ایالات متحده آمریکا
زبان | انگلیسی |
پایتخت | واشنگتن دی سی |
شهر معروف | نیویورک |
دین ها | مسیحی ۷۳٫۰ ٪
بیدین ۲۱٫۳ ٪ یهودی ۲٫۱ ٪ مسلمان ۰٫۸ ٪ غیره ۲٫۹ ٪ |
نوع حکومت | فدرال |
مساحت | ۹٬۸۳۳٬۵۱۷ کیلومترمربع (۳۷۹۶۷۴۲مایلمربع) |
جمعیت | ۳۲۸٬۲۳۹٬۵۲۳ نفر |
ایالات متحده یا آمریکا یک جمهوری فدرال متشکل از ۵۰ ایالت، یک منطقه فدرال، پنج سرزمین خودمختار و مجموعهای از جزایر پراکنده است که به صورت مجموع دارای مساحتی معادل ۹/۸ میلیون کیلومتر مربع و جمعیتی برابر ۳۲۵ میلیون نفر است.
مقدمه
آمریکا چهارمین کشور دنیا از لحاظ وسعت و سومین کشور دنیا از لحاظ جمعیت است. پایتخت آمریکا واشنگتن دی. سی و پرجمعیت ترین شهر آن نیویورک است. چهل و هشت ایالت آمریکا و منطقه فدرال پایتخت در سرزمین اصلی ایالات متحده آمریکا واقع در آمریکای شمالی بین کانادا و مکزیک قرار دارند، مسلمانان در این کشور در اقلیت قرار دارند ،تعداد مسلمانان آمریکا را بین ۷ تا ۸ میلیون نفر برآورد کردهاند که از مجموع این تعداد حدود 4 میلیون و پانصد هزار نفر سنی مذهب و حدود 2 میلیون و پانصد هزار نفر نیز گرایش به شیعه دارند.'
تاریخچه نام گذاری
نام گذاری
سابقاً در فارسی به این کشور در گفتگوی عامیانه [[ینگه دنیا]] و در نوشتهها، اتازونی (برگرفته از États-Unis، نام فرانسوی ایالات متحده) میگفتند. «ینگی دنیا» برگرفته از ترکی عثمانی و بهمعنی «دنیای جدید» است.
نام آمریکا نخستین بار در یک نقشه جهان مربوط به سال ۱۵۰۷ میلادی که توسط مارتین والدسیمولر نقشهنگار و کشیش اهل فرایبورگ آلمان تهیه شده بود، دیده شدهاست. در این نقشه، آمریکای جنوب به افتخار جهانگرد ایتالیایی آمریگو وسپوچی، «آمریکا» خوانده شدهاست. وسپوچی پس از بازگشت از سفر خود، متذکر شد که هند غربی در واقع، برخلاف گفته کلمب، شرق آسیا نیست؛ بلکه یک خشکی جداگانهاست که تا آن زمان برای اروپاییها ناشناخته مانده بود.
در ۱۵۳۸، گراردوس مرکاتور نام آمریکا را در نقشه جهان خود به تمام نیمکره غربی اطلاق کرد.
ایالات متحده آمریکا نخستین بار در دوم ژانویه ۱۷۷۶ در نامهای از استیون مویلان به جوزف رید، از نزدیکان جورج واشینگتن، به چشم میخورد. مویلان امیدوار بود که با «قدرت تمام از ایالات متحده آمریکا به اسپانیا برود» تا برای جنگهای انقلابی، حامی پیدا کند. اولین مرتبهای که این اسم در یک نوشته چاپی مورد استفاده قرار گرفت، مربوط است به مقالهای ناشناس که در ۶ آوریل ۱۷۷۶ در روزنامه «گازت ویرجینیا»، نشریهای در ویلیامزبرگِ ویرجینیا، منتشر شد.
در دومین پیشنویس اصول کنفدراسیون که در ۱۷ ژوئن ۱۷۷۶ توسط جان دیکنسون نوشته شد، آمده که «نام این کنفدراسیون ایالات متحده آمریکا خواهد بود.» در نسخه نهایی که در اواخر ۱۷۷۷ برای تأیید به ایالات فرستاده شد، آمده بود که «عنوان این فدراسیون ایالات متحده آمریکا خواهد بود.» توماس جفرسون در ژوئن ۱۷۷۶ در پیشنویس اعلامیه استقلال، آن را با حروف تمام بزرگ به شکل UNITED STATES OF AMERICA نوشت. مشخص نیست که جفرسون این پیشنویس را قبل از استفاده از این عنوان توسط دیکنسون نوشت، یا پس از آن.
مخفف رایج نام این کشور، «ایالات متحده» است؛ اما آن را U.S یا USA یا آمریکا هم میگویند. در حالت محاورهای U.S. of A. یا به صورت بینالمللی، «ایالات» میگویند. عبارت «ایالات متحده» در ابتدا به صورت جمع کار میرفت؛ یعنی عنوانی برای مجموعهای از دولتهای مستقل بود — «ایالات متحده اعلام میدارند…» حالت مفرد آن پس از جنگ داخلی آمریکا باب شد — «ایالات متحده اعلام میدارد…» حالت مفرد امروزه حالت استاندارد نام کشور مذکور است و زمانی که بخواهند آن را به صورت جمع استفاده کنند، به صورت «این ایالات متحده…» به کار میبرند. تفاوت موجود، بیش از یک موضوع گرامری است، چرا که فرق میان یک واحد و مجموعهای از دولتها را میرساند. یک شهروند ایالات متحده آمریکا، «آمریکایی» خطاب میشود.
موسس
کنکیستادورهای اسپانیایی اولین گروه مهاجران اروپایی
اولین گروهی که به صورت پیوسته به ایالات متحده امروزی رسیدند، کنکیستادورهای اسپانیایی مانند خوان پونسه د لئون که در ۱۵۱۳ از فلوریدا بازدید کرد، بودند. پیش از او، کریستف کلمب به سفری در سال ۱۴۹۳ در پورتوریکو پیاده شده بود. اسپانیاییها نخستین سکونتگاهها را در فلوریدا و نیومکزیکو در مناطقی چون سنت آگوستین و سانتافه به پا کردند.
