احمد بن سهل بلخی شامستیانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
|-
|-
|زاده
|زاده
|سال 234هجری • یكی از روستاهای بلخ به نام شامستیان
|سال 234هجری • یکی از روستاهای بلخ به نام شامستیان
|-
|-
|درگذشت
|درگذشت
خط ۲۵: خط ۲۵:
|-
|-
|استادان
|استادان
|ابویوسف یعقوب بن اسحاق كندی شیعی
|ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی شیعی
|-
|-
|شاگردان
|شاگردان
|ابوالحسن محمدبن یوسف عامری نیشابوری • ابوبكر محمدبن زكریا رازی
|ابوالحسن محمدبن یوسف عامری نیشابوری • ابوبکر محمدبن زکریا رازی
|-
|-
|آثار
|آثار
|شرایع الادیان • السیاسه الكبیر و الصغیر • اكمال الدین • مصالح الابدان و الانفس • أسماء الله و صفاته و...
|شرایع الادیان • السیاسه الکبیر و الصغیر • اکمال الدین • مصالح الابدان و الانفس • أسماء الله و صفاته و...
|-
|-
|دین و مذهب   
|[[دین]] و [[مذهب]]  
|اسلام • تشیع
|[[اسلام]] [[تشیع]]
|-
|-
|فعالیت‌ها
|فعالیت‌ها
|ابویوسف یعقوب بن اسحاق كندی شیعی  
|ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی شیعی  
|-
|-
|}
|}
</div>
</div>


'''احمد بن سهل بلخی شامستیانی'''، (234 - 322ق) مشهور به «ابوزید بلخی». ادیب، [[فیلسوف]]، [[متكلم]]، اخترشناس، پزشك و جغرافی‌‏دان شیعی ایرانی. در سال 234هجری در یكی از روستاهای [[بلخ]] به نام «شامستیان» دیده به جهان گشود. مدتی تربیت اطفال را برعهده داشت از این‌‏رو به وی لقب «معلم الصبیان» داده‌‏اند. در محضر اساتید و فلاسفه بغداد به فراگیری [[فلسفه]]، اخترشناسی، پزشكی و طبیعیات پرداخت. وی در علوم فلسفه، نجوم، طب، اقلیم‏ شناسی و ادبیات عرب كاملاً تسلط داشته است. ابن ندیم شمار تألیفات او را 34 و یاقوت 56 كتاب یاد كرده است.
'''احمد بن سهل بلخی شامستیانی'''، (234 - 322ق) مشهور به «ابوزید بلخی». ادیب، [[فیلسوف]]، [[متکلم]]، اخترشناس، پزشک و جغرافی‌‏دان شیعی ایرانی. در سال 234هجری در یکی از روستاهای [[بلخ]] به نام «شامستیان» دیده به جهان گشود. مدتی تربیت اطفال را برعهده داشت از این‌‏رو به وی لقب «معلم الصبیان» داده‌‏اند. در محضر اساتید و فلاسفه بغداد به فراگیری [[فلسفه]]، اخترشناسی، پزشکی و طبیعیات پرداخت. وی در علوم فلسفه، نجوم، طب، اقلیم‏ شناسی و ادبیات عرب کاملاً تسلط داشته است. ابن ندیم شمار تألیفات او را 34 و یاقوت 56 کتاب یاد کرده است.


