مستعلیه (مستعلویه)
مستعليه يا مستعلويه از فرق «اسماعیلیه»، پيروان مستعلى پسر مستنصر بودند. وی با برادرش نزار بر سر جانشينى خلافت، منافسه (رقابت) داشت.
تاریخچه
در سال 478 هجرى قمریف افضل پسر بدر الجمالى كه با سمت فرمانده لشکر جانشين پدر شد، با مسأله جديد انتخاب خليفه فاطمى از میان دو برادر مواجه شد. در يك طرف نزار قرار داشت كه جوانى برومند بود و قبلا به ولايتعهدى برگزيده شده بود و در طرف ديگر مستعلى بود كه بدون پشتيبان بود در نتيجه اگر به خلافت مى رسيد كاملا به حامى نيرومند خويش امير الجيوش متکی مى گشت. با ملاحظه چنين وضعى، افضل دختر خود را به عقد ازدواج مستعلى در آورد و چون مستنصر در گذشت، او داماد خودش مستعلی را به خلافت فاطمى برگزید. در پی این ماجرا نزار به اسكندريه گريخت و در آنجا قيام كرد، ولى زود دستگير شده و به قتل رسيد.
فرقه «اسماعيليه» پس از امامت مستعلى از هم پاشيده شد و اسماعيليان مشرق از به رسميت شناختن خليفه جديد سرباز زدند و هواخواهى خود را از نزار و فرزندان او اعلام داشتند و ارتباط خويش را با سازمان فاطميان در قاهره قطع كردند. در سال 525 هجرى قمری پس از قتل الآمر پسر و جانشين مستعلى به دست طرفداران نزار، بقيه اسماعيليان از پذیرش خليفه جديد امتناع ورزيدند و معتقد شدند كه فرزند شيرخوار آمر به نام طيب كه گم شده بود، امام غايب و منتظر است و پس از وى ديگر امامى نخواهد آمد.
در سال 567 هجرى قمری هنگامى كه العاضد آخرین بازمانده خليفه فاطمى در بستر مرگ افتاده بود، سردار كرد او صلاح الدين ايوبى كه در آن زمان فرمانرواى واقعى مصر محسوب مى شد، اجازه داد كه خطبه به نام خلفاى عباسى بخوانند و كتاب هاى كفرآميز اسماعيليان را جمع آورى کرده سوزاندند. پس از دو قرن مصر دوباره به دست اهل تسنن افتاد امّا در سرزمين هاى ديگر، فرقه اسماعيليه به دو شاخه عمده «نزاریه» و «مستعلویه» تقسيم شدند: «مستعلويان» كه هنوز در يمن و هند باقى هستند كه در سرزمين اخير به نام (بهره) معروف اند.
مستعلويه در اوایل قرن یازدهم میلادی به تدريج از مصر به دو كشور يمن و هند مهاجرت كردند. اکنون در هند و در ايالت گجرات، بيش از دويست و شصت هزار مستعلوى با عنوان بهره که به زبان گجراتی یعنی بازرگان اقامت دارند [۱] [۲] [۳] [۴] [۵].
پانویس
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 409 با ویرایش و اصلاح جملات
- ↑ بدوی عبد الرحمن، مذاهب الاسلاميين، بیروت، دو جلدی، سال 73- 1971 میلادی، ج 2 ص 352- 356.
- ↑ برنارد لوئیس، فدائيان اسماعيلى، ترجمه فریدون بدره ای، نشر بنیاد فرهنگ ایران، سال 1348 شمسی، ص 49- 55.
- ↑ محمد کامل حسین، طائفه الاسماعيليه، قاهره، سال 1959 میلادی، ص 46- 61.
- ↑ پطروشفسکی، اسلام در ايران، ترجمه کریم کشاورز، ص 320