خضر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'كلام' به 'کلام')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:خضر.jpg |جایگزین=خضر|خضر]]
{{جعبه اطلاعات انبیا
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = خضر
!نام
| تصویر = خضر.jpg
!خَضِر (به عربی: ٱلْخَضِر)
| نام = بلیا بن ملکا و کنیه‌اش ابوالعباس
|-
| تاریخ تولد =
|نام کامل
| محل تولد =
|بلیا بن ملكا و كنیه اش ابوالعباس
| تاریخ وفات =
|-
| مدفن =
|لقب
| لقب‌ = خضر
|خضر
| کنیه = ابوالعباس
|-
| پدر = سام بن نوح
|وجه نام گذاری
| مادر =
|قدومش باعث سر سبز (خضر) مى شد
}}
|-
'''حضرت خضر (علیه‌السلام)''' از [[انبیاء]] الهی است. از فرمایش [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]] چنین بر می‌آید که حضرت خضر را [[خدا]] به سوی قومش [[بعثت|مبعوث]] فرموده بود و او مردم را به سوی [[توحید]] و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرد. از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی می‌نشست، زمین سبز و خرم می‌گشت و دلیل نامش، خضر (سبز) نیز همین است. زندگی او از قبل از زمان [[موسی]] تا زمان حاضر و ادامهٔ زندگیش تا آخر الزمان، مورد اتّفاق [[مسلمانان]] است. مجموعهٔ [[روایات]] مؤیّد آن است که طولانی‌ترین عمر را در میان فرزند آدم دارد. گفته‌اند حضرت خضر از اولاد سام بن نوح و پسرخالهٔ [[ذوالقرنین]] بود با این حال بنا به برداشتی نیز، دو نفر با نام خضر وجود داشته‌اند، خضر اکبر که از اولاد سام بن نوح بوده و خضر ثانی که از انبیای [[بنی اسرائیل]] و مصاحب موسی بوده است.
|جد
|سام بن نوح
|-
|فامیل
|پسر خاله ى ذوالقرنین
|-
|}
</div>
{{پانویس رنگی}}
'''حضرت خضر(ع)''' از [[انبیاء]] الهی است. از فرمایش [[امام صادق (ع)]] چنین بر می‌آید که حضرت خضر را [[خدا]] به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم را به سوی [[توحید]] و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرد. از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی می‌نشست، زمین سبز و خرم می‌گشت و دلیل نامش، خضر(سبز) نیز همین است. زندگی او از قبل از زمان [[موسی]] تا زمان حاضر و ادامهٔ زندگیش تا آخر الزمان، مورد اتّفاق [[مسلمانان]] است. مجموعهٔ [[روایات]] مؤیّد آن است که طولانی‌ترین عمر را در میان فرزند آدم دارد. گفته‌اند حضرت خضر از اولاد سام بن نوح و پسرخالهٔ [[ذوالقرنین]] بود با این حال بنا به برداشتی نیز، دو نفر با نام خضر وجود داشته‌اند، خضر اکبر که از اولاد سام بن نوح بوده و خضر ثانی که از انبیای [[بنی اسرائیل]] و مصاحب موسی بوده است.
</div>
=نام اصلی حضرت خضر (ع)=


حضرت خضر(ع) پیامبری از سوی خدای متعال بود که بر اساس حدیث، اسم اصلی آن حضرت «بالیا» بوده که نسبت ایشان با چند واسطه به حضرت نوح(ع) می‌رسد.
== نام اصلی حضرت خضر ==
حضرت خضر (علیه‌السلام) پیامبری از سوی خدای متعال بود که بر اساس حدیث، اسم اصلی آن حضرت «بالیا» بوده که نسبت ایشان با چند واسطه به حضرت نوح (علیه‌السلام) می‌رسد.


هر یک از اسماء و کلماتی که از سوی خدای متعال بر موجودات و به خصوص بندگان خاص خدا گذاشته شده، حکمت و دلیلی دارد که اصل آن را باید در تفاسیر [[قرآن کریم]] و یا در [[حدیث]] و کلام اهل بیت (ع) جستجو کنیم.
هر یک از اسماء و کلماتی که از سوی خدای متعال بر موجودات و به خصوص بندگان خاص خدا گذاشته شده، حکمت و دلیلی دارد که اصل آن را باید در تفاسیر [[قرآن کریم]] و یا در [[حدیث]] و کلام [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیه‌السلام)]] جستجو کنیم.


در این میان یکی از پیامبران بزرگ الهی، حضرت خضر (ع) است که به داشتن عمر بسیار طولانی مشهور است. چراکه آن حضرت پیامبران بسیاری را ملاقات کرده و در دوران ائمه اطهار (ع) نیز زندگی کرده است و بنا بر احادیث، یکی از افرادی است که در کنار [[امام زمان (عج)]] حضور خواهد داشت.
در این میان یکی از پیامبران بزرگ الهی، حضرت خضر(علیه‌السلام) است که به داشتن عمر بسیار طولانی مشهور است. چراکه آن حضرت پیامبران بسیاری را ملاقات کرده و در دوران [[ائمه|ائمه اطهار (علیه‌السلام)]] نیز زندگی کرده است و بنا بر احادیث، یکی از افرادی است که در کنار [[حجت بن الحسن (مهدی)|امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] حضور خواهد داشت.


از حضرت خضر (ع) در [[قرآن کریم]] در ضمن ماجرای ملاقات [[حضرت موسی (ع)]] با آن حضرت یاد شده است، هرچند که خدای متعال نام آن حضرت را به طور دقیق عنوان نفرموده است اما مفسران قرآن کریم از قراین و احادیث [[ائمه اطهار (ع)]] به این نتیجه رسیده‌اند که منظور، حضرت خضرت (ع)است.
از حضرت خضر(علیه‌السلام) در [[قرآن|قرآن کریم]] در ضمن ماجرای ملاقات [[حضرت موسی|حضرت موسی (علیه‌السلام)]] با آن حضرت یاد شده است، هرچند که خدای متعال نام آن حضرت را به طور دقیق عنوان نفرموده است اما مفسران قرآن کریم از قراین و احادیث [[ائمه|ائمه اطهار (علیه‌السلام)]] به این نتیجه رسیده‌اند که منظور، حضرت خضرت(علیه‌السلام)است.


