عشره مبشره: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۸۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عَشْرَه مُبَشَّرَه'''، عنوانی در اصطلاح تاریخ و [[حدیث]] [[اهل‌سنت]] برگرفته از [[حدیث نبوی]]، برای اشاره به ده نفر از [[اصحاب]] است که [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)]] به آنها بشارت [[بهشت]] داده است. به این معنا که آنها در هر حال، به بهشت خواهند رفت. یعنی این‌که این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل [[جهنم]] نخواهند شد.  
'''عَشْرَه مُبَشَّرَه'''، عنوانی در اصطلاح تاریخ و [[حدیث]] [[اهل‌سنت]] برگرفته از [[حدیث نبوی]]، برای اشاره به ده نفر از [[اصحاب]] است که [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)]] به آنها بشارت [[بهشت]] داده است. به این معنا که آنها در هر حال، به بهشت خواهند رفت. یعنی این‌که این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل [[جهنم]] نخواهند شد.  
== عشره مبشره چیست ==
عشره مبشره، واژه ترکیبی مصطلح در تاریخ و [[حدیث]] [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] است. بر طبق این حدیث [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)]] به ‌ده‌ نفر بشارت [[بهشت]] داده است؛ یعنی این‌که این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود [[گناه|گناهان]] متعدد، هرگز داخل [[جهنم]] نخواهند شد.


== متن حدیث ==
== متن حدیث ==
خط ۲۷: خط ۲۴:
علاوه بر مسند ابن حنبل، منابع دیگری از اهل‌سنت، مانند: سنن الترمذی<ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷.</ref>مسند أبی یعلی، <ref>، مسند أبی یعلی : ج ۲ ص ۳۸۲ ح ۸۳۱.</ref>صحیح ابن حبّان، <ref>صحیح ابن حبّان : ج ۱۵ ص ۴۶۳ ح ۷۰۰۲.</ref>السنن الکبری <ref>السنن الکبری : ج ۵ ص ۵۶ ح ۸۱۹۴.</ref>. و الآحاد و المثانی، <ref>الآحاد و المثانی : ج ۱ ص ۱۸۲ ح ۲۳۲.</ref>. به اسناد خود، حدیثِ یاد شده را از عبدالرحمان بن عوف، نقل کرده‌اند.<br>
علاوه بر مسند ابن حنبل، منابع دیگری از اهل‌سنت، مانند: سنن الترمذی<ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷.</ref>مسند أبی یعلی، <ref>، مسند أبی یعلی : ج ۲ ص ۳۸۲ ح ۸۳۱.</ref>صحیح ابن حبّان، <ref>صحیح ابن حبّان : ج ۱۵ ص ۴۶۳ ح ۷۰۰۲.</ref>السنن الکبری <ref>السنن الکبری : ج ۵ ص ۵۶ ح ۸۱۹۴.</ref>. و الآحاد و المثانی، <ref>الآحاد و المثانی : ج ۱ ص ۱۸۲ ح ۲۳۲.</ref>. به اسناد خود، حدیثِ یاد شده را از عبدالرحمان بن عوف، نقل کرده‌اند.<br>


<big>این حدیث از جهاتى اشکال دارد:</big><br>
<big>این حدیث از جهاتى اشکال دارد:</big>


