فتح الاسلام
فتح الاسلام | |
---|---|
نام حزب | فتح الاسلام |
تاریخ تأسیس | ۲۰۰۶ م، ۱۳۸۴ ش، ۱۴۲۶ ق |
مؤسس | شاکر العبسی |
فتح الاسلام یکی از گروههای درگیر در جنگ داخلی سوریه است. این گروه این گروه سلفی جهادی تندرو در سال ۲۰۰۶ به کمک جهاد پول سوریها، لبنانیها و فلسطینیها تشکیل شد. این گروه در ابتدا در جنگ عراق به عملیات علیه نیروهای آمریکایی مبادرت میورزید که نهایتاً در سال ۲۰۰۷ توسط ارتش لبنان از بین رفت. اما با کمک از جهادیهای عراق با حمله به حکومت سوریه به حیات سیاسی خود برگشت[۱].
نحوه شکلگیری
فتح الاسلام شعبهای از جریان فلسطینی فتح انتفاضه به رهبری سرهنگ ابو موسی است. شاکر العبسی که یک اردنی فلسطینی الاصل است پس از جدا شدن از جنبش فتح انتفاضه گروه فتحالاسلام را تشکیل داد. این گروه دارای رویکردی سلفی و نزدیک به گروه تروریستی القاعده است. العبسی با همکاری ابومصعب الزرقاوی یکی از رهبران القاعده در سال ۲۰۰۰ میلادی یک دیپلمات آمریکایی به نام «لورانس فولی» را در امان پایتخت اردن ترور کرد. پس از مدتی، دادگاهی در اردن، وی را غیابی محاکمه و به اعدام محکوم کرد، اما العبسی هیچگاه از سوی نیروهای آمریکا و اردن تحت تعقیب قرار نگرفت.
وی سپس در سوریه دستگیر شد و به مدت یک سال زندانی بود، اما پس از سقوط رژیم صدام در سال ۲۰۰۳ به اتفاق ابو مصعب الزرقاوی راهی عراق شد و تشکیلات القاعده عراق را سازماندهی کرد. هدف این تشکیلات ترور شخصیتهای برجسته شیعه عراق و انجام عملیات انتحاری علیه اماکن مقدس شیعیان مناطق عراق بود. پس از کشته شدن ابو مصعب الزرقاوی در سال ۲۰۰۶، شاکر العبسی نیز باید توسط نیروهای آمریکا و اردن دستگیر و مجازات میشد، اما وی توانست با کلیه تجهیزات نظامی خود آزادانه به همراه ۱۴۰ تن از طرفداران خود از طریق مرز اردن و سپس و سوریه وارد لبنان شود و در اردوگاه فلسطینی نهرالبارد در شمال لبنان مستقر شد.
اردوگاه نهرالبارد
اینکه حرکت و استقرار این جریان در لبنان مبتنی بر خواست و شرایط طبیعی خود گروه بوده و یا اینکه به صورت هدفمند و حساب شده این گورهک به سمت لبنان هدایت شدند دو نظریه مطرح است:
نظریه اول
در پی درگیریها در داخل عراق و تهاجم گسترده نیروهای اشغالگر (آمریکایی) علیه جریان سلفی در حاشیه مرزهای اردن، همچنین بوجود آمدن شکاف بین جریان سلفی مستقر در عراق و کشته شدن برخی از رهبران القاعده در عراق که منجر به جدا دشن جریان تندرو نزدیک به القاعده از جریان کلی سلفی گردید. گروه فتحالاسلام عازم لبنان گردید. چرا که لبنان یک کشور آزاد عربی است که طوایف و اقوام با گرایشات مذهبی مختلف را در خود جای داده است. فعالیت احزاب و گروههای مختلف با توانمندی و ظرفیتهای نظامی در این کشور، فرصت مناسبی برای ادامه فعالیت شبه نظامیان فتحالاسلام بود. ریشه این جریان و رهبر آن فلسطینی است. وجود اردوگاههای عمده فلسطینی در لبنان با جمعیتی چند صد هزار نفری از پناهندگان فلسطینی، محمل مناسبی برای فعالیت است.
نظریه دوم
عزیمت فتحالاسلام به لبنان هدفمند و برنامهریزی شده بود چرا که آمریکا از حل مناقشات منطقه و ساماندهی اوضاع لبنان در چارچوب سیاستهای خاورمیانهای خود عاجز شده بود.
با پیروزی حزبالله لبنان بر ارتش صهیونیستی و مدیریت بحران لبنان توسط حزبالله توطئه آمریکایی ـ صهیونیستی مبتنی بر جنگ شیعه و سنی در لبنان ناکام ماند. حزب الله و رهبر آن از محبوبیت فزاینده داخلی، منطقهای و جهانی بویژه در بین مسلمانان و اعراب برخوردار شده است. در رویکرد آمریکایی ـ صهیونیستی شاید ایجاد یک گروه تندرو و تروریستی بتواند جلو موفقیتها و محبوبیتهای بیشتر حزبالله را بگیرد.
عمده حسابهای مالی فتحالاسلام در بانکهای آمریکا قرار دارد که تأمین کنندگان مالی آن عدهای سلفیهای ثروتمند عرب هستند. اینکه آمریکا العبسی را پس از ترور دیپلماتش «لوارنس فولی» در امان پایتخت اردن تعقیب نمیکند و یا حسابهای بانکی چندین جنبش اسلام را بلوکه میکند، اما درباره جنبش فتحالاسلام چنین عملی صورت نمیدهد این تلقی را قوت بخشیده است که فتحالاسلام الگو و نسخه القاعده افغانستان برای لبنان است.
