زید بن ارقم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:زید بن ارقم.jpg|جایگزین=زید بن ارقم|بندانگشتی|زید بن ارقم]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام
| عنوان = زید بن ارقم
!نام
| تصویر = زید بن ارقم.jpg
!زید بن اَرقَم انصاری خزرجی
| نام = زید بن اَرقَم انصاری خزرجی
|-
| نام‌های دیگر =
|زاده
| سال تولد =
|[[مدینه]]
| تاریخ تولد =
|-
| محل تولد = [[مدینه]]
|درگذشت
| سال درگذشت =
|سال ۶۵ قمری یا ۶۶ و یا ۶۸ق [[کوفه]] • [[عراق]]
| تاریخ درگذشت = ۶۵ق. یا ۶۶ق. و یا ۶۸ق.
|-
| محل درگذشت = [[کوفه]]
|حضور در جنگ‌ها
| استادان =
|در ۱۹ جنگ که ۱۷ تای آنها از [[غزوات]] بوده است
| شاگردان =
|-
| دین = [[اسلام]]
|[[دین]] و [[مذهب]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
|[[اسلام]]
| آثار =
|-
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه افقی |یاران [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه‌السلام)]] |راوی [[حدیث غدیر]] |شرکت در [[جنگ صفین]] }}
|فعالیت‌ها
| وبگاه =
|یاران [[امام علی علیه السلام]] راوی [[حدیث غدیر]] شرکت در [[جنگ صفین]] • اعتراض به رفتار [[ابن زیاد]] با سر [[امام حسین علیه السلام]]
}}
|-
'''زید بن اَرقَم انصاری خزرجی''' فرزند زید بن قیس بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است. درباره کنیه او اختلاف بسیار است؛ عده‌ای او را أبا سعد و عده دیگر مثل هیثم او را ابا انیسه و نیز کنیه‌های ابوعمر؛ ابو‌عامر، ابو‌سعید براساس نقل [[واقدی]] درباره او وجود دارد. او با [[عبدالله بن رواحه]] بسیار مأنوس بود به گونه‌ای که قبل از [[جنگ موته]] عبدالله بن رواحه اشعاری را سرود که در وصف شهادت‌ طلبی بود و زید گریه کرد که ناگاه عبدالله ناراحت شده با شلاق به زید زد و گفت: وای بر تو من می‌خواهم [[شهید]] شوم و تو گریه می‌کنی! و سپس شعری را در وصف زید گفت.
|}
</div>
'''زید بن اَرقَم انصاری خزرجی''' فرزند [[زید بن قیس]] بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است. درباره کنیه او اختلاف بسیار است؛ عده‌ای او را [[أبا سعد]] و عده دیگر مثل [[هیثم]] او را ابا انیسه و نیز کنیه‌های ابوعمر؛ ابو‌عامر، ابو‌سعید براساس نقل واقدی درباره او وجود دارد. او با [[عبدالله بن رواحه]] بسیار مأنوس بود به گونه‌ای که قبل از [[جنگ موته]] عبدالله بن رواحه اشعاری را سرود که در وصف شهادت‌ طلبی بود و زید گریه کرد که ناگاه عبدالله ناراحت شده با شلاق به زید زد و گفت: وای بر تو من می‌خواهم [[شهید]] شوم و تو گریه می‌کنی! و سپس شعری را در وصف زید گفت.


==نسب و کنیه==
== نسب و کنیه ==
زید بن ارقم بن زید بن قیس بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷/ الاصابه، ج۲، ص۴۸۷.</ref>.
زید بن ارقم بن زید بن قیس بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷/ الاصابه، ج۲، ص۴۸۷.</ref>.
درباره کنیه زید در منابع اختلاف نظر دیده می‌شود: ابوسعد، ابوانیسه، ابوعمرو، ابوعامر، ابوسعیده، ابن عدی، ابوعماره، ابوحمزه، ابوانیس<ref> الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷-۸۸.</ref>.
درباره کنیه زید در منابع اختلاف نظر دیده می‌شود: ابوسعد، ابوانیسه، ابوعمرو، ابوعامر، ابوسعیده، ابن عدی، ابوعماره، ابوحمزه، ابوانیس<ref> الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷-۸۸.</ref>.


