صیحه آسمانی
صیحه آسمانی، یکی دیگر از نشانههای حتمی ظهور، صیحه آسمانی است. ندایی از آسمان که به حقانیت حجت بن حسن (مهدی) (عجل الله تعالی فرجه) گواهی خواهد داد و دلهای مؤمنان را مهیای ظهور و قیام مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) خواهد نمود. بانگی بلند که نام مبارک قائم (عجل الله تعالی فرجه) را به گوش همه جهانیان در شرق و غرب خواهد رسانید و همگان آن را به زبان خود خواهند شنید.
معانی صیحه
صیحه، در لغت به معنی «صدای عظیمی» است، که معمولاً از دهان انسان یا حیوانی بیرون میآید، ولی اختصاص به آن ندارد، بلکه، هر گونه صدای عظیم را شامل میشود. در آیات قرآن، میخوانیم: چند قوم گنهکار به وسیله صیحه آسمانی مجازات شدند، یکی همین قوم ثمود بودند و دیگر قوم «لوط»[۱]. و دیگر قوم «شعیب»[۲]. از آیات دیگر قرآن در مورد قوم ثمود استفاده میشود که، مجازات آنها به وسیله صاعقه بود: فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عاد وَ ثَمُود [فصلت–13] و این نشان میدهد که منظور از «صیحه» صدای وحشتناک صاعقه است.
صیحه اعلام پایان جهان
میدانیم امواج صوتی از حد معینی که بگذرد، میتواند شیشهها را بشکند، حتی بعضی از عمارتها را ویران کند و ارگانیسم درون بدن انسان را از کار بیندازد. به هنگامی که هواپیماها دیوار صوتی را میشکنند (و با سرعتی بیشتر از سرعت امواج صوت، حرکت میکنند) افرادی بیهوش به روی زمین میافتند، یا زنانی سقط جنین میکنند و یا تمام شیشههای عمارتهائی که در آن منطقه قرار دارند میشکند. طبیعی است، اگر شدت امواج صوت، از این هم بیشتر شود، به آسانی ممکن است اختلالات کشندهای در اعصاب و رگهای مغزی و حرکات قلب تولید کند و سبب مرگ انسانها شود. طبق آیات قرآن، پایان این جهان نیز با یک صیحه همگانی خواهد بود، میفرماید: ما یَنْظُرُونَ إِلاّ صَیْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ [یس–49] «جز این انتظار نمیکشند که یک صیحه عظیم آسمانی آنها را فراگیرد در حالیکه مشغول در امور دنیا هستند». همان گونه که رستاخیز نیز با صیحه بیدارکنندهای آغاز میشود، میفرماید: إِنْ کانَتْ إِلاّ صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُون [یس–53] «صیحه واحدی بیش نیست ناگهان همگی نزد ما احضار میشوید».
کیفیت صیحه آسمانی
این صیحه هنگامی رخ میدهد که در شرق و غرب اختلاف شدیدی پیدا شده است و بخاطر ترسی که از این فتنهها بر مردم وارد شده است، مردم روزگار سختی را میگذرانند[۳]. و حتی بسیاری از زنان و مردان مومن دچار سرگردانی و نا امیدی شدهاند از اینکه فرجی رخ بدهد[۴] و دچار شک و شبهه شدهاند.
وضعیت مردم در آن زمان اینگونه است که سر دادن ندای امر فرج را از سالهای دور و دراز انتظار میکشیدند. در اکثر روایات شب جمعه یا شب بیست و سوم رمضان[۵] را هنگام آن ندا مشخص کردهاند ولی همانطور که بیان شد علایم حتمی پنج تا است[۶] و بقیه علائم غیر حتمی است. بنابراین میتوان گفت که خود صیحه آسمانی حتمی است اما اینکه در شب جمعه و یا شب بیست و سوم رمضان باشد غیر حتمی است و ممکن است در روز دیگری اتفاق بیفتد.
کسیکه این ندا را میدهد جبرئیل است که محتوای سخن او در روایات به صور مختلف ذکر شده است.
برخی از روایات اینگونه بیان میکنند که ندا میدهد:
جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا [اسرا–81] [۷]. و برخی دیگر از روایات میگویند که ندا تصریح میکند که:
«الحق فی علی و شیعته[۸]».
حق با علی (علیه السلام) و پیروانش میباشد و برخی دیگر از روایات میگوید:
« به نام قائم و پدرش ندا میدهد[۹]»
به هر حال ندای آسمانی وجودش حتمی است اگر چه محتوای آن در روایات مختلف است اما آثار آن یکی است.
