مشعر: تفاوت میان نسخهها
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:مشعر.jpg|بیقاب|چپ]] | [[پرونده:مشعر.jpg|بیقاب|چپ]] | ||
'''مشعر'''، سرزمینی است در حدود 12 کیلومتری [[عرفات]] که در | '''مشعر'''، سرزمینی است در حدود 12 کیلومتری [[عرفات]] که در عرفات به سوی [[مکه]] قرار دارد. این سرزمین بین تنگه دو کوه (مازمین) و [[وادی محَشر]] واقع شده و حدود 4 کیلومتر طول دارد. توقف در آن از ارکان [[حج]] است. | ||
حُجاج در راه بازگشت از عرفات به سوى مکه از [[وادى مأزَمَیْن]] مى گذرند که میان دو کوه است. «مأزم» به معناى راه تنگ و به عبارت دیگر تنگه است، این اشاره به دو راه رفت و برگشتِ تنگِ این ناحیه دارد. حاجى با عبور از این وادى به [[مشعر|مزدلفه]] یا سرزمینِ [[مشعر|مشعرالحرام]] مىرسد. و در آنجا با قصد قربت شب را به صبح میرسانند. مشعر را به نامهای مزدلفه، جمع، [[مشعر|قُزَح]] و مشعرالحرام نیز میخوانند. | حُجاج در راه بازگشت از عرفات به سوى مکه از [[وادى مأزَمَیْن]] مى گذرند که میان دو کوه است. «مأزم» به معناى راه تنگ و به عبارت دیگر تنگه است، این اشاره به دو راه رفت و برگشتِ تنگِ این ناحیه دارد. حاجى با عبور از این وادى به [[مشعر|مزدلفه]] یا سرزمینِ [[مشعر|مشعرالحرام]] مىرسد. و در آنجا با قصد قربت شب را به صبح میرسانند. مشعر را به نامهای مزدلفه، جمع، [[مشعر|قُزَح]] و مشعرالحرام نیز میخوانند. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
=== مشعرالحرام === | === مشعرالحرام === | ||
واژه «مشعر؛ یعنی محل درک و شعور». و وقوف در مشعر، به معنای وقوف و دقت در محل شعور است. و ممکن است اشاره به مشاعر و قواهای نفس و ترتیب مراتب کمال | واژه «مشعر؛ یعنی محل درک و شعور». و وقوف در مشعر، به معنای وقوف و دقت در محل شعور است. و ممکن است اشاره به مشاعر و قواهای نفس و ترتیب مراتب کمال باشد. | ||
* «تجلیه»: یعنی جلا بخشیدن نفس با پذیرش دین مبین [[اسلام]] و رعایت حلال و حرام. | زیرا مراتب کمال عبارتند از: تجلیه، تخلیه، تحلیه و فناء. | ||
* «تجلیه»: یعنی جلا بخشیدن نفس با پذیرش دین مبین [[اسلام]] و رعایت [[حلال]] و [[حرام]]. | |||
* «تخلیه»: یعنی زدودن هرگونه گناه و صفت رذیله از نفس. | * «تخلیه»: یعنی زدودن هرگونه گناه و صفت رذیله از نفس. | ||
* «تحلیه»: یعنی جایگزینی صفات نیک و پسندیده در نفس. | * «تحلیه»: یعنی جایگزینی صفات نیک و پسندیده در نفس. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
=== مزدلفه === | === مزدلفه === | ||
در علت نامگذاری مشعر به «مزدلفه» چند احتمال وجود دارد: | در علت نامگذاری مشعر به «مزدلفه» چند احتمال وجود دارد: | ||