==اسلام آوردن==
== اسلام آوردن ==
وی پیش از [[بلوغ]]، [[اسلام]] آورده. [[حضرت محمد (ص)|پیامبرصلی الله علیه]] به سبب خردسالی اش او را از حضور در [[جنگ احد]]، باز‌داشت<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. زید، توطئه [[منافقان]] خزرج در خیانت به پیامبرصلی الله علیه را خبر داد و [[خداوند]] نیز از او در [[سوره منافقون]] در [[قرآن]]، تمجید کرد<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. با مهاجرت [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان علیه السلام]] به [[کوفه]]، وی نیز به آن جا رفت و در محلّه کِنْده، ساکن شد. او در مجلسی که [[ابن زیاد]] به سر بریده [[امام حسین علیه السلام]] جسارت کرد، زبان به اعتراض گشود و فضائل ایشان را برشمرد. وفات او را بیشتر سال ۶۸ ق، گفته‌اند<ref> الطبقات الکبری: ج۶ ص۱۸، الاستیعاب: ج۲ ص۱۰۹.</ref>.
وی پیش از بلوغ، [[اسلام]] آورده. [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] به سبب خردسالی اش او را از حضور در [[جنگ احد]]، باز‌داشت<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. زید، توطئه [[منافقان]] خزرج در خیانت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را خبر داد و [[خداوند]] نیز از او در [[سوره منافقون]] در [[قرآن]]، تمجید کرد<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. با مهاجرت [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان (علیه‌السلام)]] به [[کوفه]]، وی نیز به آن جا رفت و در محلّه کِنْده، ساکن شد. او در مجلسی که [[ابن زیاد]] به سر بریده امام حسین (علیه‌السلام) جسارت کرد، زبان به اعتراض گشود و فضائل ایشان را برشمرد. وفات او را بیشتر سال ۶۸ق، گفته‌اند<ref> الطبقات الکبری: ج۶ ص۱۸، الاستیعاب: ج۲ ص۱۰۹.</ref>.
 
== زید در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ==
==زید در زمان پیامبرصلی الله علیه==
زید در نوزده جنگ شرکت داشت که در هفده [[غزوه]] همراه رسول خدا بود. اولین غزوه‌ای که شرکت نمود، [[غزوه بنی‌مصطلق]]  
زید در نوزده جنگ شرکت داشت که در هفده [[غزوه]] همراه رسول خدا بود. اولین غزوه‌ای که شرکت نمود، [[غزوه بنی‌مصطلق]]  
بود<ref>ابن عبد البر،الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۵ .</ref>. او به دلیل کمی سن در [[احد]] و [[بدر]] حاضر نشد<ref>رجال الطوسی: ص۳۹ ش۲۳۹ و ص۶۴ ش۵۶۵ و ص۹۴، ش۹۳۳ و ص۱۰۰ ش۹۸۰، رجال البرقی: ص۲، ص۷، رجال الکشّی: ج۱ ص۱۸۲.</ref>.
بود<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۵.</ref>. او به دلیل کمی سن در [[احد]] و [[بدر]] حاضر نشد<ref>رجال الطوسی: ص۳۹ ش۲۳۹ و ص۶۴ ش۵۶۵ و ص۹۴، ش۹۳۳ و ص۱۰۰ ش۹۸۰، رجال البرقی: ص۲، ص۷، رجال الکشّی: ج۱ ص۱۸۲.</ref>.
 
زید کسی است که سخن منافقانه [[عبدالله بن ابی]] را به پیامبرصلی الله علیه رساند. پس از آن که «عبد اللّه بن أبی» گفتار ناروای خود را انکار کرد و بر دروغ گفتن «زید بن أرقم» اصرار ورزید و قسم خورد و بزرگان أنصار هم از وی طرفداری کردند و «زید» را به عذر آن که کودک است، به خطا و اشتباه در نقل نسبت دادند. در این هنگام [[سوره منافقون]] نازل شد و گفتار ناروای «عبد اللّه بن أبی» را در آن سوره بازگفت:


یقُولُونَ لَئِن رَّ‌جَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیخْرِ‌جَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَ‌سُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدِینَةِ، لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ <ref>سوره منافقون–۸آیه.] </ref>(ترجمه: می‌گویند: «اگر به مدینه برگردیم، قطعاً آنکه عزتمندتر است آن زبون‌تر را از آنجا بیرون خواهد کرد.» و[لی‌] عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است؛ لیکن این دورویان نمی‌دانند.)
زید کسی است که سخن منافقانه [[عبدالله بن ابی]] را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رساند. پس از آن که «عبد اللّه بن أبی» گفتار ناروای خود را انکار کرد و بر [[دروغ]] گفتن «زید بن أرقم» اصرار ورزید و [[قسم]] خورد و بزرگان أنصار هم از وی طرفداری کردند و «زید» را به عذر آن که کودک است، به خطا و اشتباه در نقل نسبت دادند. در این هنگام [[سوره منافقون]] نازل شد و گفتار ناروای «عبد اللّه بن أبی» را در آن سوره بازگفت:
{{متن قرآن |یقُولُونَ لَئِن رَّ‌جَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیخْرِ‌جَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَ‌سُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدِینَةِ، لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ |سوره = منافقون |آیه = ۸ }} (ترجمه: می‌گویند: «اگر به مدینه برگردیم، قطعاً آنکه عزتمندتر است آن زبون‌تر را از آنجا بیرون خواهد کرد.» و[لی‌] عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است؛ لیکن این دورویان نمی‌دانند.)


و نیز:
و نیز:
{{متن قرآن |هُمُ الَّذِینَ یقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَیٰ مَنْ عِندَ رَ‌سُولِ اللَّهِ حَتَّیٰ ینفَضُّوا...|سوره = منافقون |آیه = ۷ }} (ترجمه: آنان کسانی‌اند که می‌گویند: «به کسانی که نزد پیامبر خدایند انفاق مکنید تا پراکنده شوند...)
خداوند متعال در همان آغاز سوره به دروغگوئی [[منافقان]] گواهی داد و دروغ بودن قَسم‌های ایشان را آشکار ساخت و رسول خود را توجه داد که: ظاهر فریبنده این منافقان تو را مغرور نکند و او را فرمود که: دشمن تو همین منافقانند، از ایشان برحذر باش، و گفتار نفاق‌آمیز ایشان را باور مکن.


