حسین نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'رساله ای' به 'رساله‌ای')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:محدث نوری.jpg |جایگزین=محدث نوری|محدث نوری]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = حسین نوری
!نام
| تصویر = محدث نوری.jpg
!محدث نوری
| نام = حسین بن محمد تقی بن علی محمد نوری طبرسی
|-
| نام‌های دیگر = {{فهرست جعبه افقی |خاتم المحدثین |علامه نوری |میرزای نوری |محدث نوری |حاجی نوری }}
|نام کامل
| سال تولد = ۱۲۵۴ ق
|حسین بن محمد تقی بن علی محمد نوری طبرسی
| تاریخ تولد =
|-
| محل تولد = مازندران، نور
|لقب
| سال درگذشت = ۱۳۲۰ ق
|محدث نوری حاجی نوری
| تاریخ درگذشت =
|-
| محل درگذشت = [[عراق]]، [[نجف]]
|زادروز
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |[[میرزا محمدحسن شیرازی]] |شیخ عبدالحسین تهرانی |[[شیخ انصاری|شیخ مرتضی انصاری‌]] |ملا فتحعلی سلطان آبادی |... }}
|۱۲۵۴ قمری
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |[[آقا بزرگ تهرانی]] |[[شیخ عباس قمی]] |[[کاشف الغطاء، محمد حسین|شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء]] | شیخ علی زاهد قمی |... }}
|-
| دین = [[اسلام]]
|زادگاه
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
|مازندران
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |مستدرک الوسائل |النجم الثاقب |لؤلؤ و مرجان |حاشیه بر منتهی المقال |دارالسلام |... }}
|-
| فعالیت‌ها = مفسر، شاعر
|شهر تولد
| وبگاه =
|نور
}}
|-
'''حسین محدث نوری''' فرزند محمد تقی محدث نوری مازندرانی طبرسی و نوهٔ علی محمد مازندرانی طبرسی مستوفی، محدث و چهره سرشناس علمای [[مذهب شیعه|شیعه]] در قرن چهاردهم هجری بود. از القاب وی می‌توان به خاتم المحدثین، علامه نوری، میرزای نوری، محدث نوری و حاجی نوری اشاره کرد.
|اساتید
|[[میرزا محمدحسن شیرازی]] شیخ عبدالحسین تهرانی• [[شیخ انصاری|شیخ مرتضی انصاری‌]] ملا فتحعلی سلطان آبادی،...  
|-
|شاگردان
|[[آقا بزرگ تهرانی]] [[شیخ عباس قمی]] [[کاشف الغطاء، محمد حسین|شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء]] شیخ علی زاهد قمی،...  
|-
|آثار
|مستدرک الوسائل النجم الثاقب لؤلؤ و مرجان حاشیه بر منتهی المقال دارالسلام ...
|-
|وفات
|۱۳۲۰ قمری
|-
|مدفن
|[[عراق]] • [[نجف]] • حرم امیرالمؤمنین
|-
|}
</div>
'''حسین محدث نوری''' فرزند محمد تقی محدث نوری مازندرانی طبرسی و نوهٔ علی محمد مازندرانی طبرسی مستوفی، محدث و چهره سرشناس علمای [[شیعه]] در قرن چهاردهم هجری بود. این فقیه امامیه، مفسر و شاعر در ۱۸ شوال ۱۲۵۴ قمری در روستای یال رود از توابع نور مازندران به دنیا آمدو در ۲۷ جمادی ۱۳۲۰ هجری قمری در [[نجف]] درگذشت. وطن زمستانه خاندان نوری روستای سعادت آباد؛ از روستاهای بخش چمستان نور است. از القاب وی می‌توان به خاتم المحدثین، علامه نوری، میرزای نوری، محدث نوری و حاجی نوری اشاره کرد. وی دائی و پدر همسر [[شیخ فضل الله نوری]] بود. محدث نوری در سن ۶۴ سالگی در [[سامرا]] در اثر مسمومیت درگذشت. آرامگاه او در نجف و در حرم مولا علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) قرار دارد.


== خاندان نوری ==
== خاندان نوری ==
حسین بن محمد تقی بن علی محمد بن تقی نوری طبرسی معروف به «میرزا حسین نوری» و «محدّث نوری» در 18 شوال سال 1258 در روستای «یالو» در شهر نور مازندران متولد شد. <ref> آلاندوزلی، محمد، «کتاب شناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریف های عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78</ref> پدر او علامه محمدتقی نوری طبرسی (1201 ـ 1265) از بزرگ‌ترین دانشمندان مازندران بود که مرجعیت تقلید بسیاری از اهالی نور را برعهده داشت. این [[فقیه]] فرزانه توانست چنان فرزندانی به [[اسلام]] تقدیم کند که هر یک از آنان در علم و تقوا راه پدر بزرگوار خویش را ادامه داده و مایه مباهات جهات [[تشیع]] شدند. این ها کسانی نبودند جز:
حسین بن محمد تقی بن علی محمد بن تقی نوری طبرسی معروف به «میرزا حسین نوری» و «محدّث نوری» در 18 [[شوال]] سال 1258 در روستای «یالو» در شهر نور مازندران متولد شد<ref> آلاندوزلی، محمد، «کتاب‌شناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریف‌های عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78</ref>. پدر او علامه محمدتقی نوری طبرسی (1201 ـ 1265) از بزرگ‌ترین دانشمندان مازندران بود که [[مرجع تقلید|مرجعیت تقلید]] بسیاری از اهالی نور را برعهده داشت. این [[فقیه]] فرزانه توانست چنان فرزندانی به [[اسلام]] تقدیم کند که هر یک از آنان در علم و [[تقوا]] راه پدر بزرگوار خویش را ادامه داده و مایه مباهات جهان [[مذهب شیعه|تشیع]] شدند. این ها کسانی نبودند جز:


# حاج میرزا هادی نوری: ایشان پس از سال‌ها تحصیل در [[حوزه علمیه نجف اشرف]] به وطن بازگشته و پس از پدر بزرگوارش مرجعیت فقهی شهر نور را به عهده نمی‌گیرد. تاریخ رحلت وی 1290 هجری قمری است.
# حاج میرزا هادی نوری: ایشان پس از سال‌ها تحصیل در [[حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه نجف اشرف]] به وطن بازگشته و پس از پدر بزرگوارش مرجعیت فقهی شهر نور را به عهده نمی‌گیرد. تاریخ رحلت وی 1290 [[سال قمری|هجری قمری]] است.
# آقا میرزا نوری علی: وی نیز پس از برادر ارجمندش به سمت مرجعیت علمی و دینی شهر نور منصوب گردید.
# آقا میرزا نوری علی: وی نیز پس از برادر ارجمندش به سمت مرجعیت علمی و دینی شهر نور منصوب گردید.
# میرزا حسن نوری: وی از بزرگان فضلا و از مدرّسان [[فقه]] و [[اصول]] بوده است.
# میرزا حسن نوری: وی از بزرگان فضلا و از مدرسان [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] بوده است.
# میرزا قاسم نوری: ایشان نیز از مدرّسان فقه و اصول بوده است.
# میرزا قاسم نوری: ایشان نیز از مدرسان فقه و اصول بوده است.
# میرزا حسین نوری: معروف به محدث نوری که در این مقاله به شمّه ای از شخصیت والای علمی و دینی ایشان و خدمات کم نظیر وی به [[جهان اسلام]] اشاره خواهد شد.
# میرزا حسین نوری: معروف به محدث نوری که در این مقاله به شمه ای از شخصیت والای علمی و دینی ایشان و خدمات کم‌نظیر وی به [[جهان اسلام]] اشاره خواهد شد.


محدث نوری دارای دو خواهر بزرگوار نیز بوده است که هر یک از آنان نقش مهمی را در تاریخ تشیع و [[قم]] زده‌اند؛ یکی از آنها همسر ملا فتح الله نوری و مادر شیخ موسی نوری بوده و دیگری همسر ملاعباس نوری و مادر شیخ فضل الله نوری بوده است که ستاره عالم تشیع در دوران مشروطیت بود. <ref>زنجانی، محمدرضا، تحریم تنباکو، انتشارات فراهانی، تهران، بی تا</ref>
محدث نوری دارای دو خواهر بزرگوار نیز بوده است که هر یک از آنان نقش مهمی را در تاریخ تشیع و [[قم]] زده‌اند؛ یکی از آنها همسر ملا فتح الله نوری و مادر شیخ موسی نوری بوده و دیگری همسر ملاعباس نوری و مادر شیخ فضل الله نوری بوده است که ستاره عالم تشیع در دوران مشروطیت بود<ref>زنجانی، محمدرضا، تحریم تنباکو، انتشارات فراهانی، تهران، بی تا</ref>.


پدر محدّث نوری در حالی که ایشان تنها کودکی 8 ساله بود، دار فانی را وداع گفت. محدث نوری نیز ابتدا از محضر عالم فقیه محمدعلی محلاتی کسب فیض کرده تا آن که به [[تهران]] مهاجرت نمود و مدتی را در محضر شیخ عبدالرحیم بروجردی پدر همسر خود شاگردی کرد. <ref>صحتی سردرودی، محمد، محدث نوری، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، بی جا، 1372</ref>
پدر محدث نوری در حالی که ایشان تنها کودکی 8 ساله بود، دار فانی را وداع گفت. محدث نوری نیز ابتدا از محضر عالم فقیه محمدعلی محلاتی کسب فیض کرده تا آن که به [[تهران]] مهاجرت نمود و مدتی را در محضر شیخ عبدالرحیم بروجردی پدر همسر خود شاگردی کرد<ref>صحتی سردرودی، محمد، محدث نوری، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، بی جا، 1372</ref>.


