۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
=جاهلیت در لغت= | =جاهلیت در لغت= | ||
جهل به معنی پیروی نکردن از حق میآید؛ هر کسی که عملی برخلاف حق انجام داد، چه نسبت به آن عمل آگاه باشد یا نه، به چنین شخصی جاهل گفته میشود. به همین دلیل علمای گذشته گفته اند:"من لم یعمل بما علم فهو جاهل"، یعنی هرکسی که به علمی که دارد عمل نکند جاهل است<ref>حمود شکری الالوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال عرب، انتشارات دار الکتاب المصری، 2012، 1/17؛نیز: محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، انتشارات داربیروت، 1956، 11/129 .</ref>. | جهل به معنی پیروی نکردن از حق میآید؛ هر کسی که عملی برخلاف حق انجام داد، چه نسبت به آن عمل آگاه باشد یا نه، به چنین شخصی جاهل گفته میشود. به همین دلیل علمای گذشته گفته اند:"من لم یعمل بما علم فهو جاهل"، یعنی هرکسی که به علمی که دارد عمل نکند جاهل است<ref>حمود شکری الالوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال عرب، انتشارات دار الکتاب المصری، 2012، 1/17؛نیز: محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، انتشارات داربیروت، 1956، 11/129.</ref>. | ||
در [[قرآن کریم]] ریشه | در [[قرآن کریم]] ریشه ی«ج– ه– ل» به چند گونه آمده است: تجهلون، یجهلون، الجاهل، الجاهلون، جاهلین، جهولا، بجهاله، الجاهلیه. این کلمات نیز در سه مفهوم به کار رفته اند: | ||
# | # | ||
#عدم دانش و علم و به چیزی:یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ<ref>بقره/273</ref>(چنین بذل و بخششیمخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد كه در راه خدا درماندهاند و به تنگنا افتادهاند و نمیتوانند در زمین به مسافرت پردازند (و از راه تجارت و كسب و كار برای خود هزینه ی زندگی فراهم سازند و) به خاطر آبرومندی و خویشتنداری، شخص نادان میپندارد كه اینان دارا و بینیازند. | # عدم دانش و علم و به چیزی:یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ<ref>بقره/273</ref>(چنین بذل و بخششیمخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد كه در راه خدا درماندهاند و به تنگنا افتادهاند و نمیتوانند در زمین به مسافرت پردازند (و از راه تجارت و كسب و كار برای خود هزینه ی زندگی فراهم سازند و) به خاطر آبرومندی و خویشتنداری، شخص نادان میپندارد كه اینان دارا و بینیازند. | ||
# | # | ||
#اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ<ref>نساء/17</ref> بی گمان [[خداوند]] تنها توبه كسانی را میپذیرد كه از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به كار زشت دست میزند. | # اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ<ref>نساء/17</ref> بی گمان [[خداوند]] تنها توبه كسانی را میپذیرد كه از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به كار زشت دست میزند. | ||
# | # | ||
#مذهب و طریقت: این معنی بیشترین مفهومی را در بر گرفته که در قرآن آمده است. این مفهوم نیز از روی معنی به دو قسمت تقسیم میشود: | # مذهب و طریقت: این معنی بیشترین مفهومی را در بر گرفته که در قرآن آمده است. این مفهوم نیز از روی معنی به دو قسمت تقسیم میشود: | ||
*بیشتر در گفتگوی میان [[پیامبران]] و قوم آنها آمده است. مانند [[حضرت نوح]] که در انتهای گفتگو با قومش میگوید: "وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ"<ref>احقاف/23</ref> هود گفت: ولیكن میبینم كه شما مردمان نادانی هستید. یا زمانی که [[حضرت هود]] به قومش جواب رد داد و فرمود: "وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ" <ref>هود/29</ref> و امّا من شما را گروه نادانی میدانم. | * بیشتر در گفتگوی میان [[پیامبران]] و قوم آنها آمده است. مانند [[حضرت نوح]] که در انتهای گفتگو با قومش میگوید: "وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ"<ref>احقاف/23</ref> هود گفت: ولیكن میبینم كه شما مردمان نادانی هستید. یا زمانی که [[حضرت هود]] به قومش جواب رد داد و فرمود: "وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ" <ref>هود/29</ref> و امّا من شما را گروه نادانی میدانم. | ||