=معرفی=
=معرفی=


احمد بن سهل بلخی شامستیانی، مشهور به «ابوزید بلخی». ادیب، فیلسوف، متكلم، اخترشناس، پزشك و جغرافی‌‏دان شیعی ایرانی. در سال 234هجری در یكی از روستاهای بلخ به نام «شامستیان» دیده به جهان گشود، و پس از 88 سال زندگی عالمانه در سال 322هجری در همان‌جا وفات كرد. پدرش از مردم [[سیستان]] بود و به تعلیم كارآموزان دستگاه سامانی اشتغال داشت. وی نیز همانند پدر مدتی تربیت اطفال را برعهده داشت از این‌‏رو به وی لقب «معلم الصبیان» داده‌‏اند. وی در سال‏‌های جوانی، [[شیعه]] امامی بود و برای جستجوی [[امام علیه السلام]]، با كاروان [[حج]]، از [[خراسان]] عازم [[عراق]] گردید و هشت سال در آنجا اقامت گزید. در این مدت با هم‏‌بحثان خود نظیر «ابومعشر بلخی»، «ابوالقاسم عبدالله بن احمدبن محمود كعبی»، «احمدبن طیب سرخسی» و [[ابونصر فارابی]] در محضر اساتید و فلاسفه بغداد به فراگیری فلسفه، اخترشناسی، پزشكی و طبیعیات پرداخت.  
احمد بن سهل بلخی شامستیانی، مشهور به «ابوزید بلخی». ادیب، فیلسوف، متکلم، اخترشناس، پزشک و جغرافی‌‏دان شیعی ایرانی. در سال 234هجری در یکی از روستاهای بلخ به نام «شامستیان» دیده به جهان گشود، و پس از 88 سال زندگی عال‌مانه در سال 322هجری در همان‌جا وفات کرد. پدرش از مردم [[سیستان]] بود و به تعلیم کارآموزان دستگاه سامانی اشتغال داشت. وی نیز همانند پدر مدتی تربیت اطفال را برعهده داشت از این‌‏رو به وی لقب «معلم الصبیان» داده‌‏اند. وی در سال‏‌های جوانی، [[شیعه]] امامی بود و برای جستجوی [[امام علیه السلام]]، با کاروان [[حج]]، از [[خراسان]] عازم [[عراق]] گردید و هشت سال در آنجا اقامت گزید. در این مدت با هم‏‌بحثان خود نظیر «ابومعشر بلخی»، «ابوالقاسم عبدالله بن احمدبن محمود کعبی»، «احمدبن طیب سرخسی» و [[ابونصر فارابی]] در محضر اساتید و فلاسفه بغداد به فراگیری فلسفه، اخترشناسی، پزشکی و طبیعیات پرداخت.  


پس از آن به خراسان بازگشت و با [[ابوعبدالله محمدبن احمد جیهانی]](م330ق) وزیر [[نصربن احمد سامانی]] و «حسین بن علی مرورودی»(م320ق) سپه‌سالار [[سامانیان]] كه هر دو گرایش‌‏های شیعی اسماعیلی داشتند، پیوستگی یافت و از صلات و تشویق‏‌های ایشان برخوردار شد. اما پس از چندی پشتیبانی وزیر و سپه‌سالار را از دست داد و مشاهره‏ای(شهریه ماهیانه) كه از ایشان می‏‌گرفت بریده شد. برخی احتمال داده‌‏اند علت این بریدگی از آن روی است كه وی مدتی، [[مذهب اسماعیلی]] داشت و پس از روی‌گردانی او از این مذهب بود كه جیهانی و مرورودی حمایت از او را رها كردند. اما معلوم نیست كه وی پس از پشت كردن به مذهب اسماعیلیه به كدامیك از مذاهب روی آورد. با توجه به اینكه در آن روزگار، [[تشیع]] مذهب آزاداندیشان بوده و او نیز مردی فیلسوف و آزاداندیش بود، احتمال پیوستن وی به مذهب شیعه بیش از هر مذهب دیگری است به ویژه كه در این مذهب سابقه نیز داشته است، به طوری‏كه حتی بعضی از هم‏‌بحثان او (مانند كعبی) به دلیل ارتباطش با وی، منسوب به تشیع گشته است. گواه شیعی‌ بودن او آن است كه وی در قصیده نونیه‌اش آنجا كه در كنار قبر [[ابومحمد حسن بن حسین علوی]] در بلخ مرثیه می‌خواند، نام [[پنج تن آل عبا]] را به ترتیب می‌برد و اینطور می‌سراید:
پس از آن به خراسان بازگشت و با [[ابوعبدالله محمدبن احمد جیهانی]](م330ق) وزیر [[نصربن احمد سامانی]] و «حسین بن علی مرورودی»(م320ق) سپه‌سالار [[سامانیان]] که هر دو گرایش‌‏های شیعی اسماعیلی داشتند، پیوستگی یافت و از صلات و تشویق‏‌های ایشان برخوردار شد. اما پس از چندی پشتیبانی وزیر و سپه‌سالار را از دست داد و مشاهره‏ای(شهریه ماهیانه) که از ایشان می‏‌گرفت بریده شد. برخی احتمال داده‌‏اند علت این بریدگی از آن روی است که وی مدتی، [[مذهب اسماعیلی]] داشت و پس از روی‌گردانی او از این مذهب بود که جیهانی و مرورودی حمایت از او را رها کردند. اما معلوم نیست که وی پس از پشت کردن به مذهب اسماعیلیه به کدامیک از مذاهب روی آورد. با توجه به اینکه در آن روزگار، [[تشیع]] مذهب آزاد‌اندیشان بوده و او نیز مردی فیلسوف و آزاداندیش بود، احتمال پیوستن وی به مذهب شیعه بیش از هر مذهب دیگری است به ویژه که در این مذهب سابقه نیز داشته است، به طوری‏که حتی بعضی از هم‏‌بحثان او (مانند کعبی) به دلیل ارتباطش با وی، منسوب به تشیع گشته است. گواه شیعی‌ بودن او آن است که وی در قصیده نونیه‌اش آنجا که در کنار قبر [[ابومحمد حسن بن حسین علوی]] در بلخ مرثیه می‌خواند، نام [[پنج تن آل عبا]] را به ترتیب می‌برد و اینطور می‌سراید:


