کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات حزب
{{ویرایش}}
| عنوان = جریان سنی التیار السلفی کویت(جنبش سلفی در کویت)
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =  
| عنوان = عبقات الانوار (کتاب)
| نام = جریان سنی التیار السلفی کویت
| تصویر = عبقات الانوار.jpg
| تاریخ تأسیس =
| نام = عَبَقاتُ الاَنوار فی اِمامَة الاَئمةِ الاَطهار
| مؤسس =
| پدیدآوران = سيد مير حامد حسين هندى نيشابورى
| رهبران =  
| زبان = عربی
| اهداف =  
| زبان اصلی = عربی
| ترجمه = فارسی
| سال نشر =
| ناشر =
| تعداد صفحه =  
| موضوع = حادیث خاص 
| شابک =  
}}
}}
'''جریان سنی التیار السلفی کویت'''، کویت به لیبرال‌ترین کشور در میان کشورهای شیخ‌نشین شهره است؛ کشوری با حاکمانی اهل‌مدارا و اهل‌تعامل، و سیستم حکومتی نیمه‌دموکراتیک که مردم مشارکتی جدی در سرنوشت خود دارند. جامعۀ کویت از آزادی، تسامح و فضای باز قابل‌توجهی برخوردار بوده و است. کویت برخلاف عربستان و بحرین که پیدایش آنها مرهون شمشیر وهابی است، با روشی صلح‌آمیز پایه‌گذاری شد و حاکمان کویت این کشور را همواره با تدبیر و مدارا و مشاوره با مردم، اداره کرده‌اند.  
'''عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار'''،'''کتاب عبقات الانوار'''(معنای نام این کتاب «شکوفه‌های خوشبو» است) [[میر حامد حسین]] پاسخی است علمی، مستند و منطقی به [[کتاب تحفه اثناعشریه]] [[عبد العزیز دهلوی]]. مولوی عبد العزیز (1159-1239ه.ق) از علمای برجسته [[اهل سنت و جماعت|سنی]]، که به تعصب شهره بود و به «'''سراج الهند'''» شهرت داشت.
شکل‌گیری متفاوت و مسالمت‌آمیز کویت، خصوصیات شخصی حاکمان آل‌صباح، وجود تهدیدهای داخلی و خارجی، و همچنین ترکیب جمعیتی این کشور، همگی در پیدایش چنین سیاست متفاوتی نقش داشته‌اند. به نظر می‌رسد کشوری با این اوصاف، بستر مناسبی برای رشد وهابی گری نباشد. این در حالی است که امروزه وهابی های کویت، جایگاه ویژه‌ای در فعالیت‌های تروریستی این جریان در عرصۀ بین‌المللی دارند. سلفی‌ها از بیشترین آزادی در این شیخ‌نشین بهره می‌برند و در کنار عربستان از اصلی‌ترین حامیان مالی جریان تروریست های مسلح محسوب می‌شوند. در این مقاله، به بررسی پیدایش و علل گسترش جریان وهابی در کویت، چگونگی سیاسی شدن سلفی‌ها که در شکل سنتی خود کاری با سیاست ندارند، تبدیل شدن آنها به جریان معارض جدید، تمایل آنان به کسب قدرت بیشتر، و همچنین راهکار پیش‌روی کویت برای مقابله با خطر آنان پرداخته می‌شود
وی در راستای تحقق اهداف بیگانگان و ایجاد شکاف در صفوف [[مسلمان|مسلمین]] در نیمه اول قرن سیزدهم کتاب تحفه اثناعشریه را تالیف کرد و در این کتاب با تمام توان به عقاید و آرای [[مذهب شیعه|شیعه]] اتهام زد و افترا بست. وی در چاپ اول نام مستعار خود، غلام حلیم را بر آن گذارد و این نام، ماه تاریخ تولد عبدالعزیز دهلوی مؤلف کتاب است و در چاپ دوم نام اصلی خود را بر آن نهاد<ref>علامه سید علی حسینی، میلانی، خلاصه عبقات الانوار، ج 1،ص 158</ref>.


== پیدایش وهابی‌گری در کویت ==
== نظرات بزرگان در مورد تحفه اثناعشریه ==
پیدایش وهابی گری در کویت به اوایل سال 1920م باز می‌گردد. در آن دوره، برخی مشایخ مانند عبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید نزد علمای سعودی تحصیل می‌کردند و پس از بازگشت از آنجا، در کویت به ترویج مکتب وهابی پرداختند. از آن زمان به بعد، ارتباط محکم و عمیقی بین آنها و علمای سعودی برقرار شد که همچنان نیز ادامه دارد<ref>دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content</ref>. چند عامل در گسترش جریان سلفی در کویت دخیل بود که در ادامه به بررسیِ آنها خواهیم پرداخت:
 
