام راعی الغنم حین عدا الذئب علیه فلا سبیل إلى القول بامکان صحة هذا الحدیث عقلا فان المعجزات وخوارق العادات لا تقع عبثا باجماع العقلاء - <ref>ابوهریره ص 116</ref>
   
   
==معیار پنجم: عدم مخالفت حدیث با اصول قطعی دین نظیر توحید نبوت عصمت پیامبر ص معاد عدم تحریف قران و....==
==معیار پنجم: عدم مخالفت حدیث با اصول قطعی دین نظیر توحید نبوت عصمت پیامبر ص معاد عدم تحریف قرآن و....==




خط ۵۱۸: خط ۵۱۸:




2- روایاتی که بیانگر تحریف لفظی در قران می باشد:  
2- روایاتی که بیانگر تحریف لفظی در قرآن می باشد:  
گرچه  از منظر فریقین  و اجماع مسلمین قران کریم مصون از تحریف لفظی بوده و قران موجود همان قرانی است که بر پیامبر ص نازل شده است اما در کتب روائی اهل سنت و امامیه روایاتی وجود دارد که بیانگر وجود تحریف لفظی در قران است هر چند عالمان فریقین  همگی از این روایات در مقام عمل اعراض نموده اند.
گرچه  از منظر فریقین  و اجماع مسلمین قرآن کریم مصون از تحریف لفظی بوده و قرآن موجود همان قرآنی است که بر پیامبر ص نازل شده است اما در کتب روائی اهل سنت و امامیه روایاتی وجود دارد که بیانگر وجود تحریف لفظی در قرآن است هر چند عالمان فریقین  همگی از این روایات در مقام عمل اعراض نموده اند.


   
   
1-روایات تحریف قران در کتب اهل سنت  
1-روایات تحریف قرآن در کتب اهل سنت  
-در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم از ابن عباس نقل شده است که:  
-در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم از ابن عباس نقل شده است که:  
خطب عمر بن الخطاب خطبته بعد مرجعه من آخر حجة حجها' قال فیها: ان الله بعث محمداً (ص) بالحق وانزل علیه الکتاب فکان مما انزل علیه الله آیة الرجم. فقرأناها وعقلناها ووعیناها فلذا رجم رسول الله (ص) ورجمنا بعده. فأخشى إن طال بالناس الزمان ان یقول قائل: والله مانجد آیة الرجم فی کتاب الله فیضلوا بترک فریضة انزلها الله .<ref>( البخاری ج 8ص208 و211باب رجم الحبلى ومسلم ج4ص167 وج5ص116)   
خطب عمر بن الخطاب خطبته بعد مرجعه من آخر حجة حجها' قال فیها: ان الله بعث محمداً (ص) بالحق وانزل علیه الکتاب فکان مما انزل علیه الله آیة الرجم. فقرأناها وعقلناها ووعیناها فلذا رجم رسول الله (ص) ورجمنا بعده. فأخشى إن طال بالناس الزمان ان یقول قائل: والله مانجد آیة الرجم فی کتاب الله فیضلوا بترک فریضة انزلها الله .<ref>( البخاری ج 8ص208 و211باب رجم الحبلى ومسلم ج4ص167 وج5ص116)   
خط ۵۲۹: خط ۵۲۹:
در روایتی دیگر از ابراهیم بن علقمة نقل شده که: دخلت فی نفر من اصحاب عبدالله الشام فسمع بنا ابوالدرداء فاتانا فقال فقال: أفیکم من یقرأ ؟ فقلنا: نعم. قال: فأیکم ؟ فأشاروا إلیّ' فقال: إقرأ' فقرأت: (واللیل اذا یغشى والنهار اذا تجلى والذکر والانثى) قال:انت سمعتها من فی صاحبک قلت نعم' قال: وانا سمعتها من فی النبی (ص) وهؤلاء یأبون علینا).<ref>(الترمذی ج5 ص191 ومسلم ج1ص565)</ref>
در روایتی دیگر از ابراهیم بن علقمة نقل شده که: دخلت فی نفر من اصحاب عبدالله الشام فسمع بنا ابوالدرداء فاتانا فقال فقال: أفیکم من یقرأ ؟ فقلنا: نعم. قال: فأیکم ؟ فأشاروا إلیّ' فقال: إقرأ' فقرأت: (واللیل اذا یغشى والنهار اذا تجلى والذکر والانثى) قال:انت سمعتها من فی صاحبک قلت نعم' قال: وانا سمعتها من فی النبی (ص) وهؤلاء یأبون علینا).<ref>(الترمذی ج5 ص191 ومسلم ج1ص565)</ref>