* «یا قبر إن الذی ضمنت جثته
* «یا قبر إن الذی ضمنت جثته
خط ۵۴: خط ۵۴:
* محمد و علی ثم زوجته
* محمد و علی ثم زوجته
* ثم الحسین إبنه و المرتضی الحسن؛
* ثم الحسین إبنه و المرتضی الحسن؛
* صلی الإله علیهم و الملائكه الـ
* صلی الإله علیهم و الملائکه ال
* المقربون طوال الدهر و الزمن».
* المقربون طوال الدهر و الزمن».


اما نسبت [[ارتداد]] كه در برخی از منابع [[اهل‌‏سنت]] به چشم می‏‌خورد به واسطه علاقه او به فلسفه و گرایش به شك و استدلال بوده است، لكن می‏‌تواند به دلیل تمایلات شیعی وی نیز باشد زیرا در آن روزگار سنیان قشری، فلاسفه شیعه را به ارتداد و الحاد متهم می‏‌كردند و آنها را [[رافضی]] می‏‌خواندند. از نوشته‌‏ها و تألیفات او پیداست كه وی در علوم فلسفه، نجوم، طب، اقلیم‏ شناسی و ادبیات عرب كاملاً تسلط داشته است.
اما نسبت [[ارتداد]] که در برخی از منابع [[اهل‌‏سنت]] به چشم می‏‌خورد به واسطه علاقه او به فلسفه و گرایش به شک و استدلال بوده است، لکن می‏‌تواند به دلیل تمایلات شیعی وی نیز باشد زیرا در آن روزگار سنیان قشری، فلاسفه شیعه را به ارتداد و الحاد متهم می‏‌کردند و آنها را [[رافضی]] می‏‌خواندند. از نوشته‌‏ها و تألیفات او پیداست که وی در علوم فلسفه، نجوم، طب، اقلیم‏ شناسی و ادبیات عرب کاملاً تسلط داشته است.


=استادان=
=استادان=


مهم‏ترین استاد او در بغداد [[ابویوسف یعقوب بن اسحاق كندی شیعی]](م260ق) بوده است.
مهم‏ترین استاد او در بغداد [[ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی شیعی]](م260ق) بوده است.


=شاگردان=
=شاگردان=


از معروف‏‌ترین شاگردان او [[ابوالحسن محمدبن یوسف عامری نیشابوری]](م381ق) و [[ابوبكر محمدبن زكریا رازی]](م311ق) هستند.
از معروف‏‌ترین شاگردان او [[ابوالحسن محمدبن یوسف عامری نیشابوری]](م381ق) و [[ابوبکر محمدبن زکریا رازی]](م311ق) هستند.


=آثار=
=آثار=


[[ابن ندیم]] شمار تألیفات او را 34 و [[یاقوت]] 56 كتاب یاد كرده است. از جمله آثار او «شرایع الادیان»، «السیاسه الكبیر و الصغیر»، «اكمال الدین»، «مصالح الابدان و الانفس»، «أسماء الله و صفاته»، «النحو و الصرف»، «رساله فی حدود الفلسفه»، «ما یصح من أحكام النجوم»، «عصمه الانبیاء»، «نظم القرآن»، «المسالك و الممالك»، «صور الأقالیم» و «فضائل بلخ» را می‌‏توان نام برد.
[[ابن ندیم]] شمار تألیفات او را 34 و [[یاقوت]] 56 کتاب یاد کرده است. از جمله آثار او «شرایع الادیان»، «السیاسه الکبیر و الصغیر»، «اکمال الدین»، «مصالح الابدان و الانفس»، «أسماء الله و صفاته»، «النحو و الصرف»، «رساله فی حدود الفلسفه»، «ما یصح من أحکام النجوم»، «عصمه الانبیاء»، «نظم القرآن»، «المسالک و الممالک»، «صور الأقالیم» و «فضائل بلخ» را می‌‏توان نام برد.


