آمنه دختر وهب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''آمنه دختر وهب بن عبدمناف''' مادر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]] است. او از نظر نسب، حیا و ادب و پاکی از بافضيلتترين دختران [[قریش]] بود. آمنه در سال هفتم پس از [[عام الفیل]]، فرزندش، [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد]] را برای [[زیارت]] قبر پدرش، عبدالله و نیز دیدار با داییهای عبدالله که از بنینجار بودند، به [[مدینه]] برد. او در بازگشت از این سفر در محلی به نام «ابواء» در نزدیکی مدینه درگذشت و همانجا دفن شد. | '''آمنه دختر وهب بن عبدمناف''' مادر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]] است. او از نظر نسب، حیا و ادب و پاکی از بافضيلتترين دختران [[قریش]] بود. آمنه در سال هفتم پس از [[عام الفیل|عامالفیل]]، فرزندش، [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد]] را برای [[زیارت]] قبر پدرش، عبدالله و نیز دیدار با داییهای عبدالله که از بنینجار بودند، به [[مدینه]] برد. او در بازگشت از این سفر در محلی به نام «ابواء» در نزدیکی مدینه درگذشت و همانجا دفن شد. | ||
== تبار آمنه == | == تبار آمنه == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
خاندان «بنوزهره» همواره در افتخارهای بزرگ [[قریش]] و حوادث پر شکوه [[مکه]] شریک بوده و برگهای زرینی از تاریخ مکه به نام افتخارآفرین آنها مزین شده است. | خاندان «بنوزهره» همواره در افتخارهای بزرگ [[قریش]] و حوادث پر شکوه [[مکه]] شریک بوده و برگهای زرینی از تاریخ مکه به نام افتخارآفرین آنها مزین شده است. | ||
عبدمناف، نیای سوم [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]]، مغیره نام داشت و «قمر البطحاء»<ref> فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، جعفر سبحانی، ص 38.</ref> خوانده میشد. او در قلب مردم موقعیتی ویژه داشت. | عبدمناف، نیای سوم [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]]، مغیره نام داشت و «قمر البطحاء»<ref> فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، جعفر سبحانی، ص 38.</ref> خوانده میشد. او در قلب مردم موقعیتی ویژه داشت. تاریخنگاران دربارهاش چنین مینویسند: «شعار او پرهیزگاری، دعوت به [[تقوا]]، خوشرفتاری با مردم و صله رحم بود. سقایت و میهمانداری حجاج [[مسجدالحرام|بیتالله الحرام]] با فرزندان [[عبد مناف|عبدمناف]] بود، و این منصب باشکوه تا زمان پیامبر به قوت خود باقی بود.» آمنه دختر «قمرالبطحاء» (ماه مکه) نه تنها زیبایی چهره بلکه ویژگیهایی چون پرهیزکاری، مردمداری و ... را نیز از پدر به [[ارث]] برده بود. «بره»، مادر آمنه نیز از خاندان شریف و بزرگوار «بنیکلاب» بوده. در نسب با وهب بن عبدمناف اشتراک دارد. مادر بره، ام حبیبه نیز از همین نسب است. و از زیباترین جلوه «ارحام مطهره» به شمار میآید. | ||
== ویژگیهای والای آمنه == | == ویژگیهای والای آمنه == | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
=== دینباوری (دینه) === | === دینباوری (دینه) === | ||