فرانسوی ها و انگلیسی ها
فرانسوی ها در کرانه رود میسیسیپی ساکن شدند. حضور انگلیسی ها در آمریکای شمالی با سکونت در ویرجینا در ساحل شرقی ایالات متحده در جیمزتاون در ۱۶۰۷ و حضور گردشگران در پلیموت در ۱۶۲۰ آغاز شد. بسیاری از مهاجران مسیحیهایی بودند که به برای فرار از آزارهای مذهبی به دنیای جدید مهاجرت کرده بودند. نخستین مجمع منتخب قانونگذار قاره آمریکا، مجلس بورگسها بود که در ۱۶۱۹ تأسیس شد. مهاجران پیش از پیاده شدن پیمان میفلاور را امضا کردند و دستورهای بنیادین کنتیکت برقرار گردید که به الگویی برای خودمختاری و حاکمیت قانون در سراسر مستعمرات آمریکایی تبدیل شد.
میزان مشارکت ملیت ها در تشکیلاین کشور
آمریکا کشوری است که نهتنها یکپارچگی هویتی یا تاریخی ندارد بلکه با مهاجرت ملیتهای مختلف جهان به این منطقه شکل گرفته است؛ بر اساس آمار دفتر سرشماری ایالات متحده آمریکا "United States Census Bureau" میزان شراکت ملیتهای مختلف در تشکیل کشور آمریکا مطابق با جدول زیر است:
1_ آلمانی 46.4 میلیون نفر
2_ آفریقاییها 38.7 میلیون نفر
3_ مکزیکی 34 میلیون نفر
4_ ایرلندی 33.5 میلیون نفر
5_ انگلیسی 24.7 میلیون نفر
6_ آمریکایی 22.7 میلیون نفر
7_ ایتالیایی 17.2 میلیون نفر
8_ لهستانی 9.3 میلیون نفر
9_ فرانسوی 8.2 میلیون نفر
10_ اسکاتلندی 5.4 میلیون
دوره های تاریخی
در این بخش بر آن هستیم تا به بررسی دوره های تاریخی ساکن در ایلات متحده آمریکا بپردازیم .
تمدنهای پیشا-کلویسی
نظر به برسی های صورت گرفته ، پذیرفته شده این است که نخستین ساکنان آمریکای شمالی از راه برینجیا حدود ۱۲٬۰۰۰ سال پیش از سیبری به این ناحیه نقل مکان کردهاند؛ اما شواهد جدید نشان میدهد که سابقه حضور انسان در این منطقه بیش از این است. پس از عبور از راه زمینی، نخستین آمریکاییها در کنار سواحل اقیانوس آرام مسیر جنوب در پیش گرفتند. در ابتدا تصور میشد تمدن کلویس که ۱۱٬۰۰۰ قبل از مسیح به وجود آمد، نشانگر نخستین موج سکونت انسانی در قاره آمریکاست.اما جدیداً شواهدی از تمدنهای پیشا-کلویسی هم پیدا شده که در یکی از آنها ابزارهایی متعلق به ۱۵٬۵۵۰ سال پیش یافت شدهاست. این محتمل است که این یافتهها مربوط به نخستین موج از سه موج بزرگ مهاجرت انسانی به آمریکای شمالی است.
تمدن میسیسیپی
با گذر زمان، تمدنهای بومی آمریکای شمالی رشد پیدا کردند و برخی، مانند تمدن میسیسیپی، در کشاورزی پیشرفت کردند، بناهای بزرگ به جا گذاشتند و برای خود دولت تشکیل دادند. تمدن میسیسیپی که از مرز مکزیک تا فلوریدا گسترده بود، در سالهای ۸۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی به اوج خود رسید.
دولت-شهر کاهوکیا
دولت-شهر کاهوکیا که در این تمدن واقع بود، مهمترین سایت باستانشناسی پیشاکلمبی در مرزهای امروز ایالات متحده است.در منطقه چهار گوشه، تمدن پوئبلو قرار داشت که در نتیجه قرنها آزمایش در کشاورزی به وجود آمده بود.
تمدن پوئبلو
۳ مورد از میراثهای جهانی یونسکو در ایالات متحده متعلق به تمدن پوئبلو است: پارک ملی میزا ورده، پارک ملی تاریخی فرهنگ چاکو و تائوس پوئبلو.[۲۹][۳۰] همچنین کندهکاریهای زمینی متعلق به بومیان آمریکا در پوتری پوینت هم توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی به رسمیت شناخته شدهاست. در منطقه دریاچههای بزرگ، اتحادیه ایروکوا وجود داشت که مابین قرون دوازدهم تا پانزدهم میلادی به وجود آمده بود. قبایل الگونکیان که به شکار، تلهگذاری و تا حدی زراعت میپرداختند هم مهمترین قبایل سواحل اقیانوس اطلس بودند.
شهرهای مهم
پایتخت
واشنگتن پایتخت آمریکا، شهر یادبودها و بناهای تاریخی، محلههای قدیمی، ساختمانهای معروف سیاسی است. این شهر از سال ۱۸۷۱ بهنام جرج واشینگتن رهبر استقلال طلبان و نخستین رئیس جمهور دولت فدرال آمریکا نامگذاری شده است. پایتخت ایالات متحده با بیش از 700 هزار نفر جمعیت پنجمین شهر پرجمعیت آمریکا است. دانشگاههای معتبر زیادی در این شهر وجود دارد .
شهرهای اقتصادی
۸.۸ درصد از کل اقتصاد آمریکا تا پایان سال ۲۰۱۷ در شهر نیویورک متمرکز بوده است.
تا پایان سال ۲۰۱۷، حدود نیمی از کل اقتصاد آمریکا در ۲۳ کلانشهر این کشور متمرکز بوده است. با جمع آوری دادههای مربوط به ۳۸۳ شهر بزرگ آمریکا از مرکز سرشماری این کشور مشخص شده است که تقریبا تمامی ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی در این شهرها مستقر هستند.