=منابع=
=منابع=


# الاعلام، زركلی، ج1ص134؛  
# الاعلام، زرکلی، ج1ص134؛  
# اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج3ص216 به بعد؛  
# اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج3ص216 به بعد؛  
# دائره المعارف تشیع، ج3ص408؛  
# دائره المعارف تشیع، ج3ص408؛  
# الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج4صص253 و254 و310؛ وج15ص96؛ و ج16ص47؛  
# الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج4صص253 و254 و310؛ وج15ص96؛ و ج16ص47؛  
# الفهرست، ابن ندیم، ص153؛  
# الفهرست، ابن ندیم، ص153؛  
# كشف الظنون، ج1ص227؛ وج2ص1664؛  
# کشف الظنون، ج1ص227؛ وج2ص1664؛  
# معجم الادباء، ج3ص64به بعد؛ معجم المؤلفین، ج1ص240؛  
# معجم الادباء، ج3ص64به بعد؛ معجم المؤلفین، ج1ص240؛  
# هدیه العارفین، ج1ص59.
# هدیه العارفین، ج1ص59.

نسخهٔ ‏۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۱

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۸:۰۱، ۲ نوامبر ۲۰۲۲؛


احمد بن سهل بلخی شامستیانی
نام احمد بن سهل بلخی شامستیانی
القاب و سایر نام‌ها ابوزید بلخی • معلم الصبیان
زاده سال 234هجری • یکی از روستاهای بلخ به نام شامستیان
درگذشت سال 322هجری • بلخ(شامستیان)
استادان ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی شیعی
شاگردان ابوالحسن محمدبن یوسف عامری نیشابوری • ابوبکر محمدبن زکریا رازی
آثار شرایع الادیان • السیاسه الکبیر و الصغیر • اکمال الدین • مصالح الابدان و الانفس • أسماء الله و صفاته و...
دین و مذهب اسلامتشیع
فعالیت‌ها ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی شیعی

احمد بن سهل بلخی شامستیانی، (234 - 322ق) مشهور به «ابوزید بلخی». ادیب، فیلسوف، متکلم، اخترشناس، پزشک و جغرافی‌‏دان شیعی ایرانی. در سال 234هجری در یکی از روستاهای بلخ به نام «شامستیان» دیده به جهان گشود. مدتی تربیت اطفال را برعهده داشت از این‌‏رو به وی لقب «معلم الصبیان» داده‌‏اند. در محضر اساتید و فلاسفه بغداد به فراگیری فلسفه، اخترشناسی، پزشکی و طبیعیات پرداخت. وی در علوم فلسفه، نجوم، طب، اقلیم‏ شناسی و ادبیات عرب کاملاً تسلط داشته است. ابن ندیم شمار تألیفات او را 34 و یاقوت 56 کتاب یاد کرده است.

معرفی

احمد بن سهل بلخی شامستیانی، مشهور به «ابوزید بلخی». ادیب، فیلسوف، متکلم، اخترشناس، پزشک و جغرافی‌‏دان شیعی ایرانی. در سال 234هجری در یکی از روستاهای بلخ به نام «شامستیان» دیده به جهان گشود، و پس از 88 سال زندگی عال‌مانه در سال 322هجری در همان‌جا وفات کرد. پدرش از مردم سیستان بود و به تعلیم کارآموزان دستگاه سامانی اشتغال داشت. وی نیز همانند پدر مدتی تربیت اطفال را برعهده داشت از این‌‏رو به وی لقب «معلم الصبیان» داده‌‏اند. وی در سال‏‌های جوانی، شیعه امامی بود و برای جستجوی امام علیه السلام، با کاروان حج، از خراسان عازم عراق گردید و هشت سال در آنجا اقامت گزید. در این مدت با هم‏‌بحثان خود نظیر «ابومعشر بلخی»، «ابوالقاسم عبدالله بن احمدبن محمود کعبی»، «احمدبن طیب سرخسی» و ابونصر فارابی در محضر اساتید و فلاسفه بغداد به فراگیری فلسفه، اخترشناسی، پزشکی و طبیعیات پرداخت.

