نواب اربعه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'میداد' به 'می‌داد')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:نواب اربعه.jpg |جایگزین=نواب اربعه]]
<div class="wikiInfo">[[پرونده:نواب اربعه.jpg |جایگزین=نواب اربعه]]</div>
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
'''نواب اربعه'''، اصطلاحی است که بر چهار نائب خاص [[حجت بن الحسن (مهدی)|حجت بن الحسن]] در دوران غیبت اطلاق می‌شود.  
!نام
نایبان خاص [[حجت بن الحسن (مهدی)|امام مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] در دوران [[غیبت صغری|غیبت صغرى]]، چهار تن از علماى پارسا و بزرگ [[شیعه]] (و بعضا از [[اصحاب]] با سابقه [[امامان]] پیشین) بودند. این افراد به '''نواب اربعه''' نامیده شده‌اند.  
!نواب اربعه
این چهار نفر([[عثمان بن سعید]]، [[محمد بن عثمان]]، [[حسین بن روح]] و [[علی بن محمد سمری|علی بن محمد سَمُری]]) به‌مدت هفتاد سال، نیابت امام را عهده‌دار بودند و با داشتن وکلایی در دورترین شهر‌های اسلامی، پیام‌‌ها و خواسته‏‌‌های [[مذهب شیعه|شیعیان]] را به امام و پاسخ‌‌های امام را به آنان می‌رساندند. از دیگر وظایف نایبان خاص، این بود که تردید‌ها را درباره [[حجت بن حسن (مهدی)]] از بین ببرند و محل زندگی امام و مشخصات او را پنهان دارند.  
|-
|}
</div>
'''نواب اربعه'''، اصطلاحی است که بر چهار نائب خاص [[امام مهدی|حجت بن الحسن]] در دوران غیبت اطلاق می‌شود.  
نایبان خاص [[امام مهدی|امام مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] در دوران [[غیبت صغرى]]، چهار تن از علماى پارسا و بزرگ [[شیعه]] (و بعضا از [[اصحاب]] با سابقه [[امامان]] پیشین) بودند. این افراد به «نواب اربعه» نامیده شده‌اند.  
این چهار نفر([[عثمان بن سعید]]، [[محمد بن عثمان]]، [[حسین بن روح]] و [[علی بن محمد سَمُری]]) به‌مدت هفتاد سال، نیابت امام را عهده‌دار بودند و با داشتن وکلایی در دورترین شهر‌های اسلامی، پیام‌‌ها و خواسته‏‌‌های [[شیعیان]] را به امام و پاسخ‌‌های امام را به آنان می‌رساندند. از دیگر وظایف نایبان خاص، این بود که تردید‌ها را درباره [[حضرت مهدی]] از بین ببرند و محل زندگی امام و مشخصات او را پنهان دارند.  


== نواب اربعه ==
== نواب اربعه ==
نایبان خاص<ref>در آن روزگار، به جاى «نیابت» و «نواب» بیشتر تعبیر «سفارت» و «سفرأ» به كار برده میشد.</ref>. [[امام مهدی|حضرت مهدى]] در دوران غیبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ [[شیعه]] بودند كه «نوّاب اربعه» نامیده شده‏‌اند. اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از:
نایبان خاص<ref>در آن روزگار، به جاى «نیابت» و «نواب» بیشتر تعبیر «سفارت» و «سفرأ» به کار برده می‌شد.</ref>. حضرت مهدى در دوران [[غیبت صغری|غیبت صغرى]]، چهار تن از [[صحابه|اصحاب]] با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ [[شیعه]] بودند که «نوّاب اربعه» نامیده شده‏‌اند.  


اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از:
# ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى،
# ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى،
#
# ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى،
# ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى،
#
# ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى،
# ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى،
#
# ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.
# ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.
#
 
البته [[امام مهدی|امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] وكلاى دیگرى نیز در مناطق مختلف مانند: [[بغداد]]، [[كوفه]]، [[اهواز]]، [[همدان]]، [[قم]]، [[رى]]، [[آذربایجان]]، [[نیشابور]] و... داشت كه یا به وسیله این چهار نفر، كه در رأس سلسله مراتب وكلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت میرساندند<ref>چنانكه طبق نقل شیخ طوسى، حدود ده نفر در بغداد به نمایندگى از طرف محمد بن عثمان فعالیّت میكردند (الغیبة، ص 225).</ref> و از سوى امام در مورد آنان «توقیع» ‌هایى<ref>توقیع به معناى حاشیه نویسى است و در اصطلاح علماى شیعه به نامه‏‌ها و فرمان‌هایى كه در زمان غیبت صغرى از طرف امام به شیعیان میرسیده توقیع گفته می‌شود.</ref> صادر می‌شده است<ref> صدر، المهدى،، ص .189.</ref>. و یا - آن گونه كه بعضى از محققان احتمال داده‏‌اند - سفارت و وكالت این چهار نفر، وكالتى عامّ و مطلق بوده ولى دیگران در موارد خاصى وكالت و نیابت داشته‏‌اند.<ref> امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص .48.</ref>. مانند:
البته امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) وکلاى دیگرى نیز در مناطق مختلف مانند: [[بغداد]]، [[کوفه]]، اهواز، همدان، [[قم]]، [[رى]]، [[آذربایجان]]، [[نیشابور]] و... داشت که یا به وسیله این چهار نفر، که در رأس سلسله مراتب وکلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت میرساندند<ref>چنانکه طبق نقل شیخ طوسى، حدود ده نفر در بغداد به نمایندگى از طرف محمد بن عثمان فعالیّت میکردند (الغیبة، ص 225).</ref> و از سوى امام در مورد آنان «توقیع» ‌هایى<ref>توقیع به معناى حاشیه نویسى است و در اصطلاح علماى شیعه به نامه‏‌ها و فرمان‌هایى که در زمان غیبت صغرى از طرف امام به [[مذهب شیعه|شیعیان]] میرسیده توقیع گفته می‌شود.</ref> صادر می‌شده است<ref> صدر، المهدى،، ص .189.</ref>. و یا - آن گونه که بعضى از محققان احتمال داده‏‌اند - سفارت و وکالت این چهار نفر، وکالتى عامّ و مطلق بوده ولى دیگران در موارد خاصى وکالت و نیابت داشته‏‌اند<ref> امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص .48.</ref>. مانند:
محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى قمی‌، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن الیسع<ref>طوسى،، الغیبة، ص 257، .258</ref>، محمد بن ابراهیم بن مهزیار<ref>كلینى،، اصول كافى،، ج 1، ص 518، ح .5.</ref>، حاجز بن یزید، محمد بن صالح<ref>كلینى، همان كتاب، ص 521، ح 14 و .15.</ref>، ابو‌هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى<ref>طبرسى،، اًعلام الورى، ص .444.</ref>.
[[محمد بن جعفر اسدى]]، [[احمد بن اسحاق اشعرى قمی‌]]، [[ابراهیم بن محمد همدانى]]، احمد بن حمزة بن الیسع<ref>طوسى،، الغیبة، ص 257، .258</ref>، محمد بن ابراهیم بن مهزیار<ref>کلینى،، اصول کافى،، ج 1، ص 518، ح .5.</ref>، حاجز بن یزید، محمد بن صالح<ref>کلینى، همان کتاب، ص 521، ح 14 و .15.</ref>، ابو‌هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى<ref>طبرسى،، اًعلام الورى، ص .444.</ref>.


== ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى ==
== ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى ==
عثمان بن سعید از قبیله بنى اسد بود و به مناسبت سكونت در شهر [[سامرا]]، «عسكرى» نیز نامیده می‌‌شد. در محافل [[شیعه]] از او به نام «سمّان» (روغن فروش) یاد می‌‌‏شد، زیرا به منظور استتار فعالیت‌هاى سیاسى، روغن فروشى می‌كرد و اموال متعلق به امام را، كه شیعیان به وى تحویل می‌دادند، در ظرف‌هاى روغن قرار داده به محضر امام عسكرى میرساند<ref>طوسى،، الغیبة، تهران، مكتبة نینوى الحدیثة ص .214.</ref>. او مورد اعتماد و احترام عموم شیعیان بود<ref>طوسى، همان كتاب، ص 216.</ref>. گفتنى است كه عثمان بن سعید قبلاً نیز از وكلا و یاران مورد اعتماد [[امام هادی|حضرت هادى]] و حضرت عسكرى(علیه السلام) بوده است. «احمد بن اسحاق» كه خود از بزرگان شیعه میباشد، میگوید:
عثمان بن سعید از قبیله بنى اسد بود و به مناسبت سکونت در شهر [[سامرا]]، «عسکرى» نیز نامیده می‌‌شد. در محافل [[شیعه]] از او به نام «سمّان» (روغن فروش) یاد می‌‌‏شد، زیرا به منظور استتار فعالیت‌هاى سیاسى، روغن فروشى می‌کرد و اموال متعلق به امام را، که شیعیان به وى تحویل می‌دادند، در ظرف‌هاى روغن قرار داده به محضر امام عسکرى میرساند<ref>طوسى،، الغیبة، تهران، مکتبة نینوى الحدیثة ص .214.</ref>. او مورد اعتماد و احترام عموم شیعیان بود<ref>طوسى، همان کتاب، ص 216.</ref>. گفتنى است که عثمان بن سعید قبلاً نیز از وکلا و یاران مورد اعتماد [[علی بن محمد (هادی)|حضرت هادى (علیه‌السلام)]] و [[حسن بن علی (عسکری)|حضرت عسکرى (علیه‌السلام)]] بوده است. «احمد بن اسحاق» که خود از بزرگان [[مذهب شیعه|شیعه]] می‌باشد، می‌گوید:
روزى به محضر امام هادی رسیدم و عرض كردم: من گاهى غایب و گاهى (در اینجا) حاضر و وقتى هم كه حاضرم همیشه نمیتوانم به محضر شما برسم. سخن چه كسى را بپذیرم و از چه كسى فرمان ببرم؟
روزى به محضر امام هادی رسیدم و عرض کردم: من گاهى غایب و گاهى (در اینجا) حاضر و وقتى هم که حاضرم همیشه نمی‌توانم به محضر شما برسم. سخن چه کسى را بپذیرم و از چه کسى فرمان ببرم؟
امام فرمود: «این ابو عَمرو (عثمان بن سعید عَمرى)، فردى امین و مورد اطمینان من است، آنچه به شما بگوید، از جانب من میگوید و آنچه به شما برساند، از طرف من میرساند».
امام فرمود: «این ابو عَمرو (عثمان بن سعید عَمرى)، فردى امین و مورد اطمینان من است، آنچه به شما بگوید، از جانب من می‌گوید و آنچه به شما برساند، از طرف من میرساند».
احمد بن اسحاق میگوید: پس از رحلت [[امام هادی|امام هادى(علیه السلام)]] روزى به حضور امام عسكرى(علیه السلام) شرفیاب شدم و همان سؤال را تكرار كردم.
احمد بن اسحاق می‌گوید: پس از رحلت [[علی بن محمد (هادی)|امام هادى (علیه‌السلام)]] روزى به حضور امام عسکرى (علیه‌السلام) شرفیاب شدم و همان سؤال را تکرار کردم.
حضرت مانند پدرش فرمود: این ابو عَمرو مورد اعتماد و اطمینان امام پیشین، و نیز طرف اطمینان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید از جانب من میگوید و آنچه به شما برساند از طرف من میرساند<ref>طوسى،، الغیبة، ص 215.</ref>.
حضرت مانند پدرش فرمود: این ابو عَمرو مورد اعتماد و اطمینان امام پیشین، و نیز طرف اطمینان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید از جانب من می‌گوید و آنچه به شما برساند از طرف من میرساند<ref>طوسى،، الغیبة، ص 215.</ref>.


