'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام = عبدالحکیم عبداللطیف
| نامهای دیگر =
| سال تولد = 1936 م
| تاریخ تولد =
| محل تولد = الدمراش، مصر
| سال درگذشت = 2016 م
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =
| استادان = {{فهرست جعبه افقی | شیخ محمود علی بسّه | شیخ محمد عید عابدین | شیخ احمد مصطفی ابوحسن | شیخ احمد علی مرعی | شیخ محمد مصطفی المولونی | شیخ مصطفی منصور الباجوری | شیخ ابراهیم علی شحاته السمنُّودی}}
| شاگردان =
| دین = اسلام
| مذهب = اهل سنت
| آثار = {{فهرست جعبه عمودی | تکمیل کتاب الکوکب الدری اثر شیخ قمحاوی | حدیقة الرائی، شرح منظومة قراءة الکسائی اثر الشیخ البضاع}}
| فعالیتها = {{فهرست جعبه افقی | آموزش در معهد القراءات [[قاهره]] | بازرس اداره کل از موسسات الازهر | عضو گروه تصحیح مصحفها در همه بحوث اسلامی}}
| وبگاه =
}}
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
'''عبدالحكيم بن عبداللطيف بن عبدالله بن سليمان''' (1936 - 2016) عالم [[مصر|مصری]] و شیخ سابق قاریان مصری و اهل شهر طویرات مصر و معروف به الطویری است<ref> "ترجمة فضيلة الشيخ المقرئ عبد الحكيم بن عبد اللطيف الحنبلي، بقلم د. محمد خليل الزَّرُّوق."، ملتقى أهل التفسير، اطلع عليه بتاريخ 18 يوليو 2020.</ref>.
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>
<noinclude>
== تولد ==
</div>
عبد الحكيم بن عبد اللطيف بن عبد الله بن سليمان (1936 - 2016) عالم مصری و شیخ سابق قاریان مصری و اهل شهر طویرات مصر و معروف به الطویری است.
=تولد=
در تاریخ 1936/9/17 میلادی مصادف با اول رجب 1355 هجری قمری در منطقه الدمراش مصر روبروی مسجد المحمدی به دنیا آمد.
در تاریخ 1936/9/17 میلادی مصادف با اول رجب 1355 هجری قمری در منطقه الدمراش مصر روبروی مسجد المحمدی به دنیا آمد.
=تحصیلات=
== تحصیلات ==
در چهار سالگی پدر و مادرش او را به مکتب المحمدی در منطقه الدمراش فرستادند. در 12 یا 13 سالگی قرآن را حفظ کرد. استاد مکتب شیخ امام عبده حلاوة بود که او قرآن را به روایت حفص از شیخ حسن الجریسی و او از پدرش شیخ حسن الجریسی مشهور در بدیر و او از شیخ متولی آموخت. او بسیار به شاگردان توجه میکرد و در رفع اشکالات آنها دقت فراوان مینمود. پس از حفظ قرآن چندین مرتبه حفظ قرآن را نزد شاگردان استادش مرور کرد.
در چهار سالگی پدر و مادرش او را به مکتب المحمدی در منطقه الدمراش فرستادند. در 12 یا 13 سالگی قرآن را حفظ کرد. استاد مکتب شیخ امام عبده حلاوة بود که او قرآن را به روایت حفص از شیخ حسن الجریسی و او از پدرش شیخ حسن الجریسی مشهور در بدیر و او از شیخ متولی آموخت. او بسیار به شاگردان توجه میکرد و در رفع اشکالات آنها دقت فراوان مینمود. پس از حفظ قرآن چندین مرتبه حفظ قرآن را نزد شاگردان استادش مرور کرد.
=مؤسسه (القراءات)=
== مؤسسه (القراءات) ==
او در مؤسسه ابتدایی مذهبی در [[الازهر]] شرکت کرد و پس از تحصیل، در حدود سال ۱۹۵۰ پدرش اصرار داشت که به مؤسسه قرائات الازهر برود. مؤسسه دو بخش داشت، یکی در ساختمانی در مقابل مسجد و یکی در رواق عباسی برای دیپلم به بالا و تخصصی. او نزد استادان مؤسسه حضور یافت و آنها علم فراوانی داشتند و تنها کسانی که بر ده قرائت مسلط بودند، در آن موسسه درس میدادند.