* | * | ||
*در چند جای مشخص هم این مفهوم به شکل فعل مضارع و اسم فاعل آمده است مانند: "یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه"<ref>آل عمران/154</ref> درباره خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت | * در چند جای مشخص هم این مفهوم به شکل فعل مضارع و اسم فاعل آمده است مانند: "یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه"<ref>آل عمران/154</ref> درباره خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند، و "أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ"<ref>مائده/50</ref> آیا (آن فاسقان از پذیرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپیچی میكنند و) جویای حكم جاهلیّت (ناشی از هوی و هوس) هستند؟ آیا چه كسی برای افراد معتقد بهتر از [[خدا]] حكم میكند؟ و "وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولی"<ref>احزاب/33</ref> و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نكنید، و"إِذْجَعَلَ الَّذینَکَفَرُوافیقُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلیرَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنینَ وَأَلْزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقْوی وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهْلَها وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً"<ref>فتح/26</ref> آنگاه كه كافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دلهایشان جای دادند (و تصمیم گرفتند كه [[مؤمنان]] را به [[مكه]] راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهره پیغمبرش و بهره مؤمنان كرد. همچنین خدا ایشان را بر روح [[ایمان]] ماندگار كرد و (به حقیقت از هر كس دیگری) سزاوارتر برای روح [[ایمان]] و برازنده آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر كاری توانا است. | ||
=جاهلیت در اصطلاح شرعی= | =جاهلیت در اصطلاح شرعی= | ||
جاهلیت در اصطلاح شرعی عبارت است از: دور شدن از [[حق]] و عدم آگاهی به [[توحید]] و [[دین اسلام]]. دور شدن از لا اله =[[کفر]] به طاغوت و الا الله= [[ایمان]] به الله. در این صورت جاهلیت به معنی نادانی در برابر علم تجربی روز نیست بلکه جاهلیت به قوانین و ارزشهای شریعت الله است. زمانی که ابوالحکم ملقب به [[ابوجهل]] میگردد روشنگر این واقعیت اساسی میگردد. | جاهلیت در اصطلاح شرعی عبارت است از: دور شدن از [[حق]] و عدم آگاهی به [[توحید]] و [[دین اسلام]]. دور شدن از لا اله =[[کفر]] به طاغوت و الا الله= [[ایمان]] به الله. در این صورت جاهلیت به معنی نادانی در برابر علم تجربی روز نیست بلکه جاهلیت به قوانین و ارزشهای شریعت الله است. زمانی که ابوالحکم ملقب به [[ابوجهل]] میگردد روشنگر این واقعیت اساسی میگردد. | ||
'''جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟''' | '''جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟''' | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
