عبدالکریم بن عبدالرحیم القادری
نام | عبدالکریم بن عبدالرحیم بن خمیس بن ولی الدین القادری بن عثمان بن یحیى بن حسام الدین الکیلانی |
---|---|
نامهای دیگر | عبدالکریم بن عبدالرحیم القادری |
درگذشت | 1235ق |
عبدالکریم بن عبدالرحیم القادری بزرگی از بزرگان تصوف در کشور عراق در زمان عثمانی بود [۱].
نسب
عبدالکریم بن عبدالرحیم بن خمیس بن ولیالدین القادری بن عثمان بن یحیى بن حسامالدین الکیلانی النقیب بن نورالدین بن ولیالدین بن زینالدین القادری بن شرفالدین بن شمسالدین محمد بن نورالدین علی بن عزالدین حسین بن شمسالدین محمد الأکحل بن حسامالدین شرشیق[۲] بن جمالالدین محمد الهتاک بن عبدالعزیز بن الشیخ عبدالقادر الجیلانی بن موسى الثالث بن عبدالله الجیلی بن یحیى الزاهد بن محمد المدنی بن داود أمیر مکة بن موسى الثانی بن عبدالله الصالح بن موسى الجون بن عبدالله المحض بن الحسن المثنى بن الحسن المجتبى بن علی بن أبیطالب [۳][۴].
زندگی
او مردی مسلمان از نژاد عرب، نوه ولی الدین قادری و عبدالقادر گیلانی است، در بغداد به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد و اصالتاً اهل شهر بغداد عراق است. جایی که پدربزرگش زین الدین قادری با لشکرکشی سلطان سلیمان عثمانی در سال 1048 هجری قمری / 1638 میلادی به بغداد آمد و به حکومت دولت صفویه در عراق پایان داد. و پدربزرگش پس از پایان جنگ در بغداد ساکن شد. عبدالکریم تحصیلات اولیه خود را در کتاتیب بغداد به پایان رساند، سپس به تصیل تصوف از شیوخ زمان خود شد و شیخ معروفی از شیوخ قادریه در بغداد شد.مجلس علمی داشت که در منزل خود واقع در محل (باب الشیخ) تشکیل می داد و بزرگان کشور و علما در آن رفت و آمد داشتند. جایی که مقبره جدش ولی الدین قادری است و او طی نامه ای از مراد القادری، نقیب اشراف بغداد، تصدی موقوفات مقبره پدربزرگش را به عهده گرفت. با همسرش حجه «معروفه بنت عثمان القدریه» همراه شد و او را با خود به حج برد و سرنوشت بر آن شد که در مدینه از دنیا رفت[۵].او سفرهای علمی به چندین کشور شرق و غرب، استانبول، دمشق، دهلی، کابل، قاهره، مکه، مدینه داشت. او علاقه عمیقی به بهاءالدین الرواس داشت[۶]. عبدالکریم پس از خود یک پسر به نام احمد الحجیه افندی بر جای گذاشت که از او سه نوه به نام های جاسم، خمیس و یاسین دارند. در اشاره به پدربزرگشان سید احمد الحجیه فرزند عبدالکریم بن عبدالرحیم بن خمیس بن الامام، ولی الدین محمد بن عثمان القادری گیلانی و مادرش (الحجیه) العلوی معروف است که علوی دختر عثمان القادری است. خواهر مراد نقیب اشراف بغداد در زمان والی بغداد داود پاشا 1238 ق. او عمه پدری رشید علی الگیلانی بن عبدالوهاب بن مراد بن عثمان القادری الگیلانی، نخست وزیر عراق در دوران سلطنت در سال 1941 و رهبر انقلاب رشید علی گیلانی است. احمد بن عبدالکریم قادری، کنیه خود (ابن الحجه) را نسبت به مادرش حجه علوی، در سفری که همراه با پدر و مادرش به مکه و مدینه و اقامت در مدینه داشت، به دست آورد.با درگذشت او در مدینه همسر و پسر خردسالش احمد به عراق بازگشتند[۷].آقای جاسم بن احمد بن عبدالکریم القادری نقل می کند که در سال 1942 میلادی سفارت عربستان سعودی در بغداد او را به همراه برادرش خمیس و برادرزاده اش طه به عنوان وارثان (عبدالکریم القادری) فرستاد تا اموال خود را بفروشند. اموال در طرح توسعه مسجدالنبی صلی الله علیه و آله و سلم است، اما آقایان مذکور، اعطای امتیاز به مسجد الحرام را ترجیح دادند و این روایت متواتر از نوادگان امام ولی الدین قادری است[۸].و اینکه سید جاسم بن احمد الحجیه گیلانی از نزدیکان رشید علی گیلانی و شرکت کنندگان در انقلاب ملی او بود[۹].وی در شرح حال متأخرین ذکر شده است و همگی از اولاد شیخ عبدالقادر گیلانی هستند[۱۰].