* اول: ترویج گستردۀ تفکر وهابی در کویت که با حضور و فعالیت شیخ عبدالرحمن عبدالخالق، شخصیت مشهور وهابی، و بازگشت کویتی‌های فارغ‌التحصیلِ مراکز دینیِ سعودی، به وقوع پیوست. عبدالرحمن عبدالخالق شخصیت اصلیِ جریان وهابی در کویت بود<ref>آقامحمدی، مرتضی، محاصرۀ مسجدالحرام؛ ترجمۀ کتاب‌های «حصر مکة»، «أيام مع جهيمان» و «حتی لا يعود جهيمان»، ص420</ref>.
=== میر حامد حسین ===
* دوم: تمرکز وهابی‌ها بر مبارزه با بدعت‌ها و خرافات در ابتدای امر، و همچنین اجتناب آنان از سیاست، به گسترش این تفکر در شرایطی‌که کویتی‌ها از شرکت در تجمعات و گروه‌های سیاسی ابا داشتند<ref>دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content</ref>، کمک کرد. به‌طور خاص، بعد از شکست 1976م، فعالیت حرکت‌های غیراسلامی و لیبرال به مقبولیت بیشتر تفکر سلفی انجامید<ref>مدیرس، فلاح عبدالله، الجماعة السلفیة في الکویت.</ref>.
در این کتاب(تحفه اثناعشریه) عقاید و آرای [[مذهب شیعه|شیعه]] را به طور عموم و فرقه [[اثنی عشریه|اثنی‌عشریه]] را به خصوص، در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان، به عباراتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به شیوه کتب نوآموزان که به خطا نزدیک‌تر است تا به برهان مورد حمله و اعتراض قرار داده... کتاب را مملو از افتراآت و تهمت های شنیعه ساخته است<ref>عبقات الانوار، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198.</ref>.  
* سوم: آمدن بدوی‌های<ref>قبایل صحراگردی که بین عربستان و کویت در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته می‌شوند</ref>. سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدوی‌های سعودی در دهه‌های 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند<ref>Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.</ref>. این مهاجرت گروهی، بر اساس سیاست اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کارِ<ref>دولت نیروی کار موردنیاز خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین می‌کرد. در این میان، نگرانی آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عرب‌زبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن می‌رفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. به‌عنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامه‌ای به بن‌باز فرستاد. وی درباره لشکر خطرناک معلمان خارجی هشدار می‌دهد و درخواست می‌کند که در استفاده از مدرسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیر فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شر آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان‌، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة في فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).</ref> قابل‌اعتماد بود<ref>[8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.</ref> که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر می‌رسیدند<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref>. پس از انقلاب اسلامی ایران، به‌ویژه در دوران حمله عراق به ایران، تبلیغات زیادی علیه ایران و شیعیان وجود داشت و برای جلوگیری از تهدید ش<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref> همچنین نکتۀ بعدی این بود که در مقابلِ گروه‌های اپوزیسیون، اعم از قومی-عربی‌ها و تاجران لیبرال، گروهی شکل بگیرد که حامیِ آل‌صباح باشد؛ از‌این‌رو بدوی‌ها همگن‌ترین گروه در پیوستن به جامعۀ کویت، و همچنین مطیعِ خواسته‌های آل‌صباح بودند. حیات قبایل بدوی، بر اساس سنت‌ها و ارزش‌های محافظه‌کارانه در امور سیاسی و اجتماعی بود و آنها در مقابلِ حاکم، مطیع و کر و کور بودند<ref>Behbehani, Bodour, Surviving the Arab Spring The Gulf Cooperation Council and the Case Study of Kuwait, p.191.</ref>. به‌علاوه، برخی معتقدند که شیعیان بیش از 50 درصدِ جمعیت کویت را تشکیل می‌دادند که سیاست دولت کویت در اعطای تابعیت به بدوی‌های عربستان در دهه‌های 1960م و 1970م، باعث کاهش درصد جمعیتیِ شیعیان به 35 درصد شد<ref>Alhabib, Mohammad Ebraheem, The Shia Migration from Southwestern Iran to Kuwait: Push-Pull Factors during the Late Nineteenth and Early Twentieth Centuries, p.46.</ref>. یعه، سیاست تقویت جریان سلفی در دستورِ‌کار قرار گرفت. در آن زمان، تبلیغاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سلفی‌ها بهترین گزینه برای مقابله با خطر تشیع هستند<ref>توهمات ناشی از تبلیغات سوء علیه انقلاب ایران، کشورهای عربیِ منطقه را بر آن داشت تا در مقابلِ آنچه هجمۀ ایرانِ شیعی برای بلعیدن کشورهای مسلمان می‌نامیدند، اقدام کنند. جنگ عراق و ایران نیز بر شدت این تبلیغات افزود. در این فضا، چنین القا شد که آنچه می‌تواند در مقابلِ این تهدید، از اسلام (اهل‌سنت) دفاع کند، جریان سلفی است. به‌عنوان نمونه، محمد ابراهیم شقره، عالمی سلفی که در اردن علیه شیعه فعالیت می‌کرد، ملک حسین را متقاعد کرد که سلفی‌ها ضدشیعه هستند و حکومت می‌تواند از گفتمان سلفی برای مقابله با نفوذ ایران استفاده کند و بدین‌سان سلفی‌ها نظر ملک حسین را جلب کردند و مجال فعالیت یافتند. آنان پادشاه را راضی کردند تا البانی، رهبر برجستۀ سلفیت، که مدت‌ها در تبعید بود، به کشور بازگردد. (آقامحمدی، مرتضی، «رژیم اردن و سلفی‌های جهادیِ آن در سوریه»، سایت مؤسسۀ مطالعات راهبردی اسلام معاصر، 8/2/1396ش، آدرس: http://maraminstitute.com)</ref>. عربستان نیز از این تصمیم حمایت می‌کرد؛ چراکه به نفوذ بیشترِ این کشور در کویت کمک می‌کرد<ref>سلفی‌ها تعلق خاطر زیادی به عربستان دارند و مجرای اعمال نفوذ عربستان در کویت هستند. به‌عنوان نمونه، عبدالله النفیسی در مصاحبه‌ای، دربارۀ پیش‌بینیِ شرایط 2025م می‌گوید که در آن زمان، شیخ‌نشین‌های کوچک مانند کویت، قطر و امارات از بین می‌روند و فقط سه کشور عربستان، یمن و عمان در این منطقه باقی خواهد ماند؛ ازاین‌رو، به‌نفعِ کویت است که به خاک عربستان ملحق شود. (النفیسی، عبدالله، «عبد الله النفیسي: یکشف تصوره المخیف؟ لن یبقى في الخلیج العربي سنة 2025 سوى السعودیة و الیمن و عمان»، سایت یوتیوب، 16 ژوئن 2018م، آدرس:
 
https://www.youtube.com/watch?v=olmyJ8A9LaY)
=== استاد محمد رضا حکیمی ===
</ref>.
وی در خصوص فرایند منفی این کتاب در [[جهان اسلام]] می‌نویسد:
البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ شهریِ کویت نفوذ چندانی نداشت و گسترش آن در خارج از شهر و نزد بدوی‌ها بود<ref>. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس:
باری این کتاب(تحفه اثناعشریه) بدین گونه انتشار یافت و باعث تشتت جبهه اسلامی [[هند]] شد و در دل برادران مسلمان، نسبت به یکدیگر کینه و نفرت پدید آورد و صفای [[مسجد]] و [[محراب]] و شکوه [[رمضان]] و [[عاشورا]] را کدر ساخت و طنین با حشمت بانگ «الله اکبر» و [[وحدت اسلامی|وحدت]] جهت [[قبله]] را که دل دشمن را آب می‌کرد و جان [[آیین یهودیت|یهود]] و [[مسیحی|نصارای]] [[استعمار|استعمارگر]] را می‌گداخت دستخوش نابه سامانی و تزلزل ساخت. سپس برخی دیگر از جان‌های تاریک و ایادی شر، به گونه‌ای دیگر به نشر و تکثیر کتاب پرداختند<ref>محمد رضا حکیمی، میرحامد حسین، ص 118.</ref>.
http://lojainiat.net/main/Content
 
</ref>؛ بنابراین، اگر آن مهاجرت‌های گسترده صورت نمی‌گرفت، سلفیت نمی‌توانست توفیق امروز خود را در میان طبقۀ شهریِ مرفه و نسبتاً آزادِ کویت کسب نماید. در پایان سال‌های دهۀ 1970م، سلفی‌ها در جامعۀ کویت، به‌ویژه در میان خانواده‌های تاجران، برای خود پیروانی به دست آوردند<ref>Freer, Courtney, “The rise of pragmatic Islamism in Kuwait's post-Arab Spring opposition movement”, Rethinking Political Islam Series, p.6.</ref>. در دهۀ 1980م، جریان سلفی در سازمان‌های کارگری و اتحادیه‌های دانشجویی پایه‌گذاری شد و در سطح سازمانی به‌طور بی‌سابقه‌ای توسعه یافت<ref>همان</ref>. همۀ اینها پس از آن رخ‌ داد که بدوی‌های وهابیِ سعودی تابعیت کویتی دریافت نمودند و با سکونت در حاشیۀ شهرها و اختلاط با جامعۀ شهری و همچنین کسب تحصیلات عالی، در ساختار جامعه و بخش‌های مختلف اداری و اقتصادی نفوذ کردند
=== مولوی عبدالعزیز دهلوی ===
مولوی عبدالعزیز دهلوی حرف تازه ای برای زدن ندارد بلکه حرف های پیشینیان خود، مثل ابن تیمیه، روزبهان، جوزی<ref>علامه سید علی حسینی میلانی، همان، ج 1، ص 111.</ref> و کابلی از عالمان متعصب اهل سنت را تکرار کرده است.
 
