بنی امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ مارس ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می رود' به 'می‌رود'
جز (جایگزینی متن - 'می دادند' به 'می‌دادند')
جز (جایگزینی متن - 'می رود' به 'می‌رود')
خط ۹۰: خط ۹۰:
2) خشونت افسار گسیخته امویان و سخت گیری بر ایرانیان: نکته ی دیگری که در سقوط خاندان اموی و روی کار آمدن [[عباسیان]] تاثیرگذار بود و به سرنگونی امویان انجامید، سخت گیری بیش از اندازه ی آنان بر توده های مردم بویژه ایرانیان است. خاندان اموی، یک حکومت متعصب عربی به شمار می‌رفت و به قومیت های دیگر (که آنان را مَوَالی می خواندند)، توجه چندانی نمی‌کرد؛ بلکه فشار بسیاری بر آنان تحمیل نموده و همین موضوع به افزایش نارضایتی دیگر قومیت ها از جمله ایرانیان از بیداد و ظلم امویان انجامید و در ادامه، گروه بسیاری از ایرانیان به خیزش علیه دستگاه اموی پیوسته و [[ابومسلم خراسانی]] نیز این نفرت فزاینده ی مردم نسبت به خاندان اموی بهره برداری کرد و گروه فراوانی از مردم را به سوی عباسیان کشاند.
2) خشونت افسار گسیخته امویان و سخت گیری بر ایرانیان: نکته ی دیگری که در سقوط خاندان اموی و روی کار آمدن [[عباسیان]] تاثیرگذار بود و به سرنگونی امویان انجامید، سخت گیری بیش از اندازه ی آنان بر توده های مردم بویژه ایرانیان است. خاندان اموی، یک حکومت متعصب عربی به شمار می‌رفت و به قومیت های دیگر (که آنان را مَوَالی می خواندند)، توجه چندانی نمی‌کرد؛ بلکه فشار بسیاری بر آنان تحمیل نموده و همین موضوع به افزایش نارضایتی دیگر قومیت ها از جمله ایرانیان از بیداد و ظلم امویان انجامید و در ادامه، گروه بسیاری از ایرانیان به خیزش علیه دستگاه اموی پیوسته و [[ابومسلم خراسانی]] نیز این نفرت فزاینده ی مردم نسبت به خاندان اموی بهره برداری کرد و گروه فراوانی از مردم را به سوی عباسیان کشاند.


لازم به ذکر است در بسیاری از قیام هایی که علیه امویان انجام می شد همانند [[قیام مختار]]، [[قیام یحیی بن زید]] (نواده ی امام زین‌العابدین(ع)) که در سرزمین جوزجان ([[افغانستان]]<ref>ر.ک:مقاله افغانستان</ref> امروزی) انجام شد، قیام ابن أشعث و دیگر قیام ها، ایرانیان حضوری چشمگیر داشته و در صفوف مخالفت با امویان، همواره حاضر بودند. می‌توان گفت خاندان اموی به دلیل سیاست نژادگرایی، زمینه ی قیام دیگر قومیت ها (بویژه ایرانیان) را فراهم کرده و ایرانیان که از ستم امویان به ستوه آمده بودند، به عباسیان پیوسته و به سرنگون ساختن حکومت اموی کمک شایانی کردند. از این رو این رویکرد نژادگرایانه ی دودمان اموی یکی از عوامل منفور شدن آنان در میان مردم و در نتیجه سقوط این خلافت به شمار می رود.
لازم به ذکر است در بسیاری از قیام هایی که علیه امویان انجام می شد همانند [[قیام مختار]]، [[قیام یحیی بن زید]] (نواده ی امام زین‌العابدین(ع)) که در سرزمین جوزجان ([[افغانستان]]<ref>ر.ک:مقاله افغانستان</ref> امروزی) انجام شد، قیام ابن أشعث و دیگر قیام ها، ایرانیان حضوری چشمگیر داشته و در صفوف مخالفت با امویان، همواره حاضر بودند. می‌توان گفت خاندان اموی به دلیل سیاست نژادگرایی، زمینه ی قیام دیگر قومیت ها (بویژه ایرانیان) را فراهم کرده و ایرانیان که از ستم امویان به ستوه آمده بودند، به عباسیان پیوسته و به سرنگون ساختن حکومت اموی کمک شایانی کردند. از این رو این رویکرد نژادگرایانه ی دودمان اموی یکی از عوامل منفور شدن آنان در میان مردم و در نتیجه سقوط این خلافت به شمار می‌رود.


3) نزاع و اختلاف گسترده میان امویان: از دیگر عوامل شکست امویان و پیروزی مخالفان خاندان اموی به فرماندهی ابومسلم خراسانی، اختلاف گسترده در میان بزرگان اموی و تلاش فراوان بزرگان خاندان اموی برای حذف دیگری و دستیازی به قدرت به شمار می رود.
3) نزاع و اختلاف گسترده میان امویان: از دیگر عوامل شکست امویان و پیروزی مخالفان خاندان اموی به فرماندهی ابومسلم خراسانی، اختلاف گسترده در میان بزرگان اموی و تلاش فراوان بزرگان خاندان اموی برای حذف دیگری و دستیازی به قدرت به شمار می‌رود.


