محمد بن علی (جواد): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات امامان
| عنوان = محمد بن علی (جواد)
| تصویر = محمد بن علی(جواد).jpg
| توضیح تصویر =
| نام = محمد بن علی
| ولادت =[[10 رجب]]، ۱۹۵ ق.
| محل ولادت = [[مدینه]]
| شهادت = آخر [[ذی القعده|ذی‌القعده]]، ۲۲۰ ق.
| لقب = جوادالائمه، تقی، ابن الرضا
| کنیه = ابوجعفر و ابوعلی
| پدر = [[علی بن موسی (رضا)|علی بن موسی بن جعفر]]
| مادر = سبیکه
| همسر =
| فرزندان =
| مدت امامت =۱۷ سال (۲۰۳ تا ۲۲۰ ق)
| طول عمر = ۲۵ سال
| مدفن = [[بغداد]] [[کاظمین]]
}}
'''محمد بن علی (جواد)،''' نهمین [[امام]] [[شیعیان]]، نامش «محمد»، کنیه‌اش «ابوجعفر» و معروف‌ترین القاب او «تقی» و «جواد» است. در میان امامان شیعه، ایشان جوان‌ترین امام در هنگام [[شهادت]] بوده است. سن کم او در زمان شهادت پدر سبب شد تا شماری از اصحاب [[علی بن موسی (رضا)|علی بن موسی رضا (علیه‌السلام)]] در امامت او تردید کنند؛ برخی عبدالله بن موسی را امام خواندند و برخی دیگر به [[واقفیه]] پیوستند؛ اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی (علیه‌السلام) را پذیرفتند. ارتباط امام جواد (علیه‌السلام) با شیعیان بیشتر از طریق وکیلانش و به شکل نامه‌نگاری انجام می‌گرفت. در دورۀ امامت امام نهم شیعیان فرقه‌های اهل حدیث، [[زیدیه]]، [[واقفیه]] و [[غلاة]] فعالیت داشتند. وی شیعیان را از عقاید آنان آگاه می‌کرد و از خواندن [[نماز]] پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن می‌کرد. مناظرات علمی امام جواد (علیه‌السلام) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین و مساله‌های فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام [[حج]]، از مناظرات معروف امامان معصوم دانسته شده است.


[[پرونده:800px-کاظمین10.jpg|بندانگشتی|حرم کاظمین]]
== ولادت ==
آن بزرگوار در [[ماه مبارک رمضان]] سال ۱۹۵ هجری قمری، در شهر [[مدینه|مدینة النبی]] دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت، [[علی بن موسی (رضا)|امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام)]] امام هشتم شیعیان می‌باشند. نام مادر ایشان «سَبیکه» بود که از خاندان [[ماریه قبطیه|ماریه قِبطیه]] همسر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم)]] به شمار می‌رفت و از نظر [[اخلاق|فضائل اخلاقی]] در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود؛ به طوری که علی بن موسی (رضا) (علیه‌السلام) از او به‎عنوان بانویی منزه و پاک‌دامن و با‌فضیلت یاد می‌کرد. [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]]، [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] و [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] تولد آن حضرت را در [[رمضان|ماه رمضان]] دانسته‏‌اند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۹۲؛ الارشاد، ص ۲۹۷؛ التهذیب، ج ۶، ص ۹۰.</ref>. ولی در مصباح کفعمی آمده است که: ''ابن عیاش'' گفت توقیعی توسط شیخ بزرگوار أبوالقاسم با این جملات خارج شد: «اللهم انی اسألک بالمولودین فی رجب: محمّد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمّد المنتخب». ''ابن عیاش'' می‌گوید ولادت حضرت جواد (علیه‌السلام) در دهم [[رجب|ماه رجب]] بود<ref>زندگانی حضرت جواد و عسکریین (علیهماالسلام)، ترجمه بحار الانوار؛ ص۱۳.</ref>.


'''محمد بن علی بن موسی''' مشهور به '''امام جواد''' و '''امام محمدِ تقی''' (۱۹۵-۲۲۰ق) امام نهم [[شیعیان]] اثناعشری است. کنیه او ابوجعفر ثانی است. او ۱۷ سال امامت کرد و در ۲۵ سالگی به [[شهادت]] رسید. در میان امامان شیعه، وی جوان‌ترین امام در هنگام شهادت بوده است.
در خانوادۀ امام رضا (علیه‌السلام) و در محافل [[شیعه]] از حضرت جواد (علیه‌السلام) به‌عنوان مولودی پرخیر و برکت یاد می‌‏شد. چنانکه ''ابویحیای صنعانی'' می‌‏گوید: روزی در محضر امام رضا (علیه‌السلام)، فرزندش ابوجعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکت‌‏تر از او زاده نشده است»<ref>شیخ مفید، الاًّرشاد، قم مکتبْ بصیرتی، ص ۳۱۹ – طبرسی، اعلام الوری، الطبعْ الثالثْ، المکتبْ الاًّسلامیْ، ص‏۳۴۷ – فتّال نیشابوری، روض الواعظین، الطبع الأولی، بیروت، مؤسس الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۶ ق، ص ۲۶۱ – کلینی، اصول کافی؛ تهران، مکتب الصدوق؛ ۱۳۸۱ ق؛ ج ‏۱، ص ‏۳۲۱ – علی بن عیسی الاًّربلی، کشف الغم، تبریز، مکتب بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ ق؛ ج ‏۳، ص ‏۱۴۳.</ref>.


سنّ کمِ او در هنگام شهادت پدر، سبب شد تا شماری از اصحاب [[امام رضا علیه السلام|امام رضا(ع)]]، در امامت او تردید کنند؛ برخی عبدالله بن موسی را امام خواندند و برخی دیگر به [[واقفیه]] پیوستند، اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.
== کنیه و لقب‌ها ==
محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان [[اثنی عشریه|اثناعشری]] است که به جواد الائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)]] پیشوای اول شیعیان، می‌رسد. پدرش امام رضا (علیه‌السلام)، پیشوای هشتم شیعیان است<ref>طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۶</ref>. مادر او کنیز بود و سَبیکَه نوبیه نام داشت<ref>کلینی، الکافی؛ ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۴۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه؛ ۱۴۲۶ ق، ص ۲۱۶.</ref>.


ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان، بیشتر از طریق وکیلانش و به شکل نامه‌نگاری انجام می‌گرفت. در دوره امامت امام نهم شیعیان، فرقه‌های [[اهل حدیث]]، [[زیدیه]]، [[واقفیه]] و [[غلات]] فعالیت داشتند. وی شیعیان را از عقاید آنان آگاه می‌کرد و از [[نماز]] خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن می‌نمود.
کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۴۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه؛ ۱۴۲۶ ق، ص ۲۱۶.</ref>. در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می‌شود<ref> کلینی، الکافی؛ ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۲.</ref>. تا با ابوجعفر اول [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه‌السلام)]]<ref> ر. ک: مقاله امام باقر(علیه‌السلام)</ref> اشتباه نشود<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ ق، ج ۲، ص۸۵۷</ref>.


مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین و مسئله‌های فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام [[حج]]، از مناظرات معروف امامان معصوم دانسته شده است.
لقب وی جواد و ابن الرضا<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱</ref> است. القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج ۴، ص ۳۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ ق، ج ۵۰، ص ۱۲، ۱۳.</ref>، مرتضی و منتجب<ref>مفید، الارشاد؛ ۱۴۱۳ ق، ج ۲، ص ۲۹۵.</ref> را نیز برای او برشمرده‌اند.


=نسب، کنیه و لقب‌ها=
== وقایع مهم زندگی ==
# 10 [[رجب]] ۱۹۵ ق. تولد امام جواد (علیه‌السلام)<ref>طوسی، مصباح المتهجد؛ المکتبه الاسلامیه؛ ص ۸۰۵.</ref>.
# ۲۰۰ ق. سفر علی بن موسی (رضا) (علیه‌السلام) به مرو.
# آخر [[صفر المظفر|صفر]] ۲۰۳ ق. شهادت امام رضا (علیه‌السلام) و آغاز [[امامت]] جواد الائمه<ref>طبرسی، اعلام الوری؛ ۱۴۱۷ ق؛ ج ۲، ص ۴۱.</ref>.
# ۱۵ [[ذی‌الحجه]] ۲۱۲ ق. تولد [[علی بن محمد (هادی)|امام هادی (علیه‌السلام)]]<ref>مفید، الارشاد؛ ۱۴۱۳ ق؛ ج ۲؛ ص ۲۹۷.</ref>.
# ۲۱۴ ق. تولد [[موسی مبرقع]]<ref>بحرانی، عوالم العلوم و المعارف؛ ج ۲۳، ص ۵۵۳.</ref>.
# ۲۱۵ ق. ازدواج با ام‌فضل<ref>مسعودی، اثبات الوصیه؛ ۱۴۲۶ ق، ص ۲۲۳.</ref>.
# ۱۸ رجب ۲۱۸ ق. مرگ [[مأمون عباسی|مأمون]] و آغاز خلافت [[معتصم عباسی|معتصم]]<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک؛ ۱۳۸۷ ق، ج ۸، ص۶۴۶.</ref>.
# ۲۸ محرم ۲۲۰ ق. احضار امام جواد (علیه‌السلام) به [[بغداد]] توسط معتصم<ref>مفید، الارشاد؛ ۱۴۱۳ ق، ج ۲، ص ۲۹۵.</ref>.
# آخر [[ذی القعده|ذ‌ی‌القعده]] ۲۲۰ ق. شهادت امام جواد (علیه‌السلام)<ref>اشعری، المقالات و الفرق؛ ۱۳۶۱ ش؛ ص ۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری؛ ۱۴۱۷ ق، ج ۲، ص ۱۰۶.</ref>.


محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به جوادالائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به امام علی علیه‌السلام پیشوای اول شیعیان، می‌رسد. پدرش امام رضا(ع)، پیشوای هشتم شیعیان است.[۱] مادر او کنیز بود و سَبیکه نوبیه نام داشت.[۲] [یادداشت ۱]
بر اساس گزارش مورخان، امام جواد (علیه‌السلام) در سال ۱۹۵ ق در [[مدینه]]<ref>ر. ک:مقاله مدینه</ref> به دنیا آمد. اما درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است. بیشتر منابع تولد او را در ماه رمضان دانسته‌اند<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳</ref>. برخی روز آن را [[15 ماه رمضان|۱۵ رمضان]]<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹</ref> و برخی دیگر [[19 رمضان|۱۹ رمضان]]<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۶۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶</ref> گفته‌اند<ref>ابن فتال، روضه الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳</ref>. شیخ طوسی در مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است<ref>طوسی، مصباح المتهجد، المکتبه الاسلامیه، ص۸۰۵</ref>.


کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است.[۳] در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می‌شود.[۴] تا با ابوجعفر اول (امام باقر(ع)) اشتباه نشود.[۵]
از برخی روایات برمی‌آید که قبل از تولد جواد الائمه، برخی از [[واقفیه]] می‌گفتند علی بن موسی، نسلی از خود باقی نمی‌گذارد و با مرگ او سلسله امامت قطع می‌شود<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۰</ref>. از این‌رو وقتی که جواد الأئمه به دنیا آمد، امام رضا (علیه‌السلام) او را مولودی بابرکت برای [[شیعیان]] توصیف کرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۲۰،۲۳،۳۵</ref>. با این حال حتی پس از تولد او نیز برخی از واقفیان انتساب او به امام رضا (علیه‌السلام) را منکر شدند. آنان می‌گفتند جواد الأئمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه قیافه‌شناسان را حاضر کردند و آنان نسبت بین امام جواد و امام رضا را تأیید نمودند<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳</ref>.


از القاب مشهور امام نهم، جواد و ابن الرضا[۶] است. القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل[۷]،مرتضی و منتجب،[۸] را نیز برای او برشمرده‌اند.
دربارۀ زندگی حضرت جواد (علیه‌السلام) اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است. دلیل آن را محدودیت‌های سیاسی [[عباسیان|حکومت عباسی]]، [[تقیه]] و عمر کوتاه ایشان دانسته‌اند<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶-۴۷۷</ref>. حضرت در مدینه زندگی می‌کرد. بنا بر گزارش ابن بیهق، یک بار برای دیدار پدر به [[خراسان]] سفر کرد<ref>بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶</ref>. و پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به [[بغداد]] احضار شد.


=زندگی‌نامه=
== ازدواج ==
[[مأمون عباسی]] در سال ۲۰۲ ق<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوکY ۱۳۸۷ ق، ج ۸، ص ۵۶۶.</ref> یا ۲۱۵ ق <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ ق، ص ۲۲۳.</ref> دختر خود ام‌فضل را به عقد امام جواد (علیه‌السلام) در آورد. برخی گفته‌اند: احتمالاً در دیداری که جواد الأئمه با پدر در [[طوس]] داشت<ref>بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.</ref> مأمون، ام‌فضل را به عقد او درآورد. [[ابن کثیر]]<ref>ر. ک: مقاله ابن کثیر</ref> بر این باور است که خطبه عقد او با دختر مأمون در زمان حیات علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) خوانده شد، اما ازدواج آنها در سال ۲۱۵ ق. در تکریت بوده است<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه؛ ۱۴۰۸ ق؛ ج ۱۰، ص ۲۹۵.</ref>.


==گاهشمار زندگی امام جواد(ع)==
ازدواج جواد الأئمه با ام‌فضل، به درخواست مأمون صورت گرفت<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱</ref>. مأمون هدف خود را این می‌دانست که پدر بزرگ کودکی از نسل پیامبر (صلی‌الله علیه وآله وسلم) و [[علی بن ابی‌طالب|امام علی (علیه‌السلام)]]<ref>ر. ک:مقاله امام علی</ref> باشد<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۴۵۵</ref>. شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است، مأمون به دلیل شخصیت علمی محمد بن علی و شوق و شعفی که نسبت به او داشت، ام فضل دختر خود را به ازدواج آن حضرت درآورد<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۸۱-۲۸۲</ref>،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱</ref>.


۱۰رجب ۱۹۵ق.تولد امام جواد(ع)[۹]
اما برخی از پژوهش‌گران بر این باورند که این ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است از جمله اینکه مأمون می‌خواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸</ref>. یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۵۸</ref>. این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت؛ زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰-۳۸۱</ref> امام جواد (علیه‌السلام) مهریه ام‌فضل را معادل مهریه [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت زهرا (سلام‌الله علیها)]]<ref>ر. ک:مقاله حضرت زهرا(س)</ref> (۵۰۰ درهم) تعیین کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۵</ref>.
۲۰۰ق.سفر امام رضا(ع) به مرو
آخر صفر ۲۰۳ق.شهادت امام رضا(ع) و آغاز امامت جوادالائمه[۱۰]
۱۵ذی‌الحجه ۲۱۲ق.تولد امام هادی(ع)[۱۱]
۲۱۴ق.تولد موسی مبرقع[۱۲]
۲۱۵ق.ازدواج با ام الفضل[۱۳]
۱۸رجب ۲۱۸ق.مرگ مأمون و آغاز خلافت معتصم[۱۴]
۲۸محرم ۲۲۰ق.احضار امام جواد(ع) به بغداد توسط معتصم[۱۵]
آخر ذ‌ی‌القعده ۲۲۰ق.شهادت امام جواد(ع)[۱۶]
بر اساس گزارش مورخان، امام جواد(ع) در سال ۱۹۵ هجری قمری در [[مدینه]] به دنیا آمد.[۱۷] درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است.[۱۸] بیشتر منابع، تولد او را در ماه رمضان دانسته‌اند.[۱۹] برخی روز آن را ۱۵ رمضان[۲۰] و برخی دیگر ۱۹ رمضان[۲۱] گفته‌اند.[۲۲] [[شیخ طوسی]] در مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است.[۲۳]


از برخی روایات برمی‌آید که قبل از تولد جواد الائمه، برخی از واقفیان می‌گفتند علی بن موسی چگونه می‌تواند امام باشد در حالی که از خود نسلی ندارد.[۲۴] از این‌رو وقتی که جوادالأئمه به دنیا آمد، امام رضا(ع) او را مولودی پربرکت برای شیعیان توصیف کرد.[۲۵] با این حال حتی پس از تولد او نیز، برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا(ع) را منکر شدند. آنان می‌گفتند جوادالأئمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه قیافه‌شناسان را حاضر کردند و آنان امام جواد(ع) را فرزند امام رضا(ع) دانستند.[۲۶] [یادداشت ۲]
همسر دیگر جواد الأئمه، سمانه مغربیه است <ref>قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷</ref> که کنیز بود و به دستور خود ایشان خریداری شد<ref>حسّون، أعلام النساء المؤمنات، ۱۴۲۱ق، ص۵۱۷</ref>. امام جواد، از ام‌فضل صاحب فرزندی نشد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰</ref> و همۀ فرزندان او از سمانه بودند<ref>قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷</ref>.


درباره زندگی حضرت جواد(ع)، اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است. دلیل آن را محدودیت‌های سیاسی حکومت عباسی، [[تقیه]] و عمر کوتاه او دانسته‌اند.[۲۷] او در مدینه زندگی می‌کرد. بنا بر گزارش ابن بیهق، یک بار برای دیدار پدر به خراسان سفر کرد.[۲۸] و پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شد.
== فرزندان ==
بنابر نقل [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]]<ref>ر. ک:مقاله شیخ مفید</ref> امام جواد (علیه‌السلام) ۴ فرزند به نام‌های علی، موسی، فاطمه و امامه داشت<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref>. برخی دختران امام را ۳ تن به نام‌های حکیمه، خدیجه و ام‌کلثوم می‌دانند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰؛ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۷</ref>. در برخی از منابع متأخر از ام‌محمد و زینب نیز به‌عنوان دختران آن حضرت یاد شده است<ref>محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۴، ص۳۱۶؛ شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۴۳۲</ref>.


=ازدواج=
== دوران امامت ==
محمد بن علی (علیه‌السلام) پس از شهادت امام رضا (علیه‌السلام) در سال ۲۰۳ ق به امامت رسید<ref>طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴</ref>. دوران امامت او با [[خلافت]] دو تن از خلفای عباسی همزمان بود. حدود ۱۵ سال از امامت او در خلافت مأمون (۱۹۳ - ۲۱۸ ق) و ۲ سال در خلافت معتصم (۲۱۸ - ۲۲۷ ق) سپری شد<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰</ref>. مدت امامت جواد الائمه ۱۷ سال بود<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳</ref> و با شهادت او در سال ۲۲۰ ق امامت به فرزندش، امام هادی (علیه‌السلام) منتقل شد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵</ref>.


مأمون عباسی در سال ۲۰۲ق[۲۹] یا ۲۱۵ق[۳۰] دختر خود ام فضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد. برخی گفته‌اند: احتمالاً در دیداری که جوادالأئمه با پدرش در طوس داشت،[۳۱] مأمون، ام الفضل را به عقد او درآورد.[۳۲] به گفته [[ابن کثیر]] (۷۰۱-۷۷۴ق) مورخ [[اهل سنت]]، خطبه عقد او با دختر مأمون در زمان حیات علی بن موسی الرضا(ع) خوانده شد، اما مراسم ازدواج آنها در سال ۲۱۵ در تکریت انجام شده است[۳۳].
== مناظره‌ها ==
به گزارش منابع تاریخی، ازدواج جوادالأئمه با ام الفضل، به درخواست مأمون صورت گرفت.[۳۴] مأمون هدف خود را این می‌دانست که پدر بزرگ کودکی از نسل پیامبر(ص) و امام علی(ع) باشد.[۳۵] به گزارش [[شیخ مفید]] در کتاب الارشاد، مأمون به دلیل شخصیت علمی محمد بن علی و شوق و شعفی که نسبت به او داشت، ام الفضل دختر خود را به ازدواج آن حضرت درآورد؛[۳۶] اما برخی از پژوهشگران بر این باورند که این ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است از جمله اینکه مأمون می‌خواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند[۳۷] یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد.[۳۸] این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود.[۳۹] امام جواد(ع) مهریه ام الفضل را معادل مهریه [[حضرت زهرا(س)]](۵۰۰ درهم) تعیین کرد.[۴۰] امام جواد(ع)، از ام فضل صاحب فرزندی نشد.[۴۱]
در زمان [[مأمون عباسی|مأمون]] خلیفه، یک نهضت علمی پیدا شد. مأمون مجلس مباحثه و مناظره زیادی برقرار می‏‌کرد و به تمام ادیان و مذاهب آزادی می‏‌داد.


