مختار ثقفی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'أبی طالب' به 'أبی‌طالب')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:مختار.jpg |جایگزین=مختار|مختار]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = مختار ثقفی
!نام
| تصویر = مختار.jpg
!مختار
| نام = مختار بن ابی عبید بن مسعود ثقفی
|-
| نام‌های دیگر = ابواسحاق، کیسان،
|نام کامل
| سال تولد = سال اول هجری
|مختار بن ابی عبید بن مسعود ثقفی
| تاریخ تولد =
|-
| محل تولد = [[مدینه]]، طائف
|کنیه
| سال درگذشت =
|ابواسحاق
| تاریخ درگذشت = چهاردهم [[رمضان]]، ۶۷ق.
|-
| محل درگذشت = [[کوفه]]
|لقب
| استادان =
|کیسان
| شاگردان =
|-
| دین = [[اسلام]]
|-
| مذهب =
|نام پدر
| آثار =
|ابوعبید
| فعالیت‌ها = شرکت در قیام [[مسلم بن عقیل]]، انتقام از خون شهدای کربلا
|-
| وبگاه =
|نام مادر
}}
|دومة
'''مختار بن ابی عبید ثقفی''' در طائف به دنیا آمد. وی پسر ابو عبید بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن عقده بن غیرة بن عوف بن ثقیف، کنیه‌اش <big>ابواسحاق</big> و مشهور به <big>کیسان</big> بود. پیش از واقعه کربلا میزبان [[مسلم بن عقیل]] سفیر [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین علیه‌السلام]] در [[کوفه]] بود و تا زمان [[شهادت]] مسلم او را همراهی کرد، اما در واقعه کربلا در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود. مختار ثقفی پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی [[مروانیان]] در [[شام]] و آل‌زبیر در [[حجاز]] و اشر‌اف کوفه سرانجام در ۱۴ [[رمضان]] سال ۶۷ قمری در حالی‌که ۶۷ سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید.
|-
|محل زندگی
|طائف • [[مدینه]] • [[کوفه]]
|-
|زادروز
|سال اول هجری
|-
|زادگاه
|طائف
|-
|جنگ‌ها و عملیات‌ها
|فتنه دوم محاصره مکه (۶۸۳) نبرد خازر نبردهای مذار و حرورا محاصره کوفه
|-
|دلیل شهرت
|رهبری شورشیان ضد [[بنی‌امیه]] در [[کوفه]]
|-
|فعالیت ها
|شرکت در قیام [[مسلم بن عقیل]] انتقام از خون شهدای کربلا
|-
|درگذشت
|چهاردهم [[رمضان]] سال ۶۷ق درکوفه
|-
|نحوه درگذشت
|کشته شدن به دست مصعب بن زبیر
|-
|مدفن
|کنار[[مسجد کوفه]] داخل رواق مسلم بن عقیل
|-
|}
</div>


'''مختار بن ابی عبید ثقفی''' در طائف به دنیا آمد. مختار پسر ابو عبید بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن عقده بن غیرة بن عوف بن ثقیف، کنیه‌اش <big>ابواسحاق</big> بود. لقب وی <big>کیسان</big> است.
== خاندان مختار ==
مختار که فرزند چهره نامدار [[صدر اسلام]] یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه [[طائف]] به دنیا آمد. پدرش ابوعبید در روزگار [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)]] [[اسلام]] آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر (صلی الله علیه وآله) وسلم نائل نشد<ref> سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص: ۵۳۹.</ref>. مادرش نیز بانویی به نام <big>دومة</big> دختر عمرو بن وهب بن منبه از همان قبیله بنی ثقیف بود. از این رو مختار هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ثقفی بود و از تیره‌ای شریف در میان عرب به شمار می‌رفت. او از بزرگان این قبیله سرشناس عرب و سخنوری زبردست و دلاوری کم نظیر بود.


پیش از [[واقعه کربلا]] میزبان [[مسلم بن عقیل]] سفیر [[امام حسین(ع)]] در [[کوفه]] بود و تا زمان [[شهادت]] مسلم او را همراهی کرد اما در واقعه کربلا در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود.
عموی مختار یعنی [[سعد بن مسعود]] نیز چهره‌ای سرشناس بود. وی از سوی [[علی بن ابی‌طالب|امام علی بن أبی‌طالب (علیه‌السلام)]] به سمت فرمان داری مدائن منصوب شده بود و در زمان خلافت کوتاه [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن مجتبی]] (پیش از جریان صلح امام (علیه‌السلام) با [[معاویه]] و آغاز [[خلیفه|خلافت]] فرزند [[ابوسفیان|أبی سفیان]] در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد<ref>بررسی تحلیلی صلح امام حسن (علیه‌السلام) و آغاز خلافت اموی، ص: ۴۸- ۴۳.</ref>.
سعد بن مسعود هنگامی که [[امام مجتبی )|امام مجتبی (علیه‌السلام)]] (در جریان آماده سازی ارتش [[عراق]] برای رویارویی با ارتش [[شام]] به سرکردگی معاویه بن أبی سفیان) بود، توسط گروهی ناشناس از [[خوارج]] و یا اشخاص سست‌ایمان و دوچهره از لشکر خود مجروح شد، ولی با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام (علیه‌السلام) همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جان‌فشانی کرد<ref>الخلافة الأمویة ص: ۵۹- ۵۷</ref>.