== نظم در امور ==
== نظم در امور ==
[[آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ طهرانی(ره)]] در نگارش زندگی‌نامه استادش محدث نوری در «طبقات» در مورد برنامه‌ریزی دقیق وی در امور علمی و معنوی چنین نقل می‌کند:
[[محمدمحسن بن‌ علی ‌منزوی تهرانی|شیخ آقا بزرگ طهرانی(ره)]] در نگارش زندگی‌نامه استادش محدث نوری در «طبقات» در مورد برنامه‌ریزی دقیق وی در امور علمی و معنوی چنین نقل می‌کند:


«ایشان دائماً ملتزم به وظائف شرعی خود بود و هر ساعتی از روزش را به کار خاصی اختصاص می‌داد. چنان چه هر روز بعد از [[نماز]] عصر تا نزدیک غروب به کتابت مشغول می شد و پس از نماز عشاء تا وقت خواب را نیز به مطالعه اختصاص می‌داد. دو ساعت قبل از فجر بر می خاست و یک ساعت قبل از فجر به حرم مطهر مشرف می شد و در زمستان و تابستان پشت «باب القبله» مشغول به خواندن [[نافله شب]] می گشت تا این که درب حرم گشوده می گشت و ایشان همواره نخستین فردی بود که در آن هنگام وارد حرم می شد... کمی قبل از طلوع خورشید به خانه بر می گشت و مستقیم به کتابخانه بزرگش که شامل هزاران کتاب نفیس و آثار نادر یا منحصر به فرد بود، رفته و .... تا کمی قبل از زوال مشغول به کار کتابت بود... امّا برنامه‌ریزی روزهای جمعه او متفاوت بود. بدین گونه که بعد از بازگشت از حرم شریف به مطالعه کتاب‌های مقتل پرداخته، سپس به مجلس عمومی ای که برای ذکر [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل بیت(علیه السلام)]] ترتیب داده بود می‌رفت و به ذکر مصیبت می پرداخت. پس از پایان یافتن مجلس مشغول وظایف خاص روز جمعه و نوافل می گشت و بعد از نماز عصر هم به حرم مطهر مشرف می شد و مشغول به دعاهای مأثور می گشت تا غروب آفتاب». <ref> طهرانی، شیخ آغا بزرگ، همان، ص 547</ref>
«ایشان دائما ملتزم به وظائف شرعی خود بود و هر ساعتی از روزش را به کار خاصی اختصاص می‌داد. چنانچه هر روز بعد از [[نماز]] عصر تا نزدیک غروب به کتابت مشغول می‌شد و پس از [[نماز عشاء]] تا وقت خواب را نیز به مطالعه اختصاص می‌داد. دو ساعت قبل از فجر بر می‌خاست و یک ساعت قبل از فجر به حرم مطهر مشرف می‌شد و در زمستان و تابستان پشت «باب القبله» مشغول به خواندن [[نافله شب]] می‌گشت تا این که درب حرم گشوده می‌گشت و ایشان همواره نخستین فردی بود که در آن هنگام وارد حرم می‌شد... کمی قبل از طلوع خورشید به خانه بر‌می‌گشت و مستقیم به کتابخانه بزرگش که شامل هزاران کتاب نفیس و آثار نادر یا منحصر به فرد بود، رفته و .... تا کمی قبل از زوال مشغول به کار کتابت بود... اما برنامه‌ریزی روزهای [[جمعه]] او متفاوت بود. بدین گونه که بعد از بازگشت از حرم شریف به مطالعه کتاب‌های مقتل پرداخته، سپس به مجلس عمومی‌ای که برای ذکر [[اهل بیت|اهل بیت (علیه‌السلام)]] ترتیب داده بود می‌رفت و به ذکر مصیبت می‌پرداخت. پس از پایان یافتن مجلس مشغول وظایف خاص روز جمعه و نوافل می‌گشت و بعد از [[نماز عصر]] هم به حرم مطهر مشرف می‌شد و مشغول به دعاهای مأثور می‌گشت تا غروب آفتاب<ref> طهرانی، شیخ آغا بزرگ، همان، ص 547</ref>».


از این عبارات نظم و ثبات مرحوم محدث نوری در امر علم و دین اثبات می‌شود.
از این عبارات نظم و ثبات مرحوم محدث نوری در امر علم و دین اثبات می‌شود.
خط ۶۱: خط ۴۳:
در اینجا به ذکر نام برخی از اساتید محدث نوری بسنده می‌کنیم:
در اینجا به ذکر نام برخی از اساتید محدث نوری بسنده می‌کنیم:


ملا محمدعلی محلاتی (1232 ـ 1306)، شیخ عبدالرحیم بروجردی (م 1306)، شیخ العراقین عبدالحسین تهرانی (م 1286)، شیخ مرتضی انصاری (1214 ـ 1281)، آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی معروف به جمال السالکین (م 1312)، ملا شیخ علی خلیل (1226 ـ 1279)، معزّالدین سید مهدی قزوینی (1222 ـ 1300)، میرزا محمدهاشم خوانساری (1235 ـ 1318) و حاج ملا علی کنی (1220 ـ 1306). <ref>گلشن ابرار، ج 1، ص 413</ref>
# ملا محمدعلی محلاتی (1232 ـ 1306)،  
# شیخ عبدالرحیم بروجردی (م 1306)،  
# شیخ العراقین عبدالحسین تهرانی (م 1286)،  
# [[شیخ انصاری|شیخ مرتضی انصاری]] (1214 ـ 1281)،  
# آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی معروف به جمال السالکین (م 1312)،  
# ملا شیخ علی خلیل (1226 ـ 1279)،  
# معزّالدین سید مهدی قزوینی (1222 ـ 1300)،  
# میرزا محمدهاشم خوانساری (1235 ـ 1318)،
# [[حاج ملا علی کنی]] (1220 ـ 1306)<ref>گلشن ابرار، ج 1، ص 413</ref>.


== شاگردان ==
== شاگردان ==
محدث نوری شاگردان زیادی تربیت کرده است که نام برخی از آنها از این قرار است:
محدث نوری شاگردان زیادی تربیت کرده است که نام برخی از آنها از این قرار است:


شیخ آقا بزرگ طهرانی نویسنده الذریعة، حاج [[شیخ عباس قمی]]، [[کاشف الغطاء، محمد حسین|آیت‌الله شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء]]، آیت‌الله علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی، شیخ اسماعیل اصفهانی، آیت‌الله [[میرزا جواد آقا ملکی تبریزی]]، [[شیخ فضل الله نوری]]، آیت‌الله شیخ محمدتقی بافقی، سید جمال الدین عاملی اصفهانی، شیخ مرتضی بن محمد عاملی، شیخ محمدباقر بیرجندی مؤلف کبریت أحمر، حاج میرزا ابوالفضل تهرانی معروف به کلانتری نوری و برخی بزرگان دیگر. <ref>گلشن ابرار، ج 1،ص 416 ـ 417</ref>
# شیخ آقا بزرگ طهرانی نویسنده الذریعة،  
# حاج [[عباس قمی|شیخ عباس قمی]]،  
# [[محمد حسین کاشف الغطاء|آیت‌الله شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء]]،  
# آیت‌الله علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی،  
# شیخ اسماعیل اصفهانی،  
# آیت‌الله [[جواد ملکی تبریزی|میرزا جواد آقا ملکی تبریزی]]،  
# [[فضل‌الله نوری|شیخ فضل الله نوری]]،  
# آیت‌الله شیخ [[محمد تقی بافقی|محمدتقی بافقی]]،
# سید جمال‌الدین عاملی اصفهانی،  
# شیخ مرتضی بن محمد عاملی،  
# شیخ محمدباقر بیرجندی مؤلف کبریت أحمر،  
# حاج میرزا ابوالفضل تهرانی معروف به کلانتری نوری و برخی بزرگان دیگر<ref>گلشن ابرار، ج 1،ص 416 ـ 417</ref>.


== حفظ آثار شیعه از خطر نابودی ==
== حفظ آثار شیعه از خطر نابودی ==
محدث نوری تلاش‌های زیادی جهت پیدا کردن آثار قدیمی شیعه و حفظ آنها از آسیب نابودی داشته و این امر در برخی از نامه نگاری های وی با علمای شیعی کاملاً واضح ست. در یکی از نامه هایی که مرحوم نوری به میرحامد حسین نوشته، چنین آمده است:
محدث نوری تلاش‌های زیادی جهت پیدا کردن آثار قدیمی [[مذهب شیعه|شیعه]] و حفظ آنها از آسیب نابودی داشته و این امر در برخی از نامه نگاری‌های وی با علمای شیعی کاملاً واضح ست. در یکی از نامه‌هایی که مرحوم نوری به میرحامد حسین نوشته، چنین آمده است:


«کتاب «نقض عثمانیه» [[ابن طاووس]] (ره) به زحمت در محلش پیدا شد، در دست غیر اهلش. هر تدبیر کردم در آن چند روز، به وصالش نرسیدم. باز بعضی را معیّن کردم که بگیرند. [[خداوند]] این خلق را انصاف و شعور کرامت فرماید. ضعف دین تا به اینجا رسیده که در جوار [[علی بن ابی طالب|حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)]] شخصی از اهل علم از کتابی که در آن تقویت [[دین]] است، مضایقه می‌کند. جنابعالی به همت عالیه میل دارید که از بلاد بعیده تحصیل کتب مناقب شود!». <ref>طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3، ص 152</ref>
«[[کتاب نقض عثمانیه]]» [[سید بن طاووس|ابن طاووس]] (ره) به زحمت در محلش پیدا شد، در دست غیر اهلش. هر تدبیر کردم در آن چند روز، به وصالش نرسیدم. باز بعضی را معین کردم که بگیرند. [[خدا|خداوند]] این خلق را انصاف و شعور کرامت فرماید. ضعف دین تا به اینجا رسیده که در جوار [[علی بن ابی‌طالب|حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)]] شخصی از اهل علم از کتابی که در آن تقویت [[دین]] است، مضایقه می‌کند. جناب‌عالی به همت عالیه میل دارید که از بلاد بعیده تحصیل کتب مناقب شود<ref>طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3، ص 152</ref>!».