همسر دیگر جوادالأئمه، سمانه مغربیه است[۴۲] که کنیز بود و به دستور خودش خریداری شد.[۴۳] همه فرزندان امام جواد از سمانه بودند.[۴۴]
امام محمد تقی (علیه‌السلام) در دوران امامت خود چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد. گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظره‌ها به درخواست درباریان [[مأمون عباسی|مأمون]] و [[معتصم عباسی|معتصم]] و با هدف آزمایش پیشوای نهم شیعیان انجام می‌گرفته است و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران می‌شده است<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۳.</ref>. منابع چند مناظره و گفتگو از جواد الأئمه را گزارش کرده‌اند که چهار مورد آنها با ''یحیی بن اکثم'' و یک مورد با ا''حمد بن ابی‌داوود'' قاضی القضات‎‌های [[بغداد]] بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با ''عبدالله بن موسی''، ''ابوهاشم جعفری''، [[عبدالعظیم حسنی]] و معتصم نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهی مربوط به حج، طلاق، حد سرقت و مباحثی دیگر همچون ویژگی یاران امام دوازدهم، فضایل شیخین و اسماء و صفات خدا بوده است<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۱-۴۴۹؛ میانجی، مکاتیب الائمه(علیه‌السلام)، ج۵ ص۳۸۱٬۴۲۷ و...</ref>.


=فرزندان=
=== مناظره با یحیی بن اکثم ===
از مناظرات مهم امام محمد تقی (علیه‌السلام) که در زمان [[مأمون عباسی]] در [[بغداد]] صورت گرفت، مناظره با ''یحیی بن اکثم''، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد ازدواج او با ام‌فضل از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا جواد الأئمه (علیه‌السلام) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسۀ مناظره‌ای ترتیب دادند.


بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) ۴ فرزند به نام‌های علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۴۵] برخی دختران امام را ۳ تن به نام‌های حکیمه، خدیجه و ام کلثوم می‌دانند.[۴۶] در برخی از منابع متأخر از ام محمد و زینب نیز به عنوان دختران آن حضرت یاد شده است.[۴۷]
''یحیی'' در مناظره، نخست مساله‌ای فقهی درباره شخص مُحرمی که حیوانی را شکار کرده مطرح ساخت. امام جواد (علیه‌السلام)، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مساله، از ''یحیی بن اکثم'' پرسید منظور وی کدام وجه است. ''یحیی'' در جواب درماند. سپس خود امام جواد (علیه‌السلام)، مساله را با صورت‌های مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در فقه اعتراف کردند. گفته‌اند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۴؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴.</ref>.


=شهادت=
== کلام امام ==
حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد (علیه‌السلام) نقل شده است<ref>عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.</ref>. این روایات در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی است. کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانسته‌اند.


حکومت عباسی دو بار امام محمد تقی(ع) را به بغداد احضار کرد. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود.[۴۸] بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و در ذی القعدة[۴۹] یا ذی‌الحجه[۵۰] همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذی‌القعده است؛[۵۱] اما در برخی منابع تاریخ شهادت ایشان ۵ ذی‌الحجه[۵۲] یا ۶ ذی‌الحجه[۵۳] ذکر شده است. پیکر او را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند.[۵۴] سن او را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفته‌اند[۵۵] از این رو جوان‌ترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.
== جایگاه امام جواد (علیه‌السلام) نزد اهل‌سنت ==
عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]، پیشوای نهم شیعیان را به‌عنوان یک عالم دینی احترام می‌کنند. برخی از آنان شخصیت علمی جواد الأئمه را ممتاز دانسته‌<ref>برای نمونه: سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.</ref> و شیفتگی مأمون به او را به دلیل شخصیت علمی و معنوی او در کودکی دانسته‌اند<ref>هیثمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۲۴ق، ص۲۸۸.</ref>. آنان همچنین از برتری محمد بن علی (علیه‌السلام) در ویژگی‌های دیگری همچون تقوا، زهد و سخاوت سخن گفته‌اند<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.</ref>. به‌عنوان نمونه [[ابن تیمیه]] ملقب شدن او به جواد را، به دلیل شهرتش در سخاوت و بزرگواری می‌داند<ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، تحقیق: محمد رشاد سالم، ج۴، ص۶۸-۶۹.</ref>. ''جاحظ عثمان معتزلی'' نیز محمد بن علی (علیه‌السلام) را عالم، زاهد، عبادت‌پیشه، شجاع، بخشنده و پاک معرفی کرده است<ref>العاملی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، ۱۴۲۵ق، ص۱۳۷.</ref>.


برخی علت شهادت وی را سعایت ابن ابی‌داود (قاضی بغداد) در نزد معتصم عباسی دانسته‌اند. دلیل آن هم پذیرفته‌شدن نظر امام درباره قطع دست سارق بود که باعث شرمندگی ابن ابی‌داود و شماری از فقیهان و درباریان شده بود.[۵۶]
== شهادت ==  
 
[[پرونده:800px-کاظمین10.jpg|بندانگشتی|حرم کاظمین]]
درباره چگونگی شهادت پیشوای نهم شیعیان اختلاف است؛ در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند.[۵۷] برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام الفضل ایشان را مسموم کرد.[۵۸] به گزارش مسعودی مورخ قرن سوم قمری، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی(ع) بودند. چون جوادالأئمه از ام الفضل فرزندی نداشت، جعفر، ام الفضل (خواهرش) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو سمی را در انگور نهادند و امام از آن خورد. ام الفضل پس از آن که جوادالأئمه را مسموم کرد، پشیمان شد و می‌گریست اما امام به او خبر داد که به بلایی دچار می‌شود که مرهم‌پذیر نباشد.[۵۹] درباره چگونگی شهادت او به دست ام الفضل گزارش‌های دیگری نیز وجود دارد.[۶۰]
آن حضرت در شهر [[بغداد]] در ماه [[ذیقعده]] سال دویست و بیست هجری به [[شهادت]] رسید و آن هنگام بیست و پنج سال از عمر شریفشان گذشته بود<ref>الإرشاد، ج‏۲، ص۲۷۳٫</ref>.
 
بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم بیعت کردند. او به عبدالملک زیات والی مدینه نامه نوشت که محمد بن علی(ع) را همراه با ام الفضل روانه بغداد کند. وقتی امام جواد(ع) وارد بغداد شد، معتصم به ظاهر او را احترام می‌کرد و تحفه‌هایی برای او و ام الفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسیله غلام خود به نام اشناس برای او فرستاد. اشناس به امام گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان از جمله احمد بن ابی‌داود و سعید بن خضیب نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمود:«آن را در شب می‌نوشم» اما اشناس اصرار می‌کرد که باید خنک نوشیده شود و یخ آن آب می‌شود سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.[۶۱]
 
شیخ مفید در شهادت جوادالأئمه(ع) با سم تردید کرده و گفته است در این خصوص برای من خبری ثابت نشده است که به آن شهادت دهم.[۶۲] عده‌ای از این عبارت شیخ مفید که درباره بعضی دیگر از امامان [[شیعه]] نیز آن را تکرار کرده، برداشت کرده‌اند که وی قائل به عدم شهادت امام جواد شده و رحلت او را طبیعی دانسته است.اما برخی از محققان شیعه با استناد به روایت «ما مِنّا إلّا مقتولٌ شهیدٌ»[۶۳] و همچنین ذکر شواهدی که از شهادت امام جواد(ع) حکایت دارد، سخن شیخ مفید را توجیه می‌کنند به اینکه او ساکن بغداد بوده و با توجه به جوی که در حکومت عباسیان، علیه مکتب اهل بیت و شیعیان بوده، شیخ مفید نمی‌توانسته به صراحت عقاید شیعه در مورد شهادت ائمه(ع) به‌دست عباسیان را ذکر کند، از این‌رو تقیه کرده است. این احتمال نیز ذکر شده که با توجه به نبود منابع کافی و سختی دسترسی به منابع اصلی، این مطلب به دست او نرسیده است.[۶۴]
 
=دوران امامت=
 
محمد بن علی(ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق به امامت رسید.[۶۵] دوران امامت او با خلافت دو تن از خلفای عباسی همزمان بود. حدود ۱۵ سال از امامت او در خلافت مأمون(۱۹۳-۲۱۸ق) و ۲ سال در خلافت معتصم(۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد.[۶۶][یادداشت ۳] مدت امامت جوادالائمه ۱۷ سال بود[۶۷] و با شهادت او در سال ۲۲۰ق، امامت به فرزندش امام هادی(ع) منتقل شد.[۶۸]
 
=نصوص امامت=
 
از دیدگاه شیعه، امام فقط با نص امام قبلی تعیین می‌شود؛[۶۹] یعنی هر امام باید با عبارت صریح، امام پس از خود را تعیین کند. امام رضا(ع) در موارد متعددی امامت محمد بن علی را به اصحاب خود اعلام کرده بود. در هر یک از کتاب‌های الکافی،[۷۰] ارشاد،[۷۱] اعلام الوری[۷۲] و بحارالانوار،[۷۳] بابی درباره نصوص امامت محمد بن علی(ع) وجود دارد که به ترتیب ۱۴، ۱۱، ۹ و۲۶ روایت را در این باره نقل کرده‌اند. از جمله: یکی از اصحاب علی بن موسی(ع) از او درباره جانشینش سؤال کرد، حضرت رضا(ع) با دست خود به فرزندش محمدِ تقی اشاره کرد.[۷۴] یا در روایتی فرمود: «این ابوجعفر است که او را جانشین خود قرار داده و مقام خود را به او واگذار کرده‌ام.»[۷۵]
 
==امامت در کودکی و سرگردانی شیعیان==
 
امام جواد(ع) در حدود ۸ سالگی، به امامت رسید.[۷۶] به دلیل پایین بودن سن وی، میان شیعیان درباره امام پس از حضرت رضا(ع) اختلاف شد؛ برخی به دنبال عبدالله بن موسی، برادر امام رضا رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند.[۷۷] برخی به احمد بن موسی برادر دیگر حضرت رضا(ع) گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند.[۷۸] با این حال، بیشتر اصحاب علی بن موسی الرضا(ع) به امامت فرزندش جواد معتقد شدند.[۷۹] منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه دانسته‌اند. به گفته نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت می‌دانستند.[۸۰] البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا در واکنش به کسانی که خردسالی جوادالأئمه را مطرح می‌کردند به نبوت حضرت عیسی در کودکی استناد می‌کرد و می‌فرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.»[۸۱]
 
همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد(ع) را مطرح می‌کردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت [[حضرت یحیی]] در کودکی[۸۲] و سخن گفتن [[حضرت عیسی]][۸۳] در گهواره استناد می‌شد.[۸۴] خود او نیز در پاسخ به کسانی که مسئله سن او را مطرح می‌کردند، به جانشینی حضرت سلیمان به جای حضرت داود، در کودکی اشاره می‌کرد و می‌گفت: هنگامی که حضرت سلیمان کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد اما علمای بنی‌اسرائیل آن را انکار می‌کردند.[۸۵]
 
=پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام=
 
با اینکه امام رضا(ع) در موارد متعددی به امامت جوادالائمه تصریح کرده بود[۸۶] برخی از شیعیان برای اطمینان بیشتر، وی را با پرسش‌هایی می‌آزمودند.[۸۷] این آزمایش در مورد ائمه دیگر نیز مطرح بود[۸۸] اما با توجه به سن کمِ جوادالأئمه، درباره او ضرورت بیشتری داشت.[۸۹] به گفته رسول جعفریان تاریخ‌پژوه معاصر، این کار از سوی شیعیان به این دلیل صورت می‌گرفت که گاهی به دلایلی همچون تقیه و حفظ جان امام، بر چندین نفر وصیت می‌شد.[۹۰][یادداشت ۴]
 
گزارش‌های مختلفی از پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام جواد(ع) در منابع روایی آمده است. پاسخ‌های او سبب ترفیع جایگاهش و نیز پذیرش امامت او نزد شیعیان می‌شد.[۹۱] البته پرسش‌های شیعیان مختص امام جواد(ع) نبود. آنان افراد دیگر را به همین شیوه می‌آزمودند.[۹۲] در روایاتی آمده است گروهی از شیعیان که از بغداد و شهرهای دیگر به حج آمده بودند برای دیدار جوادالأئمه به مدینه رفتند. آنان در مدینه با عبدالله بن موسی دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند، ولی او پاسخ های نادرست داد. آنان متحیر ماندند و در همان مجلس بودند که امام جواد(ع) وارد شد و آنان دوباره پرسش‌هایشان را مطرح کردند و با پاسخ‌های امام جواد(ع) قانع شدند.[۹۳]
 
=ارتباط با شیعیان=
 
امام جواد(ع) از طریق سازمان وکالت با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمین‌های اسلامی از جمله [[بغداد]]، [[کوفه]]، اهواز، [[بصره]]، همدان، [[قم]]، [[ری]]، سیستان و بُست نمایندگانی داشت.[۹۴] تعداد وکیلان او را ۱۳ تن گفته‌اند.[۹۵] آنان وجوهات شرعی شیعیان را به امام جواد(ع) می‌رساندند.[۹۶] ابراهیم بن محمد همدانی در همدان[۹۷] و ابوعمرو حذّاء در نواحی بصره[۹۸] وکالت آن حضرت را بر عهده داشتند. صالح بن محمد بن سهل به موقوفات آن حضرت در قم رسیدگی می‌کرد.[۹۹] همچنین [[زکریا بن آدم قمی]]،[۱۰۰] [[عبدالعزیز بن مهتدی اشعری قمی]]،[۱۰۱] [[صفوان بن یحیی]]،[۱۰۲] [[علی بن مهزیار]][۱۰۳] و یحیی بن ابی‌عمران[۱۰۴] از وکلای امام جواد(ع) بودند. برخی از نویسندگان با استناد به شواهدی محمد بن فرج رخجی و ابوهاشم جعفری را از وکیلان او به شمار آورده‌اند.[۱۰۵] البته احمد بن محمد سیاری نیز ادعای وکالت داشت ولی امام ضمن رد ادعای او، از شیعیان خواست تا وجوهات را به وی ندهند.[۱۰۶]
 
گفته شده است که امام جواد(ع) به دو دلیل از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده می‌کرد؛
تحت کنترل دستگاه حاکم بود.
برای دوره غیبت زمینه‌سازی می‌کرد.[۱۰۷]
پیشوای نهم شیعیان در ایام حج نیز با شیعیان دیدار و گفتگو می‌کرد. برخی از محققان بر این باروند که سفر امام رضا(ع) به خراسان، سبب شده بود تا روابط شیعیان با امامان خود گسترش یابد.[۱۰۸] از این رو شیعیانی از خراسان، ری و بست و سجستان در ایام حج به دیدار امام می‌آمدند.
 
شیعیان با جوادالأئمه، از طریق نامه‌نگاری نیز در ارتباط بودند. آنان در نامه‌هایشان سؤالاتی را، که بیشتر در مسائل فقهی بود، مطرح می‌کردند و امام به آنها پاسخ می‌داد.[۱۰۹] در موسوعة الامام الجواد، به جز پدر و پسر امام، نام ۶۳ تن از افرادی که حضرت با آنان مکاتبه داشته، گرد آمده است.[۱۱۰] البته برخی از نامه‌ها در پاسخ به گروهی از شیعیان نوشته شده است.[۱۱۱]
 
=برخورد با فرقه‌های دیگر=
 
از پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام جواد(ع) که در منابع شیعی نقل شده، به دست می‌آید که در دوره امامت او، فرقه‌های اهل حدیث، واقفیه، زیدیه و غلات فعالیت می‌کردند. بر اساس روایات در زمان امام جواد(ع) با توجه به مباحثی که میان محدثان مطرح می‌شد برخی از شیعیان در مورد جسم بودن خداوند به تردید افتادند. آن حضرت ضمن ردّ جسم‌پنداری خدا، شیعیان را از نماز خواندن پشت سر کسانی که خدا را جسم می‌دانستند و نیز از پرداخت زکات به آنان نهی می‌کرد.[۱۱۲] او در پاسخ به ابوهاشم جعفری که از تفسیر آیه «لا تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یدْرِک الْأَبْصار»[۱۱۳] پرسیده بود، امکان دیدن خدا با چشم(عقیده مجسمه) را نفی کرد و فرمود: اوهام قلوب، دقیق‌تر از دید چشمان است. انسان می‌تواند چیزهایی را که ندیده‌ تصور کند اما نمی‌تواند آنها را ببیند. وقتی که اوهام قلوب نمی‌توانند خدا را درک کنند چگونه چشمان او را بینند و درک کنند؟[۱۱۴]
 
روایاتی از او در مذمت واقفیان نقل شده است[۱۱۵] او زیدیه و واقفیان را در ردیف نواصب قرار می‌داد.[۱۱۶] و می‌گفت آیه «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ؛ در آن روز چهره‌‏هایى زبونندکه تلاش کرده رنج [بیهوده] برده‌‏اند.»[۱۱۷] درباره آنان نازل شده است.[۱۱۸] او همچنین اصحاب خود را، از نماز خواندن پشت سر واقفیان نهی می‌کرد.[۱۱۹]
 
امام جواد(ع)، غالیانی همچون ابوالخطاب و پیروان او را لعن می‌کرد. او همچنین کسانی که در لعن ابوالخطاب توقف یا تردید می‌کردند را نیز لعن می‌نمود.[۱۲۰] حضرت جواد (ع)، افرادی همچون ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابی‌هاشم را پیرو ابوالخطاب معرفی می‌کرد و می‌گفت آنان با نام ما(اهل بیت) از مردم بهره‌کشی می‌کنند.[۱۲۱] بنابر روایتی که در رجال کشی آمده است او قتل دو تن از غلات به نام‌های ابوالمهری و ابن ابی‌زرقاء را جایز دانست و دلیل آن را نقش آنان در منحرف کردن شیعیان ذکر کرد.[۱۲۲]همچنین، به مقابله با باورهای غالیانه این دوره نیز پرداخته و کوشیده است با روشنگری‌های خود، شیعیان را از عقاید غالیانه دور نگه دارد.[۱۲۳] همچنین جوادالأئمه خطاب به محمد بن سنان، ادعای مفوضه مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به پیامبر(ص) و امامان را رد کرد. البته تفویض احکام [یادداشت ۵] را به عنوان عقیده‌ای درست معرفی نمود و آن را هم به مشیت الهی منتسب کرد و فرمود: این عقیده‌ای است که هر کس از آن جلوتر برود از اسلام خارج است و هر کس آن را نپذیرد (دینش) نابود می‌شود و هر کس آن را بپذیرد به حق پیوسته است.[۱۲۴]
 
=سیره=
 
برخی از منابع، دلیل ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را، کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند.[۱۲۵] بر پایه نامه‌ای که امام رضا(ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سال‌های اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، ایشان را از درب فرعی خانه خارج می‌کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانه‌اش تجمع می‌کردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا(ع) نامه‌ای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می‌گویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا(ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت می‌خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچ‌کس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. امام رضا(ع) همچنین سفارش بستگان نزدیک را به او کرده بود.[۱۲۶]
 
باقر شریف قرشی، جوادالأئمه را عابدترین و خالص‌ترین مردم زمانه‌اش معرفی کرده و از کثرت نافله‌های وی سخن گفته است. به گفته وی حضرت جواد(ع) نافله‌ای به جای می‌آورد که در هر رکعت آن هر یک از سوره‌های حمد و توحید را ۷۰ بار می‌خواند.[۱۲۷] همچنین بر پایه روایتی که سید ابن طاووس نقل کرده هنگامی که ماه قمری فرا می‌رسید محمد بن علی دو رکعت نماز می‌گذارد که در رکعت اول پس از سوره حمد، ۳۰ مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم ۳۰ مرتبه سوره قدر را می‌خواند و سپس صدقه می‌داد.[۱۲۸]
 
امام جواد(ع)، برتری انسان‌ها را به واسطه علم آنان می‌دانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است که الشریف کلُّ الشریف مَن شرّفَه علمُه[۱۲۹]؛‌ با شرافت‌ترین از همه شریف‌ها کسی است که شرفش به واسطه علمش باشد از این رو به طبقات پایین جامعه از جمله بردگان توجه داشت و با آنان نشست و برخاست می‌کرد. برخی از نویسندگان حدود ۱۰ تن از اصحاب آن حضرت را از بردگان بر شمرده‌اند.[۱۳۰]
 
نقش انگشتری او، حَسْبِی اللَّهُ حَافِظِی بوده است.[۱۳۱]
 
=روایات و مناظرات=
 
قالَ الامام الجواد(ع): الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِیقٍ مِنَ اللهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.
امام جواد(ع) فرمود: مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش از کسی که او را پند می‌دهد.[۱۳۲]
حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد(ع) نقل شده است.[۱۳۳] این روایات در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی است. کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانسته‌اند.[نیازمند منبع] سید ابن طاووس در کتاب مُهَجُ الدّعَوات حرزی از وی برای در امان ماندن مأمون عباسی نقل کرده است.[۱۳۴] همچنین حرز «یَا نُورُ یَا بُرْهَانُ یَا مُبِینُ یَا مُنِیرُ یَا رَبِّ اکْفِنِی الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسْأَلُکَ النَّجَاةَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ» به وی منسوب است.[۱۳۵] به همراه داشتن حرز امام جواد(ع) نزد شیعیان متداول بوده و برای «کسی را همیشه همراه خود کردن»، مَثَل شده است.[۱۳۶]
 
امام محمدِ تقی(ع) در دوران امامت خود چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد. گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظره‌ها به درخواست درباریان مأمون و معتصم و با هدف آزمایش پیشوای نهم شیعیان انجام می‌گرفته است و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران می‌شده است.[۱۳۷] منابع ۹ مناظره و گفتگو از جوادالأئمه گزارش کرده‌اند که چهار مورد آنها با یحیی بن اکثم و یک مورد با احمد بن ابی‌داوود قاضی القضات‎‌های بغداد بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با عبدالله بن موسی، ابوهاشم جعفری، عبدالعظیم حسنی و معتصم نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهی مربوط به حج، طلاق، حد سرقت و مباحثی دیگر همچون ویژگی یاران امام دوازدهم، فضایل ساختگی شیخین و اسماء و صفات خدا بوده است.[۱۳۸]
 
=مناظره در مجلس مأمون=
 
از مناظرات مهم امام محمد تقی(ع) که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد ازدواج او با ام الفضل از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا جوادالأئمه(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظره‌ای ترتیب دادند.
 