پیامبر گرامی اسلام را «سید الناس ودیان العرب» میخواندند. [[علی بن | پیامبر گرامی اسلام را «سید الناس ودیان العرب» میخواندند. [[علی بن ابیطالب|علی ابن ابی طالب (علیهالسلام)]] را نیز با این وصف ستودهاند: «کان برخی دین را به معنای طاعت و گروهی به معنای هر آنچه باآن بندگی خدا میشود<ref>منجد الطلاب، ص 231.</ref>، میدانند. برخی از کوتاهنظران که با نگرش مادی به مسایل پیرامون خود مینگرند، معتقدند که: | ||
«چون آمنه قبل از ظهور [[اسلام]] میزیسته نمیتواند [[مؤمن]] باشد و از زنان [[مشرک]] به شمار میآید.» اما مورخان و پژوهشگران [[شیعه]] بر این باورند که پدران و مادران پیامبر [[ایمان]] داشتند. آنها برای اثبات این مطلب به سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) استناد کردهاند که میفرماید: «لم یزل ینقلنی الله من اصلاب الشامخه الی الارحام المطهرات حتی اخرجنی الی عالمکم هذا و لم یدسننی دنس الجاهلیه<ref>ریاحین الشریعه، ج 2، ص 388.</ref>؛ خداوند همواره مرا از پشتهای پاک به رحمهای پاک منتقل میساخت تا اینکه به این دنیای شما آمدم و هرگز به افکار و ناپاکیهای جاهلیت آلوده نشدم.» از این حدیث شریف که با عبارات مختلف بیان شده است، پاکی وجود آمنه و طهارت فکری او ثابت میشود. بسیاری از دانشمندان [[اهل سنت و جماعت| | «چون آمنه قبل از ظهور [[اسلام]] میزیسته نمیتواند [[مؤمن]] باشد و از زنان [[مشرک]] به شمار میآید.» اما مورخان و پژوهشگران [[شیعه]] بر این باورند که پدران و مادران پیامبر [[ایمان]] داشتند. آنها برای اثبات این مطلب به سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) استناد کردهاند که میفرماید: «لم یزل ینقلنی الله من اصلاب الشامخه الی الارحام المطهرات حتی اخرجنی الی عالمکم هذا و لم یدسننی دنس الجاهلیه<ref>ریاحین الشریعه، ج 2، ص 388.</ref>؛ خداوند همواره مرا از پشتهای پاک به رحمهای پاک منتقل میساخت تا اینکه به این دنیای شما آمدم و هرگز به افکار و ناپاکیهای جاهلیت آلوده نشدم.» از این حدیث شریف که با عبارات مختلف بیان شده است، پاکی وجود آمنه و طهارت فکری او ثابت میشود. بسیاری از دانشمندان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] [[ایمان]] آمنه را بیان کرده، برای اثبات این امر از روایت زیر استفاده کردهاند: | ||
«کعبالاحبار به [[معاویه]] گفت: من در هفتاد و دو کتاب خواندهام که [[فرشتگان]] جز برای [[حضرت مریم|مریم]] و آمنه بنت وهب برای ولادت هیچ پیامبری به زمین نیامدند و جز برای مریم و آمنه، برای هیچ زنی حجابهای بهشتی را برپا نساختند<ref>بحارالانوار، ج 15، ص 117.</ref>.» [[واقدی]] وگروهی از دانشمندان اهل سنت، پس از ذکر حدیث فوق میگویند: خداوند متعال هرگز زن کافره را در برابر زن با ایمانی مانند [[حضرت مریم|مریم (سلام الله علیها)]] قرار نمیدهد. اگر آمنه ایمان نداشت، هرگز مقامات مریم علیهالسلام برای او به وجود نمیآمد. زیرا بین ایمان و [[کفر]] فاصله بسیار است و هرگز این دو جمع نمیشوند<ref>همان.</ref>. [[شیخ صدوق]] نیز در «اعتقادات» خود میفرماید: «اعتقادنا فی آباء النبی انهم مسلمون من آدم الی ابیه و اباطالب و کذا آمنه بنت وهب ام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)<ref>همان.</ref> اعتقاد ما این است که پدران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از [[آدم]] تا عبدالله و [[ابوطالب]] و همچنین آمنه، مادرپیامبر مسلم بودهاند. | |||
