محمد جواد انصاری همدانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== والدین == | == والدین == | ||
پدر ایشان مرحوم حاج ملافتحعلی همدانی، از علما و فضلای همدان بود. البته زادگاه ایشان | پدر ایشان مرحوم حاج ملافتحعلی همدانی، از علما و فضلای همدان بود. البته زادگاه ایشان شیراز بود، ولی بعدها برای تبلیغ و برنامه های مذهبی مأموریت پیدا کرد و به همدان آمد و در آنجا رحل اقامت افکند. | ||
مادر ایشان انسانی وارسته بود به نام ماه رخسارالسلطنه که از بستگاه [[ناصرالدین شاه]] بود و فرزندان آقای انصاری از آنجاکه بعد از رحلت مادر و پدر بزرگوارشان بیشتر تحت کفالت ایشان بودند از او بسیار به نیکی و بزرگی یاد میکردند. | مادر ایشان انسانی وارسته بود به نام ماه رخسارالسلطنه که از بستگاه [[ناصرالدین شاه]] بود و فرزندان آقای انصاری از آنجاکه بعد از رحلت مادر و پدر بزرگوارشان بیشتر تحت کفالت ایشان بودند از او بسیار به نیکی و بزرگی یاد میکردند. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
همچنین برگه اجتهاد آقای انصاری به تأیید بزرگانی مانند [[سید محمد تقی خوانساری|آیت الله محمدتقی خوانساری]] و [[آیت الله قمی بروجردی]] میرسد. | همچنین برگه اجتهاد آقای انصاری به تأیید بزرگانی مانند [[سید محمد تقی خوانساری|آیت الله محمدتقی خوانساری]] و [[آیت الله قمی بروجردی]] میرسد. | ||
سابقه آشنایی آقای انصاری با بزرگانی نظیر [[سید | سابقه آشنایی آقای انصاری با بزرگانی نظیر [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]]، [[ملاعلی معصومی|آیت الله آخوند ملاعلی معصومی]] و [[سید محمد تقی خوانساری|آیت الله سید محمد تقی خوانساری]] در همان حوزه درسی شیخ عبدالکریم حائری بود و هم مباحثه ایشان [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|آیت الله گلپایگانی]] بود. | ||
آیت الله انصاری همواره و به طور مكرر در جلساتش با احترام از [[سید | آیت الله انصاری همواره و به طور مكرر در جلساتش با احترام از [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی (قدسسره)]] یاد میكردند و میفرمودند: | ||
« حاج آقا روح الله مرد بزرگی است حاج آقا روح الله آتیهای بسیار روشن دارند» و امام خمینی هم از ایشان به نیكی یاد میكرد. | « حاج آقا روح الله مرد بزرگی است حاج آقا روح الله آتیهای بسیار روشن دارند» و امام خمینی هم از ایشان به نیكی یاد میكرد. | ||
آیت الله انصاری پنج سال بصورت مداوم در درس حضرت آیت الله العظمی حائری شرکت کردند و مراتب عالی [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را تکمیل کردند، و در این اثناء بود که شروع به حاشیه زدن بر [[ | آیت الله انصاری پنج سال بصورت مداوم در درس حضرت آیت الله العظمی حائری شرکت کردند و مراتب عالی [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را تکمیل کردند، و در این اثناء بود که شروع به حاشیه زدن بر [[العروة الوثقی (کتاب)|عروة الوثقی]] كردند سپس به همدان برگشتند و در اثر انقلاب درونی كه در ایشان ایجاد شده بود تا پایان عمر به تهذیب نفس و تربیت نفوس مستعده پرداختند و از شهرهای مختلف [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] و كشورهای همجوار شیفتگان زیادی به محضرشان میرسیدند و از أنفاس قدسیه ایشان بهره میبردند. | ||