مختار ثقفی پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی [[مروانیان]] در [[شام]] و آل زبیر در [[حجاز]] و اشر‌اف کوفه سرانجام در ۱۴ [[رمضان]] سال ۶۷قمری در حالی که ۶۷سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید.
مختار خود نیز شخصیتی برجسته و دارای نفوذ فراوان به‌ویژه در سرزمین [[عراق]] بود. آن‌چنان که [[مسلم بن عقیل]] پسر عمو و سفیر امام حسین (علیه‌السلام) پس از رسیدن به شهر [[کوفه]]، او را شایسته میزبانی یافته و قدم در خانه او گذاشت و هم‌چنین برای مدتی منزل او محل رفت و آمد دوست‌داران [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیه‌السلام)]] در کوفه بود. این مسأله نشانه قابل اعتماد بودن مختار ثقفی در میان اهل‌بیت (علیه‌السلام) بوده است.


=خاندان مختار=
== دلیل غیبت مختار در کربلا ==
پس از آنکه [[عبیدالله بن زیاد]] با حکم [[یزید بن معاویه]] امارت کوفه را به دست گرفت و شرایط را به نفع [[امویان]] تغییر داد و در ادامه موفق شد تا کوفیان را با تهدید و تطمیع از اطراف [[مسلم بن عقیل]] پراکنده کند، به همین دلیل مسلم غریبانه در شهر کوفه دستگیر شد و به [[شهید|شهادت]] رسید. در این میان مختار نیز سرنوشتی تلخ داشت و توسط کارگزاران [[ابن زیاد]] دستگیر و پس از ضرب و شتم به زندان کوفه افتاد.


مختار که فرزند چهره نامداری در [[صدر اسلام]] یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه [[طائف]] دیده به جهان گشود. پدرش ابوعبید در روزگار [[رسول گرامی اسلام (ص)]] اسلام آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر (ص) نرسید. <ref> سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص ۵۳۹</ref> مادرش نیز بانویی به نام <big>دومة</big> دخت عمرو بن وهب بن منبه از همان [[قبیله بنی ثقیف]] بوده است. از این رو مختار هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ثقفی بود و از تیره‌ای شریف در میان عرب به شمار می‌رفت. او از بزرگان این قبیله سرشناس عرب بود و سخنوری و دلاوری بالایش نیز شهرت داشت.
مختار بن أبی عبید ثقفی که برای مدتی در زندان کوفه بسر می‌برد با میانجی‌گری [[عبدالله بن عمر بن خطاب]] که از چهره‌های مطرح آن روزگار بود از بند رهایی یافت و از شهر کوفه خارج شد. مختار ثقفی پس از آزادی از کوفه [[تبعید]] و راهی [[مکه]] شد و مدتی را در جوار [[خانه خدا]] روزگار گذراند<ref>افتخار زاده محمود رضا، نهضت مختار ثقفی، ص: ۱۴۸.</ref>.


عموی مختار یعنی [[سعد بن مسعود]] نیز چهره‌ای سرشناس بود. وی سمت فرمانداری مدائن از سوی [[امام علی بن أبی‌طالب (ع)]] را داشت و در زمان خلافت کوتاه [[امام حسن مجتبی]] (پیش از جریان صلح امام (ع) با [[معاویه]] و آغاز خلافت فرزند [[أبی سفیان]] در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد. <ref>بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی، ص ۴۸- ۴۳</ref>
مکه در آن هنگام تحت فرمان [[عبدالله بن زبیر]] بود و او نیز به شدت با [[بنی امیه|امویان]] دشمنی می‌کرد و یزید را شایسته خلافت نمی‌دانست. به گفته [[احمدبن یوسف قِرمانی]] مورخ برجسته اهل‌سنت، عبدالله بن زبیر هنگامی که در مکه قیام خود را علیه یزید بن معاویه آغاز کرد، خلیفه اموی را به دلیل نوشیدن [[شراب|مشروبات الکلی]]، سگ بازی و کوچک شمردن امور دینی و بی توجهی به شرع، شایسته خلافت نمی‌دانست<ref>ر.ک، قرمانی احمدبن یوسف، أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۱</ref>. پس از مرگ یزید بن معاویه در سال ۶۴ هجری، مختار شرایط قیام را در کوفه مناسب یافت و از این رو به کوفه بازگشت. با این حال وی با آنکه از فنون نظامی و نبوغ جنگی بالا و قدرت مدیریتی قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود، اما در [[قیام توابین]] با رهبر این جریان [[سلیمان بن صرد|سلیمان بن صُرَد خزاعی]] همکاری نکرد و حمایت خود را از آنان دریغ داشت<ref>صلابی علی محمد، خلافة عبدالملک بن مروان و دورة فی الفتوحات الاسلامیة، ص: ۱۹</ref>.
سعد بن مسعود هنگامی که [[امام مجتبی (ع)]] (در جریان آماده سازی ارتش [[عراق]] برای رویارویی با ارتش [[شام]] به سرکردگی [[معاویه بن أبی سفیان]]) توسط گروهی ناشناس از [[خوارج]] و یا اشخاص سست [[ایمان]] و دوچهره از لشکر خود مجروح شد با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام (ع) همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جانفشانی کرد. <ref>الخلافة الأمویة ص ۵۹- ۵۷</ref>