لازم به ذکر است که به طور متوسط ۳۲ درصد بزرگسالان آمریکایی دارای تحصیلات دانشگاهی هستند که این رقم در ۲۰ شهر از ۲۳ شهر بزرگ اقتصادی این کشور از متوسط کشوری بالاتر بوده است. در ادامه با سهم ۱۰ شهر بزرگ آمریکا از کل تولید ناخالص داخلی این کشور تا پایان سال ۲۰۱۹ آشنا میشوید:
۱- نیویورک
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۱.۷ تریلیون دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۸.۸ درصد
۲- لس آنجلس
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۱ تریلیون دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۵.۴ درصد
۳- شیکاگو
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۱.۷ تریلیون دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۸.۸ درصد
۴- دالاس
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۵۳۵.۵ میلیارد دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۲.۷ درصد
۵- واشنگتن دی. سی
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۵۳۰ میلیارد دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۲.۷ درصد
۶- سان فرانسیسکو
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۵۰۰.۷ میلیارد دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۲.۶ درصد
۷- هوستون
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۴۹۰.۱ میلیارد دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۲.۵ درصد
۸- فیلادلفیا
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۴۴۵ میلیارد دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۲.۳ درصد
۹- بوستون
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۴۳۸.۷ میلیارد دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۲.۳ درصد
۱۰- آتلانتا
حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷: ۳۸۵.۵ میلیارد دلار
سهم تولید ناخالص داخلی از کل اقتصاد آمریکا: ۲ درصد
تقسیمات کشوری
کشور آمریکا ۵۰ ایالت دارد که هرکدام از آنها بنا بر سامانهٔ فدرالیِ حاکم، دارای سطح بالایی از خودگردانی هستند. تا سال ۲۰۲۱ ایالت (۵۱مین) میتواند مجمعالجزایر پورتوریکو باشد که با موافقت کنگره در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸ مقدمات آن آغاز شدهاست.
البته ناحیهٔ واشینگتن، دی.سی. جزو هیچیک از ایالات آمریکا نیست و در منطقهٔ خودمختار کلمبیا قرار دارد. ناحیهٔ کلمبیا، در اصل بخشی از ایالات مریلند و ویرجینیا بود که در سال ۱۷۹۰ برای تأسیس مرکز آمریکا، یعنی شهر واشینگتن، دی.سی. در نظر گرفته شد.
مردم
جمعیت و قومیت
جمعیت ایالات متحده آمریکا بر پایه برآورد سال ۲۰۲۰ در حدود ۳۳۰ میلیون نفر تخمین زده شدهاست.[۱۷۹]
نرخ کلی باروری در ایالات متحده آمریکا بر پایه برآورد سال ۲۰۱۷ در حدود ۱٫۸۷ (۱۴۳ام) فرزند برای هر زن است.
بر اساس آمار منتشرهٔ سال ۲۰۰۳، ترکیب نژادی مردم ایالات متحده آمریکا، بدین شرح است:
سفیدپوست: ۸۱٪
سیاهپوست (آمریکاییهای آفریقاییتبار): ۱۲٫۹٪
زردپوست: ۴٫۲٪
سرخپوستان آمریکایی: ۱٪
بومیان هاوایی و جزایر پاسفیک: ۰٫۲٪
در این آمار، نژاد اسپانیاییتبار (موسوم به هیسپانیک، یا لاتینو) همراه با نژاد سفید محاسبه شدهاست. بر اساس بررسی سال ۲۰۰۰ مهاجران کشورهای دیگر به ترتیب جمعیت برابر بودند:مکزیک(۱۷۳٬۹۱۹ مهاجر)، چین(۴۵٬۶۵۲)، فیلیپین(۴۲٬۴۷۴)، هند(۴۲٬۰۴۶)، ویتنام(۲۶٬۷۴۷)، السالوادور(۲۲٬۵۷۸)هائیتی(۲۲٬۳۶۴)، کوبا(۲۰٬۸۳۱)، جمهوری دومینکن(۱۷٬۵۳۶)، روسیه(۱۷٬۱۱۰)، جامائیکا(۱۶٬۰۰۰)کانادا(۱۶٬۲۱۰)، کره(۱۵٬۸۳۰)، اوکراین(۱۵٬۸۱۰)، پاکستان(۱۴٬۵۳۵)، کلمبیا(۱۴٬۴۹۸)، بریتانیا(۱۳٬۳۸۵)، بوسنی و هرزگوین(۱۱٬۸۲۸)، گواتمالا(۹٬۹۷۰)، ایران(۸٬۹۱۵)
مسلمانان در آمریکا
طبق آمار رسمی مسلمانان در آمریکا حدود ۲ تا ۳ میلیون نفر جمعیت دارند که حدود یک درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهد. البته برخی این آمار را صحیح نمیدانند و آمارهای متفاوتی ارائه داده و تعداد مسلمانان آمریکا را ۴ تا ۶ میلیون، ۵ تا ۷ میلیون و ۷ تا ۸ میلیون نفر برآورد کردهاند. باراک اوباما، رئیسجمهور سابق این کشور، در یک سخنرانی در سال ۲۰۰۹ این تعداد را هفت میلیون نفر ذکر کرد.
۳۳٪ مسلمانان ایالات متحده را آمریکاییان آسیایی جنوب و جنوب شرقی،
۳۰٪ را آفریقایی آمریکاییها،
۲۵٪ را آمریکاییان عرب تبار،
۳٫۴٪ را آمریکاییان آفریقایی،
۲٫۱٪ را آمریکاییان اروپایی،
۱٫۶٪ را سفید پوستان آمریکایی و
۴٫۹٪ مسلمانان آمریکا را دیگر نژادها تشکیل می دهند.
بزرگترین کانون مسلمانان عرب تبار در ایالت میشیگان آمریکا است. رشد جمعیت مسلمانان آمریکا در حدود ۶٪ در سال تخمین زده شدهاست.
