سنت پیامبر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''سنت پیامبر''' . به معنای قول، فعل و تقریر [[پیامبر اسلام(ص)]] است.<ref>مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، قم، نشر مولف(شارح)، ۱۳۸۷ش.ج ۲، ص۶۳ </ref><ref>بحر العلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احکامه، بیروت، نشر دار الزهرا، ص۶۸؛</ref> <ref>جناتی محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران، نشریه کیهان، سال ۱۳۷۰ش، ص۷۷؛</ref> <ref>موسوی بجنوردی محمد، مقالات اصولی، تهران، ص۲۵؛</ref> <ref>ابو زهره محمد، اصول الفقه، بیروت، نشر دارالفکر العربی، سال ۱۹۵۷م، ص۹۷</ref> <ref>مظفر محمد رضا، اصول الفقه، قم، سال ۱۳۸۷ش، ج ۲، ص۶۳</ref>. معنای سنت در این قالب، مورد قبول تمامی علمای اسلامی بوده و به عنوان یکی از منابع اجتهاد شناخته می‌شود.علاوه، در مذهب [[شیعه]]، رفتار و گفتار تمامی معصومان نیز جزء سنت دانسته شده است.
'''سنت پیامبر''' به معنای قول، فعل و تقریر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله)]] است.<ref>مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، قم، نشر مولف(شارح)، ۱۳۸۷ش. ج ۲، ص۶۳ </ref><ref>بحر العلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احکامه، بیروت، نشر دار الزهرا، ص۶۸؛</ref> <ref>جناتی محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران، نشریه کیهان، سال ۱۳۷۰ش، ص۷۷؛</ref> <ref>موسوی بجنوردی محمد، مقالات اصولی، تهران، ص۲۵؛</ref> <ref>ابو زهره محمد، اصول الفقه، بیروت، نشر دارالفکر العربی، سال ۱۹۵۷م، ص۹۷</ref> <ref>مظفر محمد رضا، اصول الفقه، قم، سال ۱۳۸۷ش، ج ۲، ص۶۳</ref>. سنت به این معنا، مورد قبول تمامی علمای اسلامی بوده و به عنوان یکی از منابع [[اجتهاد]] شناخته می‌شود. به علاوه در مذهب [[شیعه]]، رفتار و گفتار تمامی معصومان نیز جزء سنت دانسته شده است.
=معناشناسی سنت=
 
==معناشناسی سنت==
برای سنت به طور کلی معانی گوناگونی برشمرده‌اند که عبارت است از: دوام و استمرار، راه و روش پسندیده، راه و روش کلی.
برای سنت به طور کلی معانی گوناگونی برشمرده‌اند که عبارت است از: دوام و استمرار، راه و روش پسندیده، راه و روش کلی.
== معنای سنت در لغت==
 
«سنت» در لغت به معناى شیوه و روش است.  
=== سنت در لغت ===
<ref>موسى، حسین یوسف، الإفصاح فى فقه اللغة، قم، نشر مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ چهارم، سال ۱۴۱۰ق، ج‏۲، ص۱۲۸۰.</ref>
«سنت» در لغت به معنای شیوه و روش است.  
==معنای سنت در اصطلاح==
<ref>موسی، حسین یوسف، الإفصاح فی فقه اللغة، قم، نشر مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ چهارم، سال ۱۴۱۰ق، ج‏۲، ص۱۲۸۰.</ref>
سنت در اصطلاح دینی، به قول، فعل و تقریر معصوم گفته می‌شود. این امر در باره پیامبر، مورد اتفاق [[مسلمانان]] است. اما [[شیعیان]] گفتار، رفتار و تقریر سایر معصومان را نیز در دایره سنت قرار دادند. <ref>مظفر، أصول الفقه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref>
 
با این‌حال سنت بسته به موارد استفاده، دارای معانی مختلفی است از جمله:
=== سنت در اصطلاح دینی ===
=== سنت به معنای مستحب===
سنت در اصطلاح دینی، به قول، فعل و تقریر معصوم گفته می‌شود. این امر درباره پیامبر مورد اتفاق [[مسلمانان]] است، اما [[شیعیان]] گفتار، رفتار و تقریر سایر معصومان را نیز در دایره سنت قرار دادند. <ref>مظفر، أصول الفقه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref>
با این‌حال سنت بسته به موارد استفاده، دارای معانی مختلفی است که به برخی از آن اشاره می‌شود.
 