مختار خود نیز شخصیتی برجسته و دارای نفوذ فراوان بویژه در سرزمین عراق بود. آنچنان که [[مسلم بن عقیل]] پسر عمو نماینده و فرستاده امام حسین (ع) پس از رسیدن به شهر [[کوفه]]، برای مدتی در خانه او اقامت گزید. این مساله نشان از قابل اعتماد بودن مختار ثقفی در میان [[اهل بیت (ع)]] است؛ آن چنان که مسلم بن عقیل او را شایسته میزبانی یافته و قدم در خانه او گذاشته و برای مدتی منزل او محل رفت و آمد دوستداران اهل بیت (ع) در کوفه بوده است.
== مختار در روایات ==
دو دسته [[احادیث]] درباره مختار وارد شده است. در یک دسته از احادیث مختار مدح و در دسته دیگر مذمت شده است.


=دلیل غیبت مختار در [[کربلا]]=
=== احادیث در مدح مختار ===
از [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام سجاد (علیه‌السلام)]] نقل شده است که فرمود: خداوند به مختار جزای خیر دهد<ref>مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۴</ref>.
[[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر]] (علیه‌السلام) در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفتند خدا پدرت را رحمت کند. [[مامقانی]] رضایت امام درباره مختار را دلیل بر عقیده صحیح او دانسته و می‌گوید: اظهار رضایت و خشنودی [[ائمه|ائمه (علیه‌السلام)]] تابع و فرع بر خشنودی خداوند است، پس معلوم می‌شود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است<ref> مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۵.</ref>.
[[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]] فرستادن سر عبیدالله بن زیاد و [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمر بن سعد]] را به مدینه توسط مختار موجب تسلی خاطر و شادی [[اهل بیت|اهل‌بیت]] دانست و فرمود: بعد از [[عاشورا|واقعه عاشورا]]، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد<ref> رجال کشی، ص: ۱۲۷</ref>.


پس از آنکه عبیدالله بن زیاد با حُکم [[یزید بن معاویه]] به کوفه قدم گذاشت و شرایط را به نفع [[امویان]] تغییر داد و توانست کوفیان را با تهدید و تطمیع از اطراف مسلم بن عقیل پراکنده سازد. به همین دلیل مسلم غریبانه در شهر کوفه دستگیر شد و به شهادت رسید. این میان مختار نیز سرنوشتی تلخ داشت و توسط کارگزاران [[ابن زیاد]] دستگیر و پس از ضرب و شتم به زندان کوفه افتاد.
=== احادیث در مذمت مختار ===
از امام باقر(علیه‌السلام) گزارش شده که امام سجاد (علیه‌السلام) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند. این روایت متهم به ضعف می‌باشد. از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که مختار بر امام سجاد(علیه‌السلام) [[دروغ]] می‌بست<ref> رجال کشی، ص: ۱۲۵، ح۱۹۸</ref>. این حدیث نیز از نظر سندی ضعیف است<ref>خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص: ۹۶</ref>.
هنگامی که امام حسن (علیه‌السلام) در ساباط بود، مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل [[معاویه]] دهیم تا جایگاه‌مان متزلزل نشود<ref> شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص، ۲۲۱</ref>.
[[سید ابوالقاسم خوئی]] به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد می‌داند و می‌افزاید بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است، بلکه قصد داشته است تا نظر عمویش را کشف کند<ref> خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸ ص: ۹۷</ref>. [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است<ref>امین سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۷،  ص: ۲۳۰</ref>. در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است، ولی به وسیله امام حسین (علیه‌السلام) مورد [[شفاعت]] قرار می‌گیرد<ref> شیخ طوسی، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‌۱، ص ۴۶۶</ref>. این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف می‌باشد<ref> خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص: ۹۷</ref>.


