حضرت عیسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'عيسى' به 'عیسی') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
قرآن ولادت آن حضرت را با ولادت حضرت آدم (ع) مشابه دانسته است <ref>سوره آل عمران، آیه ۵۲</ref> از این جهت که او نیز همچون حضرت آدم (ع) بدون پدر متولد شد. <ref>المیزان، ج۳، ص۲۱۲</ref> | قرآن ولادت آن حضرت را با ولادت حضرت آدم (ع) مشابه دانسته است <ref>سوره آل عمران، آیه ۵۲</ref> از این جهت که او نیز همچون حضرت آدم (ع) بدون پدر متولد شد. <ref>المیزان، ج۳، ص۲۱۲</ref> | ||
=تاريخ تولد حضرت | =تاريخ تولد حضرت عیسی(ع)= | ||
در ابتدا چنين به نظر مى رسد كه تاريخ تولد حضرت | در ابتدا چنين به نظر مى رسد كه تاريخ تولد حضرت عیسی كاملا روشن است، چرا كه خود مبدأ تاريخ گرديده و ساير حوادث تاريخى را با ميلاد وى مى سنجند، اما واقعيت اين است كه اين [[تاريخ ميلادى]] در ارتباط با تولد حضرت عیسی دقيق نيست. | ||
به نظر عجيب مى آيد اگر بگوييم كه | به نظر عجيب مى آيد اگر بگوييم كه عیسی در سال 4 قبل از ميلاد، يا يكى دو سال قبل از آن متولد شده باشد، در اين وقت <big>هرودس كبير</big> هم چنان بر تخت سلطنت يهود نشسته بود و اين معنا به ضميمه ى قراينى چند، از جمله عبارت [[لوقا]] در انجيل كه مى گويد: عیسی در سال يازدهم سلطنت <big>تيبريوس قيصر</big> متولد شد، ما را ناگزير مى سازد كه تاريخ ميلاد واقعى او را چند سال به عقب ببريم. <ref>جان بى. ناس، تاريخ جامع اديان، ص 582</ref> | ||
هم چنين گزارش متى در مورد بازگشت يوسف و مريم به ناصره در زمان آركلائوس <ref>انجيل متى، 2: 22</ref> با مدارك تاريخى منطبق نيست و او پس از هرودس به سلطنت نرسيد. <ref>جلال الدين آشتيانى، تحقيقى در دين مسيح، ص 147</ref> | هم چنين گزارش متى در مورد بازگشت يوسف و مريم به ناصره در زمان آركلائوس <ref>انجيل متى، 2: 22</ref> با مدارك تاريخى منطبق نيست و او پس از هرودس به سلطنت نرسيد. <ref>جلال الدين آشتيانى، تحقيقى در دين مسيح، ص 147</ref> | ||
به هر حال روايات اناجيل در مورد تاريخ تولد حضرت | به هر حال روايات اناجيل در مورد تاريخ تولد حضرت عیسی فاقد ارزش تاريخى است. در مورد روز تولد حضرت عیسی نيز خبر مستندى در دست نيست و آن چه سنت مسيحى بر آن قرار گرفته است (كه روز 25 دسامبر تاريخ تولد حضرت عیسی باشد) مطابق با تصميم كليساهاى [[روم]] و غرب در سال 354 ميلادى است و بيشتر جنبه ى سياسى دارد: | ||
در پاره اى از كشورهاى اروپايى به ويژه روم، آيين مهرپرستى <ref>Mithraism</ref> بسيار رواج داشت، روز 25 دسامبر، روز جشن اصلى آيين مهرپرستى، يعنى <big>روز زايش آفتاب شكست ناپذير</big> بود. در چنين روزى جشن هاى بسيارى بر پا مى شد و گرايندگان بسيارى به انجام مراسم و شعايرى مى پرداختند. [[كشيشان]] و [[كليسا]] از اين موقعيت استفاده كردند و بدون توجه به مخالفت هاى بسيار كه ابراز شد، <ref>مسيحيان ابتدا ششم ژانويه را به عنوان تولد مسيح جشن مى گرفتند و كليساى شرق، كليساى غرب را به خاطر اعلام 25 دسامبر به عنوان روز تولد | در پاره اى از كشورهاى اروپايى به ويژه روم، آيين مهرپرستى <ref>Mithraism</ref> بسيار رواج داشت، روز 25 دسامبر، روز جشن اصلى آيين مهرپرستى، يعنى <big>روز زايش آفتاب شكست ناپذير</big> بود. در چنين روزى جشن هاى بسيارى بر پا مى شد و گرايندگان بسيارى به انجام مراسم و شعايرى مى پرداختند. [[كشيشان]] و [[كليسا]] از اين موقعيت استفاده كردند و بدون توجه به مخالفت هاى بسيار كه ابراز شد، <ref>مسيحيان ابتدا ششم ژانويه را به عنوان تولد مسيح جشن مى گرفتند و كليساى شرق، كليساى غرب را به خاطر اعلام 25 دسامبر به عنوان روز تولد عیسی محكوم و به خورشيدپرستى متهم كرد. همان، ص 148</ref> اين روز را روز تولد عیسی اعلام، و بدين وسيله، از جريانى مخالف جلوگيرى كردند. <ref>هاشم رضى، اديان بزرگ جهان، ص 471</ref> | ||
=نسب حضرت عیسی (ع)= | =نسب حضرت عیسی (ع)= | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
از آنجا که نسب حضرت مریم به نقلی به [[حضرت سلیمان]] و از طریق ایشان به [[حضرت یعقوب]] (ع) می رسد.<ref>أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج۲، ص۱۳</ref> حضرت عیسی (ع) نیز از انبیاء [[بنی اسرائیل]] (فرزندان حضرت یعقوب (ع) محسوب می شود. | از آنجا که نسب حضرت مریم به نقلی به [[حضرت سلیمان]] و از طریق ایشان به [[حضرت یعقوب]] (ع) می رسد.<ref>أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج۲، ص۱۳</ref> حضرت عیسی (ع) نیز از انبیاء [[بنی اسرائیل]] (فرزندان حضرت یعقوب (ع) محسوب می شود. | ||
=محل تولد و زندگى حضرت | =محل تولد و زندگى حضرت عیسی(ع)= | ||
از عهد جديد برمى آيد كه حضرت مريم در شهرى به نام [[ناصره]] در [[استان جليل]] از فرشته ى وحى باردار شد، ولى فرزندش را در [[بيت لحم]] به دنيا آورد: | از عهد جديد برمى آيد كه حضرت مريم در شهرى به نام [[ناصره]] در [[استان جليل]] از فرشته ى وحى باردار شد، ولى فرزندش را در [[بيت لحم]] به دنيا آورد: | ||