چنانکه خدای متعال می‌فرماید: «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» <ref>آیه ۶۵ سوره کهف</ref> به این مفهوم که حضرت موسى(ع) و [[حضرت یوشع|حضرت یوشع بن نون (ع)]] بنده ‏اى از بندگان ما را در آنجا یافتند که به او رحمت و لطف خاصى عطا کردیم و از نزد خود به او علم لدنّى آموختیم.
چنان‌که خدای متعال می‌فرماید: {{متن قرآن |فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً |آیه = ۶۵ |سوره = کهف }} به این مفهوم که حضرت موسی(علیه‌السلام) و [[حضرت یوشع|حضرت یوشع بن نون (علیه‌السلام)]] بنده ‏ای از بندگان ما را در آنجا یافتند که به او رحمت و لطف خاصی عطا کردیم و از نزد خود به او علم لدنّی آموختیم.


بر اساس روایت‌ها، حضرت خضر (ع) پیامبری از سوی خدای متعال بود که خداوند او را به سوی مردم قومش فرستاد. آن حضرت مردم را به یگانه‌پرستی و اقرار به نبوت انبیا (ع) دعوت کرد.
بر اساس روایت‌ها، حضرت خضر (علیه‌السلام) پیامبری از سوی خدای متعال بود که خداوند او را به سوی مردم قومش فرستاد. آن حضرت مردم را به یگانه‌پرستی و اقرار به نبوت انبیا (علیه‌السلام) دعوت کرد.


اسم اصلی آن حضرت بالیا بوده که نسبت ایشان با چند واسطه به [[حضرت نوح (ع)]] می‌رسد؛ به این صورت که نام او بالیا بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح (ع) است.
اسم اصلی آن حضرت بالیا بوده که نسبت ایشان با چند واسطه به [[حضرت نوح|حضرت نوح (علیه‌السلام)]] می‌رسد؛ به این صورت که نام او بالیا بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح (علیه‌السلام) است.


از نشانه‌ها و معجزه‌های حضرت خضر (ع) این بود که هر زمان بر زمین خشک و بی‌آب و گیاهی می‌ایستاد، فوراً چوب و خاک سبز می‌شدند و به همین دلیل آن حضرت را خضر نامیدند. <ref>https://fa.shafaqna.com </ref>
از نشانه‌ها و معجزه‌های حضرت خضر (علیه‌السلام) این بود که هر زمان بر زمین خشک و بی‌آب و گیاهی می‌ایستاد، فوراً چوب و خاک سبز می‌شدند و به همین دلیل آن حضرت را خضر نامیدند.


=حضرت خضر كیست و كجاست=
== حضرت خضر کیست و کجاست ==
حضرت خضر از فرزندان سام بن [[نوح]] و پسر خاله‌ [[ذوالقرنین]] است. نامش بلیا بن ملکا و کنیه‌اش ابوالعباس و لقبش خضر می‌باشد. در وجه نام‌گذاری حضرت خضر نوشته‌اند: هر جا گام می‌نهاد، زمین از قدومش سر سبز (خضر) می‌شد; از این رو او را «خضر» نامیدند. بعضی نام او را یسع و برخی الیاس گفته‌اند و از همین جا این تصور پیدا شده که ممکن است الیاس و خضر نام یک نفر باشد، ولی مشهور و معروف میان مفسران و راویان حدیث همان نام اول (بلیا یا ملکان) است<ref>بحارالانوار، ج13، ص286 و 303</ref>.


حضرت خضر از فرزندان سام بن [[نوح]] و پسر خاله ى ذوالقرنین است. نامش بلیا بن ملكا و كنیه اش ابوالعباس و لقبش خضر مى باشد. در وجه نامگذارى حضرت خضر نوشته اند: هر جا گام مى نهاد، زمین از قدومش سر سبز (خضر) مى شد; از این رو او را «خضر» نامیدند. بعضى نام او را یسع و برخى الیاس گفته اند و از همین جا این تصور پیدا شده كه ممكن است الیاس و خضر نام یك نفر باشد، ولى مشهور و معروف میان مفسران و راویان حدیث همان نام اول (بلیا یا ملكان) است. <ref>بحارالانوار، ج13، ص286 و 303</ref>
همه ی مورخان بر این باورند که حضرت خضر آب زندگی (حیات) نوشید و عمری جاودانه یافت.


همه ى مورخان بر این باورند كه حضرت خضر آب زندگى (حیات) نوشید و عمرى جاودانه یافت.
در روایتی از [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیه‌السلام)]] آمده است که فرمود:


در روایتى از [[امام رضا(ع)]] آمده است كه فرمود:
«همانا خضر از آب حیات نوشید و تا زمانی که [[نفخ صور]] می‌شود، نخواهد مرد...<ref>کمال الدین، ج2، ص385; بحار الانوار، ج13، ص299</ref>.»


«همانا خضر از آب حیات نوشید و تا زمانى كه [[نفخ صور]] مى شود، نخواهد مرد... .» <ref>كمال الدین، ج2، ص385; بحار الانوار، ج13، ص299</ref>
نوشته‌اند که پدرش از پادشاهان عصر بود و جز او فرزندی نداشت. خضر همواره در اتاقی به [[عبادت]] مشغول بود; پدر بیم داشت که مبادا نسل او قطع شود; لذا او را به ازدواج زنی در آورد، ولی او همنشینی زن اختیار نکرد. پدرش (ملکان) همسران او را که انتخاب می‌کرد، به وسیله قابله‌ها بازرسی نمود; قابله‌ها دانستند که هیچ گونه توجهی به زنان نکرده است; از این رو در شهر شایع شد که خضر حالت زنانه دارد; پدرش از او بر آشفت و او را زندان کرد، او هم فرار کرده و نزد ذوالقرنین (دانشمند الهی که دارای قدرت و امکانات بود) رفت و یکی از صاحب‌منصبان و رئیس وسایط نقلیه او شد<ref>بحارالانوار، ج13، ص302</ref>.