پس از آن به خراسان بازگشت و با ابوعبدالله محمدبن احمد جیهانی(م330ق) وزیر نصربن احمد سامانی و «حسین بن علی مرورودی»(م320ق) سپه‌سالار سامانیان که هر دو گرایش‌‏های شیعی اسماعیلی داشتند، پیوستگی یافت و از صلات و تشویق‏‌های ایشان برخوردار شد. اما پس از چندی پشتیبانی وزیر و سپه‌سالار را از دست داد و مشاهره‏ای(شهریه ماهیانه) که از ایشان می‏‌گرفت بریده شد. برخی احتمال داده‌‏اند علت این بریدگی از آن روی است که وی مدتی، مذهب اسماعیلی داشت و پس از روی‌گردانی او از این مذهب بود که جیهانی و مرورودی حمایت از او را رها کردند. اما معلوم نیست که وی پس از پشت کردن به مذهب اسماعیلیه به کدامیک از مذاهب روی آورد. با توجه به اینکه در آن روزگار، تشیع مذهب آزاد‌اندیشان بوده و او نیز مردی فیلسوف و آزاداندیش بود، احتمال پیوستن وی به مذهب شیعه بیش از هر مذهب دیگری است به ویژه که در این مذهب سابقه نیز داشته است، به طوری‏که حتی بعضی از هم‏‌بحثان او (مانند کعبی) به دلیل ارتباطش با وی، منسوب به تشیع گشته است. گواه شیعی‌ بودن او آن است که وی در قصیده نونیه‌اش آنجا که در کنار قبر ابومحمد حسن بن حسین علوی در بلخ مرثیه می‌خواند، نام پنج تن آل عبا را به ترتیب می‌برد و اینطور می‌سراید:

  • «یا قبر إن الذی ضمنت جثته
  • من عصبه ساده لیسوا ذوی أفن؛
  • محمد و علی ثم زوجته
  • ثم الحسین إبنه و المرتضی الحسن؛
  • صلی الإله علیهم و الملائکه ال
  • المقربون طوال الدهر و الزمن».

اما نسبت ارتداد که در برخی از منابع اهل‌‏سنت به چشم می‏‌خورد به واسطه علاقه او به فلسفه و گرایش به شک و استدلال بوده است، لکن می‏‌تواند به دلیل تمایلات شیعی وی نیز باشد زیرا در آن روزگار سنیان قشری، فلاسفه شیعه را به ارتداد و الحاد متهم می‏‌کردند و آنها را رافضی می‏‌خواندند. از نوشته‌‏ها و تألیفات او پیداست که وی در علوم فلسفه، نجوم، طب، اقلیم‏ شناسی و ادبیات عرب کاملاً تسلط داشته است.

استادان

مهم‏ترین استاد او در بغداد ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی شیعی(م260ق) بوده است.

شاگردان

از معروف‏‌ترین شاگردان او ابوالحسن محمدبن یوسف عامری نیشابوری(م381ق) و ابوبکر محمدبن زکریا رازی(م311ق) هستند.

آثار

ابن ندیم شمار تألیفات او را 34 و یاقوت 56 کتاب یاد کرده است. از جمله آثار او «شرایع الادیان»، «السیاسه الکبیر و الصغیر»، «اکمال الدین»، «مصالح الابدان و الانفس»، «أسماء الله و صفاته»، «النحو و الصرف»، «رساله فی حدود الفلسفه»، «ما یصح من أحکام النجوم»، «عصمه الانبیاء»، «نظم القرآن»، «المسالک و الممالک»، «صور الأقالیم» و «فضائل بلخ» را می‌‏توان نام برد.

منابع

  1. الاعلام، زرکلی، ج1ص134؛
  2. اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج3ص216 به بعد؛
  3. دائره المعارف تشیع، ج3ص408؛
  4. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج4صص253 و254 و310؛ وج15ص96؛ و ج16ص47؛
  5. الفهرست، ابن ندیم، ص153؛
  6. کشف الظنون، ج1ص227؛ وج2ص1664؛
  7. معجم الادباء، ج3ص64به بعد؛ معجم المؤلفین، ج1ص240؛
  8. هدیه العارفین، ج1ص59.