او در مؤسسه ابتدایی مذهبی در [[الأزهر|الازهر]] شرکت کرد و پس از تحصیل، در حدود سال ۱۹۵۰ پدرش اصرار داشت که به مؤسسه قرائات الازهر برود. مؤسسه دو بخش داشت، یکی در ساختمانی در مقابل مسجد و یکی در رواق عباسی برای دیپلم به بالا و تخصصی. او نزد استادان مؤسسه حضور یافت و آنها علم فراوانی داشتند و تنها کسانی که بر ده قرائت مسلط بودند، در آن موسسه درس میدادند.
=اجازه تجوید طبق روایت حفص=
از جمله استادانی که نزد آنها رفت و در مرحله اجازه حفص از آنها بهرهمند شد، شیخ محمود علی بسّه بود. او وکیل قانونی بود، از کار وکالت دست کشید و به تدریس مشغول شد و در مراحل ابتدایی الازهر، دبیرستان الازهر، بینالمللی و تخصصی قضاوت شریعت و تدریس تخصصی کار میکرد. آموزش ده قرائت را دریافت کرد.
شیخ عبدالحکیم از او اجازه تجوید بر روایت حفص را گرفت و چندین مرتبه برای او خواند. کتاب شرح التحفه و الجزر را نزد او خواند و کتاب ارزشمندی در تجوید نوشت و آن را «العمید فی علم التجوید» نامید. او حنبلی بود. شیخ عبدالحکیم گفت: او کسی است که مرا حنبلی کرد و دوست داشت من حنبلی باشم و مرا به کتابهای حنبلی هدایت کرد.
=قرائت در حد بالا=
پس از اتمام مرحله اول که مجوز تجوید حفص است، به مرحله دوم رفت که مرحله قرائت در حد بالا است که شامل کتابهای الشاطبیه و الدورة و دیگر کتابها از جمله تفسیر، وقف و ابتدا، نحو، صرف و [[فقه]] است.
در این مرحله، او در توضیح الشاتبیه و الدرا در مورد شیخ محمد عید عابدین حضور داشت، و شیخ محمد عید متعاقباً در حین تدریس دکترای خود را دریافت کرد و صلاحیت شیخ محمود علی بسا را دارد اما شیخ عابدین از حنفی ها بود و دانشمند بزرگی بود و از دانشجویانش به ویژه در حفظ هیئت شتابیه و دورا مراقبت می کرد که در حفظ دانشجویان بسیار او محدود است و این به نفع دانشجو بود.
شیخ احمد مصطفی ابوحسن در ارائه و کاربرد شاتبیا و دورا حضور داشت، بنابراین شیخی داشتند که متن را توضیح می داد و به او ارائه می داد و شیخی که آن را به درخواست می خواند.
شیخ احمد علی مرحی حضور داشت.
و شیخ حباب دار است.
شیخ احمد الاشونی الحنفی زمانی که در آنجا بود در مؤسسه خواندن و مؤسسه مذهبی بود.
خوانش های عمده: سپس به مرحله سوم که مرحله تخصص است نقل مکان کرد که در آن حضور داشت:
بر شیخ عامر السید عثمان، شیخ گورستان مصر.
== اجازه تجوید طبق روایت حفص ==
شیخ حسن المری از شاگردان شیخ زایت است.
از جمله استادانی که نزد آنها رفت و در مرحله اجازه حفص از آنها بهرهمند شد، شیخ محمود علی بسّه بود. او وکیل قانونی بود، از کار وکالت دست کشید و به تدریس مشغول شد و در مراحل ابتدایی الازهر، دبیرستان الازهر، بینالمللی و تخصصی قضاوت شریعت و تدریس تخصصی کار میکرد. آموزش ده قرائت را دریافت کرده بود و کتاب ارزشمندی در تجوید نوشت و آن را «العمید فی علم التجوید» نامید. او حنبلی بود.
شیخ احمد ایتا که یکی از شیخ های خوب بود.
شیخ احمد عبدالعزیز الزید آن را در این موسسه خواند، و مهر کامل مهربانی را در خانه اش خواند.
شیخ خمیس نصار.
شیخ عبدالمنیم السید.
شیخ محمود بکر دوباره آن را برای هفس خواند.