جالب توجه است که این کتاب کاری ابتکاری هم نبوده است و مؤلف ایراد و اشکال تازه ای بر شیعه عرضه نکرده است، بلکه ترجمه و سرقتی بوده است از تالیفی که سال ها پیش نوشته شده است؛ زیرا بنا به نگارش نویسنده نجوم السماء (ج 1، ص 352) و مؤلف کتاب عبقات الانوار (مجلد حدیث غدیر)، اصل این کتاب همان کتاب صواقع خواجه نصرالله کابلی است که عبدالعزیز آن را به (فارسی) ترجمه کرده<ref>عبقات الانوار،حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198-1199.</ref> و به نام خود به چاپ رسانده است. مولوی عبدالعزیز دهلوی کتاب تحفه اثناعشریه را با تهمت، جسارت و بسیار بی محتوا و سبک به پایان برد.
 
خدا گواه است هنگامی که انسان نوشته های واهی و بی بن کتاب تحفه اثناعشریه را می نگرد، می بیند که یک صدم معلومات بیکرانی که در اقیانوس میرحامد حسین موج می زند و خیزابه می گیرد، برای روشن شدن نادرستی کتاب تحفه و ضعف علمی نویسنده آن بسنده است<ref>محمدرضا حکیمی، همان، ص 151.</ref>.  
 
هم اندیشان کج اندیش خیال نگر او با پندار محکم بودن تحفه اثناعشریه سعی بر ترویج آن داشتند تا با ارائه آن ورژنی جدید از سقیفه ارائه دهند. در این راستا کتاب تحفه اثناعشریه «در سال 1227 به وسیله غلام محمدبن محیی الدین اسلمی در شهر مدارس هندوستان به عربی ترجمه شد<ref>عبقات الانوار، حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1199.</ref>» و از آن پس چندین بار به صورت خلاصه و ترجمه چاپ و توزیع شد. کتاب تحفه، با چاپ های متعدد، در تحریک حس بدبینی اهل سنت علیه جامعه شیعه، اختلاف در صفوف مسلمین، تیره و تار ساختن روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مسلمین تا حدودی مؤثر افتاد.
[[پرونده:کتاب تحفه اثناعشریه.jpg|بی‌قاب|چپ]]
 
== مباحث کتاب تحفه اثناعشریه ==
# درکیفیت حدوث مذهب تشیع و انشعاب آن به فرق مختلف؛
# در مکاید شیعه و طرق اضلال و تلبیس؛
# در ذکر اسلاف شیعه و علما و کتب ایشان؛
# در احوال اخبار شیعه و ذکر روات آن ها؛
# در الهیات؛
# در نبوات؛
# در امامت؛
# در معاد؛
# در مسائل فقهیه؛
# در مطاعن خلفای ثلاثه و ام المؤمنین و دیگر صحابه؛
# در خواص مذهب شیعه مشتمل بر سه فصل: 
* الف) در اوهام،
* ب) در تعصبات،
* ج) در هفوات؛
# در تولا و تبرا مشتمل بر مقدمات عشره<ref>همان، ص 1200.</ref>.
 
== میرحامد حسین کیست ==
علامه سید میرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، متکلمی بزرگ، عالمی متبحر و نام آور و استوانه ای استوار در قرن سیزدهم به شمار می آید. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، سید محمد نامی، از علمای نیشابور، به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی به مناصب دولتی در آمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند. یکی از احفاد سید محمد، به نام برهان الملک فرماندار صوبه اود شد... در زمان پادشاهان نیشابوری، جماعت زیادی از نیشابور و مشهد مقدس و سایر شهرهای خراسان به هندوستان رفتند و در شهر لکهنو مرکز حکومت آنان ساکن شدند. سادات نقوی تکه نیشابوری هستند در زمان پادشاهان اود به هند رفته اند. مرحوم میرحامد حسین نیشابوری، صاحب عبقات الانوار درتحت حمایت این خاندان حاکم شیعی فعالیت می کرد....<ref>محمد رضا حکیمی، همان، ص 105، به نقل از: شهید مطهری قدس سره، خدمات متقابل اسلام و ایران.</ref>.
 
وی در پنجم محرم سال 1246هجری قمری متولد شد. نام وی سید مهدی و کنیه او ابوالظفر بود و به سید حامد حسین معروف گشت. سید میرحامد حسین نزد پدرش به فراگیری علوم و معارف اسلامی پرداخت و در پانزده سالگی پدرش را از دست داد. آن گاه ادبیات و نهج البلاغه را نزد مفتی سید محمد عباسی، مقامات حریری را از مولوی سید برکت علی صاحب فراگرفت و حکمت و فلسفه را از سید مرتضی بن سلطان العلما و سید محمد بن دلدار علی آموخت.
 
میرحامد حسین، عالمی پر تتبع بود و بر آثار عالمان گذشته و اخبار و روایات تسلط و در این خصوص شهرت خاصی داشت. وی پس از کسب علوم معقول و منقول عمر خویش را به بحث و پژوهش در اسرار اعتقادات دینی و حراست از ارزش های اسلام راستین و احیای فلسفه سیاسی اسلام گذراند و در این راستا آثار گرانسنگی از خود به یادگار گذارد که صاحب اعیان الشیعه (جلد 18، ص 373) آن ها را ذکر کرده است.
 
میرحامد حسین در هجده صفر سال 1308 هجری قمری به دعوت حق لبیک گفت و در حسینیه جناب غفران مآب مدفون شد. رحلت میرحامد حسین،جهان اسلام و تشیع خصوصا مردم مسلمان هندوستان را در سوگ خود داغدار نمود و در عزایش به سوگ نشستند. ادبا و شعرا در تمجید از شخصیت او قصیده ها سرودند و در رثای وی مرثیه های بسیاری گفتند.
پدر میر حامد حسین، سید محمد قلی موسوی (م 1260ه.ق) سه فرزند به نام های سید سراج حسین (م 1282ه.ق)، سید اعجاز حسین (م 1286ه.ق) و سید حامد حسین (م 1306ه.ق) داشت. سیدناصر حسین (م 1361 ه.ق) و سید ذاکر حسین از فرزندان سید میرحامد حسین هستند. فرزندان سید محمد قلی موسوی همگان از عالمان دین و مشعل داران فرهنگ، عزت و فضیلت بودند و از خود آثار گرانسنگی به یادگار گذاردند. این خاندان بزرگ، ستارگانی درخشان در آسمان اندیشه بودند و هماره مشعل علم و تقوا و اعتقادات دینی را فروزان نگه داشتند.
 
