تفویضیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ آوریل ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند')
خط ۳: خط ۳:
==تاریخچه==
==تاریخچه==
تفویضیه عنوان عام گروه ها و فرقه‌های شیعی و غیرشیعی معتقد به فضیلت و برتری [[امام علی|امام علی (ع)]] بر دیگر [[صحابه]] و [[خلفای راشدین|خلفا]] است. آنان حضرت علی علیه السلام را بعد از [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر اکرم (ص)]] برترین فرد می‌دانند و او را شایستگی بر مقام امامت و خلافت بر دیگران ترجیح و تفضیل می‌دهند. البته این اعتقاد مخصوص شیعه نیست، بلکه گروه هایی از [[اهل سنّت]] نیز چنین اعتقادی دارند. هر چند آن ها امامت مفضول را با وجود افضل جایز می‌دانند. این سخن [[ابن ابی الحدید]] به عنوان شارح [[نهج البلاغه (کتاب)|نهج البلاغه]] است که می گوید عموم بغدادیان و عده ای از بصریان  معتقدند که حضرت علی (ع) بر دیگران برتری دارد و خود او نیز معتقد به برتری علی (ع) است. [[زیدیه]]، [[تبریه]]، [[صالحیه]] و [[جارودیه]] از تفضیلیه به شمار می روند.
تفویضیه عنوان عام گروه ها و فرقه‌های شیعی و غیرشیعی معتقد به فضیلت و برتری [[امام علی|امام علی (ع)]] بر دیگر [[صحابه]] و [[خلفای راشدین|خلفا]] است. آنان حضرت علی علیه السلام را بعد از [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر اکرم (ص)]] برترین فرد می‌دانند و او را شایستگی بر مقام امامت و خلافت بر دیگران ترجیح و تفضیل می‌دهند. البته این اعتقاد مخصوص شیعه نیست، بلکه گروه هایی از [[اهل سنّت]] نیز چنین اعتقادی دارند. هر چند آن ها امامت مفضول را با وجود افضل جایز می‌دانند. این سخن [[ابن ابی الحدید]] به عنوان شارح [[نهج البلاغه (کتاب)|نهج البلاغه]] است که می گوید عموم بغدادیان و عده ای از بصریان  معتقدند که حضرت علی (ع) بر دیگران برتری دارد و خود او نیز معتقد به برتری علی (ع) است. [[زیدیه]]، [[تبریه]]، [[صالحیه]] و [[جارودیه]] از تفضیلیه به شمار می روند.
عبدالجلیل رازی می گوید: « شیعه را مفوضه نامیده اند، چرا که ایشان می گویند خداوند در  قیامت، کارها را به [[علی علیه السلام]] تفویض می کند». <ref>رازی عبدالجلیل، النقض، ص 538</ref>
عبدالجلیل رازی می گوید: « شیعه را مفوضه نامیده اند، چرا که ایشان می گویند خداوند در  قیامت، کارها را به [[علی علیه السلام]] تفویض می‌کند». <ref>رازی عبدالجلیل، النقض، ص 538</ref>
میر سید شریف جرجانی، به فرقه ای با این عنوان اشاره می کند و می‌نویسد: ایشان معتقدند خداوند خلق دنیا را به [[محمد صلی الله علیه و آله]] تفویض کرده است. <ref>میر سید شریف جرجانی، تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم، ص183</ref>
میر سید شریف جرجانی، به فرقه ای با این عنوان اشاره می‌کند و می‌نویسد: ایشان معتقدند خداوند خلق دنیا را به [[محمد صلی الله علیه و آله]] تفویض کرده است. <ref>میر سید شریف جرجانی، تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم، ص183</ref>
مرتضی رازی عین همین مطلب را بیان کرده و علاوه بر پیامبر، امامان را نیز به این مجموعه اضافه کرده است و می‌نویسد: برخی از ایشان ادعا می‌کنند که  محمد (صلی الله علیه و آله) و امامان (علیهم السلام) آمر و ناهی و حاکم اند و خدا امر  خلق و حیات و مرگ آنان را به ایشان  تفویض کرده و پیامبر و امامان مستحق عبادت اند و... <ref>رازی مرتضی، تبصرة العوام، ص 176</ref>  