=== سنت به معنای مستحب ===
سنت به معنای مستحب یعنی این‌که عمل به آن ثواب دارد و ترکش عقاب ندارد.
سنت به معنای مستحب یعنی این‌که عمل به آن ثواب دارد و ترکش عقاب ندارد.
===سنت به معنای پیروی از عمل صاحب شرع===
 
=== سنت به معنای پیروی از عمل صاحب شرع ===
سنت در این قالب به عملی می‌گویند که مطابق عمل صاحب [[شرع]] باشد. در برابر این لفظ، [[بدعت]] قرار دارد.
سنت در این قالب به عملی می‌گویند که مطابق عمل صاحب [[شرع]] باشد. در برابر این لفظ، [[بدعت]] قرار دارد.
===سنت به معنای قول، عمل و تقریر===
 
سنت در این قالب شامل: سخن، عمل و تقریر پیامبر(ص) می‌شود. اهل سنت این تعریف را قبول دارند. اما نزد شیعیان، سخن، عمل و تقریر معصوم نیز سنت بوده و یکی از منابع استنباط احکام شرعی به حساب می‌آید.<ref>رک: فرمانیان مهدی، فرق تسنن، قم، نشر ادیان، سال ۱۳۸۶ش، ص۱۸.</ref>
=== سنت به معنای قول، عمل و تقریر ===
===مفهوم تقریر===
سنت در این قالب شامل: سخن، عمل و تقریر پیامبر(ص) می‌شود. اهل‌سنت این تعریف را قبول دارند. اما نزد شیعیان، سخن، عمل و تقریر معصوم نیز سنت بوده و یکی از منابع استنباط احکام شرعی به حساب می‌آید.<ref>رک: فرمانیان مهدی، فرق تسنن، قم، نشر ادیان، سال ۱۳۸۶ش، ص۱۸.</ref>
مقصود از تقریر آن است که شخصی در حضور پیامبر یا معصوم کاری را انجام دهد و آن حضرت از آن نهی نکند، با اینکه متوجه کار آن شخص بوده و نسبت به آن آگاهی داشته ولی سکوت کرده است. بنابراین، سکوت ایشان به معنای رضایت از کار آن شخص و تایید آن است. زیرا اگر آن کار را خلاف می‌دانستند (چون وظیفه اشان هدایت امت از گمراهی است) پس نباید سکوت می‌کردند، بلکه می‌بایستی تذکر می‌دادند.
 
==حجیت شرعی سنت پیامبر==
=== مفهوم تقریر ===
گذشته از دلیل عقلی مبنی بر حجیت سنت نبوی، آیات متعددی از [[قرآن‌كريم]] گواه بر حجیت شرعی سنت است که از جمله می‌توان به آيات ذيل اشاره کرد:
مقصود از تقریر آن است که شخصی در حضور پیامبر یا معصوم کاری را انجام دهد و آن حضرت از آن نهی نکند، با اینکه پیامبر متوجه کار آن شخص بوده ولی سکوت کرده است. با این حال، سکوت ایشان به معنای رضایت و تایید کار آن شخص است. زیرا اگر آن کار خلاف بود، پس حضرت نباید سکوت می‌کردند، بلکه می‌بایستی تذکر می‌دادند، چون وظیفه‌اشان تذکر و هدایت امت از گمراهی است.
1.«وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» <ref>سوره نحل آیه 44</ref> قرآن را بر تو فرو فرستاديم تا آنچه براى آنان نازل شده است (يعنى قرآن كريم) را براى مردم بيان كنى، شايد آنان تفكر نمايند.
 