پس از رحلت امام عسكرى، مراسم تغسیل و تكفین و خاكسپارى آن حضرت را، در ظاهر، عثمان بن سعدى انجام داد<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .216.</ref>. نیز همو بود كه روزى در حضور جمعى از شیعیان به فرمان امام عسكرى(علیه السلام) و به نمایندگى از طرف آن حضرت، اموالى را كه گروهى از شیعیان [[یمن]] اورده بودند، از آنان تحویل گرفت و امام در برابر اظهارات حاضران مبنى بر اینكه با این اقدام حضرت، اعتماد و احترامشان نسبت به عثمان بن سعید افزایش یافته است، فرمود: گواه باشید كه عثمان بن سعید وكیل من است، و پسرش محمد نیز، وكیل پسرم مهدى خواهد بود<ref> طوسى،، همان كتاب، ص ..216</ref>. همچنین، در پایان دیدار چهل نفر از شیعیان با حضرت مهدى كه شرح آن در اوائل این بخش گذشت - حضرت خطاب به حاضران فرمود:
پس از رحلت امام عسکرى، مراسم [[غسل|تغسیل]] و [[کفن|تکفین]] و خاک‌سپارى آن حضرت را، در ظاهر، عثمان بن سعدى انجام داد<ref>طوسى،، همان کتاب، ص .216.</ref>. نیز همو بود که روزى در حضور جمعى از شیعیان به فرمان امام عسکرى (علیه‌السلام) و به نمایندگى از طرف آن حضرت، اموالى را که گروهى از شیعیان [[یمن]] اورده بودند، از آنان تحویل گرفت و امام در برابر اظهارات حاضران مبنى بر این‌که با این اقدام حضرت، اعتماد و احترام‌شان نسبت به عثمان بن سعید افزایش یافته است، فرمود: گواه باشید که عثمان بن سعید وکیل من است، و پسرش محمد نیز، وکیل پسرم مهدى خواهد بود<ref> طوسى،، همان کتاب، ص ..216</ref>. هم‌چنین، در پایان دیدار چهل نفر از شیعیان با [[حجت بن الحسن (مهدی)|حضرت مهدى]] که شرح آن در اوائل این بخش گذشت - حضرت خطاب به حاضران فرمود:
آنچه عثمان (بن سعید) میگوید، از او بپذیرید، مطیع فرمان او باشید، سخنان او را بپذیرید، او نماینده امام شماست و اختیار با اوست<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .217.</ref>.
آنچه عثمان (بن سعید) می‌گوید، از او بپذیرید، مطیع فرمان او باشید، سخنان او را بپذیرید، او نماینده امام شماست و اختیار با اوست<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .217.</ref>.
تاریخ وفات عثمان بن سعید روشن نیست. برخى احتمال داده‌‏اند او بین سال‌هاى 260 - 267 در گذشته باشد و برخى دیگر فوت او را در سال 280 دانسته‌‏اند<ref>دكتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دكتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر كبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156.</ref>.
تاریخ وفات عثمان بن سعید روشن نیست. برخى احتمال داده‌‏اند او بین سال‌هاى 260 - 267 در گذشته باشد و برخى دیگر فوت او را در سال 280 دانسته‌‏اند<ref>دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156.</ref>.


== محمد بن عثمان بن سعید عَمرى ==
== محمد بن عثمان بن سعید عَمرى ==
محمد بن عثمان نیز همچون پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا و عدالت و بزرگوارى مورد قبول و احترام شیعیان<ref>دكتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دكتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر كبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156</ref> و از یاران مورد اعتماد [[امام حسن عسکری|امام عسكرى(علیه السلام)]] بود، چنانكه حضرت در پاسخ شؤال «احمد بن اسحاق» كه به چه كسى مراجعه كند؟ فرمود: عَمرى (عثمان بن سعید)، و پسرش، هر دو، امین و مورد اعتماد هستند، آنچه به تو برسانند، از جانب من می‌‏رسانند، و آنچه به تو بگویند از طرف من می‌‏گویند. سخنان آنان را بشنو از آنان پیروى كن، زیرا این دو تن مورد اعتماد و امین منند<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .221</ref>.
محمد بن عثمان نیز همچون پدر، از بزرگان شیعه و از نظر [[تقوا]] و [[عدل|عدالت]] و بزرگوارى مورد قبول و احترام شیعیان<ref>دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156</ref> و از یاران مورد اعتماد [[حسن بن علی (عسکری)|امام عسکرى (علیه‌السلام)]] بود، چنان‌که حضرت در پاسخ شؤال «احمد بن اسحاق» که به چه کسى مراجعه کند؟ فرمود: عَمرى (عثمان بن سعید)، و پسرش، هر دو، امین و مورد اعتماد هستند، آنچه به تو برسانند، از جانب من می‌‏رسانند، و آنچه به تو بگویند از طرف من می‌‏گویند. سخنان آنان را بشنو از آنان پیروى کن، زیرا این دو تن مورد اعتماد و امین منند<ref>طوسى،، همان کتاب، ص .221</ref>.
پس از درگذشت عثمان، از جانب امام غایب توقیعى مبنى بر تسلیت وفات او و اعلام نیابت فرزندش «محمد» صادر شد<ref> طوسى،، همان كتاب، ص .219</ref>.
پس از درگذشت عثمان، از جانب امام غایب توقیعى مبنى بر تسلیت وفات او و اعلام نیابت فرزندش «محمد» صادر شد<ref> طوسى،، همان کتاب، ص .219</ref>.
«عبد‌الله بن جعفر حِمیَرى» می‌‏گوید: وقتى كه عثمان بن سعید در گذشت، نامه‌‏هاى با همان خطى كه قبلاً امام با آن با ما مكاتبه می‌‏كرد، براى ما آمد كه در آن ابو جعفر (محمد بن عثمان بن سعید) به جاى پدر منصوب شده بود<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 219 - .220</ref>.
«عبد‌الله بن جعفر حِمیَرى» می‌‏گوید: وقتى که عثمان بن سعید در گذشت، نامه‌‏هاى با همان خطى که قبلاً امام با آن با ما مکاتبه می‌‏کرد، براى ما آمد که در آن ابو جعفر (محمد بن عثمان بن سعید) به جاى پدر منصوب شده بود<ref>طوسى،، همان کتاب، ص 219 - .220</ref>.