ایالت تگزاس بیش از ۶۰۰٬۰۰۰ مسلمان ساکن دارد.
مسلمانان آمریکا بعد از یازدهم سپتامبر بیش از پیش مورد خشونت جامعه و تبلیغات اسلام هراسی قرار گرفتند و به اهمیت حضور آنان توجه نشد. نقش مسلمانان درجامعه آمریکا در این مقاله بیشتر بررسی شدهاست
ورود مسلمانان به آمریکا
اسلام در قاره آمریکا از قدمت زیادی برخوردار است اما تاریخ ورود اولین مسلمانان به آمریکا به طور دقیق مشخص نیست. گفته میشود ورود مسلمانان به این قاره به زمان سفر ملوانان و تجار مسلمان عرب قبل از ورود کریستف کلمب(کاشف قاره آمریکا) برمیگردد.
ورود تجار مسلمان عرب
بسیاری از مورخان ادعا میکنند که اولین مسلمانان در اوایل قرن چهاردهم از شمال آفریقا به آمریکا آمدهاند. هنگامی که کریستف کلمب سفر خود را به ایالات متحده آغاز کرد، در میان کتب شخصی او نوشتههایی دیده شده که حاکی از سفر ملوانان مسلمان در قرن دوازدهم میلادی به جزایری بوده که به عقیده برخی جزایر دریای کارائیب است.
برخی دیگر از نویسندگان، نخستین مسلمانان قاره آمریکا را دریانوردان عربی میدانند که پیش از دوره سفرهای کریستف کلمب پا به این سرزمین ناشناخته گذاشتند. برخی دیگر از تاریخنویسان ورود اولین مسلمانان آمریکا را سال ۱۵۸۷ دانستهاند و در مورد «مصطفی زموری» در قرن شانزدهم کتب زیادی نوشته شده که برخی وی را اولین مسلمانی دانستهاند که وارد آمریکا شد. اولین گرونده شناخته شده به اسلام در آمریکا «الکساندر راسل وب» در سال ۱۸۸۸ بود و اولین مسجد آمریکا در سال ۱۹۱۵ تأسیس شد.
الکساندر راسل وب، اولین گرونده به اسلام در آمریکا
بسیاری از مردم مسلمان به بردگی از آفریقا به آمریکا منتقل شدند. برآورد میشود که از منطقه غالباً مسلمان در غرب آفریقا حدود 500 هزار آفریقایی وارد ایالات متحده شدهاند. مورخان تخمین میزنند که بین 15 تا 30 درصد از بردگان مرد آفریقایی و حدود 15 درصد از بردگان زنان آفریقایی مسلمان بودند.
شیعیان در آمریکا
نخستین گروه شیعیان مهاجر، از حدود صد و هشتاد سال پیش، از لبنان و سوریه به آمریکا مهاجرت کردند و در شهرهای دیترویت میشیگان و راس و داکوتای شمالی ساکن شدند. این مهاجرت بین سال های 1824 تا 1878 صورت پذیرفته است. در سال 1924، دولت آمریکا قانونی را تحت عنوان «قانون منع ورود آسیایی ها» (Asian Exelusion Act)، که به نوعی مفهوم نژادپرستی را نیز دربرداشت، وضع کرد و با تمسک به آن، از ورود آسیایی هایی که از نظر آنان رنگین پوست محسوب می شدند و از نظر فرهنگ و رفتار، با سفیدپوستان اروپایی تبار آمریکا متفاوت بودند، ممانعت کرد.
آمریکاییهای شیعه
گروه دوم، آمریکایی های سیاه پوست و سفیدپوستی هستند که از راه های گوناگون، از جمله با تبلیغات تصوف، شیعه شده اند. تصوف در آمریکا بیشتر از طریق «فرقه نعمت اللهی دکتر نوربخش» و «فرقه شیخ فضل الله حائری عراقی» تبلیغ میشود.
بردگان آفریقایی
در اوایل قرن هجدهم تا اواخر این قرن نیز جمعیت زیادی از بردگان آفریقایی به آمریکا برده شدند که تعداد زیادی از آنها مسلمان بودند. در دهههای اخیر نیز به دلیل ورود مهاجران مسلمان به آمریکا، درصد جمعیت مسلمان این کشور افزایش یافته است؛ به طوری که بر اساس برخی برآوردها، انتظار میرود که جمعیت مسلمانان در 20 سال آینده جایگاه دین یهود را، که در مقام دوم قرار دارد، بگیرد.
اسلامهراسی
پس از عملیات تروریستی 11 سپتامبر 2001 و انجام عملیات تروریستی در غرب به ویژه حمله تروریستی در پاریس در سال 2015، اسلامهراسی در آمریکا بهطور چشمگیری افزایش یافته است.
براساس پژوهش جدیدی که در مرکز تفاهم اسلامی و مسیحیت دانشگاه «جرج تاون» آمریکا انجام شده، وقوع جرم علیه مسلمانان در ایالات متحده از سال 2016 به طور قابل ملاحظهای بالا رفته است، بهگونهای که در این سال 180 مورد جرم از جمله 12 فقره قتل، 34 مورد ضرب و شتم، 49 مورد درگیری لفظی، 56 مورد تخریب اموال و دارایی و 9 مورد آتشسوزی عمدی علیه مسلمانان در این کشور انجام شده و این آمار مربوط به جرائمی است که به پلیس گزارش شده است. همچنین شورای روابط اسلامی ـ آمریکایی که مدافع حقوق مسلمانان در آمریکاست، از افزایش 584 درصدی جرایم علیه مسلمانان در سالهای 2015 و 2016 در مقایسه با سالهای قبل از آن خبر داده است.
زبان
با اینکه در سطح فدرال هیچ زبان رسمی وجود ندارد، برخی قوانین — مانند شرایط اعطای تابعیت آمریکا — انگلیسی را به صورت پیشفرض در نظر میگیرند. در واقع انگلیسی (مخصوصا انگلیسی آمریکایی) به صورت دوفاکتو زبان ملی ایالات متحده است.