خارج از موسسه
مراقبت او تمایل به دریافت خوانش هایی بر روی بزرگان خارج از مؤسسه داشت:
اولی که از او درس گرفت و دست هایش را روی او نگه داشت، شاتبیه و دورا: شیخ محمد مصطفی المولونی، برایش فاطمه، گاو و خانواده عمران خواند تا بگوید - قادر مطلق - «تو برو بالا و رنگ نکن»و شیخ الملونی برای شیخ حسن الجریسی السقیر خواند.
شیخ عبدالحکیم از او اجازه تجوید بر روایت حفص را گرفت و چندین مرتبه برایش خواند. کتاب شرح التحفه و الجزر را نزد او خواند. شیخ عبدالحکیم گفت: او کسی است که مرا حنبلی کرد و دوست داشت من حنبلی باشم و مرا به کتابهای حنبلی هدایت کرد.
سپس پدرش می خواست برای شیخ مصطفی منصور الباجوری شیخ خواندن الحسین بخواند و او بر روی آن مهر هفس را با شاهکار و جزیه توضیح و کاربرد خواند و سپس در شتابیا و دورا به صورت انفرادی و جمعی برای او خواند، از ابتدای قرآن تا گفته اش - قادر متعال - : (همه چیز مرده است جز چهره حکم و به او برمی گردد) آخرین داستان ها.
سپس شیخ عبدالحکیم در الازهر اسکندریه به عنوان معلم ابتدایی منصوب شد و این اولین انتصاب او بود و به دلیل کارش توسط شیخ او قطع شد و هنگامی که برای تدریس در آنجا به قاهره بازگشت، شیخ فوت کرده بود و او اجازه داده بود، زیرا او در مسجد محمدی تمام خوانش ها را در دست داشت، حتی اگر مرخصی نوشته شده از او را دریافت نمی کرد. او تمایل شدیدی به گرفتن مرخصی کتبی از او داشت، زیرا او را تکریم و دوست داشتن می کرد و چون برای اولین بار برای شیخ محمد مکی نصر، صاحب پایان گفته مفید در مورد کسی که مسئول است، خواند، او در مورد او الشاتبیه و الدرا گرفت، و سپس خوانش هایی در مورد شیخ علی سوبع عبدالرحمن، درباره الجریسی بزرگ در مورد کسی که مسئول است و در مورد یکی از بزرگان دولت دریافت کرد و مدیر مدرسه ای در وزارت دانش بود و از تمام خوانش های مکرر و مشابه آن آگاه بود و از تفسیر و دستور زبان آگاه بود و شیخ های این عصر را جمع آوری می کرد و شورایی برای آن ها در خانه اش برگزار می کرد. یا در خانه کسی، و تفسیر قرتبی، و دیگر منابع بزرگ علم را می خوانند.
آن را بر شیخ زایت بخوانید
== قرائت تخصصی ==
شیخ عبدالحکیم می گوید: «من در آنچه خواب آور در شب قبل از سپیده دم شیخ مصطفی منصور باجوری می بیند دیدم که طبق معمول در خواندن محمدی نشسته بودم، نشستم تا نقشم را بخوانم و ربع بود (و به خدا سوگند یاد کردند که تلاش ایمان شان را انجام دهند) در سورات النور، و خواندن الوزی در مورد ابن الکبیر بود، آیه ای با آهنگی در آن در لام و نظر آمد و شیخ گفت: بخوان، تعجب کردم چون آن را از شطابیه و دورا خواندم و در لام و پشت در آن ها آهنگی وجود ندارد، بنابراین خیلی مودبانه جلوی شیخم ایستادم، سرم را پیش بینی کردم و به زبان اوضاع به او گفتم: شیخی می دانید که من در خوانش ها قوی هستم و بر شما تسلط داشته ام و شما با خواندن در خواندن و دیگران به من پاداش داده ام، با رمان هایی که بر شما دریافت کردم، اما با دست شما سهمی در نوشتن مرخصی به دست نخواستم. و شیخ به من نگاه می کند و وقتی آنچه را که به ذهنم رسید به سمت تعطیلات تکمیل کردم خندید و سرش را تکان داد و به من اشاره کرد: بله، منظورم این است که جایز است و شما مرخصی می گیرید.