مرتضی رازی عین همین مطلب را بیان کرده و علاوه بر پیامبر، امامان را نیز به این مجموعه اضافه کرده است و می‌نویسد: برخی از ایشان ادعا می‌کنند که  محمد (صلی الله علیه و آله) و امامان (علیهم السلام) آمر و ناهی و حاکم اند و خدا امر  خلق و حیات و مرگ آنان را به ایشان  تفویض کرده و پیامبر و امامان مستحق عبادت اند و... <ref>رازی مرتضی، تبصرة العوام، ص 176</ref>  
   
   
خط ۱۴: خط ۱۴:
اصول اعتقادی مفوضه شکل تکامل یافته عقاید غلاة صدر اول بود. چنین به نظر می‌رسد که جریان فکری مفوضه پیوندی نامبارک از دو نظریه غالی گرا از غلاة کیسانی در اوائل قرن دوم بوده است. نظریه اول، نظریه حلول روح خداوند یا نور او در جسم پیامبر و ائمه بود. غلاة قرن اول، پیامبر یا ائمه را به طور ساده خدا و تجسم تمام هویت الهی می‌دانستند اما بنابراین نظر متأخرتر، امام مظهرِ بخشی از روح خدا یا محل استقرار اخگری از نور الهی بود که از آدم از طریق سلسله ای از پیامبران به آنان رسیده بود. نظریه دوم تفسیر جدیدی بود که گویا برای نخستین بار بیان بن سمعان نهدی (م: 119ق) از رؤسای کیسانیه آن عصر از آیه و هو الذی فی السماوات اله و فی الارض اله (سوره زخرف، آیه 84) عرضه داشت. او می‌گفت این آیه از دو خدا سخن می گوید که یکی خدای آسمانهاست و دیگری خدای زمین، هرچند خدای آسمان ها بزرگ‌تر و خدای زمین کوچک تر و فرمان بردار اوست. این دو نظریه در دهه چهارم قرن دوم وسیله ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب اسدی (م:حوالی138ق) رئیس [[غلاة خطّابیه]] با یکدیگر به این صورت تلفیق شد که روح خدا در مقام تنزّل در شکل امام صادق علیه السلام مجسم شده و اکنون وی خدای زمین است. مذهب مفوضه که اندکی پس از کشته شدن ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب، توسط یکی از هواداران پیشین او مفضل بن عمر جعفی صیرفی (م: پیش از179ق) بنیاد نهاده شد، به شکل روشن صورت متطوّرتری از همان فکر بود.
اصول اعتقادی مفوضه شکل تکامل یافته عقاید غلاة صدر اول بود. چنین به نظر می‌رسد که جریان فکری مفوضه پیوندی نامبارک از دو نظریه غالی گرا از غلاة کیسانی در اوائل قرن دوم بوده است. نظریه اول، نظریه حلول روح خداوند یا نور او در جسم پیامبر و ائمه بود. غلاة قرن اول، پیامبر یا ائمه را به طور ساده خدا و تجسم تمام هویت الهی می‌دانستند اما بنابراین نظر متأخرتر، امام مظهرِ بخشی از روح خدا یا محل استقرار اخگری از نور الهی بود که از آدم از طریق سلسله ای از پیامبران به آنان رسیده بود. نظریه دوم تفسیر جدیدی بود که گویا برای نخستین بار بیان بن سمعان نهدی (م: 119ق) از رؤسای کیسانیه آن عصر از آیه و هو الذی فی السماوات اله و فی الارض اله (سوره زخرف، آیه 84) عرضه داشت. او می‌گفت این آیه از دو خدا سخن می گوید که یکی خدای آسمانهاست و دیگری خدای زمین، هرچند خدای آسمان ها بزرگ‌تر و خدای زمین کوچک تر و فرمان بردار اوست. این دو نظریه در دهه چهارم قرن دوم وسیله ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب اسدی (م:حوالی138ق) رئیس [[غلاة خطّابیه]] با یکدیگر به این صورت تلفیق شد که روح خدا در مقام تنزّل در شکل امام صادق علیه السلام مجسم شده و اکنون وی خدای زمین است. مذهب مفوضه که اندکی پس از کشته شدن ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب، توسط یکی از هواداران پیشین او مفضل بن عمر جعفی صیرفی (م: پیش از179ق) بنیاد نهاده شد، به شکل روشن صورت متطوّرتری از همان فکر بود.