از نظر زمانی دوران قبل از بعثت رسول اكرم [[حضرت محمد(ص)]] تا حدود 150 حداكثر 200 سال را دوران جاهلی مینامند<ref>رسول جعفریان، سیره ی رسول خدا، قم ،انتشارات موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ج 1، ص 153-156 / تاریخ الادب العربی، العصر الجاهلی، ص38.</ref>. قرآن كریم نه تنها اطلاق عنوان جاهلیت بر این دوره را نفی نمیكند بلكه با ارائه ی تعابیری این عنوان را مورد تأكید قرار میدهد. از جمله آنجا كه میفرماید: «یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ»<ref>آل عمران/154</ref> یا در جای دیگری میفرماید: «أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»<ref>مائده/50</ref> همین طور: «لاتبرّجن تبرّج الجاهلیة الاولی»<ref>احزاب/33</ref>. | از نظر زمانی دوران قبل از بعثت رسول اكرم [[حضرت محمد(ص)]] تا حدود 150 حداكثر 200 سال را دوران جاهلی مینامند<ref>رسول جعفریان، سیره ی رسول خدا، قم ،انتشارات موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ج 1، ص 153-156 / تاریخ الادب العربی، العصر الجاهلی، ص38.</ref>. قرآن كریم نه تنها اطلاق عنوان جاهلیت بر این دوره را نفی نمیكند بلكه با ارائه ی تعابیری این عنوان را مورد تأكید قرار میدهد. از جمله آنجا كه میفرماید: «یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ»<ref>آل عمران/154</ref> یا در جای دیگری میفرماید: «أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»<ref>مائده/50</ref> همین طور: «لاتبرّجن تبرّج الجاهلیة الاولی»<ref>احزاب/33</ref>. | ||
با این گونه تعابیر، قرآن كریم تصریح دارد كه در دوران جاهلیت، جهل و باطل حاكمیت داشته است و قرآن با كوتاهترین و رساترین عبارتها اوضاع قبل از بعثت را به تصویر میكشد.بر این اساس میتوان گفت از نظر قرآن و روایات، عصر جاهلیت اولی دوران متصل به ظهور اسلام بوده است. چون در آن مقطع زمانی در تمام زمینهها به جای حق (لا اله- الا الله)، باطل حاكمیت داشته است، یعنی مردم تابع قوانین ساختگی خود بودند و اشخاص و چیزهایی را واسطه و شفیع خود قرارداده و گذران زندگی آنها اغلب از راه چپاول و غارت اموال دیگران تداوم پیدا میكرد. افتخار و فضیلتهای آنها در خونریزی بیشتر، حمیت و تعصب كوركورانه و پایمال سازی حقوق دیگران خلاصه میشد. اموری چون قماربازی، شراب خواری، [[زنا]] و بی عفتی و... قبیح به حساب نمیآمدند. | با این گونه تعابیر، قرآن كریم تصریح دارد كه در دوران جاهلیت، جهل و باطل حاكمیت داشته است و قرآن با كوتاهترین و رساترین عبارتها اوضاع قبل از بعثت را به تصویر میكشد. بر این اساس میتوان گفت از نظر قرآن و روایات، عصر جاهلیت اولی دوران متصل به ظهور اسلام بوده است. چون در آن مقطع زمانی در تمام زمینهها به جای حق (لا اله- الا الله)، باطل حاكمیت داشته است، یعنی مردم تابع قوانین ساختگی خود بودند و اشخاص و چیزهایی را واسطه و شفیع خود قرارداده و گذران زندگی آنها اغلب از راه چپاول و غارت اموال دیگران تداوم پیدا میكرد. افتخار و فضیلتهای آنها در خونریزی بیشتر، حمیت و تعصب كوركورانه و پایمال سازی حقوق دیگران خلاصه میشد. اموری چون قماربازی، شراب خواری، [[زنا]] و بی عفتی و... قبیح به حساب نمیآمدند. | ||
پس در اصل این واقعیت كه اعراب پیش از اسلام در جاهلیت به سر میبردند تردیدی وجود ندارد اما بحث بر سر این است كه آیا جاهلیت از ریشه ی جهل و در مقابل علم و دانش تجربی قرار دارد یا به معنای دیگری است؟ | پس در اصل این واقعیت كه اعراب پیش از اسلام در جاهلیت به سر میبردند تردیدی وجود ندارد اما بحث بر سر این است كه آیا جاهلیت از ریشه ی جهل و در مقابل علم و دانش تجربی قرار دارد یا به معنای دیگری است؟ | ||