مطابق اين آيه، احاديث نبوى بیان‌کننده معانى و مقاصد آيات قرآنى است. روشن است كه هدف از تبيين مقاصد و معانى قرآن، چيزى جز هدف نزول قرآن، يعنى هدايت بشر نيست. پس سنّت نيز همچون قرآن، حجت شرعى است.
== حجیت شرعی سنت پیامبر ==
گذشته از دلیل عقلی مبنی بر حجیت سنت نبوی، آیات متعددی از [[قرآن‌كريم|قرآن‌ كريم]] گواه حجیت شرعی سنت است که از جمله می‌توان به آيات ذيل اشاره کرد:
1.«وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» <ref>سوره نحل آیه 44</ref> قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه برای آنان نازل شده است (يعنی قرآن كريم) را برای مردم بيان كنی، شايد آنان تفكر نمايند.
مطابق اين آيه، احاديث نبوی بیان‌کننده معانی و مقاصد آيات قرآنی است. روشن است كه هدف از تبيين مقاصد و معانی قرآن، چيزی جز نزول قرآن، يعنی هدايت بشر نيست. پس سنّت نيز همچون قرآن، حجت شرعی است.
2. «لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كٰانَ يَرْجُوا اَللّٰهَ وَ اَلْيَوْمَ اَلْآخِرَ وَ ذَكَرَ اَللّٰهَ كَثِيراً» <ref>سوره احزاب آیه 21</ref>
2. «لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كٰانَ يَرْجُوا اَللّٰهَ وَ اَلْيَوْمَ اَلْآخِرَ وَ ذَكَرَ اَللّٰهَ كَثِيراً» <ref>سوره احزاب آیه 21</ref>
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى آنان كه به خدا و قيامت دل بسته‌اند (رضوان الهى و رستگارى اخروى را مى‌خواهند) اسوه‌اى پسنديده است.
رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله برای آنان كه به خدا و قيامت دل بسته‌اند (رضوان الهی و رستگاری اخروی را می‌خواهند) اسوه‌ای پسنديده است.
3. «وَ مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ» <ref>سوره حشر آیه 7</ref>
3. «وَ مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ» <ref>سوره حشر، آیه 7</ref>
آنچه را پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى شما مى‌آورد، بپذيريد و از آنچه شما را از آن نهى مى‌كند، اجتناب كنيد و از نافرمانى خدا بپرهيزيد، زيرا خداوند شديد العقاب است.
آنچه را پيامبر ص برای شما می‌آورد، بپذيريد و از آنچه شما را از آن نهی می‌كند، اجتناب كنيد و از نافرمانی خدا بپرهيزيد، زيرا خداوند شديد العقاب است.
4. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» <ref>سوره آل عمران، آیه 31</ref>
4. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» <ref>سوره آل عمران، آیه 31</ref>
بگو اگر خداوند را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد و از گناهان شما درگذرد. خداوند آمرزنده‌ى مهربان است.  
بگو اگر خداوند را دوست داريد از من پيروی كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد و از گناهان شما درگذرد. خداوند آمرزنده مهربان است.  
5. «قُلْ أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ اَلرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُحِبُّ اَلْكٰافِرِينَ» <ref>سوره آل عمران، آیه 32</ref> بگو از خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اطاعت كنيد، پس اگر روى برتابند، خداوند كافران را دوست ندارد.
5. «قُلْ أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ اَلرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُحِبُّ اَلْكٰافِرِينَ» <ref>سوره آل عمران، آیه 32</ref> بگو از خدا و پيامبر صلّی اللّه عليه و آله اطاعت كنيد، پس اگر روی برتابند، خداوند كافران را دوست ندارد.
6. «مٰا ضَلَّ صٰاحِبُكُمْ وَ مٰا غَوىٰ، وَ مٰا يَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوىٰ، إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْيٌ يُوحىٰ» <ref>سوره نجم آیه 2-4.</ref>  
6. «مٰا ضَلَّ صٰاحِبُكُمْ وَ مٰا غَویٰ، وَ مٰا يَنْطِقُ عَنِ اَلْهَویٰ، إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْيٌ يُوحیٰ» <ref>سوره نجم آیه 2-4.</ref>  
پيامبر (ص) نه گمراه شده و نه به خطا رفته است، او از روى هواى نفس سخن نمى‌گويد، آنچه او مى‌گويد جز وحى الهى نيست.
پيامبر (ص) نه گمراه شده و نه به خطا رفته است، او از روی هوای نفس سخن نمی‌گويد، آنچه او می‌گويد جز وحی الهی نيست.
==تفاوت سنت با حدیث==
 
