ابن بطوطه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| | | عنوان = ابن بطوطه | ||
| | | تصویر = ابن بطوطه.jpg | ||
| | | نام = شمسالدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد لواتی طنجی | ||
| | | نامهای دیگر = | ||
| | | سال تولد = ۷۰۳ق. | ||
| | | تاریخ تولد = | ||
| | | محل تولد = مراکش | ||
| | | سال درگذشت = ۷۷۹ق. | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
| | | محل درگذشت = [[مراکش]] | ||
| استادان = | |||
| شاگردان = | |||
| دین = [[اسلام]] | |||
| مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] | |||
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |تحفة الأنظار فی غرائب الامصار و عجائب الأسفار}} | |||
| فعالیتها = جهانگرد | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''ابن بطوطه محمد بن عبدالله بن محمد بن إبراهیم لواتی طنجی'''، ابوعبدالله، جهانگردی است که در سال ۷۲۵ ه بسوی [[مکه]] عزیمت نمود و [[مصر]]، [[شام]]، [[حجاز]]، [[عراق]]، [[ایران]]، [[یمن]]، [[بحرین]]، ترکستان، میانرودان و بخشی از [[هند]] و [[چین]]، جاوه و شرق آفریقا را پیمود و سرانجام به مغرب نزد شاه ابی عنان از شاهان بنی مرین برگشت. سفر او ۲۷ سال به درازا کشید. | |||
این جهانگرد معروف آمازیغی ۵ و یا ۶ بار به ایران سفر نمود و در تمام سفرهای شرقی خود از زبان فارسی برای ارتباط با غیر عربها استفاده نمود. او به دو سوی سواحل دریای فارس([[خلیج فارس]] کنونی) و شهرهای فارس از جمله شیراز، خوزیه ([[خوزستان]])، تستر(شوشتر)، تبریز و [[خراسان]] سفرکرده است. سفرنامه ابنبطوطه از کتابهای با ارزش جغرافیایی سدههای میانهاست. | |||
== ابن بطوطه کیست == | |||
شمسالدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد لواتی طنجی مشهور به ابنبطوطه به سال (703 ق.) در طنجه واقع در [[مراکش|مغرب]] به دنیا آمد و در سال (770 یا 779 ق.) درگذشت. او را از طایفه بربرهای لواته دانستهاند. خانواده وی از دانشمندان [[مالکی مذهب]] بودند و در مراکش شغل قضاوت داشتند<ref> الدرر الکامنه، ج 3، ص 480-481؛ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 331؛ تحفة النظار، ج 1، مقدمه، ص 80.</ref>. او نیز با سن کم در همان ابتدای راه بهعنوان قاضی کاروان [[حج]] [[تونس]] انتخاب شد و در طول سفر نیز با دانشوران دیدار کرد و از برخی اجازه روایت گرفت و بعدها نیز در [[هند]] به منصب قضا رسید. | |||
همین از علاقه و اشتغال او به علوم دینی حکایت دارد<ref>. Ibn Battuta، P2-3</ref>. پژوهشگران کوشیدهاند بر پایه این سفرنامه تصویری از روحیات و احوال ابنبطوطه ترسیم کنند. آنان به علاقه ابنبطوطه به زاهدان و [[تصوف|صوفیان]] و میل درونیاش به کنارهگیری از دنیا از یکسوی و پایبندیاش به دنیا و اقرار به عدم توانایی در ترک آن از دیگر سو اشاره نموده و صداقت وی و پرهیزش از زاهد نمایی و ریاکاری را ستودهاند<ref>سفرنامه ابنبطوطه، ص 32-33؛ مجله نامه انجمن، ش 21، ص 7، چند نمونه از دادههای جامعهشناختی و روانشناختی</ref>. | |||
