جعفریه (پیروان فقهی جعفر بن محمد)
جعفریه از پیروان فقهی «حضرت امام جعفر صادق» (80- 148) ششمین امام شیعه امامیه هستند.
تاریخچه
دوره زندگانی امام صادق (علیهالسلام) مصادف با اواخر دوره بنیامیه و اوائل روزگار بنیعباس بود. بنابراین، بهسبب اختلافاتی که میان امویان و عباسیان وجود داشت، شیعیان فارغالبال بوده و نیز به سبب طولانی بودن عمر حضرتصادق علیهالسلام نسبت بهدیگر امامان؛ دستگاه حکومتی بنیامیه و بنیالعباس فرصت مزاحمت برای آن حضرت و نیز شیعیان را نداشتند. آن حضرت در مدت طولانی امامت خود، موفق شد تا نظم و ترتیبی به وضع «شیعه» امامیه بدهند و فقهشیعه را تدوین نمایند، از اینجهت، امامصادق علیهالسلام را «حبرالامة» یعنی دانشمند امتاسلام و فقیه آلمحمد (ص) خواندهاند. بیشتر احادیث فقهی «شیعه» از آنحضرت روایت شده است و به همیندلیل، فقهشیعه را «فقهجعفری» و مذهب او را «مذهبجعفری» نامیدند. در مجلس درس آنحضرت که در مدینه تشکیل میشد، جمع بسیاری از بزرگان حاضر میشدند و از محضر ایشان کسب فیض میکردند که میتوان به ابوحنیفه، مالکبنانس، جابربنحیان، زرارةبناعین و دو فرزندش، بهعنوان مشهورترین شاگردان آن حضرت اشاره کرد.
وجه تسمیه
جعفریه در واقع بهمعنای فقهجعفری است، چون بسیاری از احادیث فقهیشیعه و مستندات آن نسبت به دیگر امامان، از حضرتصادق علیهالسلام روایت شده است. از اینرو، فقهامامیه را فقهجعفری و مذهبشیعه را مذهبجعفری نیز نامیدهاند. [۱] [۲] [۳] [۴]
موارد اختلافی فقه جعفری با مبانی فقهی اهل سنت
مهمترین اختلاف شیعه با اهلسنت درباره جانشینی رسولخداوند است که شیعه آن را به «نصّجلیّ» و اهلتسنن به«اختیار»امت میدانند. اما به جز این مسأله اساسی، اختلافات شیعه و سنی در اجتهاد و ادله و اصول و فروع عبادات و معاملات و نکاح است. مبانی تشریع در مذهبشیعه «کتاباللّه»، «سنت»، «اجماع» و «عقل» است. در سنترسولخدا(ص)، شیعه احادیثی را میپذیرد که از صافی عترت یعنی اهلبیت رسولخدا (ص) گذشته باشد و آن احادیث در نزد ایشان معروف به«اخبار» است. «اجماع» نزد شیعه، اتفاق علمایشیعه امامیه است بر قول اماممعصوم. «قیاس» نزد اخباریونشیعه حرام است، ولی نزد «اصولیون» مورد قبول است. در فروعفقه، مذهب «شیعهامامیه» با مذهبشافعی اختلاف چندانی ندارد. از مسائل مورد اختلافایشان با سنت و جماعت، جایز دانستن «متعه» و یا زناشویی موقت و بعضی از مسائل ارث و غیره است. شیعهامامیهجعفریه درباره «عدل» معتقد است که عدل از «صفاتثبوتیه» خداوند است و تصوّر عدول از آن و گرائیدن خدا به ستم، جایز نیست. خداوند به بندگان خود تکلیف ما لایطاق نمیفرماید و بیش از آنچه سزاوارند، آنان را عذاب نمیکند و چون «عادل» است هیچگاه فعل حسن و نیکو را ترک نکرده و کار زشت و قبیح از او سر نمیزند. با اینکه قادر به اعمال نیک و زشت هست، اما جز بهفعل نیک نمیگراید. چون خداوند «حکیم» است، پس باید فعل او از روی حکمت و بر حسب نظام اکمل باشد. [۵][۶][۷] [۸]
پانویس
- ↑ دلائل الامامة، منسوب به محمد بن جریرطبری آملی، قم، نشر موسسه البعثه، سال 1413 قمری، ج۱، ص۲۴۷
- ↑ ابن عطیه، المناظرات بین فقهاء السنة و فقهاء الشیعة، بیروت، سال 1419 قمری و 1999 میلادی، ج۱، ص ۶۳
- ↑ مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۷، ص ۹.
- ↑ کاشف الغطاء علی، کتاب أدوار علم الفقه و أطواره، بیروت، سال 1399 قمری و 1979 میلادی، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۴
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 140 با ویرایش و اصلاح عبارات
- ↑ محمصانی صبحی رجب، فلسفه التشریع فی الاسلام، ص 53- 56.
- ↑ عقاید الشیعة، ص 15- 17.
- ↑ کاشفالغطاء محمد حسین، اصل الشیعة و اصولها.