پس از اتمام مرحله اول که مجوز تجوید حفص است، به مرحله دوم رفت که مرحله قرائت تخصصی است که شامل کتابهای الشاطبیه و الدورة و دیگر کتابها از جمله تفسیر، وقف و ابتدا، نحو، صرف و [[فقه]] است.
بعد از اینکه صبح نماز خواندم، تلفن یا تمایل به دیدار شیخ احمد عبدالعزیز الزیات گرفتم، و چهارشنبه بود، پس من در خانه اش به او رفتم و او از من استقبال کرد و گفت: آنچه شما را از ما قطع کرد عبدالحکیم و من قبل از رفتن به او و خواندن با او در احیای الغزالی بودم و بازگشت به پسر ارزش ها و دیگران را افزایش دادم و مدتی او را متوقف کردم و بعد از نشستم و چای نوشیدم و از من استقبال کردم و بعد از آن وقت نداشت که جز افراد خاص بخواند و او روی آن می خواند. پزشکان، تکرار می کنند، به او گفتم: آقا شیخ، من می خواهم مهر ده خوانش را از جاده الشاتبیه و الدرا تکمیل کنم، برای شیخ مصطفی منصور الباجوری مهر کاملی برای هفس خوانده ام و روی آن مهری در شاتبیا و دورا به صورت انفرادی خواندم و مجموعه ای از قرآن اول تا آخرین داستان ها، می خواهم مهر را تکمیل کنم تا مرخصی را بگيرم. پس به شیخ مصطفی منصور رحم کرد و به سرنوشتش اشاره کرد و آنها هم دیگر را به اندازه یکدیگر می شناختند و او را بسیار ستود و بعد مدتی سکوت کرد و من انتظار داشتم که بگوید: بیا بعد از یکی دو ماه برای نگرانی هایش، و اگر بگوید: ای عبدالحکیم، مهر مهربانی می خوانی، و شنبه بیا. چهارشنبه بود و من در موسسه بودم، دبیرستان را تمام کردم و وارد تخصص می شدم و بعد شاتبیه و دورا را به او اشاره کردم و او گفت من از ده خوانش شتابیه و دورا از راه خودم حمایت می کنم. من در کنار شیخ ماندم تا سه روز در هفته به او بروم، تا اینکه خوانش ها را از طیبه نتیجه گرفتم و او در الشاتبیه و دورا با من صحبت می کرد و او سرنوشت شیخ مصطفی باجوری را می دانست و من در یک سال و شش ماه مهر بر او زدم.»
== استادان ==
* شیخ محمود علی بسّه؛
* شیخ محمد عید عابدین؛
* شیخ احمد مصطفی ابوحسن؛
* شیخ احمد علی مرعی؛
* شيخ متولي الفقاعي؛
* شیخ احمد الاشونی الحنفی؛
* شیخ عامر السید عثمان؛
* شیخ حسن المری؛
* شیخ احمد عیطه؛
* شیخ احمد عبدالعزیز الزیات؛
* شیخ خمیس نصار؛
* شیخ عبدالمنعم السید؛
* شیخ محمود بکر.
بقیه شیخ شدنش
== اساتید خارج از موسسه ==
بیشتر قرآن برای شیخ ابراهیم علی شهات السمنودی خوانده شد و او در مؤسسه حضور داشت و هنگامی که شیخ عبدالحکیم بازرس بود، در سمنود درخواست بازرسی کرد تا آن را بخواند، و آن را در دوام خوانش ها سخت آزمایش کرد و فهمید که از شیخ زایت مجوز گرفته است و او مرخصی ای را که در سه کتاب شطیبیه، دورا و طیبه نوشته شده بود، پشت سر کرد.
او بسیار علاقه داشت از محضر استادان خارج از موسسه نیز بهره گیرد. از این رو استادان شهیر دیگر را یافته و بعضی درسها را از ابتدا نزد ایشان خواند تا با روش و نکات ایشان نیز آشنا شود. از جمله آن اساتید عبارتند از:
و در مورد شیخ محمد اسماعیل حمدانی خواند.
* شیخ محمد مصطفی المولونی؛
شیخ عامر ال سید عمان دارای سه بخش به کارگاه های آموزشی در مسجد الازهر است.
* شیخ مصطفی منصور الباجوری.
او سه بخش را در مورد شیخ خلیل البسوسی خواند.