برخی او را با هرودت در تاریخ و تاریخ نگاری دوران اسلامی مقایسه میکنند. هرودت نیز پس از ترک هالیکارناس (Halikarnassos) در آسیای صغیر که در آن زمان تحت انقیاد حکومت یونان و دیکتاتورهای گماشته شده توسط آن حکومت بوده به اقصی نقاط جهان از جمله به بابل در [[بین النهرین]] و [[مصر]] در [[آفریقا]] رفت و مطالب گستردهای گردآورد و تواریخ مفصل خود را با چنین دستاوردهایی در ۳۶۵ ق. م خشت نوشت<ref>خدادادیان، اردشیر: هخامنشیها (۱۳۷۸) مبحث هرودت و تاریخ نگاری او.</ref>. | |||
== سفرهای ابنبطوطه == | |||
در بیست و دو سالگی سودای سفر به [[مکه]] و ادای [[حج|فریضه حج]] زندگیش را دگرگون ساخت. پس در سال 725 هـ. تن به غربت و دوری از خانواده داد و تنها به شوق دیدار [[خانه خدا]] و زیارت آرامگاه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم]] زادگاه خود را ترک گفت<ref> رحله ابن بطوطه، (بیروت: | |||
دارصادر، 1986) صفحه .14</ref>. | |||
در آغاز عزم [[زیارت]] و سپس بازگشت به وطن خود را داشت لیک این سفر عزم او را دگرگون کرد و او از مکه به [[عراق]] رفت. [[نجف]]، واصل و [[بصره]] را دیده و از آنجا راهی آبادان شد. زان پس همچنان سرزمین ایران را پیمود تا به شیراز رسید و مدتی مقیم آن دیار گشت و به زیارت قبر سعدی شتافت. | |||
از ایران به عراق آمد و از آن جا دوباره قصد [[حج]] کرد و در سال 728 به مکه رسید و تا سال 730 مجاور آن شهر مکرم بود و سه سال پیاپی حج کرد و سپس راه یمن را در پیش گرفت. از آنجا به مقدیشو [مگادیشو] (در سومالی) رفت و پس از آن به [[عمان]] پا نهاد و از طریق جزیره هرمز مجدداً وارد خاک ایران شد و از طریق [[بحرین]] به قطیف و حسا [احساء] (که پیش از آن هَجَر خوانده میشد) و یمامه رفت و باز راه خانه معبود را در پیش گرفته در سال 732 به [[مکه|مکه مکرمه]] رسید و حج بگزارد. | |||
پس از پایان مراسم حج عزم بازگشت به وطن را داشت. لیکن سر از آسیای صغیر درآورد. انطاکیه را دید. به قونیه رفت و به سر تربت ملای روم شتافت. آنگاه آسیای صغیر را پشت سرگذاشت و تا جنوب [[روسیه]] پیش رفت. سپس به قسطنطنیه رفت. آنگاه از طریق ایران به غزنین و کابل رفته، گام به دره سند نهاد و به [[شبه قاره هند]] پا گذاشت و مقرب دربار محمد شاه فرمانروای آن سرزمین شد و همراه با هیأت نمایندگی او به چین رفت و در آن جا مدتی ماندگار شد و به شغل قضا پرداخت. | |||
در بازگشت از [[چین]] برای بار سوم به ایران آمد و از شهرهای لار، فسا، شیراز، [[اصفهان]] و شوشتر دیدن کرد و به نجف و سپس [[کوفه]] و حلّه رفت. از حله به بغداد و از آن شهر به شام و مصر رهسپار گردید و باز راه مکه را در پیش گرفت و به عَیذاب رفت و از طریق دریا به [[جده]] رسید و در بیست و دوم شعبان سال 749 وارد شهر مقدس مکه شد. پس از برگزاری مراسم حج و زیارت مرقد مطهر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) | |||
]] راه وطن را در پیش گرفت و در سال 750 به فاس پایتخت [[مراکش]] و دربار ابوعنان پادشاه سلسله مرینی پا نهاد. | |||
