میرزا محمدحسن شیرازی
میرزا محمدحسن شیرازی | |
---|---|
نام کامل | سید محمدحسن حسینی شیرازی |
نامهای دیگر |
|
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | ۱۵ جمادیالاول، ۱۲۳۰.ق |
محل تولد | شیراز |
روز درگذشت | بیست و چهارم شعبان، 1312.ق |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
فعالیتها |
|
سید محمدحسن حسینی شیرازی مشهور به میرزای شیرازی و میرزای مجدد، مرجع تقلید شیعه و صاحب حکم تحریم تنباکو بود. پس از فوت شیخ مرتضی انصاری شوشتری در سال ۱۲۴۳، مرجعیت عامه شیعه به او منتقل شد و نزدیک به ۳۰ سال در این مقام به رفع مشکلات مردم و اداره حوزههای علمیه مشغول بود. سید محمدحسن حسینی شیرازی مرجع عام شیعه در سن ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت. آرامگاه او در یکی از حجرات صحن حرم علی بن ابیطالب در شهر نجف قرار دارد.
ولادت
روز پانزدهم جمادی الاولی سال 1230 ه. ق، تازه دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته بود که خورشیدی دیگر، در افق شیراز درخشید و «محمدحسن» نام گرفت.
محمدحسن، در همان کودکی، سایه پرمهر پدر بزرگوارش میرزا محمود را که از دانشمندان دینی بود، از دست داد و تحت تربیت دایی خود، سیدحسین موسوی، مشهور به «مجدالاشراف»، که او نیز از دانشمندان دینی بود، قرار گرفت.
تحصیلات
هوش سرشار میرزای شیرازی از همان آغاز زندگی، دایی ارجمندش را برآن داشت تا در تربیتش، کوشش بیشتری کند. میرزا محمدحسن در چهارسالگی پای به مکتب خانه نهاد و پس از به پایان رساندن درسهای آغازین، در شش سالگی، وارد حوزه علمیه شد. حافظه قوی این کودک، اساتید او رابه شگفتی واداشته بود. وی در دوران نوجوانی، کتاب مهم و فقهی شرح لمعه را در حوزه علمیه شیراز تدریس میکرد. سرانجام میرزای بزرگ، به سفارش استادش، شیخ محمد تقی، در سن 18 سالگی برای ادامه تحصیل، به سوی اصفهان بار سفر بست و در مدرسه صدر، حجره ای گرفت و از محضر استادانی چون شیخ محمدتقی اصفهانی صاحب حاشیه بر معالم ،سیدحسن مدرس و حاج محمدابراهیم کلباسی بهره برد و از خرمن علم ودانش آن بزرگواران، خوشه ها چید.
استادان میرزا در کربلا و نجف
میرزای شیرازی پس از ده سال تعلیم و تعلم در حوزه اصفهان، آهنگ سفر به عتبات عالیات کرد و در سال 1259ه. ق، وارد کربلا و سپس نجف شد. او میرفت تا در کنار مرقد مطهر امیرمؤمنان و سرور و سالار شهیدان، اباعبداللّه الحسین(علیهالسلام)، نایافتههای خود را بیابد و غرق دریای دانش و معنویت آن نورهای پاک گردد. میرزای بزرگ، در این مسیر، از یاری استادان بزرگ و سرشناس حوزه علمیه نجف و کربلا همچون صاحب جواهر، آیت اللّه سید ابراهیم قزوینی، آیت اللّه شیخ حسن کاشف الغطا و نیز شیخ اعظم، آیت اللّهالعظمی شیخ مرتضی انصاری رحمهم الله، بهرههای فراوان برد.
میرزای شیرازی و شیخ مرتضی انصاری
از جمله مربیانی که در شکل گیری شخصیت کمنظیر میرزای شیرازی تاثیرگذار بودهاند، شیخ مرتضی انصاری است. میرزا با پشتکار فراوان، در درسهای شیخ شرکت میکرد و از نزدیکان علمی شیخ به حساب میآمد، تا آن جا که شیخ مرتضی انصاری، بارها گفته بود: من درس را برای سه نفر میگویم؛ میرزا محمدحسن، میرزا حبیب اللّه (رشتی) و آقا حسن تهرانی (نجم آبادی).