# واژه «مزدلفه» از «ازدلاف» مشتق گرفته شده است و «ازدلاف» به معنای تقدّم است. و چون مشعرالحرام مکانی مقدّم بر منی است، نام آن را «مزدلفه» گذاشتهاند. | # واژه «مزدلفه» از «ازدلاف» مشتق گرفته شده است و «ازدلاف» به معنای تقدّم است. و چون مشعرالحرام مکانی مقدّم بر [[منی]] است، نام آن را «مزدلفه» گذاشتهاند. | ||
# «ازدلاف» یعنی «تقرّب»، و چون در این مکان، مردم به خداوند تقرّب میجویند لذا «مزدلفه» نامیده شده است. | # «ازدلاف» یعنی «تقرّب»، و چون در این مکان، مردم به خداوند تقرّب میجویند لذا «مزدلفه» نامیده شده است. | ||
# «إزدلاف» یعنی «اجتماع». و به خاطر اینکه مردم در آنجا اجتماع میکنند، «مزدلفه» نامیده شده است. | # «إزدلاف» یعنی «اجتماع». و به خاطر اینکه مردم در آنجا اجتماع میکنند، «مزدلفه» نامیده شده است. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
== وقوف در مشعرالحرام == | == وقوف در مشعرالحرام == | ||
پس از مغرب روز نهم | پس از مغرب روز نهم [[ذی الحجه|ذیحجه]]، حجاج باید از عرفات خارج شده و به مشعرالحرام رفته و تا طلوع آفتاب در آنجا بمانند. در [[قرآن|قرآن کریم]] [[خدا|خداوند]] میفرماید: | ||
{{متن قرآن |فَإذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فاذْکُرُوا اللَّه عِنْدَالمَشْعَرِ الحَرامِ| سوره = بقره| آیه = ۱۹۷ }}. یعنی: «هنگامی که از عرفات کوچ کردید، در مشعرالحرام خداوند را یاد کنید». | {{متن قرآن |فَإذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فاذْکُرُوا اللَّه عِنْدَالمَشْعَرِ الحَرامِ| سوره = بقره| آیه = ۱۹۷ }}. یعنی: «هنگامی که از عرفات کوچ کردید، در مشعرالحرام خداوند را یاد کنید». | ||
== وقوف در مشعر از نظر فرقتین == | == وقوف در مشعر از نظر فرقتین == | ||
وقوف به مشعر الحرام (مزدلفه): به اتفاق فقیهان امامی<ref>لسرائر، ج۱، ص۵۸۹؛ تذکره الفقهاء، ج۸، ص۲۰۳٫</ref>، یکی از ارکان حج، وقوف در مشعر است<ref>الخلاف، ج۲، ص۳۴۲؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۲۸؛ الروضه البهیه، ج۲، ص۲۷۷٫</ref>. از میان صحابیان و فقهای متقدم نیز کسانی چون [[ابن عباس]]، ابن | وقوف به مشعر الحرام (مزدلفه): به اتفاق فقیهان امامی<ref>لسرائر، ج۱، ص۵۸۹؛ تذکره الفقهاء، ج۸، ص۲۰۳٫</ref>، یکی از ارکان حج، وقوف در مشعر است<ref>الخلاف، ج۲، ص۳۴۲؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۲۸؛ الروضه البهیه، ج۲، ص۲۷۷٫</ref>. از میان صحابیان و فقهای متقدم نیز کسانی چون [[عبدالله ابن عباس|ابن عباس]]، [[عبدالله بن زبیر|ابن زبیر]]، [[مالک اشتر |نخعی]]، [[شعبی]] و [[حسن بصری]] وقوف در مشعر را رکن میدانستهاند<ref>زاد المعاد ابن القیم، ج۲، ص۲۳۲؛ الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۷۷٫</ref>، با این همه، از فقهای [[اهل سنت|اهلسنت]] جز معدودی از [[شافعیه|شافعیان]]<ref>الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۷۷؛ فتح الباری، ج۳، ص۵۲۹٫</ref> و ابن ماجشون<ref>حاشیه الدسوقی علی الشرح الکبیر، ج۲، ص۲۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۲٫</ref> از [[مذهب مالکی|مالکیان]] کسی آن را رکن نشمرده است<ref>المغنی، ج۳، ص۴۴۱؛ الفقه الاسلامی و ادلته، ج۳، ص۵۵۴٫</ref>. | ||