نوشته اند كه پدرش از پادشاهان عصر بود و جز او فرزندى نداشت. خضر همواره در اتاقى به [[عبادت]] مشغول بود; پدر بیم داشت كه مبادا نسل او قطع شود; لذا او را به ازدواج زنى در آورد، ولى او همنشینى زن اختیار نكرد. پدرش (ملكان) همسران او را كه انتخاب مى كرد، به وسیله قابله ها بازرسى نمود; قابله ها دانستند كه هیچ گونه توجهى به زنان نكرده است; از این رو در شهر شایع شد كه خضر حالت زنانه دارد; پدرش از او بر آشفت و او را زندان كرد، او هم فرار كرده و نزد ذوالقرنین (دانشمند الهى كه داراى قدرت و امكانات بود) رفت و یكى از صاحب منصبان و رئیس وسایط نقلیه او شد. <ref>بحارالانوار، ج13، ص302</ref>
قرآن کریم در [[سوره کهف]] از آیه‌ 60 تا 82، داستانی از حضرت موسی (علیه‌السلام) و همراه (دوست یا استاد) وی نقل می‌کند که در آن نامی از «خضر» نیامده است، بلکه از هم سفر [[حضرت موسی|موسی (علیه‌السلام)]] به «بنده‌ای از بندگان ما که مشمول رحمت الهی گشته و از علمی لدنی برخودار شده است» یاد می‌کند. در روایات متعددی این دانشمند الهی به نام <big>خضر</big> معرفی شده است.


قرآن كریم در سوره ى كهف از آیه ى 60 تا 82، داستانى از حضرت موسى(ع) و همراه (دوست یا استاد) وى نقل مى كند كه در آن نامى از «خضر» نیامده است، بلكه از هم سفر موسى(ع) به «بنده اى از بندگان ما كه مشمول رحمت الهى گشته و از علمى لدنى برخودار شده است» یاد مى كند. در روایات متعددى این دانشمند الهى به نام <big>خضر</big> معرفى شده است.
بر اساس آیات سوره کهف، او به باطن و نظام تکوینی جهان مأمور و از پاره‌ای از اسرار آگاه بود و سمت استادی [[حضرت موسی|حضرت موسی بن عمران]] را داشت،، هر چند حضرت موسی(علیه‌السلام) در برخی از جهت‌ها بر او مقدم بود.


بر اساس آیات سوره ى كهف، او به باطن و نظام تكوینى جهان مأمور و از پاره اى از اسرار آگاه بود و سمت استادى [[حضرت موسى بن عمران]] را داشت،، هر چند حضرت موسى(ع) در برخى از جهت ها بر او مقدم بود.
در احادیث معتبر آمده است که پس از رحلت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] حضرت خضر به خانه‌ [[علی بن ابی‌طالب|امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)]] آمد و به اهل‌بیت آن حضرت تسلیت گفت، و همچنین به استقبال پیکر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) آمد و حسنین (علیهما السلام) را تسلیت گفت و به قبر مهیا شده توسط نوح (‌علیه‌السلام)، راهنمایی کرد<ref>بحار الانوار، ج13، ص303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282</ref>. و نیز آمده است که او در تنهایی دوران غیبت [[حجت بن الحسن (مهدی)|امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)]]، مونس ایشان است.


در احادیث معتبر آمده است كه پس از رحلت [[رسول خدا(ص)]] حضرت خضر به خانه ى [[امیرالمؤمنین(ع)]] آمد و به اهل بیت آن حضرت تسلیت گفت، و همچنین به استقبال پیكر امیرالمؤمنین [[على(ع)]] آمد و حسنین(علیهما السلام) را تسلیت گفت و به قبر مهیا شده توسط نوح(علیه السلام)، راهنمایى كرد. <ref>بحار الانوار، ج13، ص303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282</ref> و نیز آمده است كه او در تنهایى دوران غیبت [[امام زمان(ع)]]، مونس ایشان است.[6]
نوشته‌اند که منزل او بیشتر، [[مسجد صعصعه]] و [[مسجد سهله]] (در [[کوفه]]) هست<ref>همان، ص 299 به نقل از کمال الدین، ص 219</ref>.


نوشته اند كه منزل او بیشتر، [[مسجد صعصعه]] و [[مسجد سهله]] (در [[كوفه]]) هست. <ref>همان، ص 299 به نقل از كمال الدین، ص 219</ref>
اما در مورد پیامبری او اختلاف است. [[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسی]] از [[سید مرتضی علم‌الهدی|سید مرتضی علم الهدی]] نقل می‌کند که ایشان فرموده‌اند: ممکن نیست معلّم حضرت موسی(علیه‌السلام) پیامبر نبوده باشد<ref>بحارالانوار، ج 13، ص 303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282</ref>. [[سید محمدحسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] نیز از روایات استنباط می‌کنند که ایشان پیامبر بوده‌اند<ref>بحارالانوار، ج 13، ص 303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282</ref>. لیکن روایات متعددی وجود دارد که این مرد عالم، پیامبر نبوده بلکه دانشمندی همچون ذوالقرنین و آصف بن برخیا بوده است<ref> بحارالانوار، ج 13، ص 304</ref>.