مختار بن أبی عبید ثقفی که برای مدتی در زندان کوفه بسر می‌برد با میانجگری [[عبدالله بن عمر بن خطاب]] که از چهره‌های مطرح آن روزگار بود از بند رهایی یافت و از شهر کوفه خارج شد. مختار ثقفی که پس از آزادی از کوفه تبعید و راهی مکه شد و مدتی را در جوار [[خانه خدا]] روزگار گذراند. <ref>نهضت مختار ثقفی، ص ۱۴۸</ref>
== نظر علمای اهل سنت درباره مختار ==
[[ابن اثیر]] در [[اسدالغابه (کتاب)|اسدالغابه]] در صدد مذمت مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمی‌کند<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ج‌۴،ص، ۳۴۷ </ref>. همچنین علیه مختار حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نسبت داده شده است که فرمود: از ثقیف کذاب و جنایت‌کار به وجود خواهد آمد<ref>سمعانی عبدالکریم، الأنساب، ج‌۳، ص: ۱۴۰</ref>. راوی این روایت اسماء دختر [[ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است<ref>ابن عبد‌البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۳، ص: ۹۰۹</ref>. به گفته اسماء، منظور از کذاب در این روایت جعلی، مختار است<ref>ذهبی شمس الدین، تاریخ الإسلام، ج‌۵، ص: ۲۲۶</ref>، به نظر می‌رسد اولین بار لقب کذاب توسط [[حجاج بن یوسف]] برای مختار به کار رفت و وی مردم را به لعن حضرت علی (علیه‌السلام) و مختار امر می‌کرد<ref>فسوی یوسف بن سفیان، المعرفة والتاریخ، ج‌۲، ص:۶۱۸</ref>. [[مقریزی]] مختار را جزء خوارج می‌داند<ref> مقریزی تقی الدین، إمتاع الأسماع، ج‌۱۴، ص:۱۵۷</ref>.


مکه در آن هنگام تحت فرمان [[عبدالله بن زبیر]] بود و او نیز به شدت با امویان دشمنی می‌کرد و یزید را شایسته خلافت نمی‌دانست. <ref>به گفته قِرمانی مورخ برجسته اهل سنت، عبدالله بن زبیر هنگامی که در مکه قیام خود را علیه یزید بن معاویه آغاز کرد، خلیفه اموی را به دلیل نوشیدن مشروبات الکلی، سگ بازی و کوچک شمردن امور دینی و بی توجهی به شرع، شایسته خلافت نمی‌دانست. (ر. ک: أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۱)</ref> پس از مرگ یزید بن معاویة در سال ۶۴ هجری مختار شرایط را در کوفه مناسب یافت و از این رو به کوفه بازگشت. مختار بن أبی عبید در جریان [[قیام توابین]] با رهبر این جریان [[سلیمان بن صُرَد خزاعی]] همکاری نکرد و با آنکه از فنون نظامی و نبوغ جنگی بالا و قدرت مدیریتی قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود از همکاری با نهضت توابین سرباز زد و حمایت خود را از آنان دریغ داشت. <ref>خلافة عبدالملک بن مروان و دوره فی الفتوحات الاسلامیة، ص ۱۹</ref>
== سرانجام مختار ==
مختار 18 ماه در کوفه حکومت کرد و در این دوران با سه گروه مروانیان در [[شام (شامات)|شام]] و آل زبیر در [[حجاز]] و اشراف کوفه جنگید و سرانجام در 14 [[رمضان]] سال 67 ق. در حالی که 67 سال داشت به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید<ref> ابن اثیر، أسدالغابة، ج 4، ص:347؛ فسوی یوسف بن سفیان، المعرفة و التاریخ، ج ص:.330</ref>. مصعب پسر زبیر دستور داد تا دست مختار را قطع کرده و از دیوار [[مسجد کوفه]] آویزان کنند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد<ref> ابن اثیر، الکامل، ج 4، ص:275.</ref>. پس از مختار هزاران نفر از طرفداران او که در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، اما مصعب دستور قتل عام آنها را داد. این جنایت به اندازه ای وحشتناک بود که [[عبدالله بن عمر]] با دیدن مصعب گفت: اگر این افراد گوسفندان پدرت بودند باز هم نباید این کار را انجام می‌دادی<ref> بلاذری احمدبن یحیی، أنساب الأشراف، ج 6، ص:445.</ref>.