مفوضه معتقد بودند که پیامبر و ائمه، اولین و تنها مخلوقاتی هستند که مستقیماً به دست قدرت حق، از ماده ای متفاوت با سایر بشر آفریده شدند. خداوند آن گاه قدرت و مسئولیت امور عالم خلقت را به ایشان واگذار نمود فرمود: پس هر چه در این جهان روی می‌دهد از آنان است. آنان ـ به طوری که قبلاً هم اشاره شد ـ به این ترتیب تمام کارهایی را که علی الاصول به خدا نسبت داده می شود مثل خلق و رزق و میراندن و نظائر آن را انجام می‌دهند. آنان می‌توانند حکمی شرعی را [[تشریع]] یا [[نسخ]] کنند و [[حلال]] را [[حرام]] و حرام را حلال نمایند. آنان بر همه چیز از جمله غیب آگاه اند. برخی از مفوضه می‌گفتند که [[ائمه]] نیز مانند پیامبر، [[وحی]] دریافت می‌کنند. آنان نه تنها زبان همه انسان ها را می فهمند، بلکه زبان پرندگان و حیوانات را هم درک می‌کنند. آنان دارای توانایی غیر محدود و علم نامحدود بوده و خالق همه چیز اند و روح آنان در همه جا حضور دارد. » <ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref>
مفوضه معتقد بودند که پیامبر و ائمه، اولین و تنها مخلوقاتی هستند که مستقیماً به دست قدرت حق، از ماده ای متفاوت با سایر بشر آفریده شدند. خداوند آن گاه قدرت و مسئولیت امور عالم خلقت را به ایشان واگذار نمود فرمود: پس هر چه در این جهان روی می‌دهد از آنان است. آنان ـ به طوری که قبلاً هم اشاره شد ـ به این ترتیب تمام کارهایی را که علی الاصول به خدا نسبت داده می شود مثل خلق و رزق و میراندن و نظائر آن را انجام می‌دهند. آنان می‌توانند حکمی شرعی را [[تشریع]] یا [[نسخ]] کنند و [[حلال]] را [[حرام]] و حرام را حلال نمایند. آنان بر همه چیز از جمله غیب آگاه اند. برخی از مفوضه می‌گفتند که [[ائمه]] نیز مانند پیامبر، [[وحی]] دریافت می‌کنند. آنان نه تنها زبان همه انسان ها را می فهمند، بلکه زبان پرندگان و حیوانات را هم درک می‌کنند. آنان دارای توانایی غیر محدود و علم نامحدود بوده و خالق همه چیز اند و روح آنان در همه جا حضور دارد. » <ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref>
این کتاب سپس به شرح عقاید مفضل بن عمر جعفی به عنوان اولین سخنگوی این گروه در جامعه شیعه پرداخته است. [[آقا بزرگ تهرانی]] درباره کتاب التوحید که به توحید مفضل معروف است می‌نویسد: «این کتاب متعلق به ابوعبدالله یا ابومحمد مفضل بن عمر جعفی کوفی است. احمد بن علی نجاشی از این کتاب با عنوان کتاب الفکر یاد می کند و برخی آن را کنزالحقائق و المعارف نامیده اند و سیدعلی بن طاووس لزوم مصاحبت این کتاب را سفارش کرده و نوشته این کتاب را امام صادق (علیه السلام) املا کرده و درباره آثار خلق الهی است. » <ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج4، ص 482</ref>