[[حدیث]] یا روایات صادره از معصومان، حاکی از سخن، رفتار و تقریر معصوم است، اما سنت، علاوه بر آن که شامل سخن، رفتار و تقریر معصوم می‌شود، شامل فعل و تقریر ایشان نیز می‌شود. به بیان دیگر، حدیث نقش حکایت‌گری از سنت را دارد. <ref>شیخ بهایی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین، تحقیق مهدی رجایی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ص۲۲ و ۲۴.</ref>
== تفاوت سنت با حدیث ==
[[حدیث]] یا روایات صادره از معصومان، حاکی از سخن، رفتار و تقریر معصوم است، اما سنت، علاوه بر آن که شامل سخن، رفتار و تقریر معصوم می‌شود، شامل فعل و تقریر ایشان نیز می‌شود. به بیان دیگر، حدیث از سنت حکایت می‌کند. <ref>شیخ بهایی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین، تحقیق مهدی رجایی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ص۲۲ و ۲۴.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}


==پانویس==
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:مفاهیم دینی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:تفسیر قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۲

سنت پیامبر به معنای قول، فعل و تقریر پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) است.[۱][۲] [۳] [۴] [۵] [۶]. سنت به این معنا، مورد قبول تمامی علمای اسلامی بوده و به عنوان یکی از منابع اجتهاد شناخته می‌شود. به علاوه در مذهب شیعه، رفتار و گفتار تمامی معصومان نیز جزء سنت دانسته شده است.

معناشناسی سنت

برای سنت به طور کلی معانی گوناگونی برشمرده‌اند که عبارت است از: دوام و استمرار، راه و روش پسندیده، راه و روش کلی.

سنت در لغت

«سنت» در لغت به معنای شیوه و روش است. [۷]

سنت در اصطلاح دینی

سنت در اصطلاح دینی، به قول، فعل و تقریر معصوم گفته می‌شود. این امر درباره پیامبر مورد اتفاق مسلمانان است، اما شیعیان گفتار، رفتار و تقریر سایر معصومان را نیز در دایره سنت قرار دادند. [۸] با این‌حال سنت بسته به موارد استفاده، دارای معانی مختلفی است که به برخی از آن اشاره می‌شود.

سنت به معنای مستحب

سنت به معنای مستحب یعنی این‌که عمل به آن ثواب دارد و ترکش عقاب ندارد.

سنت به معنای پیروی از عمل صاحب شرع

سنت در این قالب به عملی می‌گویند که مطابق عمل صاحب شرع باشد. در برابر این لفظ، بدعت قرار دارد.

سنت به معنای قول، عمل و تقریر

سنت در این قالب شامل: سخن، عمل و تقریر پیامبر(ص) می‌شود. اهل‌سنت این تعریف را قبول دارند. اما نزد شیعیان، سخن، عمل و تقریر معصوم نیز سنت بوده و یکی از منابع استنباط احکام شرعی به حساب می‌آید.[۹]

مفهوم تقریر

مقصود از تقریر آن است که شخصی در حضور پیامبر یا معصوم کاری را انجام دهد و آن حضرت از آن نهی نکند، با اینکه پیامبر متوجه کار آن شخص بوده ولی سکوت کرده است. با این حال، سکوت ایشان به معنای رضایت و تایید کار آن شخص است. زیرا اگر آن کار خلاف بود، پس حضرت نباید سکوت می‌کردند، بلکه می‌بایستی تذکر می‌دادند، چون وظیفه‌اشان تذکر و هدایت امت از گمراهی است.