حل مسأله لبنان و خارج کردن حزبالله از صحنه تحولات سیاسی ـ امنیتی لبنان و منطقه ارتباط غیر قابل انکاری با جریان انتفاضه در سرزمینهای اشغالی فلسطین دارد. تا امن کردن لبنان و مشغول شدن حزبالله به درگیری داخلی فرصت لازم را برای رژیم صهیونیستی فراهم میآورد تا علیه مردم فلسطین و دولت حماس وارد فاز جدیدی از درگیری شود و در صورت دستیابی به پیروزیهایی در این جبهه، بر شکست مفضحانه در جنگ ۳۳ روزه سرپوش بگذارد و بحران در کابینه را سامان دهد.
صرف نظر از نظریه اول و یا نظریه دوم ماهیت و سابقه عملکرد گروه فتحالاسلام، مناقشهزا و همواره میتواند تهدیدی علیه وحدت ملی در لبنان تلقی شود و دست مایه گروهها و کشورها برای ایجاد و یا دامن زدن به بحران داخلی در لبنان باشد.
این روزها که توطئه آمریکایی ـ صهیونیستی در دامن زدن به ناامنی و آشوب در صحنه سیاسی لنبان و فشار به حزبالله از طریق محافل بینالمللی و صدور قطعنامه برای تشکیل دادگاه بینالمللی قتل رفیق حریری دنبال میشود، وحدت ملی باید نگرش استراتژیک همه گروهها، احزاب، طوایف و آحاد مردم باشد. تلاش گروههای فلسطینی و لبنانی برای میانجیگری و برقراری آرامش در همین راستا توجیه میشود. حزبالله لبنان نیز این درگیریها را در چارچوب سیاستها و منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی میداند و ارتش لبنان و تعرض و حمله به آن را خط قرمز میداند همانگونه که پناهندگان فلسطینی مقیم اردوگاهها و درگری با آنان را نیز خط قرمز توصیف میکند. حزبالله که توانسته است طوری منازعه شیعه و سنی در لبنان را خنثی نماید بیش از همه به حساسیت اوضاع واقف است و با شناخت و تحلیلی عمیق از پشت پرده توطئه اخیر، همگام با سایر گروهها برای برقراری آرامش و وحدت ملی تلاش میکند.
اهداف و پیامدهای درگیریها
گروههای موسوم به ۱۴ مارس پس از پایان جنگ ۳۳ روزه، با ایجاد مناقشات داخلی تلاش میکردند تا پیروزیهای بدست آمده را به کام حزبالله، مردم لبنان و مسلمانان جهان تلخ کنند و شرایط را برای خلع سلاح حزبالله مهیا سازند. آنان هماهنگ با مقامات و محافل سیاسی و رسانهای غربی و صهیونیستی در طی ۶ ماه گذشته، حزب الله را عاملی خرابی، ترور و ناامنی معرفی میکردند تا حزبالله را بدنام کنند. ائتلاف ۱۴ مارس اینکه در مواجهه با گروه فتحالاسلام دچار اختلاف نظر شدهاند. چون توطئه اختلاف بین سنی و شیعه به منازعه سنی ـ سنی تبدیل شده است.
این حادثه نشان دادکه حزبالله و سلاح آن، تهدیدی علیه حاکمیت لبنان نیست. تهدید را باید در خود افراطیون سنی و دلدادگی برخی گروهها و مقامات لبنانی به آمریکا و رژیم صهونیستی جستجو کرد.
جریان شیعی و حزبالله از موضوع و صحنه درگیری خارج هستند و دولت سنی سینیوره مقابل مجموعهای از سنیهای فلسطنیی ـ اردنی عراقی و ... مستقر در خاک لبنان و اردوگاه فلسطینی قرار گرفته است.
اقدامات ارتش و دولت سینیوره به نفع گروه حاکم ۱۴ مارس و حامیان داخلی و خارجی آن تمام نشد تا جائی که اعتراض شدید سعد حریری رییس جریان المستقبل لبنان به سینیوره را نیز در پی د اشت. از این نگاه اگر ارتش پیروز شود پیروزی ارتش لبنان و دولت سنی سینیوره بر یک گروه سنی تلقی خواهد شد. و اگر شکست بخورد این سؤال پیش میآید که ارتش و دولت از مهار و یا مقابله با یک گروه کوچک عاجز است، چنین ارتش و دولتی چگونه خواهد توانست مقابل تهاجم رژیم صهیونیستی بایستند و امنیت لبنان را تأمین کند.
این درگیری دولت حماس در فلسطین را نیز متأثر نموده است. حماس برای نجات و اسکان آوارگان فلسطینی اردوگاه نهرالبارد تحت فشار خواهد بود. این در حالی است که دولت حماس همچنان با قطع کمکها و مساعدتهای کشورهای عربی از یک سو و همچنین تهاجم ارتش رژیم اشغالگر به سرزمینهای اشغالی روبرو است.
تبدیل شدن درگیری کنونی به درگیری لبنانی ـ فلسطینی بسیار خطرناک است و این از اهداف اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی است. حضور آمریکا در لبنان به عنوان جنگ با القاعده لبنانی بهانه بسیار مناسبی برای نفوذ و دخالت بیشتر در لبنان میباشد.
تهی کردن ارتش لبنان از اعتقاد مبارزاتی با دشمن صهونیستی و نابود کردن ارزشهای ملی ارتش برای ضربه زدن به وجهه سیاسی و جایگاه مردمی یکی دیگر از اهداف طراحان واز پیامدهای این درگیریها است[۲].
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ هفته نامه آسمان، شماره ۶۵،ص۶۱.
- ↑ ماهیت گروه فتح الاسلام چیست