همچنین اما، ضمن توقیعى در پاسخ سؤالات «اسحاق بن یعقوب»، چنین نوشت: خداوند از عثمان بن سعید و پدرش، كه قبلاً می‌‏زیست، راضى و خشنود باشد. او مورد وثوق و اعتماد من، و نوشته او نوشته من است<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 220 - بحار الأنوار، ج 51، ص .349</ref>.
هم‌چنین اما، ضمن توقیعى در پاسخ سؤالات «اسحاق بن یعقوب»، چنین نوشت: خداوند از عثمان بن سعید و پدرش، که قبلاً می‌‏زیست، راضى و خشنود باشد. او مورد وثوق و اعتماد من، و نوشته او نوشته من است<ref>طوسى،، همان کتاب، ص 220 - بحار الأنوار، ج 51، ص .349</ref>.
ابو جعفر تألیفاتى در فقه داشته است كه پس از وفاتش، به دست حسین بن روح، سومین نایب امام (و یا به دست ابو الحسن سمرى، نایب چهارم) رسیده است<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 220 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 350 - طبرسى اًعلام الورى، الطبعة الثالثة، ص 452 - على بن عیسى اربلى،، كشف الغمة، تبریز، مكتبة بنى هاشمى،، 1381 هـ. ق، ج 3، ص .322</ref>.
ابو جعفر تألیفاتى در فقه داشته است که پس از وفاتش، به دست حسین بن روح، سومین نایب امام (و یا به دست ابو الحسن سمرى، نایب چهارم) رسیده است<ref>طوسى،، همان کتاب، ص 220 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 350 - طبرسى اًعلام الورى، الطبعة الثالثة، ص 452 - على بن عیسى اربلى،، کشف الغمة، تبریز، مکتبة بنى هاشمى،، 1381 هـ. ق، ج 3، ص .322</ref>.
محمد بن عثمان، حدود چهل سال عهده دار سفارت و وكالت امام زمان بود و در طول این مدّت، وكلاى محلّى و منطقه‏اى را سازماندهى و بر فعالیتشان نظارت می‌‏كرد و به اداره امور شیعیان اشتغال داشت. توقیع‏‌هاى متعددى از ناحیه امام صادر، و توسط او به دیگران رسید. او سرانجام در سال 304 یا 305 درگذشت<ref>طوسى، الغیبة، ص .221</ref>.
محمد بن عثمان، حدود چهل سال عهده‌دار سفارت و وکالت امام زمان بود و در طول این مدّت، وکلاى محلّى و منطقه‏‌اى را سازماندهى و بر فعالیتشان نظارت می‌‏کرد و به اداره امور شیعیان اشتغال داشت. توقیع‏‌هاى متعددى از ناحیه امام صادر، و توسط او به دیگران رسید. او سرانجام در سال 304 یا 305 درگذشت<ref>طوسى، الغیبة، ص .221</ref>.
او پیش از مرگ، از تاریخ وفات خود خبر داد، و دقیقاً در همان تاریخى كه گفته بود، در گذشت<ref> طوسى، الغیبة، ص 222 - بحار الأنوار، ج 51، ص .351</ref>.
او پیش از مرگ، از تاریخ وفات خود خبر داد، و دقیقاً در همان تاریخى که گفته بود، در گذشت<ref> طوسى، الغیبة، ص 222 - بحار الأنوار، ج 51، ص .351</ref>.


