مكارم بن ادریس الخالصی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
در وصف محب چنین می گوید:محب آن است که به تنهایی و خلوت مأنوس است،از پروردگارش حیا می کند، به درگاه او می شتابد و به اطاعت او مشتاق است. به ذکر و عبادت او بسیار حریص بوده اشک اشتیاق ریخته و قرب او را می طلبد و از فراق او ترسان است. پس دلش از کدورت ها پاک و رازش از اغیار به دور و به محضر الهی متوجه است. | در وصف محب چنین می گوید:محب آن است که به تنهایی و خلوت مأنوس است،از پروردگارش حیا می کند، به درگاه او می شتابد و به اطاعت او مشتاق است. به ذکر و عبادت او بسیار حریص بوده اشک اشتیاق ریخته و قرب او را می طلبد و از فراق او ترسان است. پس دلش از کدورت ها پاک و رازش از اغیار به دور و به محضر الهی متوجه است. | ||
نکات و حکایات فراوانی از وی نقل شده است که البته آمیخته به افسانه و به دور از واقعیت بوده و جزء حکایات اساطیری بوده است<ref>الامام عبد الله بن أسعد اليافعي، المصدر السابق، ص102-105</ref> | نکات و حکایات فراوانی از وی نقل شده است که البته آمیخته به افسانه و به دور از واقعیت بوده و جزء حکایات اساطیری بوده است<ref>الامام عبد الله بن أسعد اليافعي، المصدر السابق، ص102-105</ref>. | ||
نسخهٔ ۴ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۱
نام | مكارم بن ادریس النهر خالصی |
---|---|
القاب و سایر نامها | مكارم بن النهر الخالصی
مكارم النهر ملكی |
دین و مذهب | اسلام، تسنن |
مكارم بن ادریس النهر خالصی[۱]یا مكارم بن النهر الخالصی[۲] یا مكارم النهر ملكی [۳] و نووی در کتاب العارف و المعرفه او را مکارم النهر ملکی نیز خوانده است[۴]شیخ مکارم النهر مالکی معاصر عبدالقادر گیلانی و شیخ ابوالنجیب سهروردی متوفی در سال (592 هجری قمری) بوده است. لقب نهر نسبت به منطقه نهر ملک شاهی است[۵] از مشایخ ارشد صوفیه بوده است.او در قریه الدولاب در کنار رود خالص در شرق بغداد در سرزمین عراق سکونت داشت. وی از برجستگان و بزرگوارترین شیوخ و صاحبان مقامات بود و در آنجا وفات یافت و قبرش زیارتگاه شد. از معاصران او شیخ علی بن هیتی [۶]از روستای زریران[۷] (متوفی 564 هجری قمری) و ابوالحسن جوسکی که از برجستگان به شمار می رفتند بود[۸].
مزار او در تاریخ
به حرم وی در حمله مغول به بغداد در سال 656 هجری قمری / 1258 م اشاره شده است که ذکر شده است که در راه عزیمت هلاکو در بقعه شیخ مکارم اقامت گزید و از آنجا مرحله به مرحله پیمود تا به اردوگاه خود در خانقین رسید[۹]. در دوران امپراتوری عثمانی و در جریان لشکرکشی به رهبری سلطان سلیمان برای تصرف بغداد درجنگ با دولت صفوی که به سال فتح بغداد (1534) معروف بود، سلطان با لشکریانش به سوی حرم (شیخ محمد سکران) و (لقمان حکیم) در نزدیکی آن در حرکت بودند به همین دلیل در راه مرقد شیخ مکارم را دیدند. پس سلطان از اسب پیاده شد و حرم او را زیارت کرد، سپس سوار شد و با سپاهیان خود به سوی بغداد حرکت کرد[۱۰].
گفتار
در وصف محب چنین می گوید:محب آن است که به تنهایی و خلوت مأنوس است،از پروردگارش حیا می کند، به درگاه او می شتابد و به اطاعت او مشتاق است. به ذکر و عبادت او بسیار حریص بوده اشک اشتیاق ریخته و قرب او را می طلبد و از فراق او ترسان است. پس دلش از کدورت ها پاک و رازش از اغیار به دور و به محضر الهی متوجه است.
نکات و حکایات فراوانی از وی نقل شده است که البته آمیخته به افسانه و به دور از واقعیت بوده و جزء حکایات اساطیری بوده است[۱۱].
پانویس
- ↑ محيي الدين عبد القادر بن أبي صالح الكيلاني، سر الأسرار ومظهر الأنوار فيما يحتاج إليه الأبرار، تحقيق وتعليق: الشيخ أحمد فريد المزيدي، دار الكتب العلمية، بيروت ص378
- ↑ الامام عبدالله بن أسعد اليافعي، خلاصة المفاخر في أخبار الشيخ عبد القادر (وهو تتمة روض الرياحين في أخبار الأولياء الصالحين)، تحقيق: الشيخ أحمد فريد المزيدي، ص102
- ↑ علي بن يوسف الشطنوفي، بهجة الأسرار ومعدن الأنوار في مناقب الباز الأشهب، تحقيق: احمد فريد المزيدي، دار الكتب العلمية، بيروت، 2002م،ص40
- ↑ يحيى بن شرف النووي، بستان العارفين ويليه قرة العيون ومبحث العارف والمعرفة، ص217
- ↑ ياسين العمري، تاريخ محاسن بغداد وهو (تهذيب غاية المرام)، تحقيق:ميعاد شرف الدين الكيلاني، دار الكتب العلمية، بيروت، هامش1، ص250
- ↑ يوسف بن إسماعيل النبهاني، جامع كرامات الأولياء، ج2، ص404
- ↑ عمر سليم عبد القادر التل، متصوفة بغداد في القرن السادس الهجري/الثاني عشر الميلادي، دراسة تاريخية، دار المأمون للنشر والتوزيع، عمان-الأردن، ط1، 2009م، ص187
- ↑ موسوعة الكسنزان فيما اصطلح علية أهل التصوف والعرفان، إعداد: محمد عبد الكريم الكسنزان، مكتبة دار المحبة، دمشق، 2005م، ج23، ص100
- ↑ محمد أمين العاملي، أعيان الشيعة، ص95
- ↑ عباس العزاوي، موسوعة تاريخ العراق بين إحتلالين، ج4، ص33
- ↑ الامام عبد الله بن أسعد اليافعي، المصدر السابق، ص102-105