هُمُ الَّذِینَ یقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَیٰ مَنْ عِندَ رَ‌سُولِ اللَّهِ حَتَّیٰ ینفَضُّوا...<ref>سوره منافقون–آیه۷.</ref> (ترجمه: آنان کسانی‌اند که می‌گویند: «به کسانی که نزد پیامبر خدایند انفاق مکنید تا پراکنده شوند...)
== خلفای سه‌گانه ==
خداوند متعال در همان آغاز سوره به دروغگوئی [[منافقان]] گواهی داد و دروغ بودن قَسم‌های ایشان را آشکار ساخت و رسول خود را توجه داد که: ظاهر فریبنده این منافقان تو را مغرور نکند و او را فرمود که: دشمن تو همین منافقانند، از ایشان برحذر باش، و گفتار نفاق‌آمیز ایشان را باور مکن.
از [[فضل بن شاذان]] نقل شده است که زید بن ارقم از نخستین کسانی بود که پس از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه‌السلام)]] برگشتند<ref>الطوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۷۷-۱۸۲.</ref>.
 
==خلفای سه‌گانه==
از [[فضل بن شاذان]] نقل شده است که زید بن ارقم از نخستین کسانی بود که [پس از درگذشت پیامبرصلی الله علیه] به سوی [[امام علی علیه السلام]] برگشتند<ref>الطوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۷۷-۱۸۲.</ref>.


زید در [[سقیفه بنی ساعده|واقعه سقیفه]] به طرفداری از امام علی علیه السلام معتقد بود اگر ایشان به جانشینی پیامبر مطرح شود اختلافی پیش نخواهد آمد<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۸.</ref>.
زید در [[سقیفه بنی ساعده|واقعه سقیفه]] به طرفداری از امام علی (علیه‌السلام) معتقد بود اگر ایشان به جانشینی پیامبر مطرح شود اختلافی پیش نخواهد آمد<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۸.</ref>.


==خلافت امام علی علیه السلام==
== خلافت امام علی (علیه‌السلام) ==
زید به همراه امام علی علیه السلام در [[جنگ صفین]] شرکت کرد و از یاران ویژه او بود<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۶.</ref>.
زید به همراه امام علی (علیه‌السلام) در [[جنگ صفین]] شرکت کرد و از یاران ویژه او بود<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۶.</ref>.


برخی گفته‌اند در [[ماجرای رحبه]] هنگامی که [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علیه السلام]] از [[صحابه]] خواست که شنیده خود از پیامبرصلی الله علیه را درباره حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»<ref>علام الوری بأعلام الهدی، ص: 133 .</ref> گواهی دهند زید گواهی نداد و امام [[دعا]] کرد که او کور شود و چنین شد.
برخی گفته‌اند در [[ماجرای رحبه]] هنگامی که [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)]] از [[صحابه]] خواست که شنیده خود از پیامبرصلی الله علیه را درباره حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»<ref>علام الوری بأعلام الهدی، ص: 133.</ref> گواهی دهند زید گواهی نداد و امام [[دعا]] کرد که او کور شود و چنین شد.
   
   
[[سید محسن امین]] می‌نویسد از آنجا که چنین روایتی درباره [[براء بن عازب]] هم آمده است ظاهراً روایت‌هایی که کتمان شهادت را به زید نسبت داده‌اند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، [[حدیث غدیر]] را از زید نقل کرده‌اند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر می‌دانست و از یاران ویژه آن حضرت بود<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۸۸.</ref>.
[[سید محسن امین]] می‌نویسد از آنجا که چنین روایتی درباره [[براء بن عازب]] هم آمده است ظاهراً روایت‌هایی که کتمان شهادت را به زید نسبت داده‌اند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، [[حدیث غدیر]] را از زید نقل کرده‌اند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر می‌دانست و از یاران ویژه آن حضرت بود<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۸۸.</ref>.


==خطبه غدیر==
== خطبه غدیر ==
زید از راویان [[حدیث غدیر]] از پیامبرصلی الله علیه است و راویان بسیاری در میان منابع معتبر [[اهل سنت]] از جمله: [[احمد بن حنبل]] در [[مسند]]، [[نسائی]] در [[السنن الکبری]] و [[خصائص امیرالمؤمنین]]، [[حاکم]] در [[مستدرک]] این حدیث را با اسناد گوناگون از وی نقل کرده‌اند<ref>رجوع کنید به: الامینی، الغدیر، ج۱، صص ۷۷-۹۲.</ref>.
زید از راویان [[حدیث غدیر]] از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و راویان بسیاری در میان منابع معتبر [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] از جمله: [[احمد بن حنبل]] در [[مسند]]، [[نسائی]] در [[السنن الکبری]] و [[خصائص امیرالمؤمنین]]، [[حاکم]] در [[مستدرک]] این حدیث را با اسناد گوناگون از وی نقل کرده‌اند<ref>رجوع کنید به: الامینی، الغدیر، ج۱، صص ۷۷-۹۲.</ref>.