به گواهی بسیاری از مورخان تعداد افراد باسواد در مكه و [[مدینه]] از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیكرد و حتی خواندن و نوشتن مقارن ظهور اسلام در میان [[قریش]] رواج پیدا میكرد. [[بلاذری]] مینویسد: هنگام ظهور اسلام هفده نفر از قریش میتوانستند بنویسند<ref> احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، مترجم محمد توکل، تهران، انتشارات نقره، 1367، ص 473؛ نیز: احمد | به گواهی بسیاری از مورخان تعداد افراد باسواد در مكه و [[مدینه]] از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیكرد و حتی خواندن و نوشتن مقارن ظهور اسلام در میان [[قریش]] رواج پیدا میكرد. [[بلاذری]] مینویسد: هنگام ظهور اسلام هفده نفر از قریش میتوانستند بنویسند<ref> احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، مترجم محمد توکل، تهران، انتشارات نقره، 1367، ص 473؛ نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 141</ref>. و نكته ی مهمتر این كه در نقل ابن قتیبه دینوری چنان بر میآید كه كتابت در نزد عرب جاهلی عیب به شمار میآمد<ref>عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، شعر الشعراء، قاهره – مصر، انتشارات موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ص 334.</ref>. | ||
علاوه بر اینها در قبایل بسیار بزرگ عرب حتی در عصر ظهور اسلام و [[بعثت]] پیامبر خاتم(ص) هم افرادی كه بتوانند بخوانند وجود نداشت تا چه رسد به این كه بتوانند بنویسند و زمانی كه [[پیامبر خاتم(ص)]] نامه ای به قبیله ی «بكر بن وائل» نوشت درمیان آنها كسی نبود كه بتواند آن نامه را بخواند. آن هم نامه ای را كه به زبان عربی نوشته شده بود<ref> جعفر مرتضی عاملی، صحیح من سیرت النبی الاعظم، قم، انتشارات دار الحدیث، 1426، ج1 ص 49</ref> و بالاخره [[جاحظ]] مورخ و نویسنده ی عرب درباره ی مردم این دوره مینویسد:آنها امّی بودند و قدرت بر نوشتن نداشتند<ref>عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت انتشارات دار المکتبه الهلال، 1423، جزء 3، ص 15؛نیز: احمد | علاوه بر اینها در قبایل بسیار بزرگ عرب حتی در عصر ظهور اسلام و [[بعثت]] پیامبر خاتم(ص) هم افرادی كه بتوانند بخوانند وجود نداشت تا چه رسد به این كه بتوانند بنویسند و زمانی كه [[پیامبر خاتم(ص)]] نامه ای به قبیله ی «بكر بن وائل» نوشت درمیان آنها كسی نبود كه بتواند آن نامه را بخواند. آن هم نامه ای را كه به زبان عربی نوشته شده بود<ref> جعفر مرتضی عاملی، صحیح من سیرت النبی الاعظم، قم، انتشارات دار الحدیث، 1426، ج1 ص 49</ref> و بالاخره [[جاحظ]] مورخ و نویسنده ی عرب درباره ی مردم این دوره مینویسد:آنها امّی بودند و قدرت بر نوشتن نداشتند<ref>عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت انتشارات دار المکتبه الهلال، 1423، جزء 3، ص 15؛نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 31.</ref>. | ||
[[ابن خلدون]] میگوید: اعراب در ابتدا هیچ علم و صناعتی را نمی دانستند و این به اقتضای زندگی ساده و بدوی آنها بود... در ابتدا اقوام عرب تعلیم و تألیف و تدوین را نمی شناختند و به سوی آن نمی رفتند و حاجت و نیازی هم به آن پیدا نمیكردند... بی سوادی در آن دوران یك صفت عمومی به شمار میرفت. وی در مورد علم طب اعراب میگوید: طبی كه بدان عمل میكردند(در اغلب موارد) مبتنی بر تجربه ی قاصر بعضی از اشخاص بود كه از پیرمردان و پیرزنان به [[ارث]] میبردند و چه بسا كه بعضی از آنها درست بود ولی بر طبق قانون طبیعی و مطابق با مزاج نبود. چنین طبی در میان عرب شایع بود<ref>عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه ابن | [[ابن خلدون]] میگوید: اعراب در ابتدا هیچ علم و صناعتی را نمی دانستند و این به اقتضای زندگی ساده و بدوی آنها بود... در ابتدا اقوام عرب تعلیم و تألیف و تدوین را نمی شناختند و به سوی آن نمی رفتند و حاجت و نیازی هم به آن پیدا نمیكردند... بی سوادی در آن دوران یك صفت عمومی به شمار میرفت. وی در مورد علم طب اعراب میگوید: طبی كه بدان عمل میكردند(در اغلب موارد) مبتنی بر تجربه ی قاصر بعضی از اشخاص بود كه از پیرمردان و پیرزنان به [[ارث]] میبردند و چه بسا كه بعضی از آنها درست بود ولی بر طبق قانون طبیعی و مطابق با مزاج نبود. چنین طبی در میان عرب شایع بود<ref>عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، مترجم آیتی عبدالحمید، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و اموزش عالی تحقیقات فرهنگی، 1363، ص 543</ref>. | ||