== شاگردان == | == شاگردان == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
# آقای افراسیابی(داماد و شاگرد)، | # آقای افراسیابی(داماد و شاگرد)، | ||
# استاد کریم محمود حقیقی و…. | # استاد کریم محمود حقیقی و…. | ||
== دگرگون شدن == | == دگرگون شدن == | ||
او تا ۲۴ سالگی همه وقتش را صرف یادگیری علوم حوزوی کرده بود و تمایلی به [[عرفان و تصوف اسلامی|عرفان]] نداشت. اما ناگهان با حادثهای مواجه میشود که او را متحول میکند. ماجرا از آنجا آغاز شد که تعدادی از شاگردان وی، خبر میآورند که عارفی به [[همدان]] آمده و عدهای از اهل علم دور او جمع شدهاند. او برای هدایت آنها نزد آنان میرود و نزدیک دو ساعت برای آنها دلیل میآورد که تنها راه نجات، [[شریعت|شرع]] است. اما در پایان سخنانش، آن عارف خطاب به او میگوید: | او تا ۲۴ سالگی همه وقتش را صرف یادگیری علوم حوزوی کرده بود و تمایلی به [[عرفان و تصوف اسلامی|عرفان]] نداشت. اما ناگهان با حادثهای مواجه میشود که او را متحول میکند. ماجرا از آنجا آغاز شد که تعدادی از شاگردان وی، خبر میآورند که عارفی به [[همدان]] آمده و عدهای از اهل علم دور او جمع شدهاند. او برای هدایت آنها نزد آنان میرود و نزدیک دو ساعت برای آنها دلیل میآورد که تنها راه نجات، [[شریعت|شرع]] است. اما در پایان سخنانش، آن عارف خطاب به او میگوید: | ||
خط ۷۰: | خط ۶۹: | ||
== از منظر عالمان == | == از منظر عالمان == | ||
* [[سید | * [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]]: «مرحوم انصاری همدانی وقت خود را در خداپرستی و [[توحید]] [[خدا]] صرف کرد». | ||
* [[سید علی قاضی]]: «او تنها کسی است که توحید را مستقیما از خدا گرفته است». | * [[سیدعلی قاضی طباطبایی|سید علی قاضی]]: «او تنها کسی است که توحید را مستقیما از خدا گرفته است». | ||
* [[سید محمد حسین طهرانی]]: «حضرت آقای انصاری فوق العاده مرد کامل، شایسته و منوّر به نور توحید بود». | * [[سید محمد حسین طهرانی]]: «حضرت آقای انصاری فوق العاده مرد کامل، شایسته و منوّر به نور توحید بود». | ||
* [[محمد تقی مصباح یزدی]]: «از بزرگانی که من به عنوان اساتید [[اخلاق]] میتوانم نام ببرم، این سه بزرگوار بودند: [[سید | * [[محمد تقی مصباح یزدی]]: «از بزرگانی که من به عنوان اساتید [[اخلاق]] میتوانم نام ببرم، این سه بزرگوار بودند: [[سید محمدحسین طباطبایی|آقای طباطبائی]]، [[محمد تقی بهجت|آقای بهجت]] و مرحوم آقای انصاری همدانی». | ||
* [[آیت اللّه نجابت]]: «من در خدمت آیت اللّه قاضی بودم و در ایام طلبگی در [[نجف]]، و زیر نظر ایشان؛ روزی که چندان هم به رحلت آن بزرگوار نمانده بود، پرسیدم: آقا، بعد از شما به که مراجعه کنیم؟ فرمودند: تنها کسی را که می شناسم، مردی است در همدان به نام آیت اللّه شیخ محمدجواد انصاری.» | * [[آیت اللّه نجابت]]: «من در خدمت آیت اللّه قاضی بودم و در ایام طلبگی در [[نجف]]، و زیر نظر ایشان؛ روزی که چندان هم به رحلت آن بزرگوار نمانده بود، پرسیدم: آقا، بعد از شما به که مراجعه کنیم؟ فرمودند: تنها کسی را که می شناسم، مردی است در همدان به نام آیت اللّه شیخ محمدجواد انصاری.» | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۵۲
