سلطان‌ العلماء: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
| تصویر =   
| تصویر =   
| نام =  
| نام =  
| نام‌های دیگر = علاء الدین سید حسین بن رفیع الدین، خلیفه سلطان  
| نام‌های دیگر = علاء‌الدین سید حسین بن رفیع‌الدین، خلیفه السلطان  
| سال تولد = 1001 ق   
| سال تولد = 1001 ق   
| تاریخ تولد =  
| تاریخ تولد =  
خط ۹: خط ۹:
| سال درگذشت = 1064 ق
| سال درگذشت = 1064 ق
| تاریخ درگذشت =   
| تاریخ درگذشت =   
| محل درگذشت = ایران، بهشهر مازندران
| محل درگذشت = [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]]، بهشهر، مازندران
| استادان =
| استادان = {{فهرست جعبه افقی |پدر بزرگوارش سید رفیع‌الدین محمد بن شجاع‌الدین محمود حسینى| ملا حسین یزدى ندوشتی| ملا محمود زمانى|سید محمد بن على بن محمد حسنى|[[شیخ بهایی]]}}
| شاگردان =  
| شاگردان = ‏{{فهرست جعبه افقی |فرزندانش: ‏سید حسن، سید على، سید محمد و سید ابراهیم|میرزا عنایت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن محمد باقر اصفهانى|محمد داود تویسرکانى| آقا حسین خوانسارى |[[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسى]] صاحب بحار الأنوار|میرزا عبد الرزاق کاشانى و ...}}
| دین = [[اسلام]]
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[شیعه]]
| مذهب = [[شیعه]]
| آثار = {{ | | | | |}}  
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |توضیح الأخلاق، خلاصه کتاب اخلاق ناصرى تألیف خواجه نصیر الدین طوسى| دیوان سلطان العلماء| رساله مناظراته مع الشیخ أبی السعود فی القسطنطنیة|أنموذج العلوم| حاشیه بر تهذیب| حاشیه بر استبصار| حاشیه بر تفسیر بیضاوى و ...}}  
| فعالیت‌ها = {{ | | | | | | }}  
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه افقی |سرپرستى بسیارى از علویون و فقرا و اهل علم و توزیع غذا برای آنان در شب‌هاى تاریک| اقامۀ نمازجمعه در اصفهان و دایر کردن دفاترى براى اوقاف تأسیس مدارس علمیه| تأسیس مراکز درمانى|}}
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''علاء‌الدین سید حسین بن رفیع‌الدین''' (م 1001 ق)، معروف به '''سلطان‌ العلماء''' از سادات و بزرگان مذهبی و سیاسی [[شیعه]] در قرن یازدهم هجری قمری است. وی از محضر عالمانی همچون پدر بزرگوارش، سید رفیع‌الدین محمد، ملا محمود زمانى، [[شیخ بهایی]]، سید محمد بن على و ملا حسین یزدى ندوشتى تلمذ، و شاگردان مانند آقا حسین خوانسارى، [[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسى]]، میرزا عبدالرزاق کاشانى، ملا محمد سلیم رازى و ... تربیت نمودند. شهرت علمی '''سلطان العلماء''' موجب شد که در سال 1033 ق، از طرف [[شاه عباس صفوی|شاه عباس]] به وزارت منصوب شود و در همین سال نیز با دختر شاه ازدواج کرد و داماد شاه شد. وی تا وفات شاه عباس اول در این منصب بود و سپس در زمان شاه صفی به دلیل کدورتی که بین او و شاه رخ داد از این مقام عزل و به [[قم]] تبعید شد که در مدت اقامت در این شهر آثار گوناگونی را از جمله حاشیه بر کتاب‌های مختلف حدیثی، [[فقه|فقهی]]، [[اصول فقه|اصولی]] و [[تفسیر|تفسیری]] تألیف کرد. سلطان العلماء، دوباره توسط شاه به مقام وزارت دعوت شد و تا زمان وفاتش در عصر شاه عباس دوم در این مقام  وزارت بود. رسیدگی به امور علویون، علما و فقیران، دایر کردن دفاتر اداره اوقاف، تأسیس مدارس علمیه و درمانگاه‌ها از فعالیت‌های دورۀ وزارت ایشان بود. او سرانجام در سال 1064 ق، ‏در مازندران درگذشت و بدن او به [[نجف اشرف]] انتقال و در حرم مطهر به خاک سپرده شد.
==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
علاء الدین سید حسین بن رفیع الدین، معروف به خلیفه سلطان در سال 1001 ق، در شهر اصفهان متولد شد. بیشتر نیاکان و اجداد وی از بزرگان مذهبی و سیاسی در عصرهای مختلف، و در دوره متأخر به سادات خلیفه مشهور بودند. نسب او از جانب پدر با 29 واسطه به امام سجاد (ع) می‌رسید و از جانب مادر از سادات شهرستان بود. اجداد سید حسین از علماء و ‏حكام مازندران بودند از جمله جد اعلاى او سيد مير بزرگ مرعشى مدتى از عمر شريفش را در ‏مازندران حكومت کردند و از خاندان  وی نخستین کسی که در اصفهان ساکن شده، مير نظام الدين على بن مير قوام الدين محمد است. پدر او رفیع الدین "الحق" به  فضل، کمال، سلامت نفس و خیر اندیشی معروف بود.  
علاء‌الدین سید حسین بن رفیع الدین، معروف به سلطان العلماء در سال 1001 ق، در شهر [[اصفهان]] متولد شد. بیشتر نیاکان و اجداد وی از بزرگان مذهبی و سیاسی در عصرهای مختلف، و در دورۀ متأخر به سادات خلیفه مشهور بودند. نسب او از جانب پدر با 29 واسطه به [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام سجاد (علیه‎‌السلام)]] می‌رسید و از جانب مادر از سادات شهرستان بود. اجداد سید حسین از علماء و ‏حکام مازندران بودند از جمله جد اعلاى او سید میر بزرگ مرعشى مدتى از عمر شریفش را در ‏مازندران حکومت کردند و از خاندان  وی نخستین کسی که در [[اصفهان]] ساکن شده، میر نظام‌الدین على بن میر قوام‌الدین محمد است. جد ایشان، سید شجاع‌الدین محمود بن سید على، در علوم معقول و منقول تبحر داشت و اموال زیادی را وقف امور خیریه کرد. پدر او رفیع الدین "الحق"، و برادرش میرزا قوام‌الدین بن میرزا رفیع‌الدین محمد از بزرگان مذهبی سیاسی، که در زمان شاه عباس اول به صدارت منصوب شدند، به  فضل، کمال، سلامت نفس و خیر اندیشی معروف بود<ref>سید محسن امین، ''اعیان الشیعه''، ج 10، ص 108؛ ج 5، ص10؛ ج 8، ص 481.</ref>.