استاد به میرزا بسیار توجه داشت و از او خواسته بود تا در کتاب رسائل تجدیدنظر کند. میرازی شیرازی نیز چه در زمان حیات و چه پس از وفات شیخ، هرگاه سخن از او به میان میآمد، نهایت احترام و تعظیم را نسبت به آن بزرگْ مرد ادا مینمود.
شاگردان میرزا
شیوه تدریس، تربیت و رفتار نیک میرزای بزرگ با شاگردانش، سبب شد که هر یک از شاگردان وی، چون خورشیدی فروزان، تاریکی ها را شکسته و گوشه ای از این دنیا را به عطر جانْ بخش دانش و درایت و معنویت خویش، عطرآگین سازند. دستهای پربرکت و مهربان این استاد بزرگ، چه روحهای بلندی را تربیت کرد و چه قلههای سربرکشیده ای از دانش و عمل را به وجود آورده است! از جمله شاگردان برجسته میرزای شیرازی، میتوان از: آیت اللّه میرزا محمدتقی شیرازی، معروف به میرزای کوچک یا میرزای دوم، آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم)، آیت اللّه میرزا حسین نائینی، آیت اللّه سیدمحمدکاظم یزدی و آیت اللّه شیخ فضل اللّه نوری نام برد.
مرجعیت دینی
چون شاهین بلند پرواز آسمان فقاهت و فقیه یگانه، شیخ مرتضی انصاری رحمه الله به دیار دیگر پرگشود و آفتاب درخشان زندگیاشدر افق سال 1281 ه. ق افول کرد، مردم، جهت تعیین تکلیف مسأله تقلید، پیوسته به شاگردان شیخ مراجعه میکردند. همین امر سبب شد تا بهترین شاگردان شیخ، گرد هم آیند و چاره جویی کنند که پس از مشاوره، همگی بر مقدم بودن میرزای شیرازی اتفاق کردند.
زمانی که میرزای بزرگ، این مسؤولیت خطیر را پذیرفت، در حالی که میگریست، قسم یاد کرد: «هیچ گاه فکر نمیکردم که روزی مرجع دینی مردم بوده و به این امر عظیم دچار شوم و بار سنگین مرجعیت را به دوش کشم».
سیرت پیامبرگونه
میرزای شیرازی در خوش برخوردی، خوش سلیقگی و شیرینی گفتار، نمونه نداشت. در برخورد با هر کس، آن چنان که شایسته او بود، حقش را ادا میکرد. هیچ کس هنگام جداشدن از میرزا، جز با شادمانی و رضایت، ایشان را ترک نمیکرد. میرزا حتی بر مستحق ناسزا هم یک کلمه زشت نمیگفت. خطاکاران را جز به احسان، پاداش نمیداد، بلکه به نیکوترین زبان و همراه با تبسم، با او به گفتگو مینشست و این، همان خلق عظیمی است که از پیامبر عظیمالشأن اسلام به ارث برده بود.
عزّت و مناعت
دانشمند دینی، طبعی بلند و جایگاهی والادارد و چون کوه، استوار است. برای متاع دنیا و لذتهای زودگذر دنیا، به پستی نمیگراید و در عین فروتنی، سرافراز و آزاده است. عزت نفس و کرامت خود را به هیچ چیز نمیفروشد. در برابر قدرتمندان و دنیا داران، اظهار ضعف و کوچکی نمیکند و جلال و جبروت دنیاپرستان را هیچ میانگارد و پاس حرمت دانش و دانشمندان را در همه حال دارد. میرزای شیرازی، از جمله دانشمندانی است که دارای این ویژگیها بود و با طبع بلند میزیست و همواره گوهر دانش را پرفروغ نگه میداشت.
شیوه تدریس
وقتی میرزای بزرگ، در فهم حدیث سخن میگفت، او را می دیدی که بر معتدل ترین راه و بر اساس با عرف و وجدان گام میزند و هنگامی که در پیچیدگیهای مسایل علمی به سخن مینشست، برای دیگران، حتی دانشمندان دقیق هم شگفت آور بود که چه موشکافانه به ریزه کاریهای آن مسایل میپردازد!