انگلیسی زبان
در سال ۲۰۱۰، حدود ۲۳۰ میلیون، یا ۸۰٪ جمعیت پنج ساله یا بیشتر، در خانه تنها انگلیسی صحبت میکردند.
اسپانیای
دومین زبان مرسوم در آمریکا اسپانیایی است ، که توسط ۱۲٪ جمعیت در خانه تکلم میشود، دومین زبان رایج و رایجترین زبانی که به عنوان زبان دوم آموزش داده میشود، است.[۱۸۲][۱۸۳] انگلیسی در بیش از ۳۰ ایالت زبان رسمی است.
هاوایی و 20 نوع زبان بومی
در هاوایی، هم انگلیسی و هم زبان هاوایی جایگاهی رسمی دارند. آلاسکا، در کنار انگلیسی، ۲۰ زبان بومی را به رسمیت میشناسد و داکوتای جنوبی زبان سو را. نیومکزیکو و لوئیزیانا، با وجود نداشتن زبان رسمی، قوانینی برای استفاده از، به ترتیب، اسپانیایی و انگلیسی، و فرانسوی و انگلیسی دارند. برخی دیگر از ایالات، چون کالیفرنیا، انتشار برخی از اسناد دولتی شامل فرمهای دادگاه به اسپانیایی را اجباری کردهاند.
برخی از قلمروهای ایالات متحده در کنار انگلیسی زبانهای رسمی دیگری هم دارند: زبان ساموآیی در ساموآی آمریکا و زبان چامورو در گوآم. کارولینی و چامورو در جزایر ماریانای شمالی به رسمیت شناخته شدهاند[و اسپانیایی که در پورتوریکو از انگلیسی زبان رایجتری است، در آن قلمرو یک زبان رسمی بهشمار میرود.
زبانهای خارجی که در ایالات متحده بیش از دیگر زبانها، از مهدکودک تا دانشگاه (تا قبل از تحصیلات تکمیلی)، تدریس میشوند شامل اسپانیایی (۷٫۲ میلیون نفر)، فرانسوی (۱٫۵ میلیون نفر) و آلمانی (۰٫۵ میلیون نفر) میشود. دیگر زبانهایی که آموزششان در مدارس رایج است لاتین، ژاپنی، زبان اشاره آمریکایی، ایتالیایی و چینی هستند. ۱۸٪ از آمریکاییها مدعی هستند میتوانند در کنار انگلیسی به یک زبان دیگر هم تکلم کنند.
آموزش
میانگین سن ورود به سیستم آموزش
سن ورود به آموزش اجباري در ايالات متحده ، مطابق با ايالت ، از سطح سني 5 تا 8 سالگي متفاوت مي باشد و عمومي ترين سن براي ورود به آموزش اجباري 7 سالگي مي باشد ؛ در پايان دوره سن فارغ التحصيلان بين 15 تا 18 مي باشد كه البته سن 16 عمومي ترين سن و متداول ترين سن براي فارغ التحصيلي مي باشد .
آموزش متوسطه =
آموزش متوسطه در ايالت متحده مطابق با قوانين ، سياستهاي و تدابير ايالات و حوزه هاي مدرسه محلي شامل كلاس 12– 7ميباشد .هيچگونه ساختار، برنامه آموزشي يا قانون اجرايي وجود ندارد، تمامي قوانين و تدابيرازطريق حكومتهاي ايالتي و بيش از 14000 مدرسه محلي تصويب و اجرا مي گردند.تمامي ايالات و حوزه هاي مدارس ، سطح فارغ التحصيلي از مدرسه متوسطه را ، تكميل و اتمام كلاس دوازدهم مي دانند و اسم عمومي براي مدرك فارغ التحصيلي متوسطه ، ديپلم تحصيلات دبيرستاني مي باشد .
قوانین خاص برای هر ایالت
شرايط و نيازهاي آكادميك و برنامه آموزشي فني و حرفه ايي جهت اخذ اين ديپلم از طريق هر ايالت تصويب واتخاذ ميگردد و ممكن است درهرايالت اين شرايط و برنامه هاي آموزشي متفاوت مي باشند.در بسياري از ايالات و مناطق (حوزه ها) نه در تمامي آنها ، امكان كسب ديپلم هاي ويژه دبيرستاني كه مشخص كنندة تكميل و اتمام تحصيلات آكادميك عالي يا برنامه هاي تحصيلي فني و حرفه ايي مي باشند، وجود دارد.گاهي اوقات ، مدارك آكادميك كالج مقدماتي ، تكميلي يا مدارك دبيرستاني آكادميك ناميده مي شوند و در بعضي موارد مدارك فني و حرفه ا ي ، ديپلمهاي دبيرستان فني و حرفه اي ناميده مي شوند.اعطاي اين مدارك كه به شكل خاصي تخصيص يافته اند ، در تمام كشور يك جور و به يك شكل نمي باشد .
عنوان «ديپلم دبيرستان» نام شناخته شده ايي را براي مدرسة متوسطه ابالات متحده بر جاي مي گذارد.محتواي برنامة آموزشي كه به سبك ديپلم و نمرات كسب شده درج شده اند و رونوشت دبيرستان ناميده مي شود .
سيستم نمره دهي
اغلب مدارس متوسطه از نظام ارزيابي استفاده مي نمايند كه از حروف الفباي رمي D , C , B , A و گاهي E و F و حرف I به معناي نا تمام تشكيل يافته است . اين حروف به نمرات عددي وابسته و مربوط مي باشند . ( عالي ) : A ( قبولي ) : D ( مردودي ) : F
ساختار آموزشي متوسطه
مقطع آموزش مقدماتي متوسطه مدت زمان 6-2 سال طي رده هاي سني18-14سال به طول مي انجامد.
