اخنسیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


اخنسيه‏ اصحاب اخنس بن قيس از ثعالبه از فرق «خوارج» هستند.
از جمله فرقه ضاله‌ای که از [[خوارج]] منشعب شده است، فرقه اخنسیه می‌باشد. اینان از اصحاب [[اخنس بن قيس]] از [[ثعالبه]]هستند.
 
==موسس==
 
رئیس این فرقه اخنس بن قیس است. <ref> نائینی، جلال، توضيح الملل، ص ۱۶۷.</ref><ref>الرسعنى، عبد الرزاق، مختصر الفرق بين الفرق، ص ۸۶.</ref>  <ref>بغدادی، عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص۵۴-۵۵.</ref>اخنس در لغت به معنای متعددی آمده است، خنس یعنی کنار رفتن. واپس ماندن. <ref>قرشی سید علی اکبر، قاموس قرآ ن، ج۲، ص۳۰۸، تهران، دار الکتب الاسلامی، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم.</ref> خنس کسی که دارای بینی کج بوده و سر بینی او بلند باشد.<ref>مهیار رضا، فرهنگ ابجدی عربی –فارسی، ص۳۲.</ref>


==تاریخچه==
==تاریخچه==


در طول تاریخ اسلام، گروهای انحرافی زیادی پیدا شده است که هر کدام  به نوعی ضربه‌ای سختی به دین اسلام وارد کرده‌اند که از شاخص ترین آن  خوارج می‌باشد.این گروه  بعد از رسول خدا صلوات الله علیه و در زمان امیرالمومنین خروج کرده  در برابر حضرت قرار گرفتند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)‌ درباره آن ها چنین فرمود: «فاذا خرجوا فاقتلوهم ثم اذا خرجوا فاقتلوهم؛ هنگامی که خروج کنند آن ها را به قتل برسانید سپس هنگامی که خروج کنند آن ها را به قتل برسانید. <ref>مجلسی محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۸، بیروت لبنان مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق.</ref>
در طول [[تاریخ اسلام]]، گروهای انحرافی زیادی پیدا شده است که هر کدام  به نوعی ضربه‌ای سختی به دین اسلام وارد کرده‌اند که از شاخص ترین آن  خوارج می‌باشد.این گروه  بعد از رسول خدا صلوات الله علیه و در زمان [[امیرالمومنین]] خروج کرده  در برابر حضرت قرار گرفتند. [[پیامبر]] (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)‌ درباره آن ها چنین فرمود: «فاذا خرجوا فاقتلوهم ثم اذا خرجوا فاقتلوهم؛ هنگامی که خروج کنند آن ها را به قتل برسانید سپس هنگامی که خروج کنند آن ها را به قتل برسانید. <ref> [[محمد باقر مجلسی]]، [[بحار الانوار]]، [[بیروت]]  مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق ج۲۲، ص۳۸.</ref>
از جمله فرقه ضاله‌ای که از خوارج به وجود آمد، فرقه اخنسیه می‌باشد.
 
==موسس==


رئیس این فرقه اخنس بن قیس است. <ref>نائینی، جلال، توضيح الملل، ص ۱۶۷.</ref><ref>الرسعنى، عبد الرزاق، مختصر الفرق بين الفرق، ص ۸۶.</ref>  <ref>بغدادی، عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص۵۴-۵۵.</ref>اخنس در لغت به معنای متعددی آمده است، خنس یعنی کنار رفتن. واپس ماندن. <ref>قرشی سید علی اکبر، قاموس قرآ ن، ج۲، ص۳۰۸، تهران، دار الکتب الاسلامی، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم.</ref> خنس کسی که دارای بینی کج بوده و سر بینی او بلند باشد.<ref>مهیار رضا، فرهنگ ابجدی عربی –فارسی، ص۳۲.</ref>