سپس به زادگاه خود طنجه رفت و از آن جا راه [[اندلس]] را در پیش گرفت و از غرناطه (عروس شهرهای اندلس) دیدن کرد و به فاس بازگشت. از آن جا این رحالّه آخرین سفر خود را آغازید و در قارّه سیاه فرو رفت و تا تومبوکتو و [[نیجریه]] پیش رفت و بدین ترتیب «نخستین جهانگردی بود که در داخل آفریقا سفر کرد و گزارشی از سفر خود به جای گذاشت<ref>دو وو، بارون کارا، متفکران اسلام، ترجمه احمد آرام، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363)، ج 1، ص | |||
98.</ref>». | |||
در | پس از آن، ابنبطوطه به فرمان ابوعنان در سال 754 به دربار او بازگشت و در همان جا مستقر شد و پس از بیست و نه سال جهانگردی و زیر پا نهادن عمده سرزمینهای مسکون آن روزگار، آرام گرفت و از آن جا که یادداشتهای سفر ابنبطوطه طی حوادث مختلف از جمله اسارت در دست هندوان از میان رفته بود، او دیدهها و شنیدههای خود را بر منشی و دبیر دربار معروف به ابنجُزّی املا کرد. ابنجزی با تحریر و تلخیص و گاه تفصیل ـ و حتی در مواردی تحریف ـ گفتههای<ref>سفرنامه ابن بطوطه. ترجمه محمد | ||
علی موحد، (تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361)، ج 1، مقدمه مترجم، صفحه | |||
38.</ref> ابنبطوطه، کتاب خواندنی و دلکش «تحفة الأنظار فی غرائب الامصار و عجائب الأسفار» را تدوین کرد که بعدها نام مأنوستر «رحله ابنبطوطه» را به خود گرفت. | |||
== معرفی کتاب ابنبطوطه == | |||
کتاب تحفة النظار با حمایت سلطان ابوعنان و در زمانهای به نگارش درآمد که سلطان، کاتب و ادیبی بانام محمد بن محمد بن جُزَی الکلب معروف به ابنجزی را برای تدوین خاطرات ابنبطوطه برگزید. نگارش این کتاب بر پایه املاء ابنبطوطه در سال (757 ق.) سه ماه به درازا انجامید<ref> تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 335. تحفة النظار، مقدمه، ج 1، ص 79، 152</ref>. | |||
درباره صحت گزارشهای ابنبطوطه، از آغاز و حتی از روزگار خود او تردیدهایی وجود داشته است. به گزارش ابن[[ابن خلدون|خلدون]]، تاریخنگار همعصر ابنبطوطه، داستانهایی که او در دربار سلطان ابوعنان بر زبان میراند، نزد مردم با ناباوری و انکار روبهرو بود<ref>تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 227-228.</ref>. | |||
نویسندگان معاصر ابنبطوطه نیز در درستی گزارشهای وی تردید داشتند و برخی مانند [[ابن خطیب]] و بلفیقی او را دروغگو میدانستند<ref> الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج 3، ص 206.</ref>. | |||
پژوهشهای تازه نیز از اشتباهات سفرنامه ابنبطوطه و ناسازگاری برخی گزارشها با واقعیات تاریخی و جغرافیایی پرده برداشتهاند تا جایی که اصل مسافرت او به سرزمینهایی مانند چین یا قسطنطنیه را انکار کرده و سخنان وی در این سفرنامه را برگرفته از منابع دیگر دانستهاند<ref>The Odyssey of Ibn Battuta، P8-11؛ Ibn Battuta، P13؛ تحفة النظار، ج 1، ص 125-131.</ref>. | |||
== درگذشت == | |||