علامه امینی درباره میرحامد حسین می گوید:
 
این سید پاک بزرگوار چونان پدر قدیس خویش، یکی از شمشیرهای آخته خداست بر سر دشمنان حق و درفش پیروزی حقیقت و دین، و آیتی بزرگ از آیات خدای سبحان است. خداوند به دست او حجت را تمام کرد و راه راست و حق را آشکار ساخت<ref> الغدیر، ج 1، ص 156 و 157.</ref>.
 
== عبقات الانوار ==
هرگاه از سوی عالمان شیعه کتابی بر رد تحفه اثناعشریه نگاشته می شد، عالمان هم اندیش مولوی عبدالعزیز و شاگردان وی در صدد پاسخ به آن بر می آمدند اما از آن جایی که کتاب عبقات الانوار میرحامد حسین از قوت بالا و منطقی محکم برخوردار بود آنان را یارای مبارزه و پاسخ نبود. «تاکنون نشنیده ام که کتابی بر رد عبقات الانوار نوشته شده باشد<ref>علامه سید علی حسینی میلانی، همان، ج 1، ص 128.</ref>». و این بهترین دلیل بر ناتوانی و تهی بودن اندیشه آنان است.
 
میرحامد حسین علاوه بر مستندنویسی، آداب اسلامی را کاملا رعایت می کرد. وی با برهان، دلیل، منطق و با حلم، صبر، عدل و انصاف از عهده پاسخ صاحب تحفه اثناعشریه برآمد.
 
صاحب تحفه اثناعشریه بر این باور بود که دلیل شیعه بر امامت ائمه(ع) منحصر در شش آیه و دوازده حدیث نبوی می باشد. میرحامد حسین می گوید:
 
اقول: ان اول ما فی هذا الکلام هو: حصر «الدهلوی » الاحادیث النبویة الشریفة الدالة علی خلافة امیرالمؤمنیین(ع) و ولایة المطلقة فی «اثنی عشر حدیثا» و هذا انکار للحقیقة الراهنة ولنا ندری اهو حصر عقلی ام استقرائی؟
 
اما العقل، فلاسبیل له الی الحکم فی مثل هذه القضایا و البحوث، وان کان حصرا استقرائیا، فان الواقع خلاف ما زعمه، فان النصوص الواردة فی هذا المضمار تبلغ فی العدد لاضعاف المضاعفة لهذا العدد المزعوم...، کما لایخفی علی الخبیر المنصف<ref>همان، ج 6، ص 51.</ref>.  
 
میرحامد حسین پاسخ خود را متوجه آیات و روایات مورد نظر عبدالعزیز دهلوی که در بخشی از تحفه اثناعشریه خود دلالت و سند آن ها را ضعیف دانسته بود ساخت و به همین جهت کتاب خود، عبقات الانوار را در دو منهج تنظیم و تالیف کرد.
 
== هدف از نگارش کتاب ==
علامه میرحامد حسین کتاب عبقات الانوار را در مقام دفاع از مذهب تشیع و فلسفه سیاسی اسلام و با انگیزه روشنگری و بیدارسازی و حق شناسی نگاشت که با آن تشیع در آن منطقه رونق یافت و افراد بسیار زیادی به مذهب تشیع گرویدند و برکات آن بر جهان اسلام باریدن گرفت.
علامه میر حامد حسین در این کتاب، تمام سعی و تلاش خود را معطوف این داشت تا عبقات الانوار، فلسفه امامت را روشن و مبین سازد و اسلام واقعی را معرفی کند; اسلامی که به عزت و آگاهی، تکامل و سعادت بشر و پویایی جامعه می اندیشد و رهبران آن، پیامبران و امامان معصومند. انسان با چنین ارزش، جایگاه و ارجمندیی، بایسته است فقط از رهبران معصوم پیروی کند تا شان و منزلت و عزت انسانی او تحت رهبری امامان معصوم حفظ شود.
 
== روش تحقیق ==
روش میرحامد حسین در نگارش این کتاب بدین گونه می باشد که ابتدا، مطلب مورد ادعای صاحب تحفه اثناعشریه را به همراه مستندات او دقیق و کامل بیان می کند آن گاه به پاسخ و رد آن می پردازد که در این رد و پاسخ، نخست سند احادیث مورد بحث (ثقلین، ولایت، غدیر، باب...) را بررسی می کند و آن گاه به اثبات تواتر و قطعی الصدور بودن، تنها از طریق اهل سنت و کتاب ها و مدارک معتبر آنان می پردازد و در این مورد، اسامی راویان آن حدیث شریف را از قرن دوم تا قرن سیزدهم (عصر خود) براساس قرن و با ذکر تاریخ وفات بیان و سپس حدیث مورد روایت آن راوی را ذکر می نماید و بعد به معرفی راوی، اعم از صحابی، تابعی، عالم و مؤلف می پردازد و نظریات صاحبان تراجم و شرح حال نگاران را در خصوص او بیان و حتی بعضی از کتاب ها، مانند مسند احمد، الامامة والسیاسه ابن قتیبه را نیز معرفی می کند. آن گاه متن حدیث و چگونگی دلالت آن را بر وفق نظر شیعه بر می رسد و تحلیل می کند و در پایان به یکایک شبهات و اعتراضات عامه پاسخی مبرهن می دهد.
 
میرحامد حسین پس از نقل مطالب یا حدیث، نشانی دقیق مصدر را، حتی باب و فصل و صفحه را می نگارد. این روش نگارش میرحامد حسین در عبقات الانوار بود و فرزندان و نوه او، که بعضی از مجلدات عبقات الانوار را کامل کردند همین شیوه را پی گرفتند. عبدالعزیز دهلوی بر این باور بود که فقط دوازده حدیث بر اثبات امامت علی بن ابی طالب(ع) وجود دارد و عالمان شیعه به آن ها استناد می کنند.
 
عبدالعزیز دهلوی در بخشی از باب هفتم کتاب خود که پیرامون مساله خلافت و موضوع امامت نگاشته است چنین وانمود می کند که عقاید شیعی مذهبان درباره پیشوایی و خلافت بلافصل علی(ع) و یازده نفر ائمه بر حق دیگر، مبنی بر دوازده یا سیزده روایتی است که یک یک آن ها را نقل کرده و سرانجام می گوید:
 
این احادیث به جز یکی یا دو تا از آن ها، بقیه از نظر سند ضعیف و از درجه اعتبار ساقط و از حیث دلیل بودن بر مدعات شیعه نارسا و غیر کافی است<ref>عبقات الانوار، حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1208.</ref>.  
 