[[جعفر بن محمد ( | [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] نیز میفرماید: | ||
[[جبرئیل]] بر پیامبر نازل شد و گفت: | [[جبرئیل]] بر پیامبر نازل شد و گفت: | ||
«یا محمد ان الله جل جلاله یقرئک السلام و یقول انی قد حرمت النار علی صلب انزلک و بطن حملک و حجر کفلک ...»<ref>همان.</ref> ای [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]]، خداوند تعالی بر تو سلام فرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتی که تو را فرود آورد و بطنی که حامل تو بود و دامنی که تو را تربیت کرد، [[حرام]] کردم. | «یا محمد ان الله جل جلاله یقرئک السلام و یقول انی قد حرمت النار علی صلب انزلک و بطن حملک و حجر کفلک ...»<ref>همان.</ref> ای [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]]، خداوند تعالی بر تو سلام فرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتی که تو را فرود آورد و بطنی که حامل تو بود و دامنی که تو را تربیت کرد، [[حرام]] کردم. | ||
مرحوم [[علامه مجلسی]] مینویسد: این خبر دلالت بر ایمان عبدالله و آمنه و ابوطالب دارد؛ زیرا خداوند آتش را بر جمیع [[مشرکان]] و [[کفار]] [[واجب]] کرده است و اگر اینان مؤمن نبودند، آتش بر آنان حرام نمیشد. | مرحوم [[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسی]] مینویسد: این خبر دلالت بر ایمان عبدالله و آمنه و ابوطالب دارد؛ زیرا خداوند آتش را بر جمیع [[مشرکان]] و [[کفار]] [[واجب]] کرده است و اگر اینان مؤمن نبودند، آتش بر آنان حرام نمیشد. | ||
=== محجوب و با حیا (محتشمه) === | === محجوب و با حیا (محتشمه) === | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
جریان خواستگاری «فاطمه»، همسر [[عبدالمطلب]]، از آمنه و آنچه در این مجلس به وقوع پیوست حیا و ادب این دختر برگزیده عرب را نشان میدهد: | جریان خواستگاری «فاطمه»، همسر [[عبدالمطلب]]، از آمنه و آنچه در این مجلس به وقوع پیوست حیا و ادب این دختر برگزیده عرب را نشان میدهد: | ||
زمانی که همسر عبدالمطلب به منزل وهب بن عبد مناف آمد، آمنه در مقابل | زمانی که همسر عبدالمطلب به منزل وهب بن عبد مناف آمد، آمنه در مقابل او ایستاد. خوشآمد گفت و مقدمش را گرامی داشت. وقتی فاطمه نیکیهای آمنه را دید، به مادرش گفت: | ||
«من پیشتر آمنه را دیده بودم، فکر نمیکردم چنین با حسن و کمال باشد<ref>ریاحین الشریعه، ج 2، ص 387.</ref>.» سپس با آمنه گفتگو کرد و او را فصیحترین زن مکه یافت. آنگاه از جای برخاست، نزد عبدالله شتافت و گفت: | «من پیشتر آمنه را دیده بودم، فکر نمیکردم چنین با حسن و کمال باشد<ref>ریاحین الشریعه، ج 2، ص 387.</ref>.» سپس با آمنه گفتگو کرد و او را فصیحترین زن مکه یافت. آنگاه از جای برخاست، نزد عبدالله شتافت و گفت: | ||
فرزندم، در میان دختران عرب مانند او ندیدم. من او را میپسندم ... . | فرزندم، در میان دختران عرب مانند او ندیدم. من او را میپسندم ... . | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
== فرزانگی و فرهیختگی (عاقله) == | == فرزانگی و فرهیختگی (عاقله) == | ||