در ماه ششم [[جبرائيل]] فرشته از جانب خدا به شهرى به نام ناصره كه در استان جليل واقع است به نزد دخترى كه در عقد مردى به نام يوسف از خاندان [[حضرت داود]] بود، فرستاده شد. نام اين دختر مريم بود. فرشته وارد شد و به او گفت: «سلام... اى كسى كه مورد لطف هستى، خدا با تو است... . اى مريم; نترس زيرا خداوند به تو لطف فرموده است. تو آبستن خواهى شد و پسرى خواهى زاييد و نام او را | در ماه ششم [[جبرائيل]] فرشته از جانب خدا به شهرى به نام ناصره كه در استان جليل واقع است به نزد دخترى كه در عقد مردى به نام يوسف از خاندان [[حضرت داود]] بود، فرستاده شد. نام اين دختر مريم بود. فرشته وارد شد و به او گفت: «سلام... اى كسى كه مورد لطف هستى، خدا با تو است... . اى مريم; نترس زيرا خداوند به تو لطف فرموده است. تو آبستن خواهى شد و پسرى خواهى زاييد و نام او را عیسی خواهى گذارد...<ref>انجيل لوقا، 1: 26 ـ 32</ref> | ||
در آن روزها به منظور يك سرشمارى عمومى در سراسر دنياى مردم، فرمانى از طرف امپراطور <big>اوغطس</big> صادر شد. وقتى دور اول اين سرشمارى انجام گرفت، كرينيوس فرماندار كل [[سوريه]] بود. پس براى سرشمارى هر كس به شهر خود مى رفت و يوسف نيز از شهر ناصره ى جليل به يهوديه آمد تا در شهر داود كه بيت لحم نام داشت، نام نويسى كند، زيرا او از خاندان داود بود. او مريم را كه در اين موقع در عقد او و باردار بود، همراه خود برد. هنگامى كه در آن جا اقامت داشت، وقت تولد طفل فرارسيد و مريم اولين فرزند خود را كه پسر بود به دنيا آورد. اورا در قنداق پيچيد و در آخورى خوابانيد، زيرا در مسافرخانه جايى براى آنان نبود. <ref>انجيل لوقا، 2: 1 ـ </ref> | در آن روزها به منظور يك سرشمارى عمومى در سراسر دنياى مردم، فرمانى از طرف امپراطور <big>اوغطس</big> صادر شد. وقتى دور اول اين سرشمارى انجام گرفت، كرينيوس فرماندار كل [[سوريه]] بود. پس براى سرشمارى هر كس به شهر خود مى رفت و يوسف نيز از شهر ناصره ى جليل به يهوديه آمد تا در شهر داود كه بيت لحم نام داشت، نام نويسى كند، زيرا او از خاندان داود بود. او مريم را كه در اين موقع در عقد او و باردار بود، همراه خود برد. هنگامى كه در آن جا اقامت داشت، وقت تولد طفل فرارسيد و مريم اولين فرزند خود را كه پسر بود به دنيا آورد. اورا در قنداق پيچيد و در آخورى خوابانيد، زيرا در مسافرخانه جايى براى آنان نبود. <ref>انجيل لوقا، 2: 1 ـ </ref> | ||
مسيحيان، بر اساس تعاليم [[كتاب مقدس]]، اصرار دارند كه محل تولد | مسيحيان، بر اساس تعاليم [[كتاب مقدس]]، اصرار دارند كه محل تولد عیسی را بيت لحم، و محل پرورش او را ناصره، بدانند; زيرا مى خواهند بشارات و پيش گويى ها در مورد رهبر بنى اسرائيل و مسيح موعود را بر حضرت عیسی تطبيق نمايند. | ||
هيروديس پادشاه، از ستاره شناسان مى پرسد: طبق پيشگويى پيامبران، مسيح در كجا بايد به دنيا آيد؟ ايشان پاسخ دادند: بايد در بيت لحم متولد شود; زيرا [[ميكال نبى]] چنين پيش گويى كرده است: اى بيت لحم، اى شهر كوچك، تو در يهوديه دهكده اى بى ارزش نيستى، زيرا از تو پيشوايى ظهور خواهد كرد كه قوم بنى اسرائيل را رهبرى خواهد نمود. | هيروديس پادشاه، از ستاره شناسان مى پرسد: طبق پيشگويى پيامبران، مسيح در كجا بايد به دنيا آيد؟ ايشان پاسخ دادند: بايد در بيت لحم متولد شود; زيرا [[ميكال نبى]] چنين پيش گويى كرده است: اى بيت لحم، اى شهر كوچك، تو در يهوديه دهكده اى بى ارزش نيستى، زيرا از تو پيشوايى ظهور خواهد كرد كه قوم بنى اسرائيل را رهبرى خواهد نمود. | ||
<ref>انجيل متى، 2: 5 و 6</ref> | <ref>انجيل متى، 2: 5 و 6</ref> | ||
[[انجيل متى]] وقتى كه از سكونت | [[انجيل متى]] وقتى كه از سكونت عیسی و والدينش در ناصره خبر مى دهد، اضافه مى كند: | ||
باز در اينجا پيشگويى [[انبيا]] جامه ى عمل پوشيد كه: او ناصرى خوانده خواهد شد. <ref>انجيل متى، 23</ref> | باز در اينجا پيشگويى [[انبيا]] جامه ى عمل پوشيد كه: او ناصرى خوانده خواهد شد. <ref>انجيل متى، 23</ref> | ||
لكن تطبيق آن اخبار بنى اسرائيل بر حضرت | لكن تطبيق آن اخبار بنى اسرائيل بر حضرت عیسی دشوار مى نمايد، زيرا: | ||
<big>اولاً</big>، [[مجوسيان]] يا [[زرتشتيان]] پارسى، آدم پرست نبودند تا براى پرستش كودكى از شرق به بيت لحم سفر كنند. اين در حالى است كه متى مى نويسد: | <big>اولاً</big>، [[مجوسيان]] يا [[زرتشتيان]] پارسى، آدم پرست نبودند تا براى پرستش كودكى از شرق به بيت لحم سفر كنند. اين در حالى است كه متى مى نويسد: | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
<big>ثانياً</big>، مشخص نيست هنگامى كه آنها اين كودك را يافتند، چرا او را ترك گفتند و نه بشارت او را به مجوسيان ديگر دادند و نه خود آنها در زمره ى حواريون آن حضرت قرار گرفتند. | <big>ثانياً</big>، مشخص نيست هنگامى كه آنها اين كودك را يافتند، چرا او را ترك گفتند و نه بشارت او را به مجوسيان ديگر دادند و نه خود آنها در زمره ى حواريون آن حضرت قرار گرفتند. | ||