مدتی پس از آن در نامه ای دیگر می‌نویسد:
مدتی پس از آن در نامه‌ای دیگر می‌نویسد:


«کتاب «نقض عثمانیه» هنوز در طلسم است. شرحش طولانی است. امیدوارم آخر به دست آید. خداوند به این خلق انصاف بدهد. از قرار مذکور صاحب این کتاب کتابخانه معتبری دارد که همه از نسخ کهنه قدیمه اند و احدی به آن ها راه ندارد و ابداً به سطری از آنها منتفع نمی‌شود». <ref>طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3، ص 152</ref>
«کتاب «نقض عثمانیه» هنوز در طلسم است. شرحش طولانی است. امیدوارم آخر به دست آید. خداوند به این خلق انصاف بدهد. از قرار مذکور صاحب این کتاب کتابخانه معتبری دارد که همه از نسخ کهنه قدیمه اند و احدی به آنها راه ندارد و ابداً به سطری از آنها منتفع نمی‌شود<ref>طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3، ص 152</ref>».


تلاش محدث نوری منحصر به یافتن نسخه ها نبود. در نامه ای دیگر که در تاریخ 4 شوال 1317 نوشته است، چنین اظهار داشته که برای 24 حدیث از 100 حدیث کتاب «مائة منقبة» ابن شاذان ـ که تمام احادیث آن مرسل است ـ سند پیدا کرده و آن احادیث را از حالت ارسال خارج کرده است. <ref>طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3،ص 153</ref>
تلاش محدث نوری منحصر به یافتن نسخه ها نبود. در نامه ای دیگر که در تاریخ 4 [[شوال]] 1317 نوشته است، چنین اظهار داشته که برای 24 حدیث از 100 حدیث کتاب «مائة منقبة» [[ابن شاذان]] ـ که تمام احادیث آن مرسل است ـ سند پیدا کرده و آن احادیث را از حالت ارسال خارج کرده است<ref>طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3،ص 153</ref>.


نکته قابل توجه این است که وی در بیشتر موارد به تنهایی بار سنگین این مسئولیت ها را به دوش کشیده است و با کمترین امکانات سعی در جمع‌آوری نسخه های قدیمی، استنساخ و مقابله آنها و .... نموده است. تا جایی که شیخ آقا بزرگ طهرانی از قول استاد خود چنین نقل می‌کند:
نکته قابل توجه این است که وی در بیشتر موارد به تنهایی بار سنگین این مسئولیت‌ها را به دوش کشیده است و با کمترین امکانات سعی در جمع‌آوری نسخه‌های قدیمی، استنساخ و مقابله آنها و .... نموده است. تا جایی که شیخ آقا بزرگ طهرانی از قول استاد خود چنین نقل می‌کند:


«من در حالی می میرم که حسرتی در دل من باقی مانده است و آن این که در این سال‌های آخر عمر کسی [را] ندیدم که به من بگوید: فلانی این مقدار مال را بگیر و برای قلم و کاغذت خرج کن یا با آن کتاب بخر یا آن را به کاتب بده تا در کارهای تألیفی به تو کمک کند». <ref> طهرانی، آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعة، همان، ص 550</ref>
«من در حالی می‌میرم که حسرتی در دل من باقی مانده است و آن این که در این سال‌های آخر عمر کسی [را] ندیدم که به من بگوید: فلانی این مقدار مال را بگیر و برای قلم و کاغذت خرج کن یا با آن کتاب بخر یا آن را به کاتب بده تا در کارهای تألیفی به تو کمک کند<ref> طهرانی، آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعة، همان، ص 550</ref>».


محدث نوری همچنین با علمای دیگری که به دنبال یافت کتب قدیمی بودند، همکاری داشته است. این مسأله از مکاتباتی که میر حامد حسین مؤلف «عبقات الأنوار» با محدث نوری داشته است، روشن می‌گردد. عمده این نامه ها در مورد پیدا شدن یا نشدن این کتاب مهم یا آن کتاب و کیفیت تحصیل آنهاست <ref> فخرالشریعة، حسن و رضوان شهری، ابوحسن، «نامه هایی از محدث نوری به میرحامد حسین»، نور علم، ش 48، ص 87</ref> که سندی آشکار برای زحمات شبانه‌روزی عالمان بزرگ اسلام در جهت حفظ میراث علمی شیعه از خطر نابودی و دفاع از کیان تشیع است.
محدث نوری همچنین با علمای دیگری که به دنبال یافت کتب قدیمی بودند، همکاری داشته است. این مسأله از مکاتباتی که میر حامد حسین مؤلف «عبقات الأنوار» با محدث نوری داشته است، روشن می‌گردد. عمده این نامه‌ها در مورد پیدا شدن یا نشدن این کتاب مهم یا آن کتاب و کیفیت تحصیل آنهاست<ref> فخرالشریعة، حسن و رضوان شهری، ابوحسن، «نامه‌هایی از محدث نوری به میرحامد حسین»، نور علم، ش 48، ص 87</ref> که سندی آشکار برای زحمات شبانه‌روزی عالمان بزرگ اسلام در جهت حفظ میراث علمی شیعه از خطر نابودی و دفاع از کیان تشیع است.


== تألیفات ==
== تألیفات ==
مرحوم محدث نوری تألیفات بسیار گرانقدری بر جای گذاشته که به معرفی چند مورد از آنها پرداخته می‌شود و از بقیه موارد تنها به ذکر نام آنها اکتفا می‌کنیم:
مرحوم محدث نوری تألیفات بسیار گرانقدری بر جای گذاشته که به معرفی چند مورد از آنها پرداخته می‌شود و از بقیه موارد تنها به ذکر نام آنها اکتفا می‌کنیم:


مستدرک الوسائل
=== مستدرک الوسائل ===
 
مهم‌ترین و با ارزش‌ترین اثر محدث نوری «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل» است. که در استدراک «وسائل الشیعة» شیخ [[حرعاملی|حر عاملی]] (1104ق) به رشته تحریر در آوده است<ref>طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات، همان، ص 552</ref>.
مهم‌ترین و با ارزش‌ترین اثر محدث نوری «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل» است. که در استدراک «وسائل الشیعة» شیخ حرّ عاملی (1104ق) به رشته تحریر در آوده است. <ref>طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات، همان، ص 552</ref> «مستدرک» به طور کلی به کتابی گفته می‌شود که به عنوان متمم کتابی دیگر و با همان شروط احادیثی را که درکتاب سلف فوت شده، گردآوری نماید. محدث نوری در «مستدرک الوسائل» تلاش کرده تا احادیثی را که شیخ حرّ عاملی در «وسائل» نیاورده امّا با مبنای حدیثی وی موافق بوده است، جمع‌آوری نماید. <ref> فلاح زاده، سیدحسین، «روش حدیثی محدث نوری»، حدیث اندیشه، ش 5، ص 79</ref> وی در مقدمه این کتاب می‌نویسد:
«مستدرک» به طور کلی به کتابی گفته می‌شود که به عنوان متمم کتابی دیگر و با همان شروط احادیثی را که درکتاب سلف فوت شده، گردآوری نماید. محدث نوری در «مستدرک الوسائل» تلاش کرده تا احادیثی را که [[شیخ حر عاملی]] در «وسائل» نیاورده اما با مبنای حدیثی وی موافق بوده است، جمع‌آوری نماید<ref> فلاح زاده، سیدحسین، «روش حدیثی محدث نوری»، حدیث اندیشه، ش 5، ص 79</ref>. وی در مقدمه این کتاب می‌نویسد:


«ما به تعداد زیادی از اخبار دست یافتیم که در کتاب «وسائل» نیست آنها چند نوع هستند:
«ما به تعداد زیادی از اخبار دست یافتیم که در کتاب «وسائل» نیست آنها چند نوع هستند:


# آنچه در کتب قدیمی یافتیم که به دست او (شیخ حرعاملی) نرسیده است.  
# آنچه در کتب قدیمی یافتیم که به دست او (شیخ حرعاملی) نرسیده است.  
#
# در کتاب‌هایی هستند که شیخ حرّ عاملی مؤلفان آن کتاب‌ها را نمی‎‌شناخت، پس از آنها اعراض کرد و ما در فوائد خاتمه اسامی این کتب و مؤلفین آنها و هم چنین سبب اعتماد خود به آنها را ذکر خواهیم کرد.
# در کتاب‌هایی هستند که شیخ حرّ عاملی مؤلفان آن کتاب‌ها را نمی‎‌شناخت، پس از آنها اعراض کرد و ما در فوائد خاتمه اسامی این کتب و مؤلفین آنها و هم چنین سبب اعتماد خود به آنها را ذکر خواهیم کرد. آنچه که درکتاب‌های نزد او موجود بوده ولی او آنها را نیاورده و به خاطر غفلت یا عدم اطلاع». <ref> نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، بیروت، 1408، ص 60 مقدمه</ref>
# آنچه که درکتاب‌های نزد او موجود بوده ولی او آنها را نیاورده و به خاطر غفلت یا عدم اطلاع<ref> نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، بیروت، 1408، ص 60 مقدمه</ref>».
حجم این کتاب تقریباً به اندازه حجم وسائل الشیعه است که شامل 23 هزار حدیث می‌باشد و طبق ترتیب کتاب «وسائل» گردآوری شده است. هم چنین دارای خاتمه ای ارزشمند است. شیخ آغا بزرگ طهرانی در مورد ارزش این کتاب نزد علمای بزرگ چنین می‌نویسد:
# حجم این کتاب تقریباً به اندازه حجم [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسائل الشیعه]] است که شامل 23 هزار حدیث می‌باشد و طبق ترتیب کتاب «وسائل» گردآوری شده است.
 