* شیخ ابراهیم علی شحاته السمنُّودی؛
او بارها خواندن خانم نافع را برای شیخ احمد هانی شیخ خواند.
* شیخ محمد اسماعیل الهمدانی؛
و در اطراف گورستان شناور بود که روی شیخ ها می خواند.
* شیخ عامر السید عثمان؛
* شیخ خلیل الباسوسی؛
* شیخ احمد هانی.
زندگی کاری او
== فعالیت ==
پس از فارغ التحصیلی از مؤسسه، او برای اولین بار در آموزش ابتدایی در اسکندریه منصوب شد، جایی که او به مدت یک سال باقی ماند، سپس به تدریس در آموزش ابتدایی در قاهره نقل مکان کرد، از موسسه آماده سازی و متوسطه پالیوم یاد گرفت، سپس به آموزش و پرورش در موسسه خواندن در قاهره نقل مکان کرد، و در مورد آن بسیاری از مصری ها و دیگران یاد گرفت، سپس به یک معلم اول در موسسه رسید، سپس برای بازرسی موسسات الازهر در اداره کل نقل مکان کرد، و سپس به بازرس کل اول ارتقا یافت، تا اینکه در سال ۱۹۹۷ به بازنشستگی ارجاع شد. او به عنوان شیخ چند تلسکوپ، اول مسجد ال هیبریدی در شبرا، و مسجد آین الحیات، جایی که شیخ عبدالحمید کشک در آن نامزد بود، منصوب شد و او در حال تخلیه شیخ عبدالحکیم بود، و حضور در خواندن از ابتدا تا پایان، شیخ گفت: او از او راضی بود، و نور مقبره او شیخ مسجد ال سیدا نفیثه، و سپس شیخ مسجد الازهر، و سپس شیخ خواندن الازهر بود، و وزیر کمیته اصلاح قرآن در الازهر بود.
آموزش دوره ابتدایی در اسکندریه؛
آموزش ابتدایی در قاهره؛
آموزش در معهد القراءات [[قاهره]]؛
بازرس اداره کل از موسسات الازهر؛
استاد تجوید و قرائت در دانشگاه اسلامی [[مدینه]] [[عربستان]]؛
شیخ مسجد الهجینی در شبرا؛
شیخ مسجد عین الحیاة؛
شیخ مسجد الشعرانی؛
شیخ مسجد السیدة نفیسة؛
شیخ مسجد السیدة سکینة؛
شیخ تلاوت الازهر؛
عضو گروه تصحیح مصحفها در همه بحوث اسلامی؛
عضو گروه مسابقات سالانه رادیو و تلویزیون و رادیو قرآن.
شیخه المقاعی روزهای شیخ ریزک حبیبه را به او پیشنهاد کرد و گفت: من برای او شیخ نیستم و شیخ ریزک قرص موجود است و پس از مرگ شیخ ریزک رسماً از آن پایین آمد و شاگردش شیخ احمد عیسی المسراوی را به دست گرفت. اولین روز هدایت علوم قرآن و خوانش ها در اداره مرکزی امور قرآن در الازهر است، شیخ مسجد الازهر الازهر، شیخ انجمن مردم قرآن در الازهر، عضو کمیته اصلاح قرآن ها در مجتمع تحقیقات اسلامی و عضو کمیته مسابقات سالانه رادیو، تلویزیون و رادیو قرآن مقدس است.
== سفرها ==
او به انتخاب شیخ [[الازهر]] جاد الحق برای اقامه [[نماز]]، تلاوت [[قرآن]] در ماه [[رمضان]] و غیر آن، داوری مسابقات و تدریس قرآن به چند کشور سفر کرد. از جمله: سیدنی [[استرالیا]]، ملبورن [[آلمان]]، [[تایلند]]، پومپی، [[بنگلادش]]، بعضی از کشورهای شرق آسیا، [[ساحل عاج]]، [[سیرالئون]]، [[روسیه]] و [[آمریکا]] نیویورک و کالیفرنیا، [[امارات]]، [[کویت]]، [[قطر]]، [[عربستان سعودی]].