=مختار در روایات=
== آرامگاه مختار در کوفه ==
پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر، بدون او در دیوار قصر الاماره نزدیک [[مسجد]] مدفون شد. این قبر سال‌ها مخفی بود تا زمانی که [[سید محمد مهدی‌ طباطبایی بحر العلوم|آیت‌الله‌العظمی سید مهدی بحر العلوم]] در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب‌های مسجد پرداخت. او دستور داد تا [[مسجد کوفه]] با خاک پاک پُر شود زیرا زمین مسجد پائین‌تر از اراضی دیگر بود. در نتیجه آب‌های سطحی وارد مسجد می‌شدند. با دستور آیت‌الله بحرالعلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه [[حضرت نوح]] بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگی‌ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب‌ها بر روی خاک محراب‌های جدید ساخته شد همان‌گونه که اکنون هم نمایان است. در این جستجوها قبر پنهان شده‌ای یافته شد که جایگاه آن قبر انتهای راه‌رو در زیر‌زمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که روی آن نام و لقب مختار نوشته شده بود. پس از یافتن قبر، شخصی به نام محسن‌الحاج عبود شلاش، ساخت حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد. او برای قبر پنجره آهنین قرار داده و درب راهرویی را که در گوشه مسجد کوفه قرار داشت مسدود کرد. [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] به نقل از کتاب مزار شهید، زیارت‌نامه‌ای برای مختار ثقفی نقل می‌کند که مشخص می‌شود قبر مختار از دیرزمان مورد علاقه [[شیعه|شیعیان]] و آزادمردان بوده و [[ابن بطوطه]] نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است<ref> ابن‌بطوطه، رحله، ص: 232.</ref>.


دو دسته [[احادیث]] درباره مختار وارد شده است. یک دسته احادیث به عنوان احادیث مدح و دسته دیگر روایاتی است که مختار در آن مذمت شده است.
== پانویس ==
{{پانویس}}


==احادیث در مدح مختار==
{{پانویس|2}}
 
[[رده:شخصیت‌ها]]
از [[امام سجاد(ع)]] نقل شده که خدا به مختار جزای خیر دهد. <ref> تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۴</ref>
[[رده:شخصیت‌های تاریخی]]
[[امام باقر(ع)]] در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفتند خدا پدرت را رحمت کند. [[مامقانی]] ترحم امام بر مختار را دلیل بر عقیده صحیح مختار دانسته و می‌گوید: اظهار رضایت و خشنودی [[ائمه(ع)]] تابع و فرع بر خشنودی خداست، پس معلوم می‌شود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است. <ref>تنقیح المقال ج۳ص ۲۰۵</ref>
[[امام صادق(ع)]] فرستادن سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد به مدینه توسط مختار را باعث شادی [[اهل بیت]] دانسته و فرمود:
 
بعد از و[[اقعه عاشورا]]، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد. <ref> رجال کشی، ص۱۲۷</ref>
 
==احادیث در ذم مختار==
 
از امام باقر(ع) گزارش شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را [[کذاب]] خواند. این روایت متهم به ضعف می‌باشد. <ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶</ref>
 
از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ می‌بست. <ref> رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۸</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است. <ref>معجم الرجال، ج۱۸ص۹۶</ref>
 
هنگامی که امام حسن(ع) در ساباط بود مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل معاویه دهیم تا جایگاهمان متزلزل نشود. <ref>علل الشرائع، ج‌۱، ص: ۲۲۱</ref>
[[آیه الله خویی]] به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد می‌داند و می‌افزاید بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند. <ref> معجم الرجال ج۱۸ص ۹۷</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است. <ref>اعیان الشیعه ج ۷ص ۲۳۰</ref>
 
در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله امام حسین(ع) مورد [[شفاعت]] قرار می‌گیرد. <ref>تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‌۱، ص: ۴۶۶</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف می‌باشد. <ref> معجم الرجال، ج۱۸ص ۹۷</ref>
 
=نظر علمای اهل سنت در مورد مختار=
 
[[ابن اثیر]] در [[اسدالغابه]] در صدد ذم مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمی‌کند. <ref>أسدالغابة،ج‌۴،ص:۳۴۷ </ref> حتی علیه وی حدیث از پیامبر(ص) جعل شده است که پیامبر(ص) فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد. <ref>الأنساب،ج‌۳،ص:۱۴۰</ref>
 
راوی این روایت اسماء دختر [[ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است. <ref>الاستیعاب،ج‌۳،ص:۹۰۹</ref> به گفته اسماء منظور از کذاب در این روایت جعلی مختار است، <ref>تاریخ الإسلام،ج‌۵،ص:۲۲۶</ref> به نظر می‌رسد اولین بار لقب کذاب توسط حجاج بن یوسف برای مختار به کار رفت و وی مردم را به لعن حضرت علی(ع) و مختار امر می‌کرد. <ref>المعرفةوالتاریخ،ج‌۲،ص:۶۱۸</ref> [[مقریزی]] مختار را جزء خوارج می‌داند. <ref> إمتاع الأسماع،ج‌۱۴،ص:۱۵۷</ref>
 
=سرانجام مختار=
 
مختار 18 ماه در کوفه حکومت کرد و در این دوران با سه گروه مروانیان در شام و آل زبیر در [[حجاز]] و اشراف کوفه جنگید و سرانجام در 14 رمضان سال 67ق در حالی که 67سال داشت به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید. <ref>أسدالغابة،ج 4،ص:347 ؛ المعرفة و التاریخ،ج 3،ص:330</ref>
 