هم چنین دارای خاتمه ای ارزشمند است. شیخ آغا بزرگ طهرانی در مورد ارزش این کتاب نزد علمای بزرگ چنین می‌نویسد:


«این کتاب در اعتبار مانند سایر جوامع حدیثی متأخر است... از استاد خود مولی محمدکاظم خراسانی صاحب «کفایه» شنیدم که وی منبر تدریس در برابر دانش جویان خود که تعداد آنها به 500 یا بیشتر می‌رسید از کسانی که یا مجتهد بودند یا نزدیک به اجتهاد. چنین گفت که برای مجتهد در عصر ما حجت تمام نمی‌شود قبل از رجوع به «مستدرک» و اطلاع بر احادیثی که در آن است». و خود او نیز شخصاً ملتزم به همین روش بود. چرا که من در مجالس خصوصی تدریسش حضور داشتم و این روش را خودم از او مشاهده کردم. و هم چنین استاد ما شیخ الشریعه اصفهانی روزی فرمود:
«این کتاب در اعتبار مانند سایر جوامع حدیثی متأخر است... از استاد خود [[محمد کاظم خراسانی]] صاحب [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]] شنیدم که وی منبر تدریس در برابر دانش جویان خود که تعداد آنها به 500 یا بیشتر می‌رسید از کسانی که یا [[مجتهد]] بودند یا نزدیک به [[اجتهاد]]. چنین گفت که برای مجتهد در عصر ما حجت تمام نمی‌شود قبل از رجوع به «مستدرک» و اطلاع بر احادیثی که در آن است». و خود او نیز شخصاً ملتزم به همین روش بود. چرا که من در مجالس خصوصی تدریسش حضور داشتم و این روش را خودم از او مشاهده کردم. و هم چنین استاد ما [[شریعت اصفهانی|شیخ الشریعه اصفهانی]] روزی فرمود:


«همه ما نان خور سفره نوری هستیم». و منظور او کتاب «مستدرک» بود». <ref> طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعه، همان، ص 553 ـ 554</ref>
«همه ما نان خور سفره نوری هستیم». و منظور او کتاب «مستدرک» بود<ref> طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعه، همان، ص 553 ـ 554</ref>».


محدث نوری تنها به جمع‌آوری روایات اکتفا نکرده، بلکه در ذیل عنوان هر باب روایات مربوط را ذکر کرده سپس اگر مضمون روایت جای تأمل داشته، به توضیح روایت پرداخته و تلاش کرده اشکالات موجود را برطرف کند و روایت را با روایات هم تراز جمع کند. گاهی هم روایاتی را با دلایل متعدد نقد کرده و احتمالات مختلف در مورد پذیرش آنها را مردود دانسته امّا این امر باعث نشده از ذکر روایت خودداری کند.
محدث نوری تنها به جمع‌آوری روایات اکتفا نکرده، بلکه در ذیل عنوان هر باب روایات مربوط را ذکر کرده سپس اگر مضمون روایت جای تأمل داشته، به توضیح روایت پرداخته و تلاش کرده اشکالات موجود را برطرف کند و روایت را با روایات هم تراز جمع کند. گاهی هم روایاتی را با دلایل متعدد نقد کرده و احتمالات مختلف در مورد پذیرش آنها را مردود دانسته امّا این امر باعث نشده از ذکر روایت خودداری کند.


وی هم چنین راه جمع بین روایات متعارض را نیز بیان کرده، گاهی نیز ضمن تصریح به ضعف و مشکل روایت به بیان احتمالات و فهم های گوناگون از حدیث پرداخته و راه را برای پذیرش حدیث مسدود نکرده است. <ref>فلاح زاده، سیدحسین، همان، صص 84 ـ 85</ref>
وی هم چنین راه جمع بین روایات متعارض را نیز بیان کرده، گاهی نیز ضمن تصریح به ضعف و مشکل روایت به بیان احتمالات و فهم‌های گوناگون از حدیث پرداخته و راه را برای پذیرش حدیث مسدود نکرده است<ref>فلاح زاده، سیدحسین، همان، صص 84 ـ 85</ref>.
 
2ـ نجم الثاقب فی أحوال [[امام الغائب]]


این کتاب در 12 باب نگارش یافته که مؤلف خود در ابتدای کتاب فهرست اجمالی آن را آورده است. عناوین برخی از این ابواب بدین شرح است: در ذکر شمّه ای از حالات ولادت با سعادت آن جناب، ذکر اسامی و القاب و کینه های آن حضرت، ذکر اختلاف مسلمین در آن جناب، اثبات این که مهدی موعودی همان حجت بن الحسن العسکری ‌علیه‌السلام است از روی نصوص اهل سنت، اثبات این مدعا از روی معجزات صادره از آن حضرت، ذکر کسانی که در طول غیبت خدمت آن جناب رسیدند یا بر معجزه آن بزرگوار واقف شدند و ... .
=== نجم الثاقب فی أحوال امام الغائب ===
این کتاب در 12 باب نگارش یافته که مؤلف خود در ابتدای کتاب فهرست اجمالی آن را آورده است. عناوین برخی از این ابواب بدین شرح است: در ذکر شمّه ای از حالات ولادت با سعادت آن جناب، ذکر اسامی و القاب و کینه‌های آن حضرت، ذکر اختلاف مسلمین در آن جناب، اثبات این که مهدی موعود همان [[حجت بن الحسن (مهدی)|حجت بن الحسن العسکری(عج)]] است از روی نصوص [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]، اثبات این مدعا از روی [[معجزه|معجزات]] صادره از آن حضرت، ذکر کسانی که در طول غیبت خدمت آن جناب رسیدند یا بر معجزه آن بزرگوار واقف شدند و ... .


وی هم چنین در این کتاب وجود همسر و فرزندان را برای آن حضرت ثابت می‌کند. <ref> نوری، میرزاحسین، نجم الثاقب، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1375، صص 15 ـ 22</ref> این کتاب که به زبان فارسی نوشته شده است، توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران چاپ شده است.
وی هم چنین در این کتاب وجود همسر و فرزندان را برای آن حضرت ثابت می‌کند<ref> نوری، میرزاحسین، نجم الثاقب، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1375، صص 15 ـ 22</ref>. این کتاب که به زبان فارسی نوشته شده است، توسط انتشارات [[مسجد جمکران|مسجد مقدس جمکران]] چاپ شده است.


کشف الأستار عن وجه الغائب عن الأبصار
=== کشف الأستار عن وجه الغائب عن الأبصار ===
آن چه انگیزه مؤلف را بر تألیف این کتاب برانگیخته است، قصیده‌ای است‌که توسط یکی از مخالفین سروده شده و در آن مسأله غیبت و طول عمر آن حضرت زیر سؤال برده شده است. محدث نوری چنان که خود در مقدمه می‌نویسد، این کتاب را برای پاسخ دادن به شبهات آن قصیده به نگارش درآورده است.


آن چه انگیزه مؤلف را بر تألیف این کتاب برانگیخته است، قصیده ای است که توسط یکی از مخالفین سروده شده و در آن مسأله غیبت و طول عمر آن حضرت زیر سؤال برده شده است. محدث نوری چنان که خود در مقدمه می‌نویسد، این کتاب را برای پاسخ دادن به شبهات آن قصیده به نگارش درآورده است.
* فصل اول این کتاب در مورد اختلاف در ولادت [[حجت بن الحسن (مهدی)|حضرت مهدی (عجل الله فرجه)]] و ذکر نام کسانی از اهل‌سنت است که با دیدگاه [[مذهب شیعه|امامیه]] و در مورد امامت آن حضرت موافق هستند. وی در این فصل از 40 نفر از بزرگان اهل‌سنت نام می‌برد،
* فصل دوم به بررسی و پاسخ دادن به شبهات موجود در آن قصیده اختصاص یافته مانند این که انتشار ظلم در زمین شرط ظهور حضرت مهدی(عجل الله فرجه) است و چون هم اکنون زمین پر از ظلم و ستم شده است، پس اگر ایشان موجود بو می‌بایست ظهور می‌کرد.


فصل اول این کتاب در مورد اختلاف در ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی(عجل الله فرجه)]] و ذکر نام کسانی از [[اهل سنت]] است که با دیدگاه [[امامیه]] و در مورد امامت آن حضرت موافق هستند. وی در این فصل از 40 نفر از بزرگان اهل سنت نام می برد، فصل دوم به بررسی و پاسخ دادن به شبهات موجود در آن قصیده اختصاص یافته مانند این که انتشار ظلم در زمین شرط ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) است و چون هم اکنون زمین پر از ظلم و ستم شده است، پس اگر ایشان موجود بو می بایست ظهور می‌کرد.
محدث نوری در خاتمه این کتاب نیز در مورد [[سرداب غیبت]]، احادیث در مورد خروج حضرت مهدی (عجل الله فرجه) حیات آن حضرت و ... بحث کرده است. مرحوم شیخ [[محمد حسین کاشف الغطاء|محمدحسین کاشف الغطا]] و نیز محتوای کتاب را به صورت قصیده ای به نظم کشیده و همراه کتاب چاپ شده است.


محدث نوری در خاتمه این کتاب نیز در مورد سرداب غیبت، احادیث در مورد خروج حضرت مهدی (عجل الله فرجه) حیات آن حضرت و ... بحث کرده است. مرحوم شیخ محمدحسین آن کاشف الغطا و نیز محتوای کتاب را به صورت قصیده ای به نظم کشیده و همراه کتاب چاپ شده است. [23]
=== نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض) ===
این کتاب از یک مقدمه، 16 باب و یک خاتمه تشکیل یافته است. مقدمه کتاب به بررسی، نام، لقب، نسب، کینه و ... جناب [[سلمان فارسی|سلمان (رض)]] پرداخته و متن اصلی شامل موضوعاتی چون احوال [[سلمان فارسی|سلمان]] قبل از تشرف به [[اسلام]]، مقام او نزد خدا و رسولش [[ائمه|ائمه طاهرین (علیه‌السلام)]]، مقام سلمان نزد [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیه‌السلام)]] با توجه به حدیث شریف «سلمان منّا اهل البیت»، آیاتی که درمورد وی و اقران او نازل شده، در مورد علم و حکمت او، اخبار غیبی که از ناحیه ایشان صادر شده، علم او به اسم اعظم الهی، برخی فضایل و کراماتی که از او صادر شده، ذکر زیارت‌نامه ایشان و ... است.


