بین النهرین
بِینُ الْنَهرِین نام منطقهای جغرافیایی است که در میان دو رود دجله و فرات قرار گرفته است. بینالنهرین منطقهای در میان دو رود دجله و فرات است که ایرانیان این منطقه را میانرودان مینامیدند. بینالنهرین یک منطقه جغرافیایی استکه میانِ دو رود دجله و فرات جایگرفته و بیشتر محدودهٔ آن در کشور عراق، سوریه و ترکیه امروزی است. کشورهایی که امروزه بینالنهرین میان آنها تقسیم شدهاست شامل عراق، ترکیه، ایران، سوریه و کویت هستند.
بینالنهرین کجاست
بِینُ الْنَهرِین یا میانرودان یا میاندو رود نام منطقهای جغرافیایی است که در میان دو رود دجله و فرات جایگرفته است و بیشتر محدودهٔ این منطقه در کشور عراق امروزی است که از کوههای توروس واقع در ترکیه امروزی دو رود، سرچشمه میگیرد که پیشتر نامهای دیگری داشتهاند، اما امروزه به دجله و فرات، مشهور هستندو در «القرنه» عراق به هم میرسند و از این پس «شطالعرب» نامیده میشود.
شط العرب تا مرز ایران امتداد پیدا میکند و از این نقطه مرز آبی ایران و عراق میشود تا آن که در خرمشهر، رود کارون و شط العرب به هم میرسند و اروند رود را تشکیل میدهند و اروندرود به راه خود ادامه میدهد و در جزیره آبادان ایران و فاو عراق، به خلیج فارس میریزد.
برخلاف معنای «بینالنهرین» یا میانرودان، این منطقه تنها به خاک میان دو رود اشاره ندارد بلکه به سرزمینی اطلاق میشود که این دو رود در آن جاری هستند و شاخهها و نهرهای گوناگونی از آن انشعاب مییابد و در نهایت به خلیج فارس میرسد تا از مشرق به فلات ایران، در مغرب به صحرای شام، در شمال فلات آناتولی و در جنوب به خلیج فارس، محدود است.
بخش شمالی این جلگه، «بینالنهرین علیا» جزیره نامیده شده که خشک بوده و سرزمین قدیم آشور نامیده میشده است. جنوب آن «عراق» یا «سواد» نام گرفته که حاصلخیز است و سرزمین بابِل قدیم بوده است و این منطقه خود به دلیل عبور نهرهای گوناگون به جزائر کوچک تقسیم میشود. شهرت برخی ساکنان این منطقه، جزائری است.
نامگذاری بَینُالنَهرَین
ایرانیان این منطقه را میانرودان مینامیدند که همین نام به یونانی ترجمهٔ گرتهبرداری شد و «مزوپوتامیا» نام گرفت.
نخستین مورخ یونانی که این اصطلاح را به کار برد «پلی بیوس» بود و پس از وی «پلی نی» و «استرابون» نیز در قرون اولیه میلادی از این اصطلاح استفاده کرده است و در دوران معاصراین واژه در زبان عربی به «بینالنهرین» ترجمه شد و فارسی نیز همان واژهٔ عربی را به وام گرفت. در زبان آرامی این منطقه را بثنهرین مینامند.
مردم بَینُالنَهرَین
نخستین ساکنان بینالنهرین سومری نبودند، اما اولین حکومت یکپارچه بینالنهرین توسط سومریان تشکیل شد. تحقیقات اثر زبان مردم اولیه را بر زبان سومری نشان داده است. ساکنان ابتدایی زبان خود را رها کرده و زبان سومری را تکلم کردند و متاسفانه از پیشینه این مردم چیزی در دسترس نیست.
باستانشناسان آنها را عبیدیان مینامند، زیرا اولین بار این فرهنگ در منطقهای به نام عبید کشف شد و آنها روستاهای کشاورزی زیادی در بینالنهرین داشتند و از اشیایی همچون چاقو، تبر، داس، بیل، آجر، دوک و وزنههای بافت، سفال نقاشی شده و مجسمه استفاده میکردند.