و نیز جمله ای از آیات شریفه قرآنی را، که مورد استفاده شیعه بود، نقل و سپس دلالت آن آیات را بر عقیده شیعه تخطئه می نماید.
 
اگر چه احادیث مورد استدلال و استناد شیعه بر امامت آن حضرت بسیار زیاد می باشد، اما چون صاحب تحفه دوازده حدیث را مورد نقد قرار داد علامه میرحامد حسین نیز در عبقات الانوار از دوازده حدیث شریف بحث می کند و به تثبیت و تحکیم آن می پردازد، اگر چه هر یک از این احادیث خود به تنهایی بر اثبات امامت علی بن ابی طالب(ع) کافی است.
 
روش تحقیق میرحامد حسین در واقع بحث از علوم مختلف، مانند علم تفسیر، کلام، حدیث، درایه، رجال، تاریخ و ادبیات بود. بنابراین بحث های عبقات الانوار بسیار کامل و جامع می باشد و برای هر مفسر، متکلم، مورخ، ادیب و عالم محدثی قابل استفاده است.
 
شیخ آقا بزرگ تهرانی نکته اخلاقی قابل توجهی را درباره علامه بزرگوار میرحامد حسین بیان می کند:
 
امر عجیب این است میرحامد حسین این همه کتاب های نفیس و این دائرة المعارف های بزرگ را تالیف کرده است، در حالی که جز با کاغذ و مرکب اسلامی (یعنی کاغذ و مرکبی که در سرزمین های اسلامی به دست مسلمانان تهیه می شده است) نمی نوشته است و این به دلیل تقوای فراوان و ورع بسیار او بوده است اصولا دوری وی از به کار بردن صنایع غیر مسلمانان مشهور همگان است<ref>محمدرضا حکیمی، همان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359 .</ref>.
 
== زبان نگارش == میرحامد حس
از آن جایی که کتاب تحفه اثناعشریه به زبان (فارسی) نوشته شده بود میرحامد حسین نیز، که در صدد پاسخ به آن بود، کتاب عظیم عبقات الانوار خود را به زبان فارسی نگاشت. نثر فارسی، زیبا، پخته و پرمغز این کتاب نه تنها ملال آور یست بلکه شیرین و دلنشین است و چون از علوم مختلف بهره گرفته متنوع و گونه گونه است و هر خواننده را برای پی گیری موضوع ها و بحث ها، به دنبال خود می کشاند.
 
== منابع تحقیق ==
بخشی از این منابع و مصادر علامه میرحامد حسین، کتابخانه پدر بزرگوارش مرحوم سید محمد قلی موسوی و بخشی دیگر، کتاب های خریداری شده در مسافرت ها بود. بخش سوم منابع مورد نیاز علامه را از بلادهای مختلف طبق تقاضایش برای ایشان ارسال می داشتند و بخش آخر را نیز از کتابخانه هایی که هنگام بازدید می دید، استفاده می کرد که این بازدید و بهره برداری از کتابخانه حرم شریف نبوی در مدینه منوره و کتابخانه مکه مکرمه و بعضی از کتابخانه های مشهور عراق بوده است. وی در تهیه این منابع متحمل رنج ها و زحمت های فراوان شد تا با بهره وری از کتاب های معتبر اهل سنت به اثبات ولایت و امامت ائمه(ع) بپردازد<ref>علامه سید علی حسینی میلانی، همان، ج 1، ص 108 109.</ref>.
 
بخشی از کتاب های اهل سنت در موضوعات مختلف، که میرحامد حسین از آن استفاده کرده; عبارت است از:
* حدیث: الصحاح الستة وشروحها، کتب السنن، کنزالعمال، الموطا وشروحه، المشکاة وشروحها;
* تفسیر قرآن: تفسیر ابن کثیر، جلالین، کشاف زمخشری، درالمنثور سیوطی، طبری، روح المعانی;
* سیره: السیرة النبویة المعروفة بسیرة ابن هشام، سیرة النبویة دحلان، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد;
* فقه: المبسوط شمس الدین سرخسی، نیل الاوطار شوکانی، احکام الاحکام فی شرح عمدة الاحکام حلبی، بدایع الصنایع کاشانی;
* اصول فقه: المختصر لابی الحاجب وشروحه، الاصول سرخسی، المنار و شروحه، مسلم الثبوت و شروحه، نهایة العقول فخررازی;
* رجال الحدیث: تهذیب الکمال امزی، تهذیب التهذیب ذهبی، الکمال فی اسماء الرجال، الثقات از ابن حیان;
* کلام: شرح المقاصد تفتازانی، شرح المواقف جرجانی، شرح التجرید قوشجی...;
* تاریخ: تاریخ الطبری، تاریخ ابن اثیر، تاریخ ابن خلدون، تاریخ الیعقوبی، مروج الذهب مسعودی.
 
== نامه ها ==
پس از انتشار کتاب عبقات الانوار در کشورهای اسلامی، میرحامد حسین مورد تقدیر علمای دین واقع شد و برای او نامه های تقدیر و تشکر ارسال داشتند که تعدادی از آن ها با عنوان «سواطع الانوار فی تقریظات عبقات الانوار» به کوشش سید مظفر حسن در 56 صفحه در لکهنو در سال 1304 هجری قمری منتشر شد و سپس در سال 1323 با افزودگی هایی به همت مولوی سید مظفر حسین در 124 صفحه به چاپ رسید.
 
== جستارهای وابسته ==


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}


== منابع ==
== منابع ==
[http://ensani.ir/file/download/article/20120504180245-9056-4.pdf ﻋﺒﻘﺎت اﻷﻧﻮار«و ﻋﻼﻣﻪﻣﯿﺮ ﺣﺎﻣﺪ ﺣﺴﯿﻦ»]ensani.ir،اخذ شده در تاریخ 1403/4/14.

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۸

عبقات الانوار (کتاب)
عبقات الانوار.jpg
نامعَبَقاتُ الاَنوار فی اِمامَة الاَئمةِ الاَطهار
پدیدآورانسيد مير حامد حسين هندى نيشابورى
زبانعربی
زبان اصلیعربی
ترجمهفارسی
موضوعحادیث خاص

عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار،کتاب عبقات الانوار(معنای نام این کتاب «شکوفه‌های خوشبو» است) میر حامد حسین پاسخی است علمی، مستند و منطقی به کتاب تحفه اثناعشریه عبد العزیز دهلوی. مولوی عبد العزیز (1159-1239ه.ق) از علمای برجسته سنی، که به تعصب شهره بود و به «سراج الهند» شهرت داشت. وی در راستای تحقق اهداف بیگانگان و ایجاد شکاف در صفوف مسلمین در نیمه اول قرن سیزدهم کتاب تحفه اثناعشریه را تالیف کرد و در این کتاب با تمام توان به عقاید و آرای شیعه اتهام زد و افترا بست. وی در چاپ اول نام مستعار خود، غلام حلیم را بر آن گذارد و این نام، ماه تاریخ تولد عبدالعزیز دهلوی مؤلف کتاب است و در چاپ دوم نام اصلی خود را بر آن نهاد[۱].