# حدیث ترمذى از طریق مصعب بدون شک مرسل است; زیرا حمید بن عبدالرحمن بن عوف، پیامبر(صلی‌الله علیه واله) را درک نکرده است. و این حدیث از طریق اوّل نیز مرسل به نظر مى رسد; زیرا حمید بن عبدالرحمن بنا بر قول فلاّس و احمد بن حنبل و ابى اسحاق حربى و ابن ابى عاصم و خلیفة بن خیّاط و یعقوب بن سفیان و ابن معین، در سال 150 وفات یافته است<ref>تهذیب التهذیب، ج 2، ص 30.</ref> و در آن سال، 73 سال داشته است. در نتیجه در سال 32 که همان سال وفات پدرش عبدالرحمن بن عوف یا بعد از او به یک سال است متولد شده است؛ یعنی حمید در سال 32 ه. ق به دنیا آمده<ref>ر. ک : الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲.</ref>، و عبدالرحمن(پدر او)در سال 33 ه.ق فوت کرده است<ref>الاستیعاب : ج ۲ ص ۳۹۰ ش ۱۴۵۵، تهذیب الکمال : ج ۱۷ ص ۳۲۸ ش ۳۹۲۳.</ref>. بنا بر این، او پدرش را یا درک نکرده و یا در یک سالگی درک کرده است و بدیهی است که در این سن، امکان دریافت مستقیم حدیث، وجود ندارد،و حتما باید واسطه‌ای بین این دو باشد که هویت این واسطه معلوم نیست. چنان که روایت کودکی با این سن، به اتّفاقِ همه علما، قابل قبول نیست<ref>ر. ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵.</ref>، به همین جهت است که بخارى گفته: حدیث حمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید صحیح تر از حدیث او از پدرش مى باشد<ref>سنن ترمذى، ج 5، ص 647.</ref>.
# حدیث ترمذى از طریق مصعب بدون شک مرسل است; زیرا حمید بن عبدالرحمن بن عوف، پیامبر(صلی‌الله علیه واله) را درک نکرده است. و این حدیث از طریق اوّل نیز مرسل به نظر مى رسد; زیرا حمید بن عبدالرحمن بنا بر قول فلاّس و احمد بن حنبل و ابى اسحاق حربى و ابن ابى عاصم و خلیفة بن خیّاط و یعقوب بن سفیان و ابن معین، در سال 150 وفات یافته است<ref>تهذیب التهذیب، ج 2، ص 30.</ref> و در آن سال، 73 سال داشته است. در نتیجه در سال 32 که همان سال وفات پدرش عبدالرحمن بن عوف یا بعد از او به یک سال است متولد شده است؛ یعنی حمید در سال 32 ه. ق به دنیا آمده<ref>ر. ک : الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲.</ref>، و عبدالرحمن(پدر او)در سال 33 ه.ق فوت کرده است<ref>الاستیعاب : ج ۲ ص ۳۹۰ ش ۱۴۵۵، تهذیب الکمال : ج ۱۷ ص ۳۲۸ ش ۳۹۲۳.</ref>. بنا بر این، او پدرش را یا درک نکرده و یا در یک سالگی درک کرده است و بدیهی است که در این سن، امکان دریافت مستقیم حدیث، وجود ندارد،و حتما باید واسطه‌ای بین این دو باشد که هویت این واسطه معلوم نیست. چنان که روایت کودکی با این سن، به اتّفاقِ همه علما، قابل قبول نیست<ref>ر. ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵.</ref>، به همین جهت است که بخارى گفته: حدیث حمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید صحیح تر از حدیث او از پدرش مى باشد<ref>سنن ترمذى، ج 5، ص 647.</ref>.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۳:
در یکی از نقل‌ها ابوعبیده، جزو ده تن است، ولی‌ در روایتی که [[مستدرک]] نقل کرده، به جای وی نام [[عبدالله بن مسعود|ابن‌مسعود]] آمده است.  
در یکی از نقل‌ها ابوعبیده، جزو ده تن است، ولی‌ در روایتی که [[مستدرک]] نقل کرده، به جای وی نام [[عبدالله بن مسعود|ابن‌مسعود]] آمده است.  
در روایتی که در [[سنن ابی‌داود]] و [[سنن ابن‌ماجه]] نقل شده به جای هر دوی آنها نام رسول‌خدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) عنوان شده است. [در "الاستیعاب" به این اختلافات اشاره شده است].
در روایتی که در [[سنن ابی‌داود]] و [[سنن ابن‌ماجه]] نقل شده به جای هر دوی آنها نام رسول‌خدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) عنوان شده است. [در "الاستیعاب" به این اختلافات اشاره شده است].
هم‌چنین در یکی از [[روایات]] [[ابی‌داود]]، یکی از آن ده تن، [[سعدبن‌ابی‌وقاص]] است؛ اما در روایات دیگری که ابی‌داود ناقل آن است، به جای سعدبن‌ابی‌وقاص، [[سعدبن‌مالک]] ذکر شده است.
هم‌چنین در یکی از [[روایات]] [[ابی‌داود]]، یکی از آن ده تن، [[سعد بن ابی وقاص|سعدبن‌ابی‌وقاص]] است؛ اما در روایات دیگری که ابی‌داود ناقل آن است، به جای سعدبن‌ابی‌وقاص، [[سعدبن‌مالک]] ذکر شده است.