ابن بطوطه پس از سفر طولانی خود بیست و پنج سال زندگی کرد و در سال 779 درگذشت<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ ج 3، صص 121 و 123.</ref>. "شخصیت" تنها اثر به جا مانده از ابنبطوطه همین رحله اوست و با مطالعه آن خصوصیات او را جا به جای این کتاب درمییابیم؛ او متفکری بزرگ یا اندیشمندی عمیق نیست<ref>رحله ابن بطوطه، مقدمه کرم البستانی، ص 6</ref> و تن به تدقیقات علمی و نظری نمیدهد. لیکن سخت حواس خود را به کار گرفته دیدهها و شنیدههای خویش را به حافظه میسپارد. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده:شخصیتهای تاریخی]] | |||
[[رده:جهانگردان]] | |||
[[رده: | |||
[[رده: | |||
[[رده: |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۱
ابن بطوطه | |
---|---|
نام کامل | شمسالدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد لواتی طنجی |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | مراکش |
محل درگذشت | مراکش |
دین | اسلام، اهل سنت |
آثار |
|
فعالیتها | جهانگرد |
ابن بطوطه محمد بن عبدالله بن محمد بن إبراهیم لواتی طنجی، ابوعبدالله، جهانگردی است که در سال ۷۲۵ ه بسوی مکه عزیمت نمود و مصر، شام، حجاز، عراق، ایران، یمن، بحرین، ترکستان، میانرودان و بخشی از هند و چین، جاوه و شرق آفریقا را پیمود و سرانجام به مغرب نزد شاه ابی عنان از شاهان بنی مرین برگشت. سفر او ۲۷ سال به درازا کشید.
این جهانگرد معروف آمازیغی ۵ و یا ۶ بار به ایران سفر نمود و در تمام سفرهای شرقی خود از زبان فارسی برای ارتباط با غیر عربها استفاده نمود. او به دو سوی سواحل دریای فارس(خلیج فارس کنونی) و شهرهای فارس از جمله شیراز، خوزیه (خوزستان)، تستر(شوشتر)، تبریز و خراسان سفرکرده است. سفرنامه ابنبطوطه از کتابهای با ارزش جغرافیایی سدههای میانهاست.
ابن بطوطه کیست
شمسالدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد لواتی طنجی مشهور به ابنبطوطه به سال (703 ق.) در طنجه واقع در مغرب به دنیا آمد و در سال (770 یا 779 ق.) درگذشت. او را از طایفه بربرهای لواته دانستهاند. خانواده وی از دانشمندان مالکی مذهب بودند و در مراکش شغل قضاوت داشتند[۱]. او نیز با سن کم در همان ابتدای راه بهعنوان قاضی کاروان حج تونس انتخاب شد و در طول سفر نیز با دانشوران دیدار کرد و از برخی اجازه روایت گرفت و بعدها نیز در هند به منصب قضا رسید.
همین از علاقه و اشتغال او به علوم دینی حکایت دارد[۲]. پژوهشگران کوشیدهاند بر پایه این سفرنامه تصویری از روحیات و احوال ابنبطوطه ترسیم کنند. آنان به علاقه ابنبطوطه به زاهدان و صوفیان و میل درونیاش به کنارهگیری از دنیا از یکسوی و پایبندیاش به دنیا و اقرار به عدم توانایی در ترک آن از دیگر سو اشاره نموده و صداقت وی و پرهیزش از زاهد نمایی و ریاکاری را ستودهاند[۳].
برخی او را با هرودت در تاریخ و تاریخ نگاری دوران اسلامی مقایسه میکنند. هرودت نیز پس از ترک هالیکارناس (Halikarnassos) در آسیای صغیر که در آن زمان تحت انقیاد حکومت یونان و دیکتاتورهای گماشته شده توسط آن حکومت بوده به اقصی نقاط جهان از جمله به بابل در بین النهرین و مصر در آفریقا رفت و مطالب گستردهای گردآورد و تواریخ مفصل خود را با چنین دستاوردهایی در ۳۶۵ ق. م خشت نوشت[۴].