فهیم بودن از صفات و ویژگیهای اولیای الهی است. عبدالمطلب آمنه را با کلمه عاقله ستوده است. | فهیم بودن از صفات و ویژگیهای اولیای الهی است. عبدالمطلب آمنه را با کلمه عاقله ستوده است. | ||
آمنه عقیله عرب، در فهم و کمال بینظیر بود. سخن این بانوی بزرگ در هنگام | آمنه عقیله عرب، در فهم و کمال بینظیر بود. سخن این بانوی بزرگ در هنگام مرگ نشاندهنده میزان خرد و درک اوست. او به فرزندش [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]] میگوید: | ||
هر زندهای میمیرد، هر تازهای کهنه میشود، هر گروهی فانی میشود و من میمیرم؛ اما یاد من همیشه هست. من خیر به جای گذاشتم و مولود مطهری [چون تو] زادم<ref>همان.</ref>. | هر زندهای میمیرد، هر تازهای کهنه میشود، هر گروهی فانی میشود و من میمیرم؛ اما یاد من همیشه هست. من خیر به جای گذاشتم و مولود مطهری [چون تو] زادم<ref>همان.</ref>. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
برای بیان [[حلال]] و [[حرام]] مبعوث میشوی. برای حقگویی و اسلام که دین پدرت [[ابراهیم]] است، برانگیخته میشوی. پس خداوند تو را از پرستش بتها و پیروی خویشان بازداشت. | برای بیان [[حلال]] و [[حرام]] مبعوث میشوی. برای حقگویی و اسلام که دین پدرت [[ابراهیم]] است، برانگیخته میشوی. پس خداوند تو را از پرستش بتها و پیروی خویشان بازداشت. | ||
=== پاک و طهارت(طاهره، مطهره، عفیفه) === | === پاک و طهارت (طاهره، مطهره، عفیفه) === | ||
پاکی و طهارت آمنه بر اهل مکه | پاکی و طهارت آمنه بر اهل مکه پوشیده نبود. این طهارت به مناسبتهای مختلف در سخنان و اشعار عرب مطرح شده است. در توصیف این بانوی کریمه چنین نوشتهاند: | ||
انها کان وجهها کفلقه القمر المضیئه و کانت من احسن النساء جمالا و کمالا وافضلهن حسبا و نسبا<ref> خصایص فاطمیه، ملاباقر واعظ کجوری، ص 292.</ref>. به درستی که چهرهاش (آمنه) مثل ماه نورانی بود، در زیبایی و کمال از بهترین زنان به شمار میآمد: و از نظر صفات و دودمان نیز از بهترینها بود. او هم پاکیزگی ظاهری داشت و هم پاکی معنوی(عفت). | انها کان وجهها کفلقه القمر المضیئه و کانت من احسن النساء جمالا و کمالا وافضلهن حسبا و نسبا<ref> خصایص فاطمیه، ملاباقر واعظ کجوری، ص 292.</ref>. به درستی که چهرهاش (آمنه) مثل ماه نورانی بود، در زیبایی و کمال از بهترین زنان به شمار میآمد: و از نظر صفات و دودمان نیز از بهترینها بود. او هم پاکیزگی ظاهری داشت و هم پاکی معنوی (عفت). | ||
== ازدواج آمنه == | == ازدواج آمنه == | ||
در این ازدواج آسمانی چند مساله مهم باید مورد توجه قرار گیرد: | در این ازدواج آسمانی چند مساله مهم باید مورد توجه قرار گیرد: | ||
انتخاب و معیارهای انتخاب از سوی خانواده «عبدالله» به نظر میرسد معیارهای عبدالمطلب و همسرش در انتخاب همسری شایسته برای «ماه» مکه عبدالله در دو بعد خلاصه میشد: | انتخاب و معیارهای انتخاب از سوی خانواده «عبدالله» به نظر میرسد معیارهای عبدالمطلب و همسرش در انتخاب همسری شایسته برای «ماه» مکه عبدالله در دو بعد خلاصه میشد: | ||