هدف اصلي برنامه هاي آموزش ابتدايي كسب مهارتها ، دانش و گرايشهاي مثبت و اساسي توسط دانش آموزان و تأكيد بر رشد فردي آنان با توجه به نيازها وتوانائيهاي فردي مي باشد.مقطع آموزش ابتدايي اجباري بوده و به صورت رايگان به دانش آموزان ارائه مي گردد.در مدارس ابتدايي طبق آمارسال 1995 نسبت معلمين به دانش آموزان بر 9/14 به1 در مدارس دولتي و3/11به 1درمدارس خصوصي بالغ ميگردد.
طبق آمار سال1996،جمعيت سني كه اين مقطع را طي كرده اند برحدود 8/32 ميليون نفر بالغ مي گردد.مقطع تكميلي متوسطه نيز مدت زمان4سال به طول مي انجامد.
به افرادي كه دوره متوسطه را با موفقيت به پايان مي رسانند مدرك ديپلم اعطا مي شود در اين بين تعدادي هستند كه دوره دبيرستان را ادامه نمي دهند امتحان جامعي به عنوان امتحان توسعه آموزش عمومي (GED) برگزارمي گردد كه درصورت موفقيت افراد به آنها مدرك معادل ديپلم ارائه مي گردد.
شاخص بهداشت
شاخص امید به زندگی در آمریکا حدود ۷۹/۱ سال است که در ایالت هاوایی از همه بالاتر گزارش شده.
آمریکا از قطبهای بزرگ فناوری و علوم پزشکی در جهان است. بهطور نمونه از سال ۱۹۶۶ تا کنون تعداد برندگان جایزه نوبل پزشکی در آمریکا از مجموع کل دیگر کشورهای جهان بیشتر بودهاست و آمریکا به مراتب از سایر کشورها بیشتر بودجه صرف پژوهش و دارو و درمان میکند. با این وجود این امکانات لزوماً برای تمام شهروندان آمریکا بهطور مساوی قابل دسترس نیست: در سال ۲۰۱۷ بیش از ۱۲ درصد جمعیت کل کشور آمریکا فاقد بیمه درمانی بودند.
جغرافیا
ایالات متحدهٔ آمریکا از شمال با کشور کانادا، و در جنوب با کشور مکزیک مرز خاکی دارد. این کشور در شمال غرب قارهٔ آمریکا و سواحل آلاسکا نیز با روسیه مرزهای مشترک آبی دارد. ۴۸ ایالت بههم پیوسته که خاک اصلی آمریکا را تشکیل میدهند، از شرق و جنوب شرقی به اقیانوس اطلس و خلیج مکزیک، و از غرب به اقیانوس آرام منتهی میشوند. ایالت آلاسکا نیز از شمال به اقیانوس منجمد شمالی، از غرب به تنگهٔ برینگ، و از جنوب غربی به اقیانوس آرام ختم میشود. مجمعالجزایر هاوایی هم در جنوب غرب خاک اصلی آمریکا و در اقیانوس آرام واقع شدهاند.
مناطق جغرافیایی و فرهنگی ایالات متحدهٔ آمریکا عبارتاند از: نیو انگلند، ایالتهای ساحلی اقیانوس اطلس، ایالتهای جنوب، ایالتهای غرب میانه (میدوست)، ایالتهای جنوب غربی آمریکا و ایالتهای غرب.
کشور ایالات متحدهٔ آمریکا در مجموع ۹٬۸۲۶٬۶۳۰ کیلومتر مربع وسعت دارد، که البته ۴۷۰ هزار کیلومتر آن را جزایر پراکنده و تحت قلمرو آمریکا در اقیانوس آرام و دریای کارائیب تشکیل میدهند.
سیاست
نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا در چارچوب یک قانون اساسی و به صورت یک نظام فدرالی است که از ویژگیهای حکومتی این کشور بهشمار میرود.
نوع حکومت
کشور آمریکا از نظر سیاسی در وضعیت نظام فدرال قرار دارد به طوری که جمهوری مشروطه فدرال در این کشور حکمرانی می کند و البته از روال قانون اساسی برای آن استفاده میشود. کشور آمریکا، قوه مقننه دو مجلس نمایندگان و همینطور مجلس سنا را شامل میشود و از رأی مردم برای این روال استفاده میشود.
در نهایت به مجموعه فعالیت های گفته شده کنگره گفته میشود. در این مسیر قوه مقننه مسئولیت قانونگذاری در آمریکا را به عهده گرفته است. در کشور آمریکا رئیس جمهور نقش مهمی دارد که رئیس قوه مجریه نیز محسوب میشود او نیز از رأی مردم این کشور انتخاب میشود. رئیس جمهور اعضای هیئت وزیران را انتخاب میکند و نیاز است که این روال به تأیید دو بخش از سه بخش اعضای مجلس سنا برسد.در نظر داشته باشید که پس از گذشت این دوره، دیگر مجلس سنا قدرتی در وضعیت عزل وزیران ایفا نمیکند.
قوه قضایی در آمریکا توسط دیوان عالی فدرال این کشور تعیین میشود. قوه قضاییه کاملاً مستقل عمل میکند و رئیس جمهور و کنگره اجازه ندارند که مصوبات قانون دیوان عالی فدرال را در وضعیت ابطال قرار دهند این گروه حتی اجازه ندارند که از قوانین حاکم سرباز بزنند.
در ساختار سیاسی کشور آمریکا شرایط طوری در نظر گرفته میشود که یک شخص یا نهاد نمیتواند قدرت مطلق داشته باشد. در واقع قانون اجازه نمیدهد که یک بخش از اقلیت ها قدرت زیادی داشته باشند و هیچ نوع قدرت نمایی های افراطی در این کشور دیده نمیشود. هر قانونی که در کنگره تعیین میشود باید توسط رئیس جمهور مورد ارزیابی قرار بگیرد و سپس تأیید شود. این روال سبب میشود که مصلحت عمومی به طور دقیق ارزیابی شود و روال دیکتاتوری به حداقل برسد. کنگره اجازه دارد که از روش های مختلف نظارت خود را بر رئیس جمهور اعمال نماید و در این مسیر یک سری حق و حقوق مشخص برای وی تعیین شده است.