یحیی در مناظره، نخست مسئله‌ای فقهی درباره شخص مُحرمی که حیوانی را شکار کرده مطرح ساخت. امام جواد(ع)، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله،[یادداشت ۶] از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند. سپس خود امام جواد(ع)، مسئله را با صورت‌های مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در فقه اعتراف کردند. گفته‌اند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.[۱۳۹]
 
=مناظره درباره خلفا=
 
به نقل منابع روایی شیعه، محمد تقی(ع) در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اکثم درباره فضایل ابوبکر و عمر مناظره کرد. یحیی خطاب به او گفت: جبرئیل از طرف خدا به رسولش گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد: من منکر فضل ابوبکر نیستم اما کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند وآن اینکه پیامبر فرمود: هنگامی که حدیثی از طرف من به شما می‌رسد آن را بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید اگر موافق با آن بود بپذیرید و اگر نبود قبول نکنید زیرا دروغ‌گویان و جعل‌کنندگان حدیث زیاد خواهند شد، سپس امام فرمود: این حدیث با قرآن موافقت ندارد زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم، آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او می‌پرسد؟[۱۴۰]
 
پس از آن یحیی درباره روایت «مَثَل ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است» سؤال کرد، جوادالأئمه فرمود: محتوای این روایت درست نیست زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظه‌ای مرتکب گناه نشده‌اند در حالی که ابوبکر و عمر پیش از آنکه اسلام بیاورند، سال‌های طولانی مُشرک بوده‌اند.[۱۴۱]
 
==قطع دست دزد==
در زمان سکونت جوادالأئمه(ع) در بغداد درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود بین فقهای درباری اختلافی پیش آمد؛ برخی می‌گفتند از مچ باید قطع گردد و برخی دیگر قطع آن را از آرنج می‌دانستند. معتصم از امام جواد(ع) خواست تا نظر خود را بیان کند. جوادالأئمه از معتصم خواست او را از پاسخ معاف دارد اما خلیفه اصرار کرد و او گفت: فقط انگشتان دزد قطع می‌شود و بقیه دست باقی می‌ماند. وی دلیل خود را آیه وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (ترجمه: و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید.)[ ۷۲–۱۸] عنوان کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.[۱۴۲] برخی بر این باورند این حادثه سبب ترویج جایگاه امامت در بین مردم شد.
 
=فضائل و مناقب=
 
در منابع، فضایل و مناقب متعددی برای حضرت جواد(ع) ذکر شده است. برتری آن حضرت در مناظرات و مباحث علمی با دانشمندان در کودکی از جمله آنهاست. برخی از کراماتی نیز که برای آن حضرت نقل شده عبارتند از:
 
[[قطب راوندی]] از محمد بن میمون نقل می‌کند: زمانی که امام رضا هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به مدینه بروم؛ کاغذی برای ابوجعفر محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی کرد و نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفّق،خادم حضرت، امام جواد(ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود‌ ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم بیمار شده و بینائی‌اش از دست رفته. سپس حضرت دست به چشمان من کشید. از برکت دست آن حضرت چشمانم شفا یافت. پس من دست و پای آن جناب را بوسیدم و از خدمتش بیرون آمدم در حالی که بینا بودم.[۱۴۳]
 
همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالأئمه(ع) از بغداد به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند، هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند یافتند که شیرین و بدون دانه است. از شیخ مفید نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.[۱۴۴]
 
=اصحاب=
 
شیخ طوسی از حدود ۱۱۵ تن به عنوان اصحاب جوادالأئمه نام برده است.[۱۴۵] قرشی در کتاب حیاة الامام محمد الجواد(ع) ۱۳۲نفر[۱۴۶]و عبدالحسین شبستری در کتاب «سُبُلُ الرَّشاد إلی اَصحاب الاِمام الجَواد»، ۱۹۳ نفر[۱۴۷] را به عنوان اصحاب پیشوای نهم شیعیان، معرفی کرده‌اند. عطاردی در مسند الامام الجواد تعداد راویان از وی را ۱۲۱ تن دانسته است.[۱۴۸] برخی از اصحاب جوادالأئمه با امام رضا(ع)[۱۴۹] و امام هادی(ع) نیز مصاحبت داشته و از آن دو روایت کرده‌اند.[۱۵۰] در میان راویان از محمد تقی(ع)، پیروانی از فرقه‌های دیگر از جمله اهل‌سنت نیز وجود داشته است.[۱۵۱] تعداد راویان غیر امامی از جوادالائمه را ۱۰ تن گفته‌اند.[۱۵۲]
 
[[عبدالعظیم حسنی]]، [[احمد بن ابی‌نصر بزنطی]]، [[حسن بن سعید اهوازی]]، [[احمد بن محمد برقی]] و [[ابراهیم بن هاشم]] از اصحاب مشهور پیشوای نهم شیعیان بودند.
 
=جایگاه امام نزد اهل سنت=
 
عالمان اهل سنت، پیشوای نهم شیعیان را به عنوان یک عالم دینی احترام می‌کنند. برخی از آنان شخصیت علمی جوادالأئمه را ممتاز دانسته‌[۱۵۳] و شیفتگی مأمون به او را به دلیل شخصیت علمی و معنوی او در کودکی دانسته‌اند.[۱۵۴] آنان همچنین از برتری محمد بن علی(ع) در ویژگی‌های دیگری همچون تقوا، زهد و سخاوت سخن گفته‌اند.[۱۵۵] به عنوان نمونه ابن تیمیه ملقب شدن او به جواد را، به دلیل شهرتش در سخاوت و بزرگواری می‌داند.[۱۵۶] [[جاحظ عثمان معتزلی]] نیز، محمد بن علی(ع) را عالم، زاهد، عبادت‌پیشه، شجاع، بخشنده و پاک معرفی کرده است.[۱۵۷]
 
=توسل به امام جواد(ع)=
 
برخی از شیعیان با توجه به توصیه‌هایی که برخی از عالمان شیعی داشته‌اند، برای گسترش رزق و گشایش در امور مادی به امام جواد(ع) توسل می‌جویند و او را باب الحوائج می‌خوانند. نمونه‌ای از این توصیه نقل مجلسی دوم از ابوالوفاء شیرازی است که مدعی شده پیامبر(ص) در خواب او را به توسل به امام جواد(ع) در امور مادی توصیه کرده است.[۱۵۸] [یادداشت ۷]
 
بر پایه روایتی که داود صیرفی از امام هادی(ع) نقل کرده زیارت مرقد جوادالأئمه پاداش و ثواب زیادی دارد.[۱۵۹] همچنین ابراهیم بن عقبه در نامه‌ای از امام هادی(ع) درباره زیارت امام حسین(ع)، امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) پرسید. امام هادی(ع) زیارت امام حسین(ع) را برتر و مقدم دانست و فرمود زیارت هر سه کامل‌تر است و پاداش بیشتری دارد.[۱۶۰] آرامگاه امام جواد(ع) و امام کاظم(ع)، در بغداد زیارتگاه مسلمانان به‌ویژه شیعیان است. آنان مرقد آن حضرت را در حرم کاظمین زیارت می‌کنند، به او متوسل می‌شوند و زیارتنامه [یادداشت ۸] می‌خوانند.
 
شیعیان در سال‌روز شهادت جوادالأئمه مجالس عزاداری، روضه‌خوانی و سینه‌زنی بر پا می‌کنند و این گونه به او متوسل می‌شوند:
 
یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ[۱۶۲] ای ابا جعفر،‌ای محمّد بن علی،‌ ای تقی جواد،‌ ای فرزند فرستاده خدا،‌ ای حجّت خدا بر بندگان،‌ ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم،‌ ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن.
 
=کتاب‌شناسی=
 
درباره امام جواد آثار زیادی به زبان‌های مختلف به‌ویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله کتابشناسی امام جواد، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب(۳۲۴)، مقاله(۲۴۸) و پایان‌نامه(۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبان عربی و نُه عنوان به زبان‌های دیگر است.[۱۶۳]
 
وفاة الامام الجواد، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیه‌السلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، حیاة‌ الامام محمد الجواد و سبل الرشاد از مهمترین کتاب‌هایی است که به زبان عربی درباره امام جواد منتشر شده است.
 
=منابع=
 
1طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۶.
 
2کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶.
 
3ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹.
 
4برای نمونه. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۲.
 
5اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۵۷.
 
6مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
 
7ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۲، ۱۳.
 
8مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
 
9طوسی، مصباح المتهجد، المکتبة الاسلامیة، ص۸۰۵.
 
10طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱.
 
11مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷.
 
12بحرانی، عوالم العلوم و المعارف، قم، ج۲۳، ص۵۵۳.
 
13مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
 
14طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۶.
 
15مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
 
16اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶.
 
17مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱.
 
18نگاه کنید به:‌ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۷۹.
 
19مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱.
 
20برای نمونه نگاه کنید به: اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹.
 
21اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۶۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۷۹.
 
22ابن فتال، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
 
23طوسی، مصباح المتهجد، المکتبة الاسلامیة، ص۸۰۵.
 
24نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۰.
 
25مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۲۰،۲۳،۳۵.
 
26کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳.
 
27جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶-۴۷۷.
 
28بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
 
29طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۶۶.
 
30مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
 
31بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
 
32جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸.
 
33ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۲۹۵.
 
34برای نمونه نگاه کنید به: مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
 
35یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۴۵۵.
 
36مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۸۱-۲۸۲.
 
37جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸.
 
38پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۵۸.
 
39مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۸۰-۳۸۱.
 
40مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۵.
 
41ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
 
42قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
 
43حسّون، أعلام النساء المؤمنات، ۱۴۲۱ق، ص۵۱۷.
 
44قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
 
45مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
 
46ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰؛ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۷.
 
47محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۴، ص۳۱۶؛ شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۴۳۲.
 
48رک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
 
49مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
 
50ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمة، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
 
51اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶.
 
52ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمة، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
 
53ابن فتال، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
 
54مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
 
55مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳، ۲۹۵.
 
56نگاه کنید به: عیاشی، تفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.
 
57عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.
 
58مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۳، ۱۷.
 
59مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷.
 
60ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۱.
 
61ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۸.
 
62مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
 
63صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۸۵.
 
64نگاه کنید به: عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۱-۱۹۳؛ صدر، تاریخ الغیبه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۷؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۱-۴۸۲.
 
65طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴.
 
66پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.
 
67مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳.
 
68مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
 
69نگاه کنید به: جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
 
70کلینی، الکافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۳۲۰-۳۲۳.
 
71مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۴-۲۸۰.
 
72طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۲-۹۶.
 
73مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۸-۳۷.
 
74مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۵.
 
75مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۶.
 
76نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
 
77ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳.
 
78نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۷۷-۷۸.
 
79جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.
 
80نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
 
81کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲.
 
82سوره مریم، آیه ۱۲.
 
83سوره مریم، آیات ۳۰-۳۲.
 
84نوبختی،‌ فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۹۰؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۲.
 
85نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۳.
 
86برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۳۲۰-۳۲۳.
 
87پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۹.
 
88برای نمونه نگاه کنید به: کشّی، رجال، ص۲۸۲-۲۸۳.
 
89جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
 
90جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
 
91جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.
 
92ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳.
 
93طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۰-۳۸۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۹۹-۱۰۰.
 
94جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.
 
95جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۲۷.
 
96جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۸۲.
 
97جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۲۳.
 
98کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۱۶.
 
99نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۵۱.
 
100طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۸.
 
101طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.
 
102نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۹۷.
 
103نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۲۵۳؛ نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.
 
104راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۷.
 
105جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۳۲.
 
106کشی، رجال الکشی، ص۱۴۰۹ُ، ص۶۰۶.
 
107دشتی، نقش سیاسی سازمان وکالت در عصر حضور ائمه، ص۱۰۳.
 
108جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۹۴.
 
109برای نمونه رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۹۹؛ ج۴، ص۲۷۵، ۵۲۴؛ ج۵، ص۳۴۷؛ کشّی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ص۷۸۳، ۸۶۹.
 
110خزعلی، موسوعه الامام الجواد، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۴۱۶-۵۰۸.
 
111برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۳۱، ۳۹۸؛ ج۵، ص۳۹۴؛ ج۷، ص۱۶۳؛ کشّی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ص۷۸۳، ۸۶۹؛ میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ج۵
 
112صدوق، توحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۰۱.
 
113سوره انعام، آیه ۱۰۳.
 
114کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۹.
 
115مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۸ ص۲۶۷؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۱۵۰.
 
116کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۴۶۰.
 
117سوره غاشیه، آیات ۲ و۳.
 
118کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۲۹، ۴۶۰.
 
119صدوق، من لایحضر، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۷۹؛ طوسی، تهذیب، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۸.
 
120کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
 
121کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
 
122کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
 
123 نگاه کنید به: حاجی‌زاده، «غالیان در دوره امام جواد(ع) و نوع برخورد حضرت با آنان»، ص۲۲۶.
 
124کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۱.
 
125قرشی، حیاة‌ الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۷۰-۷۱.
 
126کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۳.
 
127قرشی، حیاة‌ الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۶۷-۶۸.
 
128سید ابن طاووس، ۱۴۱۵ق، الدروع الواقیه، ص۴۴.
 
129اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۵۰.
 
130رفتارشناسی امام جواد(ع) با موالی و بردگان، ص۳۶۳.
 
131طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۴۱۲ق، ص۹۱.
 
132ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۴۵۷.
 
133عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
 
134سید ابن طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۳۹-۴۲.
 
135سید ابن طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۴۲.
 
136نگاه کنید به دهخدا، لغت‌نامه، ذیل «حرز جواد».
 
137طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۳.
 
138طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۱-۴۴۹؛ میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ج۵ ص۳۸۱٬۴۲۷ و...
 
139طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۴؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴.
 
140طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.
 
141طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۷.
 
142عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۵-۶.
 
143قمی، منتهی الآمال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۶۹-۴۷۰.
 
144ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۰؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۸.
 
145طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۷۳-۳۸۳.
 
146قرشی، حیاة الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۱۲۸-۱۷۸.
 
147شبستری، سبل الرشاد، ۱۴۲۱ق، ص۱۹-۲۸۹.
 
148عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
 
149برقی، ص۵۷.
 
150جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۹۱.
 
151عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۴، ۳۱۵، ۲۶۲، ۲۸۳، ۳۱۹، ۲۷۱.
 
152واردی، گونه‌شناسی راویان امام جواد، ص۳۰-۳۱.
 
153برای نمونه: سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
 
154هیثمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۲۴ق، ص۲۸۸.
 
155سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
 
156ابن تیمیه، منهاج السنه، تحقیق: محمد رشاد سالم، ج۴، ص۶۸-۶۹.
 
157العاملی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، ۱۴۲۵ق، ص۱۳۷.
 
158راوندی، دعوات الراوندی، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۱، ح۵۳۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۳۵.
 
159مفید، المزار، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۷.
 
160کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۵۸۳-۵۸۴.
 
161مجلسی، زاد المعاد، ۱۴۲۳ق، ص۵۳۶-۵۳۷.


162مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ص۲۴۸.
در روز شهادت ایشان اقوال مختلف است برخی<ref>* علی‌ بن ‌حسین‌ مسعودی ‌، اثبات‌الوصیه‌ للامام‌ علی‌ بن ‌ابی‌طالب، قم‌۱۳۸۲ ش‌.علی‌ بن ‌حسین‌ مسعودی، مروج‌الذهب ‌و معادن‌الجوهر، چاپ‌ شارل‌پلاّ، بیروت‌ ۱۹۶۵ـ ۱۹۷۹.محمد بن محمد مفید، الارشاد فی‌ معرفه حجج‌اللّه ‌علی‌ العباد، بیروت‌۱۴۱۴/۱۹۹۳</ref> پنجم و ششم [[ذیحجه]] و برخی آخرماه [[ذیقعده]] را تاریخ شهادت حضرت می‌دانند<ref>سعد بن ‌عبداللّه‌اشعری‌، کتاب ‌المقالات ‌و الفرق‌، ج۱، ص‌۹۹‌، چاپ ‌محمدجواد مشکور، تهران‌۱۳۴۱ش‌. ،حسن‌ بن ‌موسی‌نوبختی‌، فرق‌الشیعه‌، ج۱، ص‌۹۱، چاپ ‌محمدصادق‌ آل‌بحرالعلوم‌، نجف‌۱۳۵۵/۱۹۳۶. ،کلینی‌، اصول کافی، ج‌۱، ص‌۴۹۲. ،محمد بن محمد مفید، الارشاد فی‌ معرفه حجج‌اللّه ‌علی‌ العباد، ج۲، ص‌۲۷۳، بیروت‌۱۴۱۴/۱۹۹۳. ،محمد بن ‌حسن‌ طوسی‌، تهذیب‌الاحکام‌، ج‌۶، ص۹۰‌، چاپ ‌حسن ‌موسوی‌خرسان‌، تهران‌۱۳۹۰. ،فضل‌ بن ‌حسن‌طبرسی‌، اعلام‌ الوری ‌باعلام‌الهدی‌، ج‌۲، ص‌۱۰۶، قم‌۱۴۱۷</ref>.  


163نگاه کنید به: اباذری، کتاب‌شناسی امام جواد، ص۵۱۰.
این مساله را امام رضا (علیه‌السلام) پیش‌گویی کردند: پس از تولد امام جواد (علیه‌السلام)، امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: فرزندم به ناحق به شهادت می‌رسد. اهل آسمان برای او می‌گریند و خداوند متعال بر دشمن او و کسی که بر او ستم روا داشته است، خشم می‌گیرد و طولی نمی‌کشد که او را به عذاب دردناکی مبتلا می‌کند<ref> بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۵٫</ref>.


=پانویس=
=== چگونگی شهادت ===
{{پانویس|2}}
دربارۀ چگونگی شهادت پیشوای نهم شیعیان اختلاف است؛ در برخی از منابع آمده است که [[معتصم عباسی|معتصم]] به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند<ref>عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.</ref>. برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام‌فضل ایشان را مسموم کرد<ref>مجلسی، بحارالانوار؛ ۱۴۰۳ ق، ج ۵۰، ص ۱۳، ۱۷.</ref>. به گزارش ''مسعودی'' مورخ قرن سوم قمری، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی (علیه‌السلام) بودند. چون جواد الأئمه از ام‌فضل فرزندی نداشت، جعفر، ام‌فضل (خواهرش) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو سمی را در انگور نهادند و امام از آن خورد. ام‌فضل پس از آن که جواد الأئمه را مسموم کرد، پشیمان شد و می‌گریست اما امام به او خبر داد که به بلایی دچار می‌شود که مرهم‌پذیر نباشد<ref>مسعودی، اثبات الوصیة؛ ۱۴۲۶ ق، ص ۲۲۷.</ref>. درباره چگونگی شهادت او به دست ام‌فضل گزارش‌های دیگری نیز وجود دارد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب؛ نشر علامه؛ ج ۴، ص ۳۹۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
* [[امامان شیعه]]
* [[مأمون عباسی]]
* [[عبدالعظیم حسنی]]


== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده: امامان دوازده گاه شیعه]]
[[رده:امامان دوازده‌گانه شیعه]]
[[رده:اهل بیت]]
[[رده:معصومین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۶