اما در مورد پیامبرى او اختلاف است. [[علامه مجلسى]] از [[سید مرتضى علم الهدى]] نقل مى كند كه ایشان فرموده اند: ممكن نیست معلّم حضرت موسى(ع) پیامبر نبوده باشد. <ref>بحارالانوار، ج 13، ص 303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282</ref> علامه ى طباطبایى نیز از روایات استنباط مى كنند كه ایشان پیامبر بوده اند; <ref>بحارالانوار، ج 13، ص 303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282</ref> لیكن روایات متعددى وجود دارد كه این مرد عالم، پیامبر نبوده بلكه دانشمندى همچون ذوالقرنین و آصف بن برخیا بوده است. <ref> بحارالانوار، ج 13، ص 304</ref>
== آیا حضرت خضر پیامبر بود ==
با رجوع به [[قرآن]] معلوم می‏‌شود که در آیات قرآن از او چنین یاد شده ‏است: {{متن قرآن |آتیناه رحمة من عندنا |سوره = کهف |آیه = 65 }}. {{متن قرآن |وعلمناه من لدنا علما |سوره = کهف |آیه = 65 }} رحمت و موهبت عظیمی از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.
[[قرطبی]] که از مفسران صاحب نام [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] می‏‌باشد، در ذیل آیه شریفه: {{متن قرآن |فوجدا عبدا من عبادنا |سوره = کهف |آیه = 65 }} چنین می‌‏گوید:
"بنا بر قول اکثریت و بر طبق [[احادیث]] قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "خضر" است و عدّه دیگری که به گفتار آن‏ها اعتنا نمی‏‌شود، گفته‏‌اند که رفیق و استاد موسی "حضرت خضر" نبوده ‏است، بلکه عالم دیگری بوده و این قول از قشیری نیز نقل شده است. اما عدّه دیگر قائلند که استاد موسی "عبد صالح" است اما این عبد صالح چه کسی بوده، اسم نبرده د‏اند، ولی مطلب صحیح آن است که او خضر بوده ‏است، و بر طبق همین مطلب حدیثی از پیامبر رسیده‏ است که خضر را از آن جهت خضر نامیدند، چون هر جا نماز می‏‌گزارد، زمین اطراف او سبز می‌‏شد<ref> قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، 1405، ج 11، ص 16</ref>."


=آیا حضرت خضر پیامبر بود=
در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن|مجمع البیان]] نیز ذیل آیه شریفه چنین آمده ‏است: "موسی و جوان همراه او به بنده‏ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‏ای نشسته بود و بر آن [[نماز]] می‏‌گزارد و او "خضر" و اسمش "بلیا بن ملکان" بود و از آن جهت به او خضر می‏‌گفتند، که هر جا نماز می‏‌گزارد، اطراف او سبز می‌‏شد و در روایت چنین آمده ‏است که او بر پوست سفیدی نشست آن پوست سبز شد. و گفته شده وقتی [[حضرت موسی]] بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‏دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده ‏است<ref> طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج 6، ص 746 - 745</ref>."


با رجوع به [[قرآن]] معلوم می‏شود كه در آیات قرآن از او چنین یاد شده ‏است: «آتیناه رحمة من عندنا» <ref>سوره كهف/65آیه</ref> «وعلمناه من لدنا علما» <ref>سوره كهف/65آیه</ref> رحمت و موهبت عظیمی از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.
سپس اقوال آن‏هایی که حضرت خضر را از جنس بشر نمی‏‌دانند، نقل کرده، ولی به قول آن‏ها اعتنا نمی‌‏کند و نظر اکثریت که او را پیامبر و از جنس بشر می‌‏دانند را تصدیق می‏‌کند، و معنای رحمت را در آیه شریفه {{متن قرآن |آتیناه رحمة من عندنا |سوره = کهف |آیه = 65 }} [[نبوت]] می‏‌داند - برخلاف گفته بعضی که آن را به معنی عمر طولانی می‌‏دانند - و علم در آیه شریفه "وعلمناه من لدنا علما" را "علم غیب" معنی می‏‌کند، که خداوند در اختیار رسولان خودش قرار می‌‏دهد، که این مطلب را [[عبدالله ابن عباس|ابن عباس]] نیز نقل نموده ‏است.
[[قرطبی]] كه از مفسران صاحب نام [[اهل سنت]] می‏باشد، در ذیل آیه شریفه: "فوجدا عبدا من عبادنا" <ref>سوره كهف/65آیه</ref> چنین می‏گوید:
"بنا بر قول اكثریت و بر طبق [[احادیث]] قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "خضر" است و عدّه دیگری كه به گفتار آن‏ها اعتنا نمی‏شود، گفته‏ اند كه رفیق و استاد موسی "حضرت خضر" نبوده ‏است، بلكه عالم دیگری بوده و این قول از قشیری نیز نقل شده‏است. اما عدّه دیگر قائلند كه استاد موسی "عبد صالح" است اما این عبد صالح چه كسی بوده، اسم نبرده‏اند، ولی مطلب صحیح آن است كه او خضر بوده‏است، و بر طبق همین مطلب حدیثی از پیامبر رسیده‏است كه خضر را از آن جهت خضر نامیدند، چون هر جا نماز می‏گزارد، زمین اطراف او سبز می‏شد." <ref> قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احكام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، 1405، ج 11، ص 16</ref>


در [[مجمع البیان]] نیز ذیل آیه شریفه چنین آمده‏است: "موسی و جوان همراه او به بنده‏ای از بندگان خدا رسیدند كه بر صخره‏ای نشسته بود و بر آن [[نماز]] می‏ گزارد و او "خضر" و اسمش "بلیا بن ملكان" بود و از آن جهت به او خضر می‏گفتند، كه هر جا نماز می‏گزارد، اطراف او سبز می‏شد و در روایت چنین آمده‏است كه او بر پوست سفیدی نشست آن پوست سبز شد. و گفته شده وقتی [[حضرت موسی]] بر او سلام كرد، در جواب گفت: و علیك السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال كرد كه از كجا می‏دانی من كیستم؟ چه كسی به تو خبر داده كه من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن كسی كه تو را نزد من راهنمایی نموده‏است". <ref> طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج 6، ص 746 - 745</ref>
در‌این‌باره (علم حضرت خضر) از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]] ‏روایت شده که فرمود: خضر دارای علمی بود که در الواح موسی وجود نداشت، موسی گمان می‌‏کرد که در الواح او تمام علومی که به آن‏ها نیازمند است وجود دارد، ولی وقتی مأمور فراگیری علم از خضر شد، متوجه شد که گمان او درست نبوده ‏است. مرحوم [[سید محمدحسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] در‌این‌باره می‏‌فرماید: "هر نعمتی، رحمتی از ناحیه خدا به خلق اوست، لیکن در رحمت بودن بعضی از آن‏ها "اسباب عالم هستی" واسطه‌اند، مانند نعمت‌های مادّی ظاهری، و بعضی از آن نعمت‌ها بدون واسطه، رحمت می‏‌باشند، مانند نعمت‏‌های باطنی از قبیل "نبوت"، "[[ولایت]]" و شعبه‏‌ها و مقامات آن. و از این‏‌که رحمت را مقید به قید "من عندنا" نموده‏ است، می‏‌توان فهمید که کس دیگری غیر از خدا در آن دخالتی ندارد، و نیز به دست می‌‏آید که منظور از رحمت مذکور همان رحمت قسم دوم، یعنی نعمت‌‏های باطنی است؛ لذا می‏‌توان گفت منظور از جمله "رحمة من عندنا" - که بانون با عظمت "من عندنا" آورده شده، و نفرموده "من عندی،" از ناحیه من - همان نبوت است نه ولایت. و به همین بیان، تفسیر آن‏هایی که کلمه مذکور را به نبوت معنا کرده‌‏اند، تأیید می‏‌شود.