نظرات بزرگان در مورد تحفه اثناعشریه

میر حامد حسین

در این کتاب(تحفه اثناعشریه) عقاید و آرای شیعه را به طور عموم و فرقه اثنی‌عشریه را به خصوص، در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان، به عباراتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به شیوه کتب نوآموزان که به خطا نزدیک‌تر است تا به برهان مورد حمله و اعتراض قرار داده... کتاب را مملو از افتراآت و تهمت های شنیعه ساخته است[۲].

استاد محمد رضا حکیمی

وی در خصوص فرایند منفی این کتاب در جهان اسلام می‌نویسد: باری این کتاب(تحفه اثناعشریه) بدین گونه انتشار یافت و باعث تشتت جبهه اسلامی هند شد و در دل برادران مسلمان، نسبت به یکدیگر کینه و نفرت پدید آورد و صفای مسجد و محراب و شکوه رمضان و عاشورا را کدر ساخت و طنین با حشمت بانگ «الله اکبر» و وحدت جهت قبله را که دل دشمن را آب می‌کرد و جان یهود و نصارای استعمارگر را می‌گداخت دستخوش نابه سامانی و تزلزل ساخت. سپس برخی دیگر از جان‌های تاریک و ایادی شر، به گونه‌ای دیگر به نشر و تکثیر کتاب پرداختند[۳].

مولوی عبدالعزیز دهلوی

مولوی عبدالعزیز دهلوی حرف تازه ای برای زدن ندارد بلکه حرف های پیشینیان خود، مثل ابن تیمیه، روزبهان، جوزی[۴] و کابلی از عالمان متعصب اهل سنت را تکرار کرده است.

جالب توجه است که این کتاب کاری ابتکاری هم نبوده است و مؤلف ایراد و اشکال تازه ای بر شیعه عرضه نکرده است، بلکه ترجمه و سرقتی بوده است از تالیفی که سال ها پیش نوشته شده است؛ زیرا بنا به نگارش نویسنده نجوم السماء (ج 1، ص 352) و مؤلف کتاب عبقات الانوار (مجلد حدیث غدیر)، اصل این کتاب همان کتاب صواقع خواجه نصرالله کابلی است که عبدالعزیز آن را به (فارسی) ترجمه کرده[۵] و به نام خود به چاپ رسانده است. مولوی عبدالعزیز دهلوی کتاب تحفه اثناعشریه را با تهمت، جسارت و بسیار بی محتوا و سبک به پایان برد.

خدا گواه است هنگامی که انسان نوشته های واهی و بی بن کتاب تحفه اثناعشریه را می نگرد، می بیند که یک صدم معلومات بیکرانی که در اقیانوس میرحامد حسین موج می زند و خیزابه می گیرد، برای روشن شدن نادرستی کتاب تحفه و ضعف علمی نویسنده آن بسنده است[۶].

هم اندیشان کج اندیش خیال نگر او با پندار محکم بودن تحفه اثناعشریه سعی بر ترویج آن داشتند تا با ارائه آن ورژنی جدید از سقیفه ارائه دهند. در این راستا کتاب تحفه اثناعشریه «در سال 1227 به وسیله غلام محمدبن محیی الدین اسلمی در شهر مدارس هندوستان به عربی ترجمه شد[۷]» و از آن پس چندین بار به صورت خلاصه و ترجمه چاپ و توزیع شد. کتاب تحفه، با چاپ های متعدد، در تحریک حس بدبینی اهل سنت علیه جامعه شیعه، اختلاف در صفوف مسلمین، تیره و تار ساختن روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مسلمین تا حدودی مؤثر افتاد.

کتاب تحفه اثناعشریه.jpg

مباحث کتاب تحفه اثناعشریه

  1. درکیفیت حدوث مذهب تشیع و انشعاب آن به فرق مختلف؛
  2. در مکاید شیعه و طرق اضلال و تلبیس؛
  3. در ذکر اسلاف شیعه و علما و کتب ایشان؛
  4. در احوال اخبار شیعه و ذکر روات آن ها؛
  5. در الهیات؛
  6. در نبوات؛
  7. در امامت؛
  8. در معاد؛
  9. در مسائل فقهیه؛
  10. در مطاعن خلفای ثلاثه و ام المؤمنین و دیگر صحابه؛
  11. در خواص مذهب شیعه مشتمل بر سه فصل:
  • الف) در اوهام،
  • ب) در تعصبات،
  • ج) در هفوات؛
  1. در تولا و تبرا مشتمل بر مقدمات عشره[۸].

میرحامد حسین کیست

علامه سید میرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، متکلمی بزرگ، عالمی متبحر و نام آور و استوانه ای استوار در قرن سیزدهم به شمار می آید. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، سید محمد نامی، از علمای نیشابور، به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی به مناصب دولتی در آمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند. یکی از احفاد سید محمد، به نام برهان الملک فرماندار صوبه اود شد... در زمان پادشاهان نیشابوری، جماعت زیادی از نیشابور و مشهد مقدس و سایر شهرهای خراسان به هندوستان رفتند و در شهر لکهنو مرکز حکومت آنان ساکن شدند. سادات نقوی تکه نیشابوری هستند در زمان پادشاهان اود به هند رفته اند. مرحوم میرحامد حسین نیشابوری، صاحب عبقات الانوار درتحت حمایت این خاندان حاکم شیعی فعالیت می کرد....[۹].

وی در پنجم محرم سال 1246هجری قمری متولد شد. نام وی سید مهدی و کنیه او ابوالظفر بود و به سید حامد حسین معروف گشت. سید میرحامد حسین نزد پدرش به فراگیری علوم و معارف اسلامی پرداخت و در پانزده سالگی پدرش را از دست داد. آن گاه ادبیات و نهج البلاغه را نزد مفتی سید محمد عباسی، مقامات حریری را از مولوی سید برکت علی صاحب فراگرفت و حکمت و فلسفه را از سید مرتضی بن سلطان العلما و سید محمد بن دلدار علی آموخت.

میرحامد حسین، عالمی پر تتبع بود و بر آثار عالمان گذشته و اخبار و روایات تسلط و در این خصوص شهرت خاصی داشت. وی پس از کسب علوم معقول و منقول عمر خویش را به بحث و پژوهش در اسرار اعتقادات دینی و حراست از ارزش های اسلام راستین و احیای فلسفه سیاسی اسلام گذراند و در این راستا آثار گرانسنگی از خود به یادگار گذارد که صاحب اعیان الشیعه (جلد 18، ص 373) آن ها را ذکر کرده است.