محمد بن علی (جواد)
محمد بن علی(جواد).jpg
نام کاملمحمد بن علی
ولادت10 رجب، ۱۹۵ ق.
محل ولادتمدینه
شهادتآخر ذی‌القعده، ۲۲۰ ق.
لقب‌هاجوادالائمه، تقی، ابن الرضا
کنیه‌هاابوجعفر و ابوعلی
پدرعلی بن موسی بن جعفر
مادرسبیکه
مدت امامت۱۷ سال (۲۰۳ تا ۲۲۰ ق)
طول عمر۲۵ سال
مدفنبغداد کاظمین

محمد بن علی (جواد)، نهمین امام شیعیان، نامش «محمد»، کنیه‌اش «ابوجعفر» و معروف‌ترین القاب او «تقی» و «جواد» است. در میان امامان شیعه، ایشان جوان‌ترین امام در هنگام شهادت بوده است. سن کم او در زمان شهادت پدر سبب شد تا شماری از اصحاب علی بن موسی رضا (علیه‌السلام) در امامت او تردید کنند؛ برخی عبدالله بن موسی را امام خواندند و برخی دیگر به واقفیه پیوستند؛ اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی (علیه‌السلام) را پذیرفتند. ارتباط امام جواد (علیه‌السلام) با شیعیان بیشتر از طریق وکیلانش و به شکل نامه‌نگاری انجام می‌گرفت. در دورۀ امامت امام نهم شیعیان فرقه‌های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلاة فعالیت داشتند. وی شیعیان را از عقاید آنان آگاه می‌کرد و از خواندن نماز پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن می‌کرد. مناظرات علمی امام جواد (علیه‌السلام) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین و مساله‌های فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج، از مناظرات معروف امامان معصوم دانسته شده است.

ولادت

آن بزرگوار در ماه مبارک رمضان سال ۱۹۵ هجری قمری، در شهر مدینة النبی دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت، امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) امام هشتم شیعیان می‌باشند. نام مادر ایشان «سَبیکه» بود که از خاندان ماریه قِبطیه همسر پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) به شمار می‌رفت و از نظر فضائل اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود؛ به طوری که علی بن موسی (رضا) (علیه‌السلام) از او به‎عنوان بانویی منزه و پاک‌دامن و با‌فضیلت یاد می‌کرد. کلینی، شیخ مفید و شیخ طوسی تولد آن حضرت را در ماه رمضان دانسته‏‌اند[۱]. ولی در مصباح کفعمی آمده است که: ابن عیاش گفت توقیعی توسط شیخ بزرگوار أبوالقاسم با این جملات خارج شد: «اللهم انی اسألک بالمولودین فی رجب: محمّد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمّد المنتخب». ابن عیاش می‌گوید ولادت حضرت جواد (علیه‌السلام) در دهم ماه رجب بود[۲].

در خانوادۀ امام رضا (علیه‌السلام) و در محافل شیعه از حضرت جواد (علیه‌السلام) به‌عنوان مولودی پرخیر و برکت یاد می‌‏شد. چنانکه ابویحیای صنعانی می‌‏گوید: روزی در محضر امام رضا (علیه‌السلام)، فرزندش ابوجعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکت‌‏تر از او زاده نشده است»[۳].

کنیه و لقب‌ها

محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به جواد الائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) پیشوای اول شیعیان، می‌رسد. پدرش امام رضا (علیه‌السلام)، پیشوای هشتم شیعیان است[۴]. مادر او کنیز بود و سَبیکَه نوبیه نام داشت[۵].

کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است[۶]. در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می‌شود[۷]. تا با ابوجعفر اول امام باقر (علیه‌السلام)[۸] اشتباه نشود[۹].

لقب وی جواد و ابن الرضا[۱۰] است. القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل[۱۱]، مرتضی و منتجب[۱۲] را نیز برای او برشمرده‌اند.

وقایع مهم زندگی

  1. 10 رجب ۱۹۵ ق. تولد امام جواد (علیه‌السلام)[۱۳].
  2. ۲۰۰ ق. سفر علی بن موسی (رضا) (علیه‌السلام) به مرو.
  3. آخر صفر ۲۰۳ ق. شهادت امام رضا (علیه‌السلام) و آغاز امامت جواد الائمه[۱۴].
  4. ۱۵ ذی‌الحجه ۲۱۲ ق. تولد امام هادی (علیه‌السلام)[۱۵].
  5. ۲۱۴ ق. تولد موسی مبرقع[۱۶].
  6. ۲۱۵ ق. ازدواج با ام‌فضل[۱۷].
  7. ۱۸ رجب ۲۱۸ ق. مرگ مأمون و آغاز خلافت معتصم[۱۸].
  8. ۲۸ محرم ۲۲۰ ق. احضار امام جواد (علیه‌السلام) به بغداد توسط معتصم[۱۹].
  9. آخر ذ‌ی‌القعده ۲۲۰ ق. شهادت امام جواد (علیه‌السلام)[۲۰].

بر اساس گزارش مورخان، امام جواد (علیه‌السلام) در سال ۱۹۵ ق در مدینه[۲۱] به دنیا آمد. اما درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است. بیشتر منابع تولد او را در ماه رمضان دانسته‌اند[۲۲]. برخی روز آن را ۱۵ رمضان[۲۳] و برخی دیگر ۱۹ رمضان[۲۴] گفته‌اند[۲۵]. شیخ طوسی در مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است[۲۶].

از برخی روایات برمی‌آید که قبل از تولد جواد الائمه، برخی از واقفیه می‌گفتند علی بن موسی، نسلی از خود باقی نمی‌گذارد و با مرگ او سلسله امامت قطع می‌شود[۲۷]. از این‌رو وقتی که جواد الأئمه به دنیا آمد، امام رضا (علیه‌السلام) او را مولودی بابرکت برای شیعیان توصیف کرد[۲۸]. با این حال حتی پس از تولد او نیز برخی از واقفیان انتساب او به امام رضا (علیه‌السلام) را منکر شدند. آنان می‌گفتند جواد الأئمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه قیافه‌شناسان را حاضر کردند و آنان نسبت بین امام جواد و امام رضا را تأیید نمودند[۲۹].

دربارۀ زندگی حضرت جواد (علیه‌السلام) اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است. دلیل آن را محدودیت‌های سیاسی حکومت عباسی، تقیه و عمر کوتاه ایشان دانسته‌اند[۳۰]. حضرت در مدینه زندگی می‌کرد. بنا بر گزارش ابن بیهق، یک بار برای دیدار پدر به خراسان سفر کرد[۳۱]. و پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شد.

ازدواج

مأمون عباسی در سال ۲۰۲ ق[۳۲] یا ۲۱۵ ق [۳۳] دختر خود ام‌فضل را به عقد امام جواد (علیه‌السلام) در آورد. برخی گفته‌اند: احتمالاً در دیداری که جواد الأئمه با پدر در طوس داشت[۳۴] مأمون، ام‌فضل را به عقد او درآورد. ابن کثیر[۳۵] بر این باور است که خطبه عقد او با دختر مأمون در زمان حیات علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) خوانده شد، اما ازدواج آنها در سال ۲۱۵ ق. در تکریت بوده است[۳۶].

ازدواج جواد الأئمه با ام‌فضل، به درخواست مأمون صورت گرفت[۳۷]. مأمون هدف خود را این می‌دانست که پدر بزرگ کودکی از نسل پیامبر (صلی‌الله علیه وآله وسلم) و امام علی (علیه‌السلام)[۳۸] باشد[۳۹]. شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است، مأمون به دلیل شخصیت علمی محمد بن علی و شوق و شعفی که نسبت به او داشت، ام فضل دختر خود را به ازدواج آن حضرت درآورد[۴۰]،[۴۱].

اما برخی از پژوهش‌گران بر این باورند که این ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است از جمله اینکه مأمون می‌خواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند[۴۲]. یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد[۴۳]. این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت؛ زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود.[۴۴] امام جواد (علیه‌السلام) مهریه ام‌فضل را معادل مهریه حضرت زهرا (سلام‌الله علیها)[۴۵] (۵۰۰ درهم) تعیین کرد[۴۶].

همسر دیگر جواد الأئمه، سمانه مغربیه است [۴۷] که کنیز بود و به دستور خود ایشان خریداری شد[۴۸]. امام جواد، از ام‌فضل صاحب فرزندی نشد[۴۹] و همۀ فرزندان او از سمانه بودند[۵۰].

فرزندان

بنابر نقل شیخ مفید[۵۱] امام جواد (علیه‌السلام) ۴ فرزند به نام‌های علی، موسی، فاطمه و امامه داشت[۵۲]. برخی دختران امام را ۳ تن به نام‌های حکیمه، خدیجه و ام‌کلثوم می‌دانند[۵۳]. در برخی از منابع متأخر از ام‌محمد و زینب نیز به‌عنوان دختران آن حضرت یاد شده است[۵۴].

دوران امامت

محمد بن علی (علیه‌السلام) پس از شهادت امام رضا (علیه‌السلام) در سال ۲۰۳ ق به امامت رسید[۵۵]. دوران امامت او با خلافت دو تن از خلفای عباسی همزمان بود. حدود ۱۵ سال از امامت او در خلافت مأمون (۱۹۳ - ۲۱۸ ق) و ۲ سال در خلافت معتصم (۲۱۸ - ۲۲۷ ق) سپری شد[۵۶]. مدت امامت جواد الائمه ۱۷ سال بود[۵۷] و با شهادت او در سال ۲۲۰ ق امامت به فرزندش، امام هادی (علیه‌السلام) منتقل شد[۵۸].

مناظره‌ها

در زمان مأمون خلیفه، یک نهضت علمی پیدا شد. مأمون مجلس مباحثه و مناظره زیادی برقرار می‏‌کرد و به تمام ادیان و مذاهب آزادی می‏‌داد.

امام محمد تقی (علیه‌السلام) در دوران امامت خود چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد. گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظره‌ها به درخواست درباریان مأمون و معتصم و با هدف آزمایش پیشوای نهم شیعیان انجام می‌گرفته است و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران می‌شده است[۵۹]. منابع چند مناظره و گفتگو از جواد الأئمه را گزارش کرده‌اند که چهار مورد آنها با یحیی بن اکثم و یک مورد با احمد بن ابی‌داوود قاضی القضات‎‌های بغداد بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با عبدالله بن موسی، ابوهاشم جعفری، عبدالعظیم حسنی و معتصم نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهی مربوط به حج، طلاق، حد سرقت و مباحثی دیگر همچون ویژگی یاران امام دوازدهم، فضایل شیخین و اسماء و صفات خدا بوده است[۶۰].