<big>ثالثاً</big>، نه تنها | <big>ثالثاً</big>، نه تنها عیسی(ع) به تشكيل دولت [[اسرائيل]] نپرداخت و اسرائيليان پراكنده را جمع نكرد، بلكه پس از تولد و آغاز فعاليت او، يهوديان پراكنده تر شده، و اورشليم نابود و [[فلسطين]] منهدم گرديد. | ||
<big>رابعاً</big>، گزارش لوقا درباره ى سرشمارى و اجبار والدين | <big>رابعاً</big>، گزارش لوقا درباره ى سرشمارى و اجبار والدين عیسی به حضور در بيت لحم، نه از نظر تاريخى صحيح است و نه از نظر منطقى. در تاريخ هيچ اثرى از اين سرشمارى وجود ندارد. | ||
در مورد [[ناصرى]] بودن حضرت | در مورد [[ناصرى]] بودن حضرت عیسی نيز ملاحظاتى وجود دارد: | ||
<big>اولاً</big>، اين پيش گويى از انبيا در دست نيست كه شخصى ناصرى ظهور خواهد كرد. | <big>اولاً</big>، اين پيش گويى از انبيا در دست نيست كه شخصى ناصرى ظهور خواهد كرد. | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
# به عیسی بن مریم (ع) عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم. <ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۳۲۶</ref> | # به عیسی بن مریم (ع) عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم. <ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۳۲۶</ref> | ||
= | =عیسی(ع) از نظر كتاب مقدس= | ||
قديمى ترين منبع موجود در مورد هويت حضرت | قديمى ترين منبع موجود در مورد هويت حضرت عیسی(ع) [[كتاب عهد جديد]] است. در رساله هاى پولس و انجيل مرقس كه نخستين نوشته هاى مسيحى اند سخنى از اصل و نسب آن حضرت نيست، كه اين مطلب مى تواند دليلى بر ناآشنايى اين دو نويسنده با گذشته ى تاريخى وى باشد. | ||
در نامه هاى پولس، | در نامه هاى پولس، عیسی(ع) نه يك بشر، بلكه خداوندى است كه براى آمرزش گناهان بشر از آسمان به زمين نزول كرده و پس از [[مصلوب]] شدن، مجدداً به آسمان بازگشته است; بنابراين او نيازى به تاريخ و گذشته و خانواده ندارد. | ||
اما نويسندگان اناجيل متى و لوقا براى پر كردن خلأ موجود در انجيل مرقس شجره نامه اى از حضرت | اما نويسندگان اناجيل متى و لوقا براى پر كردن خلأ موجود در انجيل مرقس شجره نامه اى از حضرت عیسی ذكر مى كنند. <ref>انجيل متى، 1: 1 ـ 18; انجيل لوقا، 3: 23 ـ 28</ref> | ||
درباره ى [[شجره نامه]] ى حضرت | درباره ى [[شجره نامه]] ى حضرت عیسی(ع) لازم است به نكاتى توجه شود: | ||
# شجره نامه ى متى منشأ تاريخى و دقت لازم را ندارد و از درون سسست است; مثلا اجداد حضرت | # شجره نامه ى متى منشأ تاريخى و دقت لازم را ندارد و از درون سسست است; مثلا اجداد حضرت عیسی را به سه دسته ى چهارده نفرى تقسيم نموده است، در حالى كه در دسته ى سوم سيزده نفر ذكر شده اند; بنابراين افتادگى يا اشتباهى صورت گرفته است. | ||
# | # | ||
# اين شجره نامه با شجره نامه اى كه لوقا ذكر مى كند تفاوت هايى دارد و معلوم نمى شود كدام يك صحيح اند. البته شجره نامه اى كه لوقا ذكر مى كند نسبت حضرت | # اين شجره نامه با شجره نامه اى كه لوقا ذكر مى كند تفاوت هايى دارد و معلوم نمى شود كدام يك صحيح اند. البته شجره نامه اى كه لوقا ذكر مى كند نسبت حضرت عیسی را تا حضرت آدم ابوالبشر بيان مى كند كه بيشتر شبيه تخيّل است و محققان به خود اجازه ى تأييد آن را نمى دهند. | ||
# | # | ||
# شجره نامه ى مذبور اگر هم صحيح باشد، شجره نامه ى يوسف، شوهر مريم است، نه شجره نامه ى | # شجره نامه ى مذبور اگر هم صحيح باشد، شجره نامه ى يوسف، شوهر مريم است، نه شجره نامه ى عیسی; زيرا مسيحيان معتقدند كه عیسی از روح القدس است، نه از يوسف. <ref>انجيل لوقا، 1: 26 ـ 37; انجيل متى، 1: 18 ـ 22</ref> | ||
# | # | ||
مسيحيان اصرار دارند كه در شجره نامه بر دو مطلب تأكيد گردد: | مسيحيان اصرار دارند كه در شجره نامه بر دو مطلب تأكيد گردد: | ||
يكى رساندن نسب | يكى رساندن نسب عیسی به داود، تا بتوانند پيش گويى عهد عتيق را در مورد [[منجى]] و مصلحى كه از نسل داود خواهد آمد و پادشاهى او را زنده خواهد كرد، <ref>اشعياء، 11: 1، و 2: 4</ref> بر حضرت عیسی تطبيق دهند; و ديگرى، رساندن نسب وى به اسحاق; زيرا در كتاب مقدس آمده است: | ||
«ابراهيم، اسحاق را براى قربانى به قربانگاه برد و خداوند گوسفندى فديه ى او كرد تا با زنده ماندنش مصلح جهانى از نسل او پديد آيد.» <ref>برگرفته از: پيدايش، 22: 1، يهوديان و مسيحيان معتقدند كه حضرت ابراهيم، اسحقاق را به قربانگاه برد، برخلاف مسلمانان كه معتقدند حضرت اسماعيل، ذبيح الله است</ref> | «ابراهيم، اسحاق را براى قربانى به قربانگاه برد و خداوند گوسفندى فديه ى او كرد تا با زنده ماندنش مصلح جهانى از نسل او پديد آيد.» <ref>برگرفته از: پيدايش، 22: 1، يهوديان و مسيحيان معتقدند كه حضرت ابراهيم، اسحقاق را به قربانگاه برد، برخلاف مسلمانان كه معتقدند حضرت اسماعيل، ذبيح الله است</ref> | ||
ولى طبق آن شجره نامه، اين دو پيامبر از اجداد يوسف، شوهر مريم مى شوند، نه خود | ولى طبق آن شجره نامه، اين دو پيامبر از اجداد يوسف، شوهر مريم مى شوند، نه خود عیسی; مگر اين كه به سبب قرابت خانوادگى يوسف و مريم، آن دو را از اجداد مريم هم به حساب آوريم. | ||