=== تعارض با برخی از احادیثِ مورد قبول اهل‌سنت ===
=== تعارض با برخی از احادیثِ مورد قبول اهل‌سنت ===
خط ۱۱۲: خط ۱۰۹:
نشنیدم پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) برای کسی که روی زمین راه می‌رود، بگوید از اهل بهشت است، مگر برای عبد اللّه بن سلام<ref>حیح البخاری : ج ۳ ص ۱۳۸۷ ح ۳۶۰۱، صحیح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۳۰ ح ۱۴۷، فضائل الصحابة، نسایی : ص ۴۵ ح ۱۴۸، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۵۸ ح ۱۴۵۳، السنن الکبری : ج ۵ ص ۷۰ ح ۸۲۵۲.</ref>.
نشنیدم پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) برای کسی که روی زمین راه می‌رود، بگوید از اهل بهشت است، مگر برای عبد اللّه بن سلام<ref>حیح البخاری : ج ۳ ص ۱۳۸۷ ح ۳۶۰۱، صحیح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۳۰ ح ۱۴۷، فضائل الصحابة، نسایی : ص ۴۵ ح ۱۴۸، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۵۸ ح ۱۴۵۳، السنن الکبری : ج ۵ ص ۷۰ ح ۸۲۵۲.</ref>.


به همین دلیل، بزرگان اهل‌سنت، در صدد توجیه این تعارض بر آمده اند. از جمله : «إنّ سعدا کرّه تزکیة نفسه لأنّه أحد العشرة؛ یکی از توجیهات این است که چون سعد بن ابی وقّاص یکی از این ده تن بوده است، نخواسته از خود تعریف و تمجید کند<ref>فتح الباری : ج ۷ ص ۱۲۹،</ref>» «إنّ نفی سماعه ذلک، لا یدلّ علی نفی البشارة لغیره؛ توجیه دیگر آن است که نشنیدن او، دلالتی بر بشارت ندادن به دیگران ندارد<ref>(شرح صحیح مسلم، نووی : ج ۶ ص ۱۶۴)</ref>»، «أی البشارة وقعت حینما کان یمشی عبد اللّه بن سلام بخلاف بشارات غیره؛ توجیه دیگر این که مقصود سعد این است که تنها بشارت دادن به عبداللّه بن سلام در حال راه رفتن او بوده است ولی بشارت دیگران در حالت‌های دیگر بوده است(<ref>مرقاة المفاتیح : ج ۵ ص ۶۲۲)</ref>.» و «إنّ سعدا قال ذلک بعد موت المبشَّرین و لم یتأخّر إلاّ سعدا و سعیدا؛ و توجیه آخر اینکه، سعد این جمله را پس از مرگ بشارت داده شدگان گفته است، هنگامی که تنها خود او و سعید زنده بوده اند<ref>(فتح الباری : ج ۷ ص ۱۳۰)</ref>.»
به همین دلیل، بزرگان اهل‌سنت در صدد توجیه این تعارض بر آمده اند. از جمله : «إنّ سعدا کرّه تزکیة نفسه لأنّه أحد العشرة؛ یکی از توجیهات این است که چون سعد بن ابی وقّاص یکی از این ده تن بوده است، نخواسته از خود تعریف و تمجید کند<ref>فتح الباری : ج ۷ ص ۱۲۹،</ref>» «إنّ نفی سماعه ذلک، لا یدلّ علی نفی البشارة لغیره؛ توجیه دیگر آن است که نشنیدن او، دلالتی بر بشارت ندادن به دیگران ندارد<ref>(شرح صحیح مسلم، نووی : ج ۶ ص ۱۶۴)</ref>»، «أی البشارة وقعت حینما کان یمشی عبد اللّه بن سلام بخلاف بشارات غیره؛ توجیه دیگر این که مقصود سعد این است که تنها بشارت دادن به عبداللّه بن سلام در حال راه رفتن او بوده است ولی بشارت دیگران در حالت‌های دیگر بوده است(<ref>مرقاة المفاتیح : ج ۵ ص ۶۲۲)</ref>.» و «إنّ سعدا قال ذلک بعد موت المبشَّرین و لم یتأخّر إلاّ سعدا و سعیدا؛ و توجیه آخر اینکه، سعد این جمله را پس از مرگ بشارت داده شدگان گفته است، هنگامی که تنها خود او و سعید زنده بوده اند<ref>(فتح الباری : ج ۷ ص ۱۳۰)</ref>.»


