کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین

الگو:جعبه اطلاعات اشخاص

مختار بن ابی عبید ثقفی در طائف به دنیا آمد. مختار پسر ابو عبید بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن عقده بن غیرة بن عوف بن ثقیف، کنیه‌اش ابواسحاق بود. لقب وی کیسان است. پیش از واقعه کربلا میزبان مسلم بن عقیل سفیر امام حسین علیه السلام در کوفه بود و تا زمان شهادت مسلم او را همراهی کرد اما در واقعه کربلا در زندان عبیدالله بن زیاد بود. مختار ثقفی پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی مروانیان در شام و آل زبیر در حجاز و اشر‌اف کوفه سرانجام در ۱۴ رمضان سال ۶۷قمری در حالی که ۶۷سال داشت به دست مصعب بن زبیر به قتل رسید.

خاندان مختار

مختار که فرزند چهره نامداری در صدر اسلام یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه طائف دیده به جهان گشود. پدرش ابوعبید در روزگار رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم اسلام آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نرسید[۱]. مادرش نیز بانویی به نام دومة دخت عمرو بن وهب بن منبه از همان قبیله بنی ثقیف بوده است. از این رو مختار هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ثقفی بود و از تیره‌ای شریف در میان عرب به شمار می‌رفت. او از بزرگان این قبیله سرشناس عرب بود و سخنوری و دلاوری بالایش نیز شهرت داشت.

عموی مختار یعنی سعد بن مسعود نیز چهره‌ای سرشناس بود. وی سمت فرمانداری مدائن از سوی امام علی بن أبی‌طالب علیه السلام را داشت و در زمان خلافت کوتاه امام حسن مجتبی (پیش از جریان صلح امام علیه السلام با معاویه و آغاز خلافت فرزند أبی سفیان در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد[۲]. سعد بن مسعود هنگامی که امام مجتبی علیه السلام (در جریان آماده سازی ارتش عراق برای رویارویی با ارتش شام به سرکردگی معاویه بن أبی سفیان) توسط گروهی ناشناس از خوارج و یا اشخاص سست ایمان و دوچهره از لشکر خود مجروح شد با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام علیه السلام همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جان فشانی کرد. [۳]

مختار خود نیز شخصیتی برجسته و دارای نفوذ فراوان بویژه در سرزمین عراق بود. آنچنان که مسلم بن عقیل پسر عمو نماینده و فرستاده امام حسین علیه السلام پس از رسیدن به شهر کوفه، برای مدتی در خانه او اقامت گزید. این مساله نشان از قابل اعتماد بودن مختار ثقفی در میان اهل‌بیت علیه السلام است؛ آن چنان که مسلم بن عقیل او را شایسته میزبانی یافته و قدم در خانه او گذاشته و برای مدتی منزل او محل رفت و آمد دوستداران اهل بیت علیه السلام در کوفه بوده است.

دلیل غیبت مختار در کربلا

پس از آنکه عبیدالله بن زیاد با حُکم یزید بن معاویه به کوفه قدم گذاشت و شرایط را به نفع امویان تغییر داد و توانست کوفیان را با تهدید و تطمیع از اطراف مسلم بن عقیل پراکنده سازد. به همین دلیل مسلم غریبانه در شهر کوفه دستگیر شد و به شهادت رسید. این میان مختار نیز سرنوشتی تلخ داشت و توسط کارگزاران ابن زیاد دستگیر و پس از ضرب و شتم به زندان کوفه افتاد.

مختار بن أبی عبید ثقفی که برای مدتی در زندان کوفه بسر می‌برد با میانجی‌گری عبدالله بن عمر بن خطاب که از چهره‌های مطرح آن روزگار بود از بند رهایی یافت و از شهر کوفه خارج شد. مختار ثقفی که پس از آزادی از کوفه تبعید و راهی مکه شد و مدتی را در جوار خانه خدا روزگار گذراند[۴].

مکه در آن هنگام تحت فرمان عبدالله بن زبیر بود و او نیز به شدت با امویان دشمنی می‌کرد و یزید را شایسته خلافت نمی‌دانست. [۵]. پس از مرگ یزید بن معاویة در سال ۶۴ هجری مختار شرایط را در کوفه مناسب یافت و از این رو به کوفه بازگشت. مختار بن أبی عبید در جریان قیام توابین با رهبر این جریان سلیمان بن صُرَد خزاعی همکاری نکرد و با آنکه از فنون نظامی و نبوغ جنگی بالا و قدرت مدیریتی قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود از همکاری با نهضت توابین سرباز زد و حمایت خود را از آنان دریغ داشت. [۶]

مختار در روایات

دو دسته احادیث درباره مختار وارد شده است. یک دسته احادیث به عنوان احادیث مدح و دسته دیگر روایاتی است که مختار در آن مذمت شده است.

احادیث در مدح مختار

از امام سجادعلیه السلام نقل شده که خدا به مختار جزای خیر دهد. [۷] امام باقر در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفتند خدا پدرت را رحمت کند. مامقانی ترحم امام بر مختار را دلیل بر عقیده صحیح مختار دانسته و می‌گوید: اظهار رضایت و خشنودی ائمه علیه السلام تابع و فرع بر خشنودی خداست، پس معلوم می‌شود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است[۸]. امام صادق علیه السلام فرستادن سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد به مدینه توسط مختار را باعث شادی اهل بیت دانسته و فرمود:

بعد از واقعه عاشورا، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد. [۹]

احادیث در ذم مختار

از امام باقرعلیه السلام گزارش شده که امام سجادعلیه السلام فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند. این روایت متهم به ضعف می‌باشد. [۱۰]