4ـ نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض)
=== لؤلؤ و مرجان ===
 
انگیزه مؤلف از تألیف این کتاب درخواست یکی از علما به نام «[[سید محمد مرتضی جونپوری هندی]]» و شکایت‌های مکررّ وی از ذاکرین و روضه خوانان بوده است. چرا که برخی از آنها مطالبی را به دروغ به قصد گریاندن مردم بیان می‌کردند. وی از محدث نوری درخواست نموده بود که کتابی جهت موعظه و هدایت اینان بنویسد. مرحوم محدث نوری نیز پس از اتمام تألیف «مستدرک» به کار تألیف کتاب «لؤلؤ و مرجان» اشتغال یافت<ref>نوری، میرزاحسین، کشف الأستار، نشر مؤسسه نور، بیروت، 1408، مقدمه صص 14 ـ 15 و ص 163</ref>.
این کتاب از یک مقدمه، 16 باب و یک خاتمه تشکیل یافته است. مقدمه کتاب به بررسی، نام، لقب، نسب، کینه و ... جناب [[سلمان فارسی|سلمان (رض)]] پرداخته و متن اصلی شامل موضوعاتی چون احوال سلمان قبل از تشرف به اسلام، مقام او نزد خدا و رسولش ائمه طاهرین (علیه السلام)، مقام سلمان نزد [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل بیت(علیه السلام)]] با توجه به حدیث شریف «سلمان منّا اهل البیت»، آیاتی که درمورد وی و اقران او نازل شده، در مورد علم و حکمت او، اخبار غیبی که از ناحیه ایشان صادر شده، علم او به اسم اعظم الهی، برخی فضایل و کراماتی که از او صادر شده، ذکر زیارت نامه ایشان و ... است.
 
لؤلؤ و مرجان
 
انگیزه مؤلف از تألیف این کتاب درخواست یکی از علما به نام «سید محمد مرتضی جونپوری هندی» و شکایت های مکررّ وی از ذاکرین و روضه خوانان بوده است. چرا که برخی از آنها مطالبی را به دروغ به قصد گریاندن مردم بیان می‌کردند. وی از محدث نوری درخواست نموده بود که کتابی جهت موعظه و هدایت اینان بنویسد. مرحوم محدث نوری نیز پس از اتمام تألیف «مستدرک» به کار تألیف کتاب «لؤلؤ و مرجان» اشتغال یافت. <ref>نوری، میرزاحسین، کشف الأستار، نشر مؤسسه نور، بیروت، 1408، مقدمه صص 14 ـ 15 و ص 163</ref>


این کتاب نخستین تألیفی است که درباره اصلاح روضه خوانی و پاکسازی آن نوشته شده است.
این کتاب نخستین تألیفی است که درباره اصلاح روضه خوانی و پاکسازی آن نوشته شده است.


[[لؤلؤ و مرجان]] در یک مقدمه، دو فصل و یک خاتمه نگارش یافته است. دو فصل کتاب که متن اصلی آن را تشکیل می‌دهد از دو پیش شرط لازم و ضروری برای عزاداری و روضه خوانی یعنی اخلاص و صداقت سخن می راند. در پایان فصل دوم چند تنبیه دارد که به این ترتیب است:
[[کتاب لؤلؤ و مرجان]] در یک مقدمه، دو فصل و یک خاتمه نگارش یافته است. دو فصل کتاب که متن اصلی آن را تشکیل می‌دهد از دو پیش شرط لازم و ضروری برای عزاداری و روضه خوانی یعنی اخلاص و صداقت سخن می‌راند. در پایان فصل دوم چند تنبیه دارد که به این ترتیب است:  


لزوم فحص کامل در نقل از ثقه؛ اعتبار مؤلف دلیل بر اعتبار کتاب نیست؛ تشبیه دروغ سازی برخی روضه خوانان به مسنای [[یهودیان]]؛ علل تحریف و دروغ سازی در [[واقعه عاشورا]]؛
#لزوم فحص کامل در نقل از ثقه؛
#اعتبار مؤلف دلیل بر اعتبار کتاب نیست؛
#تشبیه دروغ سازی برخی روضه خوانان به مسنای [[یهودیان]]؛
#علل تحریف و دروغ سازی در [[واقعه عاشورا]]؛


وی هم چنین در این کتاب به ساختگی بودن برخی اخبار مشهور و دروغ بودن بعضی از روضه های بسیار معروف و گریه آور تصریح کرده است. <ref>آلاندوزلی، محمد، «کتاب شناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریف های عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78، صص 176ـ 173</ref>
وی هم چنین در این کتاب به ساختگی بودن برخی اخبار مشهور و [[دروغ]] بودن بعضی از روضه‌های بسیار معروف و گریه آور تصریح کرده است<ref>آلاندوزلی، محمد، «کتاب‌شناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریف‌های عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78، صص 176ـ 173</ref>.


فصل الخطاب فی تحریف الکتاب
=== فصل الخطاب فی تحریف الکتاب ===
محدث نوری در این کتاب عدم [[تحریف قرآن از منظر فریقین (مقاله)|تحریف قرآن کریم]] به زیاده و نقصان و تغییر و تبدیل ـ آن گونه که در کتاب‌های آسمانی پیشین رخ داده است ـ را ثابت کرده‌اما در عین حال معتقد بوده که گردآورندگان قرآن کریم در زمان [[عثمان]] در غیر از [[آیات الاحکام]] دچار تنفیص در برخی آیات شدند که البته ما عین آیات کم شده را نمی‌دانیم.


محدث نوری در این کتاب عدم تحریف [[قرآن کریم]] به زیاده و نقصان و تغییر و تبدیل ـ آن گونه که در کتاب‌های آسمانی پیشین رخ داده است ـ را ثابت کرده‌امّا در عین حال معتقد بوده که گردآورندگان قرآن کریم در زمان [[عثمان]] در غیر از آیات الاحکام دچار تنفیص در برخی آیات شدند که البته ما عین آیات کم شده را نمی دانیم.
البته بسیاری از علمای شیعه با این دیدگاه به مخالفت برخاستند و معتقد بودند که هیچ کم و زیادی در جمع‌آوری قرآن کریم رخ نداده است. نخستین کتابی که در ردّ «فصل الخطاب» تألیف شد، کتاب «کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب» بود که توسط شیخ محمود طهرانی (ره) نگاشته شد. زمانی که محدث نوری از محتوای این کتاب آگاه شد، کتابی به زبان فارسی در جواب به شبهات «کشف الإرتیاب» نگاشت و نام آن را «الردّ علی کشف الإرتیاب» نهاد. و او همواره می‌گفت: راضی نیستم از کسی که «فصل الخطاب» را مطالعه کند امّا این رساله را رها نماید. چرا که وی در ابتدای این رساله که در پاسخ بر کشف الإرتیاب تألیف کرده بود، اظهار داشته که در لفظ «تحریف» مغالطه شده است و منظور من از «تحریف» تغییر و تبدیل نبوده بلکه تنها مرادم، انداختن بعضی از آیات در کتاب نازل شده بوده است و گرنه قرآنی که الآن نزد همگان موجود است با قرآنی که در عصر عثمان جمع‌آوری شد، هیچ زیاده و نقصانی شامل حالش نشده است. وی می‌گفت شایسته بود نام کتابم را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» می‌نهادم. و آن چه که مردم از این کتاب برداشت کرده‌اند، هرگز منظور من نبوده است<ref> طهرانی، شیخ آغا بزرگ، الذریعة، همان، ج 16، صص 231 ـ 232</ref>.


البته بسیاری از علمای شیعه با این دیدگاه به مخالفت برخاستند و معتقد بودند که هیچ کم و زیادی در جمع‌آوری قرآن کریم رخ نداده است. نخستین کتابی که در ردّ «فصل الخطاب» تألیف شد، کتاب «کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب» بود که توسط شیخ محمود طهرانی (ره) نگاشته شد. زمانی که محدث نوری از محتوای این کتاب آگاه شد، کتابی به زبان فارسی در جواب به شبهات «کشف الإرتیاب» نگاشت و نام آن را «الردّ علی کشف الإرتیاب» نهاد. و او همواره می‌گفت: راضی نیستم از کسی که «فصل الخطاب» را مطالعه کند امّا این رساله را رها نماید. چرا که وی در ابتدای این رساله که در پاسخ بر کشف الإرتیاب تألیف کرده بود، اظهار داشته که در لفظ «تحریف» مغالطه شده است و منظور من از «تحریف» تغییر و تبدیل نبوده بلکه تنها مرادم، انداختن بعضی از آیات در کتاب نازل شده بوده است و گرنه قرآنی که الآن نزد همگان موجود است با قرآنی که در عصر عثمان جمع‌آوری شد، هیچ زیاده و نقصانی شامل حالش نشده است. وی می‌گفت شایسته بود نام کتابم را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» می نهادم. و آن چه که مردم از این کتاب برداشت کرده‌اند، هرگز منظور من نبوده است. <ref> طهرانی، شیخ آغا بزرگ، الذریعة، همان، ج 16، صص 231 ـ 232</ref>
کتاب‌های زیادی در ردّ کتاب محدث نوری یعنی «فصل الخطاب» نوشته شد و تقریباً تمام عالمان شیعی با این نظریه مخالفت کردند. اما به هر حال شد آن چه نباید می‌شد، ‌صورت گرفت و مغرضین با استفاده از این کتاب شبهات زیادی را مورد توجه مکتب تشیع نمودند و این امر باعث شد بسیاری از [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] تصور کنند که [[مذهب شیعه|شیعه]] قائل به تحریف قرآن است و قرآنی جدا از قرآن آنان دارد.