سپس اقوال آن‏هایی كه حضرت خضر را از جنس بشر نمی‏دانند، نقل كرده، ولی به قول آن‏ها اعتنا نمی ‏كند و نظر اكثریت كه او را پیامبر و از جنس بشر می‏دانند را تصدیق می‏كند، و معنای رحمت را در آیه شریفه "آتیناه رحمة من عندنا" [[نبوت]] می‏داند - برخلاف گفته بعضی كه آن را به معنی عمر طولانی می‏دانند - و علم در آیه شریفه "وعلمناه من لدنا علما" را "علم غیب" معنی می‏كند، كه خداوند در اختیار رسولان خودش قرار می‏دهد، كه این مطلب را ابن عباس نیز نقل نموده‏است.
"و علمناه من لدنّا علما" این "علم" نیز مانند "رحمت"، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و خلاصه، از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌‏آید. دلیل بر این مطلب جمله "من لدنّا" است که می‏رساند منظور از آن علم "علم لدنی" و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‏‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 474</ref>.


در این باره (علم حضرت خضر) از امام صادق (ع) ‏روایت شده كه فرمود: خضر دارای علمی بود كه در الواح موسی وجود نداشت، موسی گمان می‏كرد كه در الواح او تمام علومی كه به آن‏ها نیازمند است وجود دارد، ولی وقتی مأمور فراگیری علم از خضر شد، متوجه شد كه گمان او درست نبوده‏است. مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این باره می‏فرماید: "هر نعمتی، رحمتی از ناحیه خدا به خلق اوست، لیكن در رحمت بودن بعضی از آن‏ها "اسباب عالم هستی" واسطه ‏اند، مانند نعمت ‏های مادّی ظاهری، و بعضی از آن نعمت ‏ها بدون واسطه، رحمت می‏باشند، مانند نعمت‏ های باطنی از قبیل "نبوت"، "[[ولایت]]" و شعبه‏ ها و مقامات آن. و از این‏كه رحمت را مقید به قید "من عندنا" نموده‏ است، می‏توان فهمید كه كس دیگری غیر از خدا در آن دخالتی ندارد، و نیز به دست می‏آید كه منظور از رحمت مذكور همان رحمت قسم دوم، یعنی نعمت ‏های باطنی است؛ لذا می‏توان گفت منظور از جمله "رحمة من عندنا" - كه بانون با عظمت "من عندنا" آورده شده، و نفرموده "من عندی،" از ناحیه من - همان نبوت است نه ولایت. و به همین بیان، تفسیر آن‏هایی كه كلمه مذكور را به نبوت معنا كرده‏اند، تأیید می‏شود.
اما آن‏هایی که حضرت خضر را پیامبر نمی‏‌دانند، می‌‏گویند: او بنده‌ای از بندگان خداوند است که خداوند علمی را در اختیار او گذاشته و او از افرادی مانند "آصف بن برخیا" و "ذوالقرنین" می‏‌باشد. از جمله این افراد "[[فخر رازی]]" می‏‌باشد؛ ولی با نظر به این‏‌که اکثریت قاطع از مفسران [[شیعه]] و [[سنی]] که داستان خضر را نقل نموده‌‏اند قائل به نبوت حضرت خضر هستند، نمی‏‌توان کلام آن‏ها را صحیح دانست.


"و علمناه من لدنّا علما" این "علم" نیز مانند "رحمت"، علمی است كه غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فكر در آن واسطه نیست و خلاصه، از راه اكتساب و استدلال به دست نمی‏آید. دلیل بر این مطلب جمله "من لدنّا" است كه می‏رساند منظور از آن علم "علم لدنی" و غیر اكتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‏شود كه مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است. <ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی كرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 474</ref>
مرحوم علامه بعد از بیان روایات می‏ فرماید: "آنچه از روایات نبوی یا روایات وارده از طرق [[ائمه]] [[اهل بیت‏|اهل بیت ‏(علیه‌السلام)]] در داستان خضر رسیده، چه می‌‏توان فهمید؟ از روایت "محمد بن عماره" از امام صادق‏ (علیه‌السلام) چنین بر می‏‌آید که آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بوده و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‏‌های او دعوت می‌‏کرده است. معجزه خضر این بود که روی هیچ چوب خشکی نمی‏‌نشست مگر آن‏که سبز می‏‌شد، و بر هیچ زمین بی ‏علفی نمی‏‌نشست مگر این‏که سبز و خرّم می‏‌گشت و اگر او را خضر نامیده‏‌اند به همین جهت بوده‏ است... مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است که در الدّر المنثور سیوطی، از عدّه‌‏ای از ارباب جوامع حدیثی از جمله ابن‌عباس و [[ابوهریره|ابی هریره]]، از رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده که فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوست سفید رنگی نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 489 - 488</ref>.