حجیت شرعی سنت پیامبر

گذشته از دلیل عقلی مبنی بر حجیت سنت نبوی، آیات متعددی از قرآن‌ كريم گواه حجیت شرعی سنت است که از جمله می‌توان به آيات ذيل اشاره کرد: 1.«وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» [۱۰] قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه برای آنان نازل شده است (يعنی قرآن كريم) را برای مردم بيان كنی، شايد آنان تفكر نمايند. مطابق اين آيه، احاديث نبوی بیان‌کننده معانی و مقاصد آيات قرآنی است. روشن است كه هدف از تبيين مقاصد و معانی قرآن، چيزی جز نزول قرآن، يعنی هدايت بشر نيست. پس سنّت نيز همچون قرآن، حجت شرعی است. 2. «لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كٰانَ يَرْجُوا اَللّٰهَ وَ اَلْيَوْمَ اَلْآخِرَ وَ ذَكَرَ اَللّٰهَ كَثِيراً» [۱۱] رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله برای آنان كه به خدا و قيامت دل بسته‌اند (رضوان الهی و رستگاری اخروی را می‌خواهند) اسوه‌ای پسنديده است. 3. «وَ مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ» [۱۲] آنچه را پيامبر ص برای شما می‌آورد، بپذيريد و از آنچه شما را از آن نهی می‌كند، اجتناب كنيد و از نافرمانی خدا بپرهيزيد، زيرا خداوند شديد العقاب است. 4. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» [۱۳] بگو اگر خداوند را دوست داريد از من پيروی كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد و از گناهان شما درگذرد. خداوند آمرزنده مهربان است. 5. «قُلْ أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ اَلرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُحِبُّ اَلْكٰافِرِينَ» [۱۴] بگو از خدا و پيامبر صلّی اللّه عليه و آله اطاعت كنيد، پس اگر روی برتابند، خداوند كافران را دوست ندارد. 6. «مٰا ضَلَّ صٰاحِبُكُمْ وَ مٰا غَویٰ، وَ مٰا يَنْطِقُ عَنِ اَلْهَویٰ، إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْيٌ يُوحیٰ» [۱۵] پيامبر (ص) نه گمراه شده و نه به خطا رفته است، او از روی هوای نفس سخن نمی‌گويد، آنچه او می‌گويد جز وحی الهی نيست.

تفاوت سنت با حدیث

حدیث یا روایات صادره از معصومان، حاکی از سخن، رفتار و تقریر معصوم است، اما سنت، علاوه بر آن که شامل سخن، رفتار و تقریر معصوم می‌شود، شامل فعل و تقریر ایشان نیز می‌شود. به بیان دیگر، حدیث از سنت حکایت می‌کند. [۱۶]

پانویس

  1. مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، قم، نشر مولف(شارح)، ۱۳۸۷ش. ج ۲، ص۶۳
  2. بحر العلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احکامه، بیروت، نشر دار الزهرا، ص۶۸؛
  3. جناتی محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران، نشریه کیهان، سال ۱۳۷۰ش، ص۷۷؛
  4. موسوی بجنوردی محمد، مقالات اصولی، تهران، ص۲۵؛
  5. ابو زهره محمد، اصول الفقه، بیروت، نشر دارالفکر العربی، سال ۱۹۵۷م، ص۹۷
  6. مظفر محمد رضا، اصول الفقه، قم، سال ۱۳۸۷ش، ج ۲، ص۶۳
  7. موسی، حسین یوسف، الإفصاح فی فقه اللغة، قم، نشر مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ چهارم، سال ۱۴۱۰ق، ج‏۲، ص۱۲۸۰.
  8. مظفر، أصول الفقه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴-۶۵.
  9. رک: فرمانیان مهدی، فرق تسنن، قم، نشر ادیان، سال ۱۳۸۶ش، ص۱۸.
  10. سوره نحل آیه 44
  11. سوره احزاب آیه 21
  12. سوره حشر، آیه 7
  13. سوره آل عمران، آیه 31
  14. سوره آل عمران، آیه 32
  15. سوره نجم آیه 2-4.
  16. شیخ بهایی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین، تحقیق مهدی رجایی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ص۲۲ و ۲۴.