==تحصیلات و تدریس==
سید حسین در خاندان علم و فضل متولد، و رشد کرد. نخستین و بهترین استاد و مربى ‏او پدر بزرگوارش، رفیع‌الدین بود. وی در دروان تحصیل با ملا خلیل هم‌‌بحث بود و به غیر از هم‌بحث بودن ارتباط دوستی عمیقی نیز بین آن دو بود، طوری که ملا خلیل کتاب شافی فی شرح الکافی را به ‏اسم سلطان العلماء منتشر نمودند. این دو علاوه بر شاگردی از محضر رفیع‌الدین، پدر سلطان العلماء، در مجلس درس [[شیخ بهایی]]، ملا محمد زمانی و ملا حسین یزدی ندوشتی حضور یافتند و از محضرشان استفاده کردند<ref>آقا بزرگ تهرانی، ''الذریعه الی تصانیف الشیعه''، ج3، ص6. </ref>.
   
   
===استادان===
# ملا محمود زمانى؛
# ملا حسین یزدى ندوشتى؛
# سید محمد بن على بن محمد حسنى؛
# شیخ بهایى بهاءالدین محمد بن حسین بن عبدالصمد؛
# پدر بزرگوارش، سید رفیع‌الدین محمد بن شجاع‌الدین محمود حسینى.
===تدریس===
ایشان از مشهورترین مدرسان و استادان زمان خود بود و در مجالس درس و منابر وعظ او بیش دو هزار نفر حضور داشتند<ref>سید محسن امین، ''اعیان الشیعه''، ج 6، ص 165.</ref>. وی در دروس مانند منطق، اخلاق، تفسیر، فقه و اصول، مجلس درس داشتند و شاگردان و آثار گوناگونی را در این زمینه تربیت و تألیف کردند.
===شاگردان===
# ‏میرزا عنایت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن محمد باقر اصفهانى، دایى صاحب ریاض؛
# ‎محمد داود تویسرکانى؛
# ‏سید حسن، سید على، سید محمد و سید ابراهیم، فرزندان سلطان العلماء؛
# آقا حسین خوانسارى صاحب مشارق الشموس؛
# [[‏‎علامه مجلسى]] صاحب بحار الأنوار؛
# میرزا عیسى پدر سید على صاحب الریاض؛
# میرزا عبد الرزاق کاشانى؛
# ملا ابو الخیر محمد تقى فارسى صاحب رسالة معرفة التقویم؛
# ملا محمد سلیم رازى.
===آثار===
{{فهرست ستونی|۲}}
# توضیح الأخلاق، خلاصه کتاب اخلاق ناصرى تألیف خواجه نصیر الدین طوسى؛ 
#حاشیه بر تهذیب و استبصار؛
#دیوان سلطان العلماء؛
#آداب الحج؛
#أنموذج العلوم؛
#حاشیه بر تفسیر بیضاوى؛
#حاشیه بر حاشیه خفرى بر شرح تجرید قوشچى؛
#‎حاشیه بر شرح لمعه؛
#حاشیه بر شرح اربعین حدیث شیخ بهایى؛
#حاشیه بر شرح مختصر الأصول عضدى؛
#حاشیه بر شرح شمسیه؛
#حاشیه بر معالم؛
# ‏حاشیه بر شرح مطالع؛
# ‏حاشیه بر مختلف علامه؛
# حاشیه بر کشاف؛
# ‏حاشیه بر زبدة الأصول شیخ بهایى؛
# ‏حاشیه بر شرائع الإسلام؛
# ‏حاشیه بر من لا یحضره الفقیه، (بر بعضى ابواب آن‎(‎؛
# حاشیه بر حاشیه قدیمه جلالیه؛
#رساله مناظراته مع الشیخ أبی السعود فی القسطنطنیة. این کتاب حاصل زحمات فرزندش ‏سید على است‎.‎
{{پایان}}


وی سیدی فاضل، سلیم النفس، ملک خصال و آگاه به علوم معقول و منقول بود که بعد از فوت قاضی سلطان، صاحب منصب صدارت، در سال 1026 ق، از طرف عباس اول به این مقام منصوب شد و به سر و سامان دادن امور صدارت پرداخت و در زمان تصدی منصب صدرات در کمال دیانت، بی طمعی، حقانبت و پرهیزکاری رفتار کرد و پس از وفات شاه عباس اول، در زمان  شاه صفی از صدارت عزل و پس از مدتی درگذشت.
===مناظرات علمی===
سید حسین به مناطق مختلفی از، از جمله قسطنطنیه، [[مصر]] و [[یمن]] مسافرت کرده است و در مصر با علماى [[قاهره]] به مناظره و تبادل نظر پرداخته است. همچنین در یمن با امام [[زیدیه]] ملاقات داشته و در سفرش به قسطنطنیه با ابى مسعود، مفتى و صاحب تفسیر معروف، مناظراتى داشته ‏که بعدها فرزندش سید على آن را به‌صورت کتابى تدوین کرده است.