سفرهای ابنبطوطه
در بیست و دو سالگی سودای سفر به مکه و ادای فریضه حج زندگیش را دگرگون ساخت. پس در سال 725 هـ. تن به غربت و دوری از خانواده داد و تنها به شوق دیدار خانه خدا و زیارت آرامگاه پیامبر اکرم زادگاه خود را ترک گفت[۵]. در آغاز عزم زیارت و سپس بازگشت به وطن خود را داشت لیک این سفر عزم او را دگرگون کرد و او از مکه به عراق رفت. نجف، واصل و بصره را دیده و از آنجا راهی آبادان شد. زان پس همچنان سرزمین ایران را پیمود تا به شیراز رسید و مدتی مقیم آن دیار گشت و به زیارت قبر سعدی شتافت.
از ایران به عراق آمد و از آن جا دوباره قصد حج کرد و در سال 728 به مکه رسید و تا سال 730 مجاور آن شهر مکرم بود و سه سال پیاپی حج کرد و سپس راه یمن را در پیش گرفت. از آنجا به مقدیشو [مگادیشو] (در سومالی) رفت و پس از آن به عمان پا نهاد و از طریق جزیره هرمز مجدداً وارد خاک ایران شد و از طریق بحرین به قطیف و حسا [احساء] (که پیش از آن هَجَر خوانده میشد) و یمامه رفت و باز راه خانه معبود را در پیش گرفته در سال 732 به مکه مکرمه رسید و حج بگزارد.
پس از پایان مراسم حج عزم بازگشت به وطن را داشت. لیکن سر از آسیای صغیر درآورد. انطاکیه را دید. به قونیه رفت و به سر تربت ملای روم شتافت. آنگاه آسیای صغیر را پشت سرگذاشت و تا جنوب روسیه پیش رفت. سپس به قسطنطنیه رفت. آنگاه از طریق ایران به غزنین و کابل رفته، گام به دره سند نهاد و به شبه قاره هند پا گذاشت و مقرب دربار محمد شاه فرمانروای آن سرزمین شد و همراه با هیأت نمایندگی او به چین رفت و در آن جا مدتی ماندگار شد و به شغل قضا پرداخت.
در بازگشت از چین برای بار سوم به ایران آمد و از شهرهای لار، فسا، شیراز، اصفهان و شوشتر دیدن کرد و به نجف و سپس کوفه و حلّه رفت. از حله به بغداد و از آن شهر به شام و مصر رهسپار گردید و باز راه مکه را در پیش گرفت و به عَیذاب رفت و از طریق دریا به جده رسید و در بیست و دوم شعبان سال 749 وارد شهر مقدس مکه شد. پس از برگزاری مراسم حج و زیارت مرقد مطهر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) ]] راه وطن را در پیش گرفت و در سال 750 به فاس پایتخت مراکش و دربار ابوعنان پادشاه سلسله مرینی پا نهاد.
سپس به زادگاه خود طنجه رفت و از آن جا راه اندلس را در پیش گرفت و از غرناطه (عروس شهرهای اندلس) دیدن کرد و به فاس بازگشت. از آن جا این رحالّه آخرین سفر خود را آغازید و در قارّه سیاه فرو رفت و تا تومبوکتو و نیجریه پیش رفت و بدین ترتیب «نخستین جهانگردی بود که در داخل آفریقا سفر کرد و گزارشی از سفر خود به جای گذاشت[۶]». پس از آن، ابنبطوطه به فرمان ابوعنان در سال 754 به دربار او بازگشت و در همان جا مستقر شد و پس از بیست و نه سال جهانگردی و زیر پا نهادن عمده سرزمینهای مسکون آن روزگار، آرام گرفت و از آن جا که یادداشتهای سفر ابنبطوطه طی حوادث مختلف از جمله اسارت در دست هندوان از میان رفته بود، او دیدهها و شنیدههای خود را بر منشی و دبیر دربار معروف به ابنجُزّی املا کرد. ابنجزی با تحریر و تلخیص و گاه تفصیل ـ و حتی در مواردی تحریف ـ گفتههای[۷] ابنبطوطه، کتاب خواندنی و دلکش «تحفة الأنظار فی غرائب الامصار و عجائب الأسفار» را تدوین کرد که بعدها نام مأنوستر «رحله ابنبطوطه» را به خود گرفت.