سلسله سند اجازه
عبدالکریم عن شیخه ووالده عبدالرحیم عن شیخه و والده خمیس عن شیخه و والده ولی الدین محمد القادری عن شیخه ووالده السید عثمان القادری وعن شیخه وعمه أبوبکر القادری عن شیخهما ووالدهما، السید یحیى القادری عن شیخه ووالده السید حسام الدین القادری عن شیخه ووالده السید نورالدین القادری عن شیخه ووالده السید ولی الدین القادری عن شیخه ووالده السید زین الدین الکبیر القادری عن شیخه ووالده السید شرف الدین القادری عن شیخه ووالده السید شمس الدین القادری عن شیخه ووالده السید محمد الهتاک عن شیخه ووالده السید عبدالعزیز القادری عن شیخه ووالده سلطان الأولیاء والعارفین السید الشیخ عبدالقادر الجیلانی عن القاضی الشیخ أبوسعید المبارک المخزومی عن الشیخ علی الحکاری عن الشیخ أبوفرج الطوسی عن الشیخ أبوبکر الشبلی عن الشیخ عبدالواحد التمیمی عن شیخ الطائفتین الشیخ الجنید عن خاله السری السقطی عن الشیخ معروف الکرخی عن الشیخ داود الطائی عن الشیخ حبیب العجمی عن الشیخ التابعی الحسن البصری عن أمیر المؤمنین علی بن أبیطالب [۱۱] [۱۲].
وفات
عبدالکریم افندی در سال 1235 ق / 1819 م.در مدینه با حضور بزرگان کشور و تشیعی باشکوه به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ مخطوطة:سلسلة نسب ال یحیى بن حسام الدین الكیلانی وذریته، 1790 م، محفوظة عند الاسرة الكیلانیة فی دیالى، وطولها ،7 متر، تحقیق :المهندس عبدالستار هاشم سعید الكیلانی والدكتور جمال الدین فالح الكیلانی ،1999
- ↑ قال ابن الجزری فی تاریخه: ورد الشیخ الصالح شمس الدین محمد الأكحل إلى دمشق سنة 722هـ/ 1322م ونزل بالزاویة السلاریة قاصداً الحج. هو مشهور فی دیاره وله سماط ممدود ولأولاده وأصحاب البلاد، والرعایا یعظمونهم ویكرمونهم، ویقصدون زیارتهم، وتلبس الناس الخرقة منهم
- ↑ كتاب :الانساب الهاشمیة فی العراق ،عبدالقادر فتحی سلطان، نقیب اشراف القدس الشریف، مكتبة الامل ،بیروت ،ج3،ص242،2010.
- ↑ كتاب :كشف الكربة برفع الطلبة ،للانصاری ،تحقیق عبدالرحیم عبدالرحمن عبدالرحیم، المجلة التاریخیة ،مجلد32،لسنة 1976 ،ص54
- ↑ البغدادیون أخبارهم ومجالسهم - إبراهیم عبدالغنی الدروبی - مطبعة الرابطة - بغداد - 1958م - مجالس آل الكیلانی - من صفحة 5 لغایة صفحة 23
- ↑ كتاب: نزهة المشتاق فی علماء العراق، محمد بن عبدالغفور البغدادی، مخطوط، فی مكتبة المتحف العراقی برقم9420 ،ورقة 76
- ↑ مذكرات : السیدة فالح الكیلانی ،ورقة 351، تاریخ 1999
- ↑ كتاب بلدروز فی الذاكرة ، فالح الحجیة الكیلانی ، مكتبة المصطفى القاهرة ، ص241
- ↑ كتاب :رشید عالی الكیلانی ودوره الوطنی ،ماجد الشمری، رسالة دبلوم عالی ،الجامعة المستنصریة، بغداد،1999 ،ص211
- ↑ مجموعة وثائق تاریخیة ،تعود للحقبة العثمانیة ، جمع الدكتور عبدالعزیز سلیمان نوار ، مكتبة الجزیرة ن القاهرة، 1999، ص 451
- ↑ كتاب :جامع الأنوار فی مناقب الابرار، نظمی زادة ،مخطوطة متحف طوب قابی بإسطنبول، برقم1204e.h
- ↑ كتاب: محاظرات فی التاریخ الإسلامی ،د/ جمال الدین فالح الكیلانی ،مكتبة المصطفى ،القاهرة ،2011 ،ص672