2-روایات تحریف قران در کتب امامیه  
2-روایات تحریف قرآن در کتب امامیه  
-عن جابر الجعفی قال: کنت لیلة من بعض اللیالی عند أبی جعفر علیه السلام فقرأت هذه الآیة " یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا إلى ذکر الله " ( 1 ) قال: فقال علیه السلام: مه یا جابر کیف قرأت ؟ ! قال: قلت: " یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا إلى ذکر الله " قال: هذا تحریف یا جابر، قال: قلت: فکیف أقرء - جعلنی الله فداک - ؟ قال: فقال: " یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فامضوا إلى ذکر الله " هکذا نزلت یا جابر لو کان سعیا " لکان عدوا " لما کرهه رسول الله صلى الله علیه وآله لقد کان یکره أن یعدو الرجل إلى الصلاة،-  <ref>الاختصاص الشیخ المفید  ص 128</ref>   
-عن جابر الجعفی قال: کنت لیلة من بعض اللیالی عند أبی جعفر علیه السلام فقرأت هذه الآیة " یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا إلى ذکر الله " ( 1 ) قال: فقال علیه السلام: مه یا جابر کیف قرأت ؟ ! قال: قلت: " یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا إلى ذکر الله " قال: هذا تحریف یا جابر، قال: قلت: فکیف أقرء - جعلنی الله فداک - ؟ قال: فقال: " یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فامضوا إلى ذکر الله " هکذا نزلت یا جابر لو کان سعیا " لکان عدوا " لما کرهه رسول الله صلى الله علیه وآله لقد کان یکره أن یعدو الرجل إلى الصلاة،-  <ref>الاختصاص الشیخ المفید  ص 128</ref>   


خط ۵۳۵: خط ۵۳۵:
-عن أبی بصیر، عن أبی عبدالله علیه السلام فی قول الله عز وجل: " ومن یطع الله ورسوله ( فی ولایة علی [ وولایة ] الأئمة من بعده ) فقد فاز فوزا عظیما " هکذا نزلت.  <ref>اصول کافی ج 1ص 414</ref>               
-عن أبی بصیر، عن أبی عبدالله علیه السلام فی قول الله عز وجل: " ومن یطع الله ورسوله ( فی ولایة علی [ وولایة ] الأئمة من بعده ) فقد فاز فوزا عظیما " هکذا نزلت.  <ref>اصول کافی ج 1ص 414</ref>               
-عن أحمد بن النضر، عن محمد بن مروان رفعه إلیهم فی قول الله عز وجل: " وما کان لکم أن تؤذوا رسول الله ( 2 ) " فی علی و الأئمة " کالذین آذوا موسى فبرأه الله مما قالوا<ref>المصدرالسابق</ref>
-عن أحمد بن النضر، عن محمد بن مروان رفعه إلیهم فی قول الله عز وجل: " وما کان لکم أن تؤذوا رسول الله ( 2 ) " فی علی و الأئمة " کالذین آذوا موسى فبرأه الله مما قالوا<ref>المصدرالسابق</ref>
این روایات نیز که بیانگر تحریف قران است بر اساس مبانی قطعی مذهب امامیه مردود می باشد چون از منظر امامیه قران موجود همان قرانی است که در عصر ائمه علیهم السلام تلاوت می شد.  
این روایات نیز که بیانگر تحریف قرآن است بر اساس مبانی قطعی مذهب امامیه مردود می باشد چون از منظر امامیه قرآن موجود همان قرآنی است که در عصر ائمه علیهم السلام تلاوت می شد.  


   
   
خط ۶۲۱: خط ۶۲۱:




شکی نیست که مفاد روایات مذکور با معارف قطعی قران منافات دارد بعلاوه انکه منشا ورود چنین روایاتی در کتب حدیثی قاعده تسامح در ادله سنن است که بر اساس اخبار من بلغ  استنباط شده است که ما در مقاله ای مستقل  به نقد و بررسی ان پرداخته و ضعف انرا  اثبات نموده ایم.   
شکی نیست که مفاد روایات مذکور با معارف قطعی قرآن منافات دارد بعلاوه انکه منشا ورود چنین روایاتی در کتب حدیثی قاعده تسامح در ادله سنن است که بر اساس اخبار من بلغ  استنباط شده است که ما در مقاله ای مستقل  به نقد و بررسی ان پرداخته و ضعف انرا  اثبات نموده ایم.   
معیار هشتم: روایاتی که مفادش سبب وهن دین یا اولیای الهی است:
معیار هشتم: روایاتی که مفادش سبب وهن دین یا اولیای الهی است:


خط ۷۰۷: خط ۷۰۷:
المصدرالسابق  
المصدرالسابق  
بحوث فی علم الاصول  
بحوث فی علم الاصول  
البرهان فی تفسیر القران ج 5ص 237
البرهان فی تفسیر القرآن ج 5ص 237


تفسیر القمی  
تفسیر القمی  
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش