احمد محرم: تفاوت میان نسخهها
(۱۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''احمد | '''احمد بن حسن بن عبدالله''' مشهور به '''احمد مُحرّم'''، از شاعران مذهبی، میهندوست و وحدتگرای مصری، با ریشه ترکی آمیخته به خون مصری، در قرن سیزده و چهارده هجری قمری است. او در اشعارش از شخصیتهایی همچون: [[محمد عبده]]، [[سید جمالالدین اسدآبادی|جمالالدین اسدآبادی]]، احمد شوقی، محمد سامی البارودی، حافظ ابراهیم و احمد نسیم، تاثیر پذیرفته است. اسلامگرایی، عشق به وطن، [[وحدت اسلامی]]، بیداری ملت، وحدت عربی، تمسک به شعائر دینی همچون: اسلام، [[پیامبر صلوات الله علیه|پیامبر (صلیالله علیه وآله)]]، [[کعبه]]، [[قدس]]، [[قرآن]] و اخوت و برادری بهعنوان عاملی برای ایجاد [[وحدت اسلامی|وحدت]]، پرهیز از تفرقه و قومیتگرایی، از مؤلفههای شعری وی است. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
احمد محرم در روستا مانند افراد متنعم زمان خود بزرگ شده بود. و پدرش برای تعلیم وی، معلمانی را در روستا استخدام کرد و این امر موجب شد که وی به حساب، اصول خواندن و نوشتن و حفظ [[قرآن کریم]] تسلط داشته باشد. سپس پدرش او را در یکی از مدارس [[قاهره]]، که تحصیل در آن مخصوص فرزندان قشر مرفه بود، ثبت نام کرد. اما برنامههای درسی این مدرسه به مذاق محرم خوش نیامد و باز پدرش او را به مکتب دیگری منتقل کرد که به نظر او از اولی بهتر بود. ولی این مدارس، چون قدرت علاقه و عشق به ادبیات عرب را در وی زندهتر نمیکرد از این مدارس رویگردان شد و از اینرو در شعری برای پدرش، رنج و درد بیگانگیاش از [[زبان عربی]] را در این مدارس، در خود | احمد محرم در روستا مانند افراد متنعم زمان خود بزرگ شده بود. و پدرش برای تعلیم وی، معلمانی را در روستا استخدام کرد و این امر موجب شد که وی به حساب، اصول خواندن و نوشتن و حفظ [[قرآن کریم]] تسلط داشته باشد. سپس پدرش او را در یکی از مدارس [[قاهره]]، که تحصیل در آن مخصوص فرزندان قشر مرفه بود، ثبت نام کرد. اما برنامههای درسی این مدرسه به مذاق محرم خوش نیامد و باز پدرش او را به مکتب دیگری منتقل کرد که به نظر او از اولی بهتر بود. ولی این مدارس، چون قدرت علاقه و عشق به ادبیات عرب را در وی زندهتر نمیکرد از این مدارس رویگردان شد و از اینرو در شعری برای پدرش، رنج و درد بیگانگیاش از [[زبان عربی]] را در این مدارس، در خود به تصویر کشید. در حالیکه پانزده سال بیشتر نداشت. از اینرو پدرش چارهای ندید جز اینکه او را به روستا بازگرداند و برای آموزش وی چند استاد از [[الأزهر|الازهر]] برای او در نظر گرفت تا به روستا بیایند و به او، فقه اللغه (زبان شناسی) و ادبیات عرب بیاموزند. محرم در روستا در کتابخانه پدرش، با مطالعه کتابهایی که به آن علاقمند بود، ذهنش را تربیت کرد و وجدان و احساسش را با چشمههای شعر عربی سیراب کرد. پدرش نیز او را با آخرین شعرهای عربی سرورده شده توسط دوستانش را برای تحریک حس عربی دوستی، آشنا کرد و در سفرهایش به شهر دمنهور، از شهرهای استان بحیره [[مصر]]، او را با خود همراه کرد تا با شیوخ و حاضران از جمله نویسندگان و بزرگان ارتباط برقرار کند<ref>همان، ص 11.</ref>. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
[[پرونده:احمد محرم | [[پرونده:احمد محرم 3.webp|بیقاب|چپ|]] | ||
آثار و تألیفات احمد محرم در قالب شعر و مقالاتی انتقادی، با هدف اصلاح و تهذیب امت خویش و سپس مردم دنیا | آثار و تألیفات احمد محرم در قالب شعر و مقالاتی انتقادی، با هدف اصلاح و تهذیب امت خویش و سپس مردم دنیا در موضوعاتی همچون: اسلامگرایی، عشق به وطن، [[وحدت اسلامی]]، بیداری ملت، وحدت عربی، تعلیم و تربیت زنان، معرفی شعر معاصر و نقد شعر شاعران است<ref>همان، ص 12.</ref>. | ||
===دیوانهای شعر=== | ===دیوانهای شعر=== | ||
احمد محرم با اشعارش، آثار مختلفی از جمله مجموعه شعرهایی معروف به دیوان در پنج جلد خلق کرده که این دیوانها، علاوه بر ديوان | احمد محرم با اشعارش، آثار مختلفی از جمله مجموعه شعرهایی معروف به دیوان در پنج جلد خلق کرده که این دیوانها، علاوه بر ديوان '''«مجدالإسلام»''' و ديوان '''«الأقصی الحزین»'''، به شرح زیر است: | ||
# السیاسیات؛ | # السیاسیات؛ | ||
# الاجتماعات و | # الاجتماعات و المراثی؛ | ||
# الخواطر و التأملات و المسجلات؛ | # الخواطر و التأملات و المسجلات؛ | ||
# الإخوانیات و التحایا و | # الإخوانیات و التحایا و التهانی؛ | ||
# الطبیعه و الوصف و | # الطبیعه و الوصف و الغزل؛ | ||
این پنج مجموعه (دیوان) در سال 1988 م، توسط انتشارات مکتبه الفلاح در | این پنج مجموعه (دیوان) در سال 1988 م، توسط انتشارات مکتبه الفلاح در [[کویت]]، با باببندی و تاریخگذاری پسر احمد محرم، محمود احمد محرم، منتشر شده است. دیوان مجد الإسلام نیز، با کوشش محمود احمد محرم توسط همین انتشارات در کویت در سال 1982 م، با مقدمه دکتر ابراهیم الجیوشی چاپ گردید. | ||
===مقالات=== | ===مقالات=== | ||
این مقالات، تحقیقات انتقادی متعددی در موضوعات مختلفی مانند: تعلیم و تربیت، سیاست، شعر نو، نقد شاعران و ... بوده که در نشریات آن زمان منتشر شده است. | این مقالات، تحقیقات انتقادی متعددی در موضوعات مختلفی مانند: تعلیم و تربیت، سیاست، شعر نو، نقد شاعران و ... بوده که در نشریات آن زمان منتشر شده است. | ||
# | # آرا درباره تعلیم و تربیت زنان (آراء في تعليم المرأة وتربيتها)، مجله أنيس الجليس در 1899م و مجله المفتاح. سال 1900 میلادی؛ | ||
#مقالات سیاسی (مقالات في السياسه)، در | #مقالات سیاسی (مقالات في السياسه)، در روزنامههای حزب ملی؛ | ||
#تحقیق در شعر نو (بحث في الشعر العصری)، | #تحقیق در شعر نو (بحث في الشعر العصری)، مجلۀ أنيس الجليس از سال 1900 م تا 1901 م در چهارده شماره متوالی؛ | ||
#نقد شاعر اسماعیل صبری (نقد الشاعر إسماعيل صبری)، | #نقد شاعر اسماعیل صبری (نقد الشاعر إسماعيل صبری)، مجلۀ أبولو؛ | ||
#نقد شاعر حافظ ابراهیم (نقد الشاعر حافظ إبراهيم)، | #نقد شاعر حافظ ابراهیم (نقد الشاعر حافظ إبراهيم)، مجلۀ أبولو؛ | ||
#نقد شاعر توفیق البکری (نقد الشاعر السيّد توفيق البكری)، | #نقد شاعر توفیق البکری (نقد الشاعر السيّد توفيق البكری)، مجلۀ أبولو؛ | ||
# سخنرانی در نقد دیوان شعری شاعر احمد زکی ابوشادی (محاضرة في نقد الشاعر أحمد زكي أبو شادي في ديوانه "الشعله" )، انتشارات أبولو؛ | # سخنرانی در نقد دیوان شعری شاعر احمد زکی ابوشادی (محاضرة في نقد الشاعر أحمد زكي أبو شادي في ديوانه "الشعله" )، انتشارات أبولو؛ | ||
#تحقیق در شعر گریان ادبیات عرب( بحث في الشعر الباكي في الأدب العربي)، | #تحقیق در شعر گریان ادبیات عرب ( بحث في الشعر الباكي في الأدب العربي)، روزنامۀ الصدق؛ | ||
# تحقیق در شعر طنز (بحث في شعر الهجاء)، | # تحقیق در شعر طنز (بحث في شعر الهجاء)، روزنامۀ الصدق؛ | ||
# تحقیق در نویسندگان فراموش شده (بحث في "أدباؤنا المنسيون")، | # تحقیق در نویسندگان فراموش شده (بحث في "أدباؤنا المنسيون")، روزنامۀ الصدق؛ | ||
# مطالبی با عنوان ادبیات سقوط کرده (مقالات في الزّجل تحت اسم "الأدب السّاقط "، | # مطالبی با عنوان ادبیات سقوط کرده (مقالات في الزّجل تحت اسم "الأدب السّاقط "، روزنامۀ الصدق. | ||
==اوضاع فرهنگی و سیاسی== | ==اوضاع فرهنگی و سیاسی== | ||
احمد محرم در دروان زندگیاش شاهد مهمترین اتفاقات سیاسی، رویدادهای داخلی و ملی، در [[مصر]] و کشورهای عربی بود. | [[پرونده:احمد محرم 2.jpg|بیقاب|چپ|]] | ||
احمد محرم در دروان زندگیاش شاهد مهمترین اتفاقات سیاسی، رویدادهای داخلی و ملی، در [[مصر]] و کشورهای عربی بود. سالهای تولد او، همزمان با حضور [[سید جمالالدین اسدآبادی]] در [[جمهوری عربی مصر|مصر]] بود که به مدت هشت سال در آنجا مردم را به اصلاح در [[دین]] و دفاع از [[اسلام]] در برابر فرهنگ غرب، دعوت کرد. وقوع انقلاب العرابیه در مصر در سال 1881 م بهعنوان گامی بزرگ در بیداری ملت مصر، یکی دیگر از این رخدادها بود که اشغال مصر توسط [[بریتانیا]] و روحیه یاس و ناامیدی در میان مردم مصر بعد از اشغال، به شکست انجامید. حوادث دیگری نیز مانند قیام مصطفی کامل، حادثه دنشوای، [[جنگ جهانی اول]]، جنگ داخلی احزاب و پیمان در سال 1459 م، از دیگران مهمترین حواداث زمان وی بود<ref>حسننژاد، محمد، ''تحليل ميهن دوستی و آزادی خواهی در اشعار احمد محرم''، ص 55.</ref>. | |||
==مؤلفههای شعری== | ==مؤلفههای شعری== | ||
وطنپرستی، پرهیز از تفرقه، پرهیز از | وطنپرستی، پرهیز از تفرقه، پرهیز از قومیتگرایی و حس ناسیونالیستی و تمسک به شعائر دینی بهعنوان عاملی برای ایجاد [[وحدت اسلامی|وحدت]]، از مهمترین مؤلفههای شعری احمد محرم است. | ||
===وطنپرستی=== | ===وطنپرستی=== | ||
وطنپرستی یکی از مؤلفههای شعری احمد محرم بوده و در شعرهایش عشق به میهن را به زیبایی به تصویر کشیده است. و مصادیق این وطنپرستی در سرودههایش عبارتند از<ref>همان، ص 56.</ref>: | وطنپرستی یکی از مؤلفههای شعری احمد محرم بوده و در شعرهایش عشق به میهن را به زیبایی به تصویر کشیده است. و مصادیق این وطنپرستی در سرودههایش عبارتند از<ref>همان، ص 56.</ref>: | ||
=== ذکر مفاخر قومی و ملی === | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|فیَا نیـلُأنتَالمُنَیو الحَیاةُ|وَ أنـتَ ألامیرُ و أنـتَ ألاب}} | {{ب|فیَا نیـلُأنتَالمُنَیو الحَیاةُ|وَ أنـتَ ألامیرُ و أنـتَ ألاب}} | ||
{{ب|وَ یَا نِیلُ أنتَ الصَّدِیقُ الوَفیُّ|وَ أنتَ ألخُ ألاصدَقُ ألطیَبُ}} | {{ب|وَ یَا نِیلُ أنتَ الصَّدِیقُ الوَفیُّ|وَ أنتَ ألخُ ألاصدَقُ ألطیَبُ}} | ||
{{ب|وَ أنـتَ القـرِیضُ الَّذی أقتَفِی|فَیزهَـی بِهِ الشَّـرقُ وَ المَغرِب؛}} | {{ب|وَ أنـتَ القـرِیضُ الَّذی أقتَفِی|فَیزهَـی بِهِ الشَّـرقُ وَ المَغرِب؛}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}ای نیل! تو امید و زندگی و تو سَرور و پدر (این سرزمین) هستی/ ای نیل! تو دوستِ وفادار و برادر راستین و پاک طینت هستی/ تو آن سرودهای هستی که برایش قافیه میسازم و با آن شرق و غرب پر نور میشود و میدرخشد؛ | ||
ای نیل! تو امید و زندگی و تو سَرور و پدر (این سرزمین) هستی/ ای نیل! تو دوستِ وفادار و برادر راستین و پاک طینت هستی/ تو آن سرودهای هستی که برایش قافیه | |||
=== مخالفت با استبداد داخلی === | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|سَلِ التّارِیخَ وَانظُر مَا أعَدَّت|لَکَ ألاممُالخَوالی و القُرونُ}} | {{ب|سَلِ التّارِیخَ وَانظُر مَا أعَدَّت|لَکَ ألاممُالخَوالی و القُرونُ}} | ||
{{ب| عِظاتُ الدّهرِ وَ ألجیالُ منها|بِبَغـدادَ وَ أنـدُلسَ | {{ب| عِظاتُ الدّهرِ وَ ألجیالُ منها|بِبَغـدادَ وَ أنـدُلسَ فُنـون؛}} | ||
{{پایان شعر}} از تاریخ جویا شو و به عبرتهایی که | {{پایان شعر}} از تاریخ جویا شو و به عبرتهایی که ملتها و نسلهای گذشته برای تو فراهم کرده نیک بنگر/ پندهای روزگار و نسلهای آن در [[بغداد]] و [[اندلس (اسپانیا)|اندلس]]. | ||
ای فرزندان | === مبارزه با استعمارگران و ايستادگی در برابر آنها === | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|بنی التامیز، کونوا کیف شئتم|فلن ندعَ الکفـاحَ و لـن نلینام }}{{ب|خذوا أنصارکـم إنّا نراهم|لنـا و لقومنـا الـداءَ الـدَّفِینا}} {{ب|همُ ألعـداءُ لسنا من ذویهم|و لیسوا فیذ الشدائد من ذوینا}}{{ب|ذممنا عهدکم فمتی نراکـم|تشـدّون الرّحـالَ مودّعـینا}} {{ب|زعمتم أن موعدکم قـریبٌ|کذبتم أمّـةً تُحصَـی السنینا؛}} | |||
{{پایان شعر}}ای فرزندان رودخانۀ تایمز! (ای استعمارگران انگلیسی) هرگونه میخواهید رفتار کنید، ما دست از مبارزه خود بر نخواهیم داشت و هرگزاز خود نرمش نشان نخواهیم داد/ آنها دشمنان ما هستند و ما از آنها نیستیم و آنها هم به هنگام سختیها از ما نیستند و در کنار ما قرار نمیگیرند/ به عهد و پیمانمان با شما وفا کردیم پس کِی شما را خواهیم یافت که اسباب سفر خودرا میبندید و با ما وداع میکنید؛ | |||
=== دعوت به اتحاد و همبستگی برای آزادی وطن === | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|إیه یا بنــی مصــر أما وعظتکم|ما تصنــع ألاحـــداثُ و ألایامُ}} | {{ب|إیه یا بنــی مصــر أما وعظتکم|ما تصنــع ألاحـــداثُ و ألایامُ}} | ||
{{ب|إیه فقد طمــت الخطوبُ و ها لنا|فیها رکـــامٌ یعتلیــه رکـامُ}} | {{ب|إیه فقد طمــت الخطوبُ و ها لنا|فیها رکـــامٌ یعتلیــه رکـامُ}} | ||
{{ب|سوســوا أمــورکم سیاس حازم |فلعلّ معــوّج ألمــورِد | {{ب|سوســوا أمــورکم سیاس حازم |فلعلّ معــوّج ألمــورِد یقـام؛}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}ای مردم [[جمهوری عربی مصر|مصر]]! آیا شما را به پند گرفتن از حوادث روزگار و ایام آگاهی ندادم؟ آری سختیها و گرفتاریها شدیدتر شد و در تودهای از گرفتاریها و مشکلات گرفتار آمدیم. با سیاستی مدبرانه کارهای خود را اداره کنید، چه بسا که کژیها و ناراستیها به راستی گرایند! | ||
ای مردم مصر! آیا شما را به پند گرفتن از حوادث روزگار و ایام آگاهی ندادم؟ آری سختیها و گرفتاریها شدیدتر شد و در تودهای از گرفتاریها و مشکلات گرفتار آمدیم. با سیاستی | |||
===پرهیز از تفرقه=== | ===پرهیز از تفرقه=== | ||
احمد محرم | احمد محرم ریشۀ اصلی، غفلت و جهل [[مسلمان|مسلمانان]] را تفرقه و اختلاف میداند و آن را عامل عقبماندگی و ویرانی ملت است. از جمله در اشعار:{{شعر}} | ||
{{ب|عزاء بنی مصر عن فقده|و ظننّا بشرعته و اعتدادا}} | {{ب|عزاء بنی مصر عن فقده|و ظننّا بشرعته و اعتدادا}} | ||
{{ب|لا تعادور فإن الشعوب تموت|انقساما و تحیّا و | {{ب|لا تعادور فإن الشعوب تموت|انقساما و تحیّا و اتحادا؛}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}عزای مردم مصر به خاطر فقدان يکپارچگی است/ و نیز سوگِ ايشان دربخل ورزيدن به ابراز اين حس و عدم اهتمام به آناست/ پس به يکديگر دشمنی نورزيد/ که ملتها با گُسست میمیرند و با يکپارچگی حیات میيابند<ref>مالک عبدی، ''واکاوی مؤلفههای وحدت اسلامی در اشعار احمد محرم''، ص 205.</ref>. | ||
عزای مردم مصر به خاطر فقدان يکپارچگی است/ و نیز سوگِ ايشان دربخل ورزيدن به ابراز اين حس و عدم اهتمام به آناست/ پس به يکديگر دشمنی نورزيد/ که | |||
===پرهیز از قومیت گرایی و حس ناسیونالیستی=== | ===پرهیز از قومیت گرایی و حس ناسیونالیستی=== | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
{{ب|تعالوا الینا انما نحن اخوه|و إنی رایت الاخذ بالرفق احزما}}{{ب|و إنّ سبیلنا سواء و کلنّا|بنو مصر نأبی أن تضام و تهضما}}{{ب|تفرقنّا الادیان و الله واحد|و کل بنی الدنیا الی آدم انتمی؛}} | {{ب|تعالوا الینا انما نحن اخوه|و إنی رایت الاخذ بالرفق احزما}}{{ب|و إنّ سبیلنا سواء و کلنّا|بنو مصر نأبی أن تضام و تهضما}}{{ب|تفرقنّا الادیان و الله واحد|و کل بنی الدنیا الی آدم انتمی؛}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
به سوی ما بیايد، که ما برادران همیم/ و من ملاطفت و تعامل را کاری دورانديشانهتر میبینم/ مسیر ما یکی است و ما فرزندان مصر/ برنمیتابیم که خاکمان مورد هجمه و بیداد قرار گیرد/ دينهايمان جداست، ولی خدايمان يکی است/ و مردمان همه از وجود آدم نشئت | به سوی ما بیايد، که ما برادران همیم/ و من ملاطفت و تعامل را کاری دورانديشانهتر میبینم/ مسیر ما یکی است و ما فرزندان مصر/ برنمیتابیم که خاکمان مورد هجمه و بیداد قرار گیرد/ دينهايمان جداست، ولی خدايمان يکی است/ و مردمان همه از وجود آدم نشئت میگیرند. | ||
===تمسک به شعائر دینی به عنوان عاملی برای ایجاد وحدت=== | ===تمسک به شعائر دینی به عنوان عاملی برای ایجاد وحدت=== | ||
احمد محرم از شاعرانی است که | احمد محرم از شاعرانی است که دربارۀ [[وحدت اسلامی]]، اشعار زیبایی سروده و در شعرهایش با تأسی و تاثیرپذیریی از شخصیتهای تقریبگرای زمان خودش همچون [[سید جمالالدین اسدآبادی]] و [[محمد عبده]]، مسلمانان را به [[وحدت اسلامی]] دعوت کرده است. | ||
=== تمسک به اسلام === | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|هو الاسلام ما للناس واق|سواء فأین یذهب من تعامی}} | {{ب|هو الاسلام ما للناس واق|سواء فأین یذهب من تعامی}} | ||
{{ب|یذود عن الضعیف فیتقیه|من الاقوام انفذهم | {{ب|یذود عن الضعیف فیتقیه|من الاقوام انفذهم سهاما؛}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}اين است آيین راستین اسلام که مردمان را نگهدارندهای جز آن نیست/ پس آنانکه خود را به کوری زدهاند روی به کجا مینهند؟!/ از ناتوان دفاع کرده و او را پناه میدهد/ از شر اقوامی که ضرباتشان بشدت سهمناک است؛ | ||
اين است آيین راستین اسلام که مردمان را نگهدارندهای جز آن نیست/ پس آنانکه خود را به کوری زدهاند روی به کجا مینهند؟!/ از ناتوان دفاع کرده و او را پناه میدهد/ از شر اقوامی که ضرباتشان بشدت سهمناک است؛ | |||
=== تمسک به پیامبر === | |||
{{ب|الله اکبر و محمد الامام|منذا یجادل فیها و | {{شعر}} | ||
{{پایان شعر}} | {{ب|الله اکبر و محمد الامام|منذا یجادل فیها و یماری؛}} | ||
[[خدا]] اکبر و محمد امام است/ برای چه مجادله میکنید و اطاعت نمیکنید. | {{پایان شعر}}[[خدا]] اکبر و [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد]] امام است/ برای چه مجادله میکنید و اطاعت نمیکنید. | ||
{{ب|فی حم القدس و من حول الحرم| أمه تؤذی و شعب یهتضم}}{{ب|فزع القدس ضجّت مکه|و بکت یثرب من فرط | === تمسک به قدس === | ||
{{پایان شعر}} | {{شعر}} | ||
در اطراف قدس و گرداگرد حرم/ امتی آزار میبیند و ملتی لگدمال میشود/ قدس به شیون افتاده و [[مکه]] ناله سر میدهد/ و [[مدینه|مدينه]] از شدت درد به گريه افتاده است؛ | {{ب|فی حم القدس و من حول الحرم| أمه تؤذی و شعب یهتضم}}{{ب|فزع القدس ضجّت مکه|و بکت یثرب من فرط الألم؛}} | ||
{{پایان شعر}}در اطراف قدس و گرداگرد حرم/ امتی آزار میبیند و ملتی لگدمال میشود/ قدس به شیون افتاده و [[مکه]] ناله سر میدهد/ و [[مدینه|مدينه]] از شدت درد به گريه افتاده است؛ | |||
{{ب|مرحبا بالإخاء فی حرم الله|و أهلا قومنا الصالحینا}}{{ب|حیّ المسیحا بیت و اقض|الحق عن آل أحمد أجمعنا}}{{ب|أکتب العهد و بیننا و اجعل|المصحف خیر الشهود فیهم و | |||
{{پایان شعر}} | === دعوت به کعبه و قرآن === | ||
چه نیکوست برادری در سايه حرم امن الهی!/ و مرحبا به قوم نیک کردار ما/ ای کعبه! به مسیح خوشآمد بگو/ پیمانی میان ما و ايشان برقرار کن/ و حق را به نیابت از تمامی پیروان پیامبر ادا کن/ و قرآن را بهترين گواه میان ما و آنها برگیر... | {{شعر}} | ||
{{ب|مرحبا بالإخاء فی حرم الله|و أهلا قومنا الصالحینا}}{{ب|حیّ المسیحا بیت و اقض|الحق عن آل أحمد أجمعنا}}{{ب|أکتب العهد و بیننا و اجعل|المصحف خیر الشهود فیهم و فینا؛}} | |||
{{پایان شعر}}چه نیکوست برادری در سايه حرم امن الهی!/ و مرحبا به قوم نیک کردار ما/ ای کعبه! به مسیح خوشآمد بگو/ پیمانی میان ما و ايشان برقرار کن/ و حق را به نیابت از تمامی پیروان پیامبر ادا کن/ و قرآن را بهترين گواه میان ما و آنها برگیر ... . | |||
=== دعوت به اخوت و برادری === | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|یا من یحاول أن یغیر عهدنا|أنظر الی الإیمان هل یتغیر؛}} | {{ب|یا من یحاول أن یغیر عهدنا|أنظر الی الإیمان هل یتغیر؛}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}ای آنکه قصد داری نقض پیمان کنی/ بنگر که آيا آيین ايمان گسستنی است؟ | ||
ای آنکه قصد داری نقض پیمان کنی/ بنگر که آيا آيین ايمان گسستنی است؟ | |||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
احمد محرم در روز دوم [[رجب]] سال 1364 ق، در بستر فقر و بدبختی درگذشت و طراوت دوران جوانی او پس از نیم قرن در دست گرفتن قلم و نشان دادن راههای جلال به مردم رنگ باخت و در حالیکه تا لحظه آخر عمر در دلش حسرتی از تلاش ادبی که برای آن حیاتش را فدا کرده و تا زمان وداع به این هنر خود وفادار ماند، وجود داشت<ref>خدیجه قداوی، الشعر الملحمی فی العصر الحدیث- احمد محرم نموذجا -، ص 15.</ref>. | احمد محرم در روز دوم [[رجب]] سال 1364 ق، در بستر فقر و بدبختی درگذشت و طراوت دوران جوانی او پس از نیم قرن در دست گرفتن قلم و نشان دادن راههای جلال به مردم رنگ باخت و در حالیکه تا لحظه آخر عمر در دلش حسرتی از تلاش ادبی که برای آن حیاتش را فدا کرده و تا زمان وداع به این هنر خود وفادار ماند، وجود داشت<ref>خدیجه قداوی، ''الشعر الملحمی فی العصر الحدیث'' -احمد محرم نموذجا -، ص 15.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
*[[سید جمالالدین اسدآبادی | *[[سید جمالالدین اسدآبادی]] | ||
* [[وحدت اسلامی]] | |||
*[[محمد عبده]] | *[[محمد عبده]] | ||
*[[مصر]] | *[[مصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۳۱
احمد محرم | |
---|---|
نامهای دیگر | احمد بن حسن بن عبدالله |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1294 ق، ۱۲۵۵ ش، ۱۸۷۷ م |
محل تولد | مصر، استان بحیره، شهر دلنجات، روستای إبیاء الحمراء |
سال درگذشت | 1364 ق، ۱۳۲۳ ش، ۱۹۴۵ م |
محل درگذشت | مصر، استان بحیره، دمنهور |
دین | اسلام، اهلسنت |
استادان |
|
شاگردان | |
آثار |
|
احمد بن حسن بن عبدالله مشهور به احمد مُحرّم، از شاعران مذهبی، میهندوست و وحدتگرای مصری، با ریشه ترکی آمیخته به خون مصری، در قرن سیزده و چهارده هجری قمری است. او در اشعارش از شخصیتهایی همچون: محمد عبده، جمالالدین اسدآبادی، احمد شوقی، محمد سامی البارودی، حافظ ابراهیم و احمد نسیم، تاثیر پذیرفته است. اسلامگرایی، عشق به وطن، وحدت اسلامی، بیداری ملت، وحدت عربی، تمسک به شعائر دینی همچون: اسلام، پیامبر (صلیالله علیه وآله)، کعبه، قدس، قرآن و اخوت و برادری بهعنوان عاملی برای ایجاد وحدت، پرهیز از تفرقه و قومیتگرایی، از مؤلفههای شعری وی است.
زندگینامه
احمد محرم در روز شنبه پنجم محرم در سال 1294 ق، در روستای إبیاء الحمراء، یکی از روستاهای مرکز دلنجات در استان بحیره متولد شد. پدرش حسن أفندی عبدالله از نسل مملوکان شرکسی، نظامیان ترک که نزدیک به سه قرن از قرن 13 تا 16 میلادی در شام و مصر فرمانروایی کردند، و مادرش در اصل ترک بودند. با اینحال این ریشۀ ترکی به تعبیر خود احمد محرم با خون مصری آمیخته شده بود. حسن افندی عبدالله، علیرغم اصالت ترکی، مردی بود که عمیقاً به عربیت علاقه داشت، عاشق ادبیات عرب و تاریخ آن و مردی متدین بود که علاوه بر قرائت فراوان، به اصول اسلام و شعائر آن پایبند بود و این ویژگیهای او در تربیت دینی و سرودن اشعاری در ستایش دین اسلام، سیره و غزوات پیامبر (صلیالله علیه وآله) توسط پسرش (احمد محرم)، تأثیر مهمی داشت و وی دینداری و ستایش شکوه اسلام و دفاع از آن را از پدرش به ارث برده بود[۱].
تحصیلات
احمد محرم در روستا مانند افراد متنعم زمان خود بزرگ شده بود. و پدرش برای تعلیم وی، معلمانی را در روستا استخدام کرد و این امر موجب شد که وی به حساب، اصول خواندن و نوشتن و حفظ قرآن کریم تسلط داشته باشد. سپس پدرش او را در یکی از مدارس قاهره، که تحصیل در آن مخصوص فرزندان قشر مرفه بود، ثبت نام کرد. اما برنامههای درسی این مدرسه به مذاق محرم خوش نیامد و باز پدرش او را به مکتب دیگری منتقل کرد که به نظر او از اولی بهتر بود. ولی این مدارس، چون قدرت علاقه و عشق به ادبیات عرب را در وی زندهتر نمیکرد از این مدارس رویگردان شد و از اینرو در شعری برای پدرش، رنج و درد بیگانگیاش از زبان عربی را در این مدارس، در خود به تصویر کشید. در حالیکه پانزده سال بیشتر نداشت. از اینرو پدرش چارهای ندید جز اینکه او را به روستا بازگرداند و برای آموزش وی چند استاد از الازهر برای او در نظر گرفت تا به روستا بیایند و به او، فقه اللغه (زبان شناسی) و ادبیات عرب بیاموزند. محرم در روستا در کتابخانه پدرش، با مطالعه کتابهایی که به آن علاقمند بود، ذهنش را تربیت کرد و وجدان و احساسش را با چشمههای شعر عربی سیراب کرد. پدرش نیز او را با آخرین شعرهای عربی سرورده شده توسط دوستانش را برای تحریک حس عربی دوستی، آشنا کرد و در سفرهایش به شهر دمنهور، از شهرهای استان بحیره مصر، او را با خود همراه کرد تا با شیوخ و حاضران از جمله نویسندگان و بزرگان ارتباط برقرار کند[۲].
آثار
آثار و تألیفات احمد محرم در قالب شعر و مقالاتی انتقادی، با هدف اصلاح و تهذیب امت خویش و سپس مردم دنیا در موضوعاتی همچون: اسلامگرایی، عشق به وطن، وحدت اسلامی، بیداری ملت، وحدت عربی، تعلیم و تربیت زنان، معرفی شعر معاصر و نقد شعر شاعران است[۳].
دیوانهای شعر
احمد محرم با اشعارش، آثار مختلفی از جمله مجموعه شعرهایی معروف به دیوان در پنج جلد خلق کرده که این دیوانها، علاوه بر ديوان «مجدالإسلام» و ديوان «الأقصی الحزین»، به شرح زیر است:
- السیاسیات؛
- الاجتماعات و المراثی؛
- الخواطر و التأملات و المسجلات؛
- الإخوانیات و التحایا و التهانی؛
- الطبیعه و الوصف و الغزل؛
این پنج مجموعه (دیوان) در سال 1988 م، توسط انتشارات مکتبه الفلاح در کویت، با باببندی و تاریخگذاری پسر احمد محرم، محمود احمد محرم، منتشر شده است. دیوان مجد الإسلام نیز، با کوشش محمود احمد محرم توسط همین انتشارات در کویت در سال 1982 م، با مقدمه دکتر ابراهیم الجیوشی چاپ گردید.
مقالات
این مقالات، تحقیقات انتقادی متعددی در موضوعات مختلفی مانند: تعلیم و تربیت، سیاست، شعر نو، نقد شاعران و ... بوده که در نشریات آن زمان منتشر شده است.
- آرا درباره تعلیم و تربیت زنان (آراء في تعليم المرأة وتربيتها)، مجله أنيس الجليس در 1899م و مجله المفتاح. سال 1900 میلادی؛
- مقالات سیاسی (مقالات في السياسه)، در روزنامههای حزب ملی؛
- تحقیق در شعر نو (بحث في الشعر العصری)، مجلۀ أنيس الجليس از سال 1900 م تا 1901 م در چهارده شماره متوالی؛
- نقد شاعر اسماعیل صبری (نقد الشاعر إسماعيل صبری)، مجلۀ أبولو؛
- نقد شاعر حافظ ابراهیم (نقد الشاعر حافظ إبراهيم)، مجلۀ أبولو؛
- نقد شاعر توفیق البکری (نقد الشاعر السيّد توفيق البكری)، مجلۀ أبولو؛
- سخنرانی در نقد دیوان شعری شاعر احمد زکی ابوشادی (محاضرة في نقد الشاعر أحمد زكي أبو شادي في ديوانه "الشعله" )، انتشارات أبولو؛
- تحقیق در شعر گریان ادبیات عرب ( بحث في الشعر الباكي في الأدب العربي)، روزنامۀ الصدق؛
- تحقیق در شعر طنز (بحث في شعر الهجاء)، روزنامۀ الصدق؛
- تحقیق در نویسندگان فراموش شده (بحث في "أدباؤنا المنسيون")، روزنامۀ الصدق؛
- مطالبی با عنوان ادبیات سقوط کرده (مقالات في الزّجل تحت اسم "الأدب السّاقط "، روزنامۀ الصدق.
اوضاع فرهنگی و سیاسی
احمد محرم در دروان زندگیاش شاهد مهمترین اتفاقات سیاسی، رویدادهای داخلی و ملی، در مصر و کشورهای عربی بود. سالهای تولد او، همزمان با حضور سید جمالالدین اسدآبادی در مصر بود که به مدت هشت سال در آنجا مردم را به اصلاح در دین و دفاع از اسلام در برابر فرهنگ غرب، دعوت کرد. وقوع انقلاب العرابیه در مصر در سال 1881 م بهعنوان گامی بزرگ در بیداری ملت مصر، یکی دیگر از این رخدادها بود که اشغال مصر توسط بریتانیا و روحیه یاس و ناامیدی در میان مردم مصر بعد از اشغال، به شکست انجامید. حوادث دیگری نیز مانند قیام مصطفی کامل، حادثه دنشوای، جنگ جهانی اول، جنگ داخلی احزاب و پیمان در سال 1459 م، از دیگران مهمترین حواداث زمان وی بود[۴].
مؤلفههای شعری
وطنپرستی، پرهیز از تفرقه، پرهیز از قومیتگرایی و حس ناسیونالیستی و تمسک به شعائر دینی بهعنوان عاملی برای ایجاد وحدت، از مهمترین مؤلفههای شعری احمد محرم است.
وطنپرستی
وطنپرستی یکی از مؤلفههای شعری احمد محرم بوده و در شعرهایش عشق به میهن را به زیبایی به تصویر کشیده است. و مصادیق این وطنپرستی در سرودههایش عبارتند از[۵]:
ذکر مفاخر قومی و ملی
فیَا نیـلُأنتَالمُنَیو الحَیاةُ | وَ أنـتَ ألامیرُ و أنـتَ ألاب | |
وَ یَا نِیلُ أنتَ الصَّدِیقُ الوَفیُّ | وَ أنتَ ألخُ ألاصدَقُ ألطیَبُ | |
وَ أنـتَ القـرِیضُ الَّذی أقتَفِی | فَیزهَـی بِهِ الشَّـرقُ وَ المَغرِب؛ |
ای نیل! تو امید و زندگی و تو سَرور و پدر (این سرزمین) هستی/ ای نیل! تو دوستِ وفادار و برادر راستین و پاک طینت هستی/ تو آن سرودهای هستی که برایش قافیه میسازم و با آن شرق و غرب پر نور میشود و میدرخشد؛
مخالفت با استبداد داخلی
سَلِ التّارِیخَ وَانظُر مَا أعَدَّت | لَکَ ألاممُالخَوالی و القُرونُ | |
عِظاتُ الدّهرِ وَ ألجیالُ منها | بِبَغـدادَ وَ أنـدُلسَ فُنـون؛ |
از تاریخ جویا شو و به عبرتهایی که ملتها و نسلهای گذشته برای تو فراهم کرده نیک بنگر/ پندهای روزگار و نسلهای آن در بغداد و اندلس.
مبارزه با استعمارگران و ايستادگی در برابر آنها
بنی التامیز، کونوا کیف شئتم | فلن ندعَ الکفـاحَ و لـن نلینام | |
خذوا أنصارکـم إنّا نراهم | لنـا و لقومنـا الـداءَ الـدَّفِینا | |
همُ ألعـداءُ لسنا من ذویهم | و لیسوا فیذ الشدائد من ذوینا | |
ذممنا عهدکم فمتی نراکـم | تشـدّون الرّحـالَ مودّعـینا | |
زعمتم أن موعدکم قـریبٌ | کذبتم أمّـةً تُحصَـی السنینا؛ |
ای فرزندان رودخانۀ تایمز! (ای استعمارگران انگلیسی) هرگونه میخواهید رفتار کنید، ما دست از مبارزه خود بر نخواهیم داشت و هرگزاز خود نرمش نشان نخواهیم داد/ آنها دشمنان ما هستند و ما از آنها نیستیم و آنها هم به هنگام سختیها از ما نیستند و در کنار ما قرار نمیگیرند/ به عهد و پیمانمان با شما وفا کردیم پس کِی شما را خواهیم یافت که اسباب سفر خودرا میبندید و با ما وداع میکنید؛
دعوت به اتحاد و همبستگی برای آزادی وطن
إیه یا بنــی مصــر أما وعظتکم | ما تصنــع ألاحـــداثُ و ألایامُ | |
إیه فقد طمــت الخطوبُ و ها لنا | فیها رکـــامٌ یعتلیــه رکـامُ | |
سوســوا أمــورکم سیاس حازم | فلعلّ معــوّج ألمــورِد یقـام؛ |
ای مردم مصر! آیا شما را به پند گرفتن از حوادث روزگار و ایام آگاهی ندادم؟ آری سختیها و گرفتاریها شدیدتر شد و در تودهای از گرفتاریها و مشکلات گرفتار آمدیم. با سیاستی مدبرانه کارهای خود را اداره کنید، چه بسا که کژیها و ناراستیها به راستی گرایند!
پرهیز از تفرقه
احمد محرم ریشۀ اصلی، غفلت و جهل مسلمانان را تفرقه و اختلاف میداند و آن را عامل عقبماندگی و ویرانی ملت است. از جمله در اشعار:
عزاء بنی مصر عن فقده | و ظننّا بشرعته و اعتدادا | |
لا تعادور فإن الشعوب تموت | انقساما و تحیّا و اتحادا؛ |
عزای مردم مصر به خاطر فقدان يکپارچگی است/ و نیز سوگِ ايشان دربخل ورزيدن به ابراز اين حس و عدم اهتمام به آناست/ پس به يکديگر دشمنی نورزيد/ که ملتها با گُسست میمیرند و با يکپارچگی حیات میيابند[۶].
پرهیز از قومیت گرایی و حس ناسیونالیستی
قومیتگرایی و حس ناسیونالیستی در کشورهای عربی همواره عامل نابسامانی، جنگ و آشوب در بین کشورهای اسلامی بوده است. از اینرو، احمد محرم همواره در اشعارش
سعی نموده تا نمادهای قومیتی و ناسیونالیستی را به نحوی واضح به برادری و تعامل تبدیل کند.
تعالوا الینا انما نحن اخوه | و إنی رایت الاخذ بالرفق احزما | |
و إنّ سبیلنا سواء و کلنّا | بنو مصر نأبی أن تضام و تهضما | |
تفرقنّا الادیان و الله واحد | و کل بنی الدنیا الی آدم انتمی؛ |
به سوی ما بیايد، که ما برادران همیم/ و من ملاطفت و تعامل را کاری دورانديشانهتر میبینم/ مسیر ما یکی است و ما فرزندان مصر/ برنمیتابیم که خاکمان مورد هجمه و بیداد قرار گیرد/ دينهايمان جداست، ولی خدايمان يکی است/ و مردمان همه از وجود آدم نشئت میگیرند.
تمسک به شعائر دینی به عنوان عاملی برای ایجاد وحدت
احمد محرم از شاعرانی است که دربارۀ وحدت اسلامی، اشعار زیبایی سروده و در شعرهایش با تأسی و تاثیرپذیریی از شخصیتهای تقریبگرای زمان خودش همچون سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده، مسلمانان را به وحدت اسلامی دعوت کرده است.
تمسک به اسلام
هو الاسلام ما للناس واق | سواء فأین یذهب من تعامی | |
یذود عن الضعیف فیتقیه | من الاقوام انفذهم سهاما؛ |
اين است آيین راستین اسلام که مردمان را نگهدارندهای جز آن نیست/ پس آنانکه خود را به کوری زدهاند روی به کجا مینهند؟!/ از ناتوان دفاع کرده و او را پناه میدهد/ از شر اقوامی که ضرباتشان بشدت سهمناک است؛
تمسک به پیامبر
الله اکبر و محمد الامام | منذا یجادل فیها و یماری؛ |
خدا اکبر و محمد امام است/ برای چه مجادله میکنید و اطاعت نمیکنید.
تمسک به قدس
فی حم القدس و من حول الحرم | أمه تؤذی و شعب یهتضم | |
فزع القدس ضجّت مکه | و بکت یثرب من فرط الألم؛ |
در اطراف قدس و گرداگرد حرم/ امتی آزار میبیند و ملتی لگدمال میشود/ قدس به شیون افتاده و مکه ناله سر میدهد/ و مدينه از شدت درد به گريه افتاده است؛
دعوت به کعبه و قرآن
مرحبا بالإخاء فی حرم الله | و أهلا قومنا الصالحینا | |
حیّ المسیحا بیت و اقض | الحق عن آل أحمد أجمعنا | |
أکتب العهد و بیننا و اجعل | المصحف خیر الشهود فیهم و فینا؛ |
چه نیکوست برادری در سايه حرم امن الهی!/ و مرحبا به قوم نیک کردار ما/ ای کعبه! به مسیح خوشآمد بگو/ پیمانی میان ما و ايشان برقرار کن/ و حق را به نیابت از تمامی پیروان پیامبر ادا کن/ و قرآن را بهترين گواه میان ما و آنها برگیر ... .
دعوت به اخوت و برادری
یا من یحاول أن یغیر عهدنا | أنظر الی الإیمان هل یتغیر؛ |
ای آنکه قصد داری نقض پیمان کنی/ بنگر که آيا آيین ايمان گسستنی است؟
درگذشت
احمد محرم در روز دوم رجب سال 1364 ق، در بستر فقر و بدبختی درگذشت و طراوت دوران جوانی او پس از نیم قرن در دست گرفتن قلم و نشان دادن راههای جلال به مردم رنگ باخت و در حالیکه تا لحظه آخر عمر در دلش حسرتی از تلاش ادبی که برای آن حیاتش را فدا کرده و تا زمان وداع به این هنر خود وفادار ماند، وجود داشت[۷].
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ خدیجه قداوی، الشعر الملحمی فی العصر الحدیث، احمد محرم نموذجا، ص 9.
- ↑ همان، ص 11.
- ↑ همان، ص 12.
- ↑ حسننژاد، محمد، تحليل ميهن دوستی و آزادی خواهی در اشعار احمد محرم، ص 55.
- ↑ همان، ص 56.
- ↑ مالک عبدی، واکاوی مؤلفههای وحدت اسلامی در اشعار احمد محرم، ص 205.
- ↑ خدیجه قداوی، الشعر الملحمی فی العصر الحدیث -احمد محرم نموذجا -، ص 15.
منابع
- خدیجه قداوی، الشعر الملحمی فی العصر الحدیث- احمد محرم نموذجا -، بحث تخرج لنيل شهادة الليسانس، الجزایر (تلمسان)، وزاره التـعـلـيـم العالي و البحث العلمي، 2014 م.
- حسننژاد، محمد، تحليل ميهن دوستی و آزادی خواهی در اشعار احمد محرم، دو فصلنامه پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب، شماره 2، زمستان 1401 ش.
- مالک عبدی، واکاوی مؤلفههای وحدت اسلامی در اشعار احمد محرم، فصلنامه ادب عربی، شماره 1، بهار و تابستان 1397 ش.