باز [[ابن خلدون]] مینویسد: آنها از این كه به علم نسبت داده شوند دوری میكردند. زیرا آن را از جمله صنایع میدانستند. رؤسا همیشه از صنایع و هنرها و هرآنچه مربوط به آنها میشد دوری میجستند<ref> | باز [[ابن خلدون]] مینویسد: آنها از این كه به علم نسبت داده شوند دوری میكردند. زیرا آن را از جمله صنایع میدانستند. رؤسا همیشه از صنایع و هنرها و هرآنچه مربوط به آنها میشد دوری میجستند<ref>همان، ص 493 </ref>. در آموزههای اسلامی این كلمه در مقابل علم و دانش توحیدی كه به [[پیامبر اكرم (ص)]] داده شده بود به كار رفته است<ref> علی اکبر حسنی، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379، ص 85تا 99</ref>. پس با توجه به علوم تجربی که در میان اعراب صدر اسلام وجود داشته است واژه ی جاهلیت در مقابل علم و دانش تجربی و مادی به كار نرفته است، بلكه به تمام اعمال خلافی كه در نتیجه ی جهل یا عدم حاكمیت قانون الله بر قوای انسانی انجام مییابد عمل جاهلی گفته میشود و مردمی كه در عصر قبل از بعثت پیامبر (ص) زندگی میكردند به خدا و پیامبر و شرایع آسمانی جاهل بوده و تفاخر به آبا و اجداد خود نموده و با كبر و غرور و تعصبهای غلط قبیله ای زندگی میكردند مردم جاهلی خوانده میشدند<ref>محمد هادی یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام (موسوعه التاریخ الاسلامی(، مترجم حسین علی عربی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1388، ص 60 تا 70</ref>. | ||
در [[قرآن]]، [[سنت]] و دیگرکتب معتبر و همچنین ادبیات عرب در مورد این واژه مطالب زیادی مشاهده میشود؛ اما متأسفانه این واژه نزد عرب و به ویژه فارسی زبانان تحریف معنوی شده است و بیشتر آن را مترادف «نادانی» و متضاد «علم» و «شناخت واقعی» تعریف میکنند. | در [[قرآن]]، [[سنت]] و دیگرکتب معتبر و همچنین ادبیات عرب در مورد این واژه مطالب زیادی مشاهده میشود؛ اما متأسفانه این واژه نزد عرب و به ویژه فارسی زبانان تحریف معنوی شده است و بیشتر آن را مترادف «نادانی» و متضاد «علم» و «شناخت واقعی» تعریف میکنند. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در این جا برآنیم که با ذکر ادله ای موثق و به استناد آیات و [[روایات]] متعدد روشن نماییم که در واقع جاهلیت مترادف نادانی به علوم روز و متضاد علوم تجربی و سواد نیست؛ بلکه جاهلیت در مقابل قانون شریعت الله و ارزشهای دینی قرار دارد. دلایل و شواهدی که این معنا را تأیید میکند، به شرحی است که در پی میآید: | در این جا برآنیم که با ذکر ادله ای موثق و به استناد آیات و [[روایات]] متعدد روشن نماییم که در واقع جاهلیت مترادف نادانی به علوم روز و متضاد علوم تجربی و سواد نیست؛ بلکه جاهلیت در مقابل قانون شریعت الله و ارزشهای دینی قرار دارد. دلایل و شواهدی که این معنا را تأیید میکند، به شرحی است که در پی میآید: | ||
==ادله ی عقلی== | == ادله ی عقلی == | ||
ادله ی عقلی این معنا که نامگذاری دوره ی جاهلیت به جهت جهل و نادانی مردم آن نبوده، عبارت است از: | ادله ی عقلی این معنا که نامگذاری دوره ی جاهلیت به جهت جهل و نادانی مردم آن نبوده، عبارت است از: | ||
===تحدّی قرآن=== | === تحدّی قرآن === | ||
قرآن كریم [[مشركین]] و اهل جاهلیت آن روز را به تحدّی فرا خوانده و لازمه ی تحدّی قرآن این است كه آن مردم از علم و آگاهی برخوردار باشند؛ لذا با این اوصاف معنای جاهلیت به غیر از نادانی و عدم آگاهی بوده است<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | قرآن كریم [[مشركین]] و اهل جاهلیت آن روز را به تحدّی فرا خوانده و لازمه ی تحدّی قرآن این است كه آن مردم از علم و آگاهی برخوردار باشند؛ لذا با این اوصاف معنای جاهلیت به غیر از نادانی و عدم آگاهی بوده است<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | ||