== ابو القاسم حسین بن روح نوبختى ==
== ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى ==
در روز‌هاى آخر عمر ابو‌جعفر، گروهى از بزرگان شیعه نزد او رفتند. او گفت: چنانچه از دنیا رفتم، به امر امام، جنشین من و نایب امام «ابو القاسم حسین بن روح نوبختى» خواهد بود. به او مراجعه كنید و در كار‌هایتان به او اعتماد نمایید<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 226 و 227 - بحار الأنوار، ج 51، ص .355.</ref>.
در روز‌هاى آخر عمر ابو‌جعفر، گروهى از بزرگان شیعه نزد او رفتند. او گفت: چنانچه از دنیا رفتم، به امر امام، جنشین من و نایب امام ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى خواهد بود. به او مراجعه کنید و در کار‌هایتان به او اعتماد نمایید<ref>طوسى،، همان کتاب، ص 226 و 227 - بحار الأنوار، ج 51، ص .355.</ref>.
حسین بن روح، از دستیاران نزدیک نایب دوم بود و عَمرى از مدت‌ها پیش، براى تثبیت امر نیابت او زمینه سازى می‌‏كرد و شیعیان را جهت تحویل اموال، به او ارجاع می‌‏داد و او، رابط بین عثمان بن سعید و شیعیان بود<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 224 و 225 و .227.</ref>.
حسین بن روح، از دستیاران نزدیک نایب دوم بود و عَمرى از مدت‌ها پیش، براى تثبیت امر نیابت او زمینه‌سازى می‌‏کرد و شیعیان را جهت تحویل اموال، به او ارجاع می‌‏داد و او، رابط بین عثمان بن سعید و شیعیان بود<ref>طوسى،، همان کتاب، ص 224 و 225 و .227.</ref>.
حسین بن روح، كتابى در [[فقه]] [[شیعه]] به نام «التأدیب» تألیف كرده بود. آن را جهت اظهار نظر، نزد فقهاى قم فرستاد. آنان پس از بررسى، در پاسخ نوشتند، جز در یك مسئله، همگى مطابق فتاواى فقهاى شیعه است<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .240.</ref>. بعضى از معاصرین او، عقل و هوش و درایت وى را تحسین كرده و می‌‏گفتند: به تصدیق موافق و مخالف، حسین بن روح از عاقلترین مردم روزگار است<ref>مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 356، ور. ك به: طوسى،، همان كتاب، ص .236</ref>. نوبختى در دوران حكومت «مقتدر»، خلیفه عباسى، به خدت پنج سال به زندان افتاد و در سال 317 آزاد شد<ref>دكتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، چاپ اوّل، تهران، انتشارات امیر كبیر، 1367 هـ. ش، ص .199</ref>. و سرانجام، بعد از بیست و یك سال فعالیّت و سفارت، در سال 326 چشم از جهان فرو بست<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .238</ref>.
حسین بن روح، کتابى در [[فقه]] [[شیعه]] به نام «التأدیب» تألیف کرده بود. آن را جهت اظهار نظر، نزد فقهاى قم فرستاد. آنان پس از بررسى، در پاسخ نوشتند، جز در یک مسئله، همگى مطابق فتاواى فقهاى شیعه است<ref>طوسى،، همان کتاب، ص .240.</ref>. بعضى از معاصرین او، عقل و هوش و درایت وى را تحسین کرده و می‌‏گفتند: به تصدیق موافق و مخالف، حسین بن روح از عاقلترین مردم روزگار است<ref>مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 356، ور. ک به: طوسى،، همان کتاب، ص .236</ref>. نوبختى در دوران حکومت «مقتدر»، خلیفه عباسى، به خدت پنج سال به زندان افتاد و در سال 317 آزاد شد<ref>دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، چاپ اوّل، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1367 هـ. ش، ص .199</ref>. و سرانجام، بعد از بیست و یک سال فعالیّت و سفارت، در سال 326 چشم از جهان فرو بست<ref>طوسى،، همان کتاب، ص .238</ref>.


=ابو الحسن على بن محمد سَمَرى<ref>سَیمَرى و صَیٌمَرى نیز گفته شده است (صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغرى، ط 1، بیروت دار التعارف للمطبوعات، 1392 هـ. ق، ص 412).</ref>=
== ابوالحسن على بن محمد سَمَرى<ref>سَیمَرى و صَیٌمَرى نیز گفته شده است (صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغرى، ط 1، بیروت دار التعارف للمطبوعات، 1392 هـ. ق، ص 412).</ref> ==


به فرمان امام عصر (علیه السلام) وبا [[وصیت]] و معرفى نوبختى، پس از حسین بن روح، على بن محمد سمرى منصب نیابت خاص و اداره امور شیعیان را عهده دار گردید<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .442</ref>. سمرى از اصحاب و یاران امام عسكرى(علیه السلام) بوده است<ref>صدر، همان كتاب ص .412</ref>. او تا سال 329 كه دیده از جهان فرو بست، مسئولیت نیابت و وكالت خاص را به عهده داشت.  
به فرمان امام عصر (علیه‌السلام) وبا [[وصیت]] و معرفى نوبختى، پس از حسین بن روح، على بن محمد سمرى منصب نیابت خاص و اداره امور شیعیان را عهده‌دار گردید<ref>طوسى،، همان کتاب، ص .442</ref>. سمرى از اصحاب و یاران امام عسکرى (علیه‌السلام) بوده است<ref>صدر، همان کتاب ص .412</ref>. او تا سال 329 که دیده از جهان فرو بست، مسئولیت نیابت و وکالت خاص را به عهده داشت.  
چند روز پیش از وفات او توقیعى از ناحیه امام به این مضمون خطاب به وى صادر شد:
چند روز پیش از وفات او توقیعى از ناحیه امام به این مضمون خطاب به وى صادر شد:
اى على بن محمد سمرى! خداوند در سوك فقدان تو پاداشى بزرگ به برادرانت عطا كند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهى رفت. كار‌هایت را مرتب كن و هیچ كس را به جانشینى خویش مگمار. دوران غیبت كامل فرا رسیده است و من جز با اجازه [[خداوند]] متعال [[ظهور]] نخواهم كرد و ظهور من پس از گذشت مدتى طولانى و قساوت دل‌ها و پر شدن زمین ازستم خواهد بود. افرادى نزد [[شیعیان]] من مدّعى مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نایب خاص) خواهند شد. آگاه باشید كه هر كس پیش از خروج [[سفیانى]] و «صیحه آسمانى»<ref> چنانكه در بحث علائم ظهور گفته شده، قیام شخصى به نام سفیانى و صداى آسمانى از علامت‌هایى هستند كه در آستانه ظهور امام رخ خواهد داد.</ref> چنین ادعایى بكند، دروغگو و افترا زننده است و هیچ حركت و نیرویى جز به خداوند عظیم نیست<ref>طوسى،، الغیبة، ص 242 و 243 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 361 - طبرسى،، همان كتاب، ص 445 - صدر.</ref>.  
 