میرزا برای تدریس هر درسی، از پیش نظرها و افکارش را پیرامون آن مینوشت؛ چنان که خودش فرمود: «روش من در مطالعه این است که قلم بر میدارم و آن چه در ذهن دارم، مینویسم و سپس پیرامون آن به تفکر میپردازم».
الگوی اخلاق در خانواده
میرزای شیرازی در خانواده، پدری بسیار مهربان بود که شخصیت فرزندان و دیگر اعضای خانواده را شناخته و با آنان، با احترام و محبتآمیز رفتار میکرد. هرگز فرزندانش، حتی بچههای کوچک را صدا نمیزد، مگر این که پیش از اسم یا پس از اسم آنها، کلمه «آقا» یا «خانم» را میافزود. میرزای بزرگ کوهی بود از دانش و تقوا که سراسر وجودش را ادب، احترام و فروتنی فراگرفته بود. مصداق فرموده مولای متقیان علی(علیهالسلام) بود که فرمودند: «آن گاه که آگاهی زیاد گردد، ادب افزون شود».
خنثی کردن فتنه مذهبی
در حرم عسکریین علیهما السلام تزئینات و اصلاحاتی صورت گرفت بازار بزرگی توسط ایشان ساخته شد. حسینیهای جهت برگزاری مراسم عزاداری امام حسین(علیهالسلام) به همت ایشان بنا شد. برای بسیاری از مجاورین سامرا خانه ساخت. فقرای بسیاری از اهل تسنن را انفاق نمود و زندگی آنها را به جریان انداخت در سال ۱۳۱۱ هـ. ق فتنهای میان اهالی سامرا و مجاورین برانگیخته شد که به تهدید مجاورین از جانب اهالی انجامید.
آتش فتنه از سوی عدهای از جاسوس ها و دسیسه چینان که خواهان جنگ میان مسلمین و ایجاد آشوب و تفرقه بین برادران شیعه و سنی بودند، برپا شد. میرزا با کفایت و تدبیر خویش آتش فتنه را خاموش ساخت و امور مردم به مجرای طبیعی خود بازگشت داد. در اجرای این مهم اجازه دخالت به هیچ کس، حتی کنسول انگلستان و والی عثمانی بغداد نداد و به آنها پیغام داد: مساله بزودی اصلاح خواهد شد و این حادثه کوچکتر از آن است که نیاز به مداخله ماموران حکومتی باشد.
تحریم تنباکو
یکی از برجستهترین خدمت ها و اقدامهای ارزشمند و انقلابی میرزای شیرازی به ملت و کشور ایران، تحریم استعمال تنباکو در اوج خودکامگی ها و وطن فروشیهای جاهلانه ناصر الدین شاه و درباریانش بود. میرزای بزرگ، با فتوایی کوتاه اما قاطع و تردیدناپذیر، مشت محکمی بر دهان استعمار و استعمارگران خارجی و دست نشاندگان داخلی آنان کوبید و نوشت: «بسم اللّه الرحمن الرحیم: [امروز]، استعمال تنباکو و توتون بِأَیِّ نحوٍ کان، در حکم محاربه با امام زمان(عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) است.»
از این رو بود که امام امت، خمینی بزرگ، از این اقدام مهم میرزای شیرازی این گونه تعبیر کردند: «همان نصف سطر میرزای شیرازی رضوان اللّه تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجی ها بیرون کشید».
رحلت
در شب چهارشنبه، بیست و چهارم شعبان 1312 ه. ق، یکی دیگر از ستارگان آسمان فقاهت در خاموشی فرو رفت و تیرگی شب را دو چندان ساخت. افول این ستاره، انفجاری در دل ها پدید آورد که کوچکترین نمودش، جاری شدن سیلاب اشکها بود و به سر و سینه زدن دوست داران. آیت اللّه سیدمیرزا محمدحسن حسینی شیرازی، میرزای بزرگ، او که 82 سال از عمر گرانمایهاش را به پرتو افکنی در میان مسلمانان و به ویژه، شیعیان سپری کرده بود، آن شب بعد از نماز عشا، دار فانی را وداع گفت و جان به جان آفرین تسلیم نمود. آن بزرگمرد را پس از غسل و نماز، در جوار حرم نوارنی وملکوتی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در نجف اشرف به خاک سپردند. روحش شاد.