برخی برای رکن بودن وقوف در مشعر به آیه ۱۹۸بقره/۲ که حاجیان را پس از برگشت از عرفات به ذکر الهی در مشعر الحرام فرا خوانده، تمسک کردهاند<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۱؛ تذکره الفقهاء، ج۸، ص۵۴۸؛ بدایه المجتهد، ج۱، ص۲۸۰٫</ref>؛ اما مستند اصلی فقهای امامی بر نظر خود، علاوه بر اجماع، احادیثی <ref>وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۵٫</ref> است که فقیهان این وقوف را به منزله از دست دادن حج قلمداد کردهاند | برخی برای رکن بودن وقوف در مشعر به آیه ۱۹۸بقره/۲ که حاجیان را پس از برگشت از عرفات به ذکر الهی در مشعر الحرام فرا خوانده، تمسک کردهاند<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۱؛ تذکره الفقهاء، ج۸، ص۵۴۸؛ بدایه المجتهد، ج۱، ص۲۸۰٫</ref>؛ اما مستند اصلی فقهای امامی بر نظر خود، علاوه بر اجماع، احادیثی <ref>وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۵٫</ref> است که فقیهان این وقوف را به منزله از دست دادن حج قلمداد کردهاند<ref>مدارک الاحکام، ج۷، ص۴۳۴؛ کشف اللثام، ج۶، ص۹۵؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۷۵٫</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[عرفات]] | |||
* [[حج]] | |||
* [[عید قربان]] | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۰
مشعر، سرزمینی است در حدود 12 کیلومتری عرفات که در عرفات به سوی مکه قرار دارد. این سرزمین بین تنگه دو کوه (مازمین) و وادی محَشر واقع شده و حدود 4 کیلومتر طول دارد. توقف در آن از ارکان حج است. حُجاج در راه بازگشت از عرفات به سوى مکه از وادى مأزَمَیْن مى گذرند که میان دو کوه است. «مأزم» به معناى راه تنگ و به عبارت دیگر تنگه است، این اشاره به دو راه رفت و برگشتِ تنگِ این ناحیه دارد. حاجى با عبور از این وادى به مزدلفه یا سرزمینِ مشعرالحرام مىرسد. و در آنجا با قصد قربت شب را به صبح میرسانند. مشعر را به نامهای مزدلفه، جمع، قُزَح و مشعرالحرام نیز میخوانند.
موقعیت جغرافیایی مشعر
این سرزمین که در محدوده حرم مکه قرار دارد درّهای است کم وسعت که بین عرفات و منا واقع شده و طول آن تقریباً چهار کیلومتر است. در این منطقه مسجد بزرگی وجود دارد که آن را «مسجد مزدلفه» میخوانند. مساحت اولیه این مسجد حدود ۱۷۰۰ مترمربع بود[۱] که در عهد عباسی به چهار هزار متر رسید، مسجد در آن زمان سقف نداشت و تنها حصاری در اطراف آن بود. پس از بارها بازسازی و توسعه، اکنون مساحت مستطیل شکل آن حدود شش هزار مترمربع است[۲].
حد و حدود مشعر
مشعرالحرام پس از وادی یا درّه «مَأْزِمَین»[۳] قرار دارد. حجاج باید بعد از غروب روز عرفه؛ یعنی پس از پایان وقوف اختیاری در عرفات، به این سمت حرکت کنند و تا طلوع آفتاب روز فردا (دهم ذی حجه، عید قربان)، در این مکان بمانند. محدوده مزدلفه با تابلوهای بزرگی مشخص شده و با جمله «بِدایةُ مُزْدَلِفِه» یا «نِهایةُ مُزدلِفِه» میتوان حدود آن را شناخت.
طول آن حدود ۴۰۰۰ متر و مساحت آن ۱۲/۵ کیلومتر مربع است. برخی معتقدند «مشعر» در حقیقت نام سرزمین و کوهی است که در انتهای مزدلفه قرار دارد که تا وادی یا درّه «مُحَسِّر» امتداد مییابد و سپس کل سرزمین مزدلفه به این نام خوانده شده است. در این مکان ضمن بیتوته و عبادت در شب میتوان سنگریزههایی را که به لحاظ شکل و نوع، تنها در این منطقه یافت میشود برای رمی جمرات در منا جمعآوری کرد[۴].