==اعتراض به ابن زیاد==
== اعتراض به ابن زیاد ==
[[علامه مجلسی]] می‌نویسد: از [[سعد بن معاذ]] و [[عمرو بن سهل]] نقل شده است که در مجلس [[ابن زیاد]] حاضر بودیم و مشاهده کردیم که [[عبیدالله]] با چوب‌دستی خود به چشم‌ها و لب [[امام حسین علیه السلام]] می‌زد و نسبت به آن حضرت جسارت می‌کرد؛ زید بن ارقم حاضر بود، با دیدن این صحنه گفت: ای ابن زیاد چوب‌دستی‌ات را بردار، چرا که من [[حضرت محمد (ص)|رسول خداصلی الله علیه]] را دیدم که لبان مبارکش را بر این لب و دهان می‌نهاد، (و آنها را می‌بوسید) آنگاه با صدای بلند گریه کرد.
[[علامه مجلسی]] می‌نویسد: از [[سعد بن معاذ]] و [[عمرو بن سهل]] نقل شده است که در مجلس [[ابن زیاد]] حاضر بودیم و مشاهده کردیم که عبیدالله با چوب‌دستی خود به چشم‌ها و لب امام حسین (علیه‌السلام) می‌زد و نسبت به آن حضرت جسارت می‌کرد؛ زید بن ارقم حاضر بود، با دیدن این صحنه گفت: ای ابن زیاد چوب‌دستی‌ات را بردار، چرا که من [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] را دیدم که لبان مبارکش را بر این لب و دهان می‌نهاد، (و آنها را می‌بوسید) آنگاه با صدای بلند گریه کرد.


در اینجا ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا! خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست داده‌ای، به یقین گردنت را می‌زدم<ref> گفتگوی زید و عبیدالله تا اینجا را شیخ مفید نیز در ارشاد (صص ۱۱۴-۱۱۵) با اندک اختلافی در عبارت، نقل کرده است.</ref>!
در اینجا ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا! خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست داده‌ای، به یقین گردنت را می‌زدم<ref> گفتگوی زید و عبیدالله تا اینجا را شیخ مفید نیز در ارشاد (صص ۱۱۴-۱۱۵) با اندک اختلافی در عبارت، نقل کرده است.</ref>!


زید گفت: پس بگذار ماجرای دیگری را برای تو بگویم که از آنچه گفتم نیز مهم‌تر است و آن این است که من روزی رسول خداصلی الله علیه را دیدم که [[حسن بن علی|حسن علیه السلام]] را روی زانوی راست و [[امام حسین|حسین علیه السلام]] را روی زانوی چپ خود نشانده بود؛ دستان مبارک خود را بر سر آنها کشید و گفت: «أَللّهُمَّ إِنّی أسْتَوْدِعُکَ إیاهُما وَ صالِحَ الْمُؤمِنینَ»<ref>بحارالانوار، ج 45، ص 118 .</ref>؛ (خدایا من این دو و مؤمنان صالح را به تو می‌سپارم.) اکنون بگو با امانت رسول خدا چه کرده‌ای<ref>المجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۸.</ref>؟
زید گفت: پس بگذار ماجرای دیگری را برای تو بگویم که از آنچه گفتم نیز مهم‌تر است و آن این است که من روزی رسول خداصلی الله علیه را دیدم که [[حسن بن علی (مجتبی)|حسن (علیه‌السلام)]] را روی زانوی راست و حسین (علیه‌السلام) را روی زانوی چپ خود نشانده بود؛ دستان مبارک خود را بر سر آنها کشید و گفت: «أَللّهُمَّ إِنّی أسْتَوْدِعُکَ إیاهُما وَ صالِحَ الْمُؤمِنینَ»<ref>بحارالانوار، ج 45، ص 118.</ref>؛ (خدایا من این دو و مؤمنان صالح را به تو می‌سپارم.) اکنون بگو با امانت رسول خدا چه کرده‌ای<ref>المجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۸.</ref>؟


مطابق نقل طبری، زید بن ارقم پس از این گفتگو از مجلس ابن زیاد برخاست و بیرون رفت<ref>در بحارالانوار (ج ۴۵، ص۱۱۷) آمده است: او در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از آنجا خارج شد.</ref>. وقتی که بیرون رفت، برخی از مردم گفتند: زید بن ارقم سخنان دیگری بر زبان جاری ساخت که اگر عبیدالله آنها را می‌شنید، حتماً او را به قتل می‌رساند. راوی این خبر می‌گوید: پرسیدم چه گفت؟
مطابق نقل طبری، زید بن ارقم پس از این گفتگو از مجلس ابن زیاد برخاست و بیرون رفت<ref>در بحارالانوار (ج ۴۵، ص۱۱۷) آمده است: او در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از آنجا خارج شد.</ref>. وقتی که بیرون رفت، برخی از مردم گفتند: زید بن ارقم سخنان دیگری بر زبان جاری ساخت که اگر عبیدالله آنها را می‌شنید، حتماً او را به قتل می‌رساند. راوی این خبر می‌گوید: پرسیدم چه گفت؟