مصعب پسر زبیر دستور داد تا دست مختار را قطع کرده و از دیوار [[مسجد کوفه]] آویزان کنند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد. <ref>الکامل،ج 4،ص:275</ref>
 
پس از مختار هزاران نفر از طرفداران او که در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند اما مصعب دستور قتل عام آنها را داد. این جنایت به اندازه ای وحشتناک بود که [[عبدالله بن عمر]] با دیدن مصعب گفت: اگر این افراد گوسفندان پدرت بودند باز هم نباید این کار را انجام می دادی. <ref>أنساب الأشراف،ج 6،ص:445</ref>
 
=آرامگاه مختار در کوفه=
 
پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر جسد پاک او در دیوار قصر الاماره نزدیک [[مسجد]] مدفون شد. این قبر سالها مخفی بود تا زمانی که آیت الله العظمی [[سید مهدی بحر العلوم]] در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب های مسجد پرداخت. او دستور داد تا مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود زیرا زمین مسجد پائین تر از اراضی دیگر بود. در نتیجه آب های سطحی وارد مسجد می شدند. با دستور آیت الله [[بحر العلوم]] زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه [[حضرت نوح]] بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگی ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب ها بر روی خاک محراب های جدید ساخته شد همانگونه که اکنون هم نمایان است.
 
در این جستجوها قبر پنهان شده ای یافته شد که جایگاه آن قبر انتهای راه رو در زیر زمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که روی آن نام و لقب مختار نوشته شده بود. پس از یافتن قبرمحسن الحاج عبود شلاش  ساخت حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد. او برای قبر پنجره آهنین قرار داده و درب راهرو که در گوشه مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد.
 
علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید زیارت نامه ای برای مختار ثقفی نقل می کند که مشخص می شود قبر مختار از دیرزمان مورد علاقه [[شیعیان]] و آزادمردان بوده و [[ابن بطوطه]] نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است. <ref>رحله، ابن بطوطه، ص 232</ref>
 
=پانویس=
{{پانویس|3}}
 
[[رده:تابعین]]
[[رده:خونخواهان امام حسین(ع)]]
[[رده:قیام‌‌کنندگان علیه امویان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۰۲

مختار ثقفی
مختار.jpg
نام کاملمختار بن ابی عبید بن مسعود ثقفی
نام‌های دیگرابواسحاق، کیسان،
اطلاعات شخصی
محل تولدمدینه، طائف
روز درگذشتچهاردهم رمضان، ۶۷ق.
محل درگذشتکوفه
دیناسلام
فعالیت‌هاشرکت در قیام مسلم بن عقیل، انتقام از خون شهدای کربلا

مختار بن ابی عبید ثقفی در طائف به دنیا آمد. وی پسر ابو عبید بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن عقده بن غیرة بن عوف بن ثقیف، کنیه‌اش ابواسحاق و مشهور به کیسان بود. پیش از واقعه کربلا میزبان مسلم بن عقیل سفیر امام حسین علیه‌السلام در کوفه بود و تا زمان شهادت مسلم او را همراهی کرد، اما در واقعه کربلا در زندان عبیدالله بن زیاد بود. مختار ثقفی پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی مروانیان در شام و آل‌زبیر در حجاز و اشر‌اف کوفه سرانجام در ۱۴ رمضان سال ۶۷ قمری در حالی‌که ۶۷ سال داشت به دست مصعب بن زبیر به قتل رسید.

خاندان مختار

مختار که فرزند چهره نامدار صدر اسلام یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه طائف به دنیا آمد. پدرش ابوعبید در روزگار رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) اسلام آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر (صلی الله علیه وآله) وسلم نائل نشد[۱]. مادرش نیز بانویی به نام دومة دختر عمرو بن وهب بن منبه از همان قبیله بنی ثقیف بود. از این رو مختار هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ثقفی بود و از تیره‌ای شریف در میان عرب به شمار می‌رفت. او از بزرگان این قبیله سرشناس عرب و سخنوری زبردست و دلاوری کم نظیر بود.

عموی مختار یعنی سعد بن مسعود نیز چهره‌ای سرشناس بود. وی از سوی امام علی بن أبی‌طالب (علیه‌السلام) به سمت فرمان داری مدائن منصوب شده بود و در زمان خلافت کوتاه امام حسن مجتبی (پیش از جریان صلح امام (علیه‌السلام) با معاویه و آغاز خلافت فرزند أبی سفیان در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد[۲]. سعد بن مسعود هنگامی که امام مجتبی (علیه‌السلام) (در جریان آماده سازی ارتش عراق برای رویارویی با ارتش شام به سرکردگی معاویه بن أبی سفیان) بود، توسط گروهی ناشناس از خوارج و یا اشخاص سست‌ایمان و دوچهره از لشکر خود مجروح شد، ولی با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام (علیه‌السلام) همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جان‌فشانی کرد[۳].