در ششمین روز پس از صدور توقیع، ابو الحسن سمرى از دنیا رفت<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .243</ref>. پیش از مرگش از وى پرسیدند: نایب بعد از تو كیست؟ پاسخ داد: اجازه ندارم كسى را معرفى كنم<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .242 </ref>. با در گذشت ابو الحسن سمرى دوره جدیدى در تاریخ شیعه آغاز گردید كه به دوران غیبت كبرى معروف است.
اى على بن محمد سمرى! خداوند در سوک فقدان تو پاداشى بزرگ به برادرانت عطا کند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهى رفت. کار‌هایت را مرتب کن و هیچ کس را به جانشینى خویش مگمار. دوران غیبت کامل فرا رسیده است و من جز با اجازه [[خداوند]] متعال [[ظهور]] نخواهم کرد و ظهور من پس از گذشت مدتى طولانى و قساوت دل‌ها و پر شدن زمین ازستم خواهد بود. افرادى نزد شیعیان من مدّعى مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نایب خاص) خواهند شد. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج [[سفیانی|سفیانى]] و «صیحه آسمانى»<ref> چنانکه در بحث علائم ظهور گفته شده، قیام شخصى به نام سفیانى و صداى آسمانى از علامت‌هایى هستند که در آستانه ظهور امام رخ خواهد داد.</ref> چنین ادعایى بکند، دروغگو و افترا زننده است و هیچ حرکت و نیرویى جز به خداوند عظیم نیست<ref>طوسى،، الغیبة، ص 242 و 243 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 361 - طبرسى،، همان کتاب، ص 445 - صدر.</ref>.  
در ششمین روز پس از صدور توقیع، ابو الحسن سمرى از دنیا رفت<ref>طوسى،، همان کتاب، ص .243</ref>. پیش از مرگش از وى پرسیدند: نایب بعد از تو کیست؟ پاسخ داد: اجازه ندارم کسى را معرفى کنم<ref>طوسى،، همان کتاب، ص .242 </ref>. با در گذشت ابو الحسن سمرى دوره جدیدى در تاریخ شیعه آغاز گردید که به دوران [[غیبت کبری|غیبت کبرى]] معروف است.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|2}}  
{{پانویس}}  
   
   
== منبع ==
=== منابع ===
[https://www.pasokh.org/fa/Article/View/4111/ برگرفته از رسایت نواب اربعه در غیبت صغری - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org]  
[https://www.pasokh.org/fa/Article/View/4111/ برگرفته از رسایت نواب اربعه در غیبت صغری - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org]  


[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:تاریخ اسلام]]
[[رده:تاریخ اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۵۹

نواب اربعه

نواب اربعه، اصطلاحی است که بر چهار نائب خاص حجت بن الحسن در دوران غیبت اطلاق می‌شود. نایبان خاص امام مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران غیبت صغرى، چهار تن از علماى پارسا و بزرگ شیعه (و بعضا از اصحاب با سابقه امامان پیشین) بودند. این افراد به نواب اربعه نامیده شده‌اند. این چهار نفر(عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سَمُری) به‌مدت هفتاد سال، نیابت امام را عهده‌دار بودند و با داشتن وکلایی در دورترین شهر‌های اسلامی، پیام‌‌ها و خواسته‏‌‌های شیعیان را به امام و پاسخ‌‌های امام را به آنان می‌رساندند. از دیگر وظایف نایبان خاص، این بود که تردید‌ها را درباره حجت بن حسن (مهدی) از بین ببرند و محل زندگی امام و مشخصات او را پنهان دارند.

نواب اربعه

نایبان خاص[۱]. حضرت مهدى در دوران غیبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ شیعه بودند که «نوّاب اربعه» نامیده شده‏‌اند.

اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از:

  1. ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى،
  2. ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى،
  3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى،
  4. ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.

البته امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) وکلاى دیگرى نیز در مناطق مختلف مانند: بغداد، کوفه، اهواز، همدان، قم، رى، آذربایجان، نیشابور و... داشت که یا به وسیله این چهار نفر، که در رأس سلسله مراتب وکلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت میرساندند[۲] و از سوى امام در مورد آنان «توقیع» ‌هایى[۳] صادر می‌شده است[۴]. و یا - آن گونه که بعضى از محققان احتمال داده‏‌اند - سفارت و وکالت این چهار نفر، وکالتى عامّ و مطلق بوده ولى دیگران در موارد خاصى وکالت و نیابت داشته‏‌اند[۵]. مانند: محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى قمی‌، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن الیسع[۶]، محمد بن ابراهیم بن مهزیار[۷]، حاجز بن یزید، محمد بن صالح[۸]، ابو‌هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى[۹].

ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى

عثمان بن سعید از قبیله بنى اسد بود و به مناسبت سکونت در شهر سامرا، «عسکرى» نیز نامیده می‌‌شد. در محافل شیعه از او به نام «سمّان» (روغن فروش) یاد می‌‌‏شد، زیرا به منظور استتار فعالیت‌هاى سیاسى، روغن فروشى می‌کرد و اموال متعلق به امام را، که شیعیان به وى تحویل می‌دادند، در ظرف‌هاى روغن قرار داده به محضر امام عسکرى میرساند[۱۰]. او مورد اعتماد و احترام عموم شیعیان بود[۱۱]. گفتنى است که عثمان بن سعید قبلاً نیز از وکلا و یاران مورد اعتماد حضرت هادى (علیه‌السلام) و حضرت عسکرى (علیه‌السلام) بوده است. «احمد بن اسحاق» که خود از بزرگان شیعه می‌باشد، می‌گوید: روزى به محضر امام هادی رسیدم و عرض کردم: من گاهى غایب و گاهى (در اینجا) حاضر و وقتى هم که حاضرم همیشه نمی‌توانم به محضر شما برسم. سخن چه کسى را بپذیرم و از چه کسى فرمان ببرم؟ امام فرمود: «این ابو عَمرو (عثمان بن سعید عَمرى)، فردى امین و مورد اطمینان من است، آنچه به شما بگوید، از جانب من می‌گوید و آنچه به شما برساند، از طرف من میرساند». احمد بن اسحاق می‌گوید: پس از رحلت امام هادى (علیه‌السلام) روزى به حضور امام عسکرى (علیه‌السلام) شرفیاب شدم و همان سؤال را تکرار کردم. حضرت مانند پدرش فرمود: این ابو عَمرو مورد اعتماد و اطمینان امام پیشین، و نیز طرف اطمینان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید از جانب من می‌گوید و آنچه به شما برساند از طرف من میرساند[۱۲].