گفتند: زید هنگامی که از کنار ما می‌گذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; برده‌ای مالک آزاده‌ای شده است»؛ سپس افزود: «یا مَعْشَرَ الْعَرَبِ! اَلْعَبیدُ بَعْدَ الْیوْمِ، قَتَلْتُمُ ابْنَ فاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجانَةَ، فَهُوَ یقْتُلُ خِیارَکُمْ وَ یسْتَعْبِدُ شِرارَکُمْ، فَرَضیتُمْ بِالذُّلِّ، فَبُعْداً لِمَنْ رَضِی بِالذُّلِّ»؛ (ای مردم عرب! شما پس از این روز، برده اید! فرزند [[فاطمه]] را کشتید و [[عبیدالله بن زیاد|پسر مرجانه]] را فرمانروا ساختید. او کسی است که خوبان شما را می‌کشد و بدان شما را به بردگی و فرمانبری می‌گیرد، از رحمت خدا دورباد آن کس که به ذلّت و خواری راضی شد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶ و بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.</ref>.)
گفتند: زید هنگامی که از کنار ما می‌گذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; برده‌ای مالک آزاده‌ای شده است»؛ سپس افزود: «یا مَعْشَرَ الْعَرَبِ! اَلْعَبیدُ بَعْدَ الْیوْمِ، قَتَلْتُمُ ابْنَ فاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجانَةَ، فَهُوَ یقْتُلُ خِیارَکُمْ وَ یسْتَعْبِدُ شِرارَکُمْ، فَرَضیتُمْ بِالذُّلِّ، فَبُعْداً لِمَنْ رَضِی بِالذُّلِّ»؛ (ای مردم عرب! شما پس از این روز، برده اید! فرزند [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه]] را کشتید و [[عبیدالله بن زیاد|پسر مرجانه]] را فرمانروا ساختید. او کسی است که خوبان شما را می‌کشد و بدان شما را به بردگی و فرمانبری می‌گیرد، از رحمت خدا دورباد آن کس که به ذلّت و خواری راضی شد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶ و بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.</ref>.)


==سر امام حسین علیه السلام بر نیزه==
== سر امام حسین (علیه‌السلام) بر نیزه ==
روایت دیگری نیز از زید نقل شده است که می‌گوید: هنگامی که سر [[امام حسین علیه السلام]] در [[کوفه]] در حالی که بر نیزه بود در برابرم عبور داده شد من در غرفه‌ای نشسته بودم. چون مقابل من رسید شنیدم می‌گفت: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّ‌قِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا<ref>سوره کهف–۹آیه </ref> (ترجمه: مگر پنداشتی [[اصحاب کهف]] و [[اصحاب رقیم]][خفتگان [[غار لوحه‌دار]]] از آیات ما شگفت بوده است؟)پس به خدا [[سوگند]] مو بر بدنم راست شد و صدا زدم: پسر رسول خدا! بخدا سوگند! سر تو شگفت‌تر و شگفت‌تر است<ref>المفید، الارشاد، ص۱۱۷.</ref>.
روایت دیگری نیز از زید نقل شده است که می‌گوید: هنگامی که سر امام حسین (علیه‌السلام) در [[کوفه]] در حالی که بر نیزه بود در برابرم عبور داده شد من در غرفه‌ای نشسته بودم. چون مقابل من رسید شنیدم می‌گفت: {{متن قرآن |أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّ‌قِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا |سوره = کهف |آیه = ۹ }} (ترجمه: مگر پنداشتی [[اصحاب کهف]] و [[اصحاب رقیم]][خفتگان غار لوحه‌دار] از آیات ما شگفت بوده است؟) پس به خدا [[سوگند]] مو بر بدنم راست شد و صدا زدم: پسر رسول خدا! بخدا سوگند! سر تو شگفت‌تر و شگفت‌تر است<ref>المفید، الارشاد، ص۱۱۷.</ref>.


==احادیث و آثار==
== احادیث و آثار ==
زید بن اَرقَم، از جمله راویانی است که [[علی علیه السلام]] را نخستین اسلام آورنده یاد کرده و ایشان را از دیگران برتر دانسته‌اند<ref> شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۴ ص۱۱۹.</ref>. وی علاوه بر [[حدیث غدیر]]<ref> الغدیر: ج۱ ص۲۹.</ref>، از راویان [[حدیث کسا]]<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۳ ص۲۰۷.</ref> نیز بوده است. [[نووی]] می‌نویسد: زید، هفتاد حدیث از پیامبرصلی الله علیه روایت کرده که برخی از آنها در باره فضیلت علی علیه السلام هستند<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. احمد بن حنبل، روایات او را گزارش کرده که بیشتر آنها در باره فضائل [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل بیت علیه السلام]] است<ref>مسند ابن حنبل: ج۷ ص۷۴.</ref>.
زید بن اَرقَم، از جمله راویانی است که [[علی بن ابی طالب|علی (علیه‌السلام)]] را نخستین اسلام آورنده یاد کرده و ایشان را از دیگران برتر دانسته‌اند<ref> شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۴ ص۱۱۹.</ref>. وی علاوه بر [[حدیث غدیر]]<ref> الغدیر: ج۱ ص۲۹.</ref>، از راویان [[حدیث کسا]]<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۳ ص۲۰۷.</ref> نیز بوده است. [[نووی]] می‌نویسد: زید، هفتاد حدیث از پیامبرصلی الله علیه روایت کرده که برخی از آنها درباره فضیلت علی (علیه‌السلام) هستند<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. احمد بن حنبل، روایات او را گزارش کرده که بیشتر آنها درباره فضائل [[اهل بیت|اهل بیت (علیه‌السلام)]] است<ref>مسند ابن حنبل: ج۷ ص۷۴.</ref>.