میرحامد حسین در هجده صفر سال 1308 هجری قمری به دعوت حق لبیک گفت و در حسینیه جناب غفران مآب مدفون شد. رحلت میرحامد حسین،جهان اسلام و تشیع خصوصا مردم مسلمان هندوستان را در سوگ خود داغدار نمود و در عزایش به سوگ نشستند. ادبا و شعرا در تمجید از شخصیت او قصیده ها سرودند و در رثای وی مرثیه های بسیاری گفتند. پدر میر حامد حسین، سید محمد قلی موسوی (م 1260ه.ق) سه فرزند به نام های سید سراج حسین (م 1282ه.ق)، سید اعجاز حسین (م 1286ه.ق) و سید حامد حسین (م 1306ه.ق) داشت. سیدناصر حسین (م 1361 ه.ق) و سید ذاکر حسین از فرزندان سید میرحامد حسین هستند. فرزندان سید محمد قلی موسوی همگان از عالمان دین و مشعل داران فرهنگ، عزت و فضیلت بودند و از خود آثار گرانسنگی به یادگار گذاردند. این خاندان بزرگ، ستارگانی درخشان در آسمان اندیشه بودند و هماره مشعل علم و تقوا و اعتقادات دینی را فروزان نگه داشتند.

علامه امینی درباره میرحامد حسین می گوید:

این سید پاک بزرگوار چونان پدر قدیس خویش، یکی از شمشیرهای آخته خداست بر سر دشمنان حق و درفش پیروزی حقیقت و دین، و آیتی بزرگ از آیات خدای سبحان است. خداوند به دست او حجت را تمام کرد و راه راست و حق را آشکار ساخت[۱۰].

عبقات الانوار

هرگاه از سوی عالمان شیعه کتابی بر رد تحفه اثناعشریه نگاشته می شد، عالمان هم اندیش مولوی عبدالعزیز و شاگردان وی در صدد پاسخ به آن بر می آمدند اما از آن جایی که کتاب عبقات الانوار میرحامد حسین از قوت بالا و منطقی محکم برخوردار بود آنان را یارای مبارزه و پاسخ نبود. «تاکنون نشنیده ام که کتابی بر رد عبقات الانوار نوشته شده باشد[۱۱]». و این بهترین دلیل بر ناتوانی و تهی بودن اندیشه آنان است.

میرحامد حسین علاوه بر مستندنویسی، آداب اسلامی را کاملا رعایت می کرد. وی با برهان، دلیل، منطق و با حلم، صبر، عدل و انصاف از عهده پاسخ صاحب تحفه اثناعشریه برآمد.

صاحب تحفه اثناعشریه بر این باور بود که دلیل شیعه بر امامت ائمه(ع) منحصر در شش آیه و دوازده حدیث نبوی می باشد. میرحامد حسین می گوید:

اقول: ان اول ما فی هذا الکلام هو: حصر «الدهلوی » الاحادیث النبویة الشریفة الدالة علی خلافة امیرالمؤمنیین(ع) و ولایة المطلقة فی «اثنی عشر حدیثا» و هذا انکار للحقیقة الراهنة ولنا ندری اهو حصر عقلی ام استقرائی؟

اما العقل، فلاسبیل له الی الحکم فی مثل هذه القضایا و البحوث، وان کان حصرا استقرائیا، فان الواقع خلاف ما زعمه، فان النصوص الواردة فی هذا المضمار تبلغ فی العدد لاضعاف المضاعفة لهذا العدد المزعوم...، کما لایخفی علی الخبیر المنصف[۱۲].

میرحامد حسین پاسخ خود را متوجه آیات و روایات مورد نظر عبدالعزیز دهلوی که در بخشی از تحفه اثناعشریه خود دلالت و سند آن ها را ضعیف دانسته بود ساخت و به همین جهت کتاب خود، عبقات الانوار را در دو منهج تنظیم و تالیف کرد.

هدف از نگارش کتاب

علامه میرحامد حسین کتاب عبقات الانوار را در مقام دفاع از مذهب تشیع و فلسفه سیاسی اسلام و با انگیزه روشنگری و بیدارسازی و حق شناسی نگاشت که با آن تشیع در آن منطقه رونق یافت و افراد بسیار زیادی به مذهب تشیع گرویدند و برکات آن بر جهان اسلام باریدن گرفت. علامه میر حامد حسین در این کتاب، تمام سعی و تلاش خود را معطوف این داشت تا عبقات الانوار، فلسفه امامت را روشن و مبین سازد و اسلام واقعی را معرفی کند; اسلامی که به عزت و آگاهی، تکامل و سعادت بشر و پویایی جامعه می اندیشد و رهبران آن، پیامبران و امامان معصومند. انسان با چنین ارزش، جایگاه و ارجمندیی، بایسته است فقط از رهبران معصوم پیروی کند تا شان و منزلت و عزت انسانی او تحت رهبری امامان معصوم حفظ شود.

روش تحقیق

روش میرحامد حسین در نگارش این کتاب بدین گونه می باشد که ابتدا، مطلب مورد ادعای صاحب تحفه اثناعشریه را به همراه مستندات او دقیق و کامل بیان می کند آن گاه به پاسخ و رد آن می پردازد که در این رد و پاسخ، نخست سند احادیث مورد بحث (ثقلین، ولایت، غدیر، باب...) را بررسی می کند و آن گاه به اثبات تواتر و قطعی الصدور بودن، تنها از طریق اهل سنت و کتاب ها و مدارک معتبر آنان می پردازد و در این مورد، اسامی راویان آن حدیث شریف را از قرن دوم تا قرن سیزدهم (عصر خود) براساس قرن و با ذکر تاریخ وفات بیان و سپس حدیث مورد روایت آن راوی را ذکر می نماید و بعد به معرفی راوی، اعم از صحابی، تابعی، عالم و مؤلف می پردازد و نظریات صاحبان تراجم و شرح حال نگاران را در خصوص او بیان و حتی بعضی از کتاب ها، مانند مسند احمد، الامامة والسیاسه ابن قتیبه را نیز معرفی می کند. آن گاه متن حدیث و چگونگی دلالت آن را بر وفق نظر شیعه بر می رسد و تحلیل می کند و در پایان به یکایک شبهات و اعتراضات عامه پاسخی مبرهن می دهد.

میرحامد حسین پس از نقل مطالب یا حدیث، نشانی دقیق مصدر را، حتی باب و فصل و صفحه را می نگارد. این روش نگارش میرحامد حسین در عبقات الانوار بود و فرزندان و نوه او، که بعضی از مجلدات عبقات الانوار را کامل کردند همین شیوه را پی گرفتند. عبدالعزیز دهلوی بر این باور بود که فقط دوازده حدیث بر اثبات امامت علی بن ابی طالب(ع) وجود دارد و عالمان شیعه به آن ها استناد می کنند.