آرای الکترال
به زبان ساده، ساختار انتخابات در ایالات متحده آمریکا، مبتنیبر دو مجلس سنا و نمایندگان است. هر ایالت در آمریکا بهطور مساوی دو نماینده در مجلس سنا دارد و تعداد نمایندگان کنگره یا مجلس نمایندگان مبتنیبر فاکتورهای مختلفی ازجمله جمعیت هر ایالت است. درمجموع تعداد آرای الکترال هر ایالت متشکل است از تعداد آرای نمایندگان آن ایالت در سنا و کنگره. ایالت تعیینکنندهای، چون کالیفرنیا که بیشترین آرای الکترال را دارد، ۵۵ رأی الکترال آن متشکل است از ۵۳ کرسی یا رأی مجلس نمایندگان و ۲ رأی یا کرسی مجلس سنای این ایالت. درنتیجه آن چیزی که از آن ذیل عنوان «کالج الکترال» یاد میشود، مجموع آرای دو مجلس سنا و نمایندگان است.
فرمانده کل قوای
رئیسجمهور آمریکا فرمانده کل قوای نیروهای مسلح این کشور است و رهبران نظامی، وزیر دفاع و اعضای ستاد مشترک ارتش را منصوب میکند.
مسئول نیروهای مسلح
وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا مسئول مدیریت نیروهای مسلح، شامل نیروی زمینی، سپاه تفنگداران دریایی، نیروی دریایی، نیروی هوایی و نیروی فضایی است. گارد ساحلی ایالات متحده آمریکا در زمان صلح تحت نظر وزارت امنیت داخلی و در زمان جنگ تحت نظر وزارت نیروی دریایی اداره میشود. در سال ۲۰۰۸، نیروهای مسلح این کشور ۱٫۴ میلیون عضو درحال انجام وظیفه داشت که با اضافه کردن نیروهای ذخیره و گارد ملی عدد کلی به ۲٫۳ میلیون نفر میرسد. ضمنا وزارت دفاع ۷۰۰ هزار نیروی غیرنظامی هم در استخدام خود دارد که این رقم شامل پیمانکاران نمیشود.
خدمت وظیفه
خدمت نظامی در ایالات متحده آمریکا اختیاری است اما در زمان جنگ ممکن است خدمت وظیفه اجباری اعلام شود و افراد مذکر بین ۱۸ تا ۲۶ سال به خدمت گرفته شوند. نیروهای مسلح آمریکایی میتوانند به سرعت با استفاده از هواپیماهای نیروی هوایی، ۱۱ ناو هواپیمابر نیروی دریایی و واحدهای اعزامی تفنگداران دریایی در دریا با ناوگانهای اقیانوس آرام و اطلس به منطقه مورد نظر اعزام شوند.
پایگاه های خارج از کشور
ایالات متحده ۸۶۵ پایگاه در خارج از کشور دارد و در ۲۵ کشور خارجی حداقل ۱۰۰ نیروی نظامی درحال خدمت دارد. بودجه نظامی آمریکا در سال ۲۰۱۱ بیشتر از ۷۰۰ میلیارد دلار بود که ۴۱٪ از هزینههای نظامی جهان را شامل میشود. این کشور ۴٫۷٪ از تولید ناخالص داخلی خود را به هزینههای نظامی اختصاص داده که در میان ۱۵ کشوری که بیشترین بودجه نظامی را دارند، بعد از عربستان سعودی دوم است. هزینههای دفاعی آمریکا نقش مهمی در سرمایهگذاری در علم و تکنولوژی بازی میکند، چنانکه حداقل نیمی از هزینههای دولتی در این زمینه توسط وزارت دفاع پرداخت میشود. سهم مخارج نظامی از کل اقتصاد آمریکا در دهههای اخیر افت پیدا کردهاست؛ چنانکه از ۱۴٫۲٪ از تولید ناخالص داخلی در ۱۹۵۳ و ۶۹٫۵٪ از هزینههای دولت فدرال به سال ۱۹۵۴ در زمان جنگ سرد به ۴٫۷٪ تولید ناخالص داخلی و ۱۸٫۸٪ هزینههای دولت فدرال در ۲۰۱۱ کاهش داشتهاست.
سلاح هسته ای
آمریکا یکی از پنج دارنده به رسمیت شناخته شده سلاح هستهای جهان است و دومین زرادخانه هستهای بزرگ جهان را مالک است. در کل بالغ بر ۹۰٪ از ۱۴٬۰۰۰ سلاح هستهای موجود در جهان به یکی از دو کشور ایالات متحده و روسیه تعلق دارد.
نظم و امنیت شهری
نظم و امنیت در سطح شهر و ایالت را کلانتر و پلیسهای محلی و ایالتی بر عهده دارند. در برخی موارد و در مواقع آمریکا در میان کشورهای پیشرفته دارای آمار جرم و جنایت بالاتری بودهاست، بهخصوص در موارد مربوط به سلاحهای گرم.[۳۰۲] در سال ۲۰۰۹ به ازای هر یکصد هزار نفر تعداد ۵ قتل در آمریکا رخ داد.[۳۰۳] نقش متمم دوم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا (در اعطای آزادی حمل سلاح گرم به شهروندان) همواره مورد توجه بحثهای فراوانی بودهاست. آمریکا همچنین دارای تعداد نسبی بیشتری جمعیت زندانی میباشد.
این کشور از معدود کشورهای پیشرفتهاست که هنوز مجرمین را (در ۳۴ ایالت و برخی موارد فدرال) اعدام میکند. از سال ۱۹۷۶ تا کنون، تعداد یکهزار اعدام صورت گرفته. در سال ۲۰۱۰ پس از کشورهای چین، ایران، کره شمالی، و یمن، آمریکا از این لحاظ در جهان در رتبه پنجم بود. با اینحال این قانون از ایالت به ایالت فرق میکند. بهطور مثال حکم اعدام در ایالات نیوجرسی، نیومکزیکو و ایلینوی ممنوع است.