===غنای ادبی باقی مانده=== | === غنای ادبی باقی مانده === | ||
قوم عرب به شعر و شاعری اهمیت فراوانی | قوم عرب به شعر و شاعری اهمیت فراوانی میدادند؛ به طوری كه اعراب در ادبیات و گفتن شعر از استعداد بسیار خوبی برخوردار بودند، پس نمیتوان به طور كلی مردم عصر جاهلی را فاقد هر نوع آگاهی دانست<ref>رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام؛ سیره ی رسول خدا(ص)، قم، انتشارات دلیل ما، 1387، ج1، ص 158.</ref>. | ||
===هدف بعثت=== | === هدف بعثت === | ||
*وَلَقَدْ بَعَثْنا فیکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ<ref>نحل/36</ref> ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستادهایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) كه خدا را بپرستید و از طاغوت دوری كنید. | * وَلَقَدْ بَعَثْنا فیکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ<ref>نحل/36</ref> ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستادهایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) كه خدا را بپرستید و از طاغوت دوری كنید. | ||
* | * | ||
*فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقداستَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقیلاَانْفِصامَ لَها<ref>بقره/256</ref> كسی كه از طاغوت نافرمانی كند و به خدا ایمان بیاورد، به محكمترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاكت میرهاند و) اصلاً گسستن ندارد. از آنجایی که هدف از [[بعثت]] پیامبر خاتم همچون سایر پیامبران ابتدا دوری از طاغوت و به دنبال آن ایمان و عبادت برای الله بوده است (لا اله- الا الله)، دانسته میشود كه مسأله بر سر باسواد بودن یا نبودن یا بهرهمند بودن یا نبودن از علوم تجربی نیست بلکه مسأله به منهج و جهانبینی و قانون بر میگردد. | * فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقداستَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقیلاَانْفِصامَ لَها<ref>بقره/256</ref> كسی كه از طاغوت نافرمانی كند و به خدا ایمان بیاورد، به محكمترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاكت میرهاند و) اصلاً گسستن ندارد. از آنجایی که هدف از [[بعثت]] پیامبر خاتم همچون سایر پیامبران ابتدا دوری از طاغوت و به دنبال آن ایمان و عبادت برای الله بوده است (لا اله- الا الله)، دانسته میشود كه مسأله بر سر باسواد بودن یا نبودن یا بهرهمند بودن یا نبودن از علوم تجربی نیست بلکه مسأله به منهج و جهانبینی و قانون بر میگردد. | ||
===معجزه ی پیامبر خاتم(ص)=== | === معجزه ی پیامبر خاتم(ص) === | ||
تناسب نوع معجزه با احوال عمومی عصر بعثت [[انبیاء]] مؤیّد این نظر است که زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) با توجه به [[معجزه]] ی پیامبر یعنی قرآن کریم، القای خطبهها و شعر و سخن غلبه داشت؛ پس«عصر جاهلیت» عصر رواج ادب و بلكه عصر اوج آن بوده | تناسب نوع معجزه با احوال عمومی عصر بعثت [[انبیاء]] مؤیّد این نظر است که زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) با توجه به [[معجزه]] ی پیامبر یعنی قرآن کریم، القای خطبهها و شعر و سخن غلبه داشت؛ پس«عصر جاهلیت» عصر رواج ادب و بلكه عصر اوج آن بوده است، نه عصر نادانی و بی خردی<ref> علی اکبر حسنی، دنباله بررسی واژه جاهلیت و مفهوم آن، ماهنامه درس هایی از مکتب اسلام 10: 1375، ص56</ref>. | ||
==ادله ی نقلی== | == ادله ی نقلی == | ||
===جاهلیت در لغت=== | === جاهلیت در لغت === | ||