راهملاته
== تالیفات ==
او در نماز به چند کشور سفر کرد و پس از آن خواندنی ها، در ماه رمضان و دیگران، و یک معلم، و یک داور در مسابقات، شیخ الازهر جاد هق او را برای رفتن به این سفرها و رقابت ها انتخاب کرد، از جمله: استرالیا، سیدنی، ملبورن، بازدید از تایلند، پومپی، بنگلادش، شرکت در چندین مسابقه در شرق آسیا، بازدید از ساحل عاج، حضور در ماه رمضان در سیرالئون، روسیه، آمریکا، یک بار در نیویورک، و یک بار در کالیفرنیا، و سپس درخواست آن.
* تکمیل کتاب الکوکب الدری اثر شیخ قمحاوی که او خود نتوانست کامل کند؛
* حدیقة الرائی، شرح منظومة قراءة الکسائی اثر الشیخ البضاع؛
در مورد کشورهای عربی، او تنها یک بار به امارات سفر کرد، در کمیته رقابت دبی شرکت کرد در سال ۱۴۲۳=۲۰۰۲، کویت، در بررسی قرآن آن شرکت کرد، حدود بیست سال به قطر رفت تا در رقابت های جهانی حکومت کند، و در عربستان سعودی به عنوان داور در رقابت های بین المللی در سال ۱۴ ۲۲= ۲۰۰۱ و سال ۱۴۲۵ =۲۰۰۴ انتخاب شد و او در گذشته به عنوان معلم تدریس و خواندن در دانشگاه اسلامی این شهر به مدت یک سال در آن کار می کرد و او را برای تدریس شیخ عبدالفتاح القایدی در زمانی که شیخ موسسه خواندن بود انتخاب کرد.
== ضبط قرائت ==
* دو ختم صوتی قرائت قرآن بر روایت حفص؛
* یک ختم تصویری برای شبکه الفجر تا سوره مریم، سال 2008 میلادی.
تجربه با
== برنامه در رادیو قرآن مصر ==
شیخ عبدالحکیم می گوید: «شیخ عبدالفتاح القدی در مؤسسه مرا می شنید که برای شنیدن دانش آموزان گذشت و زاکانی شیخ ریزک حبیبه را دارد، و به او گفت: اگر می خواهید برای دانشکده قرآن کریم در دانشگاه اسلامی مدینه انتخاب کنید، شیخ عبدالحکیم عبداللطیف را انتخاب کنید، او گفت: اجازه دهید به خانه ام در منطقه عبدو پاشا بیایم، بنابراین در یکی از شب های ماه رمضان به سراغ او رفتم و شیخ مصطفی اسماعیل، شیخ شعبان ال سید و مدیر امور قرآن در واقف ها حضور داشتند. وقتی مرا دید گفت: کی؟ گفتم: عبدالحکیم که با فضیلت شیخ ریزک، دانه دار صحبت شد و من لباس جدید، کاکولا، کافتانا و خاله پوشیده بودم و گفت: لباس بپوشید و خوب نگاه کنید، پس بنشینید تا من شما را انتخاب کنم، چه کسی را خواندید؟ گفتم: روی چند شیخ از جمله شیخ محمد مصطفی المولوانی و شیخ مصطفی منصور البجوری خواندم و او گفت: شیخ جلیل یکی از شیخ هایش به نام شیخ محمد مکی نصر صاحب آخر المتکلم و شیخ علی سوباء که مردی بزرگ در علم خواندن و تفسیر است چه کتابی روی آن خواندید؟ گفتم: الشتبیه و الدرا، او گفت: من تو را آزمایش کردم، و او در شثبیه در سورات عنکبوت از من پرسید و من متن را درست پاسخ دادم و سپس در دورا از من پرسید و از آن در سورات ماریام: او بلند کردن شکاف را به ارث می برد و تاریکی قوی و درب او شما را خلق کرد و زمزمه در شعله های آتش
* برنامه اقرءوا القرآن، تجوید تطبیقی؛
* هشت حلقه در تجوید علمی؛
* برنامه شرح متن الشاطبیة؛
* شرح حدیث «انزل القرآن علی سبعة احرف»؛
پس بلافاصله خواندم و او گفت: به نام خدا آنچه خدا می خواهد! شما یک حافظ کامل هستید و من به او گفتم: همان طور که می خواهید تست دهید، استاد ما شیخ، و من در مقابل او خوانش می خواندم، بنابراین او مرا شنید، و بسیار مخفیانه، و خواندن من را مجاز خواند، و من بعد از اینکه مرا در الشاطبیه و دورا آزمایش کرد به او گفتم: مهربانی من آن را به شیخ زایت خواندم، گفت: نه نه! من خوبی ها را نخوانده ام چون سخت است، صرفه جویی نمی کند! ".