==عقاید اخنسیه==
==عقاید اخنسیه==


اخنس در آغاز كار در موالات (مهربانى) با كودكان با «ثعالبه» هم داستان بود.سپس از آنان روى گردانيد و گفت بر ماست كه درباره همه كسانى كه در «دار تقيه» هستند، درنگ كرده بازايستيم آن گاه به دوست گرفتن يا كافر شمردن آنان دست يازيم.ايشان پنهانى و ناگهانى كشتن مخالفان را ناروا دانسته، گفتند اگر كسى از اهل قبله بر ايشان پيش دستى به جنگ كند و سپس زينهار خواهد، بايد پذيرفت.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 42</ref>این گروه حق جنگ ابتدایی با اهل قبله ندارند تا اینک ه آن ها را به دین دعوت کنند اگر امتناع کردند کشته می‌شوند مگر اینکه بعینه برخلاف حرف شان علم پیدا کنیم و همچنین گفته شده است که آن ها ازدواج زنان مسلمان را با مشرکان قوم خودشان که اصحاب کبائر هستند جایز می‌دانند.<ref>شهرستانی محمد بن عبد الکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۳۱، تحقیق، محمد سید کیلانی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۴.</ref> اخنس را بدین گفتار پیروانی فراهم گشت. اخنس از دیگر ثعالبه بیزاری جست و ثعالبه هم از انها دوری و بیزاری جستند.<ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، پیشین، ص۸۰، تحقیق مجدی فتحی السید، قاهره، مکتبة التوفیقیه.</ref> همچنین مولا می‌تواند زکات عبدش را بگیرد و اگر عبد فقیر و محتاج شد زکاتش را به او پرداخت کند.<ref>قاضی السید نور الله الحسینی المرعشی التستری، احقاق الحق وازهاق الباطل، ج۳۲، ص۵۲۴-۵۲۵، باتعلیقات لسید شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، طبع اول، ۱۴۱۷ ه.</ref>
اخنس در آغاز كار در موالات (مهربانى) با كودكان با «ثعالبه» هم داستان بود.سپس از آنان روى گردانيد و گفت بر ماست كه درباره همه كسانى كه در «دار تقيه» هستند، درنگ كرده بازايستيم آن گاه به دوست گرفتن يا كافر شمردن آنان دست يازيم.ايشان پنهانى و ناگهانى كشتن مخالفان را ناروا دانسته، گفتند اگر كسى از اهل قبله بر ايشان پيش دستى به جنگ كند و سپس زينهار خواهد، بايد پذيرفت.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 42</ref>این گروه حق جنگ ابتدایی با اهل قبله ندارند تا اینکه آن ها را به دین دعوت کنند اگر امتناع کردند کشته می‌شوند مگر اینکه به عینه برخلاف حرف شان علم پیدا کنیم و همچنین گفته شده است که آن ها ازدواج زنان مسلمان را با [[مشرکان]] قوم خودشان که اصحاب کبائر هستند جایز می‌دانند.<ref>[[شهرستانی محمد بن عبد الکریم]]، [[الملل والنحل]]، ج۱، ص۱۳۱، تحقیق، محمد سید کیلانی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۴.</ref> اخنس را بدین گفتار پیروانی فراهم گشت. اخنس از دیگر ثعالبه بیزاری جست و ثعالبه هم از انها دوری و بیزاری جستند.<ref>[[بغدادی عبدالقاهر]]، [[الفرق بین الفرق]]، پیشین، ص۸۰، تحقیق مجدی فتحی السید، [[قاهره]]، مکتبة التوفیقیه.</ref> همچنین مولا می‌تواند زکات عبدش را بگیرد و اگر عبد فقیر و محتاج شد، زکاتش را به او پرداخت کند.<ref>[[قاضی سید نور الله شوشتری]]، [[احقاق الحق وازهاق الباطل]]، ج۳۲، ص۵۲۴-۵۲۵، باتعلیقات [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی]] ، [[قم]]، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، طبع اول، ۱۴۱۷ ه.</ref>


  ==پانویس==
  ==پانویس==


==رده ها==کلام اسلامی، فرقه شناسی، مذاهب مختلف
[[رده: کلام اسلامی]]
[[رده: فرقه شناسی]]
[[رده:مذاهب مختلف کلامی ]]

نسخهٔ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۱

از جمله فرقه ضاله‌ای که از خوارج منشعب شده است، فرقه اخنسیه می‌باشد. اینان از اصحاب اخنس بن قيس از ثعالبههستند.