پس از رحلت امام عسکرى، مراسم تغسیل و تکفین و خاک‌سپارى آن حضرت را، در ظاهر، عثمان بن سعدى انجام داد[۱۳]. نیز همو بود که روزى در حضور جمعى از شیعیان به فرمان امام عسکرى (علیه‌السلام) و به نمایندگى از طرف آن حضرت، اموالى را که گروهى از شیعیان یمن اورده بودند، از آنان تحویل گرفت و امام در برابر اظهارات حاضران مبنى بر این‌که با این اقدام حضرت، اعتماد و احترام‌شان نسبت به عثمان بن سعید افزایش یافته است، فرمود: گواه باشید که عثمان بن سعید وکیل من است، و پسرش محمد نیز، وکیل پسرم مهدى خواهد بود[۱۴]. هم‌چنین، در پایان دیدار چهل نفر از شیعیان با حضرت مهدى که شرح آن در اوائل این بخش گذشت - حضرت خطاب به حاضران فرمود: آنچه عثمان (بن سعید) می‌گوید، از او بپذیرید، مطیع فرمان او باشید، سخنان او را بپذیرید، او نماینده امام شماست و اختیار با اوست[۱۵]. تاریخ وفات عثمان بن سعید روشن نیست. برخى احتمال داده‌‏اند او بین سال‌هاى 260 - 267 در گذشته باشد و برخى دیگر فوت او را در سال 280 دانسته‌‏اند[۱۶].

محمد بن عثمان بن سعید عَمرى

محمد بن عثمان نیز همچون پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا و عدالت و بزرگوارى مورد قبول و احترام شیعیان[۱۷] و از یاران مورد اعتماد امام عسکرى (علیه‌السلام) بود، چنان‌که حضرت در پاسخ شؤال «احمد بن اسحاق» که به چه کسى مراجعه کند؟ فرمود: عَمرى (عثمان بن سعید)، و پسرش، هر دو، امین و مورد اعتماد هستند، آنچه به تو برسانند، از جانب من می‌‏رسانند، و آنچه به تو بگویند از طرف من می‌‏گویند. سخنان آنان را بشنو از آنان پیروى کن، زیرا این دو تن مورد اعتماد و امین منند[۱۸]. پس از درگذشت عثمان، از جانب امام غایب توقیعى مبنى بر تسلیت وفات او و اعلام نیابت فرزندش «محمد» صادر شد[۱۹]. «عبد‌الله بن جعفر حِمیَرى» می‌‏گوید: وقتى که عثمان بن سعید در گذشت، نامه‌‏هاى با همان خطى که قبلاً امام با آن با ما مکاتبه می‌‏کرد، براى ما آمد که در آن ابو جعفر (محمد بن عثمان بن سعید) به جاى پدر منصوب شده بود[۲۰].

هم‌چنین اما، ضمن توقیعى در پاسخ سؤالات «اسحاق بن یعقوب»، چنین نوشت: خداوند از عثمان بن سعید و پدرش، که قبلاً می‌‏زیست، راضى و خشنود باشد. او مورد وثوق و اعتماد من، و نوشته او نوشته من است[۲۱]. ابو جعفر تألیفاتى در فقه داشته است که پس از وفاتش، به دست حسین بن روح، سومین نایب امام (و یا به دست ابو الحسن سمرى، نایب چهارم) رسیده است[۲۲]. محمد بن عثمان، حدود چهل سال عهده‌دار سفارت و وکالت امام زمان بود و در طول این مدّت، وکلاى محلّى و منطقه‏‌اى را سازماندهى و بر فعالیتشان نظارت می‌‏کرد و به اداره امور شیعیان اشتغال داشت. توقیع‏‌هاى متعددى از ناحیه امام صادر، و توسط او به دیگران رسید. او سرانجام در سال 304 یا 305 درگذشت[۲۳]. او پیش از مرگ، از تاریخ وفات خود خبر داد، و دقیقاً در همان تاریخى که گفته بود، در گذشت[۲۴].

ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى

در روز‌هاى آخر عمر ابو‌جعفر، گروهى از بزرگان شیعه نزد او رفتند. او گفت: چنانچه از دنیا رفتم، به امر امام، جنشین من و نایب امام ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى خواهد بود. به او مراجعه کنید و در کار‌هایتان به او اعتماد نمایید[۲۵]. حسین بن روح، از دستیاران نزدیک نایب دوم بود و عَمرى از مدت‌ها پیش، براى تثبیت امر نیابت او زمینه‌سازى می‌‏کرد و شیعیان را جهت تحویل اموال، به او ارجاع می‌‏داد و او، رابط بین عثمان بن سعید و شیعیان بود[۲۶]. حسین بن روح، کتابى در فقه شیعه به نام «التأدیب» تألیف کرده بود. آن را جهت اظهار نظر، نزد فقهاى قم فرستاد. آنان پس از بررسى، در پاسخ نوشتند، جز در یک مسئله، همگى مطابق فتاواى فقهاى شیعه است[۲۷]. بعضى از معاصرین او، عقل و هوش و درایت وى را تحسین کرده و می‌‏گفتند: به تصدیق موافق و مخالف، حسین بن روح از عاقلترین مردم روزگار است[۲۸]. نوبختى در دوران حکومت «مقتدر»، خلیفه عباسى، به خدت پنج سال به زندان افتاد و در سال 317 آزاد شد[۲۹]. و سرانجام، بعد از بیست و یک سال فعالیّت و سفارت، در سال 326 چشم از جهان فرو بست[۳۰].