# | # اصالت خاندان و ویژگیهای فردی. | ||
# معیارهای خانواده آمنه نیز بر اساس مادیات نبود، بلکه به کمال و عظمت روحی و معنوی خانواده عبدالله توجه داشتند. | # معیارهای خانواده آمنه نیز بر اساس مادیات نبود، بلکه به کمال و عظمت روحی و معنوی خانواده عبدالله توجه داشتند. | ||
میزان [[مهریه]] به گواهی تاریخ پدر آمنه، پس از مراسم خواستگاری به عبدالمطلب گفت: «دخترم هدیهای است به فرزند شما؛ هیچ مهری نمیخواهیم.» | میزان [[مهریه]] به گواهی تاریخ پدر آمنه، پس از مراسم خواستگاری به عبدالمطلب گفت: «دخترم هدیهای است به فرزند شما؛ هیچ مهری نمیخواهیم.» | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
«جارود» هنگامی که از نزد رسول خدا برمیگردد، خطاب به قبیلهاش چنین میسراید: | «جارود» هنگامی که از نزد رسول خدا برمیگردد، خطاب به قبیلهاش چنین میسراید: | ||
اتیتک یابن آمنه الرسولا لکی بک اهتدی النهج السبیلا<ref>بحارالانوار، ج 15، ص 247. </ref> | اتیتک یابن آمنه الرسولا لکی بک اهتدی النهج السبیلا<ref>بحارالانوار، ج 15، ص 247. </ref> | ||
ای پسر آمنه، ای رسول، آمدم سوی تو تا به وسیله تو به راه راست هدایت شوم | ای پسر آمنه، ای رسول، آمدم سوی تو تا به وسیله تو به راه راست هدایت شوم. | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۲۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۶
حضرت آمنه | |
---|---|
نام کامل | آمنه بنت وهب |
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | حوالی ۵۵۷ م |
محل تولد | یثرب |
محل درگذشت | ۴۷ قبل از هجرت |
فعالیتها | مادر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) |
آمنه دختر وهب بن عبدمناف مادر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. او از نظر نسب، حیا و ادب و پاکی از بافضيلتترين دختران قریش بود. آمنه در سال هفتم پس از عامالفیل، فرزندش، محمد را برای زیارت قبر پدرش، عبدالله و نیز دیدار با داییهای عبدالله که از بنینجار بودند، به مدینه برد. او در بازگشت از این سفر در محلی به نام «ابواء» در نزدیکی مدینه درگذشت و همانجا دفن شد.
تبار آمنه
آمنه دختر وهب بن عبدمناف است و مادربزرگوارش «بره» دختر عبدالعزی[۱] به شمار میآمد. این دو بزرگوار در نسب شریف به کلاب بن مره بن کعب بن لوی میرسند و در واقع پدر و مادر آمنه دخترعمو وپسرعمو بوده، از خصلتهای مشابه بهره میبردند. خاندان «بنوزهره» همواره در افتخارهای بزرگ قریش و حوادث پر شکوه مکه شریک بوده و برگهای زرینی از تاریخ مکه به نام افتخارآفرین آنها مزین شده است.
عبدمناف، نیای سوم پیامبر اسلام، مغیره نام داشت و «قمر البطحاء»[۲] خوانده میشد. او در قلب مردم موقعیتی ویژه داشت. تاریخنگاران دربارهاش چنین مینویسند: «شعار او پرهیزگاری، دعوت به تقوا، خوشرفتاری با مردم و صله رحم بود. سقایت و میهمانداری حجاج بیتالله الحرام با فرزندان عبدمناف بود، و این منصب باشکوه تا زمان پیامبر به قوت خود باقی بود.» آمنه دختر «قمرالبطحاء» (ماه مکه) نه تنها زیبایی چهره بلکه ویژگیهایی چون پرهیزکاری، مردمداری و ... را نیز از پدر به ارث برده بود. «بره»، مادر آمنه نیز از خاندان شریف و بزرگوار «بنیکلاب» بوده. در نسب با وهب بن عبدمناف اشتراک دارد. مادر بره، ام حبیبه نیز از همین نسب است. و از زیباترین جلوه «ارحام مطهره» به شمار میآید.