موسس

رئیس این فرقه اخنس بن قیس است. [۱][۲] [۳]اخنس در لغت به معنای متعددی آمده است، خنس یعنی کنار رفتن. واپس ماندن. [۴] خنس کسی که دارای بینی کج بوده و سر بینی او بلند باشد.[۵]

تاریخچه

در طول تاریخ اسلام، گروهای انحرافی زیادی پیدا شده است که هر کدام به نوعی ضربه‌ای سختی به دین اسلام وارد کرده‌اند که از شاخص ترین آن خوارج می‌باشد.این گروه بعد از رسول خدا صلوات الله علیه و در زمان امیرالمومنین خروج کرده در برابر حضرت قرار گرفتند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)‌ درباره آن ها چنین فرمود: «فاذا خرجوا فاقتلوهم ثم اذا خرجوا فاقتلوهم؛ هنگامی که خروج کنند آن ها را به قتل برسانید سپس هنگامی که خروج کنند آن ها را به قتل برسانید. [۶]


عقاید اخنسیه

اخنس در آغاز كار در موالات (مهربانى) با كودكان با «ثعالبه» هم داستان بود.سپس از آنان روى گردانيد و گفت بر ماست كه درباره همه كسانى كه در «دار تقيه» هستند، درنگ كرده بازايستيم آن گاه به دوست گرفتن يا كافر شمردن آنان دست يازيم.ايشان پنهانى و ناگهانى كشتن مخالفان را ناروا دانسته، گفتند اگر كسى از اهل قبله بر ايشان پيش دستى به جنگ كند و سپس زينهار خواهد، بايد پذيرفت.[۷]این گروه حق جنگ ابتدایی با اهل قبله ندارند تا اینکه آن ها را به دین دعوت کنند اگر امتناع کردند کشته می‌شوند مگر اینکه به عینه برخلاف حرف شان علم پیدا کنیم و همچنین گفته شده است که آن ها ازدواج زنان مسلمان را با مشرکان قوم خودشان که اصحاب کبائر هستند جایز می‌دانند.[۸] اخنس را بدین گفتار پیروانی فراهم گشت. اخنس از دیگر ثعالبه بیزاری جست و ثعالبه هم از انها دوری و بیزاری جستند.[۹] همچنین مولا می‌تواند زکات عبدش را بگیرد و اگر عبد فقیر و محتاج شد، زکاتش را به او پرداخت کند.[۱۰]

==پانویس==
  1. نائینی، جلال، توضيح الملل، ص ۱۶۷.
  2. الرسعنى، عبد الرزاق، مختصر الفرق بين الفرق، ص ۸۶.
  3. بغدادی، عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص۵۴-۵۵.
  4. قرشی سید علی اکبر، قاموس قرآ ن، ج۲، ص۳۰۸، تهران، دار الکتب الاسلامی، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم.
  5. مهیار رضا، فرهنگ ابجدی عربی –فارسی، ص۳۲.
  6. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق ج۲۲، ص۳۸.
  7. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 42
  8. شهرستانی محمد بن عبد الکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۳۱، تحقیق، محمد سید کیلانی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۴.
  9. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، پیشین، ص۸۰، تحقیق مجدی فتحی السید، قاهره، مکتبة التوفیقیه.
  10. قاضی سید نور الله شوشتری، احقاق الحق وازهاق الباطل، ج۳۲، ص۵۲۴-۵۲۵، باتعلیقات سید شهاب الدین مرعشی نجفی ، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، طبع اول، ۱۴۱۷ ه.