عبدالعزیز دهلوی در بخشی از باب هفتم کتاب خود که پیرامون مساله خلافت و موضوع امامت نگاشته است چنین وانمود می کند که عقاید شیعی مذهبان درباره پیشوایی و خلافت بلافصل علی(ع) و یازده نفر ائمه بر حق دیگر، مبنی بر دوازده یا سیزده روایتی است که یک یک آن ها را نقل کرده و سرانجام می گوید:

این احادیث به جز یکی یا دو تا از آن ها، بقیه از نظر سند ضعیف و از درجه اعتبار ساقط و از حیث دلیل بودن بر مدعات شیعه نارسا و غیر کافی است[۱۳].

و نیز جمله ای از آیات شریفه قرآنی را، که مورد استفاده شیعه بود، نقل و سپس دلالت آن آیات را بر عقیده شیعه تخطئه می نماید.

اگر چه احادیث مورد استدلال و استناد شیعه بر امامت آن حضرت بسیار زیاد می باشد، اما چون صاحب تحفه دوازده حدیث را مورد نقد قرار داد علامه میرحامد حسین نیز در عبقات الانوار از دوازده حدیث شریف بحث می کند و به تثبیت و تحکیم آن می پردازد، اگر چه هر یک از این احادیث خود به تنهایی بر اثبات امامت علی بن ابی طالب(ع) کافی است.

روش تحقیق میرحامد حسین در واقع بحث از علوم مختلف، مانند علم تفسیر، کلام، حدیث، درایه، رجال، تاریخ و ادبیات بود. بنابراین بحث های عبقات الانوار بسیار کامل و جامع می باشد و برای هر مفسر، متکلم، مورخ، ادیب و عالم محدثی قابل استفاده است.

شیخ آقا بزرگ تهرانی نکته اخلاقی قابل توجهی را درباره علامه بزرگوار میرحامد حسین بیان می کند:

امر عجیب این است میرحامد حسین این همه کتاب های نفیس و این دائرة المعارف های بزرگ را تالیف کرده است، در حالی که جز با کاغذ و مرکب اسلامی (یعنی کاغذ و مرکبی که در سرزمین های اسلامی به دست مسلمانان تهیه می شده است) نمی نوشته است و این به دلیل تقوای فراوان و ورع بسیار او بوده است اصولا دوری وی از به کار بردن صنایع غیر مسلمانان مشهور همگان است[۱۴].

== زبان نگارش == میرحامد حس از آن جایی که کتاب تحفه اثناعشریه به زبان (فارسی) نوشته شده بود میرحامد حسین نیز، که در صدد پاسخ به آن بود، کتاب عظیم عبقات الانوار خود را به زبان فارسی نگاشت. نثر فارسی، زیبا، پخته و پرمغز این کتاب نه تنها ملال آور یست بلکه شیرین و دلنشین است و چون از علوم مختلف بهره گرفته متنوع و گونه گونه است و هر خواننده را برای پی گیری موضوع ها و بحث ها، به دنبال خود می کشاند.

منابع تحقیق

بخشی از این منابع و مصادر علامه میرحامد حسین، کتابخانه پدر بزرگوارش مرحوم سید محمد قلی موسوی و بخشی دیگر، کتاب های خریداری شده در مسافرت ها بود. بخش سوم منابع مورد نیاز علامه را از بلادهای مختلف طبق تقاضایش برای ایشان ارسال می داشتند و بخش آخر را نیز از کتابخانه هایی که هنگام بازدید می دید، استفاده می کرد که این بازدید و بهره برداری از کتابخانه حرم شریف نبوی در مدینه منوره و کتابخانه مکه مکرمه و بعضی از کتابخانه های مشهور عراق بوده است. وی در تهیه این منابع متحمل رنج ها و زحمت های فراوان شد تا با بهره وری از کتاب های معتبر اهل سنت به اثبات ولایت و امامت ائمه(ع) بپردازد[۱۵].

بخشی از کتاب های اهل سنت در موضوعات مختلف، که میرحامد حسین از آن استفاده کرده; عبارت است از:

  • حدیث: الصحاح الستة وشروحها، کتب السنن، کنزالعمال، الموطا وشروحه، المشکاة وشروحها;
  • تفسیر قرآن: تفسیر ابن کثیر، جلالین، کشاف زمخشری، درالمنثور سیوطی، طبری، روح المعانی;
  • سیره: السیرة النبویة المعروفة بسیرة ابن هشام، سیرة النبویة دحلان، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد;
  • فقه: المبسوط شمس الدین سرخسی، نیل الاوطار شوکانی، احکام الاحکام فی شرح عمدة الاحکام حلبی، بدایع الصنایع کاشانی;
  • اصول فقه: المختصر لابی الحاجب وشروحه، الاصول سرخسی، المنار و شروحه، مسلم الثبوت و شروحه، نهایة العقول فخررازی;
  • رجال الحدیث: تهذیب الکمال امزی، تهذیب التهذیب ذهبی، الکمال فی اسماء الرجال، الثقات از ابن حیان;
  • کلام: شرح المقاصد تفتازانی، شرح المواقف جرجانی، شرح التجرید قوشجی...;
  • تاریخ: تاریخ الطبری، تاریخ ابن اثیر، تاریخ ابن خلدون، تاریخ الیعقوبی، مروج الذهب مسعودی.

نامه ها

پس از انتشار کتاب عبقات الانوار در کشورهای اسلامی، میرحامد حسین مورد تقدیر علمای دین واقع شد و برای او نامه های تقدیر و تشکر ارسال داشتند که تعدادی از آن ها با عنوان «سواطع الانوار فی تقریظات عبقات الانوار» به کوشش سید مظفر حسن در 56 صفحه در لکهنو در سال 1304 هجری قمری منتشر شد و سپس در سال 1323 با افزودگی هایی به همت مولوی سید مظفر حسین در 124 صفحه به چاپ رسید.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. علامه سید علی حسینی، میلانی، خلاصه عبقات الانوار، ج 1،ص 158
  2. عبقات الانوار، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198.
  3. محمد رضا حکیمی، میرحامد حسین، ص 118.
  4. علامه سید علی حسینی میلانی، همان، ج 1، ص 111.
  5. عبقات الانوار،حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198-1199.
  6. محمدرضا حکیمی، همان، ص 151.
  7. عبقات الانوار، حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1199.
  8. همان، ص 1200.
  9. محمد رضا حکیمی، همان، ص 105، به نقل از: شهید مطهری قدس سره، خدمات متقابل اسلام و ایران.
  10. الغدیر، ج 1، ص 156 و 157.
  11. علامه سید علی حسینی میلانی، همان، ج 1، ص 128.
  12. همان، ج 6، ص 51.
  13. عبقات الانوار، حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1208.
  14. محمدرضا حکیمی، همان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359 .
  15. علامه سید علی حسینی میلانی، همان، ج 1، ص 108 109.

منابع

ﻋﺒﻘﺎت اﻷﻧﻮار«و ﻋﻼﻣﻪﻣﯿﺮ ﺣﺎﻣﺪ ﺣﺴﯿﻦ»ensani.ir،اخذ شده در تاریخ 1403/4/14.