== وفات ==
او در روز جمعه، هفتم ذیالحجه سال ۱۴۳۷ ه. ق مصادف با ۹ سپتامبر ۲۰۱۶ در سن ۸۰ سالگی درگذشت.
ادبیات علمی
== منابع ==
او تکمیل کتاب «قب الدرای» را که شیخ قمهاوی آن را تکمیل نکرد، نوشت و نظام خواندن الکسایی را به شیخ الحینا توضیح داد که به آن می گفت: باغ رای، و این توضیح به دست برخی از شاگردانش از دست رفت.
[http://vb.tafsir.net/tafsir27243/#.VImMktKUfLM ملتقى أهل التفسير]
تسجيلات
== پیوند به بیرون ==
او دو مهر برای هفس ثبت کرد که یکی از آن ها کاخ جداگانه و مهری برای لشکر بود.
[https://audio.islamweb.net/audio/index.php?page=souraview&qid=1177&rid=25 صفحه شیخ عبدالحکیم عبداللطیف در سایت اسلام وب]
او به یک تمبر ویدئویی ابو جعفر در کانال الفجر پیش رفت که در آن گزارش داده بود: «من او را حمل کردم و رفتم» در مریم (۲۰۰۸ که قصد تکمیل آن را دارد).
به او در رادیو قرآن در مصر:
The Program Read the Qur'an, in the applied intonation, is now broadcast.
و هشت حلقه در توهين علمي .
او ضبط هیئت مدیره شاتبیه را آغاز کرد که قصد توضیح آن را به رادیو داشت.
و یک حدیث را توضیح داد که قرآن را در هفت نامه پایین آورد.
و به مهر من داد که گفتند و لیگ در مورد ابوعمرو به شیخ الحوصری.
مرگ
او در روز جمعه، هفتمین روز دهو الحجه، در سال ۱۴۳۷ ه.ش ۹ سپتامبر ۲۰۱۶ در سن ۸۰ سال برکت در خدمت کتاب خدا درگذشت.
منبع
== پانویس ==
جلسه مردم تفسیر.
{{پانویس}}
مراجع
[[رده:قاریان قرآن]]
"تردد فضيله الشيخخ الموخيم عبد الحكيم بن عبد اللطنف الحنبلي، يخخ ديني. محمد هال الزهرُکُمُدُوق." ، 18 2020 18 2020
لینک های خارجی
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۱
عبدالحکیم عبداللطیف
نام کامل
عبدالحکیم عبداللطیف
اطلاعات شخصی
سال تولد
1936 م، ۱۳۱۴ ش، ۱۳۵۴ ق
محل تولد
الدمراش، مصر
سال درگذشت
2016 م، ۱۳۹۴ ش، ۱۴۳۶ ق
دین
اسلام، اهل سنت
استادان
شیخ محمود علی بسّه
شیخ محمد عید عابدین
شیخ احمد مصطفی ابوحسن
شیخ احمد علی مرعی
شیخ محمد مصطفی المولونی
شیخ مصطفی منصور الباجوری
شیخ ابراهیم علی شحاته السمنُّودی
آثار
تکمیل کتاب الکوکب الدری اثر شیخ قمحاوی
حدیقة الرائی، شرح منظومة قراءة الکسائی اثر الشیخ البضاع
عبدالحكيم بن عبداللطيف بن عبدالله بن سليمان (1936 - 2016) عالم مصری و شیخ سابق قاریان مصری و اهل شهر طویرات مصر و معروف به الطویری است[۱].
تولد
در تاریخ 1936/9/17 میلادی مصادف با اول رجب 1355 هجری قمری در منطقه الدمراش مصر روبروی مسجد المحمدی به دنیا آمد.