   
==منصب وزارت==
==تحصيلات==
با رشد علمی سید حسین، وی مورد توجه و عنایت [[شاه عباس صفوی|شاه عباس اول]] واقع شد و پس از وفات سلمان خان وزیر وقت شاه، در سال 1033 ق، از طرف [[شاه عباس صفوی|شاه عباس]] به وزارت منصوب شد، در همان زمان پدر ایشان رفیع الدین نیز صاحب منصب صدرات بود و این دو بزرگوار هر کدام در مقام خود پاسخگوی مراجعات مردم بودند. سلطان العلماء  در زمان شاه عباس، علاوه بر اینکه حدود چهار تا پنج سال وزارت شاه عباس را به عهده داشت، در سال 1033 ق، نیز با دختر او ازدواج کرد و داماد شاه نیز بود که حاصل این وصلت تولد چهار فرزند پسر به نام‌هاى سید ابراهیم، سید حسین، سید رفیع‌الدین محمد و سید ‏على  شد که همه آنان  از  دانشمندان و بزرگان زمان خود و داراى مقام اجتهاد و استنباط بودند. وی پس از درگذشت شاه عباس، به مدت دو سال وزارت شاه صفى را به عهده داشت و به دلیل درگیری با شاه در یکی از جنگ‌ها بین او و شاه صفى، در سال 1041 ق، توسط شاه از مقام وزارت عزل گردید و شاه دستور داد تا تمام فرزندانش کور شده و خودش نیز به [[قم]] تبعید گشت. سید حسین بعد از تبعید به قم  بین ده تا پانزده سال مشغول به مطالعه و تدریس و تألیف بود که کتاب ‏حاشیه بر معالم الدین را نیز در این زمان نوشت. پس از مدتى شاه صفى او را به اصفهان فراخواند و دوباره به وزارت منصوب کرد. او برای فریضه [[حج]] به [[مکه  |مکه مکرمه]] رفته بود که شاه صفى از دنیا رفت و شاه عباس دوم ‏به سلطنت رسید و پس از قتل میر تقى خان در سال 1052 ق، او را به وزارت منصوب کرد که تا ‏آخر عمر شریفش در سال 106 ق، مدت هشت سال و شش ماه وزارت شاه عباس دوم را به ‏عهده داشت‎.‎
 
==ویژگی‌های اخلاقی==
‎سلطان العلماء علاوه بر خصوصیات بارزی همچون فضل، کمال سلامت نفس، تواضع و خیراندیشی، سعه صدر و توانایى روحى بسیار بالاىی داشت. طوری که پس از درگیریش با شاه صفی، عزل از مقام وزارت و کور شدن فرزندانش و تبعید به [[قم]] توسط شاه، با صبر و مقاومت در قم به تألیف و تحقیق پرداخت و با تحمل این ‏مصائب، آثار ارزشمندى را از خود بر جاى گذاشت.
 
==فعالیت‌ها==
# سرپرستى بسیارى از علویون و فقرا و اهل علم و  توزیع غذا برای آنان در شب‌هاى تاریک؛
# اقامه [[نماز جمعه]] در [[اصفهان]] و دایر کردن دفاترى براى اوقاف؛
# تأسیس مدارس علمیه؛
# تأسیس مراکز درمانى.
 
==درگذشت==
سلطان العلماء پس از برگشتن از فتح قندهار در سال 1064 ق، ‏در بهشهر مازندران درگذشت و بدن او به [[نجف اشرف]] انتقال و در محلى به نام ‏کشوانیه، در جنوب شرقى حرم مطهر به خاک سپرده شد.
 
== جستارهای وابسته ==
* [[شیخ بهایی]]
* [[نماز جمعه]]
* [[اصفهان]]
* [[نجف]]
* [[قم]]
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
==منابع==
*[https://fa.al-shia.org/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%89-%D9%85%D8%B1%D8%B9%D8%B4%D9%89-%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%A1/ سید حسین حسینى مرعشى (سلطان العلماء)، پایگاه علمی، فرهنگی، اعتقادی الشیعه]، تاریخ درج مطلب: بی‌تا، تاریخ مشاهدۀ مطلب: 6 مرداد 1403 ش.
*کریمی، علی‌رضا، خلیفه سلطان (سلطان العلماء) فقیه و وزیر اعظم عصر، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 6، زمستان 1376 ش.