محمد جواد انصاری همدانی | |
---|---|
نام کامل | محمد جواد انصاری همدانی |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | همدان |
محل درگذشت | همدان |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
فعالیتها | |
محمدجواد انصاری همدانی، روحانی، عارف و عالم شیعی میباشد که در سن ۲۴ سالگی به درجه اجتهاد رسید. ایشان در اثر حادثهای، مسیر زندگیاش تغییر یافت و به سیر و سلوک و عرفان روی آورد و مسیر عرفانی خود را بدون استاد طی نمود. از شاگردان عرفان وی میتوان به حسنعلی نجابت شیرازی، سید عبدالحسین دستغیب، سید محمدحسین حسینی طهرانی، محمداسماعیل دولابی اشاره کرد. ایشان در همدان و قم تحصیل نموده و به درجه اجتهاد رسید و بعد از برگشت از قم به همدان، بر اثر یک تحول درونی که در ایشان ایجاد شد، به تهذیب نفس و سیر و سلوک روی آوردند. روش تربیتی ایشان، همان شیوه مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی یعنی التزام کامل به شرع اسلام بود.
ولادت
فرید عصر و حسنه دهر، ترجمان قرآن و سلمان زمان آیتالله العظمی حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی( قدسسره) فرزند مرحوم حاج ملا فتحعلی همدانی در سنه 1320 هجری قمری مطابق با 1281 هجری شمسی در شهر همدان و در خانوادهای روحانی چشم به جهان گشود.
والدین
پدر ایشان مرحوم حاج ملافتحعلی همدانی، از علما و فضلای همدان بود. البته زادگاه ایشان شیراز بود، ولی بعدها برای تبلیغ و برنامه های مذهبی مأموریت پیدا کرد و به همدان آمد و در آنجا رحل اقامت افکند.
مادر ایشان انسانی وارسته بود به نام ماه رخسارالسلطنه که از بستگاه ناصرالدین شاه بود و فرزندان آقای انصاری از آنجاکه بعد از رحلت مادر و پدر بزرگوارشان بیشتر تحت کفالت ایشان بودند از او بسیار به نیکی و بزرگی یاد میکردند.
تحصیلات و اساتید
از همان كودكی آثار عظمت روحی و استعداد معنوی عجیبی در ایشان مشاهده میگردید و با وجود ناراحتیهای جسمانی كه تا دوازده سالگی دامنگیرشان بود، به لحاظ هوش و قریحه ذاتی فراوان از سن هفت سالگی دروس حوزوی و صرف و نحو را نزد والد محترمشان شروع كردند.
با رحلت والد محترمشان در سن دوازده سالگی از محضر اساتید دیگر بهرهمند گردیدند، فقه و اصول و بعضی کتب فلسفه نظیر منظومه سبزواری و اسفار را نزد علمایی همچون آیتالله میرزا علی خلخالی و مرحوم حاج سید عرب و حاج آقا علی شهیدی و آقا محمد اسماعیل عمادالاسلام و رشتههای طب خمسه یونانی و ابوبكر زكریای رازی و علم معرفه النفس و درس اخلاق را نزد حاج میرزا حسین كوثر همدانی برادر حاج آقا رضا واعظ معروف گذراندند و در همان سنین جوانی صاحب قوه استنباط گردیدند.
در طبابت نیز صاحب نظر بودند به گونه ای که فرزندانشان نقل می کردند در منزل همگی از معالجه اطبّاء بی نیاز بودند و پدر، خود بهترین طبیب بود، البته این فقط در مورد فرزندان نبود و گاهی از اطراف و اکناف برای معالجه خدمتشان می رسیدند که در این راستا بعداً به جریان معالجه بیماری یک یهودی اشاره خواهیم کرد.