اما آن‏هایی كه حضرت خضر را [[پیامبر]] نمی‏دانند، می‏گویند: او بنده‏ ای از بندگان خداوند است كه خداوند علمی را در اختیار او گذاشته و او از افرادی مانند "آصف بن برخیا" و "ذوالقرنین" می‏باشد. از جمله این افراد "[[فخر رازی]]" می‏باشد؛ ولی با نظر به این‏كه اكثریت قاطع از مفسران [[شیعه]] و [[سنی]] كه داستان خضر را نقل نموده‏اند قائل به نبوت حضرت خضر هستند، نمی‏توان کلام آن‏ها را صحیح دانست.
در بعضی از روایات، مانند روایت [[محمد بن مسعود سمرقندی کوفی|عیاشی]] از [[برید بن معاویه|برید]] از یکی از دو امام، [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه‌السلام)]] یا [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق‏ (علیه‌السلام)]] آمده ‏است که خضر و ذوالقرنین دو مرد عالم بودند نه پیامبر و لیکن آیات مربوط به داستان خضر و موسی، خالی از این ظهور نیست که وی نبی بوده ‏است، و چطور ممکن است بگوییم که نبی نبوده، در حالی که در آن آیات آمده که "حکم" بر او نازل شده‏ است.


مرحوم علامه بعد از بیان روایات می‏ فرماید: "آنچه از روایات نبوی یا روایات وارده از طرق [[ائمه]] [[اهل بیت‏ (ع)]] در داستان خضر رسیده، چه می‏توان فهمید؟ از روایت "محمد بن عماره" از امام صادق‏ (ع) چنین بر می‏ آید كه آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده كه خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بوده و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و كتاب‏های او دعوت می‏كرده است. معجزه خضر این بود كه روی هیچ چوب خشكی نمی‏ نشست مگر آن‏كه سبز می‏شد، و بر هیچ زمین بی ‏علفی نمی‏ نشست مگر این‏كه سبز و خرّم می‏گشت و اگر او را خضر نامیده‏ اند به همین جهت بوده‏است... مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است كه در الدّر المنثور سیوطی، از عدّه‏ای از ارباب جوامع حدیثی از جمله ابن عباس و ابی هریره، از رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده كه فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند كه وقتی روی پوست سفید رنگی نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد. <ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی كرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 489 - 488</ref>
== پانویس ==
{{پانویس}}


در بعضی از روایات، مانند روایت عیاشی از برید از یكی از دو امام، [[امام باقر (ع)]]  یا [[امام صادق‏ (ع)]] آمده ‏است كه خضر و ذوالقرنین دو مرد عالم بودند نه [[پیغمبر]]، و لیكن آیات مربوط به داستان خضر و موسی، خالی از این ظهور نیست كه وی نبی بوده‏است، و چطور ممكن است بگوییم كه نبی نبوده، در حالی كه در آن آیات آمده كه "حكم" بر او نازل شده‏ است.
[[رده:پیامبران]]
 
=پانویس=
{{پانویس|3}}
 
[[رده: پیامبران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۰

خضر
خضر.jpg
نام کاملبلیا بن ملکا و کنیه‌اش ابوالعباس
کنیه‌هاابوالعباس
پدرسام بن نوح

حضرت خضر (علیه‌السلام) از انبیاء الهی است. از فرمایش امام صادق (علیه‌السلام) چنین بر می‌آید که حضرت خضر را خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرد. از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی می‌نشست، زمین سبز و خرم می‌گشت و دلیل نامش، خضر (سبز) نیز همین است. زندگی او از قبل از زمان موسی تا زمان حاضر و ادامهٔ زندگیش تا آخر الزمان، مورد اتّفاق مسلمانان است. مجموعهٔ روایات مؤیّد آن است که طولانی‌ترین عمر را در میان فرزند آدم دارد. گفته‌اند حضرت خضر از اولاد سام بن نوح و پسرخالهٔ ذوالقرنین بود با این حال بنا به برداشتی نیز، دو نفر با نام خضر وجود داشته‌اند، خضر اکبر که از اولاد سام بن نوح بوده و خضر ثانی که از انبیای بنی اسرائیل و مصاحب موسی بوده است.

نام اصلی حضرت خضر

حضرت خضر (علیه‌السلام) پیامبری از سوی خدای متعال بود که بر اساس حدیث، اسم اصلی آن حضرت «بالیا» بوده که نسبت ایشان با چند واسطه به حضرت نوح (علیه‌السلام) می‌رسد.

هر یک از اسماء و کلماتی که از سوی خدای متعال بر موجودات و به خصوص بندگان خاص خدا گذاشته شده، حکمت و دلیلی دارد که اصل آن را باید در تفاسیر قرآن کریم و یا در حدیث و کلام اهل‌بیت (علیه‌السلام) جستجو کنیم.

در این میان یکی از پیامبران بزرگ الهی، حضرت خضر(علیه‌السلام) است که به داشتن عمر بسیار طولانی مشهور است. چراکه آن حضرت پیامبران بسیاری را ملاقات کرده و در دوران ائمه اطهار (علیه‌السلام) نیز زندگی کرده است و بنا بر احادیث، یکی از افرادی است که در کنار امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) حضور خواهد داشت.

از حضرت خضر(علیه‌السلام) در قرآن کریم در ضمن ماجرای ملاقات حضرت موسی (علیه‌السلام) با آن حضرت یاد شده است، هرچند که خدای متعال نام آن حضرت را به طور دقیق عنوان نفرموده است اما مفسران قرآن کریم از قراین و احادیث ائمه اطهار (علیه‌السلام) به این نتیجه رسیده‌اند که منظور، حضرت خضرت(علیه‌السلام)است.

چنان‌که خدای متعال می‌فرماید: Ra bracket.png فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً [کهف–۶۵] La bracket.png به این مفهوم که حضرت موسی(علیه‌السلام) و حضرت یوشع بن نون (علیه‌السلام) بنده ‏ای از بندگان ما را در آنجا یافتند که به او رحمت و لطف خاصی عطا کردیم و از نزد خود به او علم لدنّی آموختیم.