کتاب‌های زیادی در ردّ کتاب محدث نوری یعنی «فصل الخطاب» نوشته شد و تقریباً تمام عالمان شیعی با این نظریه مخالفت کردند. اما به هر حال شد آن چه نباید می شد، ‌ صورت گرفت و مغرضین با استفاده از این کتاب شبهات زیادی را مورد توجه مکتب تشیع نمودند و این امر باعث شد بسیاری از اهل سنت تصور کنند که شیعه قائل به تحریف قرآن است و قرآنی جدا از قرآن آنان دارد.
=== سایر تألیفات ===


سایر تألیفات
سایر تألیفات محدث نوری که حدود 30 کتاب است از این قرار می‌باشد:


سایر تألیفات محدث نوری که حدود 30 کتاب است از این قرار می‌باشد:
#مواقع النجوم که شجره‌نامه ای است از سلسله اجازات نوریان و نخستین اثر اوست که در 21 سالگی نوشته است.
#دارالسلام در 2 جلد در مورد خواب، رؤیاهای صادقه، تعبیر خواب، اخلاق و .... .
#فیض القدسی در مورد زندگی‌نامه مجلسی (ره).
#بدر مشعش که در شرح حال فرزندان [[موسی مبرقع]] پسر [[محمد بن علی (جواد)|امام جواد (علیه‌السلام)]] نگارش یافته است.
#ظلمات الهاویة در معایب معاویه.
#دیوان شعر به نام «مولود دیده».
#حاشیه بر منتهی المقال.
#اخبار حفظ قرآن.
#رساله‌ای در شرح حال مولی ابی الحسن شریف عاملی فتونی.
#کشکول.
#حواشی بر توضیح المقال حاج ملاعلی کنی.
#ترجمه جلد دوم دارالسلام به فارسی.
#اجوبة المسائل.
#فهرست کتابخانه خودش که به ترتیب الفبایی نوشته و در مقدمه اش به تفصیل در مورد کتاب و نویسندگی سخن گفته است<ref> گلشن ابرار، همان، صص 414 ـ 415</ref>.
#معالم العبر در استدراک بحار نوشته شده است.
#جنة المأوی در مورد کسانی است که در طول غیبت به ملاقات حضرت صاحب الأمر (عجل الله فرجه) مشرف شدند.
#الصحیفه الثانیه العلویه؛
#الصحیفة الرابعه السجادیه؛
#میزان السماء در تعیین مولد [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|خاتم الانبیاء(صل الله عليه وسلم)]] به فارسی.
#الکلمه الطیبه که به فارسی نوشته است.
#سلامة المرصاد؛
#شاخه طوب؛
#تحیة الزائر و بلغة المجاور؛
#مستدرک فرار البحار (که البته کامل نشده است).
#مرسله الدرّ المنظوم و برخی رساله‌ها و کتاب‌های دیگر<ref>قمی، شیخ عباس، همان، ص 262</ref>.


# مواقع النجوم که شجره‌نامه ای است از سلسله اجازات نوریان و نخستین اثر اوست که در 21 سالگی نوشته است.
== جستارهای وابسته ==
# دارالسلام در 2 جلد در مورد خواب، رؤیاهای صادقه، تعبیر خواب، اخلاق و .... .
* [[فضل‌الله نوری|شیخ فضل الله نوری]]
# فیض القدسی در مورد زندگی‌نامه [[مجلسی (ره)]].
* [[حوزه علمیه نجف]]
# بدر مشعش که در شرح حال فرزندان [[موسی مبرقع]] پسر [[امام جواد|امام جواد(علیه السلام)]] نگارش یافته است.
* [[مرتضی انصاری|شیخ مرتضی انصاری]]
# ظلمات الهاویة در معایب معاویه.
# دیوان شعر به نام «مولود دیده».
# حاشیه بر منتهی المقال.
# اخبار حفظ قرآن.
# رساله‌ای در شرح حال مولی ابی الحسن شریف عاملی فتونی.
# کشکول.
# حواشی بر توضیح المقال حاج ملاعلی کنی.
# ترجمه جلد دوم دارالسلام به فارسی.
# اجوبة المسائل.
# فهرست کتابخانه خودش که به ترتیب الفبایی نوشته و در مقدمه اش به تفصیل در مورد کتاب و نویسندگی سخن گفته است. <ref> گلشن ابرار، همان، صص 414 ـ 415</ref>
# معالم العبر در استدراک بحار نوشته شده است.
# جنة المأوی در مورد کسانی است که در طول غیبت به ملاقات حضرت صاحب الأمر (عجل الله فرجه) مشرف شدند.
# الصحیفه الثانیه العلویه
# الصحیفة الرابعه السجادیه
# میزان السماء در تعیین مولد [[حضرت محمد (ص)|خاتم الانبیاء(صل الله عليه وسلم)]] به فارسی.
# الکلمه الطیبه که به فارسی نوشته است.
# سلامة المرصاد
# شاخه طوبی.
# تحیة الزائر و بلغة المجاور
# مستدرک فرار البحار (که البته کامل نشده است).
# مرسله الدرّ المنظوم و برخی رساله‌ها و کتاب‌های دیگر. <ref>قمی، شیخ عباس، همان، ص 262</ref>


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


== منابع ==
==منابع==
[http://intjz.net/maqalat/sh-Mohades%20Noori.html بر گرفته از سایت محدث نوری - محدّث نوری (ره)]
[http://intjz.net/maqalat/sh-Mohades%20Noori.html بر‌گرفته از سایت محدث نوری - محدّث نوری (ره)]
 
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]
[[رده:رجالیان شیعه]]
[[رده:مراجع تقلید]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۳

حسین نوری
محدث نوری.jpg
نام کاملحسین بن محمد تقی بن علی محمد نوری طبرسی
نام‌های دیگر
  • خاتم المحدثین
  • علامه نوری
  • میرزای نوری
  • محدث نوری
  • حاجی نوری
اطلاعات شخصی
سال تولد۱۲۵۴ ق، ۱۲۱۷ ش‌، ۱۸۳۸ م
محل تولدمازندران، نور
سال درگذشت۱۳۲۰ ق، ۱۲۸۱ ش‌، ۱۹۰۳ م
محل درگذشتعراق، نجف
دیناسلام، شیعه
استادان
شاگردان
آثار
  • مستدرک الوسائل
  • النجم الثاقب
  • لؤلؤ و مرجان
  • حاشیه بر منتهی المقال
  • دارالسلام
  • ...
فعالیت‌هامفسر، شاعر

حسین محدث نوری فرزند محمد تقی محدث نوری مازندرانی طبرسی و نوهٔ علی محمد مازندرانی طبرسی مستوفی، محدث و چهره سرشناس علمای شیعه در قرن چهاردهم هجری بود. از القاب وی می‌توان به خاتم المحدثین، علامه نوری، میرزای نوری، محدث نوری و حاجی نوری اشاره کرد.

خاندان نوری

حسین بن محمد تقی بن علی محمد بن تقی نوری طبرسی معروف به «میرزا حسین نوری» و «محدّث نوری» در 18 شوال سال 1258 در روستای «یالو» در شهر نور مازندران متولد شد[۱]. پدر او علامه محمدتقی نوری طبرسی (1201 ـ 1265) از بزرگ‌ترین دانشمندان مازندران بود که مرجعیت تقلید بسیاری از اهالی نور را برعهده داشت. این فقیه فرزانه توانست چنان فرزندانی به اسلام تقدیم کند که هر یک از آنان در علم و تقوا راه پدر بزرگوار خویش را ادامه داده و مایه مباهات جهان تشیع شدند. این ها کسانی نبودند جز:

  1. حاج میرزا هادی نوری: ایشان پس از سال‌ها تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف به وطن بازگشته و پس از پدر بزرگوارش مرجعیت فقهی شهر نور را به عهده نمی‌گیرد. تاریخ رحلت وی 1290 هجری قمری است.
  2. آقا میرزا نوری علی: وی نیز پس از برادر ارجمندش به سمت مرجعیت علمی و دینی شهر نور منصوب گردید.
  3. میرزا حسن نوری: وی از بزرگان فضلا و از مدرسان فقه و اصول بوده است.
  4. میرزا قاسم نوری: ایشان نیز از مدرسان فقه و اصول بوده است.
  5. میرزا حسین نوری: معروف به محدث نوری که در این مقاله به شمه ای از شخصیت والای علمی و دینی ایشان و خدمات کم‌نظیر وی به جهان اسلام اشاره خواهد شد.

محدث نوری دارای دو خواهر بزرگوار نیز بوده است که هر یک از آنان نقش مهمی را در تاریخ تشیع و قم زده‌اند؛ یکی از آنها همسر ملا فتح الله نوری و مادر شیخ موسی نوری بوده و دیگری همسر ملاعباس نوری و مادر شیخ فضل الله نوری بوده است که ستاره عالم تشیع در دوران مشروطیت بود[۲].

پدر محدث نوری در حالی که ایشان تنها کودکی 8 ساله بود، دار فانی را وداع گفت. محدث نوری نیز ابتدا از محضر عالم فقیه محمدعلی محلاتی کسب فیض کرده تا آن که به تهران مهاجرت نمود و مدتی را در محضر شیخ عبدالرحیم بروجردی پدر همسر خود شاگردی کرد[۳].

نظم در امور

شیخ آقا بزرگ طهرانی(ره) در نگارش زندگی‌نامه استادش محدث نوری در «طبقات» در مورد برنامه‌ریزی دقیق وی در امور علمی و معنوی چنین نقل می‌کند:

«ایشان دائما ملتزم به وظائف شرعی خود بود و هر ساعتی از روزش را به کار خاصی اختصاص می‌داد. چنانچه هر روز بعد از نماز عصر تا نزدیک غروب به کتابت مشغول می‌شد و پس از نماز عشاء تا وقت خواب را نیز به مطالعه اختصاص می‌داد. دو ساعت قبل از فجر بر می‌خاست و یک ساعت قبل از فجر به حرم مطهر مشرف می‌شد و در زمستان و تابستان پشت «باب القبله» مشغول به خواندن نافله شب می‌گشت تا این که درب حرم گشوده می‌گشت و ایشان همواره نخستین فردی بود که در آن هنگام وارد حرم می‌شد... کمی قبل از طلوع خورشید به خانه بر‌می‌گشت و مستقیم به کتابخانه بزرگش که شامل هزاران کتاب نفیس و آثار نادر یا منحصر به فرد بود، رفته و .... تا کمی قبل از زوال مشغول به کار کتابت بود... اما برنامه‌ریزی روزهای جمعه او متفاوت بود. بدین گونه که بعد از بازگشت از حرم شریف به مطالعه کتاب‌های مقتل پرداخته، سپس به مجلس عمومی‌ای که برای ذکر اهل بیت (علیه‌السلام) ترتیب داده بود می‌رفت و به ذکر مصیبت می‌پرداخت. پس از پایان یافتن مجلس مشغول وظایف خاص روز جمعه و نوافل می‌گشت و بعد از نماز عصر هم به حرم مطهر مشرف می‌شد و مشغول به دعاهای مأثور می‌گشت تا غروب آفتاب[۴]».

از این عبارات نظم و ثبات مرحوم محدث نوری در امر علم و دین اثبات می‌شود.