از امام صادق علیه السلام نقل شده که مختار بر امام سجادعلیه السلام دروغ می‌بست. [۱۱] این حدیث از نظر سندی ضعیف است. [۱۲]

هنگامی که امام حسن علیه السلام در ساباط بود مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل معاویه دهیم تا جایگاهمان متزلزل نشود. [۱۳] آیت‌الله خویی به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد می‌داند و می‌افزاید بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند. [۱۴] سید محسن امین نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است. [۱۵]

در روایت دیگری آمده است که مختار اهل جهنم است ولی به وسیله امام حسین علیه السلام مورد شفاعت قرار می‌گیرد. [۱۶] این روایت نیز از نظر علمای علم رجال ضعیف می‌باشد. [۱۷]

نظر علمای اهل سنت در مورد مختار

ابن اثیر در اسدالغابه در صدد ذم مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمی‌کند. [۱۸] حتی علیه وی حدیث از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم جعل شده است که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد. [۱۹]

راوی این روایت اسماء دختر ابوبکر مادر عبدالله بن زبیر است. [۲۰] به گفته اسماء منظور از کذاب در این روایت جعلی مختار است، [۲۱] به نظر می‌رسد اولین بار لقب کذاب توسط حجاج بن یوسف برای مختار به کار رفت و وی مردم را به لعن حضرت علی علیه السلام و مختار امر می‌کرد. [۲۲] مقریزی مختار را جزء خوارج می‌داند. [۲۳]

سرانجام مختار

مختار 18 ماه در کوفه حکومت کرد و در این دوران با سه گروه مروانیان در شام و آل زبیر در حجاز و اشراف کوفه جنگید و سرانجام در 14 رمضان سال 67ق در حالی که 67سال داشت به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید[۲۴].

مصعب پسر زبیر دستور داد تا دست مختار را قطع کرده و از دیوار مسجد کوفه آویزان کنند. هنگامی که حجاج بن یوسف بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد[۲۵].

پس از مختار هزاران نفر از طرفداران او که در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند اما مصعب دستور قتل عام آنها را داد. این جنایت به اندازه ای وحشتناک بود که عبدالله بن عمر با دیدن مصعب گفت: اگر این افراد گوسفندان پدرت بودند باز هم نباید این کار را انجام می‌دادی[۲۶].

آرامگاه مختار در کوفه

پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر جسد پاک او در دیوار قصر الاماره نزدیک مسجد مدفون شد. این قبر سال‌ها مخفی بود تا زمانی که آیت‌الله العظمی سید مهدی بحر العلوم در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب‌های مسجد پرداخت. او دستور داد تا مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود زیرا زمین مسجد پائین‌تر از اراضی دیگر بود. در نتیجه آب‌های سطحی وارد مسجد می‌شدند. با دستور آیت‌الله بحر العلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه حضرت نوح بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگی‌ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب‌ها بر روی خاک محراب‌های جدید ساخته شد همانگونه که اکنون هم نمایان است.

در این جستجوها قبر پنهان شده‌ای یافته شد که جایگاه آن قبر انتهای راه‌رو در زیر‌زمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که روی آن نام و لقب مختار نوشته شده بود. پس از یافتن قبر محسن‌الحاج عبود شلاش ساخت حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد. او برای قبر پنجره آهنین قرار داده و درب راهرو که در گوشه مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد.

علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید زیارت نامه‌ای برای مختار ثقفی نقل می‌کند که مشخص می‌شود قبر مختار از دیرزمان مورد علاقه شیعیان و آزادمردان بوده و ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است[۲۷].

پانویس

  1. سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص ۵۳۹.
  2. بررسی تحلیلی صلح امام حسن علیه السلام و آغاز خلافت اموی، ص ۴۸- ۴۳.
  3. الخلافة الأمویة ص ۵۹- ۵۷
  4. نهضت مختار ثقفی، ص ۱۴۸.
  5. به گفته قِرمانی مورخ برجسته اهل سنت، عبدالله بن زبیر هنگامی که در مکه قیام خود را علیه یزید بن معاویه آغاز کرد، خلیفه اموی را به دلیل نوشیدن مشروبات الکلی، سگ بازی و کوچک شمردن امور دینی و بی توجهی به شرع، شایسته خلافت نمی‌دانست(ر. ک: أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۱).
  6. خلافة عبدالملک بن مروان و دوره فی الفتوحات الاسلامیة، ص ۱۹
  7. تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۴
  8. تنقیح المقال ج۳ص ۲۰۵.
  9. رجال کشی، ص۱۲۷
  10. معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶
  11. رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۸
  12. معجم الرجال، ج۱۸ص۹۶
  13. علل الشرائع، ج‌۱، ص: ۲۲۱
  14. معجم الرجال ج۱۸ص ۹۷
  15. اعیان الشیعه ج ۷ص ۲۳۰
  16. تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‌۱، ص: ۴۶۶
  17. معجم الرجال، ج۱۸ص ۹۷
  18. أسدالغابة،ج‌۴،ص:۳۴۷
  19. الأنساب،ج‌۳،ص:۱۴۰
  20. الاستیعاب،ج‌۳،ص:۹۰۹
  21. تاریخ الإسلام،ج‌۵،ص:۲۲۶
  22. المعرفةوالتاریخ،ج‌۲،ص:۶۱۸
  23. إمتاع الأسماع،ج‌۱۴،ص:۱۵۷
  24. أسدالغابة،ج 4،ص:347 ؛ المعرفة و التاریخ،ج 3،ص:.330
  25. الکامل،ج 4،ص:275.
  26. أنساب الأشراف،ج 6،ص:445.
  27. رحله، ابن بطوطه، ص 232.