==درگذشت==
== درگذشت ==
سال مرگ زید مورد اختلاف است. [[ابن سعد]] در طبقات، حاکم در مستدرک، نیز در استیعاب و اُسْدُالغابة گفته‌اند وی در [[کوفه]] در ۶۸ق درگذشت. برخی درگذشتِ وی را در کوفه در روزگار حکمرانی [[مختار]] در سال ۶۶ [[قمری]] و برخی ۶۵ق را سال درگذشت وی دانسته‌اند<ref> الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷.</ref>.
سال مرگ زید مورد اختلاف است. [[ابن سعد]] در طبقات، حاکم در مستدرک، نیز در استیعاب و اُسْدُالغابة گفته‌اند وی در [[کوفه]] در ۶۸ق درگذشت. برخی درگذشتِ وی را در کوفه در روزگار حکمرانی [[مختار]] در سال ۶۶ [[قمری]] و برخی ۶۵ق را سال درگذشت وی دانسته‌اند<ref> الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷.</ref>.
==منابع==
#[http://www.asrislam.com/fa/news/2620/%D8%B2%D9%90%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D9%8E%D8%B1%D9%82%D9%8E%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D8%B2%D8%B1%D8%AC%DB%8C%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D8%A7%D8%B6%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%B9%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%AF برگرفته از سایت زِید بن اَرقَم انصاری خزرجی،صحابی حاضر در مجلس عبیدالله بن زیادhttp://www.asrislam.com]
#
#[http://hadith.net/post/67590/%D8%B2%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%A7-%D8%B1%D9%82-%D9%85/ برگرفته از سایت زید بن اَرقَم - حدیث نتhttp://hadith.net]


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


== منابع ==
# [http://www.asrislam.com/fa/news/2620/%D8%B2%D9%90%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D9%8E%D8%B1%D9%82%D9%8E%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D8%B2%D8%B1%D8%AC%DB%8C%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D8%A7%D8%B6%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%B9%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%AF برگرفته از سایت زِید بن اَرقَم انصاری خزرجی، صحابی حاضر در مجلس عبیدالله بن زیادhttp://www.asrislam.com]
# [http://hadith.net/post/67590/%D8%B2%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%A7-%D8%B1%D9%82-%D9%85/ برگرفته از سایت زید بن اَرقَم - حدیث نتhttp://hadith.net]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:شخصیت‌های تاریخی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۵

زید بن ارقم
زید بن ارقم.jpg
نام کاملزید بن اَرقَم انصاری خزرجی
اطلاعات شخصی
محل تولدمدینه
روز درگذشت۶۵ق. یا ۶۶ق. و یا ۶۸ق.
محل درگذشتکوفه
دیناسلام، شیعه
فعالیت‌ها

زید بن اَرقَم انصاری خزرجی فرزند زید بن قیس بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است. درباره کنیه او اختلاف بسیار است؛ عده‌ای او را أبا سعد و عده دیگر مثل هیثم او را ابا انیسه و نیز کنیه‌های ابوعمر؛ ابو‌عامر، ابو‌سعید براساس نقل واقدی درباره او وجود دارد. او با عبدالله بن رواحه بسیار مأنوس بود به گونه‌ای که قبل از جنگ موته عبدالله بن رواحه اشعاری را سرود که در وصف شهادت‌ طلبی بود و زید گریه کرد که ناگاه عبدالله ناراحت شده با شلاق به زید زد و گفت: وای بر تو من می‌خواهم شهید شوم و تو گریه می‌کنی! و سپس شعری را در وصف زید گفت.

نسب و کنیه

زید بن ارقم بن زید بن قیس بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است[۱]. درباره کنیه زید در منابع اختلاف نظر دیده می‌شود: ابوسعد، ابوانیسه، ابوعمرو، ابوعامر، ابوسعیده، ابن عدی، ابوعماره، ابوحمزه، ابوانیس[۲].

اسلام آوردن

وی پیش از بلوغ، اسلام آورده. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به سبب خردسالی اش او را از حضور در جنگ احد، باز‌داشت[۳]. زید، توطئه منافقان خزرج در خیانت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را خبر داد و خداوند نیز از او در سوره منافقون در قرآن، تمجید کرد[۴]. با مهاجرت امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به کوفه، وی نیز به آن جا رفت و در محلّه کِنْده، ساکن شد. او در مجلسی که ابن زیاد به سر بریده امام حسین (علیه‌السلام) جسارت کرد، زبان به اعتراض گشود و فضائل ایشان را برشمرد. وفات او را بیشتر سال ۶۸ق، گفته‌اند[۵].

زید در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

زید در نوزده جنگ شرکت داشت که در هفده غزوه همراه رسول خدا بود. اولین غزوه‌ای که شرکت نمود، غزوه بنی‌مصطلق بود[۶]. او به دلیل کمی سن در احد و بدر حاضر نشد[۷].