ویژگیهای والای آمنه
آنچه بیش از هر چیز آدمی را جاودانه میسازد، صفات نیک و اخلاق شایسته اوست. ویژگیهای اخلاقی افراد نشاندهنده عظمت شخصیت آنان است. برجستهترین این صفات از زبان عبدالمطلب، پیر بطحاء بیان میشود. عبدالمطلب قبل از خواستگاری آمنه، نزد عبدالله جوان برومند و زیبای بنیهاشم آمد و چنین گفت:
«پسرم آمنه دختری است از خویشان تو و در مکه مانند او دختری نیست.» و سپس فرمود: «فوالله ما فی بنات اهل مکه مثلها لانها محتشمه فی نفسها طاهره مطهره عاقله دینه[۳]؛ سوگند به عزت و جلال خداوند که در مکه دختری مثل او(آمنه) نیست.
زیرا او با حیا و ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دینباور است.» بینش عمیق و عفت و پاکی این بانو چنان بود که تاریخ چنین مینویسد:
«او (آمنه) در آن روز از نظر نسب و ازدواج با فضیلتترین دختران قریش بود[۴].» از صفات برجسته دیگر این بانو سادهزیستی و دوری از جلوههای مادی است. به گونهای که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «انما انا ابن امراءه من قریش تاکل القدید»[۵] همانا من فرزند زنی از قریشم که گوشت خشکیده میخورد.
برخی از صفات برجسته آمنه
دینباوری (دینه)
پیامبر گرامی اسلام را «سید الناس ودیان العرب» میخواندند. علی ابن ابی طالب (علیهالسلام) را نیز با این وصف ستودهاند: «کان برخی دین را به معنای طاعت و گروهی به معنای هر آنچه باآن بندگی خدا میشود[۶]، میدانند. برخی از کوتاهنظران که با نگرش مادی به مسایل پیرامون خود مینگرند، معتقدند که:
«چون آمنه قبل از ظهور اسلام میزیسته نمیتواند مؤمن باشد و از زنان مشرک به شمار میآید.» اما مورخان و پژوهشگران شیعه بر این باورند که پدران و مادران پیامبر ایمان داشتند. آنها برای اثبات این مطلب به سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) استناد کردهاند که میفرماید: «لم یزل ینقلنی الله من اصلاب الشامخه الی الارحام المطهرات حتی اخرجنی الی عالمکم هذا و لم یدسننی دنس الجاهلیه[۷]؛ خداوند همواره مرا از پشتهای پاک به رحمهای پاک منتقل میساخت تا اینکه به این دنیای شما آمدم و هرگز به افکار و ناپاکیهای جاهلیت آلوده نشدم.» از این حدیث شریف که با عبارات مختلف بیان شده است، پاکی وجود آمنه و طهارت فکری او ثابت میشود. بسیاری از دانشمندان اهلسنت ایمان آمنه را بیان کرده، برای اثبات این امر از روایت زیر استفاده کردهاند:
«کعبالاحبار به معاویه گفت: من در هفتاد و دو کتاب خواندهام که فرشتگان جز برای مریم و آمنه بنت وهب برای ولادت هیچ پیامبری به زمین نیامدند و جز برای مریم و آمنه، برای هیچ زنی حجابهای بهشتی را برپا نساختند[۸].» واقدی وگروهی از دانشمندان اهل سنت، پس از ذکر حدیث فوق میگویند: خداوند متعال هرگز زن کافره را در برابر زن با ایمانی مانند مریم (سلام الله علیها) قرار نمیدهد. اگر آمنه ایمان نداشت، هرگز مقامات مریم علیهالسلام برای او به وجود نمیآمد. زیرا بین ایمان و کفر فاصله بسیار است و هرگز این دو جمع نمیشوند[۹]. شیخ صدوق نیز در «اعتقادات» خود میفرماید: «اعتقادنا فی آباء النبی انهم مسلمون من آدم الی ابیه و اباطالب و کذا آمنه بنت وهب ام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)[۱۰] اعتقاد ما این است که پدران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از آدم تا عبدالله و ابوطالب و همچنین آمنه، مادرپیامبر مسلم بودهاند.