سيد حسين در خاندان علم و فضل متولد، و رشد كرد. نخستین و بهترين استاد و مربى ‏او پدر بزرگوارش، رفیع الدین بود. با شروع به تحصيل، با ملا خليل بن غازى ( متوفاى 1089 قمرى) ‏هم‏درس و هم‏بحث مى‏شود. اين دو علاوه بر اينكه هم‏درس بوده‏اند، هم‏سن نيز بوده‏اند‎.‎
[[رده:ایران]]
در مورد ملا خليل در رياض العلماء اينطور گفته شده است: فاضل متكلم أصولي جامع دقيق ‏النظر قوي الفكر من أجلة مشاهير عصرنا و أكمل أكابر فضلاء دهرنا.(رياض العلماء ج 2 ص ‏‏261‏‎)
[[رده:شخصیت‌ها]]
صاحب أمل الآمل درباره او مى‏گويد: فاضل علامة حكيم متكلم محقق موفق فقيه محدث ثقة جامع ‏للفضائل ماهر معاصر(أمل الآمل ج 2 ص 92‏‎)
داشتن چنين هم‏بحث و همراهى فاضل، در رشد علمى سلطان العلماء تأثير بسزايى داشته است. اين ‏دو علاوه بر استفاده از محضر پدر بزرگوار سلطان العلماء، از محضر شيخ بهائى )متوفاى ‏‏1030 قمرى( و ملا محمد زمانى و ملا حسين يزدى ندوشتى نيز، نهايت استفاده را برده‏اند‎.‎
ارتباط او با ملا خليل به حدى بوده كه كتاب شافي في شرح الكافي تأليف ملا خليل را به ‏اسم سلطان العلماء منتشر نموده است. (الذريعة ج 3 ص 6 و 7‏‎)
‎ ‎وزارت
به تدريج با رشد علمى خليفة السلطان، او مورد عنايت شاه عباس اول واقع شده و پس از ‏وفات سلمان خان در سال 1033 قمرى، به وزارت گماشته مى‏شود‎.‎
در همان زمان پدر بزرگوار ايشان ميرزا رفيع محمد صدر، صدارت شاه عباس را به عهده داشته ‏و آن دو، در يك خانه به مراجعات مردم پاسخ مى‏داده‏اند‎.‎
سلطان العلماء حدود چهار تا پنج سال وزارت شاه عباس را به عهده داشته و علاوه بر آن، ‏داماد او نيز بوده و در سال 1033 با دختر او ازدواج كرده است‏‎.‎
از اين ازدواج چهار پسر به نامهاى سيد ابراهيم، سيد حسين، سيد رفيع الدين محمد و سيد ‏على كه همه از فضلا و بزرگان زمان خود و داراى مقام اجتهاد و استنباط بوده‏اند، حاصل ‏شده است‎.‎
ايشان پس از رحلت شاه عباس، مدت دو سال وزارت شاه صفى را به عهده داشته كه در يكى ‏از جنگها بين او و شاه صفى درگيرى پيش مى‏آيد كه جزئيات آن در منابع تاريخى موجود نيست. ‏در نتيجه اين درگيرى، او در سال 1041 از وزارت عزل شده و تمام فرزندانش كور شده و خود ‏او نيز به قم تبعيد گشت‎.‎
او در قم بين ده تا پانزده سال مشغول به مطالعه و تدريس و تأليف مى‏گردد كه كتاب ‏حاشيه بر معالم الدين را نيز در اين زمان نوشته است‎.‎
بعد از مدتى شاه صفى او را به اصفهان خوانده و او را به وزارت منصوب كرد. هنگامى كه ‏خليفة السلطان براى حج به مكه مكرمه رفته بود، شاه صفى از دنيا رفت و شاه عباس دوم ‏به سلطنت رسيد و پس از قتل مير تقى خان در سال 1052، او را به وزارت منصوب كرد كه تا ‏آخر عمر شريفش در سال (1064 قمرى) ، مدت هشت سال و شش ماه وزارت شاه عباس دوم را به ‏عهده داشت‎.‎
ويژگيها
از ويژگيهاى مهم سلطان العلماء استعداد سرشار او است. او در حالى كه مدتى از عمر ‏شريفش را در منصبهاى اجرايى مشغول به كار بوده، از نظر علمى نيز تا حدى رشد كرده كه ‏نمونه آن تأليف كتابهاى متعدد در رشته‏هاى مختلف منطق، اخلاق، تفسير، فقه و اصول است‎.‎
از خصوصيات ديگر اين بزرگوار اينكه سرپرستى بسيارى از علويين و فقرا و اهل علم را به ‏عهده داشته و شبهاى تاريك غذا براى آنان مى‏برده و بين آنان توزيع مى‏كرده است‎.‎
از ديگر آثار او اقامه نماز جمعه در اصفهان و ترتيب دفاترى براى اوقاف بوده است‎.‎
او چندين بار به زيارت خانه خدا رفته كه چند بار آن با پاى پياده بوده است‏‎.‎
وى مدارس علميه‏اى را بنيان نهاده و اولين كسى است كه مراكز درمانى را در دولت صفويه ‏بنيان نهاده است‎.‎
نمونه ديگر آن، تدريس آن بزرگوار است. در أعيان الشيعة به نقل از سيد شهاب الدين ‏تبريزى اينگونه نوشته شده: كان من أشهر مدرسي عصره، يحضر درسه نحو ألفين و يصعد المنبر و ‏يلقي الدرس. بل قيل إنه لم ينصب في عصر الصفوية منبر لمدرس كما نصب له(أعيان الشيعة ج ‏‏6 ص 165‏‎)‎
در محضر درس او بزرگانى از فقها حضور داشته‏اند كه از مشهورترين آنان علامه مجلسى صاحب ‏بحار الأنوار است‎.‎
از ويژگيهاى ديگر او سفرهايش به مناطق مختلف و از جمله قسطنطنيه است. او به مصر نيز ‏مسافرت كرده و با علماى قاهره به تبادل نظر پرداخته است. همچنين به يمن مسافرت كرده و ‏با امام زيديه ملاقات داشته است‎.‎
او در سفرش به قسطنطنيه با ابى مسعود، مفتى آنان و صاحب تفسير معروف، مناظراتى داشته ‏كه بعدها فرزندش سيد على آن را به صورت كتابى تدوين كرده است‎.‎
از خصوصيات ديگر، توانايى روحى بسيار بالاى او است كه پس از اينكه فرزندانش به وسيله ‏شاه صفى كور مى‏شوند با صبر و مقاومت در قم به تأليف و تحقيق پرداخته و با تحمل اين ‏مصايب، آثار ارزشمندى را از خود بر جاى گذاشته است. اگر چه اين تحمل و صبر از عظمت ‏روحى او حكايت دارد، امّا از قساوت و حق ناشناسى و ناجوانمردى شاه صفى صفوى نيز حكايت ‏مى‏كند‎.‎
‎ ‎بزرگان اين خاندان
خاندان سلطان العلماء، چه اجداد طاهرين او و چه فرزندان و بازماندگانش، خاندان ‏فضيلت و علم و تقوا مى‏باشند كه از جمله آنان است‎:‎
‏1‏‎ - ‎درباره سيد شجاع الدين محمود بن سيد على، جد ايشان، در تاريخ عالم آرا اينطور ‏آمده است: كان من مشاهير المدرسين بأصفهان، يجتمع المحصلون من كل فج عميق في المعقول و ‏المنقول. وقف عدة أملاك لمصارف الخيريّة. (أعيان الشيعة ج 10 ص 108 به نقل تاريخ عالم ‏آرا‎(‎
‏2‏‎ - ‎در مورد پدر بزرگوارشان رفيع الدين محمد بن شجاع الدين محمود (متوفاى 1304 قمرى)‏در أعيان اينطور گفته شده است: كان عالم عصره في المعقول و المنقول، نال الصدارة من ‏الشاه طهماسب و من الشاه عباس أيضا، كان المترجم مع السيد الداماد و الشيخ البهائي ‏شريك البحث و الدرس و كان من مشاهير المدرسين في ذلك العصر. (أعيان الشيعة ج 10 ص 55‏‎)
‏3‏‎ - ‎راجع به برادر بزرگوار سلطان العلماء، ميرزا قوام الدين بن ميرزا رفيع الدين محمد، ‏در أعيان اينطور آمده: كان عالماً فاضلاً بارعاً شاعراً لبيباً تقلد الصدارة العظمى من ‏قبل الشاه عباس الأوّل بعد وفاة والده الميرزا رفيع الدين محمد.(أعيان الشيعة ج 8 ص ‏‏451‏‎)
گفتار دانشمندان
أمل الآمل‎:‎
‎‎عالم محقق مدقق عظيم الشأن جليل القدر صدر العلماء(أمل الآمل ج 2 ص 92‏‎)
رياض العلماء‎:‎
‎‎فاضل عالم محقق مدقق جامع في أكثر الفنون، شاعر، منشى‏ء، كان علاّمة عصره و أستاذ علماء ‏دهره، صاحب التصانيف المحررة و التآليف المجوّدة المقرّرة )رياض العلماء ج 2 ص 51‏‎)
أعيان الشيعة‎:‎
‎‎و مجمل القول إنّه فقيه أصولي محدث حكيم متكلم مفسر محقق مدقق أخلاقي جامع لأصناف العلوم ‏العقلية و النقلية، مؤلف مهذب التأليف هذا مع تحمله أعباء الوزارة و شؤون إدارة ‏المملكة (أعيان الشيعة ج 6 ص 164‏‎)‎
جامع الرواة‎:‎
‎‎جليل القدر عظيم الشأن رفيع المنزلة من وجوه هذه الطائفة و ثقاتها و أثباتها و ‏أعيانها، أمره في الجلالة و عظم الشأن و سمو الرتبة و الثقة أشهر من أن يذكر و فوق ما ‏يحوم حوله العبارة، كان عالماً بالعلوم العقلية و النقلية، له تصانيف...(أعيان ‏الشيعة به نقل از جامع الرواة ج 6 ص 61‏‎)‎
الفوائد الرضوية‎:‎
‎‎وزير و ركن معتمد كبير، عالم محقق، مدقق عظيم الشأن، جليل القدر، علاء الدولة و الدين ‏و الدنيا، صاحب صدارة الأئمة و العلماء، إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و ‏الفضل )الفوائد الرضوية ص 159‏‎)
روضات الجنات‎:‎
‎»‎السيد السند الوزير، و الركن المعتمد الكبير، علاء الدولة و الدين، كان من أعاظم ‏الفضلاء و الأعيان، و أناخم النبلاء في أفنان في كل ما أتى عليه حق التحقيق و مدققاً حل ‏ما توجه إليه كل التدقيق، عجيب الفطرة و الوجدان، غريب الفكرة و الإمعان، بديع ‏التصرف في العلوم، رفيع التدرب في الرسوم، مالك أزمّة الحكومة بين الخلائق في زمانه، و صاحب ‏صدارة الأئمة و العلماء في أوانه، مفوضاً إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و ‏الفضل (روضات الجنات ج 2 ص 346‏‎)
‎ ‎اساتيد
‏1‏‎ - ‎ملا محمود زمانى
‏2‏‎ - ‎ملا حسين يزدى ندوشتى
‏3‏‎ - ‎سيد محمد بن على بن محمد حسنى
‏4‏‎ - ‎شيخ بهايى بهاء الدين محمد بن حسين بن عبد الصمد (متوفاى 1030 قمرى‏‎(‎
‏5‏‎ - ‎پدر بزرگوارش، سيد رفيع الدين محمد بن شجاع الدين محمود حسينى
‎ ‎شاگردان
‏1‏‎ - ‎ميرزا عنايت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن محمد باقر اصفهانى، دايى صاحب رياض (متوفاى ‏قبل از 1074 قمرى‏‎(‎
‏2‏‎ - ‎محمد داود تويسركانى
‏3‏‎ - ‎سيد حسن، سيد على، سيد محمد و سيد ابراهيم، فرزندان سلطان العلماء
‏4‏‎ - ‎آقا حسين خوانسارى صاحب مشارق الشموس
‏5‏‎ - ‎علامه مجلسى صاحب بحار الأنوار
‏6‏‎ - ‎ميرزا عيسى پدر سيد على صاحب الرياض
‏7‏‎ - ‎ميرزا عبد الرزاق كاشانى
‏8‏‎ - ‎ملا ابو الخير محمد تقى فارسى صاحب رسالة معرفة التقويم
‏9‏‎ - ‎ملا محمد سليم رازى
‎ ‎تأليفات
‏1‏‎ - ‎توضيح الأخلاق، خلاصه كتاب اخلاق ناصرى، تأليف خواجه نصير الدين طوسى است‎.‎
‏2‏‎ - ‎حاشيه بر تهذيب و استبصار
‏3‏‎ - ‎ديوان سلطان العلماء
‏4‏‎ - ‎آداب الحج
‏5‏‎ - ‎أنموذج العلوم
‏6‏‎ - ‎حاشيه بر تفسير بيضاوى
‏7‏‎ - ‎حاشيه بر حاشيه خفرى بر شرح تجريد قوشچى
‏8‏‎ - ‎حاشيه بر شرح لمعه
‏9‏‎ - ‎حاشيه بر شرح اربعين حديث شيخ بهايى
‏10‏‎ - ‎حاشيه بر شرح مختصر الأصول عضدى
‏11‏‎ - ‎حاشيه بر شرح شمسيه
‏12‏‎ - ‎حاشيه بر معالم
‏13‏‎ - ‎حاشيه بر شرح مطالع
‏14‏‎ - ‎حاشيه بر مختلف علاّمه
‏15‏‎ - ‎حاشيه بر كشاف
‏16‏‎ - ‎حاشيه بر زبدة الأصول شيخ بهايى
‏17‏‎ - ‎حاشيه بر شرائع الإسلام
‏18‏‎ - ‎حاشيه بر من لا يحضره الفقيه، (بر بعضى ابواب آن‎(‎
‏19‏‎ - ‎حاشيه بر حاشيه قديمه جلاليه
‏20‏‎ - ‎رسالة مناظراته مع الشيخ أبي السعود في القسطنطنية. اين كتاب حاصل زحمات فرزندش ‏سيد على است‎.‎
فرزندان
سلطان العلماء داراى چهار پسر بوده است كه درباره آنان مؤلف أعيان الشيعة اينطور ‏مى‏نويسد: السيد إبراهيم بن سلطان العلماء (م 1098 ق)، كان فقيهاً محدثاً أصولياً ‏متكلماً شاعراً قرأ على والده (أعيان الشيعة ج 2 ص 135‏‎)‎
او داراى تصانيف متعددى بوده است كه در الذريعة اينطور آمده است: الحواشي على كتب ‏كثيرة من الأصول و الفقه و غيرها للسيد ميرزا إبراهيم بن سلطان العلماء (الذريعة ج 7 ص ‏‏107‏‎)
سيد حسن بن سيد حسين سلطان العلماء: كان عالماً فاضلاً فقيهاً محدثاً متكلماً من تلامذة ‏والده (أعيان الشيعة ج 5 ص 51‏‎)
سيد محمد بن سيد حسين سلطان العلماء: كان فقيهاً عالماً محدثاً ورعاً قرأ على والده، و له ‏آثار عملية و حواشي على كتب الفقه و الحديثأعيان الشيعة ج 9 ص 252‏‎)‎
و راجع به چهار فرزند اينطور آورده است: كلهم علماء فضلاء(أعيان الشيعة ج 6 ص ‏‏165‏‎)‎
‎ ‎وفات
عالم جليل القدر، سلطان العلماء حسينى، پس از برگشتن از فتح قندهار در سال 1064 قمرى، ‏در مازندران دار فانى را وداع گفت و بدن مطهر او را به نجف اشرف برده و در محلى بنام ‏كشوانيه، در جنوب شرقى حرم مطهر به خاك سپردند. قبر او هم اكنون سالم است و در داخل ‏اتاق كوچكى در كشوانيه قرار دارد‎.‎
در مورد قبر او در الذريعة جلد 6 صفحه 194 اينطور آمده است: لكن اليوم لا أنزله بل ‏المشايخ الذي أدركنا لم يعثروا عليه‎«.‎

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۸

سلطان‌ العلماء
نام‌های دیگرعلاء‌الدین سید حسین بن رفیع‌الدین، خلیفه السلطان
اطلاعات شخصی
سال تولد1001 ق، ۹۷۱ ش‌، ۱۵۹۳ م
محل تولدایران، اصفهان
سال درگذشت1064 ق، ۱۰۳۲ ش‌، ۱۶۵۴ م
محل درگذشتایران، بهشهر، مازندران
دیناسلام، شیعه
استادان
  • پدر بزرگوارش سید رفیع‌الدین محمد بن شجاع‌الدین محمود حسینى
  • ملا حسین یزدى ندوشتی
  • ملا محمود زمانى
  • سید محمد بن على بن محمد حسنى
  • شیخ بهایی
شاگردان
  • فرزندانش: ‏سید حسن، سید على، سید محمد و سید ابراهیم
  • میرزا عنایت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن محمد باقر اصفهانى
  • محمد داود تویسرکانى
  • آقا حسین خوانسارى
  • علامه مجلسى صاحب بحار الأنوار
  • میرزا عبد الرزاق کاشانى و ...
آثار
  • توضیح الأخلاق، خلاصه کتاب اخلاق ناصرى تألیف خواجه نصیر الدین طوسى
  • دیوان سلطان العلماء
  • رساله مناظراته مع الشیخ أبی السعود فی القسطنطنیة
  • أنموذج العلوم
  • حاشیه بر تهذیب
  • حاشیه بر استبصار
  • حاشیه بر تفسیر بیضاوى و ...
فعالیت‌ها
  • سرپرستى بسیارى از علویون و فقرا و اهل علم و توزیع غذا برای آنان در شب‌هاى تاریک
  • اقامۀ نمازجمعه در اصفهان و دایر کردن دفاترى براى اوقاف تأسیس مدارس علمیه
  • تأسیس مراکز درمانى