مناظره با یحیی بن اکثم

از مناظرات مهم امام محمد تقی (علیه‌السلام) که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد ازدواج او با ام‌فضل از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا جواد الأئمه (علیه‌السلام) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسۀ مناظره‌ای ترتیب دادند.

یحیی در مناظره، نخست مساله‌ای فقهی درباره شخص مُحرمی که حیوانی را شکار کرده مطرح ساخت. امام جواد (علیه‌السلام)، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مساله، از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی در جواب درماند. سپس خود امام جواد (علیه‌السلام)، مساله را با صورت‌های مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در فقه اعتراف کردند. گفته‌اند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد[۶۱].

کلام امام

حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد (علیه‌السلام) نقل شده است[۶۲]. این روایات در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی است. کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانسته‌اند.

جایگاه امام جواد (علیه‌السلام) نزد اهل‌سنت

عالمان اهل‌سنت، پیشوای نهم شیعیان را به‌عنوان یک عالم دینی احترام می‌کنند. برخی از آنان شخصیت علمی جواد الأئمه را ممتاز دانسته‌[۶۳] و شیفتگی مأمون به او را به دلیل شخصیت علمی و معنوی او در کودکی دانسته‌اند[۶۴]. آنان همچنین از برتری محمد بن علی (علیه‌السلام) در ویژگی‌های دیگری همچون تقوا، زهد و سخاوت سخن گفته‌اند[۶۵]. به‌عنوان نمونه ابن تیمیه ملقب شدن او به جواد را، به دلیل شهرتش در سخاوت و بزرگواری می‌داند[۶۶]. جاحظ عثمان معتزلی نیز محمد بن علی (علیه‌السلام) را عالم، زاهد، عبادت‌پیشه، شجاع، بخشنده و پاک معرفی کرده است[۶۷].

شهادت

حرم کاظمین

آن حضرت در شهر بغداد در ماه ذیقعده سال دویست و بیست هجری به شهادت رسید و آن هنگام بیست و پنج سال از عمر شریفشان گذشته بود[۶۸].

در روز شهادت ایشان اقوال مختلف است برخی[۶۹] پنجم و ششم ذیحجه و برخی آخرماه ذیقعده را تاریخ شهادت حضرت می‌دانند[۷۰].

این مساله را امام رضا (علیه‌السلام) پیش‌گویی کردند: پس از تولد امام جواد (علیه‌السلام)، امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: فرزندم به ناحق به شهادت می‌رسد. اهل آسمان برای او می‌گریند و خداوند متعال بر دشمن او و کسی که بر او ستم روا داشته است، خشم می‌گیرد و طولی نمی‌کشد که او را به عذاب دردناکی مبتلا می‌کند[۷۱].

چگونگی شهادت

دربارۀ چگونگی شهادت پیشوای نهم شیعیان اختلاف است؛ در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند[۷۲]. برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام‌فضل ایشان را مسموم کرد[۷۳]. به گزارش مسعودی مورخ قرن سوم قمری، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی (علیه‌السلام) بودند. چون جواد الأئمه از ام‌فضل فرزندی نداشت، جعفر، ام‌فضل (خواهرش) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو سمی را در انگور نهادند و امام از آن خورد. ام‌فضل پس از آن که جواد الأئمه را مسموم کرد، پشیمان شد و می‌گریست اما امام به او خبر داد که به بلایی دچار می‌شود که مرهم‌پذیر نباشد[۷۴]. درباره چگونگی شهادت او به دست ام‌فضل گزارش‌های دیگری نیز وجود دارد[۷۵].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. الکافی، ج ۱، ص ۴۹۲؛ الارشاد، ص ۲۹۷؛ التهذیب، ج ۶، ص ۹۰.
  2. زندگانی حضرت جواد و عسکریین (علیهماالسلام)، ترجمه بحار الانوار؛ ص۱۳.
  3. شیخ مفید، الاًّرشاد، قم مکتبْ بصیرتی، ص ۳۱۹ – طبرسی، اعلام الوری، الطبعْ الثالثْ، المکتبْ الاًّسلامیْ، ص‏۳۴۷ – فتّال نیشابوری، روض الواعظین، الطبع الأولی، بیروت، مؤسس الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۶ ق، ص ۲۶۱ – کلینی، اصول کافی؛ تهران، مکتب الصدوق؛ ۱۳۸۱ ق؛ ج ‏۱، ص ‏۳۲۱ – علی بن عیسی الاًّربلی، کشف الغم، تبریز، مکتب بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ ق؛ ج ‏۳، ص ‏۱۴۳.
  4. طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۶
  5. کلینی، الکافی؛ ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۴۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه؛ ۱۴۲۶ ق، ص ۲۱۶.
  6. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۴۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه؛ ۱۴۲۶ ق، ص ۲۱۶.
  7. کلینی، الکافی؛ ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۲.
  8. ر. ک: مقاله امام باقر(علیه‌السلام)
  9. اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ ق، ج ۲، ص۸۵۷
  10. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱
  11. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج ۴، ص ۳۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ ق، ج ۵۰، ص ۱۲، ۱۳.
  12. مفید، الارشاد؛ ۱۴۱۳ ق، ج ۲، ص ۲۹۵.
  13. طوسی، مصباح المتهجد؛ المکتبه الاسلامیه؛ ص ۸۰۵.
  14. طبرسی، اعلام الوری؛ ۱۴۱۷ ق؛ ج ۲، ص ۴۱.
  15. مفید، الارشاد؛ ۱۴۱۳ ق؛ ج ۲؛ ص ۲۹۷.
  16. بحرانی، عوالم العلوم و المعارف؛ ج ۲۳، ص ۵۵۳.
  17. مسعودی، اثبات الوصیه؛ ۱۴۲۶ ق، ص ۲۲۳.
  18. طبری، تاریخ الامم و الملوک؛ ۱۳۸۷ ق، ج ۸، ص۶۴۶.
  19. مفید، الارشاد؛ ۱۴۱۳ ق، ج ۲، ص ۲۹۵.
  20. اشعری، المقالات و الفرق؛ ۱۳۶۱ ش؛ ص ۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری؛ ۱۴۱۷ ق، ج ۲، ص ۱۰۶.
  21. ر. ک:مقاله مدینه
  22. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳
  23. اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹
  24. اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۶۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶
  25. ابن فتال، روضه الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳
  26. طوسی، مصباح المتهجد، المکتبه الاسلامیه، ص۸۰۵
  27. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۰
  28. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۲۰،۲۳،۳۵
  29. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳
  30. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶-۴۷۷
  31. بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶
  32. طبری، تاریخ الامم و الملوکY ۱۳۸۷ ق، ج ۸، ص ۵۶۶.
  33. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ ق، ص ۲۲۳.
  34. بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
  35. ر. ک: مقاله ابن کثیر
  36. ابن کثیر، البدایه و النهایه؛ ۱۴۰۸ ق؛ ج ۱۰، ص ۲۹۵.
  37. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱
  38. ر. ک:مقاله امام علی
  39. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۴۵۵
  40. مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۸۱-۲۸۲
  41. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱
  42. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸
  43. پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۵۸
  44. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰-۳۸۱
  45. ر. ک:مقاله حضرت زهرا(س)
  46. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۵
  47. قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷
  48. حسّون، أعلام النساء المؤمنات، ۱۴۲۱ق، ص۵۱۷
  49. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰
  50. قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷
  51. ر. ک:مقاله شیخ مفید
  52. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
  53. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰؛ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۷
  54. محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۴، ص۳۱۶؛ شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۴۳۲
  55. طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴
  56. پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰
  57. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳
  58. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵
  59. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۳.
  60. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۱-۴۴۹؛ میانجی، مکاتیب الائمه(علیه‌السلام)، ج۵ ص۳۸۱٬۴۲۷ و...
  61. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۴؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴.
  62. عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
  63. برای نمونه: سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
  64. هیثمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۲۴ق، ص۲۸۸.
  65. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
  66. ابن تیمیه، منهاج السنه، تحقیق: محمد رشاد سالم، ج۴، ص۶۸-۶۹.
  67. العاملی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، ۱۴۲۵ق، ص۱۳۷.
  68. الإرشاد، ج‏۲، ص۲۷۳٫
  69. * علی‌ بن ‌حسین‌ مسعودی ‌، اثبات‌الوصیه‌ للامام‌ علی‌ بن ‌ابی‌طالب، قم‌۱۳۸۲ ش‌.علی‌ بن ‌حسین‌ مسعودی، مروج‌الذهب ‌و معادن‌الجوهر، چاپ‌ شارل‌پلاّ، بیروت‌ ۱۹۶۵ـ ۱۹۷۹.محمد بن محمد مفید، الارشاد فی‌ معرفه حجج‌اللّه ‌علی‌ العباد، بیروت‌۱۴۱۴/۱۹۹۳
  70. سعد بن ‌عبداللّه‌اشعری‌، کتاب ‌المقالات ‌و الفرق‌، ج۱، ص‌۹۹‌، چاپ ‌محمدجواد مشکور، تهران‌۱۳۴۱ش‌. ،حسن‌ بن ‌موسی‌نوبختی‌، فرق‌الشیعه‌، ج۱، ص‌۹۱، چاپ ‌محمدصادق‌ آل‌بحرالعلوم‌، نجف‌۱۳۵۵/۱۹۳۶. ،کلینی‌، اصول کافی، ج‌۱، ص‌۴۹۲. ،محمد بن محمد مفید، الارشاد فی‌ معرفه حجج‌اللّه ‌علی‌ العباد، ج۲، ص‌۲۷۳، بیروت‌۱۴۱۴/۱۹۹۳. ،محمد بن ‌حسن‌ طوسی‌، تهذیب‌الاحکام‌، ج‌۶، ص۹۰‌، چاپ ‌حسن ‌موسوی‌خرسان‌، تهران‌۱۳۹۰. ،فضل‌ بن ‌حسن‌طبرسی‌، اعلام‌ الوری ‌باعلام‌الهدی‌، ج‌۲، ص‌۱۰۶، قم‌۱۴۱۷
  71. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۵٫
  72. عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.
  73. مجلسی، بحارالانوار؛ ۱۴۰۳ ق، ج ۵۰، ص ۱۳، ۱۷.
  74. مسعودی، اثبات الوصیة؛ ۱۴۲۶ ق، ص ۲۲۷.
  75. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب؛ نشر علامه؛ ج ۴، ص ۳۹۱.