امام صادق (علیهالسلام) نیز میفرماید: جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت:
«یا محمد ان الله جل جلاله یقرئک السلام و یقول انی قد حرمت النار علی صلب انزلک و بطن حملک و حجر کفلک ...»[۱۱] ای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، خداوند تعالی بر تو سلام فرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتی که تو را فرود آورد و بطنی که حامل تو بود و دامنی که تو را تربیت کرد، حرام کردم.
مرحوم علامه مجلسی مینویسد: این خبر دلالت بر ایمان عبدالله و آمنه و ابوطالب دارد؛ زیرا خداوند آتش را بر جمیع مشرکان و کفار واجب کرده است و اگر اینان مؤمن نبودند، آتش بر آنان حرام نمیشد.
محجوب و با حیا (محتشمه)
ویژگی دیگر این بانوی بزرگوار حیا و ادب اوست که با واژه «محتشمه» در میان عرب شناخته شده بود.
در کتب لغت این واژه را اینگونه تعریف کردهاند:
«احتشام و هو افتعال من الحشمه بمعنی الانقباض و الاستحیاء و الحشمه الحیاء والادب[۱۲]» احتشام از حشمت گرفته شده است و به معنای گرفته بودن و حیا داشتن است. حشمت به معنای ادب و حیا است و زیباترین صفتی است که بانوان کریمه میتوانند داشته باشند و در سایه آن آسودگی جسمی و روانی یابند.
جریان خواستگاری «فاطمه»، همسر عبدالمطلب، از آمنه و آنچه در این مجلس به وقوع پیوست حیا و ادب این دختر برگزیده عرب را نشان میدهد: زمانی که همسر عبدالمطلب به منزل وهب بن عبد مناف آمد، آمنه در مقابل او ایستاد. خوشآمد گفت و مقدمش را گرامی داشت. وقتی فاطمه نیکیهای آمنه را دید، به مادرش گفت: «من پیشتر آمنه را دیده بودم، فکر نمیکردم چنین با حسن و کمال باشد[۱۳].» سپس با آمنه گفتگو کرد و او را فصیحترین زن مکه یافت. آنگاه از جای برخاست، نزد عبدالله شتافت و گفت: فرزندم، در میان دختران عرب مانند او ندیدم. من او را میپسندم ... .
فرزانگی و فرهیختگی (عاقله)
فهیم بودن از صفات و ویژگیهای اولیای الهی است. عبدالمطلب آمنه را با کلمه عاقله ستوده است. آمنه عقیله عرب، در فهم و کمال بینظیر بود. سخن این بانوی بزرگ در هنگام مرگ نشاندهنده میزان خرد و درک اوست. او به فرزندش حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) میگوید: هر زندهای میمیرد، هر تازهای کهنه میشود، هر گروهی فانی میشود و من میمیرم؛ اما یاد من همیشه هست. من خیر به جای گذاشتم و مولود مطهری [چون تو] زادم[۱۴].
فصاحت و بلاغت(ادیبه)
از دیگر صفات دختر شایسته مکه شیرینی بیان و گویایی کلام اوست. اشعار زیبایی که از او به جای مانده، گواه درستی این سخن است. او خطاب به فرزندش حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین سرود[۱۵]:
ان صح ما ابصرت فی المنام | فانت مبعوث علی الانام |
من عند ذی الجلال و الاکرام | تبعث فی الحل و فی الحرام تبعث |
بالتحقیق و الاسلام دین ابیک البر ابراهام | فالله انهاک عن الاصنام ان لا تو الیها مع الاقوام |
معنای شعر به اختصار چنین است: اگر خوابی که دیدم درست باشد، تو بر مردم مبعوث خواهی شد. از طرف خداوندی که دارای جلال و اکرام است. برای بیان حلال و حرام مبعوث میشوی. برای حقگویی و اسلام که دین پدرت ابراهیم است، برانگیخته میشوی. پس خداوند تو را از پرستش بتها و پیروی خویشان بازداشت.