سومریان کلمات زیادی را از آنان گرفتهاند مانند کشاورز، چوپان، سفالگر، نجار، آهنگر، چرم ساز، بنا، سبد ساز، بازرگان و خرما. به طور حتم صنایع مذکور در فرهنگ عبید وجود داشتهاند و نامهای دجله و فرات و نامهای شهرهای بزرگ آن سرزمین ریشه غیر سومری دارند. مردم دیگر بینالنهرین سوباریان بودند که احتمالا از سمت شمال آمده بودند و از زبان آنها فقط نامهایی را میشناسیم.
سومریان که از ۳۱۰۰ پ م ظهور کردند سرزمینهای سوباریان را فتح کردند. در زبان سومری کلمه سوباری به معنی برده است و آنها توانستند روستاهای سوباری را به شهرهای سومری تبدیل کنند و بر اساس شباهتهای فرهنگی میتوان بدون قطعیت گفت سومریان از سمت شرق از طریق خلیج فارس به بینالنهرین مهاجرت کردهاند.
دسته دیگری از مردمان بینالنهرین سامیها بودند که از سمت عربستان در حدود ۲۹۰۰ پ م به بینالنهرین آمدند و در ۲۳۵۰ پ م با مرکزیت اکد در بینالنهرین حکومت کردند.
زبان بَینُالنَهرَین
زبان آنها اکدی بود و سیستم لوحهای گلی سومری را برای مکتوب کردن کارهای خود پیش گرفتند و زبان خود را جایگزین زبان نوشتاری سومری کردند. آنها بسیاری از سنن دیگر سومری را نیز پیروی کردند.
تا هزاره اول پیش از میلاد زبان اکدی تکلم میشد و دو لهجه داشت، بابلی در جنوب و آشوری در شمال. در هزاره اول پیش از میلاد زبان آرامی به آرامی جایگزین زبان اکدی شد.
فرهنگهای مختلف در بَینُالنَهرَین
فرهنگهای باستانی معمولا نام خود را از محلی میگیرند که باستان شناسان اولین بار آن فرهنگ را کشف میکنند و در بینالنهرین فرهنگهای حسونا، سامرا و حلف از ۶۰۰۰ تا ۴۰۰۰ پ م شناخته شدهاند.
جالب است بدانید؛ بافت لباس در فرهنگ حسونا آغاز شد.
کشف سنگ ابسیدین در حسونا نشان از تجارت با کناره دریاچه وان ترکیه دارد و مالکیت خصوصی در این دوره پُررنگ شد و استفاده از لوحهای استامپی همه گیر شد.
در فرهنگ سامرا سفال شکلاتی پُررنگ تولید شد و دیوار خانهها مستحکم شد.
در فرهنگ حلف خانهها به شکل لانه زنبور بر زمین سنگی ساخته میشد و دلیل آن برای ما معلوم نیست و در فرهنگهای دیگر مشابه آن وجود ندارد.
روستایی در ارپاچیه به این شکل کشف شده که دارای کارگاهی برای سفال سازان بود و این نشان از اهمیت سفال در آن دوره میدهد و در ام الدباغیه مجموعهای از خانهها حیاط مشترک داشتند که محل نگهداری دام بود.
در دوره سامرا و حلف بناهای منفرد دور از سایر خانهها پدید آمد و با توجه به اختلاف سایز این بناهای منفرد با سایز خانهها میتوان نتیجه گرفت آنها استفادههای عمومی و مذهبی داشتند.
در حلف چرخ سفال دستی ابداع شد و این چرخ برای چرخیدن نیاز به نیروی انسانی داشت.
چرخ سفال کاملتر در دوره عبید در حدود ۴۰۰۰ تا ۳۵۰۰ پ م ساخته شد.
عبیدیان قدیمیترین مردم دارای نژاد و ریشه بینالنهرین هستند و آنها در شهر یا روستاهایی زندگی میکردند. اریدو ۱۲ هکتار، اور ۱۰ هکتار و اوروک ۷۵ هکتار وسعت داشت.
سرزمین آنها به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میشد. تپه گوارا مشخصه فرهنگ شمالی و اوروک سمبل سرزمین جنوبی است و در تپه گوارا مجموعه مذهبی شامل سه ساختمان ساخته شده بود.
اوروک در کنار فرات بود و و اولین شهر نشینی در اواخر هزاره سوم پیش از میلاد را به نام خود ثبت کرده است و این شهر ده هزار نفر جمعیت داشت و خانه سازی در شهر مابین ۳۵۰۰ تا ۳۲۰۰ پیش از میلاد نشاندهنده یک رهبری قوی است.