با بررسی واژه ی جاهلیت در لغت نامه و دایره المعارفهای عربی و فارسی درمی یابیم که جملگی بر این نظرند که جاهلیت یک مفهوم است، نه یک دوره زمانی محدود و یک سرشت اجتماعی است، نه یک مرحله ی معین و محدود به زمان خاص<ref> محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چهارم: 1360، ص 23.</ref>. | با بررسی واژه ی جاهلیت در لغت نامه و دایره المعارفهای عربی و فارسی درمی یابیم که جملگی بر این نظرند که جاهلیت یک مفهوم است، نه یک دوره زمانی محدود و یک سرشت اجتماعی است، نه یک مرحله ی معین و محدود به زمان خاص<ref> محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چهارم: 1360، ص 23.</ref>. | ||
===جاهلیت در روایات=== | === جاهلیت در روایات === | ||
از بررسی [[آیات]] و [[احادیث]] برمی آید که ماده «جهل» بیشتر به رذیلت اخلاقی معنا شده است تا به نادانی و ضد سواد و علوم تجربی؛ لذا این بحث نیز همچون دیگر بحثهای گذشته ثابت میكند كه واژه ی «جهل» در دوره ی «جاهلیت» به معنای بی خردی و بی سوادی نبوده است؛ بلكه این صفت و حالت مخصوص قبل از بعثت بوده است كه از رذایل اخلاقی شمرده میشود<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | از بررسی [[آیات]] و [[احادیث]] برمی آید که ماده «جهل» بیشتر به رذیلت اخلاقی معنا شده است تا به نادانی و ضد سواد و علوم تجربی؛ لذا این بحث نیز همچون دیگر بحثهای گذشته ثابت میكند كه واژه ی «جهل» در دوره ی «جاهلیت» به معنای بی خردی و بی سوادی نبوده است؛ بلكه این صفت و حالت مخصوص قبل از بعثت بوده است كه از رذایل اخلاقی شمرده میشود<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | ||
===جاهلیت در سخنان اهل ادب=== | === جاهلیت در سخنان اهل ادب === | ||
با نگاهی به اشعار شعرا درمی یابیم که واژه «جهل» در اینجا به معنای ستیزه جویی و خشونت است<ref>یحیی نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، | با نگاهی به اشعار شعرا درمی یابیم که واژه «جهل» در اینجا به معنای ستیزه جویی و خشونت است<ref>یحیی نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، تهران، انتشارات مجمع معارف اسلامی،1357، ص 249</ref>. | ||
===جاهلیت در سورههای قرآن=== | === جاهلیت در سورههای قرآن === | ||
معانی به دست آمده از ماده جهل در آیات قرآن به تهی بودن از علم و آگاهی و راه و روشی که رودرروی اسلام قرار گرفته، منحصر است<ref> سید عبدالحسین | معانی به دست آمده از ماده جهل در آیات قرآن به تهی بودن از علم و آگاهی و راه و روشی که رودرروی اسلام قرار گرفته، منحصر است<ref> سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378، ج 4، ص390</ref> و در قرآن ماده ی «جهل» با این معنی در دو بخش از آیات آمده است: | ||
*آیاتی که در زمینه رویارویی بین رسالتهای پیامبران و پیروان شان از یک سو و جاهلان از سوی دیگر میباشند:با نگاهی به آیات 27 و 29 سوره هود، 138سوره اعراف، 21- 23 سوره احقاف، 54 و 55 سوره نمل، 198و 199 سوره اعراف، 63 سوره فرقان، 52 و 53 و 55 سوره قصص درمی یابیم که این آیات مظاهر روشنی از موضعگیریهای جاهلیت در برابر اسلام را به همراه دارد. | * آیاتی که در زمینه رویارویی بین رسالتهای پیامبران و پیروان شان از یک سو و جاهلان از سوی دیگر میباشند:با نگاهی به آیات 27 و 29 سوره هود، 138سوره اعراف، 21- 23 سوره احقاف، 54 و 55 سوره نمل، 198و 199 سوره اعراف، 63 سوره فرقان، 52 و 53 و 55 سوره قصص درمی یابیم که این آیات مظاهر روشنی از موضعگیریهای جاهلیت در برابر اسلام را به همراه دارد. | ||
* | * | ||
*آیاتی که شامل واژه «جاهلیت» میباشند: از كلمه ی «جاهلیت» در چهار [[سوره ی مدنی]] قرآن كریم یاد شده است: آل عمران، مائده، احزاب و فتح. حال به موارد استعمال جاهلیت در قرآن كریم میپردازیم: | * آیاتی که شامل واژه «جاهلیت» میباشند: از كلمه ی «جاهلیت» در چهار [[سوره ی مدنی]] قرآن كریم یاد شده است: آل عمران، مائده، احزاب و فتح. حال به موارد استعمال جاهلیت در قرآن كریم میپردازیم: | ||