پاک و طهارت (طاهره، مطهره، عفیفه)
پاکی و طهارت آمنه بر اهل مکه پوشیده نبود. این طهارت به مناسبتهای مختلف در سخنان و اشعار عرب مطرح شده است. در توصیف این بانوی کریمه چنین نوشتهاند: انها کان وجهها کفلقه القمر المضیئه و کانت من احسن النساء جمالا و کمالا وافضلهن حسبا و نسبا[۱۶]. به درستی که چهرهاش (آمنه) مثل ماه نورانی بود، در زیبایی و کمال از بهترین زنان به شمار میآمد: و از نظر صفات و دودمان نیز از بهترینها بود. او هم پاکیزگی ظاهری داشت و هم پاکی معنوی (عفت).
ازدواج آمنه
در این ازدواج آسمانی چند مساله مهم باید مورد توجه قرار گیرد: انتخاب و معیارهای انتخاب از سوی خانواده «عبدالله» به نظر میرسد معیارهای عبدالمطلب و همسرش در انتخاب همسری شایسته برای «ماه» مکه عبدالله در دو بعد خلاصه میشد:
- اصالت خاندان و ویژگیهای فردی.
- معیارهای خانواده آمنه نیز بر اساس مادیات نبود، بلکه به کمال و عظمت روحی و معنوی خانواده عبدالله توجه داشتند.
میزان مهریه به گواهی تاریخ پدر آمنه، پس از مراسم خواستگاری به عبدالمطلب گفت: «دخترم هدیهای است به فرزند شما؛ هیچ مهری نمیخواهیم.» عبدالمطلب گفت: «خداوند تو را جزای خیر دهد، دختر باید مهر داشته باشد و کسانی از بستگان ما نیز باید میان ما گواه باشند[۱۷].»
«مهریه» یک ارزش معنوی نیست و بسیاری آن نمیتواند نشان دهنده جایگاه معنوی و اجتماعی فردباشد. در فرهنگ اهلبیت (علیهالسلام) کمی مهریه نشان دهنده برتری دختر است. به هر حال این ازدواج بیآنکه با مشکلاتی چون مهریه و جهیزیه روبه رو شود، تحقق یافت. و مقدمات میلاد محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فراهم شد.
آمنه در آینه مادری
هنوز نخستین فرزند آمنه پای به گیتی ننهاده بود که خبر فوت همسر مهربانش او را در اندوه فرو برد. لطف الهی، بردباری، اشعاری که درسوگ همسر میسراید و رویاهای دوران بارداری و فرزندی که پیش از تولد با او سخن میگوید، تنها سرمایههای این زن پاکدامن به شمار میآید؛ سرمایههایی که درسایه آن فرزندش را به دنیا میآورد.
شاید از این جهت است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز مانند حضرت مسیح (علیهالسلام) به نام مادر بزرگوارش میخواندند. «جارود» هنگامی که از نزد رسول خدا برمیگردد، خطاب به قبیلهاش چنین میسراید: اتیتک یابن آمنه الرسولا لکی بک اهتدی النهج السبیلا[۱۸] ای پسر آمنه، ای رسول، آمدم سوی تو تا به وسیله تو به راه راست هدایت شوم.
پانویس
- ↑ ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج 2، ص 386.
- ↑ فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، جعفر سبحانی، ص 38.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 15، ص 99.
- ↑ مادر پیامبر، دکتر بنت الشاطی، ترجمه دکتر احمد بهشتی، ص 99.
- ↑ همان، ص 18.
- ↑ منجد الطلاب، ص 231.
- ↑ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 388.
- ↑ بحارالانوار، ج 15، ص 117.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص 100 و99.
- ↑ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 387.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ خصایص فاطمیه، ملاباقر واعظ کجوری، ص 292.
- ↑ زنان نامدار، دکتر احمد بهشتی، ص 19.
- ↑ بحارالانوار، ج 15، ص 247.