تحصیلات
در چهار سالگی پدر و مادرش او را به مکتب المحمدی در منطقه الدمراش فرستادند. در 12 یا 13 سالگی قرآن را حفظ کرد. استاد مکتب شیخ امام عبده حلاوة بود که او قرآن را به روایت حفص از شیخ حسن الجریسی و او از پدرش شیخ حسن الجریسی مشهور در بدیر و او از شیخ متولی آموخت. او بسیار به شاگردان توجه میکرد و در رفع اشکالات آنها دقت فراوان مینمود. پس از حفظ قرآن چندین مرتبه حفظ قرآن را نزد شاگردان استادش مرور کرد.
مؤسسه (القراءات)
او در مؤسسه ابتدایی مذهبی در الازهر شرکت کرد و پس از تحصیل، در حدود سال ۱۹۵۰ پدرش اصرار داشت که به مؤسسه قرائات الازهر برود. مؤسسه دو بخش داشت، یکی در ساختمانی در مقابل مسجد و یکی در رواق عباسی برای دیپلم به بالا و تخصصی. او نزد استادان مؤسسه حضور یافت و آنها علم فراوانی داشتند و تنها کسانی که بر ده قرائت مسلط بودند، در آن موسسه درس میدادند.
اجازه تجوید طبق روایت حفص
از جمله استادانی که نزد آنها رفت و در مرحله اجازه حفص از آنها بهرهمند شد، شیخ محمود علی بسّه بود. او وکیل قانونی بود، از کار وکالت دست کشید و به تدریس مشغول شد و در مراحل ابتدایی الازهر، دبیرستان الازهر، بینالمللی و تخصصی قضاوت شریعت و تدریس تخصصی کار میکرد. آموزش ده قرائت را دریافت کرده بود و کتاب ارزشمندی در تجوید نوشت و آن را «العمید فی علم التجوید» نامید. او حنبلی بود.
شیخ عبدالحکیم از او اجازه تجوید بر روایت حفص را گرفت و چندین مرتبه برایش خواند. کتاب شرح التحفه و الجزر را نزد او خواند. شیخ عبدالحکیم گفت: او کسی است که مرا حنبلی کرد و دوست داشت من حنبلی باشم و مرا به کتابهای حنبلی هدایت کرد.
قرائت تخصصی
پس از اتمام مرحله اول که مجوز تجوید حفص است، به مرحله دوم رفت که مرحله قرائت تخصصی است که شامل کتابهای الشاطبیه و الدورة و دیگر کتابها از جمله تفسیر، وقف و ابتدا، نحو، صرف و فقه است.
استادان
شیخ محمود علی بسّه؛
شیخ محمد عید عابدین؛
شیخ احمد مصطفی ابوحسن؛
شیخ احمد علی مرعی؛
شيخ متولي الفقاعي؛
شیخ احمد الاشونی الحنفی؛
شیخ عامر السید عثمان؛
شیخ حسن المری؛
شیخ احمد عیطه؛
شیخ احمد عبدالعزیز الزیات؛
شیخ خمیس نصار؛
شیخ عبدالمنعم السید؛
شیخ محمود بکر.
اساتید خارج از موسسه
او بسیار علاقه داشت از محضر استادان خارج از موسسه نیز بهره گیرد. از این رو استادان شهیر دیگر را یافته و بعضی درسها را از ابتدا نزد ایشان خواند تا با روش و نکات ایشان نیز آشنا شود. از جمله آن اساتید عبارتند از:
شیخ محمد مصطفی المولونی؛
شیخ مصطفی منصور الباجوری.
شیخ ابراهیم علی شحاته السمنُّودی؛
شیخ محمد اسماعیل الهمدانی؛
شیخ عامر السید عثمان؛
شیخ خلیل الباسوسی؛
شیخ احمد هانی.
فعالیت
آموزش دوره ابتدایی در اسکندریه؛
آموزش ابتدایی در قاهره؛
آموزش در معهد القراءات قاهره؛
بازرس اداره کل از موسسات الازهر؛
استاد تجوید و قرائت در دانشگاه اسلامی مدینهعربستان؛
شیخ مسجد الهجینی در شبرا؛
شیخ مسجد عین الحیاة؛
شیخ مسجد الشعرانی؛
شیخ مسجد السیدة نفیسة؛
شیخ مسجد السیدة سکینة؛
شیخ تلاوت الازهر؛
عضو گروه تصحیح مصحفها در همه بحوث اسلامی؛
عضو گروه مسابقات سالانه رادیو و تلویزیون و رادیو قرآن.