در انجيل لوقا آمده است: «و بر حسب گمان خلق او | در انجيل لوقا آمده است: «و بر حسب گمان خلق او عیسی- پسر يوسف بن هالى...». <ref>انجيل لوقا 3 : 23</ref> | ||
معلوم نيست كه عبارت «برحسب گمان خلق» را خود لوقا ذكر كرده است، يا آن چنان كه برخى محققين معتقدند، از اضافاتى است كه بعدها وارد انجيل شده است. <ref>كارل كائوتسكى، بنيادهاى مسيحيت، ص 35; به نقل از: محمد رضا زيبايى نژاد، مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 43</ref> در هر حال اين تعارض وجود دارد كه بالاخره آيا | معلوم نيست كه عبارت «برحسب گمان خلق» را خود لوقا ذكر كرده است، يا آن چنان كه برخى محققين معتقدند، از اضافاتى است كه بعدها وارد انجيل شده است. <ref>كارل كائوتسكى، بنيادهاى مسيحيت، ص 35; به نقل از: محمد رضا زيبايى نژاد، مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 43</ref> در هر حال اين تعارض وجود دارد كه بالاخره آيا عیسی پسر يوسف است، يا چنان كه در جاى ديگر كتاب مقدس به آن تصريح شده، <ref> انجيل لوقا، 1: 35; انجيل متى، 1: 21</ref> عیسی متولد از روح القدس است؟ | ||
=عروج حضرت عیسی (ع)= | =عروج حضرت عیسی (ع)= |
نسخهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۴
نام | حضرت عیسی (ع) • عبری: ישוע • یونانی باستان: Ἰησοῦς |
---|---|
معنای اسم | عیسی در زبان عبری به معنی نجات دهنده است |
ولادت | ۴ قبل از میلاد یهودیه • امپراتوری روم |
زادگاه | ناصره جلیل |
مدت عمر | ۳۳ سال |
محل مبعوث شدن | فلسطین |
وفات | ۳۰–۳۳ میلادی اورشلیم • امپراتوری روم |
علت وفات | مصلوب شدن |
نام پدر | یوسف نجار |
نام مادر | مریم (به عقیدهٔ مسیحیان پسر خدا بود) |
حضرت عیسی (ع)، پیامبر مسیحیان و یکی از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است. کتاب آسمانی او انجیل نام دارد و او آخرین پیامبر قبل از پیامبر اسلام (ص) و از بشارت دهندگان به ظهور آن حضرت بود. حضرت عیسی (ع) داراى مقام امامت بود. از معجزات اوست: خلق مرغ، زنده کردن مردگان، شفای کور مادرزاد و برصى و خبر دادن از غیب.
مطابق با قرآن عیسی (ع) به گونهای اعجازآمیز از مادری باکره و مقدس متولد شد و سپس در گهواره شروع به سخن گفتن کرد و پیامبری خود را بشارت داد.
مسیحیان بر این باورند که عیسی (ع) توسط یهود به صلیب کشیده شده و به شهادت رسیده است اما مطابق با قرآن هنگامی که یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، خداى تعالى او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد.
ولادت حضرت عیسی (ع)
حضرت عیسی (ع) فرزند مریم دختر عمران است که خداوند او را برگزیده بر تمام زنان عالم برتری داد. [۱] ولادت حضرت عیسی (ع) ولادتی خاص است. مطابق با قرآن خداوند به حضرت مریم که معتکف در مسجد[۲] بود بشارت داد که به زودی صاحب فرزندی می گردد که از مقربان درگاه الهی خواهد شد. [۳]
سپس خداى تعالى روح را (که یکى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به این که بزودى از پسرش معجزات عجیبى ظهور می کند و نیز خبر داد که خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیلش می آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائیل گسیلش می دارد، رسولى داراى آیات بینات، و نیز به مریم از شان پسرش و سرگذشت او خبر داد، آن گاه در مریم بدمید و او را حامله کرد. مریم سپس به مکانى دور منتقل شد و در آن جا درد زائیدنش گرفت و درد زائیدن او را به طرف تنه نخله اى کشانید و با خود می گفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد می برد، در این هنگام ندا شنید که:
غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندى چون من خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى، بگو من براى رحمان روزه گرفته ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمیگویم. [۴]
مریم سپس به میان مردم آمد در حالى که فرزندش را در آغوش داشت. آنها وقتى او را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وى طعنه زدند و او را سرزنش نمودند چون دیدند دخترى شوهر نرفته بچه دار شده است، گفتند: اى مریم چه عمل شگفت آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت بدکار! مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم که کودکى در گهواره است، در این جا عیسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از پیامبران کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که می میرم و روزى که زنده برمی خیزم. [۵]
قرآن ولادت آن حضرت را با ولادت حضرت آدم (ع) مشابه دانسته است [۶] از این جهت که او نیز همچون حضرت آدم (ع) بدون پدر متولد شد. [۷]
تاريخ تولد حضرت عیسی(ع)
در ابتدا چنين به نظر مى رسد كه تاريخ تولد حضرت عیسی كاملا روشن است، چرا كه خود مبدأ تاريخ گرديده و ساير حوادث تاريخى را با ميلاد وى مى سنجند، اما واقعيت اين است كه اين تاريخ ميلادى در ارتباط با تولد حضرت عیسی دقيق نيست.