مختار خود نیز شخصیتی برجسته و دارای نفوذ فراوان به‌ویژه در سرزمین عراق بود. آن‌چنان که مسلم بن عقیل پسر عمو و سفیر امام حسین (علیه‌السلام) پس از رسیدن به شهر کوفه، او را شایسته میزبانی یافته و قدم در خانه او گذاشت و هم‌چنین برای مدتی منزل او محل رفت و آمد دوست‌داران اهل‌بیت (علیه‌السلام) در کوفه بود. این مسأله نشانه قابل اعتماد بودن مختار ثقفی در میان اهل‌بیت (علیه‌السلام) بوده است.

دلیل غیبت مختار در کربلا

پس از آنکه عبیدالله بن زیاد با حکم یزید بن معاویه امارت کوفه را به دست گرفت و شرایط را به نفع امویان تغییر داد و در ادامه موفق شد تا کوفیان را با تهدید و تطمیع از اطراف مسلم بن عقیل پراکنده کند، به همین دلیل مسلم غریبانه در شهر کوفه دستگیر شد و به شهادت رسید. در این میان مختار نیز سرنوشتی تلخ داشت و توسط کارگزاران ابن زیاد دستگیر و پس از ضرب و شتم به زندان کوفه افتاد.

مختار بن أبی عبید ثقفی که برای مدتی در زندان کوفه بسر می‌برد با میانجی‌گری عبدالله بن عمر بن خطاب که از چهره‌های مطرح آن روزگار بود از بند رهایی یافت و از شهر کوفه خارج شد. مختار ثقفی پس از آزادی از کوفه تبعید و راهی مکه شد و مدتی را در جوار خانه خدا روزگار گذراند[۴].

مکه در آن هنگام تحت فرمان عبدالله بن زبیر بود و او نیز به شدت با امویان دشمنی می‌کرد و یزید را شایسته خلافت نمی‌دانست. به گفته احمدبن یوسف قِرمانی مورخ برجسته اهل‌سنت، عبدالله بن زبیر هنگامی که در مکه قیام خود را علیه یزید بن معاویه آغاز کرد، خلیفه اموی را به دلیل نوشیدن مشروبات الکلی، سگ بازی و کوچک شمردن امور دینی و بی توجهی به شرع، شایسته خلافت نمی‌دانست[۵]. پس از مرگ یزید بن معاویه در سال ۶۴ هجری، مختار شرایط قیام را در کوفه مناسب یافت و از این رو به کوفه بازگشت. با این حال وی با آنکه از فنون نظامی و نبوغ جنگی بالا و قدرت مدیریتی قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود، اما در قیام توابین با رهبر این جریان سلیمان بن صُرَد خزاعی همکاری نکرد و حمایت خود را از آنان دریغ داشت[۶].

مختار در روایات

دو دسته احادیث درباره مختار وارد شده است. در یک دسته از احادیث مختار مدح و در دسته دیگر مذمت شده است.

احادیث در مدح مختار

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمود: خداوند به مختار جزای خیر دهد[۷]. امام باقر (علیه‌السلام) در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفتند خدا پدرت را رحمت کند. مامقانی رضایت امام درباره مختار را دلیل بر عقیده صحیح او دانسته و می‌گوید: اظهار رضایت و خشنودی ائمه (علیه‌السلام) تابع و فرع بر خشنودی خداوند است، پس معلوم می‌شود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است[۸]. امام صادق (علیه‌السلام) فرستادن سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را به مدینه توسط مختار موجب تسلی خاطر و شادی اهل‌بیت دانست و فرمود: بعد از واقعه عاشورا، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد[۹].

احادیث در مذمت مختار

از امام باقر(علیه‌السلام) گزارش شده که امام سجاد (علیه‌السلام) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند. این روایت متهم به ضعف می‌باشد. از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که مختار بر امام سجاد(علیه‌السلام) دروغ می‌بست[۱۰]. این حدیث نیز از نظر سندی ضعیف است[۱۱]. هنگامی که امام حسن (علیه‌السلام) در ساباط بود، مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل معاویه دهیم تا جایگاه‌مان متزلزل نشود[۱۲]. سید ابوالقاسم خوئی به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد می‌داند و می‌افزاید بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است، بلکه قصد داشته است تا نظر عمویش را کشف کند[۱۳]. سید محسن امین نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است[۱۴]. در روایت دیگری آمده است که مختار اهل جهنم است، ولی به وسیله امام حسین (علیه‌السلام) مورد شفاعت قرار می‌گیرد[۱۵]. این روایت نیز از نظر علمای علم رجال ضعیف می‌باشد[۱۶].

