منصوریه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ابی طالب' به 'ابیطالب') |
جز (جایگزینی متن - 'می گفت' به 'میگفت') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
این فرقه نیز هم چون دیگر فرق غلاه شیعه از عقاید خاص به خود بر خوردار بودند که در این جا به بخشی از عقاید موسس آن اشاره می شود. | این فرقه نیز هم چون دیگر فرق غلاه شیعه از عقاید خاص به خود بر خوردار بودند که در این جا به بخشی از عقاید موسس آن اشاره می شود. | ||
ابو منصور معتقد بود که خداوند او را به آسمان برده و با وى سخن گفته و او را با دستان خویش نوازش کرده و وی را به [[زبان سریانى|زبان سریانى]] پسرك خود خوانده است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 429</ref> <ref>الایجی، المواقف، دارالجیل، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۹۹۷، ج۳، ص۶۷۳.</ref> <ref>نوبختی، ابیمحمد الحسن بن موسی، فرق الشیعه، قم، مکتبه الفقیه، ص۵۴.</ref> | ابو منصور معتقد بود که خداوند او را به آسمان برده و با وى سخن گفته و او را با دستان خویش نوازش کرده و وی را به [[زبان سریانى|زبان سریانى]] پسرك خود خوانده است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 429</ref> <ref>الایجی، المواقف، دارالجیل، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۹۹۷، ج۳، ص۶۷۳.</ref> <ref>نوبختی، ابیمحمد الحسن بن موسی، فرق الشیعه، قم، مکتبه الفقیه، ص۵۴.</ref> | ||
<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴، ج۲۵، ص۲۸۲.</ref> وى ادعا می کرد که فرستاده خداونداست و خداوند او را به دوستى خویش برگزیده است.ابو منصور پس از درگذشت [[امام محمد باقر (ع)]] | <ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴، ج۲۵، ص۲۸۲.</ref> وى ادعا می کرد که فرستاده خداونداست و خداوند او را به دوستى خویش برگزیده است.ابو منصور پس از درگذشت [[امام محمد باقر (ع)]] میگفت كه آن حضرت، امر امامت را به وى واگذار كرده و او را به جانشینی خویش برگزیده است و كارش تا بدان جا بالا گرفت كه گفت [[امام على (ع)]] ،ا[[مام حسن (ع)]] ، [[امام حسین (ع)|امام حسین (ع)]] ، [[امام سجاد (ع)]] و امام باقر (ع) همه فرستاده خدا بودند و من نیز پیامبر و فرستاده خدا هستم و پیامبرى تا شش نسل از فرزندان من ادامه می یابد و آخرین آن ها قائم آخر الزمان خواهد بود. پیروان این فرقه معتقدبودند که ابو منصور به یاران خود فرمان می داد که مخالفان خویش را به شکل ترور و خفه کردن از بین ببرند. میگفت که هر كسی با شما مخالفت کند و در مسیر دیگری گام بردارد، كافر و مشرك است، پس او را بكشید. | ||
ابو منصور مدعی بود که [[جبرئیل|جبرئیل]] از جانب خدا برایش وحى مى آورد و نیز خداوند [[حضرت محمد (ص)]] را به تنزیل و او را به تأویل برانگیخته است. | ابو منصور مدعی بود که [[جبرئیل|جبرئیل]] از جانب خدا برایش وحى مى آورد و نیز خداوند [[حضرت محمد (ص)]] را به تنزیل و او را به تأویل برانگیخته است. | ||
<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 428</ref> <ref>نوبختی، ابیمحمد الحسن بن موسی، فرق الشیعه، قم، مکتبه الفقیه، ص۵۴.</ref>از دیدگاه وی اولین مخلوق خدا [[عیسی بن مریم]] است و بعد از او علی بن ابیطالب خلق شد. | <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 428</ref> <ref>نوبختی، ابیمحمد الحسن بن موسی، فرق الشیعه، قم، مکتبه الفقیه، ص۵۴.</ref>از دیدگاه وی اولین مخلوق خدا [[عیسی بن مریم]] است و بعد از او علی بن ابیطالب خلق شد. |
نسخهٔ ۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۲
منصوریه به پیروان ابو منصور عجلى می گویند. این فرقه از غلاة شیعه اند كه قائل به حلول مى باشند. او معاصر امام باقر علیه السلام بود و مورد لعن و طعن آن حضرت قرار گرفت .