اساتید

در اینجا به ذکر نام برخی از اساتید محدث نوری بسنده می‌کنیم:

  1. ملا محمدعلی محلاتی (1232 ـ 1306)،
  2. شیخ عبدالرحیم بروجردی (م 1306)،
  3. شیخ العراقین عبدالحسین تهرانی (م 1286)،
  4. شیخ مرتضی انصاری (1214 ـ 1281)،
  5. آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی معروف به جمال السالکین (م 1312)،
  6. ملا شیخ علی خلیل (1226 ـ 1279)،
  7. معزّالدین سید مهدی قزوینی (1222 ـ 1300)،
  8. میرزا محمدهاشم خوانساری (1235 ـ 1318)،
  9. حاج ملا علی کنی (1220 ـ 1306)[۵].

شاگردان

محدث نوری شاگردان زیادی تربیت کرده است که نام برخی از آنها از این قرار است:

  1. شیخ آقا بزرگ طهرانی نویسنده الذریعة،
  2. حاج شیخ عباس قمی،
  3. آیت‌الله شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء،
  4. آیت‌الله علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی،
  5. شیخ اسماعیل اصفهانی،
  6. آیت‌الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی،
  7. شیخ فضل الله نوری،
  8. آیت‌الله شیخ محمدتقی بافقی،
  9. سید جمال‌الدین عاملی اصفهانی،
  10. شیخ مرتضی بن محمد عاملی،
  11. شیخ محمدباقر بیرجندی مؤلف کبریت أحمر،
  12. حاج میرزا ابوالفضل تهرانی معروف به کلانتری نوری و برخی بزرگان دیگر[۶].

حفظ آثار شیعه از خطر نابودی

محدث نوری تلاش‌های زیادی جهت پیدا کردن آثار قدیمی شیعه و حفظ آنها از آسیب نابودی داشته و این امر در برخی از نامه نگاری‌های وی با علمای شیعی کاملاً واضح ست. در یکی از نامه‌هایی که مرحوم نوری به میرحامد حسین نوشته، چنین آمده است:

«کتاب نقض عثمانیه» ابن طاووس (ره) به زحمت در محلش پیدا شد، در دست غیر اهلش. هر تدبیر کردم در آن چند روز، به وصالش نرسیدم. باز بعضی را معین کردم که بگیرند. خداوند این خلق را انصاف و شعور کرامت فرماید. ضعف دین تا به اینجا رسیده که در جوار حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) شخصی از اهل علم از کتابی که در آن تقویت دین است، مضایقه می‌کند. جناب‌عالی به همت عالیه میل دارید که از بلاد بعیده تحصیل کتب مناقب شود[۷]!».

مدتی پس از آن در نامه‌ای دیگر می‌نویسد:

«کتاب «نقض عثمانیه» هنوز در طلسم است. شرحش طولانی است. امیدوارم آخر به دست آید. خداوند به این خلق انصاف بدهد. از قرار مذکور صاحب این کتاب کتابخانه معتبری دارد که همه از نسخ کهنه قدیمه اند و احدی به آنها راه ندارد و ابداً به سطری از آنها منتفع نمی‌شود[۸]».

تلاش محدث نوری منحصر به یافتن نسخه ها نبود. در نامه ای دیگر که در تاریخ 4 شوال 1317 نوشته است، چنین اظهار داشته که برای 24 حدیث از 100 حدیث کتاب «مائة منقبة» ابن شاذان ـ که تمام احادیث آن مرسل است ـ سند پیدا کرده و آن احادیث را از حالت ارسال خارج کرده است[۹].

نکته قابل توجه این است که وی در بیشتر موارد به تنهایی بار سنگین این مسئولیت‌ها را به دوش کشیده است و با کمترین امکانات سعی در جمع‌آوری نسخه‌های قدیمی، استنساخ و مقابله آنها و .... نموده است. تا جایی که شیخ آقا بزرگ طهرانی از قول استاد خود چنین نقل می‌کند:

«من در حالی می‌میرم که حسرتی در دل من باقی مانده است و آن این که در این سال‌های آخر عمر کسی [را] ندیدم که به من بگوید: فلانی این مقدار مال را بگیر و برای قلم و کاغذت خرج کن یا با آن کتاب بخر یا آن را به کاتب بده تا در کارهای تألیفی به تو کمک کند[۱۰]».

محدث نوری همچنین با علمای دیگری که به دنبال یافت کتب قدیمی بودند، همکاری داشته است. این مسأله از مکاتباتی که میر حامد حسین مؤلف «عبقات الأنوار» با محدث نوری داشته است، روشن می‌گردد. عمده این نامه‌ها در مورد پیدا شدن یا نشدن این کتاب مهم یا آن کتاب و کیفیت تحصیل آنهاست[۱۱] که سندی آشکار برای زحمات شبانه‌روزی عالمان بزرگ اسلام در جهت حفظ میراث علمی شیعه از خطر نابودی و دفاع از کیان تشیع است.

تألیفات

مرحوم محدث نوری تألیفات بسیار گرانقدری بر جای گذاشته که به معرفی چند مورد از آنها پرداخته می‌شود و از بقیه موارد تنها به ذکر نام آنها اکتفا می‌کنیم:

مستدرک الوسائل

مهم‌ترین و با ارزش‌ترین اثر محدث نوری «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل» است. که در استدراک «وسائل الشیعة» شیخ حر عاملی (1104ق) به رشته تحریر در آوده است[۱۲]. «مستدرک» به طور کلی به کتابی گفته می‌شود که به عنوان متمم کتابی دیگر و با همان شروط احادیثی را که درکتاب سلف فوت شده، گردآوری نماید. محدث نوری در «مستدرک الوسائل» تلاش کرده تا احادیثی را که شیخ حر عاملی در «وسائل» نیاورده اما با مبنای حدیثی وی موافق بوده است، جمع‌آوری نماید[۱۳]. وی در مقدمه این کتاب می‌نویسد:

«ما به تعداد زیادی از اخبار دست یافتیم که در کتاب «وسائل» نیست آنها چند نوع هستند:

  1. آنچه در کتب قدیمی یافتیم که به دست او (شیخ حرعاملی) نرسیده است.
  2. در کتاب‌هایی هستند که شیخ حرّ عاملی مؤلفان آن کتاب‌ها را نمی‎‌شناخت، پس از آنها اعراض کرد و ما در فوائد خاتمه اسامی این کتب و مؤلفین آنها و هم چنین سبب اعتماد خود به آنها را ذکر خواهیم کرد.
  3. آنچه که درکتاب‌های نزد او موجود بوده ولی او آنها را نیاورده و به خاطر غفلت یا عدم اطلاع[۱۴]».
  4. حجم این کتاب تقریباً به اندازه حجم وسائل الشیعه است که شامل 23 هزار حدیث می‌باشد و طبق ترتیب کتاب «وسائل» گردآوری شده است.

هم چنین دارای خاتمه ای ارزشمند است. شیخ آغا بزرگ طهرانی در مورد ارزش این کتاب نزد علمای بزرگ چنین می‌نویسد:

«این کتاب در اعتبار مانند سایر جوامع حدیثی متأخر است... از استاد خود محمد کاظم خراسانی صاحب کفایه شنیدم که وی منبر تدریس در برابر دانش جویان خود که تعداد آنها به 500 یا بیشتر می‌رسید از کسانی که یا مجتهد بودند یا نزدیک به اجتهاد. چنین گفت که برای مجتهد در عصر ما حجت تمام نمی‌شود قبل از رجوع به «مستدرک» و اطلاع بر احادیثی که در آن است». و خود او نیز شخصاً ملتزم به همین روش بود. چرا که من در مجالس خصوصی تدریسش حضور داشتم و این روش را خودم از او مشاهده کردم. و هم چنین استاد ما شیخ الشریعه اصفهانی روزی فرمود:

«همه ما نان خور سفره نوری هستیم». و منظور او کتاب «مستدرک» بود[۱۵]».

محدث نوری تنها به جمع‌آوری روایات اکتفا نکرده، بلکه در ذیل عنوان هر باب روایات مربوط را ذکر کرده سپس اگر مضمون روایت جای تأمل داشته، به توضیح روایت پرداخته و تلاش کرده اشکالات موجود را برطرف کند و روایت را با روایات هم تراز جمع کند. گاهی هم روایاتی را با دلایل متعدد نقد کرده و احتمالات مختلف در مورد پذیرش آنها را مردود دانسته امّا این امر باعث نشده از ذکر روایت خودداری کند.

وی هم چنین راه جمع بین روایات متعارض را نیز بیان کرده، گاهی نیز ضمن تصریح به ضعف و مشکل روایت به بیان احتمالات و فهم‌های گوناگون از حدیث پرداخته و راه را برای پذیرش حدیث مسدود نکرده است[۱۶].

نجم الثاقب فی أحوال امام الغائب

این کتاب در 12 باب نگارش یافته که مؤلف خود در ابتدای کتاب فهرست اجمالی آن را آورده است. عناوین برخی از این ابواب بدین شرح است: در ذکر شمّه ای از حالات ولادت با سعادت آن جناب، ذکر اسامی و القاب و کینه‌های آن حضرت، ذکر اختلاف مسلمین در آن جناب، اثبات این که مهدی موعود همان حجت بن الحسن العسکری(عج) است از روی نصوص اهل‌سنت، اثبات این مدعا از روی معجزات صادره از آن حضرت، ذکر کسانی که در طول غیبت خدمت آن جناب رسیدند یا بر معجزه آن بزرگوار واقف شدند و ... .

وی هم چنین در این کتاب وجود همسر و فرزندان را برای آن حضرت ثابت می‌کند[۱۷]. این کتاب که به زبان فارسی نوشته شده است، توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران چاپ شده است.

کشف الأستار عن وجه الغائب عن الأبصار

آن چه انگیزه مؤلف را بر تألیف این کتاب برانگیخته است، قصیده‌ای است‌که توسط یکی از مخالفین سروده شده و در آن مسأله غیبت و طول عمر آن حضرت زیر سؤال برده شده است. محدث نوری چنان که خود در مقدمه می‌نویسد، این کتاب را برای پاسخ دادن به شبهات آن قصیده به نگارش درآورده است.