#ظنّ جاهلی در پندار در آیه ی 154 سوره آل عمران | # ظنّ جاهلی در پندار در آیه ی 154 سوره آل عمران | ||
#حكم جاهلی در قانونگذاری در آیه ی 50 سوره مائده | # حكم جاهلی در قانونگذاری در آیه ی 50 سوره مائده | ||
#جاهلیت به معنی خُلق و رفتار و نمودن زینتها در آیه 33 سوره ی احزاب | # جاهلیت به معنی خُلق و رفتار و نمودن زینتها در آیه 33 سوره ی احزاب | ||
#جاهلیت به معنی حمیّت و تعصّب در آیه ی 26 سوره فتح | # جاهلیت به معنی حمیّت و تعصّب در آیه ی 26 سوره فتح | ||
===در کلام الله جاهلیت یعنی=== | === در کلام الله جاهلیت یعنی === | ||
قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکته ای که برای من جالب است و میتواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینیتر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون [[سمیه]] و [[یاسر]] و [[عمار]] و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه ی جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانشهای آن روزگار بود. | قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکته ای که برای من جالب است و میتواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینیتر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون [[سمیه]] و [[یاسر]] و [[عمار]] و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه ی جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانشهای آن روزگار بود. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
علاوه بر آن آشکار است که پیامبر خاتم(ص) بی سواد بود و طبیعی است که مانند اکثر عرب نسبت به علوم تجربی رایج آن زمان از آگاهی چندانی برخوردار نبود. پس جاهلیت نمیتواند در برابر سواد علوم تجربی قرار گیرد بلکه جاهلیت حکم و قانونی است که در برابر حکم و قانون اسلام قرار گرفته است. به همین دلیل اسلام مرگ جاهلیت را مقدمه ظهور و غالب شدن اسلام میداند. در این جا جاهلیت در برابر اسلام قرار میگیرد. | علاوه بر آن آشکار است که پیامبر خاتم(ص) بی سواد بود و طبیعی است که مانند اکثر عرب نسبت به علوم تجربی رایج آن زمان از آگاهی چندانی برخوردار نبود. پس جاهلیت نمیتواند در برابر سواد علوم تجربی قرار گیرد بلکه جاهلیت حکم و قانونی است که در برابر حکم و قانون اسلام قرار گرفته است. به همین دلیل اسلام مرگ جاهلیت را مقدمه ظهور و غالب شدن اسلام میداند. در این جا جاهلیت در برابر اسلام قرار میگیرد. | ||
پیامبرخاتم(ص) هنگامی كه [[معاذ بن جبل]] را به [[یمن]] اعزام نمود، به او چنین دستور داد: «وَ اَمِت اَمرَ الجاهِلیهِ الا ما سَنَّهُ الاِسلامُ وَ اَظهَر اَمرَ الاِسلامِ كُلَّه صغیرَه و كبیرَه<ref> حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،1382، ص 25؛نیز:ابن هشام -السیرة النبویة، انتشارات دار احیاء التراث، چاپ دوم، 1013هـ/1333م. | پیامبرخاتم(ص) هنگامی كه [[معاذ بن جبل]] را به [[یمن]] اعزام نمود، به او چنین دستور داد: «وَ اَمِت اَمرَ الجاهِلیهِ الا ما سَنَّهُ الاِسلامُ وَ اَظهَر اَمرَ الاِسلامِ كُلَّه صغیرَه و كبیرَه<ref> حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،1382، ص 25؛نیز:ابن هشام -السیرة النبویة، انتشارات دار احیاء التراث، چاپ دوم، 1013هـ/1333م. ج3، ص 412.</ref>؛ او در برابر تودههای زیادی از عرب كه سالیان درازی افكار جاهلی و عقاید خرافی بر آنها حكومت كرده بود؛ چنین میگفت: «كل مأثره فی الجاهلیه تحت قدمی»<ref> همان </ref>. | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
[[رده: مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم اسلامی]] |