در حدود بیست و چهار سالگی با زنی پاكدامن از خانوادهای اصیل ازدواج كردند كه ثمره این ازدواج دو فرزند پسر و سه فرزند دختر شد، شیخ محمد جواد انصاری با داشتن استعداد و توانایی ذاتی بسیار بالا و نیز پشتکار و همتی والا در همان سنین جوانی موفق به دریافت درجه اجتهاد در همدان شد. بعد از این که مرتبه اجتهاد ایشان توسط علمای همدان تأیید میگردد، به تشویق علمای همدان به شهر مقدس قم رهسپار گردید و در محفل نورانی و درس حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری(رحمة الله علیه) حاضر گردید و با وجود آن که شیخ عبدالکریم به ایشان می فرماید شما دیگر نیازی به تحصیل در قم ندارید و همان برگه اجتهادشان را تأیید می کند، ولی آقای انصاری چند سال در خدمت آن بزرگوار میماند. آقای حائری ایشان را به خدمت آسید ابوالحسن اصفهانی نیز میفرستد و ایشان برگه اجتهادشان را با تجلیل امضاء میکند.
همچنین برگه اجتهاد آقای انصاری به تأیید بزرگانی مانند آیت الله محمدتقی خوانساری و آیت الله قمی بروجردی میرسد. سابقه آشنایی آقای انصاری با بزرگانی نظیر امام خمینی، آیت الله آخوند ملاعلی معصومی و آیت الله سید محمد تقی خوانساری در همان حوزه درسی شیخ عبدالکریم حائری بود و هم مباحثه ایشان آیت الله گلپایگانی بود.
آیت الله انصاری همواره و به طور مكرر در جلساتش با احترام از امام خمینی (قدسسره) یاد میكردند و میفرمودند: « حاج آقا روح الله مرد بزرگی است حاج آقا روح الله آتیهای بسیار روشن دارند» و امام خمینی هم از ایشان به نیكی یاد میكرد. آیت الله انصاری پنج سال بصورت مداوم در درس حضرت آیت الله العظمی حائری شرکت کردند و مراتب عالی فقه و اصول را تکمیل کردند، و در این اثناء بود که شروع به حاشیه زدن بر عروة الوثقی كردند سپس به همدان برگشتند و در اثر انقلاب درونی كه در ایشان ایجاد شده بود تا پایان عمر به تهذیب نفس و تربیت نفوس مستعده پرداختند و از شهرهای مختلف ایران و كشورهای همجوار شیفتگان زیادی به محضرشان میرسیدند و از أنفاس قدسیه ایشان بهره میبردند.
شاگردان
محفل انس او تنها خاص شاگردان نبود؛ بلکه هر کسی را متناسب با سعه وجودی خود سیراب می کرد، حتی علما و مراجع به خدمتشان می رسیدند و تقاضای دستورالعمل یا توصیه هایی خاص خودشان را داشتند، و به این ترتیب ایشان در اثر عنایت الهی، مرجع مراجع می گردند. اما در میان شاگردان ایشان می توان به این بزرگان اشاره کرد:
- مرحوم آیت الله حسنعلی نجابت رحمة الله علیه،
- مرحوم آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب(رحمة الله علیه)،
- آیت الله سید مهدی دستغیب (برادر شهید دستغیب)،
- آیت الله سید علی محمد دستغیب (خواهرزاده شهیددستغیب)،
- مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی(رحمة الله علیه)،
- مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی(رحمة الله علیه)،
- مرحوم آقای مهندس تناوش ( داماد و شاگرد )،
- مرحوم آقای غلامحسین سبزواری،
- مرحوم حجة الاسلام سید عبدالله فاطمی،
- مرحوم آقای بیات،
- آقای اسلامیه (داماد و شاگرد)،
- آقای افراسیابی(داماد و شاگرد)،
- استاد کریم محمود حقیقی و….