این کتاب سپس به شرح عقاید مفضل بن عمر جعفی به عنوان اولین سخنگوی این گروه در جامعه شیعه پرداخته است. [[آقا بزرگ تهرانی]] درباره کتاب التوحید که به توحید مفضل معروف است می‌نویسد: «این کتاب متعلق به ابوعبدالله یا ابومحمد مفضل بن عمر جعفی کوفی است. احمد بن علی نجاشی از این کتاب با عنوان کتاب الفکر یاد می‌کند و برخی آن را کنزالحقائق و المعارف نامیده اند و سیدعلی بن طاووس لزوم مصاحبت این کتاب را سفارش کرده و نوشته این کتاب را امام صادق (علیه السلام) املا کرده و درباره آثار خلق الهی است. » <ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج4، ص 482</ref>
[[سید محسن امین]] نیز  با اشاره به این کتاب می‌نویسد: «هرکسی به حدیث مشهور مفضل از امام صادق (علیه السلام) نگاه کند، می فهمد که این خطاب بلیغ و معانی عجیب و الفاظ غریب را امام جز برای مردی عظیم و جلیل که علم بسیار داشته، باهوش بوده و می‌توانسته اسرار رفیع و دقایقی بدیع را تحمل کند، بیان نمی‌داشته است. »<ref>امین سید محسن، اعیان الشیعة، ج10، ص 132</ref>
[[سید محسن امین]] نیز  با اشاره به این کتاب می‌نویسد: «هرکسی به حدیث مشهور مفضل از امام صادق (علیه السلام) نگاه کند، می فهمد که این خطاب بلیغ و معانی عجیب و الفاظ غریب را امام جز برای مردی عظیم و جلیل که علم بسیار داشته، باهوش بوده و می‌توانسته اسرار رفیع و دقایقی بدیع را تحمل کند، بیان نمی‌داشته است. »<ref>امین سید محسن، اعیان الشیعة، ج10، ص 132</ref>
همچنین مدرسی طباطبایی در حاشیه این کتاب همچنین به نقل از [[شیخ مفید]] در اوائل المقالات  به تفاوت غلاة و مفوضه اشاره کرده و در بحث از عدم علم امام به غیب می‌نویسد: « و علی ذلک جماعة أهل الامامة إلّا من شذّ عنهم من المفوضة و من إنتمی إلیهم من الغلاة. این تعبیر دقیقی است که موضوع درون گروهی بودن مفوضه را در برابر جدایی کامل غلاة ملحد ـ که فقط دعوی انتساب به تشیع را می‌نمودند ـ نشان می‌دهد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی،چاپ اول، ص 123 و 423</ref> <ref>فخر رازی، اعتقادات، ص 74</ref> <ref>ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص 142</ref> <ref>اقبال آشتیانی عباس، خاندان نوبختی ص 264</ref> <ref>حنفی عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص 616
همچنین مدرسی طباطبایی در حاشیه این کتاب همچنین به نقل از [[شیخ مفید]] در اوائل المقالات  به تفاوت غلاة و مفوضه اشاره کرده و در بحث از عدم علم امام به غیب می‌نویسد: « و علی ذلک جماعة أهل الامامة إلّا من شذّ عنهم من المفوضة و من إنتمی إلیهم من الغلاة. این تعبیر دقیقی است که موضوع درون گروهی بودن مفوضه را در برابر جدایی کامل غلاة ملحد ـ که فقط دعوی انتساب به تشیع را می‌نمودند ـ نشان می‌دهد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی،چاپ اول، ص 123 و 423</ref> <ref>فخر رازی، اعتقادات، ص 74</ref> <ref>ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص 142</ref> <ref>اقبال آشتیانی عباس، خاندان نوبختی ص 264</ref> <ref>حنفی عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص 616
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۳۹

ویرایش