ابوالحسن على بن محمد سَمَرى[۳۱]

به فرمان امام عصر (علیه‌السلام) وبا وصیت و معرفى نوبختى، پس از حسین بن روح، على بن محمد سمرى منصب نیابت خاص و اداره امور شیعیان را عهده‌دار گردید[۳۲]. سمرى از اصحاب و یاران امام عسکرى (علیه‌السلام) بوده است[۳۳]. او تا سال 329 که دیده از جهان فرو بست، مسئولیت نیابت و وکالت خاص را به عهده داشت. چند روز پیش از وفات او توقیعى از ناحیه امام به این مضمون خطاب به وى صادر شد:

اى على بن محمد سمرى! خداوند در سوک فقدان تو پاداشى بزرگ به برادرانت عطا کند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهى رفت. کار‌هایت را مرتب کن و هیچ کس را به جانشینى خویش مگمار. دوران غیبت کامل فرا رسیده است و من جز با اجازه خداوند متعال ظهور نخواهم کرد و ظهور من پس از گذشت مدتى طولانى و قساوت دل‌ها و پر شدن زمین ازستم خواهد بود. افرادى نزد شیعیان من مدّعى مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نایب خاص) خواهند شد. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانى و «صیحه آسمانى»[۳۴] چنین ادعایى بکند، دروغگو و افترا زننده است و هیچ حرکت و نیرویى جز به خداوند عظیم نیست[۳۵]. در ششمین روز پس از صدور توقیع، ابو الحسن سمرى از دنیا رفت[۳۶]. پیش از مرگش از وى پرسیدند: نایب بعد از تو کیست؟ پاسخ داد: اجازه ندارم کسى را معرفى کنم[۳۷]. با در گذشت ابو الحسن سمرى دوره جدیدى در تاریخ شیعه آغاز گردید که به دوران غیبت کبرى معروف است.

پانویس

  1. در آن روزگار، به جاى «نیابت» و «نواب» بیشتر تعبیر «سفارت» و «سفرأ» به کار برده می‌شد.
  2. چنانکه طبق نقل شیخ طوسى، حدود ده نفر در بغداد به نمایندگى از طرف محمد بن عثمان فعالیّت میکردند (الغیبة، ص 225).
  3. توقیع به معناى حاشیه نویسى است و در اصطلاح علماى شیعه به نامه‏‌ها و فرمان‌هایى که در زمان غیبت صغرى از طرف امام به شیعیان میرسیده توقیع گفته می‌شود.
  4. صدر، المهدى،، ص .189.
  5. امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص .48.
  6. طوسى،، الغیبة، ص 257، .258
  7. کلینى،، اصول کافى،، ج 1، ص 518، ح .5.
  8. کلینى، همان کتاب، ص 521، ح 14 و .15.
  9. طبرسى،، اًعلام الورى، ص .444.
  10. طوسى،، الغیبة، تهران، مکتبة نینوى الحدیثة ص .214.
  11. طوسى، همان کتاب، ص 216.
  12. طوسى،، الغیبة، ص 215.
  13. طوسى،، همان کتاب، ص .216.
  14. طوسى،، همان کتاب، ص ..216
  15. طوسى،، همان كتاب، ص .217.
  16. دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156.
  17. دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156
  18. طوسى،، همان کتاب، ص .221
  19. طوسى،، همان کتاب، ص .219
  20. طوسى،، همان کتاب، ص 219 - .220
  21. طوسى،، همان کتاب، ص 220 - بحار الأنوار، ج 51، ص .349
  22. طوسى،، همان کتاب، ص 220 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 350 - طبرسى اًعلام الورى، الطبعة الثالثة، ص 452 - على بن عیسى اربلى،، کشف الغمة، تبریز، مکتبة بنى هاشمى،، 1381 هـ. ق، ج 3، ص .322
  23. طوسى، الغیبة، ص .221
  24. طوسى، الغیبة، ص 222 - بحار الأنوار، ج 51، ص .351
  25. طوسى،، همان کتاب، ص 226 و 227 - بحار الأنوار، ج 51، ص .355.
  26. طوسى،، همان کتاب، ص 224 و 225 و .227.
  27. طوسى،، همان کتاب، ص .240.
  28. مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 356، ور. ک به: طوسى،، همان کتاب، ص .236
  29. دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، چاپ اوّل، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1367 هـ. ش، ص .199
  30. طوسى،، همان کتاب، ص .238
  31. سَیمَرى و صَیٌمَرى نیز گفته شده است (صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغرى، ط 1، بیروت دار التعارف للمطبوعات، 1392 هـ. ق، ص 412).
  32. طوسى،، همان کتاب، ص .442
  33. صدر، همان کتاب ص .412
  34. چنانکه در بحث علائم ظهور گفته شده، قیام شخصى به نام سفیانى و صداى آسمانى از علامت‌هایى هستند که در آستانه ظهور امام رخ خواهد داد.
  35. طوسى،، الغیبة، ص 242 و 243 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 361 - طبرسى،، همان کتاب، ص 445 - صدر.
  36. طوسى،، همان کتاب، ص .243
  37. طوسى،، همان کتاب، ص .242

منابع

برگرفته از رسایت نواب اربعه در غیبت صغری - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org