علاء‌الدین سید حسین بن رفیع‌الدین (م 1001 ق)، معروف به سلطان‌ العلماء از سادات و بزرگان مذهبی و سیاسی شیعه در قرن یازدهم هجری قمری است. وی از محضر عالمانی همچون پدر بزرگوارش، سید رفیع‌الدین محمد، ملا محمود زمانى، شیخ بهایی، سید محمد بن على و ملا حسین یزدى ندوشتى تلمذ، و شاگردان مانند آقا حسین خوانسارى، علامه مجلسى، میرزا عبدالرزاق کاشانى، ملا محمد سلیم رازى و ... تربیت نمودند. شهرت علمی سلطان العلماء موجب شد که در سال 1033 ق، از طرف شاه عباس به وزارت منصوب شود و در همین سال نیز با دختر شاه ازدواج کرد و داماد شاه شد. وی تا وفات شاه عباس اول در این منصب بود و سپس در زمان شاه صفی به دلیل کدورتی که بین او و شاه رخ داد از این مقام عزل و به قم تبعید شد که در مدت اقامت در این شهر آثار گوناگونی را از جمله حاشیه بر کتاب‌های مختلف حدیثی، فقهی، اصولی و تفسیری تألیف کرد. سلطان العلماء، دوباره توسط شاه به مقام وزارت دعوت شد و تا زمان وفاتش در عصر شاه عباس دوم در این مقام وزارت بود. رسیدگی به امور علویون، علما و فقیران، دایر کردن دفاتر اداره اوقاف، تأسیس مدارس علمیه و درمانگاه‌ها از فعالیت‌های دورۀ وزارت ایشان بود. او سرانجام در سال 1064 ق، ‏در مازندران درگذشت و بدن او به نجف اشرف انتقال و در حرم مطهر به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه

علاء‌الدین سید حسین بن رفیع الدین، معروف به سلطان العلماء در سال 1001 ق، در شهر اصفهان متولد شد. بیشتر نیاکان و اجداد وی از بزرگان مذهبی و سیاسی در عصرهای مختلف، و در دورۀ متأخر به سادات خلیفه مشهور بودند. نسب او از جانب پدر با 29 واسطه به امام سجاد (علیه‎‌السلام) می‌رسید و از جانب مادر از سادات شهرستان بود. اجداد سید حسین از علماء و ‏حکام مازندران بودند از جمله جد اعلاى او سید میر بزرگ مرعشى مدتى از عمر شریفش را در ‏مازندران حکومت کردند و از خاندان وی نخستین کسی که در اصفهان ساکن شده، میر نظام‌الدین على بن میر قوام‌الدین محمد است. جد ایشان، سید شجاع‌الدین محمود بن سید على، در علوم معقول و منقول تبحر داشت و اموال زیادی را وقف امور خیریه کرد. پدر او رفیع الدین "الحق"، و برادرش میرزا قوام‌الدین بن میرزا رفیع‌الدین محمد از بزرگان مذهبی سیاسی، که در زمان شاه عباس اول به صدارت منصوب شدند، به فضل، کمال، سلامت نفس و خیر اندیشی معروف بود[۱].

تحصیلات و تدریس

سید حسین در خاندان علم و فضل متولد، و رشد کرد. نخستین و بهترین استاد و مربى ‏او پدر بزرگوارش، رفیع‌الدین بود. وی در دروان تحصیل با ملا خلیل هم‌‌بحث بود و به غیر از هم‌بحث بودن ارتباط دوستی عمیقی نیز بین آن دو بود، طوری که ملا خلیل کتاب شافی فی شرح الکافی را به ‏اسم سلطان العلماء منتشر نمودند. این دو علاوه بر شاگردی از محضر رفیع‌الدین، پدر سلطان العلماء، در مجلس درس شیخ بهایی، ملا محمد زمانی و ملا حسین یزدی ندوشتی حضور یافتند و از محضرشان استفاده کردند[۲].

استادان

  1. ملا محمود زمانى؛
  2. ملا حسین یزدى ندوشتى؛
  3. سید محمد بن على بن محمد حسنى؛
  4. شیخ بهایى بهاءالدین محمد بن حسین بن عبدالصمد؛
  5. پدر بزرگوارش، سید رفیع‌الدین محمد بن شجاع‌الدین محمود حسینى.

تدریس

ایشان از مشهورترین مدرسان و استادان زمان خود بود و در مجالس درس و منابر وعظ او بیش دو هزار نفر حضور داشتند[۳]. وی در دروس مانند منطق، اخلاق، تفسیر، فقه و اصول، مجلس درس داشتند و شاگردان و آثار گوناگونی را در این زمینه تربیت و تألیف کردند.

شاگردان

  1. ‏میرزا عنایت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن محمد باقر اصفهانى، دایى صاحب ریاض؛
  2. ‎محمد داود تویسرکانى؛
  3. ‏سید حسن، سید على، سید محمد و سید ابراهیم، فرزندان سلطان العلماء؛
  4. آقا حسین خوانسارى صاحب مشارق الشموس؛
  5. ‏‎علامه مجلسى صاحب بحار الأنوار؛
  6. میرزا عیسى پدر سید على صاحب الریاض؛
  7. میرزا عبد الرزاق کاشانى؛
  8. ملا ابو الخیر محمد تقى فارسى صاحب رسالة معرفة التقویم؛
  9. ملا محمد سلیم رازى.