معرفی کتاب ابنبطوطه
کتاب تحفة النظار با حمایت سلطان ابوعنان و در زمانهای به نگارش درآمد که سلطان، کاتب و ادیبی بانام محمد بن محمد بن جُزَی الکلب معروف به ابنجزی را برای تدوین خاطرات ابنبطوطه برگزید. نگارش این کتاب بر پایه املاء ابنبطوطه در سال (757 ق.) سه ماه به درازا انجامید[۸].
درباره صحت گزارشهای ابنبطوطه، از آغاز و حتی از روزگار خود او تردیدهایی وجود داشته است. به گزارش ابنخلدون، تاریخنگار همعصر ابنبطوطه، داستانهایی که او در دربار سلطان ابوعنان بر زبان میراند، نزد مردم با ناباوری و انکار روبهرو بود[۹]. نویسندگان معاصر ابنبطوطه نیز در درستی گزارشهای وی تردید داشتند و برخی مانند ابن خطیب و بلفیقی او را دروغگو میدانستند[۱۰]. پژوهشهای تازه نیز از اشتباهات سفرنامه ابنبطوطه و ناسازگاری برخی گزارشها با واقعیات تاریخی و جغرافیایی پرده برداشتهاند تا جایی که اصل مسافرت او به سرزمینهایی مانند چین یا قسطنطنیه را انکار کرده و سخنان وی در این سفرنامه را برگرفته از منابع دیگر دانستهاند[۱۱].
درگذشت
ابن بطوطه پس از سفر طولانی خود بیست و پنج سال زندگی کرد و در سال 779 درگذشت[۱۲]. "شخصیت" تنها اثر به جا مانده از ابنبطوطه همین رحله اوست و با مطالعه آن خصوصیات او را جا به جای این کتاب درمییابیم؛ او متفکری بزرگ یا اندیشمندی عمیق نیست[۱۳] و تن به تدقیقات علمی و نظری نمیدهد. لیکن سخت حواس خود را به کار گرفته دیدهها و شنیدههای خویش را به حافظه میسپارد.
پانویس
- ↑ الدرر الکامنه، ج 3، ص 480-481؛ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 331؛ تحفة النظار، ج 1، مقدمه، ص 80.
- ↑ . Ibn Battuta، P2-3
- ↑ سفرنامه ابنبطوطه، ص 32-33؛ مجله نامه انجمن، ش 21، ص 7، چند نمونه از دادههای جامعهشناختی و روانشناختی
- ↑ خدادادیان، اردشیر: هخامنشیها (۱۳۷۸) مبحث هرودت و تاریخ نگاری او.
- ↑ رحله ابن بطوطه، (بیروت: دارصادر، 1986) صفحه .14
- ↑ دو وو، بارون کارا، متفکران اسلام، ترجمه احمد آرام، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363)، ج 1، ص 98.
- ↑ سفرنامه ابن بطوطه. ترجمه محمد علی موحد، (تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361)، ج 1، مقدمه مترجم، صفحه 38.
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 335. تحفة النظار، مقدمه، ج 1، ص 79، 152
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 227-228.
- ↑ الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج 3، ص 206.
- ↑ The Odyssey of Ibn Battuta، P8-11؛ Ibn Battuta، P13؛ تحفة النظار، ج 1، ص 125-131.
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ ج 3، صص 121 و 123.
- ↑ رحله ابن بطوطه، مقدمه کرم البستانی، ص 6