موسس
مبدع فرقه منصوریه شخصی به نام ابومنصور العجلی از قبیله بنیعجل و از اهالی کوفه بوده است که در محله عبدالقیس زندگی میکرد. دوران کودکی اش را در بیابان سپری کرد و به همین دلیل از علم بهره ای نداشت. [۱]
تاریخچه
ابن اثیر مَنْصُوریه را به فتح میم، سکون نون و ضم صاد ضبط کرده است. [۲] موسس فرقه در ابتدای کار سعی می کرد تا به امام باقر علیه السلام نزدیک شود، ولی امام وی را به دلیل دروغ گویی و عقاید فاسدش از خود دور کرد. پس از آن سعی کرد تا مردم را به امامت خویش دعوت کند. بعد از وفات امام باقر علیه السلام، او خود را به عنوان نایب آن حضرت به مردم معرفی و با این حیله افرادی را دور خودش جمع کرد.[۳] [۴] فرقه منصوریه به نام «کسفیه» نیز شناخته می شده است، زیرا ابو منصور مىگفت كه من همان پاره ابرى هستم كه خداوند فرو افتادن آن را از آسمان وعده داد و در تأیید بیان خود به این آیه اشاره مى كرد: «وَ إِنْ یَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً یَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ» سوره طور، آیه 44. [۵][۶] [۷]
اعتقادات
این فرقه نیز هم چون دیگر فرق غلاه شیعه از عقاید خاص به خود بر خوردار بودند که در این جا به بخشی از عقاید موسس آن اشاره می شود. ابو منصور معتقد بود که خداوند او را به آسمان برده و با وى سخن گفته و او را با دستان خویش نوازش کرده و وی را به زبان سریانى پسرك خود خوانده است.[۸] [۹] [۱۰] [۱۱] وى ادعا می کرد که فرستاده خداونداست و خداوند او را به دوستى خویش برگزیده است.ابو منصور پس از درگذشت امام محمد باقر (ع) میگفت كه آن حضرت، امر امامت را به وى واگذار كرده و او را به جانشینی خویش برگزیده است و كارش تا بدان جا بالا گرفت كه گفت امام على (ع) ،امام حسن (ع) ، امام حسین (ع) ، امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) همه فرستاده خدا بودند و من نیز پیامبر و فرستاده خدا هستم و پیامبرى تا شش نسل از فرزندان من ادامه می یابد و آخرین آن ها قائم آخر الزمان خواهد بود. پیروان این فرقه معتقدبودند که ابو منصور به یاران خود فرمان می داد که مخالفان خویش را به شکل ترور و خفه کردن از بین ببرند. میگفت که هر كسی با شما مخالفت کند و در مسیر دیگری گام بردارد، كافر و مشرك است، پس او را بكشید. ابو منصور مدعی بود که جبرئیل از جانب خدا برایش وحى مى آورد و نیز خداوند حضرت محمد (ص) را به تنزیل و او را به تأویل برانگیخته است. [۱۲] [۱۳]از دیدگاه وی اولین مخلوق خدا عیسی بن مریم است و بعد از او علی بن ابیطالب خلق شد. [۱۴]
سرانجام فرقه منصوریه
بعد از وفات امام باقر (علیهالسلام) و ادعای امامت ابومنصور، عدهای از بنیکنده در کوفه به ابومنصور ملحق شدند و به کشتن مخالفین خود و اخذ اموال مردم مشغول بودند و ترور را به عنوان جهاد مخفی عملی میکردند. اما یوسف بن عمر ثقفی به عنوان حاکم عراق دستور قتل عام این گروه را صادر کرد و ابو منصور در ایام حکومت هشام بن عبدالملک اعدام شد.[۱۵]
انشعاب فرقه منصوریه
بعد از کشته شدن ابیمنصور اطرفیانش به دو گروه تبدیل شدند
حسینیه ابومنصور با این که نتوانست به امامت برسد، اما بعد از قتل او فرزندش حسین بن ابیمنصور با همان دعاوی پدرش به جای پدر مینشیند و افراد زیادی را دور خود جمع میکند که معتقد به نبوتش بودند و از این راه اموال زیادی نیز بهدست میآورد؛ زیرا یارانش یک پنجم اموالی را که از راه قتل و ترور دیگران به دست میآوردند به او میدادند؛ اما حسین بن منصور نیز سرنگون و در دوران خلافت مهدی عباسی کشته و اموال عظیمش به دست خلیفه می رسد و فرقه اش از هم پاشیده می شود. [۱۶]
محمدیه' اما عدهای دیگر از یاران ابو منصور به دلیل اشارتی که از ابو منصور رسیده بود به این که مهدی قایم همان محمد بن عبدالله نفس زکیه است، به او ملحق شدند.[۱۷]
پانویس
- ↑ نوبختی،ابیمحمد الحسن بن موسی، فرق الشیعه، قم، مکتبه الفقیه، ص۵۴.
- ↑ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج3، ص263
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 428
- ↑ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، دارالمعرفه، ج۱، ص۲۰۹
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 428
- ↑ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، دارالمعرفه، ج۱، ص۲۰۹.
- ↑ الایجی، المواقف، دار الجیل، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۹۹۷، ج۳، ص۶۷۳.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 429
- ↑ الایجی، المواقف، دارالجیل، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۹۹۷، ج۳، ص۶۷۳.
- ↑ نوبختی، ابیمحمد الحسن بن موسی، فرق الشیعه، قم، مکتبه الفقیه، ص۵۴.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴، ج۲۵، ص۲۸۲.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 428
- ↑ نوبختی، ابیمحمد الحسن بن موسی، فرق الشیعه، قم، مکتبه الفقیه، ص۵۴.
- ↑ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، دارالمعرفه، ج۱، ص۲۰۹.
- ↑ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، دارالمعرفه، ج۱، ص۲۰۹.
- ↑ نوبختی، ابیمحمد الحسن بن موسی، فرق الشیعه، قم، مکتبه الفقیه، ص۵۴.
- ↑ الحمیری، نشوان، حورالعین، ج۱، ص۱۶۹.