زید کسی است که سخن منافقانه عبدالله بن ابی را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رساند. پس از آن که «عبد اللّه بن أبی» گفتار ناروای خود را انکار کرد و بر دروغ گفتن «زید بن أرقم» اصرار ورزید و قسم خورد و بزرگان أنصار هم از وی طرفداری کردند و «زید» را به عذر آن که کودک است، به خطا و اشتباه در نقل نسبت دادند. در این هنگام سوره منافقون نازل شد و گفتار ناروای «عبد اللّه بن أبی» را در آن سوره بازگفت: Ra bracket.png یقُولُونَ لَئِن رَّ‌جَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیخْرِ‌جَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَ‌سُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدِینَةِ، لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ [منافقون–۸] La bracket.png (ترجمه: می‌گویند: «اگر به مدینه برگردیم، قطعاً آنکه عزتمندتر است آن زبون‌تر را از آنجا بیرون خواهد کرد.» و[لی‌] عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است؛ لیکن این دورویان نمی‌دانند.)

و نیز: Ra bracket.png هُمُ الَّذِینَ یقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَیٰ مَنْ عِندَ رَ‌سُولِ اللَّهِ حَتَّیٰ ینفَضُّوا... [منافقون–۷] La bracket.png (ترجمه: آنان کسانی‌اند که می‌گویند: «به کسانی که نزد پیامبر خدایند انفاق مکنید تا پراکنده شوند...) خداوند متعال در همان آغاز سوره به دروغگوئی منافقان گواهی داد و دروغ بودن قَسم‌های ایشان را آشکار ساخت و رسول خود را توجه داد که: ظاهر فریبنده این منافقان تو را مغرور نکند و او را فرمود که: دشمن تو همین منافقانند، از ایشان برحذر باش، و گفتار نفاق‌آمیز ایشان را باور مکن.

خلفای سه‌گانه

از فضل بن شاذان نقل شده است که زید بن ارقم از نخستین کسانی بود که پس از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی امام علی (علیه‌السلام) برگشتند[۸].

زید در واقعه سقیفه به طرفداری از امام علی (علیه‌السلام) معتقد بود اگر ایشان به جانشینی پیامبر مطرح شود اختلافی پیش نخواهد آمد[۹].

خلافت امام علی (علیه‌السلام)

زید به همراه امام علی (علیه‌السلام) در جنگ صفین شرکت کرد و از یاران ویژه او بود[۱۰].

برخی گفته‌اند در ماجرای رحبه هنگامی که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از صحابه خواست که شنیده خود از پیامبرصلی الله علیه را درباره حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»[۱۱] گواهی دهند زید گواهی نداد و امام دعا کرد که او کور شود و چنین شد.

سید محسن امین می‌نویسد از آنجا که چنین روایتی درباره براء بن عازب هم آمده است ظاهراً روایت‌هایی که کتمان شهادت را به زید نسبت داده‌اند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، حدیث غدیر را از زید نقل کرده‌اند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر می‌دانست و از یاران ویژه آن حضرت بود[۱۲].

خطبه غدیر

زید از راویان حدیث غدیر از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و راویان بسیاری در میان منابع معتبر اهل‌سنت از جمله: احمد بن حنبل در مسند، نسائی در السنن الکبری و خصائص امیرالمؤمنین، حاکم در مستدرک این حدیث را با اسناد گوناگون از وی نقل کرده‌اند[۱۳].

اعتراض به ابن زیاد

علامه مجلسی می‌نویسد: از سعد بن معاذ و عمرو بن سهل نقل شده است که در مجلس ابن زیاد حاضر بودیم و مشاهده کردیم که عبیدالله با چوب‌دستی خود به چشم‌ها و لب امام حسین (علیه‌السلام) می‌زد و نسبت به آن حضرت جسارت می‌کرد؛ زید بن ارقم حاضر بود، با دیدن این صحنه گفت: ای ابن زیاد چوب‌دستی‌ات را بردار، چرا که من رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم که لبان مبارکش را بر این لب و دهان می‌نهاد، (و آنها را می‌بوسید) آنگاه با صدای بلند گریه کرد.

در اینجا ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا! خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست داده‌ای، به یقین گردنت را می‌زدم[۱۴]!

زید گفت: پس بگذار ماجرای دیگری را برای تو بگویم که از آنچه گفتم نیز مهم‌تر است و آن این است که من روزی رسول خداصلی الله علیه را دیدم که حسن (علیه‌السلام) را روی زانوی راست و حسین (علیه‌السلام) را روی زانوی چپ خود نشانده بود؛ دستان مبارک خود را بر سر آنها کشید و گفت: «أَللّهُمَّ إِنّی أسْتَوْدِعُکَ إیاهُما وَ صالِحَ الْمُؤمِنینَ»[۱۵]؛ (خدایا من این دو و مؤمنان صالح را به تو می‌سپارم.) اکنون بگو با امانت رسول خدا چه کرده‌ای[۱۶]؟