دگرگون شدن
او تا ۲۴ سالگی همه وقتش را صرف یادگیری علوم حوزوی کرده بود و تمایلی به عرفان نداشت. اما ناگهان با حادثهای مواجه میشود که او را متحول میکند. ماجرا از آنجا آغاز شد که تعدادی از شاگردان وی، خبر میآورند که عارفی به همدان آمده و عدهای از اهل علم دور او جمع شدهاند. او برای هدایت آنها نزد آنان میرود و نزدیک دو ساعت برای آنها دلیل میآورد که تنها راه نجات، شرع است. اما در پایان سخنانش، آن عارف خطاب به او میگوید: «عن قریب باشد که تو خود آتشی به سوختگان عالم خواهی زد.»
این ماجرا او را منقلب میکند و باعث میشود که به سیر و سلوک گرایش پیدا کند. پس از آن به دنبال راهنما و استاد میگردد، اما هربار دست خالی بازمیگردد. در بیابانهای اطراف قم خلوت میگزیند و به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) متوسل میشود تا اینکه به مقصودش میرسد. او مراحل سلوک و عرفان را بدون استاد طی میکند و بنا بر نقل علامه طهرانی، انصاری همدانی درباره خود میگفت: «من استاد نداشتم و این راه را بدون مربی و راهنما پیمودم». حتی بعد از فوت ایشان بین شاگردان قاضی طباطبایی اختلاف میافتد که آیا سیر و سلوک به استاد نیاز دارد یا خیر؟
از منظر عالمان
- امام خمینی: «مرحوم انصاری همدانی وقت خود را در خداپرستی و توحید خدا صرف کرد».
- سید علی قاضی: «او تنها کسی است که توحید را مستقیما از خدا گرفته است».
- سید محمد حسین طهرانی: «حضرت آقای انصاری فوق العاده مرد کامل، شایسته و منوّر به نور توحید بود».
- محمد تقی مصباح یزدی: «از بزرگانی که من به عنوان اساتید اخلاق میتوانم نام ببرم، این سه بزرگوار بودند: آقای طباطبائی، آقای بهجت و مرحوم آقای انصاری همدانی».
- آیت اللّه نجابت: «من در خدمت آیت اللّه قاضی بودم و در ایام طلبگی در نجف، و زیر نظر ایشان؛ روزی که چندان هم به رحلت آن بزرگوار نمانده بود، پرسیدم: آقا، بعد از شما به که مراجعه کنیم؟ فرمودند: تنها کسی را که می شناسم، مردی است در همدان به نام آیت اللّه شیخ محمدجواد انصاری.»
مطالعه بیشتر
- کتاب سوخته سیر و سلوک عارف توحیدی آیتالله شیخ محمدجواد انصاری همدانی، به همت هیأت تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس در سال ۱۳۸۳ش منتشر شده است.
- کتاب در کوی بینشانها، نوشته مصطفی کرمینژاد در سال ۱۳۸۲ش توسط انتشارات نهاوندی چاپ شده است.
درگذشت
او در روز جمعه ۲ ذی القعده سال ۱۳۷۹ ق. برابر با ۹ اردیبهشت سال ۱۳۳۹ ش. در اثر سکته مغزی در ۵۹ سالگی در همدان درگذشت. جنازه وی را به قم منتقل کرده و در جوار امامزاده علی بن جعفر الصادق دفن نمودند. هنگام تشییع جنازه او در همدان، تعطیل عمومی اعلام شد و سه روز در مسجد جامع این شهر مجلس ترحیم برپا بود.
دختر ایشان خانم فاطمه انصاری در مورد فوت ایشان می گوید: «پدر میگفتند: هر چه خدا بخواهد، نمیگفتند خسته شدم می گفتند باید بروم. آن طرف قشنگه می گویند بیا!». به او ندای إرجعی رسیده و او بیقرار است.