بر اساس روایت‌ها، حضرت خضر (علیه‌السلام) پیامبری از سوی خدای متعال بود که خداوند او را به سوی مردم قومش فرستاد. آن حضرت مردم را به یگانه‌پرستی و اقرار به نبوت انبیا (علیه‌السلام) دعوت کرد.

اسم اصلی آن حضرت بالیا بوده که نسبت ایشان با چند واسطه به حضرت نوح (علیه‌السلام) می‌رسد؛ به این صورت که نام او بالیا بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح (علیه‌السلام) است.

از نشانه‌ها و معجزه‌های حضرت خضر (علیه‌السلام) این بود که هر زمان بر زمین خشک و بی‌آب و گیاهی می‌ایستاد، فوراً چوب و خاک سبز می‌شدند و به همین دلیل آن حضرت را خضر نامیدند.

حضرت خضر کیست و کجاست

حضرت خضر از فرزندان سام بن نوح و پسر خاله‌ ذوالقرنین است. نامش بلیا بن ملکا و کنیه‌اش ابوالعباس و لقبش خضر می‌باشد. در وجه نام‌گذاری حضرت خضر نوشته‌اند: هر جا گام می‌نهاد، زمین از قدومش سر سبز (خضر) می‌شد; از این رو او را «خضر» نامیدند. بعضی نام او را یسع و برخی الیاس گفته‌اند و از همین جا این تصور پیدا شده که ممکن است الیاس و خضر نام یک نفر باشد، ولی مشهور و معروف میان مفسران و راویان حدیث همان نام اول (بلیا یا ملکان) است[۱].

همه ی مورخان بر این باورند که حضرت خضر آب زندگی (حیات) نوشید و عمری جاودانه یافت.

در روایتی از امام رضا (علیه‌السلام) آمده است که فرمود:

«همانا خضر از آب حیات نوشید و تا زمانی که نفخ صور می‌شود، نخواهد مرد...[۲]

نوشته‌اند که پدرش از پادشاهان عصر بود و جز او فرزندی نداشت. خضر همواره در اتاقی به عبادت مشغول بود; پدر بیم داشت که مبادا نسل او قطع شود; لذا او را به ازدواج زنی در آورد، ولی او همنشینی زن اختیار نکرد. پدرش (ملکان) همسران او را که انتخاب می‌کرد، به وسیله قابله‌ها بازرسی نمود; قابله‌ها دانستند که هیچ گونه توجهی به زنان نکرده است; از این رو در شهر شایع شد که خضر حالت زنانه دارد; پدرش از او بر آشفت و او را زندان کرد، او هم فرار کرده و نزد ذوالقرنین (دانشمند الهی که دارای قدرت و امکانات بود) رفت و یکی از صاحب‌منصبان و رئیس وسایط نقلیه او شد[۳].

قرآن کریم در سوره کهف از آیه‌ 60 تا 82، داستانی از حضرت موسی (علیه‌السلام) و همراه (دوست یا استاد) وی نقل می‌کند که در آن نامی از «خضر» نیامده است، بلکه از هم سفر موسی (علیه‌السلام) به «بنده‌ای از بندگان ما که مشمول رحمت الهی گشته و از علمی لدنی برخودار شده است» یاد می‌کند. در روایات متعددی این دانشمند الهی به نام خضر معرفی شده است.

بر اساس آیات سوره کهف، او به باطن و نظام تکوینی جهان مأمور و از پاره‌ای از اسرار آگاه بود و سمت استادی حضرت موسی بن عمران را داشت،، هر چند حضرت موسی(علیه‌السلام) در برخی از جهت‌ها بر او مقدم بود.

در احادیث معتبر آمده است که پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت خضر به خانه‌ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آمد و به اهل‌بیت آن حضرت تسلیت گفت، و همچنین به استقبال پیکر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) آمد و حسنین (علیهما السلام) را تسلیت گفت و به قبر مهیا شده توسط نوح (‌علیه‌السلام)، راهنمایی کرد[۴]. و نیز آمده است که او در تنهایی دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، مونس ایشان است.

نوشته‌اند که منزل او بیشتر، مسجد صعصعه و مسجد سهله (در کوفه) هست[۵].

اما در مورد پیامبری او اختلاف است. علامه مجلسی از سید مرتضی علم الهدی نقل می‌کند که ایشان فرموده‌اند: ممکن نیست معلّم حضرت موسی(علیه‌السلام) پیامبر نبوده باشد[۶]. علامه طباطبایی نیز از روایات استنباط می‌کنند که ایشان پیامبر بوده‌اند[۷]. لیکن روایات متعددی وجود دارد که این مرد عالم، پیامبر نبوده بلکه دانشمندی همچون ذوالقرنین و آصف بن برخیا بوده است[۸].

آیا حضرت خضر پیامبر بود

با رجوع به قرآن معلوم می‏‌شود که در آیات قرآن از او چنین یاد شده ‏است: Ra bracket.png آتیناه رحمة من عندنا [کهف–65] La bracket.png. Ra bracket.png وعلمناه من لدنا علما [کهف–65] La bracket.png رحمت و موهبت عظیمی از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم. قرطبی که از مفسران صاحب نام اهل‌سنت می‏‌باشد، در ذیل آیه شریفه: Ra bracket.png فوجدا عبدا من عبادنا [کهف–65] La bracket.png چنین می‌‏گوید: "بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "خضر" است و عدّه دیگری که به گفتار آن‏ها اعتنا نمی‏‌شود، گفته‏‌اند که رفیق و استاد موسی "حضرت خضر" نبوده ‏است، بلکه عالم دیگری بوده و این قول از قشیری نیز نقل شده است. اما عدّه دیگر قائلند که استاد موسی "عبد صالح" است اما این عبد صالح چه کسی بوده، اسم نبرده د‏اند، ولی مطلب صحیح آن است که او خضر بوده ‏است، و بر طبق همین مطلب حدیثی از پیامبر رسیده‏ است که خضر را از آن جهت خضر نامیدند، چون هر جا نماز می‏‌گزارد، زمین اطراف او سبز می‌‏شد[۹]."