به نظر عجيب مى آيد اگر بگوييم كه عیسی در سال 4 قبل از ميلاد، يا يكى دو سال قبل از آن متولد شده باشد، در اين وقت هرودس كبير هم چنان بر تخت سلطنت يهود نشسته بود و اين معنا به ضميمه ى قراينى چند، از جمله عبارت لوقا در انجيل كه مى گويد: عیسی در سال يازدهم سلطنت تيبريوس قيصر متولد شد، ما را ناگزير مى سازد كه تاريخ ميلاد واقعى او را چند سال به عقب ببريم. [۸]
هم چنين گزارش متى در مورد بازگشت يوسف و مريم به ناصره در زمان آركلائوس [۹] با مدارك تاريخى منطبق نيست و او پس از هرودس به سلطنت نرسيد. [۱۰]
به هر حال روايات اناجيل در مورد تاريخ تولد حضرت عیسی فاقد ارزش تاريخى است. در مورد روز تولد حضرت عیسی نيز خبر مستندى در دست نيست و آن چه سنت مسيحى بر آن قرار گرفته است (كه روز 25 دسامبر تاريخ تولد حضرت عیسی باشد) مطابق با تصميم كليساهاى روم و غرب در سال 354 ميلادى است و بيشتر جنبه ى سياسى دارد:
در پاره اى از كشورهاى اروپايى به ويژه روم، آيين مهرپرستى [۱۱] بسيار رواج داشت، روز 25 دسامبر، روز جشن اصلى آيين مهرپرستى، يعنى روز زايش آفتاب شكست ناپذير بود. در چنين روزى جشن هاى بسيارى بر پا مى شد و گرايندگان بسيارى به انجام مراسم و شعايرى مى پرداختند. كشيشان و كليسا از اين موقعيت استفاده كردند و بدون توجه به مخالفت هاى بسيار كه ابراز شد، [۱۲] اين روز را روز تولد عیسی اعلام، و بدين وسيله، از جريانى مخالف جلوگيرى كردند. [۱۳]
نسب حضرت عیسی (ع)
از آنجا که نسب حضرت مریم به نقلی به حضرت سلیمان و از طریق ایشان به حضرت یعقوب (ع) می رسد.[۱۴] حضرت عیسی (ع) نیز از انبیاء بنی اسرائیل (فرزندان حضرت یعقوب (ع) محسوب می شود.
محل تولد و زندگى حضرت عیسی(ع)
از عهد جديد برمى آيد كه حضرت مريم در شهرى به نام ناصره در استان جليل از فرشته ى وحى باردار شد، ولى فرزندش را در بيت لحم به دنيا آورد: در ماه ششم جبرائيل فرشته از جانب خدا به شهرى به نام ناصره كه در استان جليل واقع است به نزد دخترى كه در عقد مردى به نام يوسف از خاندان حضرت داود بود، فرستاده شد. نام اين دختر مريم بود. فرشته وارد شد و به او گفت: «سلام... اى كسى كه مورد لطف هستى، خدا با تو است... . اى مريم; نترس زيرا خداوند به تو لطف فرموده است. تو آبستن خواهى شد و پسرى خواهى زاييد و نام او را عیسی خواهى گذارد...[۱۵]
در آن روزها به منظور يك سرشمارى عمومى در سراسر دنياى مردم، فرمانى از طرف امپراطور اوغطس صادر شد. وقتى دور اول اين سرشمارى انجام گرفت، كرينيوس فرماندار كل سوريه بود. پس براى سرشمارى هر كس به شهر خود مى رفت و يوسف نيز از شهر ناصره ى جليل به يهوديه آمد تا در شهر داود كه بيت لحم نام داشت، نام نويسى كند، زيرا او از خاندان داود بود. او مريم را كه در اين موقع در عقد او و باردار بود، همراه خود برد. هنگامى كه در آن جا اقامت داشت، وقت تولد طفل فرارسيد و مريم اولين فرزند خود را كه پسر بود به دنيا آورد. اورا در قنداق پيچيد و در آخورى خوابانيد، زيرا در مسافرخانه جايى براى آنان نبود. [۱۶]
مسيحيان، بر اساس تعاليم كتاب مقدس، اصرار دارند كه محل تولد عیسی را بيت لحم، و محل پرورش او را ناصره، بدانند; زيرا مى خواهند بشارات و پيش گويى ها در مورد رهبر بنى اسرائيل و مسيح موعود را بر حضرت عیسی تطبيق نمايند.
هيروديس پادشاه، از ستاره شناسان مى پرسد: طبق پيشگويى پيامبران، مسيح در كجا بايد به دنيا آيد؟ ايشان پاسخ دادند: بايد در بيت لحم متولد شود; زيرا ميكال نبى چنين پيش گويى كرده است: اى بيت لحم، اى شهر كوچك، تو در يهوديه دهكده اى بى ارزش نيستى، زيرا از تو پيشوايى ظهور خواهد كرد كه قوم بنى اسرائيل را رهبرى خواهد نمود. [۱۷] انجيل متى وقتى كه از سكونت عیسی و والدينش در ناصره خبر مى دهد، اضافه مى كند: باز در اينجا پيشگويى انبيا جامه ى عمل پوشيد كه: او ناصرى خوانده خواهد شد. [۱۸] لكن تطبيق آن اخبار بنى اسرائيل بر حضرت عیسی دشوار مى نمايد، زيرا:
اولاً، مجوسيان يا زرتشتيان پارسى، آدم پرست نبودند تا براى پرستش كودكى از شرق به بيت لحم سفر كنند. اين در حالى است كه متى مى نويسد: چند مجوس ستاره شناس از مشرق زمين به اورشليم آمده پرسيدند: كجاست كودكى كه بايد پادشاه يهود گردد؟ ما ستاره ى او را در سرزمين هاى دوردست شرق ديده ايم و آمده ايم تا او را بپرستيم. [۱۹]
ثانياً، مشخص نيست هنگامى كه آنها اين كودك را يافتند، چرا او را ترك گفتند و نه بشارت او را به مجوسيان ديگر دادند و نه خود آنها در زمره ى حواريون آن حضرت قرار گرفتند.