دولت بنی امیه در دهه های پایانی خلافت، دچار اختلاف و نزاع های فراوانی در میان خاندان و بزرگان اموی شده و این درگیری ها از عوامل مهم ضعف و در ادامه سقوط امویان به شمار می رود. پس از مرگ [[هشام بن عبدالملک]] و خلافت برادر زاده اش ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید پسر عموی خلیفه ی تازه به تخت نشسته علیه او قیام کرده و او را به فسق و کفر منسوب می‌نمود.
دولت بنی امیه در دهه های پایانی خلافت، دچار اختلاف و نزاع های فراوانی در میان خاندان و بزرگان اموی شده و این درگیری ها از عوامل مهم ضعف و در ادامه سقوط امویان به شمار می‌رود. پس از مرگ [[هشام بن عبدالملک]] و خلافت برادر زاده اش ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید پسر عموی خلیفه ی تازه به تخت نشسته علیه او قیام کرده و او را به فسق و کفر منسوب می‌نمود.


پس از پیروزی یزید بر پسر عمویش ولید، اوضاع دولت امویان رو به تیرگی نهاد و فتنه ها و پیکارهای داخلی، فزونی یافت. مردم حمص کوشیدند انتقام ولید را گرفته و به خون خواهی او برخاستند و مردم [[فلسطین]] نیز عامل خلیفه ی جدید [[یزید بن عبدالملک]] را اخراج کرده و با یزید بن سلیمان دست بیعت دادند. فتنه و آشوب در سرزمین های اردن، عراق و خراسان نیز افزایش یافت. پس از خلافت کوتاه یزید بن ولید، برادرش ابراهیم بن ولید به خلافت رسید. حکومت او نیز با مشکلات فراوانی همراه گردید و تنها مردم دمشق با او بیعت نمودند و دیگر مناطق او را به رسمیت نشناختند.
پس از پیروزی یزید بر پسر عمویش ولید، اوضاع دولت امویان رو به تیرگی نهاد و فتنه ها و پیکارهای داخلی، فزونی یافت. مردم حمص کوشیدند انتقام ولید را گرفته و به خون خواهی او برخاستند و مردم [[فلسطین]] نیز عامل خلیفه ی جدید [[یزید بن عبدالملک]] را اخراج کرده و با یزید بن سلیمان دست بیعت دادند. فتنه و آشوب در سرزمین های اردن، عراق و خراسان نیز افزایش یافت. پس از خلافت کوتاه یزید بن ولید، برادرش ابراهیم بن ولید به خلافت رسید. حکومت او نیز با مشکلات فراوانی همراه گردید و تنها مردم دمشق با او بیعت نمودند و دیگر مناطق او را به رسمیت نشناختند.


از این رو مروان بن محمد بن مروان بر او شورید و پیروزمندانه وارد دمشق شد و در ماه صفر 127 هجری به خلافت رسید. وی آخرین خلیفه ی بنی امیه به شمار می رود و خلافت امویان در روزگار وی به تیرگی گرایید و در حقیقت نفس خلافت اموی، به شماره افتاده بود. در روزگار خلافت مروان حمار، [[عبدالله بن معاویه]] در [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> بر او شورید و بقایای خوارج به سرکردگی ضحاک بن قیس شیبانی فعالیت خود را بیشتر کرده و حاکم بنی امیه ([[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]]) از کوفه اخراج گردید. فتنه در [[حجاز]] و بویژه در [[خراسان]] نیز بالا گرفت و اوضاع به سود امویان پیش نمی‌رفت. مروان نیز می کوشید این قیام ها و ناآرامی ها را سرکوب کرده و شورشیان را دستگیر و تعقیب نماید. از این رو از فعالیت عباسیان در سرزمین پهناور خراسان تا حد بسیاری غفلت ورزید و داعیان عباسی بویژه ابومسلم خراسانی توانستند از این اوضاع آشفته بهره جسته و مردم را به قیام گسترده علیه بنی امیه دعوت نموده و عرصه را بر امویان تنگ نمایند. <ref>الدولة العباسیة قیامها و سقوطها، ص25- 24</ref>
از این رو مروان بن محمد بن مروان بر او شورید و پیروزمندانه وارد دمشق شد و در ماه صفر 127 هجری به خلافت رسید. وی آخرین خلیفه ی بنی امیه به شمار می‌رود و خلافت امویان در روزگار وی به تیرگی گرایید و در حقیقت نفس خلافت اموی، به شماره افتاده بود. در روزگار خلافت مروان حمار، [[عبدالله بن معاویه]] در [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> بر او شورید و بقایای خوارج به سرکردگی ضحاک بن قیس شیبانی فعالیت خود را بیشتر کرده و حاکم بنی امیه ([[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]]) از کوفه اخراج گردید. فتنه در [[حجاز]] و بویژه در [[خراسان]] نیز بالا گرفت و اوضاع به سود امویان پیش نمی‌رفت. مروان نیز می کوشید این قیام ها و ناآرامی ها را سرکوب کرده و شورشیان را دستگیر و تعقیب نماید. از این رو از فعالیت عباسیان در سرزمین پهناور خراسان تا حد بسیاری غفلت ورزید و داعیان عباسی بویژه ابومسلم خراسانی توانستند از این اوضاع آشفته بهره جسته و مردم را به قیام گسترده علیه بنی امیه دعوت نموده و عرصه را بر امویان تنگ نمایند. <ref>الدولة العباسیة قیامها و سقوطها، ص25- 24</ref>