نظر علمای اهل سنت درباره مختار

ابن اثیر در اسدالغابه در صدد مذمت مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمی‌کند[۱۷]. همچنین علیه مختار حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نسبت داده شده است که فرمود: از ثقیف کذاب و جنایت‌کار به وجود خواهد آمد[۱۸]. راوی این روایت اسماء دختر ابوبکر مادر عبدالله بن زبیر است[۱۹]. به گفته اسماء، منظور از کذاب در این روایت جعلی، مختار است[۲۰]، به نظر می‌رسد اولین بار لقب کذاب توسط حجاج بن یوسف برای مختار به کار رفت و وی مردم را به لعن حضرت علی (علیه‌السلام) و مختار امر می‌کرد[۲۱]. مقریزی مختار را جزء خوارج می‌داند[۲۲].

سرانجام مختار

مختار 18 ماه در کوفه حکومت کرد و در این دوران با سه گروه مروانیان در شام و آل زبیر در حجاز و اشراف کوفه جنگید و سرانجام در 14 رمضان سال 67 ق. در حالی که 67 سال داشت به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید[۲۳]. مصعب پسر زبیر دستور داد تا دست مختار را قطع کرده و از دیوار مسجد کوفه آویزان کنند. هنگامی که حجاج بن یوسف بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد[۲۴]. پس از مختار هزاران نفر از طرفداران او که در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، اما مصعب دستور قتل عام آنها را داد. این جنایت به اندازه ای وحشتناک بود که عبدالله بن عمر با دیدن مصعب گفت: اگر این افراد گوسفندان پدرت بودند باز هم نباید این کار را انجام می‌دادی[۲۵].

آرامگاه مختار در کوفه

پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر، بدون او در دیوار قصر الاماره نزدیک مسجد مدفون شد. این قبر سال‌ها مخفی بود تا زمانی که آیت‌الله‌العظمی سید مهدی بحر العلوم در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب‌های مسجد پرداخت. او دستور داد تا مسجد کوفه با خاک پاک پُر شود زیرا زمین مسجد پائین‌تر از اراضی دیگر بود. در نتیجه آب‌های سطحی وارد مسجد می‌شدند. با دستور آیت‌الله بحرالعلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه حضرت نوح بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگی‌ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب‌ها بر روی خاک محراب‌های جدید ساخته شد همان‌گونه که اکنون هم نمایان است. در این جستجوها قبر پنهان شده‌ای یافته شد که جایگاه آن قبر انتهای راه‌رو در زیر‌زمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که روی آن نام و لقب مختار نوشته شده بود. پس از یافتن قبر، شخصی به نام محسن‌الحاج عبود شلاش، ساخت حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد. او برای قبر پنجره آهنین قرار داده و درب راهرویی را که در گوشه مسجد کوفه قرار داشت مسدود کرد. علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید، زیارت‌نامه‌ای برای مختار ثقفی نقل می‌کند که مشخص می‌شود قبر مختار از دیرزمان مورد علاقه شیعیان و آزادمردان بوده و ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است[۲۶].

پانویس

  1. سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص: ۵۳۹.
  2. بررسی تحلیلی صلح امام حسن (علیه‌السلام) و آغاز خلافت اموی، ص: ۴۸- ۴۳.
  3. الخلافة الأمویة ص: ۵۹- ۵۷
  4. افتخار زاده محمود رضا، نهضت مختار ثقفی، ص: ۱۴۸.
  5. ر.ک، قرمانی احمدبن یوسف، أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۱
  6. صلابی علی محمد، خلافة عبدالملک بن مروان و دورة فی الفتوحات الاسلامیة، ص: ۱۹
  7. مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۴
  8. مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۵.
  9. رجال کشی، ص: ۱۲۷
  10. رجال کشی، ص: ۱۲۵، ح۱۹۸
  11. خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص: ۹۶
  12. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص، ۲۲۱
  13. خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸ ص: ۹۷
  14. امین سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۷، ص: ۲۳۰
  15. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‌۱، ص ۴۶۶
  16. خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص: ۹۷
  17. ابن اثیر، أسدالغابة، ج‌۴،ص، ۳۴۷
  18. سمعانی عبدالکریم، الأنساب، ج‌۳، ص: ۱۴۰
  19. ابن عبد‌البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۳، ص: ۹۰۹
  20. ذهبی شمس الدین، تاریخ الإسلام، ج‌۵، ص: ۲۲۶
  21. فسوی یوسف بن سفیان، المعرفة والتاریخ، ج‌۲، ص:۶۱۸
  22. مقریزی تقی الدین، إمتاع الأسماع، ج‌۱۴، ص:۱۵۷
  23. ابن اثیر، أسدالغابة، ج 4، ص:347؛ فسوی یوسف بن سفیان، المعرفة و التاریخ، ج 3، ص:.330
  24. ابن اثیر، الکامل، ج 4، ص:275.
  25. بلاذری احمدبن یحیی، أنساب الأشراف، ج 6، ص:445.
  26. ابن‌بطوطه، رحله، ص: 232.