ثالثاً، نه تنها عیسی(ع) به تشكيل دولت اسرائيل نپرداخت و اسرائيليان پراكنده را جمع نكرد، بلكه پس از تولد و آغاز فعاليت او، يهوديان پراكنده تر شده، و اورشليم نابود و فلسطين منهدم گرديد.
رابعاً، گزارش لوقا درباره ى سرشمارى و اجبار والدين عیسی به حضور در بيت لحم، نه از نظر تاريخى صحيح است و نه از نظر منطقى. در تاريخ هيچ اثرى از اين سرشمارى وجود ندارد. در مورد ناصرى بودن حضرت عیسی نيز ملاحظاتى وجود دارد:
اولاً، اين پيش گويى از انبيا در دست نيست كه شخصى ناصرى ظهور خواهد كرد.
ثانياً، اصلا شهرى به نام ناصره، در زمان ميلاد حضرت مسيح وجود نداشته است. بله، قريه ى كوچكى (كه به هيچ وجه نمى توان آن را شهر ناميد) وجود داشته كه از قرن چهارم ميلادى زيارتگاه مسيحيان شده است.
ثالثاً، احتمالاً مراد از پيش گويى ها، ناضرى بودن به معناى نذر و وقف خدا بودن يا به معناى «مواظب بر اجراى دقيق مراسم دينى بودن» است، نه ناصرى به معناى انتساب به شهر ناصره. [۲۰]
نام حضرت عیسی (ع)
در اقرب الموارد گوید: عیسى لفظى است عبرانى یا سریانى. به قولى آن مقلوب یسوع است که آن نیز عبرانى است. [۲۱]
در المیزان در مورد معنای عیسی آمده است: اصل عیسى یشوع است و آن را نجات دهنده تفسیر کرده اند. [۲۲]
نام دیگری که برای عیسی (ع) در قرآن آمده مسیح است. طبرسی در جوامع الجامع گفته است: اصل مسیح در عبرانی مشیحا بوده که معنایش مبارک است.[۲۳] همانگونه که خود گفت: «وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ» [۲۴]
نبوت حضرت عیسی (ع)
حضرت عیسی (ع) به سوى بنى اسرائیل گسیل شد و مامور شد تا ایشان را به سوى دین توحید بخواند، و ابلاغ کند که من آمده ام به سوى شما و با معجزه اى از ناحیه پروردگارتان آمده ام و آن این است که براى شما (و پیش رویتان) از گل چیزى به شکل مرغ می سازم و سپس در آن می دمم، به اذن خدا مرغ زنده اى می شود و من کور مادرزاد و برصى غیر قابل علاج را شفا مىدهم و مردگان را به اذن خدا زنده مىکنم و بدانچه مىخورید و بدانچه در خانه هایتان ذخیره مىکنید خبر مىدهم، که در این براى شما آیتى است بر این که خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.
عیسى (ع) مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت موسى (ع) است دعوت می کرد، چیزى که هست بعضى از احکام موسى را نسخ نمود و آن حرمت پاره اى از چیزها است که در تورات به منظور گوشمالى و سختگیرى بر یهود حرام شده بود و بارها می فرمود: من با حکمت به سوى شما گسیل شده ام، تا برایتان بیان کنم آن چه را که مورد اختلاف شما است و نیز می فرمود: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم، در حالى که تورات را که کتاب آسمانى قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالى که بشارت می دهم به رسولى که بعد از من میآید و نامش احمد است.
عیسى (ع) به وعده هایى که داده بود که فلان و فلان معجزه را آورده ام وفا کرد، هم مرغ خلق کرد و هم مردگان را زنده کرد و هم کور مادرزاد و برصى را شفا داد و هم به اذن خدا از غیب خبر داد.
عیسى (ع) همچنان بنى اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت کرد تا وقتى که از ایمان آوردنشان مایوس شد، و وقتى طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمی که به وى ایمان آورده بودند چند نفر حوارى انتخاب کرد تا او را در راه خدا یارى کنند.