حُجاج در راه بازگشت از عرفات به سوی مکه، از وادی مَأْزِمَین میگذرند که میان دو کوه است. «مأزم» به معنای راه تنگ و به عبارت دیگر، تنگه است، این کلمه اشاره به دو راه رفت و برگشتِ تنگِ این ناحیه دارد و حجاج با عبور از این وادی به مزدلفه یا سرزمینِ مشعرالحرام میرسند[۵].
مشعر در قرآن
در قرآن به نام این مکان اشاره شده و از مردم خواسته شده خدا را در این مکان یاد کنند:
فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکرُوا اللَّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ ۖ وَاذْکرُوهُ کمَا هَدَاکمْ وَإِن کنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ [بقره–198] . ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ [بقره–199] . (ترجمه: و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید، خدا را نزد «مشعَر الحرام» یاد کنید! او را یاد کنید همانطور که شما را هدایت نمود و قطعاً شما پیش از این، از گمراهان بودید. سپس از همانجا که مردم کوچ میکنند، (به سوی سرزمین منا) کوچ کنید! و از خداوند آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است.)
دلیل نامگذاری مشعر
واژه «مشعر» به مکانی گویند که شعار خدا و نشان خداجویی و خدا خواهی در آن کاملا پیدا است[۶].
در مورد نامگذاری مشعر گفتهاند:
آنجا مرکزی برای شعار حج و نشانهای از این مراسم عظیم است[۷]. و نیز مشعر به معنای نشان راه است و این سرزمین نشان مکان و عبادت خداوند است[۸].
واژه «مزدلفه» (از ماده «ازدلاف») به معنای نزدیک شدن یا اجتماع است[۹]. از آن جهت به سرزمین مشعر، «مزدلفه» گویند که مردم با کوچ از عرفات به سوی مشعر، به مکه و یا به خدا نزدیک میشوند و یا به جهت آنکه مردم در مشعر اجتماع میکنند[۱۰].
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) حکایت شده است:
جبرئیل (علیه السلام) به هنگام آموزش مناسک حج به حضرت ابراهیم، بعد از غروب روز عرفه و هنگام حرکت به مشعر به ابراهیم (علیه السلام) فرمود: «ازدلف الی المشعر الحرام»؛ «به سوی مشعر الحرام حرکت کن و به آنجا نزدیک شو[۱۱]».
فلسفه نامگذاری مشعر و وقوف در آن
«مشعرالحرام» که در فاصله بین عرفات و منی واقع شده است، دارای چند نام است:
مشعرالحرام
واژه «مشعر؛ یعنی محل درک و شعور». و وقوف در مشعر، به معنای وقوف و دقت در محل شعور است. و ممکن است اشاره به مشاعر و قواهای نفس و ترتیب مراتب کمال باشد.
زیرا مراتب کمال عبارتند از: تجلیه، تخلیه، تحلیه و فناء.
- «تجلیه»: یعنی جلا بخشیدن نفس با پذیرش دین مبین اسلام و رعایت حلال و حرام.
- «تخلیه»: یعنی زدودن هرگونه گناه و صفت رذیله از نفس.
- «تحلیه»: یعنی جایگزینی صفات نیک و پسندیده در نفس.
- «وقوف در عرفات» اشاره به مرتبه تخلیه دارد؛ زیرا انسان در آنجا باید با دعا و استغفار نفس خویش را از هر گونه آلودگی پاکسازی نماید. و «وقوف در مشعر» اشاره دارد به مرتبه تحلیه؛ زیرا در این مکان، انسان تمام مشاعر و قواهای نفس را باید در خدمت خدا گرفته و آنها را با فضیلتهای نفسانی و رحمتهای خداوند آشنا نماید.
و علت نامگذاری مشعر به «مشعرالحرام» این است که این مکان، جزء حرم میباشد.