مطابق نقل طبری، زید بن ارقم پس از این گفتگو از مجلس ابن زیاد برخاست و بیرون رفت[۱۷]. وقتی که بیرون رفت، برخی از مردم گفتند: زید بن ارقم سخنان دیگری بر زبان جاری ساخت که اگر عبیدالله آنها را می‌شنید، حتماً او را به قتل می‌رساند. راوی این خبر می‌گوید: پرسیدم چه گفت؟

گفتند: زید هنگامی که از کنار ما می‌گذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; برده‌ای مالک آزاده‌ای شده است»؛ سپس افزود: «یا مَعْشَرَ الْعَرَبِ! اَلْعَبیدُ بَعْدَ الْیوْمِ، قَتَلْتُمُ ابْنَ فاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجانَةَ، فَهُوَ یقْتُلُ خِیارَکُمْ وَ یسْتَعْبِدُ شِرارَکُمْ، فَرَضیتُمْ بِالذُّلِّ، فَبُعْداً لِمَنْ رَضِی بِالذُّلِّ»؛ (ای مردم عرب! شما پس از این روز، برده اید! فرزند فاطمه را کشتید و پسر مرجانه را فرمانروا ساختید. او کسی است که خوبان شما را می‌کشد و بدان شما را به بردگی و فرمانبری می‌گیرد، از رحمت خدا دورباد آن کس که به ذلّت و خواری راضی شد[۱۸].)

سر امام حسین (علیه‌السلام) بر نیزه

روایت دیگری نیز از زید نقل شده است که می‌گوید: هنگامی که سر امام حسین (علیه‌السلام) در کوفه در حالی که بر نیزه بود در برابرم عبور داده شد من در غرفه‌ای نشسته بودم. چون مقابل من رسید شنیدم می‌گفت: Ra bracket.png أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّ‌قِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا [کهف–۹] La bracket.png (ترجمه: مگر پنداشتی اصحاب کهف و اصحاب رقیم[خفتگان غار لوحه‌دار] از آیات ما شگفت بوده است؟) پس به خدا سوگند مو بر بدنم راست شد و صدا زدم: پسر رسول خدا! بخدا سوگند! سر تو شگفت‌تر و شگفت‌تر است[۱۹].

احادیث و آثار

زید بن اَرقَم، از جمله راویانی است که علی (علیه‌السلام) را نخستین اسلام آورنده یاد کرده و ایشان را از دیگران برتر دانسته‌اند[۲۰]. وی علاوه بر حدیث غدیر[۲۱]، از راویان حدیث کسا[۲۲] نیز بوده است. نووی می‌نویسد: زید، هفتاد حدیث از پیامبرصلی الله علیه روایت کرده که برخی از آنها درباره فضیلت علی (علیه‌السلام) هستند[۲۳]. احمد بن حنبل، روایات او را گزارش کرده که بیشتر آنها درباره فضائل اهل بیت (علیه‌السلام) است[۲۴].

درگذشت

سال مرگ زید مورد اختلاف است. ابن سعد در طبقات، حاکم در مستدرک، نیز در استیعاب و اُسْدُالغابة گفته‌اند وی در کوفه در ۶۸ق درگذشت. برخی درگذشتِ وی را در کوفه در روزگار حکمرانی مختار در سال ۶۶ قمری و برخی ۶۵ق را سال درگذشت وی دانسته‌اند[۲۵].

پانویس

  1. الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷/ الاصابه، ج۲، ص۴۸۷.
  2. الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷-۸۸.
  3. تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.
  4. تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.
  5. الطبقات الکبری: ج۶ ص۱۸، الاستیعاب: ج۲ ص۱۰۹.
  6. ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۵.
  7. رجال الطوسی: ص۳۹ ش۲۳۹ و ص۶۴ ش۵۶۵ و ص۹۴، ش۹۳۳ و ص۱۰۰ ش۹۸۰، رجال البرقی: ص۲، ص۷، رجال الکشّی: ج۱ ص۱۸۲.
  8. الطوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۷۷-۱۸۲.
  9. الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۸.
  10. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۶.
  11. علام الوری بأعلام الهدی، ص: 133.
  12. الامین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۸۸.
  13. رجوع کنید به: الامینی، الغدیر، ج۱، صص ۷۷-۹۲.
  14. گفتگوی زید و عبیدالله تا اینجا را شیخ مفید نیز در ارشاد (صص ۱۱۴-۱۱۵) با اندک اختلافی در عبارت، نقل کرده است.
  15. بحارالانوار، ج 45، ص 118.
  16. المجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۸.
  17. در بحارالانوار (ج ۴۵، ص۱۱۷) آمده است: او در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از آنجا خارج شد.
  18. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶ و بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.
  19. المفید، الارشاد، ص۱۱۷.
  20. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۴ ص۱۱۹.
  21. الغدیر: ج۱ ص۲۹.
  22. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۳ ص۲۰۷.
  23. تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.
  24. مسند ابن حنبل: ج۷ ص۷۴.
  25. الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷.

منابع

  1. برگرفته از سایت زِید بن اَرقَم انصاری خزرجی، صحابی حاضر در مجلس عبیدالله بن زیادhttp://www.asrislam.com
  2. برگرفته از سایت زید بن اَرقَم - حدیث نتhttp://hadith.net