از سوى دیگر یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولى خداى تعالى او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد و مساله عیسى علیه السلام براى یهود مشتبه شد، بعضى خیال کردند که او را کشتند، بعضى دیگر پنداشتند که به دارش آویختند، خداى تعالى فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد.[۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰]
حضرت عیسی (ع) در قرآن
حضرت عیسی (ع) در قرآن ۲۵ بار به عنوان عیسی، و ۱۳ بار به عنوان مسیح یاد شده است. حضرت عیسی یکی از پنج پیامبر صاحب شریعت [۳۱] و از پیامبران اولو العزم است. مطابق با قرآن حضرت عیسی(ع) ، بنده خدا [۳۲] و رسول به سوى بنى اسرائیل [۳۳] و یکى از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت بوده و کتابى به نام انجیل داشت . [۳۴]
خداى تعالى نام او را مسیح عیسى نهاد [۳۵] و کلمة اللَّه و روحى از خدا خواند ، و داراى مقام امامت [۳۶] و از گواهان اعمال [۳۷] ، و بشارت دهندگان به آمدن پیامبر اسلام بود [۳۸] ، وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین بود. [۳۹] او از برگزیدگان بود [۴۰] ، مبارک بود هر جا که باشد، تزکیه شده بود، آیتى بود براى مردم و رحمتى از خدا بود و احسانگرى به مادرش، و از زمره کسانى بود که خداى تعالى به ایشان سلام کرد [۴۱] و از کسانى بود که خدا کتاب و حکمتش آموخت. [۴۲] [۴۳] آیات زیر آیاتی هستند که نام حضرت عیسی (ع) یا جریانی مرتبط با آن حضرت در آنها ذکر شده است:
- سوره بقره، آیه ۸۷
- سوره بقره، آیه ۲۵۳
- سوره آل عمران، آیه ۴۵-۴۹
- سوره آل عمران، آیه ۸۴
- سوره نساء، آیه ۱۵۷-۱۵۸
- سوره مائده، آیه ۱۱۰-۱۱۶
- سوره انعام، آیه ۸۵
- سوره مریم، آیه ۲۰-۳۴
- سوره زخرف، آیه ۶۳-۶۵
- سوره صف، آیه ۶-۱۴
چند نمونه از آیاتی که نام حضرت عیسی (ع) در آنها آمده است:
- «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ»: یاد کن هنگامیرا که فرشتگان گفتند: اى مریم، خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح، عیسى بن مریم است مژده می دهد، در حالى که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است. [۴۴]
- «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ»: و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را یاد کن که جملگى از شایستگان بودند. [۴۵]
- «إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»: در واقع مثل عیسى نزد خدا همچون مثل خلقت آدم است که او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: باش پس وجود یافت. [۴۶]
حضرت عیسی (ع) در روایات
- امام صادق (ع)[۴۷] : بدانید که اگر کسی عیسی بن مریم را انکار کند و به نبوت دیگر پیامبران اعتراف نماید، ایمان نیاورده است. [۴۸]
- امام علی(ع)[۴۹] در وصف عیسی (ع) : و اگر خواهی، از عیسی بن مریم (ع) برایت بگویم. او سنگ را بالش خود میکرد و جامه خشن میپوشید و نان خشک و گلوآزار میخورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتاب گیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان میرویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او! [۵۰]
- پیامبر خدا (ص) : ای ام ایمن، مگر نمیدانی که برادرم عیسی شامی را برای صبحانه نگه نمیداشت و صبحانه ای را برای شام؟ از برگ درختان تغذیه میکرد و از آب باران میآشامید، پلاس میپوشید و هر جا شب میرسید همان جا بیتوته میکرد و میگفت: هر روزی، روزی خود را میآورد. [۵۱]
- سخنان نجواآمیز خدای تعالی با (ع) : ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش میکنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با برکت بودی. گواهی میدهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با نافله ها به من نزدیک شو و به من توکل کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به ولایت و دوستی برمگزین که تو را تنها میگذارم. [۵۲]
- امام صادق (ع) : یکی از روش های عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی (ع) همراهی میکرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی (ع) از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی (ع) رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد... لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید. [۵۳]
- پیامبر خدا(ص) : عیسی بن مریم بر گوری گذشت که صاحب آن عذاب میکشید. سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمیشود. عرض کرد: پروردگارا، پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب میشد و امسال که از آن میگذرم دیگر عذاب نمیکشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: ای روح الله ، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی را سرپرستی نمود و من به خاطر این کارهای فرزندش، او را آمرزیدم. [۵۴]
- به عیسی بن مریم (ع) عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم. [۵۵]
عیسی(ع) از نظر كتاب مقدس
قديمى ترين منبع موجود در مورد هويت حضرت عیسی(ع) كتاب عهد جديد است. در رساله هاى پولس و انجيل مرقس كه نخستين نوشته هاى مسيحى اند سخنى از اصل و نسب آن حضرت نيست، كه اين مطلب مى تواند دليلى بر ناآشنايى اين دو نويسنده با گذشته ى تاريخى وى باشد.
در نامه هاى پولس، عیسی(ع) نه يك بشر، بلكه خداوندى است كه براى آمرزش گناهان بشر از آسمان به زمين نزول كرده و پس از مصلوب شدن، مجدداً به آسمان بازگشته است; بنابراين او نيازى به تاريخ و گذشته و خانواده ندارد. اما نويسندگان اناجيل متى و لوقا براى پر كردن خلأ موجود در انجيل مرقس شجره نامه اى از حضرت عیسی ذكر مى كنند. [۵۶]
درباره ى شجره نامه ى حضرت عیسی(ع) لازم است به نكاتى توجه شود:
- شجره نامه ى متى منشأ تاريخى و دقت لازم را ندارد و از درون سسست است; مثلا اجداد حضرت عیسی را به سه دسته ى چهارده نفرى تقسيم نموده است، در حالى كه در دسته ى سوم سيزده نفر ذكر شده اند; بنابراين افتادگى يا اشتباهى صورت گرفته است.
- اين شجره نامه با شجره نامه اى كه لوقا ذكر مى كند تفاوت هايى دارد و معلوم نمى شود كدام يك صحيح اند. البته شجره نامه اى كه لوقا ذكر مى كند نسبت حضرت عیسی را تا حضرت آدم ابوالبشر بيان مى كند كه بيشتر شبيه تخيّل است و محققان به خود اجازه ى تأييد آن را نمى دهند.
- شجره نامه ى مذبور اگر هم صحيح باشد، شجره نامه ى يوسف، شوهر مريم است، نه شجره نامه ى عیسی; زيرا مسيحيان معتقدند كه عیسی از روح القدس است، نه از يوسف. [۵۷]
مسيحيان اصرار دارند كه در شجره نامه بر دو مطلب تأكيد گردد: يكى رساندن نسب عیسی به داود، تا بتوانند پيش گويى عهد عتيق را در مورد منجى و مصلحى كه از نسل داود خواهد آمد و پادشاهى او را زنده خواهد كرد، [۵۸] بر حضرت عیسی تطبيق دهند; و ديگرى، رساندن نسب وى به اسحاق; زيرا در كتاب مقدس آمده است: «ابراهيم، اسحاق را براى قربانى به قربانگاه برد و خداوند گوسفندى فديه ى او كرد تا با زنده ماندنش مصلح جهانى از نسل او پديد آيد.» [۵۹] ولى طبق آن شجره نامه، اين دو پيامبر از اجداد يوسف، شوهر مريم مى شوند، نه خود عیسی; مگر اين كه به سبب قرابت خانوادگى يوسف و مريم، آن دو را از اجداد مريم هم به حساب آوريم.