آثار

  1. توضیح الأخلاق، خلاصه کتاب اخلاق ناصرى تألیف خواجه نصیر الدین طوسى؛
  2. حاشیه بر تهذیب و استبصار؛
  3. دیوان سلطان العلماء؛
  4. آداب الحج؛
  5. أنموذج العلوم؛
  6. حاشیه بر تفسیر بیضاوى؛
  7. حاشیه بر حاشیه خفرى بر شرح تجرید قوشچى؛
  8. ‎حاشیه بر شرح لمعه؛
  9. حاشیه بر شرح اربعین حدیث شیخ بهایى؛
  10. حاشیه بر شرح مختصر الأصول عضدى؛
  11. حاشیه بر شرح شمسیه؛
  12. حاشیه بر معالم؛
  13. ‏حاشیه بر شرح مطالع؛
  14. ‏حاشیه بر مختلف علامه؛
  15. حاشیه بر کشاف؛
  16. ‏حاشیه بر زبدة الأصول شیخ بهایى؛
  17. ‏حاشیه بر شرائع الإسلام؛
  18. ‏حاشیه بر من لا یحضره الفقیه، (بر بعضى ابواب آن‎(‎؛
  19. حاشیه بر حاشیه قدیمه جلالیه؛
  20. رساله مناظراته مع الشیخ أبی السعود فی القسطنطنیة. این کتاب حاصل زحمات فرزندش ‏سید على است‎.‎

مناظرات علمی

سید حسین به مناطق مختلفی از، از جمله قسطنطنیه، مصر و یمن مسافرت کرده است و در مصر با علماى قاهره به مناظره و تبادل نظر پرداخته است. همچنین در یمن با امام زیدیه ملاقات داشته و در سفرش به قسطنطنیه با ابى مسعود، مفتى و صاحب تفسیر معروف، مناظراتى داشته ‏که بعدها فرزندش سید على آن را به‌صورت کتابى تدوین کرده است.

منصب وزارت

با رشد علمی سید حسین، وی مورد توجه و عنایت شاه عباس اول واقع شد و پس از وفات سلمان خان وزیر وقت شاه، در سال 1033 ق، از طرف شاه عباس به وزارت منصوب شد، در همان زمان پدر ایشان رفیع الدین نیز صاحب منصب صدرات بود و این دو بزرگوار هر کدام در مقام خود پاسخگوی مراجعات مردم بودند. سلطان العلماء در زمان شاه عباس، علاوه بر اینکه حدود چهار تا پنج سال وزارت شاه عباس را به عهده داشت، در سال 1033 ق، نیز با دختر او ازدواج کرد و داماد شاه نیز بود که حاصل این وصلت تولد چهار فرزند پسر به نام‌هاى سید ابراهیم، سید حسین، سید رفیع‌الدین محمد و سید ‏على شد که همه آنان از دانشمندان و بزرگان زمان خود و داراى مقام اجتهاد و استنباط بودند. وی پس از درگذشت شاه عباس، به مدت دو سال وزارت شاه صفى را به عهده داشت و به دلیل درگیری با شاه در یکی از جنگ‌ها بین او و شاه صفى، در سال 1041 ق، توسط شاه از مقام وزارت عزل گردید و شاه دستور داد تا تمام فرزندانش کور شده و خودش نیز به قم تبعید گشت. سید حسین بعد از تبعید به قم بین ده تا پانزده سال مشغول به مطالعه و تدریس و تألیف بود که کتاب ‏حاشیه بر معالم الدین را نیز در این زمان نوشت. پس از مدتى شاه صفى او را به اصفهان فراخواند و دوباره به وزارت منصوب کرد. او برای فریضه حج به مکه مکرمه رفته بود که شاه صفى از دنیا رفت و شاه عباس دوم ‏به سلطنت رسید و پس از قتل میر تقى خان در سال 1052 ق، او را به وزارت منصوب کرد که تا ‏آخر عمر شریفش در سال 106 ق، مدت هشت سال و شش ماه وزارت شاه عباس دوم را به ‏عهده داشت‎.‎

ویژگی‌های اخلاقی

‎سلطان العلماء علاوه بر خصوصیات بارزی همچون فضل، کمال سلامت نفس، تواضع و خیراندیشی، سعه صدر و توانایى روحى بسیار بالاىی داشت. طوری که پس از درگیریش با شاه صفی، عزل از مقام وزارت و کور شدن فرزندانش و تبعید به قم توسط شاه، با صبر و مقاومت در قم به تألیف و تحقیق پرداخت و با تحمل این ‏مصائب، آثار ارزشمندى را از خود بر جاى گذاشت.

فعالیت‌ها

  1. سرپرستى بسیارى از علویون و فقرا و اهل علم و توزیع غذا برای آنان در شب‌هاى تاریک؛
  2. اقامه نماز جمعه در اصفهان و دایر کردن دفاترى براى اوقاف؛
  3. تأسیس مدارس علمیه؛
  4. تأسیس مراکز درمانى.

درگذشت

سلطان العلماء پس از برگشتن از فتح قندهار در سال 1064 ق، ‏در بهشهر مازندران درگذشت و بدن او به نجف اشرف انتقال و در محلى به نام ‏کشوانیه، در جنوب شرقى حرم مطهر به خاک سپرده شد.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 10، ص 108؛ ج 5، ص10؛ ج 8، ص 481.
  2. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج3، ص6.
  3. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 6، ص 165.

منابع