=== برخی شواهد تاریخی بر نادرستی حدیث ===
=== برخی شواهد تاریخی بر نادرستی حدیث ===
یکی از نکات مهم در ارزیابی حدیث «عشره مبشَّره»، این است که بعید است سعید بن زید در دوران حیات پیامبر خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، این حدیث را از ایشان شنیده باشد، ولی آن را در دوران خلیفه اوّل و دوم و سوم، بازگو نکرده باشد.
یکی از نکات مهم در ارزیابی حدیث «عشره مبشَّره»، این است که بعید است سعید بن زید در دوران حیات پیامبر خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، این حدیث را از ایشان شنیده باشد، ولی آن را در دوران خلیفه اوّل و دوم و سوم، بازگو نکرده باشد.


شاهد این مطلب، آن است که خلیفه اوّل در جریان سقیفه به آن استناد نکرد، در صورتی که به اموری کم اهمّیت تر از این موضوع، استناد کرد.
شاهد این مطلب آن است که خلیفه اوّل در جریان سقیفه به آن استناد نکرد، در صورتی که به اموری کم اهمّیت تر از این موضوع، استناد کرد.


همچنین اگر این حدیث، صحّت داشت و در زمان پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) نقل شده بود، هنگامی که عثمان در محاصره قرار گرفت، به آن استناد می‌کرد و بسیاری از بزرگان [[مهاجران|مهاجر]] و [[انصار]]، از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]] ـ که طبق این حدیث، خود، جزء ده بهشتی بشارت داده شده به بهشت اند ـ اقدام به محاصره و قتل او نمی‌کردند، یا برای پیشگیری از قتل وی، به آن استناد می‌شد، در حالی که در هیچ یک از مصادر تاریخی به آن اشاره نشده است.
همچنین اگر این حدیث صحّت می‌داشت و در زمان پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) نقل شده بود، هنگامی که عثمان در محاصره قرار گرفت، به آن استناد می‌کرد و بسیاری از بزرگان [[مهاجران|مهاجر]] و [[انصار]]، از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]] ـ که طبق این حدیث، خود، جزء ده بهشتی بشارت داده شده به بهشت اند ـ اقدام به محاصره و قتل او نمی‌کردند، یا برای پیشگیری از قتل وی، به آن استناد می‌شد، در حالی که در هیچ یک از مصادر تاریخی به آن اشاره نشده است.


گفتنی است [[علامه امینی]] به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است<ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref>.
گفتنی است [[علامه امینی]] به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است<ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref>.
خط ۱۴۰: خط ۱۳۷:
شناخت نامه حدیث، محمد محمدی ری شهری، قم،1397، ج ۲ ص ۳۵۱ ـ ۳۵۹.
شناخت نامه حدیث، محمد محمدی ری شهری، قم،1397، ج ۲ ص ۳۵۱ ـ ۳۵۹.


[[رده:تاریخ]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی‏]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی‏]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات تقریبی‏]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات تقریبی‏]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۱۸

ویرایش