در انجيل لوقا آمده است: «و بر حسب گمان خلق او عیسی- پسر يوسف بن هالى...». [۶۰] معلوم نيست كه عبارت «برحسب گمان خلق» را خود لوقا ذكر كرده است، يا آن چنان كه برخى محققين معتقدند، از اضافاتى است كه بعدها وارد انجيل شده است. [۶۱] در هر حال اين تعارض وجود دارد كه بالاخره آيا عیسی پسر يوسف است، يا چنان كه در جاى ديگر كتاب مقدس به آن تصريح شده، [۶۲] عیسی متولد از روح القدس است؟
عروج حضرت عیسی (ع)
گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (ع)، وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیهالسّلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیهالسّلام) شخصی بنام یهودا اسخر یوطی را به قتل رساندند. [۶۳]
عروج حضرت عیسی (ع) به روایت قرآن
قرآن کریم داستان کشتن حضرت عیسی (ع) را چنین نقل میکند: «و گفتارشان که: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالیکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند، • بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حکیم است.» [۶۴] [۶۵]
عروج حضرت عیسی (ع) به روایت حدیث
حدیث موثقی از حضرت رضا(ع) منقول است که: «مشتبه نشد امر کشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجتهای خدا بر مردم به غیر از عیسی بن مریم که او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض کردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید...» [۶۶]
چگونگی وفات حضرت عیسی (ع)
نسبت به وفات حضرت عیسی (ع) اختلاف نظر وجود دارد و لذا مرحوم علامه مجلسی[۶۷] بعد از ذکر آیه ۵۵ سوره آل عمران [۶۸] که درباره حضرت عیسی (ع) توّفی به کار برده شده میفرماید:
در تفسیر این آیه بعضی گفتهاند توّفی به معنی مرگ است و خداوند اول او را میمیراند و بعد از سه ساعت او را زنده کرده و به آسمان میبرد و بعضی گفتهاند که مردن آن حضرت بعد از آمدن، زمین در آخر الزمان خواهد بود. [۶۹]
پانویس
- ↑ سوره آل عمران، آیه 42
- ↑ ر.ک:مقاله مسجد
- ↑ سوره آل عمران، آیه 45
- ↑ سوره مریم، آیه ۲۰-۲۷
- ↑ سوره مریم، آیه ۲۷-۳۴
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۵۲
- ↑ المیزان، ج۳، ص۲۱۲
- ↑ جان بى. ناس، تاريخ جامع اديان، ص 582
- ↑ انجيل متى، 2: 22
- ↑ جلال الدين آشتيانى، تحقيقى در دين مسيح، ص 147
- ↑ Mithraism
- ↑ مسيحيان ابتدا ششم ژانويه را به عنوان تولد مسيح جشن مى گرفتند و كليساى شرق، كليساى غرب را به خاطر اعلام 25 دسامبر به عنوان روز تولد عیسی محكوم و به خورشيدپرستى متهم كرد. همان، ص 148
- ↑ هاشم رضى، اديان بزرگ جهان، ص 471
- ↑ أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج۲، ص۱۳
- ↑ انجيل لوقا، 1: 26 ـ 32
- ↑ انجيل لوقا، 2: 1 ـ
- ↑ انجيل متى، 2: 5 و 6
- ↑ انجيل متى، 23
- ↑ انجيل متى، 2
- ↑ جلال الدين آشتيانى، تحقيقى در دين مسيح، ص 151 و نيز ر.ك: محمدر ضا زيبايى نژاد، مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 47
- ↑ قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۸۲
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج۳، ص۱۹۴
- ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۱۷۴
- ↑ سوره مریم، آیه ۳۱
- ↑ سوره آل عمران۴۵-۵۸
- ↑ سوره زخرف، ۶۳-۶۵
- ↑ سوره صف، ۶-۱۴
- ↑ سوره مائده، ۱۱۰-۱۱۱
- ↑ سوره نساء، ۱۵۷-۱۵۸
- ↑ ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۱
- ↑ سوره شوری، آیه ۱۳
- ↑ سوره مریم، آیه ۳۰
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۹
- ↑ سوره احزاب، آیه ۷، سوره شورى، آیه ۱۳، سوره مائده، آیه ۴۶
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۷۱
- ↑ سوره احزاب آیه ۷
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۵۹، سوره مائده، آیه ۱۱۷
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۳۳
- ↑ سوره مریم، آیه ۱۹-۳۳
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۸
- ↑ ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۴
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵
- ↑ سوره انعام، آیه ۸۵
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۵۹
- ↑ ر.ک:مقاله امام صادق (ع)
- ↑ الأنوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة، ج۴، ص۴۹۶
- ↑ ر.ک:مقاله امام علی(ع)
- ↑ سیره نبوى «منطق عملى»، مصطفى دلشاد تهرانى، ج۱، ص۲۹۲
- ↑ حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج۲، ص۲۸۱
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۲۸۹
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۲۵۴
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن (سید هاشم بحرانى )، ج۳، ص۷۱۱
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۳۲۶
- ↑ انجيل متى، 1: 1 ـ 18; انجيل لوقا، 3: 23 ـ 28
- ↑ انجيل لوقا، 1: 26 ـ 37; انجيل متى، 1: 18 ـ 22
- ↑ اشعياء، 11: 1، و 2: 4
- ↑ برگرفته از: پيدايش، 22: 1، يهوديان و مسيحيان معتقدند كه حضرت ابراهيم، اسحقاق را به قربانگاه برد، برخلاف مسلمانان كه معتقدند حضرت اسماعيل، ذبيح الله است
- ↑ انجيل لوقا 3 : 23
- ↑ كارل كائوتسكى، بنيادهاى مسيحيت، ص 35; به نقل از: محمد رضا زيبايى نژاد، مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 43
- ↑ انجيل لوقا، 1: 35; انجيل متى، 1: 21
- ↑ پورمیر، میر جلال، داستانهائی از پیامبران (۶)، حضرت عیسی (علیهالسّلام)، ص۳۸
- ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۵۷.
- ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۵۸
- ↑ مجلسی، محمدباقر، تاریخ پیامبران و بعضی از قصههای قرآن (حیوة القلوب ج۲)، ص۱۱۹۳
- ↑ ر.ک:مقاله علامه مجلسی
- ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۵۵
- ↑ مجلسی، محمدباقر، تاریخ پیامبران و بعضی از قصههای قرآن (حیوة القلوب ج۲)، ص۱۱۸۷