  • فصل اول این کتاب در مورد اختلاف در ولادت حضرت مهدی (عجل الله فرجه) و ذکر نام کسانی از اهل‌سنت است که با دیدگاه امامیه و در مورد امامت آن حضرت موافق هستند. وی در این فصل از 40 نفر از بزرگان اهل‌سنت نام می‌برد،
  • فصل دوم به بررسی و پاسخ دادن به شبهات موجود در آن قصیده اختصاص یافته مانند این که انتشار ظلم در زمین شرط ظهور حضرت مهدی(عجل الله فرجه) است و چون هم اکنون زمین پر از ظلم و ستم شده است، پس اگر ایشان موجود بو می‌بایست ظهور می‌کرد.

محدث نوری در خاتمه این کتاب نیز در مورد سرداب غیبت، احادیث در مورد خروج حضرت مهدی (عجل الله فرجه) حیات آن حضرت و ... بحث کرده است. مرحوم شیخ محمدحسین کاشف الغطا و نیز محتوای کتاب را به صورت قصیده ای به نظم کشیده و همراه کتاب چاپ شده است.

نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض)

این کتاب از یک مقدمه، 16 باب و یک خاتمه تشکیل یافته است. مقدمه کتاب به بررسی، نام، لقب، نسب، کینه و ... جناب سلمان (رض) پرداخته و متن اصلی شامل موضوعاتی چون احوال سلمان قبل از تشرف به اسلام، مقام او نزد خدا و رسولش ائمه طاهرین (علیه‌السلام)، مقام سلمان نزد اهل‌بیت (علیه‌السلام) با توجه به حدیث شریف «سلمان منّا اهل البیت»، آیاتی که درمورد وی و اقران او نازل شده، در مورد علم و حکمت او، اخبار غیبی که از ناحیه ایشان صادر شده، علم او به اسم اعظم الهی، برخی فضایل و کراماتی که از او صادر شده، ذکر زیارت‌نامه ایشان و ... است.

لؤلؤ و مرجان

انگیزه مؤلف از تألیف این کتاب درخواست یکی از علما به نام «سید محمد مرتضی جونپوری هندی» و شکایت‌های مکررّ وی از ذاکرین و روضه خوانان بوده است. چرا که برخی از آنها مطالبی را به دروغ به قصد گریاندن مردم بیان می‌کردند. وی از محدث نوری درخواست نموده بود که کتابی جهت موعظه و هدایت اینان بنویسد. مرحوم محدث نوری نیز پس از اتمام تألیف «مستدرک» به کار تألیف کتاب «لؤلؤ و مرجان» اشتغال یافت[۱۸].

این کتاب نخستین تألیفی است که درباره اصلاح روضه خوانی و پاکسازی آن نوشته شده است.

کتاب لؤلؤ و مرجان در یک مقدمه، دو فصل و یک خاتمه نگارش یافته است. دو فصل کتاب که متن اصلی آن را تشکیل می‌دهد از دو پیش شرط لازم و ضروری برای عزاداری و روضه خوانی یعنی اخلاص و صداقت سخن می‌راند. در پایان فصل دوم چند تنبیه دارد که به این ترتیب است:

  1. لزوم فحص کامل در نقل از ثقه؛
  2. اعتبار مؤلف دلیل بر اعتبار کتاب نیست؛
  3. تشبیه دروغ سازی برخی روضه خوانان به مسنای یهودیان؛
  4. علل تحریف و دروغ سازی در واقعه عاشورا؛

وی هم چنین در این کتاب به ساختگی بودن برخی اخبار مشهور و دروغ بودن بعضی از روضه‌های بسیار معروف و گریه آور تصریح کرده است[۱۹].

فصل الخطاب فی تحریف الکتاب

محدث نوری در این کتاب عدم تحریف قرآن کریم به زیاده و نقصان و تغییر و تبدیل ـ آن گونه که در کتاب‌های آسمانی پیشین رخ داده است ـ را ثابت کرده‌اما در عین حال معتقد بوده که گردآورندگان قرآن کریم در زمان عثمان در غیر از آیات الاحکام دچار تنفیص در برخی آیات شدند که البته ما عین آیات کم شده را نمی‌دانیم.

البته بسیاری از علمای شیعه با این دیدگاه به مخالفت برخاستند و معتقد بودند که هیچ کم و زیادی در جمع‌آوری قرآن کریم رخ نداده است. نخستین کتابی که در ردّ «فصل الخطاب» تألیف شد، کتاب «کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب» بود که توسط شیخ محمود طهرانی (ره) نگاشته شد. زمانی که محدث نوری از محتوای این کتاب آگاه شد، کتابی به زبان فارسی در جواب به شبهات «کشف الإرتیاب» نگاشت و نام آن را «الردّ علی کشف الإرتیاب» نهاد. و او همواره می‌گفت: راضی نیستم از کسی که «فصل الخطاب» را مطالعه کند امّا این رساله را رها نماید. چرا که وی در ابتدای این رساله که در پاسخ بر کشف الإرتیاب تألیف کرده بود، اظهار داشته که در لفظ «تحریف» مغالطه شده است و منظور من از «تحریف» تغییر و تبدیل نبوده بلکه تنها مرادم، انداختن بعضی از آیات در کتاب نازل شده بوده است و گرنه قرآنی که الآن نزد همگان موجود است با قرآنی که در عصر عثمان جمع‌آوری شد، هیچ زیاده و نقصانی شامل حالش نشده است. وی می‌گفت شایسته بود نام کتابم را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» می‌نهادم. و آن چه که مردم از این کتاب برداشت کرده‌اند، هرگز منظور من نبوده است[۲۰].

کتاب‌های زیادی در ردّ کتاب محدث نوری یعنی «فصل الخطاب» نوشته شد و تقریباً تمام عالمان شیعی با این نظریه مخالفت کردند. اما به هر حال شد آن چه نباید می‌شد، ‌صورت گرفت و مغرضین با استفاده از این کتاب شبهات زیادی را مورد توجه مکتب تشیع نمودند و این امر باعث شد بسیاری از اهل‌سنت تصور کنند که شیعه قائل به تحریف قرآن است و قرآنی جدا از قرآن آنان دارد.

سایر تألیفات

سایر تألیفات محدث نوری که حدود 30 کتاب است از این قرار می‌باشد:

  1. مواقع النجوم که شجره‌نامه ای است از سلسله اجازات نوریان و نخستین اثر اوست که در 21 سالگی نوشته است.
  2. دارالسلام در 2 جلد در مورد خواب، رؤیاهای صادقه، تعبیر خواب، اخلاق و .... .
  3. فیض القدسی در مورد زندگی‌نامه مجلسی (ره).
  4. بدر مشعش که در شرح حال فرزندان موسی مبرقع پسر امام جواد (علیه‌السلام) نگارش یافته است.
  5. ظلمات الهاویة در معایب معاویه.
  6. دیوان شعر به نام «مولود دیده».
  7. حاشیه بر منتهی المقال.
  8. اخبار حفظ قرآن.
  9. رساله‌ای در شرح حال مولی ابی الحسن شریف عاملی فتونی.
  10. کشکول.
  11. حواشی بر توضیح المقال حاج ملاعلی کنی.
  12. ترجمه جلد دوم دارالسلام به فارسی.
  13. اجوبة المسائل.
  14. فهرست کتابخانه خودش که به ترتیب الفبایی نوشته و در مقدمه اش به تفصیل در مورد کتاب و نویسندگی سخن گفته است[۲۱].
  15. معالم العبر در استدراک بحار نوشته شده است.
  16. جنة المأوی در مورد کسانی است که در طول غیبت به ملاقات حضرت صاحب الأمر (عجل الله فرجه) مشرف شدند.
  17. الصحیفه الثانیه العلویه؛
  18. الصحیفة الرابعه السجادیه؛
  19. میزان السماء در تعیین مولد خاتم الانبیاء(صل الله عليه وسلم) به فارسی.
  20. الکلمه الطیبه که به فارسی نوشته است.
  21. سلامة المرصاد؛
  22. شاخه طوب؛
  23. تحیة الزائر و بلغة المجاور؛
  24. مستدرک فرار البحار (که البته کامل نشده است).
  25. مرسله الدرّ المنظوم و برخی رساله‌ها و کتاب‌های دیگر[۲۲].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. آلاندوزلی، محمد، «کتاب‌شناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریف‌های عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78
  2. زنجانی، محمدرضا، تحریم تنباکو، انتشارات فراهانی، تهران، بی تا
  3. صحتی سردرودی، محمد، محدث نوری، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، بی جا، 1372
  4. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، همان، ص 547
  5. گلشن ابرار، ج 1، ص 413
  6. گلشن ابرار، ج 1،ص 416 ـ 417
  7. طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3، ص 152
  8. طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3، ص 152
  9. طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3،ص 153
  10. طهرانی، آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعة، همان، ص 550
  11. فخرالشریعة، حسن و رضوان شهری، ابوحسن، «نامه‌هایی از محدث نوری به میرحامد حسین»، نور علم، ش 48، ص 87
  12. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات، همان، ص 552
  13. فلاح زاده، سیدحسین، «روش حدیثی محدث نوری»، حدیث اندیشه، ش 5، ص 79
  14. نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، بیروت، 1408، ص 60 مقدمه
  15. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعه، همان، ص 553 ـ 554
  16. فلاح زاده، سیدحسین، همان، صص 84 ـ 85
  17. نوری، میرزاحسین، نجم الثاقب، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1375، صص 15 ـ 22
  18. نوری، میرزاحسین، کشف الأستار، نشر مؤسسه نور، بیروت، 1408، مقدمه صص 14 ـ 15 و ص 163
  19. آلاندوزلی، محمد، «کتاب‌شناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریف‌های عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78، صص 176ـ 173
  20. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، الذریعة، همان، ج 16، صص 231 ـ 232
  21. گلشن ابرار، همان، صص 414 ـ 415
  22. قمی، شیخ عباس، همان، ص 262

منابع

بر‌گرفته از سایت محدث نوری - محدّث نوری (ره)