وقتی که مردم این ندا را میشنوند، فرد خوابیده بیدار میشود و ایستاده مینشیند و یا به حیاط خانهاش میرود و حتی دختران پردهنشین خارج میشوند و پدران و برادرانشان را به یاری حضرت ولی عصر تشویق میکنند[۱۰] و همچنین مردم طوری شگفتزده میشوند و در بهت و ناباوری فرو میروند که به فرموده امام صادق (علیه السلام):
« وقتی مردم صدای این صیحه را میشنوند همانند کسی که مرغی بر روی سرش دارد بی حرکت میشود و همچنین گردن تمام دشمنان الهی خاضع میگردد و اگر در هر موردی اشکال و تردید وارد کنند دراینباره نمیتوانند. ..[۱۱]».
همچنان که هم اکنون برخی اشکال میکنند که چگونه ممکن است کسی در آسمان ندایی بدهد که تک تک افراد، در هر کجای عالم که باشند این صدا را بشنوند. شاید در جواب این افراد که امر خداوندی را از چیزهای ساخته دست بشر کمتر میدانند بشود این را گفت که آیا در عصر کنونی که ماهواره و دیگر رسانههای صوتی و تصویری نتوانستهاند این کار را انجام دهند؟ یعنی به تک تک منازل و افراد وارد شوند و پیامشان را برسانند؟ آیا حداقل به اندازه این کار که از بشر برآمده نه بیشتر از آن از ید پرقدرت خداوند برنمیآید؟
همچنین اگر این پدیده امکان وقوعش وجود نداشت خداوند در کتاب نورانیش در قالب این آیه ان نشا ننزل علیهم من السماء آیه فذلت اعناقهم لها خاضعین [شعرا–4] «اگر بخواهیم از آسمان نشانهای را میفرستیم به گونهای که همه در برابر آن سر تسلیم فرود آورند</ref> » اشاره نمیکرد.
نشانه حتمی ظهور
طبق حدیث معتبر از امام صادق (علیه السلام) که درباره نشانههای حتمی پیش از قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه) روایت شده، صیحه آسمانی در کنار چهار علامت دیگر از نشانههای حتمی ظهور است.« قبل قیام القائم خمس علامات محتومات، الیمانی و السفیانی و الصیحه و قتل النفس الزکیه و الخسف بالبیداء »؛ پیش از قیام قائم ۵ نشانه خواهد بود که همگی از علامات محتوم است، یمانی و سفیانی و صیحه آسمانی و قتل نفس زکیه و خسف بیداء[۱۲].
در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) این موضوع دوباره مورد تأکید قرار گرفته و بر حتمیت وقوع صیحه به همراه نشانههای دیگر مهر تأیید زده شده است: « النداء من المحتوم و السفیانی من المحتوم و الیمانی من المحتوم و قتل النفس الزکیه من المحتوم و کف یطلع من السماء من المحتوم قال و فزعه فی شهر رمضان توقظ النائم و تفزع الیقظان و تخرج الفتاه من خدرها »؛ ندای آسمانی از نشانههای حتمی است و خروج سفیانی از نشانههای حتمی است و خروج یمانی از نشانههای حتمی است و کشته شدن نفس زکیه نیز از نشانههای حتمی است و دستی که از آسمان آشکار میشود از نشانههای حتمی است و صدایی که در ماه رمضان خوابیده را بیدار کند و بیدار را بترساند و دختران پردهنشین را بیرون کشاند[۱۳].
با توجه به این احادیث و البته روایات متعدد دیگری که در این زمینه آمده است، یقینا صیحه آسمانی یکی از علامات حتمی قبل از ظهور حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه) خواهد بود که با فاصله زمانی اندکی از ظهور به وقوع خواهد پیوست و نام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) را بر دلها و زبانها خواهد نشاند.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حجر، آیه 73.
- ↑ هود، آیه 94.
- ↑ علامه مجلسی، ملا محمد باقر ؛ بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 هجری قمری ؛ ج52، ص 235
- ↑ الغیبه، همان، ص439
- ↑ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، 1397 هجری قمری؛ ص25
- ↑ همان، ص 252
- ↑ یزدی حائری، علی ؛ الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، تهران، بی نا، 1380، ص 199
- ↑ بحار الأنوار ؛همان، ج52، ص289 ؛الخرائج و الجرائح، همان، ج 3، ص1161؛ شیخ صدوق، کمال الدین، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1359، ج 2، ص 652
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، تصحیح، علی اکبر غفاری، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1405، ص 328
- ↑ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، 1397 هجری قمری؛ ص251 و 252 و 258
- ↑ همان، ص 263
- ↑ الشیخ الصدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۵۰، ح۷.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ۲۵۲، ح۱۱