فرهنگ
آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه ای جزو جدایی ناپدیر آن به شمار می آید و ریشه در رسم و رسومات گذشتگان آن مرز و بوم دارد. شاید آشنا شدن با فرهنگ و رسوم هر کشور برای بسیاری از افراد جالب به نظر برسد ، از این رو بررسی فرهنگ مردم آمریکا در بخش یک ضرورت به نظر میرسد.
هنر
قرن بیستم میلادی قرنی بود که در آن هنرمندان آمریکا از زنجیر قیود و سنتهای دنیای قدیم خود را آزاد کرده و با خلاقیت خود شاخههای فرهنگی و هنری را در جهات جدیدی به شکوفایی رساندند. موسیقی، فیلم، تئاتر، رقص، و دیگر نمونههای توصیف هنری امروزه توسط هنرمندان آمریکایی متحول گشتهاند. احیای موسیقی به شیوه جدید، الگوهای نو در هنر رقص، درام با ریشههای سرزمینهای بومی آمریکا، فیلمسازی مستقل در پهنای این سرزمین، جهانی شدن هنرهای نمایشی، همه و همه قسمتی از صحنهٔ هنر معاصر در ایالات متحده آمریکا هستند.
اما ریشه و اصل این جوشش خلاقآمیز را شاید بتوان بقول دانا گیووا شاعر و رئیس کنونی سازمان ملی پشتوانه هنرهای آمریکا (به انگلیسی: National Endowment for the Arts) در این اصل یافت:
دلیل اینکه آمریکا اینچنین در تاریخ خود دارای ویژگیهای هنری منحصر بفرد، و دستآوردهای بدیع از فیلم و موسیقی جاز گرفته تا ادیبات نوین است، جامعه ایست که اصل آزادی فردی را در شهروندان خویش گرامی داشتهاست.
ادبیات
ادبیات آمریکا (انگلیسی: American literature) ادبیاتی است که در ایالات متحده آمریکا و مستعمرات پیشینش نوشته و یا پدید آورده شده است. پیش از تأسیس ایالات متحده مستعمرات بریتانیا در ساحل شرقی ایالات متحده امروزی به شدت تحت تأثیر ادبیات انگلیسی بودند. بدینسان، سنت ادبیات آمریکا به عنوان بخشی از سنت گستردهتر ادبیات انگلیسی آغاز گشت.
دوره انقلابی برای نوشتههای سیاسی بنجامین فرانکلین، الکساندر همیلتون و توماس پین در میان چندین نفر دیگر درخور توجه است. اعلامیه استقلال ایالات متحده توماس جفرسون مقام وی را به عنوان یک نویسنده کلیدی آمریکایی مستحکم کرد. در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود که نخستین رمانهای این ملت به چاپ رسیدند. یک نمونه قدیمی قدرت همدردی نوشته ویلیام هیل براون است که در سال ۱۷۹۱ به چاپ رسید. رمان براون داستان عاشقانه تراژیک برادر و خواهری را به تصویر میکشد که بدون اینکه بدانند چه نسبتی با یکدیگر دارند، عاشق یکدیگر میشوند.
با میلی فزاینده به خلق ادبیات و فرهنگ منحصراً آمریکایی، شماری از چهرههای کلیدی جدید ادبی ظاهر شدند که برجستهترین آنها واشینگتن اروینگ و ادگار آلن پو بودند. رالف والدو امرسون در حالی که محفل تعالیگرا را در سال ۱۸۳۶ هدایت میکرد، در خلق جنبش تأثیرگذار تعالیگرایی پیشگام شد. متأثر از این جنبش، هنری دیوید ثورو والدن را نوشت که سرشت و فردگرایی را ستایش و ترغیب به مقاومت در برابر تحمیلهای جامعه سازماندهیشده و یونیتارینیسم میکند.
کشاکش سیاسی پیرامون الغای بردهداری الهامبخش نوشتههای ویلیام لوید گریسون و هریت بیچر استو در رمان معروفش کلبه عمو تام بود. این کارها با ادامه یافتن داستانهای مرتبط با بردهداری مثل روایت زندگی فردریک داگلاس، یک برده آمریکایی نوشته فردریک داگلاس در سال ۱۸۴۵ پشتیبانی شدند.
تعطیلات
اعیاد فدرال و ایالتی
به لحاظ رسمی ایالات متحده آمریکا دارای تعطیلات ملی نیست و هر ایالتی در زمینه تعیین و اعلام روز تعطیل صلاحیت دارد که از طریق مجلس ایالتی اقدام به آن میکند.
رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و کنگره ایالات متحده آمریکا از نظر قانونی تنها قادر به اعلام تعطیلی برای ناحیه کلمبیا (شهر واشنگتن دی سی) و کارکنان فدرال هستند. اما در عمل بیشتر ایالتها تعطیلات اعلام شده از سوی دولت فدرال را به رسمیت میشناسند.
این تعطیلات عبارتاند از:
ژانویه
اول ژانویه: نخستین روز سال نو
سومین دوشنبه ماه ژانویه: سالروز تولد مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش حقوق مدنی
فوریه
۱۲ فوریه: سالروز تولد آبراهام لینکلن رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا
سومین دوشنبه ماه فوریه: سالروز تولد جرج واشنگتن رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا - روز رئیسجمهوری
مه
پنجم مه: سینکو دو مایو
آخرین دوشنبه ماه مه: روز یادبود
ژوئیه
۴ ژوئیه: روز استقلال ایالات متحده آمریکا
سپتامبر
اولین دوشنبه ماه سپتامبر: روز کارگر
نوامبر
۱۱ نوامبر: روز یادبود سربازان بازنشسته
آخرین چهارشنبه نوامبر: روز شکرگزاری
هر دو سال یکبار اولین سه شنبه بعد از اولین دوشنبه ماه نوامبر برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا یا انتخابات کنگره ایالات متحده آمریکا
دسامبر
۲۵ دسامبر: روز کریسمس
______________________________________