پس از انقراض خلافت اموی و خارج شدن خلافت از دستان بی کفایت امویان، از یکی از بزرگان این خاندان پرسیدند: چرا حکومت شما سقوط کرد؟
پس از انقراض خلافت اموی و خارج شدن خلافت از دستان بی کفایت امویان، از یکی از بزرگان این خاندان پرسیدند: چرا حکومت شما سقوط کرد؟
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
اوج این دشمنی و کینه توزی امویان در جریان قیام حسینی(ع) و جنایت بی مانند خاندان اموی در رویارویی با نهضت سالار شهیدان(ع) و سبط رسول خدا(ص) قابل مشاهده است. <ref>مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، المکتبة العصریة 2005</ref> قیام امام حسین بن علی(ع) در سال 60 هجری و شهادت آن امام همام(ع) در محرم سال 61 هجری و حوادث پس از آن که به رسوایی امویان انجامید و نقاب را از چهره ی آنان زدود، از مهمترین عوامل سقوط بنی امیه محسوب می‌گردد. این رویداد آن چنان تاثیری بر جان مردم برجای گذاشت و چنان موجی در جهان اسلام به راه انداخت که به سیلی خروشان تبدیل شده و امویان را در خود غرق ساخت.
اوج این دشمنی و کینه توزی امویان در جریان قیام حسینی(ع) و جنایت بی مانند خاندان اموی در رویارویی با نهضت سالار شهیدان(ع) و سبط رسول خدا(ص) قابل مشاهده است. <ref>مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، المکتبة العصریة 2005</ref> قیام امام حسین بن علی(ع) در سال 60 هجری و شهادت آن امام همام(ع) در محرم سال 61 هجری و حوادث پس از آن که به رسوایی امویان انجامید و نقاب را از چهره ی آنان زدود، از مهمترین عوامل سقوط بنی امیه محسوب می‌گردد. این رویداد آن چنان تاثیری بر جان مردم برجای گذاشت و چنان موجی در جهان اسلام به راه انداخت که به سیلی خروشان تبدیل شده و امویان را در خود غرق ساخت.


بسیاری از رویدادهای مهم تاریخی همانند قیام های عصر اموی و همچنین نهضت ابومسلم خراسانی که به سقوط خاندان اموی انجامید، با تاثیر پذیری از قیام سالار شهیدان(ع) آغاز شد و این قیام، بیشترین نقش را در بسیج کردن نیروی پنهان مردم در سراسر سرزمین های اسلامی (بویژه خراسان) ایفا کرد. ستیز و دشمنی فزاینده ی آل امیه با اهل بیت رسالت(ع) که در قلوب مردم جای داشتند، از مهمترین عوامل سقوط خاندان اموی به شمار می رود.
بسیاری از رویدادهای مهم تاریخی همانند قیام های عصر اموی و همچنین نهضت ابومسلم خراسانی که به سقوط خاندان اموی انجامید، با تاثیر پذیری از قیام سالار شهیدان(ع) آغاز شد و این قیام، بیشترین نقش را در بسیج کردن نیروی پنهان مردم در سراسر سرزمین های اسلامی (بویژه خراسان) ایفا کرد. ستیز و دشمنی فزاینده ی آل امیه با اهل بیت رسالت(ع) که در قلوب مردم جای داشتند، از مهمترین عوامل سقوط خاندان اموی به شمار می‌رود.


5) خیزش ها و قیام های جریان های مخالف: در روزگار بنی امیه، احزاب، گروه ها و جریان های فکری و سیاسی قدرتمندی شکل گرفت که با تمام وجود خواستار سقوط بنی امیه و رویارویی با دودمان اموی بودند؛ از جمله می‌توان به جریان های ذیل به عنوان احزاب بانفوذ و مخالف دودمان اموی اشاره جست:
5) خیزش ها و قیام های جریان های مخالف: در روزگار بنی امیه، احزاب، گروه ها و جریان های فکری و سیاسی قدرتمندی شکل گرفت که با تمام وجود خواستار سقوط بنی امیه و رویارویی با دودمان اموی بودند؛ از جمله می‌توان به جریان های ذیل به عنوان احزاب بانفوذ و مخالف دودمان اموی اشاره جست:
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۳۲۹

ویرایش