در مجمع البیان نیز ذیل آیه شریفه چنین آمده ‏است: "موسی و جوان همراه او به بنده‏ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‏ای نشسته بود و بر آن نماز می‏‌گزارد و او "خضر" و اسمش "بلیا بن ملکان" بود و از آن جهت به او خضر می‏‌گفتند، که هر جا نماز می‏‌گزارد، اطراف او سبز می‌‏شد و در روایت چنین آمده ‏است که او بر پوست سفیدی نشست آن پوست سبز شد. و گفته شده وقتی حضرت موسی بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‏دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده ‏است[۱۰]."

سپس اقوال آن‏هایی که حضرت خضر را از جنس بشر نمی‏‌دانند، نقل کرده، ولی به قول آن‏ها اعتنا نمی‌‏کند و نظر اکثریت که او را پیامبر و از جنس بشر می‌‏دانند را تصدیق می‏‌کند، و معنای رحمت را در آیه شریفه Ra bracket.png آتیناه رحمة من عندنا [کهف–65] La bracket.png نبوت می‏‌داند - برخلاف گفته بعضی که آن را به معنی عمر طولانی می‌‏دانند - و علم در آیه شریفه "وعلمناه من لدنا علما" را "علم غیب" معنی می‏‌کند، که خداوند در اختیار رسولان خودش قرار می‌‏دهد، که این مطلب را ابن عباس نیز نقل نموده ‏است.

در‌این‌باره (علم حضرت خضر) از امام صادق (علیه‌السلام) ‏روایت شده که فرمود: خضر دارای علمی بود که در الواح موسی وجود نداشت، موسی گمان می‌‏کرد که در الواح او تمام علومی که به آن‏ها نیازمند است وجود دارد، ولی وقتی مأمور فراگیری علم از خضر شد، متوجه شد که گمان او درست نبوده ‏است. مرحوم علامه طباطبایی در‌این‌باره می‏‌فرماید: "هر نعمتی، رحمتی از ناحیه خدا به خلق اوست، لیکن در رحمت بودن بعضی از آن‏ها "اسباب عالم هستی" واسطه‌اند، مانند نعمت‌های مادّی ظاهری، و بعضی از آن نعمت‌ها بدون واسطه، رحمت می‏‌باشند، مانند نعمت‏‌های باطنی از قبیل "نبوت"، "ولایت" و شعبه‏‌ها و مقامات آن. و از این‏‌که رحمت را مقید به قید "من عندنا" نموده‏ است، می‏‌توان فهمید که کس دیگری غیر از خدا در آن دخالتی ندارد، و نیز به دست می‌‏آید که منظور از رحمت مذکور همان رحمت قسم دوم، یعنی نعمت‌‏های باطنی است؛ لذا می‏‌توان گفت منظور از جمله "رحمة من عندنا" - که بانون با عظمت "من عندنا" آورده شده، و نفرموده "من عندی،" از ناحیه من - همان نبوت است نه ولایت. و به همین بیان، تفسیر آن‏هایی که کلمه مذکور را به نبوت معنا کرده‌‏اند، تأیید می‏‌شود.

"و علمناه من لدنّا علما" این "علم" نیز مانند "رحمت"، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و خلاصه، از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌‏آید. دلیل بر این مطلب جمله "من لدنّا" است که می‏رساند منظور از آن علم "علم لدنی" و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‏‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است[۱۱].

اما آن‏هایی که حضرت خضر را پیامبر نمی‏‌دانند، می‌‏گویند: او بنده‌ای از بندگان خداوند است که خداوند علمی را در اختیار او گذاشته و او از افرادی مانند "آصف بن برخیا" و "ذوالقرنین" می‏‌باشد. از جمله این افراد "فخر رازی" می‏‌باشد؛ ولی با نظر به این‏‌که اکثریت قاطع از مفسران شیعه و سنی که داستان خضر را نقل نموده‌‏اند قائل به نبوت حضرت خضر هستند، نمی‏‌توان کلام آن‏ها را صحیح دانست.

مرحوم علامه بعد از بیان روایات می‏ فرماید: "آنچه از روایات نبوی یا روایات وارده از طرق ائمه اهل بیت ‏(علیه‌السلام) در داستان خضر رسیده، چه می‌‏توان فهمید؟ از روایت "محمد بن عماره" از امام صادق‏ (علیه‌السلام) چنین بر می‏‌آید که آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بوده و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‏‌های او دعوت می‌‏کرده است. معجزه خضر این بود که روی هیچ چوب خشکی نمی‏‌نشست مگر آن‏که سبز می‏‌شد، و بر هیچ زمین بی ‏علفی نمی‏‌نشست مگر این‏که سبز و خرّم می‏‌گشت و اگر او را خضر نامیده‏‌اند به همین جهت بوده‏ است... مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است که در الدّر المنثور سیوطی، از عدّه‌‏ای از ارباب جوامع حدیثی از جمله ابن‌عباس و ابی هریره، از رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده که فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوست سفید رنگی نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد[۱۲].

در بعضی از روایات، مانند روایت عیاشی از برید از یکی از دو امام، امام باقر (علیه‌السلام) یا امام صادق‏ (علیه‌السلام) آمده ‏است که خضر و ذوالقرنین دو مرد عالم بودند نه پیامبر و لیکن آیات مربوط به داستان خضر و موسی، خالی از این ظهور نیست که وی نبی بوده ‏است، و چطور ممکن است بگوییم که نبی نبوده، در حالی که در آن آیات آمده که "حکم" بر او نازل شده‏ است.

پانویس

  1. بحارالانوار، ج13، ص286 و 303
  2. کمال الدین، ج2، ص385; بحار الانوار، ج13، ص299
  3. بحارالانوار، ج13، ص302
  4. بحار الانوار، ج13، ص303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282
  5. همان، ص 299 به نقل از کمال الدین، ص 219
  6. بحارالانوار، ج 13، ص 303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282
  7. بحارالانوار، ج 13، ص 303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282
  8. بحارالانوار، ج 13، ص 304
  9. قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، 1405، ج 11، ص 16
  10. طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج 6، ص 746 - 745
  11. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 474
  12. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 489 - 488