مزدلفه
در علت نامگذاری مشعر به «مزدلفه» چند احتمال وجود دارد:
- واژه «مزدلفه» از «ازدلاف» مشتق گرفته شده است و «ازدلاف» به معنای تقدّم است. و چون مشعرالحرام مکانی مقدّم بر منی است، نام آن را «مزدلفه» گذاشتهاند.
- «ازدلاف» یعنی «تقرّب»، و چون در این مکان، مردم به خداوند تقرّب میجویند لذا «مزدلفه» نامیده شده است.
- «إزدلاف» یعنی «اجتماع». و به خاطر اینکه مردم در آنجا اجتماع میکنند، «مزدلفه» نامیده شده است.
جمع
گفته شده علت نامگذاری آن به «جمع» این است که حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) در این مکان با هم ملاقات کرده و اجتماع کردند[۱۲].
وقوف در مشعرالحرام
پس از مغرب روز نهم ذیحجه، حجاج باید از عرفات خارج شده و به مشعرالحرام رفته و تا طلوع آفتاب در آنجا بمانند. در قرآن کریم خداوند میفرماید:
فَإذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فاذْکُرُوا اللَّه عِنْدَالمَشْعَرِ الحَرامِ [بقره–۱۹۷] . یعنی: «هنگامی که از عرفات کوچ کردید، در مشعرالحرام خداوند را یاد کنید».
وقوف در مشعر از نظر فرقتین
وقوف به مشعر الحرام (مزدلفه): به اتفاق فقیهان امامی[۱۳]، یکی از ارکان حج، وقوف در مشعر است[۱۴]. از میان صحابیان و فقهای متقدم نیز کسانی چون ابن عباس، ابن زبیر، نخعی، شعبی و حسن بصری وقوف در مشعر را رکن میدانستهاند[۱۵]، با این همه، از فقهای اهلسنت جز معدودی از شافعیان[۱۶] و ابن ماجشون[۱۷] از مالکیان کسی آن را رکن نشمرده است[۱۸].
برخی برای رکن بودن وقوف در مشعر به آیه ۱۹۸بقره/۲ که حاجیان را پس از برگشت از عرفات به ذکر الهی در مشعر الحرام فرا خوانده، تمسک کردهاند[۱۹]؛ اما مستند اصلی فقهای امامی بر نظر خود، علاوه بر اجماع، احادیثی [۲۰] است که فقیهان این وقوف را به منزله از دست دادن حج قلمداد کردهاند[۲۱].
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حج و زیارت
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، نشر مشعر، ص۱۶۲
- ↑ عن الجوهری: «المأزم بالهمزة الساکنة ثم کسر الزّاء المعجمة» کل طریق ضیق بین جبلین و منه سمّی الموضع الذی بین جمع و عرفه مأزمین
- ↑ حج و زیارت
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، صص۱۶۱-۱۶۲
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن کریم، ج۶، ص۷۷، ماده «شعر».
- ↑ مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۰
- ↑ طبری، محبالدین، القری لقاصدام القری، ص۱۵۴
- ↑ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۵ ص۶۸
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۱۲۱
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۶۶.
- ↑ اسرار وقوف در عرفات و مشعر الحرام – الشیعه https://farsi.al-shia.org › اسرار-وقوف-...
- ↑ لسرائر، ج۱، ص۵۸۹؛ تذکره الفقهاء، ج۸، ص۲۰۳٫
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۴۲؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۲۸؛ الروضه البهیه، ج۲، ص۲۷۷٫
- ↑ زاد المعاد ابن القیم، ج۲، ص۲۳۲؛ الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۷۷٫
- ↑ الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۷۷؛ فتح الباری، ج۳، ص۵۲۹٫
- ↑ حاشیه الدسوقی علی الشرح الکبیر، ج۲، ص۲۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۲٫
- ↑ المغنی، ج۳، ص۴۴۱؛ الفقه الاسلامی و ادلته، ج۳، ص۵۵۴٫
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۱؛ تذکره الفقهاء، ج۸، ص۵۴۸؛ بدایه المجتهد، ج۱، ص۲۸۰٫
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۵٫
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۴۳۴؛ کشف اللثام، ج۶، ص۹۵؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۷۵٫